• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسن و قبح در معتزله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقدمات عقلی و مبانی استدلال همانطور که در علوم تاثیرگذار است در خداشناسی نیز تاثیر بسزائی دارد. گمان اینکه عقل نظری از رسیدن و درک بسیاری از امور ناتوان است، نمی‌تواند مانع از تاثیرگذاری مبانی ضروری عقلی شود. انکار و یا ثبوت حسن و قبح عقلی از مهمترین مسائل کلامی است که ثمره مهمی در معنی عدل خداوند ایفاء می‌کند. با توجه به ثمرات این اصل عقلی به بررسی آن می‌پردازیم.




عقل به عنوان مهمترین درک کننده قوه بشر برای تشخیص می‌باشد. بهروری از عقل در مکتب معتزله به عنوان روش اصلی درک حقایق می‌باشد و یکی از ادراکات عقل شناخت حسن و قبح افعال است که عدلیه ( امامیه و معتزله) آن را پایه بسیاری از مباحث اعتقادی و معرفتی خویش قرار داده‌اند.



حسن و قبح به سه معنی به کار می‌رود:
الف- هر صفت کمالی را حسن و هر صفت نقصی را قبیح گویند، مانند علم و جهل.
ب- هر چه ملایم و سازگار با طبع باشد، حسن است مانند لذاتها و منافی و ناسازگار با طبع را قبیح نامند مانند آلام.
ج- هر فعلی را که فاعل مختار آن مستحق مدح و ستایش در دنیا و مستحق ثواب در آخرت باشد، حسن گویند و هر فعلی را که فاعل مختار آن مستحق مذمت و نکوهش در دنیا و مستحق عذاب در آخرت باشد، قبیح نامند.
واضح است که مورد اول و دوم مورد بحث نیست؛ زیرا آنچه که مورد اختلاف اشاعره و اهل حدیث از سوئی و عدلیه است مورد سوم می‌باشد که به مباحث آن می‌پردازیم.


اثبات حسن و قبح عقلی قبل از شرعی
۱- حسن و قبح افعال به عقل ثابت است نه به شرع ، برای اینکه:
اولا: وجدان هر کس حتی کافران و حکمای هند که منکر شرایع و ادیان هستند به خوبی برخی از افعال مانند احسان، راستی، درستی و زشتی برخی دیگر چون ظلم و دروغ و نادرستی به ضرورت عقل حکم می‌کند.
ثانیا: اگر عقل حسن و قبح افعال را درک نکند بکلی بنیان و اساس شرایع، عاطل و باطل خواهد بود.
۲- اگر حسن و قبح ذاتی و عقلی نباشد لازم می‌آید که شرعی هم نباشد؛ از جهت انتفای قبح کذب از جانب شرع . زیرا هرگاه کذب عقلا قبیح نباشد صدور آن از شارع جایز خواهدبود، و خداوند در قرآن مجید وعده‌ها و وعیدها داده پس خلف وعده از او جایز است و دیگر اعتباری به این وعده و وعیدها نخواهد بود.
۳- با انکار حسن و قبح عقلی اثبات شرایع ممکن نیست؛ بنابراین قول چون دروغ گفتن قبیح نیست، اگر پیغمبری هم که نبوت او ثابت شده خبر دهد که دروغ قبیح است، از او نمی‌توان قبول کرد؛ زیرا احتمال کذب آن می‌رود و نبوت هیچ پیغمبری ثابت نخواهد شد؛ چون خلاف حکمت و تصدیق دروغگو بر خدا قبیح نیست و بعید نیست که کسی به دروغ ادعای پیغمبری کند و خدا معجزاتی بر دست او جاری سازد و او را تصدیق نماید و او هم بسیاری چیزها را که خدا منع نکرده و یا امر نفرموده، برای مردم حرام و واجب گرداند و نیز ممکن است فردای قیامت خداوند اهل طاعت را به دوزخ و اهل معصیت را به بهشت ببرد؛ زیرا بنا بر قول آنها (مخالفان حسن و قبح عقلی) طاعت و معصیت، یکسان و مطیع و عاصی به حسب عقل، تفاوتی با هم ندارند، بلکه ثواب و عقاب هم یکسان است و حسن و قبحی ندارد.
آنچه گذشت خلاصه‌ای بود در مورد مساله بسیار مهمی که جایگاه عظیمی در علوم کلام ، اصول و اخلاق دارد. اجمالا باید گفت حسن و قبح عقلی یا مستقلات عقلیه همان اموری هستند که عقل به تنهایی و بدون کمک شرع آنها را درک می‌کند. در مورد این مساله اختلافها و نزاعهایی پیش آمده که عمده آن اختلافات مربوط به دو دسته عدلیه و اشاعره است.


در قرآن کریم و احادیث اسلامی شواهد و دلائل بسیار بر حسن و قبح عقلی یافت می‌شود که برخی را یاد آور می‌شویم:
۱. در قرآن بیان شد ه است که مشرکان عصر رسالت با این که به شریعت اسلام ایمان نداشتند، به زشتی برخی از کارهایی که انجام می‌دادند اعتراف می‌کردند و هرگاه مورد اعتراض قرار می‌گرفتند، به عمل گذشتگان خود، که به زعم آنان مطابق امرالهی بوده است، اعتذار می‌جستند. قرآن در رد پندار آنان می‌فرماید: و هنگامی که کار زشتی کنند، گویند که پدرانمان را بر این کار یافتیم و خدا ما را بر این کار امر کرد، بگو خداوند به کار ناروا دستور نمی‌دهد؛ چرا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید. چنان که می‌فرماید: و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آبائنا و الله امرنا بها قل ان الله لا یامر بالفحشاء ا تقولون علی الله ما لاتعلمون. دلالت این آیه بر این که برخی از افعال در نفس الامر متصف به قبح می‌باشند و عقل بشر قبح و زشتی آنها را درک می‌کند، آشکار است.

