• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

راه‌های مبارزه با نفس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ازآنجاکه انسان دائم درحرکت و سیر و سلوک است و حرکت او گاهی به‌سوی بالا و به‌اصطلاح سیر صعودی و گاهی به‌سوی پایین و سیر نزولی است؛ اگر زمام امور یک انسان در دست عقل و شرع باشد، قهراً سیرش صعودی خواهد بود و اگر تابع هوا و هوس باشد یعنی زمام امرش به‌دست نفس و هواهای نفسانی باشد سیرش نزولی و منتهی به اسفل‌السافلین خواهد بود. در این مقاله سعی شده که راه‌های پیروزی بر نفس و هواهای نفسانی نشان داده شود تا انسان‌ها در مبارزه با نفس آسان‌تر و روشن‌تر وارد معرکه شوند.

فهرست مندرجات

۱ - ساحت‌های وجودی انسان
       ۱.۱ - ساحت حیوانی
       ۱.۲ - ساحت رحمانی
۲ - اهمیت خودشناسی
       ۲.۱ - اقسام نفس در قرآن
۳ - مراد از نفس در خودشناسی
۴ - مراد از نفس در مبارزه
۵ - راه‌های عملی
       ۵.۱ - مسیر نخست
              ۵.۱.۱ - ایمان به مبدأ و معاد
              ۵.۱.۲ - ایجاد تعادل در امیال
              ۵.۱.۳ - مبارزه با مظاهر خودخواهی
       ۵.۲ - مسیر دوم
              ۵.۲.۱ - پیشگیری
              ۵.۲.۲ - ترک دفعی
              ۵.۲.۳ - ترک تدریجی
       ۵.۳ - مسیر سوم
۶ - مراحل مبارزه با نفس از دیدگاه امام خمینی
       ۶.۱ - یقضه
              ۶.۱.۱ - یقظه در روایات
       ۶.۲ - تفکر و تدبر
              ۶.۲.۱ - تفکر در روایات
       ۶.۳ - عزم
       ۶.۴ - مشارطه
              ۶.۴.۱ - مشارطه در قرآن
              ۶.۴.۲ - مشارطه در روایات
       ۶.۵ - مراقبه
       ۶.۶ - محاسبه
              ۶.۶.۱ - محاسبه در روایات
       ۶.۷ - تذکر
              ۶.۷.۱ - تذکر در روایات
       ۶.۸ - معاتبه
۷ - نتیجه‌گیری
۸ - پانویس
۹ - منبع


انسان موجودی است دوبعدی، از یک‌سو به عالم بالا نظر دارد و از سوی دیگر به عالم سفلی؛ لذا برای انسان دو نوع حیات متصور است و با توجه به این دو نوع حیات، آدمی دارای دو چهره نفسانی است:

۱.۱ - ساحت حیوانی

یکی نفس در مرتبه نازل آن، یعنی خود طبیعی که منشأ غرایز حیوانی و «شهوت و غضب» و عامل جلب لذت و دفع ضرر است و وجود آن برای تأمین حیات مادی ضروری است و تربیت اسلامی آن را هدایت و کنترل می‌کند؛ اما هرگاه از مسیر صحیح خارج شود، انسان را به کفر، ظلم، جهل، طغیان، حرص، حسد، بخل، نیرنگ، تکاثر و سایر خصال ذمیمه و رذایل اخلاقی خواهد کشید و قرآن مجید از این حالت نفسانی با عنوان «نفس اماره» سخن می‌گوید: «ان النفس لامارة بالسوء...؛ و گاه از آن با عنوان «مسوله» یاد می‌کند و «کذلک سوّلت لی نفسی»» یعنی نفس من مرا به چنین نیرنگی واداشت (سوّلت از تسویل به معنای زینت دادن است).

۱.۲ - ساحت رحمانی

چهره دیگر نفس همان لطیفه ربانی و بارقه الهی است که از آن به خود عالی نیز می‌توان تعبیر کرد و منشأ کمالات عقلی و علمی و عملی و گرایش‌هایی چون خداجویی، آرمان‌خواهی، عرفان، اخلاق، عدل، خودشناسی، احسان و ایثار و سایر فضایل می‌شود.
حضرت امام (رحمةالله‌علیه) اولین گام در «خودسازی» را شناخت همه‌جانبه نفس بیان می‌فرماید، به این معنا که اگر نفس به‌طور شایسته شناخته نشود، توفیق تهذیب و تزکیه نفس برای انسان میسّر نخواهد شد.


با توجه به اهمیت خودشناسی لازم است چند سطری درباره این موضوع اشاره شود.
در روایات اسلامی به شناخت نفس توصیه فراوان شده و آن را سودمندترین معارف طریق خداشناسی، نشانه کمال عقل، بالاترین حکمت و نردبان صعود خوانده و جهل خویش را بدترین نوع جهل، خود فراموشی، گمراهی، تباهی و نادانی نسبت به همه چیز دانسته‌اند.
علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «افضل الحکمه معرفه الانسان نفسه» یا «افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه» ونیز می‌فرماید: «من عرف نفسه فقد انتهی الی غایه کل معرفه و علم». نیز «عجبت لمن یجهل نفسه کیف یعرف ربّه». هم‌چنین «من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاه و خبط فی الضلال و الجهالات»
[۴] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۵۵.

