• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خودسازی در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انسان سه ساحت وجودي دارد. هويت طبيعي و حيواني، هويت عقلاني و انساني و هويت الهي و عرفاني. انسان ابتدا يک موجود طبيعي است و حيوانيت بالفعل دارد و بايد براي رسيدن به کمال خودسازي کند؛ يعني از نفسانيت به سوي احياي عقل و انسانيت و سپس تقويت بعد عرفاني و هويت الهي خويش مهاجرت نمايد. بنابراين خودسازي باعث مي‌شود که انسان از حيوانيت خارج، و با علم و تفکر عقل خود را کامل و در يک مرحله بالاتر پس از تکميل کمال انساني و عقلاني به وادي عشق و عرفان قدم بگذارد و به کمال نهايي خود که هويت الهي است، برسد.

فهرست مندرجات

۱ - اهمیت وحی
۲ - خُلق و خوی پیامبر
       ۲.۱ - حدیثی از پیامبر
۳ - آیات تعلیم تزکیه
       ۳.۱ - تلاوت، تعلیم و تزکیه
              ۳.۱.۱ - دیدگاه طبرسی
              ۳.۱.۲ - بیان یک نکته
       ۳.۲ - نفس زکیه و انسان پاک و وارسته
       ۳.۳ - طعام پاک و حلال
              ۳.۳.۱ - دیدگاه طبرسی
              ۳.۳.۲ - دیدگاه آلوسی
              ۳.۳.۳ - دیدگاه طباطبایی
       ۳.۴ - طغیان نفس
              ۳.۴.۱ - توضیح
              ۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی
              ۳.۴.۳ - دیدگاه طبرسی
       ۳.۵ - تزکیه و رستگاری و پارسایی
              ۳.۵.۱ - توضیح
              ۳.۵.۲ - دیدگاه فخر رازی
              ۳.۵.۳ - دیدگاه علامه طباطبایی
              ۳.۵.۴ - دیدگاه راغب
       ۳.۶ - تزکیه، فقط در پرتو فضل خدا
              ۳.۶.۱ - بیان چند نکته
              ۳.۶.۲ - دیدگاه شیخ طوسی
       ۳.۷ - تزکیه و خودستایی
              ۳.۷.۱ - توضیح
              ۳.۷.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی
       ۳.۸ - ارتباط زکات و صدقه با تزکیه
              ۳.۸.۱ - توضیح
              ۳.۸.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی
              ۳.۸.۳ - دیدگاه شیخ طوسی
       ۳.۹ - تزکیه و روابط سالم خانوادگی
              ۳.۹.۱ - توضیح
              ۳.۹.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی
              ۳.۹.۳ - دیدگاه مغنیه
       ۳.۱۰ - تزکیه و روابط سالم اجتماعی
              ۳.۱۰.۱ - دیدگاه طبرسی
              ۳.۱۰.۲ - دیدگاه سید قطب
       ۳.۱۱ - تزکیه و کتمان حق
              ۳.۱۱.۱ - توضیح
       ۳.۱۲ - نتیجه و پاداش تزکیه
              ۳.۱۲.۱ - توضیح
              ۳.۱۲.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی
۴ - نتیجه بحث
       ۴.۱ - اول
       ۴.۲ - دوم
       ۴.۳ - سوم
       ۴.۴ - چهارم
       ۴.۵ - پنجم
       ۴.۶ - ششم
۵ - پانویس
۶ - منبع


پیامبران چه می‌آموختند و بر چه معیارهایی تزکیه شدند و به تهذیب نفوس انسانی پرداختند؟
اصول تعلیم و تربیت پیامبران و اساس تزکیه و تهذیب در مکتب انبیا، وحی است. این برنامه، دستورالعمل و خط مشی همه پیامبران و امت‌های آنان است.
رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) بر پایه استوار وحی و بر مبنای اوامر و نواهی حق ـ تبارک و تعالی ـ و در چهارچوب شریعت ثابت اسلام ، آموزش دید و خود را مهذب ساخت و به کمال ممکن انسانی و صفات کریمه و اخلاق فاضله دست یافت و از سوی پروردگار جهانیان به خطاب والای «وانک لعلی خلق عظیم»؛ «قطعاً تو بر خلق و خوی عظیم هستی»، مشرف شد.


مورخان و سیره‌نگاران، درباره خلق عظیم پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و منشأ آن نوشته‌اند که از برخی همسران آن حضرت سؤال شد. او در پاسخ گفت: «کان خلقه القرآن یرضی برضاه و یسخط بسخطه»؛
[۳] قمی، عباس، کحل البصرفی سیرة سیدالبشر، ص۸۲، مؤسسة الوفاء، بیروت.
[۴] تلمسانی، سلیمان، شرح منازل السائرین، ص۲۵۵، بیدارفر، قم.
[۵] کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص۲۳۰، بیدارفر، قم.
یعنی خلق و خوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) قرآن بود، راضی به رضای او و ناخشنود به ناخشنودی او بود.

