• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توکل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توکل به معنای اعتماد کردن به غیر است، و در مورد خداوند یعنی اطمینان و اعتماد کردن به خداست. در اینجا به آثار توکل پرداخته شده است.

فهرست مندرجات

۱ - توضیح اجمالی
۲ - عناوین مرتبط
۳ - آثار توکل
       ۳.۱ - آرامش
       ۳.۲ - استعانت از خدا
       ۳.۳ - استقامت
       ۳.۴ - ایمان حقیقی
              ۳.۴.۱ - کمال ایمان
              ۳.۴.۲ - تکیه گاه مؤمنان
       ۳.۵ - بهره مندی از امدادهای خدا
       ۳.۶ - بهره مندی از حیات نیک
              ۳.۶.۱ - مجتمع صالح
       ۳.۷ - بهره مندی از رضایت خدا
       ۳.۸ - بهره مندی از محبت خدا
              ۳.۸.۱ - دوستدار خدا
       ۳.۹ - بهره مندی از نعمت خدا
       ۳.۱۰ - پیروزی
              ۳.۱۰.۱ - جنگ بدر
              ۳.۱۰.۲ - عامل پیروزی
       ۳.۱۱ - تقویت روحیه
       ۳.۱۲ - دعا
       ۳.۱۳ - دفع مکر
              ۳.۱۳.۱ - دفع توطئه ها
              ۳.۱۳.۲ - دفع اهداف کافران
                     ۳.۱۳.۲.۱ - یاری خدا
                     ۳.۱۳.۲.۲ - پشتیبانی خدا
       ۳.۱۴ - سلامتی
       ۳.۱۵ - شجاعت
       ۳.۱۶ - صبر
       ۳.۱۷ - قبول تقدیر
       ۳.۱۸ - کفایت امور
       ۳.۱۹ - مصونیت از شیطان
۴ - پانویس
۵ - منبع


توکل به معنای اعتماد
[۱] لسان العرب، ابن منظور، ج۱۵، ص۳۸۸، «وکل».
و در صورت متعدی شدن با «علی» به معنای اعتماد کردن به غیر است. «توکل علی الله» یعنی به خداوند اطمینان و اعتماد کرد. در این مدخل، از واژه‌های «افوض»، «حسبی» و «وکل» و جمله‌های دیگری با بار معنایی توکل استفاده شده است.


آثار توکل، پاداش توکل، توکل کنندگان، دعوت به توکل، زمینه‌های توکل و موارد توکل.




۳.۱ - آرامش

توکل بر خداوند، موجب آرامش است.
الذین استجابوا لله والرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم واتقوا اجر عظیم• الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل. «آنها که دعوت خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را، پس از آن همه جراحاتی که به ایشان رسید، اجابت کردند (و هنوز زخمهای میدان احد التیام نیافته بود، به سوی میدان «حمراء الاسد» حرکت نمودند) برای کسانی از آنها، که نیکی کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگی است. • اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.»

۳.۲ - استعانت از خدا

توکل، برانگیزاننده آدمی به درخواست نیازهای خویش از خداوند است.
قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یـشعیب والذین ءامنوا معک من قریتنا اولتعودن فی ملتنا قال او لو کنا کـرهین• ... علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق... «اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آورده‌اند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» گفت: «آیا (می‌ خواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟! • اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته ‌ایم و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده ‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!» (آیه شریفه درباره شعیب علیه‌السّلام است، لیکن می‌توان القای خصوصیت کرد.)
وقال موسی یـقوم ان کنتم ءامنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین• فقالوا علی الله توکلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظــلمین• ونجنا برحمتک من القوم الکـفرین. «موسی گفت: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده ‌اید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید! » • گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! • و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهایی بخش!»
قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه... وما املک لک من الله من شیء ربنا علیک توکلنا والیک انبنا والیک المصیر• ربنا لا تجعلنا فتنة للذین کفروا واغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم. «برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت،...... و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوی تو است! • پروردگارا! ما را مایه گمراهی کافران قرار مده، و ما را ببخش، ‌ای پروردگار ما که تو عزیز و حکیمی!»