لذا علی (علیه‌السّلام) سرانجام کسانی را که در این وادی گام ننهند و به خودشناسی نپردازند هلاکت قطعی دانسته، می‌فرماید: «هلک امر و لم یعرف قدره؛ آن‌کسی که قدر خود نشناخت هلاک خواهد شد»

۲.۱ - اقسام نفس در قرآن

در اینجا سوالی مطرح می‌شود و آن این‌که کدام نفس است که معرفت آن مقدمه تهذیب و تزکیه و وسیله شناخت پروردگار است.
آیا مراد از نفس همان لطیفه و نفخه الهیه است که ملاک برتری انسان بر فرشتگان است و از آن تعبیر به «روح‌الله» می‌شود، که قرآن می‌فرماید: «ثم سوّاه فیه من روحه؛ بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خویش در او دمید».
«فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی؛ هنگامی‌که کار او را به‌پایان رساندم، و در او از روح خود دمیدم».
آیا مراد نفس ملهمه است که خداوند به آن سوگند یاد فرمود و فجور و تقوا را به او الهام کرده است که قرآن می‌فرماید: «و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها» این آیه از ارتباط نفس با خدا در بعد الهام‌پذیری سخن می‌گوید که زمینه‌ساز تحصیل فضیلت و تقواست؟
آیا مراد نفس اماره است که همواره انسان را به بدی فرمان می‌دهد که قرآن می‌فرماید: «و ما ابری نفسی انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربّی ان ربی غفور رحیم؛ هرگز نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی‌ها امر می‌کند، مگر آن‌که پروردگارم رحم کند که پروردگارم غفور و رحیم است.»
آیا مراد نفس لوامه است که انسان را از فساد و تباهی باز می‌دارد و گناهکاران را سرزنش می‌کند که قرآن می‌فرماید: «لا اقسم بیوم القیامه و لا اقسم بالنفس اللوامه؛ سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنش گر» این آیه از محکمه وجدان با عنوان «لوامه» سخن می‌گوید که انسان را هنگام ارتکاب معصیت مورد سرزنش قرار می‌دهد و برخی آن را از جلوه‌های اخلاقی دانسته و روان‌شناسان آن را «من برتر» نامیده‌اند.
آیا مراد از نفس، نفس مطمئنه است که به ندای «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» مفتخر می‌شود، که قرآن می‌فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی؛ ای نفس مطمئن و آرام! بازگرد به‌سوی پروردگارت که هم تو از او خشنود هستی و هم او از تو خشنود است، و داخل در زمره بندگان خاص من شو و در بهشتم گام نه» این آیه بازگوکننده نفس و تسلیم و رضاست که درنتیجه قرب الهی و حرکت مشتاقانه انسان به‌سوی حق دست می‌دهد.
آیا نفس فانیه است که سرانجام طعم مرگ را می‌چشد، که قرآن می‌فرماید: «کلّ نفس ذائقه الموت؛ هرکسی مرگ را می‌چشد»


پاسخ سؤال مذکور این است که مقصود همه آن‌هاست، یعنی مجموعه‌ای که شخصیت انسان را می‌سازد و او را جامع نشاتین (ملکوت و ناسوت) قرار می‌دهد.
درمجموع نفس انسان از بعد ملکوتی‌اش نفخه الهی است که در سیر صعود، به مقام نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه می‌رسد و تا آنجا بالا می‌رود که به مرتبه «قاب قوسین او ادنی» مشرف می‌شود، که قرآن می‌فرماید: «ثمّ دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی؛ پس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد تا (در مقام تمثیل) فاصله او به‌اندازه دو کمان یا کم‌تر بود».
از بعد ناسوتی‌اش تا آنجا سقوط می‌کند که می‌فرماید: «...اولئک کالانعام بل هم اضلّ»؛ و آن‌قدر پست می‌گردد که قرآن می‌فرماید: «ثمّ رددناه اسفل سافلین؛ پس او را به پایین‌ترین مرحله بازمی‌گردانیم» بنابر این شناخت نفس در هر دو بعد آن لازم است تا در مقام تهذیب و تزکیه نفس، به مشکل برنخورد.


در آیات و روایات تأکید فراوان به مبارزه و جهاد با نفس شده است. در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که با توجه به‌مراتب چندگانه نفس، مقصود کدام نفس است که مجاهده با آن ضروری و اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.
پاسخ این است که معلوم است که با نفس ملهمه، لوّامه و یا مطمئنه مبارزه نمی‌کنند، چون آن‌ها وسیله کمال انسانند با نفسی باید مبارزه کرد که باعث فساد و تباهی انسان می‌شود و آن نفس اماره است که از درون به بدی فرمان می‌دهد؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: «و ما ابرّی نفسی انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربّی؛ هرگز نفس خود را تبرئه نمی‌کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی‌ها فرمان می‌دهد».
رسول گرامی اسلام مبارزه با نفس را «جهاد اکبر» نامیده و نفس را سخت‌ترین دشمنان خوانده است و در آیات و روایات و توصیه‌های اخلاقی و عرفانی و ادبیات ما، از آن نکوهشی بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهی‌ها به شمار آمده است و سبب هلاکت و نابودی انسان می‌گردد. بنابر این هدف از مبارزه با نفس، نفس اماره است که البته باید نخست راه‌های مبارزه با آن را فراگرفت و سپس در مقام عمل با استعانت از خدای سبحان با آن مبارزه کرد. شاید از این طریق خدمتی به راهیان ره سیر و سلوک انجام گیرد.
در این مقاله کوشش شده است تا راه‌های مبارزه با نفس با استناد به آیات و روایات نشان داده شود.