۲.۱ - حدیثی از پیامبر

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در حدیثی که فریقین آن را روایت کرده‌اند فرمود: «بعث لاتمم مکارم اخلاق»؛ یعنی، من برای تکمیل اخلاق کریمه، برانگیخته شده‌ام.
قریب به این مضمون را شیخ طوسی از علی (علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود: «سمعت النبی یقول: بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها».

رسول خدا در این روایت، فلسفه بعثت و رمز نبوت خود را تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق دانسته است و تردیدناپذیر است که مکارم اخلاق و معالی آداب، جز آن‌چه در شرع انور و کلام خدا و یا در سنت رسول الله که هر دو وحی‌اند، چیز دیگری نیست:
«وما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا»؛ یعنی: آن‌چه را رسول برای شما آورده بگیرید و از آن‌چه نهی و منع کرده است، خودداری کنید».


واژه تزکیه و مشتقات آن و موضوع تعلیم کتاب و حکمت، در آیه‌های فراوانی از قرآن کریم ذکر شده و حدوداً بیست و هشت بار معنای اصطلاحی تزکیه مطرح شده است و با مراجعه محققانه به تفاسیر آن سلسله آیات، معلوم می‌شود که مراد از کتاب و حکمت چیست، و تزکیه و تهذیب بر چه اساس و با کدام برنامه، تحقق می‌یابد.
ما، نخست به ترتیب سوره‌ها، آیه‌های مربوط را مطرح می‌کنیم و نمونه‌ای از نظرات تفسیری مفسران و صاحب‌نظران را باز می‌گوییم و در نهایت با یک جمع‌بندی و استنتاج منطقی مقال را به پایان می‌بریم و از خداوند متعال، توفیق رشاد و سداد می‌طلبیم.

۳.۱ - تلاوت، تعلیم و تزکیه

در این‌جا چند آیه از قرآن را بیان می‌کنیم:

ـ «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛ «پروردگارا برانگیز در میان ایشان رسولی از خود ایشان که آیات تو را بر ایشان تلاوت کند و کتاب و حکمت بیاموزدشان و تزکیه‌شان نماید که تو عزیز و حکیم هستی».

ـ «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ «هم‌چنان که در میان شما از خودتان رسولی فرستادیم که آیات ما را بر شما تلاوت می‌کند و تزکیه‌تان می‌نماید و کتاب و حکمت برایتان می‌آموزد. و دیگر چیزهایی که نمی‌توانستید آن‌ها را بدانید، به شما یاد می‌دهد».

ـ «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ »؛ «البته خداوند بر مؤمنان احسان کرد و منت نهاد آن هنگام که در میان ایشان، رسولی از خودشان برانگیخت که آیات الهی برایشان تلاوت می‌کند و تزکیه‌شان می‌فرماید و کتاب و حکمت می‌آموزدشان که قبلا در گمراهی آشکار به سر می‌برند».

ـ «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأمِّيِّينَ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»؛ «او، خدایی است که در میان امیان رسولی از خود ایشان برانگیخت که آیات الهی بر آنان می‌خواند و تزکیه‌شان می‌کند و کتاب و حکمت می‌آموزد شأن که بیش‌تر در گمراهی آشکاری بودند».

این چهار آیه از سوره‌های مختلف، تقریباً مضمون واحدی دارند و اجمالاً رمز بعثت را، تلاوت و تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس انسانی می‌دانند.
اینک نظرات برخی مفسران را یادآور می‌شویم.

۳.۱.۱ - دیدگاه طبرسی

شیخ طبرسی می‌نویسد: آن‌چه بر پیامبر وحی می‌شود، آن را بر مردم می‌خواند و کتاب یعنی قرآن، و حکمت یعنی شریعت و احکام، به ایشان می‌آموزد و مردمان را از آلودگی و پلیدی شرک، تزکیه و تطهیر می‌کند.

۳.۱.۲ - بیان یک نکته

این چهار آیه که متضمن تلاوت آیات، تعلیم کتاب و قرآن و آموزش حکمت و سنت و تزکیه بر آن اساس است، مشخص می‌کند که پایه تعلیم و تزکیه برای رسول خدا و دیگر بندگان و افراد امت مسلمان، قرآن کریم و آموخته‌های آن است.

۳.۲ - نفس زکیه و انسان پاک و وارسته

اکنون چند آیه از قرآن را بیان می‌کنیم:

ـ «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا»؛ «آیا نفس پاک و انسان بی‌گناهی را بی‌آن‌که او کسی را کشته باشد، کشتی، قطعاً کار ناشناخته و بدی کردی».