۳.۳ - استقامت

توکل، مایه پایداری و استقامت انسان، در برابر مخالفتها و سختیها است.
واذ غدوت من اهلک تبوئ المؤمنین مقـعد للقتال والله سمیع علیم• اذ همت طـائفتان منکم ان تفشلا والله ولیهما وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «و (به یاد آور) زمانی را که صبحگاهان، از میان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ برای مؤمنان، بیرون رفتی! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهای مختلفی را که درباره طرح جنگ گفته می‌ شد، می‌ شنید و اندیشه ‌هایی را که بعضی در سر می‌ پروراندند، می‌ دانست). • (و نیز به یاد آور) زمانی را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستی نشان دهند (و از وسط راه بازگردند) و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند) و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند!»
الذین استجابوا لله والرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم واتقوا اجر عظیم• الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل. «آنها که دعوت خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را، پس از آن همه جراحاتی که به ایشان رسید، اجابت کردند (و هنوز زخمهای میدان احد التیام نیافته بود، به سوی میدان «حمراء الاسد» حرکت نمودند) برای کسانی از آنها، که نیکی کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگی است. • اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید! » اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.»
فتولی عنهم وقال یـقوم لقد ابلغتکم رسالة ربی ونصحت لکم ولـکن لاتحبون النـصحین. «(صالح) از آنها روی برتافت و گفت: «ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهی را انجام دادم، ولی (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید!»
قد افترینا علی الله کذبـا ان عدنا فی ملتکم بعد اذ نجـنا الله منها وما یکون لنا ان نعود فیها الا ان یشاء الله ربنا وسع ربنا کل شیء علمـا علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق وانت خیر الفـتحین. «اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته ‌ایم و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده ‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!».
ان کان کبر علیکم مقامی... فعلی الله توکلت فاجمعوا امرکم وشرکاءکم... ثم اقضوا الی ولا تنظرون. «سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکل کرده ‌ام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند (تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظه ‌ای) مهلتم ندهید! (اما توانایی ندارید!)»
قالوا یـهود ما جئتنا ببینة وما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک وما نحن لک بمؤمنین• ان نقول الا اعترک بعض ءالهتنا بسوء قال انی اشهد الله واشهدوا انی بریء مما تشرکون• من دونه فکیدونی جمیعـا ثم لا تنظرون• انی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دابة الا هو ءاخذ بناصیتها ان ربی علی صرط مستقیم. «گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده ‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمی‌ آوریم! • ما (درباره تو) فقط می‌ گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده) ‌اند! » (هود) گفت: «من خدا را به شهادت می‌ طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌ دهید• از آنچه غیر او (می‌ پرستید)! حال که چنین است، همگی برای من نقشه بکشید و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست! ) • من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کرده ‌ام! هیچ جنبنده ‌ای نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد (اما سلطه ‌ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است!»
وقل للذین لا یؤمنون اعملوا علی مکانتکم انا عـملون• وانتظروا انا منتظرون• ولله غیب السمـوت والارض والیه یرجع الامر کله فاعبده وتوکل علیه وما ربک بغـفل عما تعملون. «و به آنها که ایمان نمی‌ آورند، بگو: «هر چه در قدرت دارید، انجام دهید! ما هم انجام می‌ دهیم! • و انتظار بکشید! ما هم منتظریم! • و (آگاهی از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست و همه کارها به سوی او بازمی گردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایی که می‌ کنید، هرگز غافل نیست!»
یـایها النبی اتق الله ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ان الله کان علیمـا حکیمـا• وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است. • .... • و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!»
ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ودع اذهم وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع (تو) است!».
. قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمة هل هن ممسکـت رحمته قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون• قل یـقوم اعملوا علی مکانتکم انی عـمل فسوف تعلمون. «و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما می‌ گویند: «خدا! » بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می‌ خوانید اندیشه می‌ کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می‌ توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می‌ توانند جلو رحمت او را بگیرند؟! » بگو: «خدا مرا کافی است و همه متوکلان تنها بر او توکل می‌ کنند!» • بگو: «ای قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل می‌ کنم اما بزودی خواهید دانست.»
ویـقوم ما لی ادعوکم الی النجوة وتدعوننی الی النار• تدعوننی لاکفر بالله واشرک به ما لیس لی به علم وانا ادعوکم الی العزیز الغفـر• لا جرم انما تدعوننی الیه لیس له دعوة فی الدنیا ولا فی الاخرة وان مردنا الی الله وان المسرفین هم اصحـب النار• فستذکرون ما اقول لکم وافوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد• فوقـه الله سیـات ما مکروا وحاق بـال فرعون سوء العذاب. «ای قوم من! چرا من شما را به سوی نجات دعوت می‌ کنم، اما شما مرا بسوی آتش فرا می‌ خوانید؟! •
مرا دعوت می‌ کنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایی که به آن علم ندارم برای او قرار دهم، در حالی که من شما را بسوی خداوند عزیز غفار دعوت می‌ کنم! • قطعا آنچه مرا بسوی آن می‌ خوانید، نه دعوت (و حاکمیتی) در دنیا دارد و نه در آخرت و تنها بازگشت ما در قیامت بسوی خداست و مسرفان اهل آتشند! • و بزودی آنچه را به شما می‌ گویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!» • خداوند او را از نقشه ‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد!»
قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم وبدا بیننا وبینکم العدوة و البغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده الا قول ابرهیم لابیه لاستغفرن لک وما املک لک من الله من شیء ربنا علیک توکلنا والیک انبنا والیک المصیر. «برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا می‌ پرستید بیزاریم ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید! - جز آن سخن ابراهیم که به پدرش (عمویش آزر) گفت (و وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می‌ کنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوی تو است.»