علمای علم اخلاق و نویسندگان کتاب‌های اخلاقی که از قرآن و عترت الهام گرفته برای مبارزه با نفس و تهذیب و تزکیه آن راه‌های مختلفی ارائه داده‌اند که به چند نمونه آن در ذیل اشاره می‌شود:

۵.۱ - مسیر نخست

بعضی از نویسندگان محورهای اصلی مبارزه با نفس را در سه امر خلاصه کرده‌اند:

۵.۱.۱ - ایمان به مبدأ و معاد

اگر انسان در همه حال توجه به مبدأ و معاد داشته و این توجه از روی ایمان و اخلاص و معرفت باشد و از یاد مرگ و آخرت غفلت نکند، زمینه را برای رشد و نمای خودخواهی و مفاسد حاصل از آن از بین می‌برد، و انسان را تسلیم فرمان خدا و اطاعت از او می‌نماید.
بنابراین، انجام دادن احکام الهی در تمام مراحل زندگی روزمره، با نیت خالص و فقط به‌منظور تقرب به خدا، بهترین و کامل‌ترین روش برای مهار کردن حس خودخواهی و مبارزه و غلبه بر نفس سرکش است.

۵.۱.۲ - ایجاد تعادل در امیال

اسلام با ارائه احکام و دستورهایی در قالب «شریعت» که حتی شامل جزئی‌ترین اعمال و رفتار انسان می‌شود، حدود مناسب هر میل و گرایش را تعیین نموده که اگر این محدوده رعایت شود، از هرگونه افراط‌ و تفریط جلوگیری به عمل می‌آید.
بنابراین التزام به احکام شرع در تمام زمینه‌ها، درواقع راه‌حل عملی برای ایجاد تعادل در بین امیال گوناگون و جلوگیری از رشد بی‌رویه خودخواهی و هواهای نفسانی (نفس اماره) است.

۵.۱.۳ - مبارزه با مظاهر خودخواهی

اسلام در تعالیم خود به‌طور مستقیم، با آثار و مظاهر خودخواهی و هواهای نفسانی به مبارزه‌ای جدی و همه‌جانبه می‌پردازد. به عنوان مثال، اسلام با صفاتی از قبیل، حسد، خودخواهی، جاه‌طلبی، کینه‌توزی، خودبرتربینی...و به‌طورکلی با نفس اماره به‌شدت مبارزه می‌کند، حتی به مؤمنین توصیه می‌فرماید که پا روی نفس اماره بگذارند و بدی دیگران را با نیکی پاسخ دهند. «ادفع بالتی هی احسن» مراعات همین اصل در تضعیف هواهای نفسانی بسیار مؤثر و راهی عملی در مبارزه پیگیر با آن است.

۵.۲ - مسیر دوم

بعضی از بزرگان علم اخلاق برای مبارزه با نفس و تهذیب آن، راه‌هایی را ارائه فرمودند، که عبارتند از:

۵.۲.۱ - پیشگیری

رعایت بهداشت روانی و پیشگیری از گناه و اخلاق زشت بهترین و سهل‌ترین مراحل تهذیب نفس می‌باشد؛ زیرا نفس در ابتدا به ظلمت گناه آلوده نشده و از نورانیت و صفای فطری برخوردار است و برای انجام دادن کارهای نیک آمادگی بیش‌تری دارد طبعاً بهترین دوران برای تهذیب و مبارزه با نفس دوران نوجوانی، جوانی حتی کودکی است، زیرا پیشگیری از گناه و عادت به‌مراتب آسان‌تر است. اگر انسان مرتکب گناه شد و اخلاق زشت را پایه‌گذاری کرد و شیطان را بر نفس خویش راه داد، ترک گناه حتماً بر ایشان دشوارتر خواهد بود. شیطان و نفس اماره می‌کوشند ارتکاب یک یا دو بار گناه را کوچک و بی‌اهمیت جلوه دهند تا به دین وسیله نفوذ یابند و نفس را به گناه معتاد سازند که در آن صورت ترک عادت بسیار دشوار خواهد بود.
علی (علیه‌السّلام) فرمود: «غالب الشهوه قبل قوه ضراوتها؛ بر هوای نفست غلبه کن، قبل از این‌که نیرومند گردد، که اگر قوی شد تو را مسخر می‌سازد و به هر طرف که بخواهد می‌کشد. در آن صورت نمی‌توانی در برابرش مقاومت نمایی.»

۵.۲.۲ - ترک دفعی

اگر نفس به گناه آلوده شد، نوبت به پاک‌سازی می‌رسد، پاک‌سازی را به چند طریق می‌توان شروع کرد که بهترین آن‌ها انقلاب درونی و ترک دفعی و کلی است. انسانی که به رذایل اخلاقی آلوده شد می‌تواند به‌سوی خدا بازگردد و توبه نماید و قلب را از آلودگی به گناه پاکیزه و نفس اماره را مغلوب گرداند و زمام نفس را برای همیشه در اختیار بگیرد.
این انقلاب درونی گاهی براثر یک جمله کوتاه از یک گوینده و استاد وارسته خودساخته، از مرشد الهی تهذیب شده، وقوع یک حادثه غیرعادی، شرکت در مجالس موعظه و دعا، شنیدن یک آیه و روایت و یا تفکر واندیشه کوتاه برای انسان حاصل می‌شود. گاهی یک حادثه کوچک همانند جرقه قلب را دگرگون و روشن می‌سازد. افراد زیادی که بدین‌وسیله دست از گناه کشیده‌اند در تهذیب نفس توفیق یافته‌اند و در طریق سالکین قرارگرفته‌اند، مانند بشر حافی، فضیل، ایاز. علی (علیه‌السّلام) فرمودند: «بهترین عبادت‌ها غلبه و ترک کردن عادت‌هاست».