ـ «فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا»؛ «ما می‌خواستیم، پروردگار ایشان، به جای آن پسر بچه، فرزندی بهتر، پاک‌تر، صالح‌تر و مهربان‌تر به آنان عوض دهد».

ـ «قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لأهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا»؛ «گفت: من فرستاده پروردگار توام؛ (آمده‌ام) تا پسر پاکيزه‌اى به تو ببخشم!».

ـ «وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا»؛ «من، فرستاده پروردگار تو هستم تا پسر بچه‌ای پاک و پاکیزه به تو بخشم، و او (یحیی) رحمتی بود از سوی ما و نمونه‌ای از پاکی و رشد و بالندگی و انسانی پارسا بود».

این چهار آیه هم، مضمونی هماهنگ و واحد دارند و در زمینه پاکی وارستگی یحیی (علیه‌السلام) و پاکی هر انسان در اصل، سخن می‌گویند.

۳.۳ - طعام پاک و حلال

طعام پاک و حلال و ارتباط آن با نفس زکی و زاکی:

«فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ...»؛ «ببیند چه طعامی پاکیزه‌تر از آن بیاورد».
نظرات مفسران در تفسیر این آیه نیز کاملاً مجسم و هماهنگ است:

۳.۱.۱ - دیدگاه طبرسی

طبرسی واژه «ازکی» را معنی می‌کند، به: پاک‌تر، حلال‌تر بیش‌تر و ارزان‌تر و یا حلال‌تر از حیث ذبح.

۳.۳.۲ - دیدگاه آلوسی

آلوسی می‌نویسد: ازکی از زکات است و آن در اصل به معنای رشد و نمو و زیادت و فزونی است و آن، گاهی معنوی اخروی است.

۳.۳.۳ - دیدگاه طباطبایی

استاد طباطبایی می‌نویسد: زکات طعام، طیب و پاک بودن آنست و برخی گفته‌اند مراد حلال بودن آن است و به کارگیری افعل تفضیل، احتمال نخست را تقویت می‌کند.
با ملاحظه این‌که ازکی، افعال تفضیل از زکوة است و تأثیر طعام پاک و حلال برای آحاد بشر آشکار است، هم‌چنان طعام فراوان و ارزان در سلامت جامعه و رویش صالح آحاد بشر تأثیر مستقیم دارد، ارتباط این آیه، با دیگر آیات که در آن‌ها از تزکیه نفس و وارستگی انسان، محبت به میان آمده، روشن می‌شود و جای تردید نیست که طعام حرام، پلید و مردار، کم و گران در مجموع، موجبات انحطاط فرد و جامعه را فراهم می‌کند و مجتمع بشری را با مشکلات اخلاقی، تربیتی و غیر آن مواجه می‌سازد.

۳.۴ - طغیان نفس

«اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى»؛ به سوی فرعون برو که او طغیان و گردن‌کشی کرده است و بگو آیا می‌خواهی پاکیزه شوی و از گناه استکبار و خود‌برتر‌بینی، پیراسته گردی و وارهی.

۳.۴.۱ - توضیح

در این آیه، از تزکی و پاکی سخن به میان آمده، آن هم در رابطه با طغیان و سرکشی نفس. بدیهی است که اگر طغیان نفس، نتیجه نبودن تزکیه باشد، پس در صورت تزکیه، نفس آرام خواهد بود و این نکته‌ای است، که در ارتباط با بحث کلی تزکیه و تعلیم و پاکی انسان از آلودگی‌های گناه و کفر و شرک در پرتو علم و آگاهی می‌تواند مطرح باشد.

۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی می‌گوید:

مراد از تزکی، پاکی و دوری از آلودگی طغیان و سرکشی است.

۳.۱.۱ - دیدگاه طبرسی


طبرسی می‌نویسد: طغیان یعنی علو و برتری‌جویی و تجاوز از حد در تمرد و فساد؛ و مقصود از تزکی در آیه، آن است که او با توحید و اقرار به شهادت توحیدی، مسلمان شود و صالح و پاک گردد.
[۲۹] میبدی، رشید الدین، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱۰، ص۳۶۴.
[۳۲] جرجانی، حسین بن حسن، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (تفسیر گازر)، ج۱۰، ص۲۸۲.
پس تزکی و پاکی که در آیه، مورد بحث است و انتظار موسی از فرعون همان بوده است، چیزی است که اصولاً همه پیامبران از جمله خاتم انبیا نسبت به آحاد بشر و جوامع انسانی، هدف دارند و آن دوری از گناه و وارستگی از همه آلودگی‌های اخلاقی و رفتاری است.

۳.۵ - تزکیه و رستگاری و پارسایی


ـ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»؛ «رستگار شد آن که تزکیه کرد».

ـ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»؛ «قطعا رستگار شد آن کس که نفس خود را تزکیه کرد و زیان دید آن کس که نفس را آلوده ساخت».