۲. قرآن کریم در مقام بیان تقبیح شرک، آن را ظلم بزرگ می‌شمارد، یعنی قبح شرک را به این که ظلم عظیم است تعلیل می‌کند، و اذا قال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنی لاتشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم.واضح است که علت باید یک امر عقلی واضح باشد تا توسط آن برای مطلبی چون شرک استدلال شود. ظلم از مفاهیمی است که عقل بدون شک و تردید، زشتی و قبح آن را درک می‌کند.

۳. قرآن به این دلیل معاد را لازم می‌داند که نفی آن مستلزم عبث بودن آفرینش انسان است. یعنی قبح فعل عبث را امری مسلم دانسته و بر اساس این که از نظر عقل خداوند از فعل عبث منزه است، بر ضرورت معاد استدلال می‌کند، ا فحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون.گذشته از این قبیل آیات که بر حسن و قبح عقلی دلالت می‌کنند، آیات بسیاری نیز که بیانگر حکمت و غایت احکام و افعال الهی‌ اند، گویای این مطلب می‌باشند. تعلیل احکام و بیان فلسفه آنها این حقیقت را روشن می‌سازد، که احکام الهی تابع یک سلسله واقعیات است و این رکن نخست قاعده حسن و قبح عقلی است. فلسفه و غایات احکام الهی و به عبارت رساتر حکمتهای احکام در روایات نیز بیان شده است. کتاب علل الشرایع شیخ صدوق مجموعه‌ای از این روایات را دربر دارد.



اگرچه امامیه و معتزله در برابر اشاعره قائل به حسن و قبح عقلی می‌باشند اما در این مساله بین امامیه و معتزله نیز اختلافاتی وجود دارد. برخی از معتزله مانند جبائی حسن و قبح عقلی را ذاتی نمی‌دانند بلکه آن را اعتباری دانسته‌اند.
[۷] معروف الحسینی، هاشم، الشیعة بین الاشاعرة والمعتزلة، بی تا، ص۱۸۷.
همچنین اختلافات دیگری در تطبیق و استفاده از این قاعده عقلی بین امامیه و معتزله وجود دارد. به عنوان نمونه معتزله با اینکه به برتری امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) از ابوبکر معترفند اما معتقد به قبح خلافت ابوبکر نمی‌باشند.در حالی که طبق حکم قطعی عقلی با وجود انسان با فضیلت تر که هیچ مصلحتی را نادیده نمی‌گیرد، حکومت یافتن و حکومت نمودن غیر او قبیح است.
[۱۵] حلی، حسن بن یوسف، الالفین، قم، انتشارات دار الهجرة، ۱۴۰۹ هـ ق ، ص۲۰۸.
[۱۷] دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۲ هـ ق، ج۲، ص۲۱۵.




۱. طوسی، خواجه نصیرالدین، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، انتشارات شکوری، ۱۴۱۳ ه ق، الطبعه الثانیه، ص۳۲۷.    
۲. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، منشورات فیروزآبادی، بی تا، الطبعه الثانیه،ج۲، ص۲۷۲.    
۳. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، منشورات فیروزآبادی، بی تا، الطبعه الثانیه، ص۱۷۸.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۸.    
۵. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.    
۶. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۱۵.    
۷. معروف الحسینی، هاشم، الشیعة بین الاشاعرة والمعتزلة، بی تا، ص۱۸۷.
۸. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۴۰۴ ه ق، ج۱، ص۳.    
۹. حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، موسسه دارالهجره، ۱۴۰۷ه ق، ص۱۶۷ -۱۶۸.    
۱۰. شوشتری، قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، تهران، انتشارات چاپخانه نهضت، ۱۳۶۷ ه ق، ص۴۴.    
۱۱. شوشتری، قاضی نورالله، الصوارم المهرقة، تهران، انتشارات چاپخانه نهضت، ۱۳۶۷ ه ق، ۴۲.    
۱۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ه ق، ج۴۰، ص۱۵۰.    
۱۳. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، قم، مؤسسه آل البیت (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۸ هت ق، ۱جلدی، ص۴۹.    
۱۴. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الافصاح فی الامامة، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ ه ق، یک جلدی، ص۳۳.    
۱۵. حلی، حسن بن یوسف، الالفین، قم، انتشارات دار الهجرة، ۱۴۰۹ هـ ق ، ص۲۰۸.
۱۶. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ ه ق، ص۶۵.    
۱۷. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۲ هـ ق، ج۲، ص۲۱۵.
۱۸. مازندرانی، ابن شهرآشوب، متشابه القرآن، انتشارات بیدار، ۱۳۲۸ ه ش، ج۲، ص۳۳.    
۱۹. مازندرانی، ابن شهرآشوب، متشابه القرآن، انتشارات بیدار، ۱۳۲۸ ه ش، ج۲، ۲۷.    




سایت پژوهه، برگرفته از مقاله « رجعت در آیات و روایات»، تاریخ بازیابی ۲۱/۱/۱۳۹۵.    






جعبه ابزار