۵.۲.۳ - ترک تدریجی

اگر همت و توان ترک دفعی گناهان را نداریم، می‌توانیم تصمیم بگیریم این عمل را تدریجاً انجام دهیم. نخست به‌عنوان آزمون از ترک یک یا چند گناه آغاز کنیم و آن‌قدر ادامه دهیم تا بر نفس اماره پیروز گردیم و ریشه آن گناه را قطع نماییم و همین عمل را درباره گناهان دیگر تا پیروزی نهایی ادامه می‌دهیم. در نتیجه با ترک هر گناهی نفس اماره تضعیف و قدرت و توان ما نسبت به ترک گناه و تهذیب نفس بیشتر می‌گردد، زیرا هر شیطانی که بیرون رود فرشته‌ای جایگزین می‌شود و هر نقطه سیاه گناهی که از صفحه دل زایل گردد، به همان مقدار بر سفیدی و نورانیتش افزون خواهد شد، و با تلاش و کوشش می‌توان شیطان را از خانه دل بیرون راند و نفس اماره را مهار کرد و خانه دل را به خدا و فرشتگان مقرب او اختصاص داد. «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».

۵.۳ - مسیر سوم

یکی دیگر از استادان من راه‌هایی را برای مبارزه با نفس و تزکیه و تهذیب بیان فرمودند که سبب و وسیله کسب فضائل و دوری از رذایل و راه رسیدن به سعادت و رستگاری و کمال انسان خواهد بود که فهرست اهم آن عناوین عبارتند از:
۱. خود شناسی؛
۲. خود آگاهی و احساس مسئولیت (یقظه
۳. خدا آگاهی (تذکر
۴. سیر در آفاق و انفس (تفکر و تدبر
۵. دوستی و دشمنی برای خدا؛
۶. علم به شرایع و احکام؛
۷. انتخاب دوستان صالح؛
۸. پرهیز از محرمات (غیبت، دروغ، سخن‌چینی، تهمت، مسخره کردن،...)؛
۹. عمل به مستحبات و ترک مکروهات؛
۱۰. توبه و استغفار؛
۱۱. انجام دادن واجبات؛
۱۲. مرابطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه؛
۱۳. نیت و اخلاص؛
۱۴. ریاضت و مجاهدت با نفس؛
۱۵. خدمت به بندگان خدا؛
۱۶. توکل و اعتماد به خدا؛
۱۷. خوش رفتاری با مردم (صله رحم، عیادت بیمار، رعایت حقوق و حفظ حریم دیگران، عفو و اغماض، وفای به عهد و...)
۱۸. رعایت آداب و سنن در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی.


عارفان و صاحب‌نظران سیر و سلوک برای مبارزه با نفس مراحلی را ذکر کرده‌اند که آن مراحل باید یکی پس از دیگری طی شود. امام راحل در کتاب «اربعین» خود برای مبارزه با نفس مراحل هشت‌گانه را مطرح فرمودند که عبارت است از:

۶.۱ - یقضه

یقظه یعنی بیداری و تنبه و خروج از غفلت و خودفراموشی که بدون آن آدمی هیچ‌گاه به فکر تزکیه و خودسازی نخواهد افتاد. یقضه یعنی بیداری از خواب غفلت و احساس مسئولیت به این‌که جهان و انسان بیهوده آفریده نشده است، که فرمود: «افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انّکم الینا لا ترجعون؛ آیا گمان می‌کنید که ما شمارا بیهوده آفریده‌ایم و شما به ما بازنمی‌گردید؟».
نیز فرمود: «ربنا ما خلقت هذا باطلاً...؛ پروردگارا! این‌همه آسمان و زمین و این دستگاه باعظمت را بیهوده و باطل نیافریدی»

۶.۱.۱ - یقظه در روایات

علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: « اما من دائک بلول ام لیس من نومتک یقظة... و کیف لایوقظک خوف بیات نقمة و قد تورطت بمعاصیه مدارج سطواته فتدا و من داء الفترة فی قلبک بعزیمة و من کری الغفلة فی ناظرک بیقظة...؛ آیا درد تو را بهبودی و خواب تو را بیداری نیست؟!....پس چگونه ترس شبیخون خشم الهی تو را بیدار نمی‌کند و حال‌آنکه براثر نافرمانی از دستورهای او به مدارج قهر و غضب او درافتاده‌ای! پس سستی خود را به تصمیم و قاطعیت، و خواب و غفلت را به بیداری و حرکت درمان کن....»
آن حضرت در جای دیگر فرمود: «الیقظة نور، الیقظة استبصار، الیقظة فی الدین نعمة علی من رزقه؛ بیداری نور است، بیداری بینایی و بصیرت است، بیداری و آگاهی در دین نعمتی است بر کسی که (این بیداری) به او روزی شده است».
نیز فرمود: «ایاک و الغفلة ففیها تکون قساوة القلب؛ زنهار از غفلت که قساوت قلب تنها در بستر غفلت نشو و نما می‌کند!»
[۲۳] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۶۳.
.
امام سجاد (علیه‌السّلام) از غفلت به خدا پناه می‌برد و می‌فرماید: «اللهم انّی اعوذ بک من الکسل و الفشل و الهم و الجبن و البخل و الغفلة» (جمله‌ای از دعای ابوحمزه ثمالی)؛ ولی بسیاری از مردم تا هنگام مرگ از خواب غفلت بیدار نمی‌شوند: «الناس نیام، اذا ماتوا انبتهوا؛ مردم در خوابند وقتی مردند بیدار می‌شوند». چه فایده که هشیاری پس از مرگ موجب ندامت و حسرت است و خداوند انسان‌ها را از چنین روزی بیم می‌دهد، که فرمود: «و انذرهم یوم الحسرة اذا قضی الامر و هم فی غفلة؛ بیم ده آنان را از روز حسرت؛ آن هنگام که کار از کار گذشته و آن‌ها در غفلت فرورفته‌اند».
حضرت امام (رحمةالله‌علیه) می‌فرماید: «...منزل اول انسانیت یقظه است و آن بیدار شدن از خواب غفلت و هشیار شدن از سکر طبیعت است و فهمیدن این‌که انسان مسافر است و هر مسافر زاد و راحله می‌طلبد و راحله انسان خصال خود انسان است»
[۲۵] خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۸۶.