۳.۴.۱ - توضیح

به نظر برخی از مفسران می‌پردازیم:

۳.۵.۲ - دیدگاه فخر رازی

امام فخر رازی تزکی را به معنای طهارت و پاکی گرفته و یا آن را از زکاة به معنای رشد نمو دانسته است.
[۳۶] رازی، فخرالدین، مفاتيح الغيب او التفسير (تفسیر کبیر)، ج۳۱، ص۱۴۷.
[۳۷] رازی، فخرالدین، مفاتيح الغيب او التفسير (تفسیر کبیر)، ج۳۱، ص۱۹۳.


۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

استاد علامه طباطبایی می‌نویسد:

«التزکی هو التطهیر و المراد به التطهیر من الواث التعلقات الدنیویه الصارفة عن الاخرة بدلیل قوله تعالی: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا؛ «تزکی یعنی: پاکیزگی و وارستگی از آلودگی علایق دنیوی که انسان را از آخرت و حیات اصلی، باز می‌دارد و ما این معنی را از دنباله این سوره که فرمود: بلکه شما حیات دنیوی را بر می‌گزینید، استفاده کردیم».

۳.۵.۴ - دیدگاه راغب

به گفته راغب اصفهانی: تقوا عبارت است از حفظ و نگهبانی نفس از آن‌چه بیم خطر ازآن هست. و مراد از الهام فجور و تقوا، عقل عملی است که از کمال نفس آدمی، نشات می‌یابد و مراد از زکات، رشد و رویش صالح و شایسته و با برکت است.
نفس آدمی ملهم و ممیز است برحسب فطرت و آفرینش. «فاقم وجهک للدین حنیفا»؛ «روی به دین حنیف کن، و دین نزد خداوند اسلام است و بس و تقوا پیشه کنید که بهترین توشه، تقوا و پارسایی است».

۳.۶ - تزکیه، فقط در پرتو فضل خدا

تزکیه، فقط در پرتو فضل خدا و توفیق و رحمت الهی:

ـ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»؛ «‌ای کسانی که ایمان دارید، دنبال گام‌های شیطان مباشید و هر کس پا جای شیطان بگذارد، او پیروانش را به فحشا و منکر فرمان می‌دهد؛ و اگر فضل و رحمت خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‌کند و او شنوای داناست».

۳.۶.۱ - بیان چند نکته

در این آیه سه نکته مورد تأکید است:

اول آن‌که انجام فحشا و منکر، پی‌روی شیطان و مورد نهی است؛
دوم این‌که بدون فضل و رحمت خداوند، احدی زاکی و پاک نمی‌شود؛
سوم این‌که، خداوند تزکیه می‌کند و بس.
بنابراین برای فهم همین دو نکته اخیر بهتر است نظرات مفسران را مورد توجه دهیم.

۳.۶.۲ - دیدگاه شیخ طوسی

شیخ طوسی می‌نویسد:

مراد از گام‌های شیطان، تخطی از حلال به حرام است و معنای آیه چنین است: احدی از شما کارهای نیک انجام نداد مگر به لطف و فضل الهی و وعیدی که از سوی او به عمل آمده است. آیه، دلالت دارد بر اینکه صالح و شایستگی در دین به لطف خدای عزوجل میسر است و این همه مکلفان را شامل می‌شود و معنای اینکه خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‌کند این است که انسان می‌داند که خداوند درباره او لطفی کرده تا بدان وسیله پاک و زاکی گردد.

۳.۷ - تزکیه و خودستایی


ـ «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلا يُظْلَمُونَ فَتِيلا»؛ «آیا ندیدی کسانی را که خودستایی می‌کنند؛ بلکه خداست که هر کس را بخواهد تزکیه و ستایش می‌کند و به اندازه بسیار اندک هم، ستم نمی‌شوند».

ـ «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى»؛ «خودستایی مکنید، او (خدا) کسی را که تقوا و پارسایی پیشه کرده است، بیش‌تر و بهتر می‌شناسد».

۳.۴.۱ - توضیح

در این دو آیه، از تزکیه، نهی و منع شده و هم‌چنان که در ترجمه آیات آوردیم، تزکیه به خودستایی معنا شده است که همان، پاک انگاشتن خود است، بی‌آن‌که حقیقتاً از خوبی و پاکی، خبری باشد.

۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

استاد علامه طباطبایی می‌نویسد:

خودستایی انسان دو نوع است اول، با فعل و عمل می‌باشد که آن ممدوح و پسندیده است. منظور از آیه «قد افلح من تزکی»؛ همین است. دوم، تزکیه قولی است در زمینه عدالت و امثال آن و چنین چیزی درباره خود، مذموم است و خداوند از آن، نهی و منع فرموده است. «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ»؛ و چنین نهی و منعی در حقیقت تربیت انسان است که تعریف و ستایش از خویشتن شرعاً و عقلاً زشت است.

