نخستین مسلمان2
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بخش ۳ و ۴ و ۵
علاوه بر روایاتی که از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شد، روایات فراوانی از خود امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) وجود دارد که اولین مسلمان بودن حضرت را ثابت میکند.
در این بخش این روایت را از ۱۱ طریق (که ۴ طریق آن معتبر است و یک طریق دیگر آن را علمای اهلسنت معتبر شمردهاند) نقل میکنیم:
حبة العرنی از تابعانی است که توفیق همراهی با امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را داشته و در
جنگ نهروان نیز حاضر بوده است. این شخص، سخن
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را که فرموده: من هفت سال قبل از همه مردم با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواندهام، با عبارات مختلف نقل کرده و برخی طرقش معتبر است.
احمد بن حنبل در کتاب مسندش، روایت را با سند معتبر آورده است:
«۷۷۶ حدثنا عبدالله حدثنی ابیثنا ابوسَعِیدٍ مولی بَنِی هَاشِمٍ ثنا یحیی بن سَلَمَةَ یَعْنِی بن کُهَیْلٍ قال سمعت ابییحدث عن حَبَّةَ العرنی قال رایت عَلِیًّا رضی الله عنه ضَحِکَ علی الْمِنْبَرِ لم اَرَهُ ضَحِکَ ضَحِکاً اَکْثَرَ منه حتی بَدَتْ نَوَاجِذُهُ ثُمَّ قال ذَکَرْتُ قَوْلَ ابیطَالِبٍ ظَهَرَ عَلَیْنَا ابوطَالِبٍ وانا مع رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَنَحْنُ نُصَلِّی بِبَطْنِ نَخْلَةَ فقال مَاذَا تَصْنَعَانِ یا بن اخی فَدَعَاهُ رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی الاِسْلاَمِ فقال ما بالذی تَصْنَعَانِ بَاْسٌ او بالذی تَقُولاَنِ بَاْسٌ وَلَکِنْ والله لاَ تعلونی استی اَبَداً وَضَحِکَ تَعَجُّباً لِقَوْلِ ابیه ثُمَّ قال اللهم لاَ اَعْتَرِفُ اَنَّ عَبْداً لک من هذه الاُمَّةِ عَبَدَکَ قبلی غیر نَبِیِّکَ ثَلاَثَ مرات لقد صَلَّیْتُ قبل اَنْ یصلی الناس سَبْعاً»
حبه العرنی میگوید: در یکی از روزها که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بر فراز
منبر تشریف داشت چنان خندید که دندانهای مبارکش ظاهر گردید و من تا آن روز حضرت را چنین خندان ندیده بودم. - سپس فرمود: - در این هنگام، بیاد «
ابوطالب» (علیهالسّلام) افتادم هنگامی که در زیر درخت خرما همراه با پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
نماز میگزاردم، «ابوطالب» ظاهر شد و گفت: ای برادرزاده چه میکنی؟ پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را به پذیرش
اسلام دعوت کرد. «ابوطالب» گفت: در آنچه میکنید- یا در آنچه میگویید- ایرادی نیست. سپس حضرت علی (علیهالسّلام) سه بار فرمود: پروردگارا! سراغ ندارم کسی از این امت را به استثناء رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که پیش از من سر اطاعت و
عبادت در برابر تو به خاک گذاشته باشد. پس از این علی (علیهالسّلام) اضافه کرد: همانا هفت سال پیش از دیگران، به عبادت خدا پرداختم.
هیثمی در کتاب «
مجمع الزوائد» بعد از نقل روایت، سند آن را حسن دانسته است:
وعن حبة العرنی قال رایت علیا (علیهالسّلام) یضحک علی المنبر لم اره ضحک ضحکا اکثر منه حتی بدت نواجذه ثم قال ذکرت قول ابیطالب ظهر علینا ابوطالب وانا مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ونحن نصلی ببطن نخلة فقال ماذا تصنعان یا ابناخی فدعاه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی الاسلام فقال ما بالذی تصنعان باس ولکن لا تعلونی استی ابدا فضحک تعجبا لقول ابیه ثم قال اللهم لا اعترف عبدا من هذه الامة عبدک قبلی غیر نبیک ثلاث مرات لقد صلیت قبل ان یصلی الناس سبعا. رواه احمد و ابویعلی باختصار والبزار والطبرانی فی الاوسط واسناده حسن.