۶.۲ - تفکر و تدبر

دومین مرحله تهذیب و مبارزه با نفس تفکر است. نقطه آغازین اندیشه عبارت است از دقت و تدبر و نظر در آفاق و انفس. تفکر در آثار خدا و نعمت‌های او که توجه به آن‌ها نفس را خاضع و به سپاس وامی‌دارد و نیز اندیشیدن انسان به سرنوشت خویش و وظیفه‌ای که در برابر خدا دارد و این‌که هدف از زندگی دنیوی چیست، مقصد نهائی حیات کجاست؛ و برای وصول به آنچه باید کرد.

۶.۲.۱ - تفکر در روایات

در روایات از تفکر بهترین عبادت و طریق علم و عمل و نیل به سعادت و درجات عالی یادشده است.
حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «لا علم کالتفکر؛ هیچ علمی هم چون تفکر و اندیشیدن نیست.»
نیز در مقام نصیحت به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «لا عبادة کالتفکر فی صنعة الله؛ هیچ عبادتی مانند تفکر در مصنوعات و آثار خدا نیست».
نیز آن حضرت می‌فرماید: «نبّه بالتفکر قلبک؛ به‌وسیله تفکر قلب و دل خود را بیدار کن».
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «و الفکرة مراة الحسنات و کفارة السیئات و ضیاء القلوب و فسحة الخلق و اصابة فی صلاح المعاد و اطلاع علی العواقب و استزادة فی العلم و هی خصلة لا یعبدالله بمثلها قال رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فکرة ساعة خیر من عبادة سنة و لا ینال منزلة التفکر الا من قد خصه الله به نور معرفة و التوحید»؛ فکر واندیشه، آینه خوبی‌ها و پوشاننده بدی‌ها و روشنی‌بخش دل‌ها و موجب خوش‌خویی و سعه‌صدر می‌شود. به وسیله تفکر انسان به صلاح روز رستاخیز و پایان کارش آگاه می‌شود و بر علم و دانشش افزوده می‌گردد و هیچ عبادتی بالاتر از تفکر نیست. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است و تنها کسانی به این مقام می‌رسند که خداوند آنان را به نور معرفت و توحید ویژگی داده باشد». نیز فرمود: «التفکر یدعوا الی آلبر و العمل به؛ تفکر انسان را به نیکی و نیکوکاری دعوت می‌کند».
امام هشتم (علیه‌السّلام) فرمود: «لیس العبادة بکثرة الصلوة و الصوم، انما العبادة التفکر فی امر الله عزّوجلّ؛
[۲۷] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۷۳.
عبادت آن نیست که انسان زیاد نماز گزارد و فراوان روزه بگیرد، بلکه عبادت تفکر در امر خداوند عزوجل است»

۶.۳ - عزم

مرحله سوم تهذیب و مبارزه با نفس عزم است، یعنی تصمیم و اراده بر انجام دادن واجبات و ترک محرمات و جبران مافات و پایداری و استقامت در راه حق و حقیقت، انسان بدون عزم و اراده و تصمیم به هیچ‌یک از مقامات نخواهد رسید. خداوند پیامبران برگزیده خود را به‌عنوان اولوالعزم نام‌برده و پیامبرش را به صبر و پایداری چون آنان فراخوانده است: فاصبر کما صبروا اولو العزم من الرسل»
حضرت امام (رحمه‌الله‌علیه) درباره عزم چنین می‌فرماید: «عزم جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است و عزمی که مناسب با این مقام است عبارت است از عزم بر ترک گناه و معاصی و فعل واجبات و جبران آنچه از او فوت‌شده در ایام حیات و بالاخره عزم بر این‌که ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید و انسان شرعی عبارت از آن است که موافق مطلوبات شرع رفتار کند و ظاهرش ظاهر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) باشد و تأسی به آن بزرگوار بکند در جمیع حرکات و سکنات و در تمام افعال و تروک»
[۲۹] خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۷.
.

۶.۴ - مشارطه

یکی از مراحل حساس خودسازی و مبارزه با نفس در مسیر سالکان الی الله «مرابطه» است که بدون عبور از آن نقطه راه تکامل به نتیجه نمی‌رسد.
مرابطه در لغت به معنای «به یکدیگر پیوستن» و در اصطلاح اهل سلوک به معنای «به خود پیوستن»، «مراقب خود بودن» و «پیوسته نگران احوال خویشتن» است.
مرابطه دارای چهار مرحله است که یکی از آن‌ها «مشارطه» است. مشارطه که آن را «معاهده» نیز می‌گویند، عبارت است از: شرط و تعهد انسان بر ترک معصیت و انجام دادن تکالیف و ادای وظایف و ایفای مسئوولیت‌ها و پای بند به عهد پیمانی که بسته است.

۶.۴.۱ - مشارطه در قرآن

در قرآن بر التزام به تعهدات که بالاترین آن‌ها تعهد به خداست، تأکید فراوان شده است. از جمله: «اوفوا به عهد الله اذا عاهدتم».
«اوفوا به عهد اللهان العهد کان مسوولا».

۶.۴.۲ - مشارطه در روایات

علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «اجعل نفسک علی نفسک رقیبا» .
حضرت امام درباره مشارطه چنین می‌فرماید: «مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز برخلاف فرموده حق تبارک‌ و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است که یک روز خلاف نکردن امری خیلی سهل و آسان است و انسان به‌راحتی می‌تواند از عهده آن برآید.»
[۳۳] خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۸.
.