۳.۸ - ارتباط زکات و صدقه با تزکیه

زکات و صدقه و ارتباط آن با تزکیه:

ـ «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا...»؛ «از دارایی‌های مردم صدقه دریافت کن و بدین وسیله ایشان را تطهیر و تزکیه بنما و برایشان دعا کن که دعای تو برای ایشان آرامش روانی است و خداوند شنوای داناست».

ـ «وَسَيُجَنَّبُهَا الأتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى»؛ «از آن آتش دوزخ دور خواهد بود آدمی متقی و پارسا که مالش را در راه خدا انفاق می‌کند و می‌خواهد زاکی و پاک باشد».

۳.۴.۱ - توضیح

این دو آیه، تزکیه و پاک شدن انسان را در رابطه با انفاق و ادای حقوق مالی بیان می‌دارد؛ از جمله نقاط ضعف انسان، بلکه از عمده‌ترین آن‌ها وابستگی او به مال و دارایی است که تا حد شرک به خدا پیش می‌رود؛ لذا گذشتن از مال و انفاق آن برای تقرب به خدا، یکی از نشان‌های طهارت نفس، پاکی دل و تزکیه درون از ما سوی الله است.

۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی می‌نویسد:

تطهیر برطرف کردن اصلاحات و ازاله آلودگی‌ها و پلیدی‌هاست تا وجودش، صاف و خالص گردد و برای رشدونمو تازه، آماده‌تر شود و آثار و برکاتش آشکار گردد؛ و تزکیه به معنای رویاندن و اعطای زمینه رشدونمو به هر چیز است با بروز خیرات و ظهور برکات؛ مانند درختی که شاخه‌های خشک و بی‌فایده آن قطع می‌شود تا زیباتر شود و فزون‌تر گردد و رویش تازه پیدا کند و ثمره و میوه‌ای نیکوتر بار دهد. پس جمع بین تطهیر تزکیه از تعابیر لطیف و زیباست و معنای کاملی را افاده می‌کند.
[۵۲] طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۹۸.


۳.۶.۲ - دیدگاه شیخ طوسی

شیخ طوسی می‌نویسد:

اصل تطهیر، ازاله نجاست است و مراد از نجاست در این آیه، گناهان می‌باشد که هدف پردازنده زکات و صدقه، پاکی و طهارت است و دو نظر در آیه وجود دارد. یکی این‌که صدقه، مردم را پاک می‌کند و دوم آن‌که پیامبر مردم را با گرفتن صدقه پاک می‌کند. و فرق این دو از حیث ادبی و معنا روشن است.
به نظر ما مفهوم آیه واضح است و آن لزوم رهایی انسان از قید و بند مال دنیا و ضرورت پاک‌سازی درون از ما سوی می‌باشد.

۳.۹ - تزکیه و روابط سالم خانوادگی


ـ «... ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ «وقتی زنان را طلاق دادید و عدة آنان منقضی شد و به پایان رسید مانع از آن نباشید که با همسرانشان (و یا دیگران) دوباره ازدواج کنند. اگر به شیوه پسندیده‌ای اقدام کنند و رضایت هم‌دیگر را بجویند. این‌گونه کسانی که به خدا و روز جزا ایمان دارند، پند داده می‌شوند و آن‌چه گفته شد برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است و آلودگی گناه را برطرف سازنده می‌باشد؛ و خداوند صلاح و شایستگی‌ها را می‌داند و شما نمی‌دانید».

ـ «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»؛ «به مؤمنان بگو: از نامحرم چشم بپوشند و فرج بپوشانند. اگر چنین کنند برایشان پاکیزه‌تر و سودمند‌تر است و خداوند از آن‌چه می‌سازید، آگاه می‌باشد.

۳.۴.۱ - توضیح

این دو آیه که در آن‌ها نیز از زکاء و طهارت، سخن به میان آمده، آن هم به صورت افعل تفضیل، روابط زناشویی و نظام خانواده را مطرح می‌کنند که به هر تقدیر انسان دارای غریزه شهوت است و در برابر واقعیت نیاز جنسی نمی‌توان تعارف کرد و آن را به‌کلی نادیده گرفت و از سویی گاهی پس از تشکیل خانواده مشکلاتی پیش می‌آید و احیاناً روابط، تیره می‌گردد. درست است که قانون، مشکل‌گشا و راه مناسبی است؛ ولیکن برای اجرای قانون شرعی و یا عرفی سلامت نفس و وجدان پاک لازم است و اگر انسان آلوده به هوا و هوس و گرفتار منیت و خودبینی باشد و جز خویشتن را نبیند و احدی را به حساب نیاورد، خود و جامعه را تباه کرده است. پس ببینیم مراد از واژه «ازکی» و «اطهر» در آیات مزبور چیست؟ و رابطه آن با تزکیه نفس کدام است؟

۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

استاد طباطبایی می‌نویسد:

زکاة به معنای رشد ونمو شایسته و پاکیزه است. منظور آن است که مانع نشدن از رجوع بانوان مطلقه بر همسرانشان و یا خود رجوع به زندگی زناشویی پس از طلاق، پاک تر و پاکیزه تر است. زیرا چنان کاری التیام پس از شکست و پیوند پس از جدایی است و این کار تقریب نفوس و وحدت انسان‌ها را تقویت می‌کندو از ناحیه دیگر عفت و حیا را در بانوان می‌پروراند و در نگهداری دل‌های ایشان سودمندتر است تا به بیگانگان و مردان اجنبی و نامحرم چشم ندوزند که اسلام دین پاکی، رشد و علم و دانش است و خداوند می‌خواهد دل‌های شما را پاکیزه گرداند.

۳.۹.۳ - دیدگاه مغنیه

مغنیه در تفسیر آیه نور می‌نویسد:

چشم‌پوشی از نامحرم برای نفس آدمی پاک‌کننده‌تر و به تقوا و پارسایی نزدیک‌تر و از گناهان و معاصی، دورتر می‌باشد.
[۵۸] مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج۵، ص۴۱۴.

تزکیه روح و روان و تربیت دینی و قرآنی زمینه به وجود آمدن انسان کامل را فراهم می‌کند و به دنبال آن، خانواده سالم و جامعه متکامل و انسانی، تحقق پیدا خواهد کرد و گرنه نفوس غیر مهذب و انسان‌های فاقد تعلیم و تزکیه دینی و قرآنی هر چند به حسب ظاهر مسلمان و با وجود سلسله قوانین فقهی و حقوقی و وضعی، از آشفتگی‌های و اضطرابات و تشویش‌ها به دور نخواهند ماند و بوی عفن فاسد اخلاق و رفتار و سوءمعاشرت در خانواده و جامعه، مشام همه را آزرده خواهد کرد و از طهارت و زکاء و پاکی خبری نخواهد بود.

۳.۱۰ - تزکیه و روابط سالم اجتماعی


«... وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ »؛ «... و اگر به شما گفته شد برگردید، آن، برای شما پاکیزه‌تر است و خداوند به عمل‌کرد شما آگاه است.

۳.۱.۱ - دیدگاه طبرسی

طبرسی می‌نویسد:
چنان انصراف، برای شما در زمینه دین و دنیا، سودمند و برای دل‌هایتان پاکیزه‌تر و در امر تزکیه و پالایش روحتان مؤثرتر است.

۳.۱۰.۲ - دیدگاه سید قطب

سید قطب می‌نویسد:

قابل توجه است که چه‌بسا سرزده، شب یا روز بدون اطلاع قبلی و کسب اجازه وارد بر خانه مردم شدن مشکلات اجتماعی و اخلاقی به دنبال داشته باشد.

«فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ »؛ اگر صاحب خانه در حال مساعد نبود و گفت آماده نیستم، نباید دلگیر شد و آن را از صاحب خانه برای خود اهانت تلقی کرد.
[۶۱] سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۵۰۷.
[۶۳] میبدی، رشید الدین، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۶، ص۴۹۰.
[۶۴] میبدی، رشید الدین، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۶، ص۵۱۰.


۳.۱۱ - تزکیه و کتمان حق


ـ «إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلا أُولَئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ «کسانی که عهد و پیمان الهی را به اندک بهای می‌فروشند، برایشان بهره‌ای در آخرت نیست و خداوند با آنان سخن نخواهد گفت و روز قیامت به ایشان نظر نخواهد کرد و تزکیه‌شان نخواهد فرمود و عذابی دردناک برای ایشان فراهم است».

ـ «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلا النَّارَ وَلا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ «کسانی که کتاب نازل از سوی خداوند را کتمان می‌کنند و آن را به بهایی اندک می‌فروشند، اینان، جز آتش در شکم‌هایشان نمی‌ریزند و خداوند در روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و تزکیه‌شان نخواهد فرمود و برای ایشان عذابی دردناک فراهم است».

۳.۴.۱ - توضیح

مضمون این آیه‌ها، قریب بهم است و در هر دو آیه، سخن از کتمان حق و حقیقت ، و معامله و فروش آن به بهای اندک و نتیجه بی‌بهره‌گی در حیات اخروی و مورد قهر و خشم الهی قرار گرفتن و تزکیه نشدن و گرفتار عذاب دردناک گشتن است.