۳.۴ - ایمان حقیقی

توکل بر خدا، زمینه نیل به ایمان راستین است.
انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم واذا تلیت علیهم ءایـته زادتهم‌ایمـنـا وعلی ربهم یتوکلون• اولـئک هم المؤمنون حقـا... «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌ شود، ایمانشان فزونتر می‌ گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. • .... . • (آری،) مؤمنان حقیقی آنها هستند برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است و برای آنها، آمرزش و روزی بی نقص و عیب است.»

۳.۴.۱ - کمال ایمان

وقتی ایمان انسان زیاد گشت و به حدی از کمال رسید که مقام پروردگارش را و موقعیت خود را شناخت، و به واقع مطلب پی برد، و فهمید که تمامی امور به دست خدای سبحان است، و او یگانه ربی است که تمام موجودات بسوی او بازگشت می‌ کنند در این موقع بر خود حق و واجب می‌ داند که بر او توکل کرده و تابع اراده او شود، و او را در تمامی مهمات زندگی خود وکیل خود گرفته به آنچه که او در مسیر زندگیش مقدر می‌ کند رضا داده و بر طبق شرایع و احکامش عمل کند، اوامر و نواهیش را بکار بندد، و جمله" و علی ربهم یتوکلون" اشاره به همین معنا است.

۳.۴.۲ - تکیه گاه مؤمنان

سومین صفت بارز آنها (مؤمنان) این است که "تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل می‌ کنند" (و علی ربهم یتوکلون). افق فکر آنها آن چنان بلند است که از تکیه کردن بر مخلوقات ضعیف و ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند، ابا دارد، آنها آب را از سرچشمه می‌ گیرند و هر چه می‌ خواهند و می‌ طلبند، از اقیانوس بی کران عالم هستی، از ذات پاک پروردگار می‌ خواهند، روحشان بزرگ و سطح فکرشان بلند، و تکیه- گاهشان تنها خدا است.

۳.۵ - بهره مندی از امدادهای خدا

توکل، زمینه ساز برخورداری از امداد و حمایت خداوند است.
ان ینصرکم الله فلا غالب لکم وان یخذلکم فمن ذا الذی ینصرکم من بعده وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!»
یـایها الذین ءامنوا اذکروا نعمت الله علیکم اذ هم قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم فکف ایدیهم عنکم واتقوا الله وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید آن زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.»
وان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین• یـایها النبی حسبک الله ومن اتبعک من المؤمنین. «و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد... • .... • ‌ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی می‌ کنند، برای حمایت تو کافی است (فقط بر آنها تکیه کن)!»
وما لنا الا نتوکل علی الله وقد هدنا سبلنا ولنصبرن علی ما ءاذیتمونا وعلی الله فلیتوکل المتوکلون• وقال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظــلمین. «و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راه‌های (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمی‌ داریم)! و توکل کنندگان، باید فقط بر خدا توکل کنند!» • (ولی) کافران به پیامبران خود گفتند: «ما قطعا شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، مگر اینکه به آیین ما بازگردید!» در این حال، پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که: «ما ظالمان را هلاک می‌ کنیم!»
فستذکرون ما اقول لکم وافوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد• فوقـه الله سیـات ما مکروا وحاق بـال فرعون سوء العذاب. «و بزودی آنچه را به شما می‌ گویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!» • خداوند او را از نقشه ‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد.»

۳.۶ - بهره مندی از حیات نیک

توکل بر خداوند، موجب بهره مندی از زندگی نیک و امکانات دنیایی است.
والذین هاجروا فی الله من بعد ما ظـلموا لنبوئنهم فی الدنیا حسنة ولاجر الاخرة اکبر لو کانوا یعلمون• الذین صبروا وعلی ربهم یتوکلون. «آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها می‌ دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر می‌ دانستند! • آنها کسانی هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکل می‌ کنند.»