۶.۵ - مراقبه

مرحله دوم از مراحل مرابطه (مراقبه) است یعنی انسان پس‌از آنکه با خود عهد و پیمان بست که خلاف نکند، باید در تمام اوضاع و احوال مراقب خود باشد.
مبادا براثر غفلت و سهل‌انگاری عهد و پیمانی که بسته است، بشکند و به وسوسه‌های شیطان و نفس اماره دل بسپارد.
حقیقت مراقبت آن است که هیچ‌گاه خدای را فراموش نکنیم و به اعمال و اذکاری که ما را به یاد خدا وامی‌دارد مداومت داشته باشیم و به هر کاری رنگ خدایی بزنیم.
گویند: هنگامی‌که زلیخا با یوسف خلوت کرد و او را به خود می‌خواند، ناگهان چشمش به بتی افتاد که در آن حجره قرار داشت. بی درنگ برخاست و پرده‌ای روی آن افکند. یوسف به او گفت: تو از مراقبت جمادی شرم داری، پس چگونه من از مراقبت خداوند جبار شرمنده نباشم؟!
[۳۴] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۳۵۲.
.
یا می‌فرماید: «ینبغی ان یکون الرجل مهیمناً علی نفسه، مراقبا قلبه، حافظاً لسانه؛ سزاوار است که انسان بر خویش اشراف داشته و همیشه مراقب قلب خود و نگهدار زبان خویشتن باشد»
حضرت امام (رحمه الله‌علیه) می‌فرماید: «انسان باید مثل طبیب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نماید و مهار نفس سرکش را از دست ندهد که به‌مجرد غفلت مهار بگسلد و انسان را به خاک مذلت و هلاکت کشاند و در هر حال به خدای پناه برد از شر شیطان و نفس اماره»
[۳۶] خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۲۳۸.
.

۶.۶ - محاسبه

«محاسبه» یعنی حسابرسی و بازنگری نسبت به گذشته و تعهد نسبت به آینده.
محاسبه آن است که انسان هرروز از خود حسابرسی کند که چه طاعتی یا معصیتی مرتکب شده است. اگر طاعتی داشته بر آن بیفزاید و اگر گناهی مرتکب شده در جبران آن بکوشد. همان طور که در صبحگاهان با خویش عهد و پیمان می‌بندد، ساعتی را نیز برای محاسبه و بازنگری در اعمال روزانه در نظر بگیرد. مرحوم نراقی می‌نویسد:

۶.۶.۱ - محاسبه در روایات

«قد ورد فی الاخبار ان العاقل ینبغی ان یکون له اربع ساعات؛ ساعة یناجی فیها ربه و ساعة یحاسب فیها نفسه و ساعة یتفکر فی صنع الله و ساعة یخلوا فیها للمطعم و المشرب؛ سزاوار است که انسان خردمند برای خود چهار ساعت معین کند که یکی از آن ساعات حسابرسی و بازنگری در اعمال روزانه است، مناسب است که ساعت محاسبه شامگاهان پیش از خواب باشد تا انسان کاملاً از سود و زیان و دخل و خرج روزانه آگاه گردد»
بسیاری از مردم براثر غفلت ماه‌ها و سال‌ها به‌حساب خود نمی‌رسند؛ گویی اصلاً کاری نکرده‌اند، غافل از این‌که خداوند برای هر فردی پرونده‌ای ترتیب داده و روز قیامت این پرونده مورد بررسی قرار می‌گیرد: «اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباً؛ (این همان نامه اعمال اوست؛ به او می‌گوییم:) کتابت را بخوان! کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی».
موضوع محاسبه به‌قدری دقیق است که حتی از تصمیمات و نیت‌های قلبی انسان نیز پرسش می‌شود.
«...ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله؛ ...اگر آنچه را در دل‌هایتان هست آشکار یا پنهان کنید خداوند طبق آن شمارا مورد محاسبه قرار خواهد داد...».
امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «عباد الله احذروا یوماً تفحص فیه الاعمال و یکثر فیه الزلزال و تشیب فیه الاطفال، اعلموا عباد اللهان علیکم رصداً من انفسکم و عیوناً من جوار حکم و حفاظ صدق یحفظون اعمالکم، و عدد انفسکم، لا بسترکم منهم ظلمة لیل داج و لا یکنّکم منهم ذورتاج و انّ غدا من الیوم قریب؛...بندگان خدا، بر حذر باشید از روزی که اعمال مورد بررسی قرار می‌گیرند و لرزش‌ها و تنش‌ها فراوان است و کودکان (از ناراحتی) پیر می‌شوند: (یوماً یجعل الولدان شیباً)» ای بندگان خدا! بدانید که مراقب‌هایی از خودتان بر شما گماشته شده و دیده بانانی از اعضای پیکرتان ناظر شما هستند: (یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون) و نیز بدانید که حسابگران راستگو اعمال شما را ثبت می‌کنند و حتی نفس‌هایتان را نگه می‌دارند، نه ظلمت شب تاریک شما را از آن‌ها پنهان می‌دارد نه درهای محکم و بسته (هرکجا باشید به همراه شما هستند) و به‌راستی فردا به امروز نزدیک است....»
روز قیامت پنجاه موقف دارد که هر موقفی هزار سال طول می‌کشد و در هر موقفی از چیزی پرسش می‌کنند.
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «الا فحاسبوا انفسکم قبلان تحاسبوا فان فی القیامة خمسین موقفاً کل موقف مثل الف سنة ممّا تعدون ثم تلا هذه الآیة «...فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة...؛
[۴۱] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۳۶۰.
ای انسان! پیش ازآن‌که شمارا مورد محاسبه قرار دهند، خودتان به‌حسابتان رسیدگی کنید، زیرا در قیامت پنجاه موقف است که هر موقفی هزار سال طول می‌کشد سپس این آیه را تلاوت فرمود:...روزی که مقدار آن پنجاه سال است...»
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در یکی از وصایای خود به ابوذر فرمود: «ای اباذر! پیش ازآن‌که مورد محاسبه قرارگیری به‌حساب خود رسیدگی کن، زیرا این کار حساب قیامت تو را آسان می‌کند و قبل ازآن‌که تو را ارزیابی کنند خود را ارزیابی کن و خویش را برای روز قیامت که در آن روز هیچ‌چیز پنهان نمی‌ماند، آماده کن...ای اباذر! هیچ‌کس از پرهیزکاران محسوب نمی‌شود، جز این‌که نفس خود را محاسبه کند، سخت‌تر از حسابرسی شریک از شریک خود، تا درنتیجه این محاسبه بداند که خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌هایش از کجاست. آیا از حلال به‌دست آورده است یا از حرام. ای اباذر! کسی که به قوانین و مقررات الهی اعتنا نکند و پروا نداشته باشد که از چه راهی مال کسب می‌کند، خدا هم باک ندارد که از چه راهی او را وارد جهنم کند»
[۴۲] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۳۶۲.
.
در حدیث دیگر فرمود: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا و زنوا قبل ان توزنوا تجهزوا للعرض الاکبر؛
[۴۳] ژاله فر، تقی، معرفه النفس، زنجان، نشر رزنگار، ۱۳۹۷ ش، ص ۱۳.
پیش ازآن‌که به‌حساب شما برسند، خود حسابگر خویش باشید و قبل از این‌که اعمال شمارا بسنجند، اعمال خود را وزن کنید و برای روز قیامت خویش را آماده سازید»
امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر، می‌فرماید: «یا هشام! لیس منّا من لم یحاسب نفسه فی کلّ یوم فان عمل حسناً استزاد منه و ان عمل سیئا استغفر الله منه و تاب الیه؛ از ما نیست کسی که هرروز نفس خود را به محاسبه نکشد. اگر عمل نیک انجام داده بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی مرتکب شده از خدا آمرزش بخواهد و به‌سوی او بازگردد »