۳.۱۲ - نتیجه و پاداش تزکیه


ـ «وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى»؛ «هر کس در حالی که مؤمن است و کارهای شایسته کرده، نزد خدا آید، برای ایشان مرتبه‌های والایی وجود دارد. بهشت‌هایی اقامتکده که جوی‌ها در زیر درختان آن جاری است و ایشان در آن، جاویدان‌اند و این، پاداش کسی است که پاک و از گناهان مبرا باشد».

ـ «إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَمَنْ تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ»؛ «جز این نیست که تو کسانی را انذار می‌کنی که از پروردگارشان خشیت دارند و نماز به پا می‌دارند و هر که پاک گردد. برای خود و به نفع خویشتن، پاک گشته است و شدن‌ها به سوی خداست».

۳.۴.۱ - توضیح

در اين آيات، به پاداش تزكيه و پاكي اشاره شده؛ ضمن آن‌كه نتيجه و ثمره چنان كاري به خود انسان بر‌مي‌گردد و ابداً سود و زیانی از این عمل، به خدا عاید نمی‌شود.

۳.۴.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی می‌گوید:

«و ذلک جزاء من تزکی بالایمان و العمل الصالح»؛ یعنی این درجات علیه و باغ‌های بهشتی که جاودانه هم هستند، پاداش و نتیجه عمل کسانی است که در پرتو ایمان و عمل صالح و شایسته زیستند و مردند.
درباره آیه دوم می‌نویسند:
در بخش نخست سخن از این است که هیچ‌کس بار دیگری را به دوش نمی‌گیرد، او هر که می‌خواهد باشد و هشدار پیامبران برای کسانی مفید است که از ته دل نسبت به پروردگارشان خشیت دارند و نماز به پا می‌دارند؛ و در بخش دوم سخن از تزکی و وارستگی است و نتایج آن؛ و خلاصه مطلب آن ست که پاکی و پاکیزگی نتیجه انذار پیامبر اکرم و حصول خشیت الهی است و فایده و نتیجه آن، که کمال انسانی است به خود انسان عاید می‌شود و بس.


نتایجی که از این بحث گرفته می‌شود، بدین شرح است:

۴.۱ - اول

تمام ریاضت‌های رسول خدا و همه سلوک‌ها و رفتار‌های فردی و جمعی او، در چهارچوب آموزش و تربیت قرآن بوده و شخصیت آن انسان بزرگ و اسوه بشر، بر پایه حقایق قرآنی تکون و شکل یافته است و این چنین خودسازی، وظیفه همگان است و در این باره، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و امت او فرقی ندارند و هرچه مقام اجتماعی و خطیرتر، مسئولیت و وظیفه تهذیب و تهذب، سنگین‌تر می‌باشد.

۴.۲ - دوم

به اتفاق آرای مفسران شیعی و سنی، مراد از تعلم کتاب، آموزش قرآن است و مقصود از حکمت، فی الجمله سنت است.

۴.۳ - سوم

اصل در انسان، پاکی و طهارت است: «کل مولود یولد علی الفطرة»؛
هر نوزادی بر فطرت توحید سرشت سالم و پاک‌زاده می‌شود و سعادت و شقاوت هر فردی، هرچند معلول عوامل و معدات گوناگون ژنتیکی، تغذیه‌ای، آموزشی، تربیتی، خانوادگی، محیطی و معاشرتی و غیر آن‌هاست، ولی آن عوامل فقط منشأ تفاوت‌های فردی‌اند و انسان فقط درباره رفتار و عمل‌کردش مورد بازخواست قرار می‌گیرد و صدور عمل از انسان، معلول اراده و مشیت و خواست خود اوست.

۴.۴ - چهارم

اگر شر و فجور به نفس آدمی، نسبت داده شده به همان میزان، خیر و تقوا به آن، منسوب گشته است و شر بالذات وجود ندارد. روایات سرشت و طینت به عوامل و معدات خیر و شر عنایت دارند که جملگی برای آحاد انسان مطرح‌اند، و نقش خود انسان در نیک و بد امور قابل انکار نیست؛ بنابراین به اراده و مشیت الهی، تهذیب‌کننده و آلوده‌کننده نفس، خود آدمی است و این، به معنای نادیده گرفتن فاعلیت مطلق خداوند و مستقل انگاشتن انسان در خلق افعال نیست.

۴.۵ - پنجم

در مجموعه آیات مورد بحث، گاهی پیامبر مزکی شناخته شده و دیگر گاه، تزکیه‌کننده فقط خدا دانسته شده و بار سوم امر تزکیه، کار خود انسان معرفی شده است و در آیه‌ای امر به تزکیه شده و در دیگر آیه‌ای از آن، منع و نهی به عمل آمده است و همه آن‌ها با ملاحظه معنی درست آن‌ها و با در نظر گرفتن نظرات محققان در تفسیر آن آیات، درست و معقول می‌باشد.