۳.۶.۱ - مجتمع صالح

بعضی در تفسیر کلمه "حسنة" که در جمله" لنبوئنهم فی الدنیا حسنة" قرار دارد گفته ‌اند: یعنی شهر خوبی بجای آن شهری که ترک گفتند، و آن مکه و حوالی آن بود که وطن ایشان بود، آن گاه استدلال کرده ‌اند به اینکه کلمه "لنبوئنهم" از باب "بوات له مکانا" است یعنی مکانی را جهت جای دادن کسی صاف کردم.
بعضی دیگر گفته ‌اند: یعنی حالت خوبی، که منظور از آن فتح و پیروزی و نجات از ذلت و زیر دستی کفار است، و بنا بر این تفسیر جمله "لنبوئنهم... "، استعاره به کنایه است.
این دو تفسیر مالا یکی است برای اینکه مهاجرین در راه خدا برای دین مهاجرت کردند که مجتمعی اسلامی و پاک تشکیل دهند که در آن مجتمع جز خدا کسی پرستش نشود، و جز عدل و احسان چیزی حکومت نکند، و یا برای این بود که به مجتمعی وارد شوند و در آن منزل کنند که وضعش چنین باشد، پس اگر از مهاجرتشان امید حسنه ‌ای داشتند، و یا وعده حسنه ‌ای داده شدند آن حسنه همین مجتمع صالح بود و نیز اگر آن شهر را که بدان مهاجرت کردند، ستودند برای این بود که جای تشکیل چنین مجتمعی بوده نه برای اینکه آب و هوایش خوب بوده، پس هدف و غرض از حسنه ‌ای که وعده داده شدند که در دنیا به آن برسند همین مجتمع صالح بوده چه اینکه مقصود از حسنه شهر باشد و یا حالت حسنه ‌ای که در آن شهر به خود می‌ گیرند.
"و لاجر الآخرة اکبر لو کانوا یعلمون"- این، تتمیم وعده قبلی و اشاره به این نکته است که اجر اخروی از اجر دنیوی که گفته شد بهتر است اگر مردم بدانند که خدا در آخرت چه نعمتهایی برایشان آماده کرده، زیرا در آخرت سعادت آمیخته با بدبختی نیست، بلکه خلودی است که فنا در آن راه ندارد و کام و لذتش با ناکامی توام نیست، جوار رحمت رب العالمین است.

۳.۷ - بهره مندی از رضایت خدا

توکل به خدا، سبب جلب رضایت الهی است.
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل• فانقلبوا بنعمة من الله وفضل لم یمسسهم سوء واتبعوا رضون الله والله ذو فضل عظیم. «اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» • به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا، پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.»

۳.۸ - بهره مندی از محبت خدا

توکل به خداوند، از عوامل جلب محبت او است.
فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظـا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین. «به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌ شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.»

۳.۸.۱ - دوستدار خدا

ان الله یحب المتوکلین در پایان آیه دستور می‌ دهد که افراد با ایمان باید تنها بر خدا تکیه کنند زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.

۳.۹ - بهره مندی از نعمت خدا

توکل به خداوند، موجب جلب نعمت و فضل الهی است.
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل• فانقلبوا بنعمة من الله وفضل لم یمسسهم سوء واتبعوا رضون الله والله ذو فضل عظیم. «اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» • به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا، پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.»
ولو انهم رضوا ما ءاتهم الله ورسوله وقالوا حسبنا الله سیؤتینا الله من فضله ورسوله انا الی الله رغبون. «(در حالی که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی باشند، و بگویند: «خداوند برای ما کافی است! و بزودی خدا و رسولش، از فضل خود به ما می‌ بخشند ما تنها رضای او را می‌ طلبیم.» (برای آنها بهتر است).»

۳.۱۰ - پیروزی



۳.۱۰.۱ - جنگ بدر

توکل، عامل پیروزی مسلمانان بر دشمنان، در جنگ بدر بود.
اذ همت طـائفتان منکم ان تفشلا والله ولیهما وعلی الله فلیتوکل المؤمنون• ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون. «(و نیز به یاد آور) زمانی را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستی نشان دهند (و از وسط راه بازگردند) و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند) و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند! • خداوند شما را در «بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید.» (جمله «و لقد نصرکم الله» می‌تواند مصداقی از حقیقت بیان شده در آیه قبل باشد. یعنی عامل نصرت شما در جنگ بدر، توکل شما بر خداوند بود.)
واذ زین لهم الشیطـن اعمــلهم وقال لا غالب لکم الیوم من الناس وانی جار لکم فلما تراءت الفئتان نکص علی عقبیه وقال انی بریء منکم انی اری ما لا ترون انی اخاف الله والله شدید العقاب• اذ یقول المنـفقون والذین فی قلوبهم مرض غر هـؤلاء دینهم ومن یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم. «و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان، اعمال آنها (مشرکان) را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی‌ گردد! و من، همسایه (و پناه دهنده) شما هستم!» اما هنگامی که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم! من چیزی می‌ بینم که شما نمی‌ بینید من از خدا می‌ ترسم، خداوند شدید العقاب است! • و هنگامی را که منافقان، و آنها که در دلهایشان بیماری است می‌ گفتند: «این گروه (مسلمانان) را دینشان مغرور ساخته است.» (آنها نمی‌ دانستند که) هر کس بر خدا توکل کند، (پیروز می‌ گردد) خداوند قدرتمند و حکیم است!»