۶.۷ - تذکر

یعنی به یاد عظمت پروردگار بودن و نعمت‌های او را متذکر شدن و توجه داشتن به این که انسان در محضر خداست و باید از گناه بپرهیزد، و بداند در هر حال خدا با اوست، که قرآن می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را زیاد یاد کنید».
در جای دیگر می‌فرماید: «الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم؛ آنان که خدا را در همه حال یاد می‌کنند؛ چه در حال قیام و چه در حال نشستن و چه در حال خوابیدن و استراحت....»
چنین بنده‌ای مسؤولیت و بندگی خویش را در برابر پروردگار فراموش نمی‌کند، زیرا هر کس خدا را فراموش کند، خود را فراموش کرده و از خود بیگانه شده و در وادی غفلت سرگردان خواهد شد.نقطه مقابل تذکر، غفلت و فراموشی است که مورد نکوهش قرار گرفته است.
قرآن می‌فرماید: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسهم انفسهم؛ کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند خودشان را از یادشان برد».

۶.۷.۱ - تذکر در روایات

در روایات به مسئله ذکر تأکید فراوان شده است که در این مورد به برخی از سخنان حضرت علی (علیه‌السّلام) اشاره می‌شود: «افیضوا فی ذکر الله فانّه احسن الذکر؛ دائماً به یاد خدا باشید که بهترین ذکرهاست»
در جای دیگر می‌فرماید: «ان الله سبحانه و تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب؛ خداوند یاد خویش را وسیله پاکی و صفای دل‌ها قرار داده است» نیز می‌فرماید: «و ان للذکر لاهلاً اخذوه من الدنیا بدلاً فلم تشغلهم تجارة و لا بیع عنه....؛ به‌درستی که یاد خدا اهلی دارد که آن را به جای زرق و برق دنیا برگزیده‌اند و هیچ تجارت و داد و ستدی آن‌ها را از یاد او باز نمی‌دارد»
در خطبه همام درباره یکی از ویژگی‌های پرهیزکاران می‌فرماید: «...یصبح و همّه الذکر؛ ...از نشانه‌های پرهیزکاران این است که شب را به روز می‌آورند و تمام فکرشان یاد خدا است»

۶.۸ - معاتبه

یعنی انتقاد از خویشتن: پس از فراغت از محاسبه و بازنگری در اعمال روزانه و دادخواهی انسان از خود در محکمه وجدان و مقصر شناختن خود، نوبت به «معاتبه» یعنی انتقاد از خود می‌رسد.
در این مرحله انسان باید شخصاً خود را مورد عتاب و خطاب و سرزنش قرار بدهد و بدین وسیله خویشتن را برای جبران نواقص و رفع رذایل آماده سازد.
حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «من ذمّ نفسه اصلحها و من مدح نفسه ذبحهها» هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند خود را اصلاح‌کرده و هر کس خودستایی نماید خویش را تباه کرده است.
نیز آن حضرت می‌فرماید: «...طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس...؛ خوشا به حال آن که عیب‌هایش او را از عیوب دیگران (مردم) بازدارد» .
یعنی آن‌قدر گرفتار عیوب خود باشد که فرصت پرداختن به عیب‌های مردم را نداشته باشد.
نیز می‌فرماید: «من لم یسس اضاعها؛ کسی که نفس خود را به سیاست و تأدیب نکند آن را تباه کرده است» .


