• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیماری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقابل سلامت و تندرستی را بیماری گویند. از آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، صوم، اعتکاف، حج، جهاد، حجر، ضمان، وصیّت، نکاح، طلاق، اطعمه و اشربه، ارث، حدود، قصاص و دیات سخن رفته است.




مستحب است بیمار همچون دوران سلامت، حمد و شکر الهی‌ را به جا آورده، بر بیماری شکیبایی ورزد و از وضع خویش نزد غیر مؤمن شکایت نبرد و نیز بیماری خود را تا سه روز کتمان کند، سپس مؤمنان را مطّلع ساخته و به آنان اجازه دهد که از او عیادت نمایند و در مراجعه به پزشک شتاب نکند.



عیادت بیمار مؤمن مستحب مؤکّد و دارای پاداش و ثوابی عظیم است. بهتر است عیادت در صبح یا شام انجام گیرد. از آداب عیادت آن است که زمان آن کوتاه باشد، مگر آنکه خود بیمار خواستار مکث بیشتر باشد.
مستحب است عیادت‌کننده، دست بر روی ذراع بیمار نهد و برای شفای وی دعا کند و سورۀ حمد را بخواند و هدیه‌ای از میوه و مانند آن برای او ببرد و از کارها و سخنانی که باعث ناراحتی و یأس بیمار می‌شود بپرهیزد و از او التماس دعا کند.



بیمار به لحاظ موقعیت خاص خود دارای احکام خاصی نیز می‌باشد که ذیلا اشاره می‌شود:

۳.۱ - وجوب درمان در صورت بیم بر جان


بر بیمار واجب است در صورت بیم بر جان خود به سبب ترک درمان، خود را درمان کند؛ در این صورت بر پزشک نیز درمان او واجب خواهد بود.

۳.۲ - جزء معونه بودن هزینه‌های درمان


هزینه‌های پرداختی بابت بیماری خود و اعضای خانواده، جزء مئونه به شمار می‌رود که خمس بدان تعلّق نمی‌گیرد.

۳.۳ - امتداد بیماری تا رمضان آینده


کسی که به سبب بیماری نتوانسته ماه رمضان روزه بگیرد، در صورتی که بیماری‌اش تا رمضان آینده ادامه یابد بنابر مشهور، قضای آن ساقط می‌شود؛ لیکن باید به جای هر روز یک مدّ طعام به عنوان فدیه بپردازد.

۳.۴ - حکم «محصور» یا «محصر» در حج


کسی که پس از احرام بر اثر بیماری از اتمام مناسک حج یا عمره بازمانده است می‌تواند با انجام دادن اعمال ویژه‌ای از احرام خارج شود. به چنین فردی «محصور» یا «محصر» گفته می‌شود.

۳.۵ - ازدواج بیمار و مرگ قبل از دخول


اگر بیمار با زنی ازدواج کند و قبل از دخول، با آن بیماری بمیرد، عقد باطل می‌شود. در نتیجه زن از مرد ارث نمی‌برد و مهر و نیز عدّه برای زن ثابت نمی‌گردد.

۳.۶ - زن مطلقه در بیماری منجر به فوت شوهر


زنی که در بیماری منجرّ به مرگ شوهرش طلاق داده شده است از او ارث می‌برد هرچند مرگ شوهرش پس از اتمام عدّۀ او اتفاق بیفتد؛ مشروط بر اینکه فاصلۀ بین طلاق و فوت بیش از یک سال نباشد و اگر مرد از آن بیماری بهبود یابد، سپس بمیرد، زن تنها در زمان عدّۀ طلاق رجعی ارث می‌برد؛ بنابر فرض اخیر اگر مرگ بعد از تمام شدن عدّه یا دوران عدّۀ طلاق بائن رخ دهد زن ارث نمی‌برد.

۳.۷ - بیماری در فرد حضانت کننده


بنابر قولی، از جمله شرایط فردی که عهده‌دار حضانت کودک می‌گردد آن است که مبتلا به بیماری مسری همچون جذام، پیسی و نیز بیماری‌ای که فرد را زمین‌گیر می‌کند، نباشد.