۴.۶ - ششم

تعلیم، تربیت، تزکیه و تهذیب، اصلی‌ترین و یا یگانه برنامه انسان‌ساز ادیان و پیامبران است و علاوه بر آیات یاد‌شده در این مقال، که به نوعی از تزکیه و زکاء آدمی در شئون زندگانی، سهم به میان آورده، آیات دیگری نیز با اشاره، رشد و شایستگی و نیکویی و بالندگی را مطرح ساخته‌اند.


۱. قلم/سوره۶۸، آیه۴.    
۲. قاضی عیاض، ابوالفضل، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۰۴، دارالفکر، بیروت.    
۳. قمی، عباس، کحل البصرفی سیرة سیدالبشر، ص۸۲، مؤسسة الوفاء، بیروت.
۴. تلمسانی، سلیمان، شرح منازل السائرین، ص۲۵۵، بیدارفر، قم.
۵. کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص۲۳۰، بیدارفر، قم.
۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۱۰، مؤسسة الوفاء، بیروت.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ص۲۱، چاپ چهارم، اسلامیه.    
۸. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۱۲۹.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.    
۱۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.    
۱۲. جمعه/سوره۶۲، آیه۲.    
۱۳. طبرسی، امین الاسلام، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۸۰، دانشگاه تهران.    
۱۴. کهف/سوره۱۸، آیه۷۴.    
۱۵. کهف/سوره۱۸، آیه۸۱.    
۱۶. مریم/سوره۱۹، آیه۱۹.    
۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۱۳.    
۱۸. کهف/سوره۱۸، آیه۱۹.    
۱۹. طبرسی، امین الاسلام، تفسیر جوامع الجامع، ج۲، ص۴۰۸، دانشگاه تهران.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۲۳.    
۲۱. زمخشری، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج۲، ص۷۱۰.    
۲۲. آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۲۲۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۶۰.    
۲۴. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۷-۱۸.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۸۷.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۵۶.    
۲۷. شیخ طوسی، ابي‌جعفر، محمد بن حسن، التبیان، ج۱۰، ص۲۵۷.    
۲۸. حقی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۱۰، ص۳۲۰.    
۲۹. میبدی، رشید الدین، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱۰، ص۳۶۴.
۳۰. زمخشری، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج۴، ص۶۹۵.    
۳۱. آلوسی، روح المعانی، ج۱۵، ص۲۳۰.    
۳۲. جرجانی، حسین بن حسن، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (تفسیر گازر)، ج۱۰، ص۲۸۲.
۳۳. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۴.    
۳۴. شمس/سوره۹۱، آیه۹-۱۰.    
۳۵. رازی، فخرالدین، مفاتيح الغيب او التفسير (تفسیر کبیر)، ج۳۱، ص۱۷۷.    
۳۶. رازی، فخرالدین، مفاتيح الغيب او التفسير (تفسیر کبیر)، ج۳۱، ص۱۴۷.
۳۷. رازی، فخرالدین، مفاتيح الغيب او التفسير (تفسیر کبیر)، ج۳۱، ص۱۹۳.
۳۸. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۶.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۶۹.    
۴۰. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۹۸.    
۴۲. نور/سوره۲۴، آیه۲۱.    
۴۳. شیخ طوسی، ابي‌جعفر، محمد بن حسن، التبیان، ج۷، ص۴۲۱.    
۴۴. نساء/سوره۴، آیه۴۹.    
۴۵. نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.    
۴۶. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۴.    
۴۷. نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.    
۴۸. توبه/سوره۹، آیه۱۰۳.    
۴۹. لیل/سوره۹۲، آیه۱۷-۱۸.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۹۸.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۰۶ ۳۰۹.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۹۸.
۵۳. شیخ طوسی، ابي‌جعفر، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۲۹۱.    
۵۴. شیخ طوسی، ابي‌جعفر، محمد بن حسن، التبیان، ج۱۰، ص۳۶۶.    
۵۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳۲.    
۵۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۰.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۳۹.    
۵۸. مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج۵، ص۴۱۴.
۵۹. نور/سوره۲۴، آیه۲۸.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۸.    
۶۱. سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۵۰۷.
۶۲. حقی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۶، ص۱۳۸.    
۶۳. میبدی، رشید الدین، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۶، ص۴۹۰.
۶۴. میبدی، رشید الدین، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۶، ص۵۱۰.
۶۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۷.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۱۷۴.    
۶۷. طه/سوره۲۰، آیه۷۵-۷۶.    
۶۸. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۶.    
۷۰. شیخ طوسی، ابي‌جعفر، محمد بن حسن، التبیان، ج۷، ص۱۹۲.    
۷۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۷۹، مؤسسة الوفاء، بیروت.    
۷۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۸۱، مؤسسة الوفاء، بیروت.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کتاب‌شناسی قرآن و اهل بیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۱۹.    



جعبه ابزار