۳.۱۰.۲ - عامل پیروزی

توکل به خداوند، عامل پیروزی در مقابله با دشمن است.
ان ینصرکم الله فلا غالب لکم وان یخذلکم فمن ذا الذی ینصرکم من بعده وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!»
الذین استجابوا لله والرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم واتقوا اجر عظیم• الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل• فانقلبوا بنعمة من الله وفضل لم یمسسهم سوء واتبعوا رضون الله والله ذو فضل عظیم. «آنها که دعوت خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را، پس از آن همه جراحاتی که به ایشان رسید، اجابت کردند (و هنوز زخمهای میدان احد التیام نیافته بود، به سوی میدان «حمراء الاسد» حرکت نمودند) برای کسانی از آنها، که نیکی کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگی است. • اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست. • به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا، پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.»
قال رجلان من الذین یخافون انعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فاذا دخلتموه فانکم غــلبون وعلی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین. «(ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‌ ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!»
وان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین• یـایها النبی حسبک الله ومن اتبعک من المؤمنین. «و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد... • .... • ‌ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی می‌ کنند، برای حمایت تو کافی است (فقط بر آنها تکیه کن)!»
فلما ترءا الجمعان قال اصحـب موسی انا لمدرکون• قال کلا ان معی ربی سیهدین• وانجینا موسی ومن معه اجمعین• ثم اغرقنا الاخرین. «هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!» • (موسی) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد! • ...... • و موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم! • سپس دیگران را غرق کردیم.»

۳.۱۱ - تقویت روحیه

توکل به خداوند، عامل تقویت روحیه انسان در شرایط دشوار است.
اذ همت طـائفتان منکم ان تفشلا والله ولیهما وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «(و نیز به یاد آور) زمانی را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستی نشان دهند (و از وسط راه بازگردند) و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند) و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکل کنند.» (جمله «و علی الله فلیتوکل المؤمنون» بعد از «ان تفشلا» نشان دهنده آن است که توکل بر خداوند، عامل ازبین برنده سستی در شرایط دشواری است.)

۳.۱۲ - دعا

توکل به خدا، زمینه دعا و اعلان نیاز در پیشگاه او است.
قد افترینا علی الله کذبـا ان عدنا فی ملتکم بعد اذ نجـنا الله منها وما یکون لنا ان نعود فیها الا ان یشاء الله ربنا وسع ربنا کل شیء علمـا علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق وانت خیر الفـتحین. «اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته ‌ایم و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدایی که پروردگار ماست بخواهد علم پروردگار ما، به همه چیز احاطه دارد. تنها بر خدا توکل کرده ‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما بحق داوری کن، که تو بهترین داورانی!»
فقالوا علی الله توکلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظــلمین• ونجنا برحمتک من القوم الکـفرین. «گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! • و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهایی بخش.»

۳.۱۳ - دفع مکر



۳.۱۳.۱ - دفع توطئه ها

توکل، کفایت کننده انسان از توطئه‌ها و مکر دشمنان است.
ویقولون طاعة فاذا برزوا من عندک بیت طـائفة منهم غیر الذی تقول والله یکتب ما یبیتون فاعرض عنهم وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «آنها در حضور تو می‌ گویند: «فرمانبرداریم» اما هنگامی که از نزد تو بیرون می‌ روند، جمعی از آنان بر خلاف گفته ‌های تو، جلسات سری شبانه تشکیل می‌ دهند آنچه را در این جلسات می‌ گویند، خداوند می‌ نویسد. اعتنایی به آنها نکن! (و از نقشه ‌های آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکل کن! کافی است که او یار و مدافع تو باشد.»
وان جنحوا للسلم فاجنح لها وتوکل علی الله انه هو السمیع العلیم• وان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین. «و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی و بر خدا توکل کن، که او شنوا و داناست! • و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد.»
من دونه فکیدونی جمیعـا ثم لا تنظرون• انی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دابة الا هو ءاخذ بناصیتها ان ربی علی صرط مستقیم. «از آنچه غیر او (می‌ پرستید)! حال که چنین است، همگی برای من نقشه بکشید و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست!) • من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کرده ‌ام! هیچ جنبنده ‌ای نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد (اما سلطه ‌ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است.»
ولا تحزن علیهم ولا تکن فی ضیق مما یمکرون• فتوکل علی الله انک علی الحق المبین. «از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینه ات از توطئه آنان تنگ نشود. • ..... • پس بر خدا توکل کن، که تو بر حق آشکار هستی.»
فستذکرون ما اقول لکم وافوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد• فوقـه الله سیـات ما مکروا وحاق بـال فرعون سوء العذاب. «و بزودی آنچه را به شما می‌ گویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!» • خداوند او را از نقشه ‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد.»