۳.۸ - طلاق در بیماری


طلاق دادن مکروه است. این کراهت برای بیمار شدیدتر است.
ظاهر کلمات برخی قدما عدم جواز آن در حال بیماری است لیکن اگر طلاق دهد، طلاق صحیح می‌باشد.

۳.۹ - جنایت منجر به بیماری و سپس مرگ


در اینکه جنایت منجرّ به بیماری و سپس مرگ مجنیّ‌علیه بر اثر آن، قتل عمد به شمار می‌رود تا بر جانی قصاص ثابت گردد یا تفصیل بین قصد قتل و عدم آن است- که در صورت اوّل، قتل عمد و در صورت دوم قتل غیرعمد است و دیه ثابت می‌گردد- اختلاف است.

۳.۱۰ - رطوبت خارج شده از بیمار


رطوبتی که از بیمار خارج شده است و منیّ بودن آن معلوم نیست، در صورتی که با شهوت یا با شهوت همراه با سستی بدن- بنابر اختلاف اقوال- خارج شده باشد حکم به منیّ بودن آن می‌شود.
[۱۷] العروة الوثقی (و حواشی) ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸




بیماری به لحاظ ایجاد ضعف و ناتوانی جسمانی و- در مواردی- عقلانی در بیمار، در تغییر احکام به لحاظ تغییر موضوع آن، آثاری در پی دارد که بدان اشاره می‌شود.

۴.۱ - رفع تکلیف


تکالیف زیر از بیمار ساقط است: نماز جمعه؛ جهاد، در صورت عجز از جنگیدن؛ روزۀ ماه رمضان از بیماری که روزه برای او ضرر دارد و حج؛ چه آنکه وجوب آن مشروط به استطاعت بدنی است و با فقدان سلامت جسمانی جهت رفتن به مکّه و انجام دادن مناسک، شخص، مستطیع شمرده نمی‌شود و حج از او ساقط می‌گردد. البتّه در اینکه بر چنین شخصی نایب گرفتن واجب است یا نه، اختلاف است؛ لیکن اگر حج بر او مستقر شده باشد در صورت یأس از بهبود، گرفتن نایب به اتفاق آرا واجب خواهد بود.
ورود به مکّه باید با احرام باشد. چند گروه، از جمله بیماران از این امر مستثنا هستند.

۴.۲ - تبدیل تکلیف


بیماری در مواردی سبب انتقال تکلیف به بدل آن می‌شود، مانند موردی که استعمال آب برای شخصی به جهت بیماری ضرر داشته باشد. در این صورت وظیفۀ مکلّف برای نماز، تیمّم بدل از وضو یا غسل خواهد بود.
همچنین کسی که بر اثر بیماری، ناتوان از ایستادن است، نشسته و در صورت ناتوانی از آن، خوابیده نماز می‌خواند.

۴.۳ - حجر


بیماری از اسباب حجر شمرده شده است.
بنابر قول جمعی از فقها، انسان در بیماری منجرّ به مرگ، نمی‌تواند در افزون بر یک سوم از اموال خود تصرّف کند، بدین‌صورت که پیش از مرگ خود، آن را رایگان و بلا عوض به دیگری بدهد، مانند آنکه ببخشد یا ضمانت بلاعوض نماید.

۴.۳.۱ - ملاک در بیماری موجب حجر


در اینکه چه نوع بیماری‌ای موجب حجر می‌شود و ملاک آن چیست، اختلاف است. برخی گفته‌اند: ملاک، آن نوع بیماری‌ای است که از نظر عرف بیماری مرگ بر آن صادق باشد. برخی دیگر گفته‌اند: مراد هر نوع بیماری است که منجرّ به مرگ گردد و گروه سوم، ملاک را بیماری خطرناکی دانسته‌اند که غالبا سبب مرگ می‌گردد. بیماریهای دراز مدت که چندین سال طول می‌کشد و نیز بیماریهایی که در نظر عرف به منزلۀ عدم بیماری است، ملاک نخواهد بود.