حاصل و خلاصه مقاله این است که، پس از طرح موضوع و تبیین اقسام نفس و این‌که در رسیدن به کمالات شناخت نفس با همه مراتبی که دارد، لازم است و مبارزه تنها با نفس اماره مورد نظر می‌باشد. در مبحث نخست راه‌های مبارزه با نفس بررسی شد و با استناد به آیات و روایات روشن و مبرهن گردید. در مبحث بعدی به تشریح مراحل مبارزه که در این مقاله به مراحل هشت گانه‌ای که امام راحل در کتاب اربعین خود آورده بود اشاره گردید. بدیهی است که این راه‌ها با پیگیری و استدامت، مفید خواهد بود؛ و الاّ با مبارزه‌ای مقطعی و موقت نمی‌توان به نتیجه رسید، و چه‌بسا نفس درصدد تلافی ایام ریاضت و مبارزه برآید و انسان را بیش از پیش ساقط کند.
منابع:
۱ ـ قرآن کریم.
۲ ـ آمدی، عبدالواحد، شرح غرر آمدی، ج ۲، تهران، موسسه انتشارا ت و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۶۰ ش.
۳ ـ امینی، ابراهیم، خودسازی یا تزکیه و تهذیب نفس، قم، انتشارات شفق، ۱۳۶۸ ش.
۴ ـ حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، تهران، انتشارات عملیه اسلامیه، ۱۳۶۳ ش.
۵ ـ خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش.
۶ ـ ژاله فر، تقی، معرفه النفس، زنجان، نشر رزنگار، ۱۳۹۷ ش.
۷ ـ امام علی، نهج‌البلاغه، صبحی صالح، بیروت، انتشارات هجرت، ۱۳۹۵ ق.
۸ ـ محدث، جلال‌الدین، فهرست موضوعی شرح غرر، ج ۷، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ ش.
۹ ـ مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش.
۱۰ ـ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج ۳، النجف الاشرف، مطبعه النجف، ۱۳۸۳-۱۹۶۳ م.


۱. یوسف/سوره ۱۲، آیه ۵۳.    
۲. طه/سوره ۲۰، آیه ۹۶.    
۳. محمدی ری‌شهری محمد، میزان الحکمة، ج۳، ص۱۸۷۶.    
۴. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۵۵.
۵. امام علی، نهج البلاغه، قصار ۱۴۹.    
۶. سجده/سوره ۳۲، آیه ۹.    
۷. حجر/سوره ۱۵، آیه ۲۹.    
۸. شمس/سوره ۹۱، آیه ۷-۸.    
۹. یوسف/سوره ۱۲، آیه ۵۳    
۱۰. قیامت/سوره ۷۵، آیه ۱ ۲.    
۱۱. فجر/سوره ۸۹، آیه ۲۷-۲۰.    
۱۲. آل عمران/سوره ۳، آیه ۱۸۵.    
۱۳. نجم/سوره ۵۳، آیه ۸-۹.    
۱۴. اعراف/سوره ۷، آیه ۱۷۹.    
۱۵. تین/سوره ۹۵، آیه ۵.    
۱۶. یوسف/سوره ۱۲، آیه ۵۳.    
۱۷. غرر الحکم، ج۱، ح۴۷۵.    
۱۸. عنکبوت/سوره ۲۹، آیه ۶۹.    
۱۹. مومنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۵.    
۲۰. آل‌عمران/سوره ۳، آیه ۱۹۱.    
۲۱. امام علی، نهج‌البلاغه، ص۲۳۲، خطبه ۲۲۳.    
۲۲. آمدی،، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص ۲۱.    
۲۳. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۶۳.
۲۴. مریم/سوره ۱۹، آیه ۳۹.    
۲۵. خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۸۶.
۲۶. امام علی، نهج البلاغه، قصار ۱۱۳، ص ۳۳۴.    
۲۷. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۷۳.
۲۸. احقاف/سوره ۴۶، آیه ۳۵.    
۲۹. خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۷.
۳۰. اسراء/سوره ۱۷، آیه ۳۴.    
۳۱. اسراء/سوره ۱۷، آیه ۳۴.    
۳۲. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص ۱۴۴.    
۳۳. خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۸.
۳۴. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۳۵۲.
۳۵. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص ۳۹۳.    
۳۶. خمینی، روح‌الله، چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش، ص ۲۳۸.
۳۷. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج ۳، النجف الاشرف، مطبعه النجف، ۱۳۸۳-۱۹۶۳ م.، ص ۱۰۰.    
۳۸. اسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۴.    
۳۹. بقره/سوره ۲، آیه ۲۸۴.    
۴۰. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۱۶۴.    
۴۱. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۳۶۰.
۴۲. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های آغاز در اخلاق اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۱ ش، ص ۳۶۲.
۴۳. ژاله فر، تقی، معرفه النفس، زنجان، نشر رزنگار، ۱۳۹۷ ش، ص ۱۳.
۴۴. حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص ۳۹۶.    
۴۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۱.    
۴۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۴۷. حشر/سوره۵۹، آیه۱۹.    
۴۸. امام علی، نهج‌البلاغه، خطبه ۱۱۰، ص۱۰۱.    
۴۹. امام علی، نهج‌البلاغه،، ۲۳۰، خطبه ۲۲۲.    
۵۰. امام علی، نهج البلاغه، ص ۲۳۱، خطبه ۲۲۲.    
۵۱. امام علی، نهج البلاغه، ص۲۰۵، خطبه ۱۹۳.    
۵۲. امام علی، نهج البلاغه، ص۱۷۱، خطبه ۱۷۶    .
۵۳. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص۱۶۴.    







جعبه ابزار