۳.۱۳.۲ - دفع اهداف کافران

توکل بر خداوند در پذیرش صلح، موجب عقیم ماندن اهداف پنهانی کافران از پیشنهاد صلح است.
وان جنحوا للسلم فاجنح لها وتوکل علی الله انه هو السمیع العلیم• وان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین. «و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی و بر خدا توکل کن، که او شنوا و داناست! • و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد.»

۳.۱۳.۲.۱ - یاری خدا

اینکه فرمود: "و توکل علی الله" تتمه امر به جنوح و همگی در معنای یک امر است و آن این است که اگر دشمن به صلح و روش مسالمت آمیز رغبت کرد تو نیز به آن متمایل شو و به خدا توکل کن و مترس از اینکه مبادا اموری پشت پرده باشد و تو را غافل گیر کند و تو به خاطر نداشتن آمادگی نتوانی مقاومت کنی، چون خدای تعالی شنوا و دانا است. و هیچ امری او را غافلگیر نکرده و هیچ نقشه ‌ای او را عاجز نمی‌ سازد، بلکه او تو را یاری نموده و کفایت می‌ کند.

۳.۱۳.۲.۲ - پشتیبانی خدا

به پیامبر و مسلمانان هشدار می‌ دهد که ممکن است در پیشنهادهای صلح خدعه و نیرنگی در کار باشد و صلح را مقدمه ‌ای برای ضربه غافلگیرانه ‌ای قرار دهند یا هدفشان تاخیر جنگ برای فراهم کردن نیروی بیشتر باشد اما از این موضوع نیز نگرانی به خود راه مده زیرا خداوند کفایت کار تو را می‌ کند و در همه حال پشتیبان تو است.

۳.۱۴ - سلامتی

توکل مجاهدان در برابر دشمن، سبب سلامتی و آسیب ندیدن آنان است.
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل• فانقلبوا بنعمة من الله وفضل لم یمسسهم سوء واتبعوا رضون الله والله ذو فضل عظیم. «اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید! » اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» • به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا، پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.»

۳.۱۵ - شجاعت

توکل به خدا، مایه شهامت و شجاعت در برابر دشمن است.
واتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یـقوم ان کان کبر علیکم مقامی وتذکیری بـایـت الله فعلی الله توکلت فاجمعوا امرکم وشرکاءکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الی ولا تنظرون. «سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکل کرده ‌ام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند (تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظه ‌ای) مهلتم ندهید! (اما توانایی ندارید! )»
فما ءامن لموسی الا ذریة من قومه علی خوف من فرعون وملاهم ان یفتنهم وان فرعون لعال فی الارض وانه لمن المسرفین• وقال موسی یـقوم ان کنتم ءامنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین. «(در آغاز،) هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند زیرا فرعون، برتری جویی در زمین داشت و از اسرافکاران بود! • موسی گفت: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده ‌اید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!»
قالوا یـهود ما جئتنا ببینة وما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک وما نحن لک بمؤمنین• ان نقول الا اعترک بعض ءالهتنا بسوء قال انی اشهد الله واشهدوا انی بریء مما تشرکون• من دونه فکیدونی جمیعـا ثم لا تنظرون• انی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دابة الا هو ءاخذ بناصیتها ان ربی علی صرط مستقیم. «گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده ‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمی‌ آوریم! • ما (درباره تو) فقط می‌ گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده) ‌اند! » (هود) گفت: «من خدا را به شهادت می‌ طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می‌ دهید• از آنچه غیر او (می‌ پرستید)! حال که چنین است، همگی برای من نقشه بکشید و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست!) • من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کرده ‌ام! هیچ جنبنده ‌ای نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد (اما سلطه ‌ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است!»
فلما ترءا الجمعان قال اصحـب موسی انا لمدرکون• قال کلا ان معی ربی سیهدین. «هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!» • (موسی) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!»
ولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض لیقولن الله قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمة هل هن ممسکـت رحمته قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون• قل یـقوم اعملوا علی مکانتکم انی عـمل فسوف تعلمون. «و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما می‌ گویند: «خدا! » بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می‌ خوانید اندیشه می‌ کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می‌ توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می‌ توانند جلو رحمت او را بگیرند؟! » بگو: «خدا مرا کافی است و همه متوکلان تنها بر او توکل می‌ کنند!» • بگو: «ای قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل می‌ کنم اما بزودی خواهید دانست.»
قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم وبدا بیننا وبینکم العدوة و البغضاء ابدا حتی تؤمنوا بالله وحده الا قول ابرهیم لابیه لاستغفرن لک وما املک لک من الله من شیء ربنا علیک توکلنا والیک انبنا والیک المصیر. «برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا می‌ پرستید بیزاریم ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید! - جز آن سخن ابراهیم که به پدرش (عمویش آزر) گفت (و وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می‌ کنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم (و اختیاری ندارم)! - پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم، و همه فرجامها بسوی تو است.»