۴.۴ - تأخیر حد


اجرای حدّ تازیانه بر بیمار تا زمان بهبود وی به تأخیر می‌افتد و چنانچه مصلحت در تعجیل اجرای حد باشد با دسته‌ای از گیاه- که مشتمل بر عدد تازیانه باشد- حد جاری می‌گردد.



حیوان مریض به لحاظ شرائط خاص خودش در برخی ابواب فقه دارای احکام خاصی نیز می‌باشد که به آنها اشاره می‌شود:

۵.۱ - پرداخت حیوان مریض بابت زکات


در زکات انعام ثلاثه (گاو، گوسفند و شتر) در صورتی که همۀ عدد نصاب سالم باشند، پرداخت حیوان مریض از زکات کفایت نمی‌کند.
[۴۱] مستمسک العروة ج۹، ص۸۸.


۵.۲ - قربانی کردن حیوان مریض در حج


از شرایط قربانی در حج آن است که به بیماری‌ای- مانند گری- که در لاغری و فاسد شدن گوشت تأثیر دارد مبتلا نباشد.


 
۱. جواهر الکلام ج۴، ص۲-۴.    
۲. العروة الوثقی ج۱، ص۳۷۲.    
۳. جواهر الکلام ج۴، ص۴-۵.    
۴. العروة الوثقی ج۱، ص۳۷۳.    
۵. کتاب المکاسب ج۲، ص۱۴۰.    
۶. منهاج الفقاهة ج۲، ص۲۶۳.    
۷. جواهر الکلام ج۱۷، ص۲۴-۲۵.    
۸. جواهر الکلام ج۳۹، ص۱۹۶.    
۹. جواهر الکلام ج۳۹، ص۲۲۰-۲۲۱.    
۱۰. جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۴۷-۱۵۲.    
۱۱. جواهر الکلام ج۳۱، ص۲۸۷-۲۸۹.    
۱۲. المقنعة، ص۶۷۲.    
۱۳. جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۴۷.    
۱۴. جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۴۷-۱۴۸.    
۱۵. جواهر الکلام ج۴۲، ص۲۳-۲۴.    
۱۶. کشف اللثام ج۱۱، ص۱۷.    
۱۷. العروة الوثقی (و حواشی) ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸
۱۸. جواهر الکلام ج۱۱، ص۲۶۱.    
۱۹. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۹.    
۲۰. جواهر الکلام ج۱۶، ص۳۴۵.    
۲۱. جواهر الکلام ج۱۷، ص۲۸۱-۲۸۲.    
۲۲. ریاض المسائل ج۶، ص۳۴۹.    
۲۳. الإقتصاد، ص۲۵۱.    
۲۴. جواهر الکلام ج۱۲، ص۶۰.    
۲۵. الروضة البهیة ج۱، ص۴۵۶.    
۲۶. کتاب الطهارة (شیخ انصاری) (ق) ج۲، ص۲۸۶.    
۲۷. المقنعة، ص۲۱۵.    
۲۸. رسائل المحقق الکرکی ج۳، ص۲۷۴.    
۲۹. جواهر الکلام ج۱۱، ص۲۳۴.    
۳۰. کتاب الصلاة (شیخ انصاری) ج۱، ص۳۴۷.    
۳۱. جواهر الکلام ج۲۶، ص۴.    
۳۲. جواهر الکلام ج۲۶، ص۶۳-۶۴.    
۳۳. منهاج الصالحین (سیستانی) ج۲، ص۳۰۷.    
۳۴. مسالک الافهام ج۴، ص۲۱۰.    
۳۵. تذکرة الفقهاء (ق) ج۲، ص۹۷.    
۳۶. جامع المقاصد ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۳۷. جواهر الکلام ج۲۶، ص۷۴.    
۳۸. جواهر الکلام ج۲۸، ص۴۶۱-۴۶۵.    
۳۹. القواعد الفقهیة (بجنوردی) ج۶، ص۳۷۷.    
۴۰. جواهر الکلام ج۴۱، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۴۱. مستمسک العروة ج۹، ص۸۸.
۴۲. جواهر الکلام ج۱۹، ص۱۳۹-۱۴۰.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۲۰۷-۲۱۱.    




جعبه ابزار