۳.۱۶ - صبر

صبر در برابر ظلم و اذیت دشمنان، مقتضای توکل بر خداوند است.
وما لنا الا نتوکل علی الله وقد هدنا سبلنا ولنصبرن علی ما ءاذیتمونا وعلی الله فلیتوکل المتوکلون. «و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راه‌های (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمی‌ داریم)! و توکل کنندگان، باید فقط بر خدا توکل کنند!»
والذین هاجروا فی الله من بعد ما ظـلموا لنبوئنهم فی الدنیا حسنة ولاجر الاخرة اکبر لو کانوا یعلمون• الذین صبروا وعلی ربهم یتوکلون. «آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها می‌ دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر می‌ دانستند! • آنها کسانی هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکل می‌ کنند.»
رب المشرق والمغرب لا الـه الا هو فاتخذه وکیلا• واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجرا جمیلا. «همان پروردگار شرق و غرب که معبودی جز او نیست، او را نگاهبان و وکیل خود انتخاب کن، • و در برابر آنچه (دشمنان) می‌ گویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین.»

۳.۱۷ - قبول تقدیر

توکل بر خدا، مقتضی پذیرش تقدیرات الهی است.
قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولـنا وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «بگو: «هیچ حادثه ‌ای برای ما رخ نمی‌ دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است او مولاسرپرست) ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند!»

۳.۱۸ - کفایت امور

کفایت امور انسان از سوی خدا، در پی توکل به او است.
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم‌ایمـنـا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل. «اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده ‌اند از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.»
ویقولون طاعة فاذا برزوا من عندک بیت طـائفة منهم غیر الذی تقول والله یکتب ما یبیتون فاعرض عنهم وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «آنها در حضور تو می‌ گویند: «فرمانبرداریم» اما هنگامی که از نزد تو بیرون می‌ روند، جمعی از آنان بر خلاف گفته ‌های تو، جلسات سری شبانه تشکیل می‌ دهند آنچه را در این جلسات می‌ گویند، خداوند می‌ نویسد. اعتنایی به آنها نکن! (و از نقشه ‌های آنان وحشت نداشته باش! ) و بر خدا توکل کن! کافی است که او یار و مدافع تو باشد.»
فان تولوا فقل حسبی الله لا الـه الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم. «اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش! ) بگو: «خداوند مرا کفایت می‌ کند هیچ معبودی جز او نیست بر او توکل کردم و او صاحب عرش بزرگ است!» («حسبی الله» بر معنای توکل دلالت دارد.)
وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!»
ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ودع اذهم وتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا. «و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع (تو) است!»
ولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض لیقولن الله قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمة هل هن ممسکـت رحمته قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون. «و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما می‌ گویند: «خدا! » بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می‌ خوانید اندیشه می‌ کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می‌ توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می‌ توانند جلو رحمت او را بگیرند؟! » بگو: «خدا مرا کافی است و همه متوکلان تنها بر او توکل می‌ کنند!»
ویرزقه من حیث لا یحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بــلغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا. «و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌ دهد و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می‌ کند خداوند فرمان خود را به انجام می‌ رساند و خدا برای هر چیزی اندازه ‌ای قرار داده است!»

۳.۱۹ - مصونیت از شیطان

توکل به خداوند، موجب محفوظ ماندن انسان از سلطه و ضرر شیطان است.
فاسر باهلک بقطع من الیل واتبع ادبـرهم ولا یلتفت منکم احد وامضوا حیث تؤمرون. «پس، خانواده ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر و خودت به دنبال آنها حرکت کن و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد مامور هستید بروید!»
فاذا قرات القرءان فاستعذ بالله من الشیطـن الرجیم• انه لیس له سلطـن علی الذین ءامنوا وعلی ربهم یتوکلون. «هنگامی که قرآن می‌ خوانی، از شر شیطان مطرود، به خدا پناه بر! • چرا که او، بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‌ کنند، تسلطی ندارد.»
ان عبادی لیس لک علیهم سلطـن وکفی بربک وکیلا. «(اما بدان) تو هرگز سلطه ‌ای بر بندگان من، نخواهی یافت (و آنها هیچ گاه به دام تو گرفتار نمی‌ شوند)! همین قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنها باشد.»
انما النجوی من الشیطـن لیحزن الذین ءامنوا ولیس بضارهم شیءا الا باذن الله وعلی الله فلیتوکل المؤمنون. «نجوا تنها از سوی شیطان است می‌ خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند ولی نمی‌تواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز بفرمان خدا پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند.»


۱. لسان العرب، ابن منظور، ج۱۵، ص۳۸۸، «وکل».
۲. مفردات، راغب اصفهانی، ص۸۸۲، «وکل».    
۳. المصباح، قیومی مقری، ج۱، ص۳۴۵، «وکل».    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۲.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۸۸.    
۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۹.    
۸. یونس/سوره۱۰، آیه۸۴ - ۸۶.    
۹. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۱۰. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۵.    
۱۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۱.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۲.    
۱۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۸۵.    
۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۲.    
۱۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۷۹.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۹.    
۱۸. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۵۶.    
۱۹. یونس/سوره۱۰، آیه۷۱.    
۲۰. هود/سوره۱۱، آیه۵۳ - ۵۶.    
۲۱. هود/سوره۱۱، آیه۱۲۱ - ۱۲۳.    
۲۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۱.    
۲۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳.    
۲۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۸.    
۲۵. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۳۶۷.    
۲۶. زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.    
۲۷. زمر/سوره۳۹، آیه۳۹.    
۲۸. غافر/سوره۴۰، آیه۴۱ - ۴۵.    
۲۹. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۳۰. انفال/سوره۸، آیه۲.    
۳۱. انفال/سوره۸، آیه۴.    
۳۲. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۱۱.    
۳۳. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۷، ص۸۷.    
۳۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۰.    
۳۵. مائده/سوره۵، آیه۱۱.    
۳۶. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۳۸۸.    
۳۷. انفال/سوره۸، آیه۶۲.    
۳۸. انفال/سوره۸، آیه۶۴.    
۳۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۲.    
۴۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۳.    
۴۱. غافر/سوره۴۰، آیه۴۴.    
۴۲. غافر/سوره۴۰، آیه۴۵.    
۴۳. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    
۴۴. نحل/سوره۱۶، آیه۴۲.    
۴۵. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۲، ص۳۷۰.    
۴۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۴۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۴.    
۴۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۴۹. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۷۳.    
۵۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۵۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۴.    
۵۲. توبه/سوره۹، آیه۵۹.    
۵۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۲.    
۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۳.    
۵۵. انفال/سوره۸، آیه۴۸.    
۵۶. انفال/سوره۸، آیه۴۹.    
۵۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۰.    
۵۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۲ - ۱۷۴.    
۵۹. مائده/سوره۵، آیه۲۳.    
۶۰. انفال/سوره۸، آیه۶۲.    
۶۱. انفال/سوره۸، آیه۶۴.    
۶۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۱.    
۶۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۲.    
۶۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۵.    
۶۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۶.    
۶۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۲.    
۶۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۹.    
۶۸. یونس/سوره۱۰، آیه۸۵.    
۶۹. یونس/سوره۱۰، آیه۸۶.    
۷۰. نساء/سوره۴، آیه۸۱.    
۷۱. انفال/سوره۸، آیه۶۱.    
۷۲. انفال/سوره۸، آیه۶۲.    
۷۳. هود/سوره۱۱، آیه۵۵.    
۷۴. هود/سوره۱۱، آیه۵۶.    
۷۵. نمل/سوره۲۷، آیه۷۰.    
۷۶. نمل/سوره۲۷، آیه۷۹.    
۷۷. غافر/سوره۴۰، آیه۴۴.    
۷۸. غافر/سوره۴۰، آیه۴۵.    
۷۹. انفال/سوره۸، آیه۶۱.    
۸۰. انفال/سوره۸، آیه۶۲.    
۸۱. تتمه ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۱۵۴.    
۸۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۳۰.    
۸۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۸۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۴.    
۸۵. یونس/سوره۱۰، آیه۷۱.    
۸۶. یونس/سوره۱۰، آیه۸۳.    
۸۷. یونس/سوره۱۰، آیه۸۴.    
۸۸. هود/سوره۱۱، آیه۵۳ - ۵۶.    
۸۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۱.    
۹۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۲.    
۹۱. زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.    
۹۲. زمر/سوره۳۹، آیه۳۹.    
۹۳. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۹۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۲.    
۹۵. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    
۹۶. نحل/سوره۱۶، آیه۴۲.    
۹۷. مزمل/سوره۷۳، آیه۹.    
۹۸. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۰.    
۹۹. توبه/سوره۹، آیه۵۱.    
۱۰۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۱۰۱. نساء/سوره۴، آیه۸۱.    
۱۰۲. المیزان، علامه طباطبایی، ج۹، ص۴۱۲.    
۱۰۳. توبه/سوره۹، آیه۱۲۹.    
۱۰۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۳.    
۱۰۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۸.    
۱۰۶. زمر/سوره۳۹، آیه۳۸.    
۱۰۷. طلاق/سوره۶۵، آیه۳.    
۱۰۸. حجر/سوره۱۵، آیه۶۵.    
۱۰۹. نحل/سوره۱۶، آیه۹۸.    
۱۱۰. نحل/سوره۱۶، آیه۹۹.    
۱۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۵.    
۱۱۲. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۰.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توکل».    



جعبه ابزار