سخاوی نیز بعد از نقل روایت، سندش را حسن دانسته است: وقیل بل اولهم اسلاما علی بن ابیطالب رضی الله عنه لقوله علی المنبر اللهم لا اعرف عبدک قبلی غیر نبیک ثلاث مرات لقد صلیت قبل ان یصلی الناس سبعا وسنده حسن.
زینالدین عراقی در کتاب «
التقیید و الایضاح شرح مقدمة ابنالصلاح»، بعد از نقل روایت تنها اشکال روایت را در ضعف «حبة العرنی» دانسته و مینویسد: وحبة بن جوین العرنی ضعفه الجمهور وهو من غلاة الشیعة ووثقه العجلی.
از این جهت شایسته است که توثیقات این راوی و تصحیح سند روایت را متذکریم میشویم:
احمد بن عبدالله عجلی،
ابنحبان،
ابنمعین،
ابنعدی،
مبارکفوی و برخی دیگر وی را توثیق و تایید کردهاند.
خطیب بغدادی بعد از این که این راوی را معرفی کرده توثیق احمد بن عبدالله عجلی را درباره او آورده است: انبانا محمد بن عبدالواحد الاکبر انبانا الولید بن بکر حدثنا علی بن احمد بن زکریا حدثنا ابومسلم صالح بن احمد حدثنی ابیقال حبة العرنی کوفی تابعی ثقة.
در کتاب «
خلاصة تذهیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال» نیز بعد از معرفی توثیق عجلی را آورده است: (عس) حبة بن جوین العرنی بضم المهملة الاولی ابوقدامة الکوفی عن علی وعنه سلمة بن کهیل والحکم بن عتیبة قال العجلی ثقة ...
ابنجوزی در کتاب «
المنتظم» نیز تصریح کرده که وی در نزد گروهی موثق است: ۴۶۷ - حبة بن جوین بن علی ابوقدامة العرنی الکوفی... وکان ثقة عند قوم...
مزی نیز در کتاب «
تهذیب الکمال»، توثیقات علماء را اینگونه آورده است: وَقَال صالح بن محمد البغدادی: حبة العرنی من اصحاب علی، شیخ، وکان یتشیع، لیس هو بمتروک، ولا ثبت، وسط. وَقَال احمد بن عبدالله العجلی: کوفی، تابعی، ثقة. وَقَال یحیی بن سلمة بن کهیل، عَن ابیه: ما رایت حبة العرنی قط الا یقول: سبحان الله، والحمد لله، ولا اله الا الله، والله اکبر، الا ان یکون یصلی او یحَدَّثَنَا.
صالح بغدادی گفته است: حبة العرنی، از اصحاب علی و انسان بزرگ و
شیعه بود. ایشان نه
متروک الحدیث بود و نه مورد اعتماد بلکه در حد وسط بود. اما احمد بن عبدالله عجلی وی را
توثیق کرده است.
یحیی بن سلمه از پدرش نقل میکند که حبه العرنی دائما مشغول ذکر و تسبیح و تهلیل خداوند، یا نقل روایت و یا در حال نماز بود.
ابنحجر بعد از این که اقوال علماء را درباره او ذکر کرده مینویسد: قلت قد تقدم فی ترجمة حارثة بن مضرب ان احمد وثق حبة ... وقال بن عدی ما رایت له منکرا جاوز الحد.
در ترجمه حارثه گذشت که احمد بن عبدالله عجلی وی را توثیق کرده و ابنعدی گفته: ما امر منکری را از او مشاهده نکردهایم.
بدرالدین عینی در کتاب «
مغانی الاخیار»، توثیق ابنحبان را نیز اضافه کرده است: وقال احمد بن عبدالله العجلی: تابعی ثقة. وقال ابنعدی: ما رایت له منکرًا قد جاوز الحد. قلت: ذکره ابنحبان فی الثقات.
ابوالحسن کنانی در کتاب «
تنزیه الشریعة المرفوعة عن الاخبار الشنیعة الموضوعه»، علاوه بر این که توثیق عجلی، ابنمعین و ابنعدی را درباره وی آورده، او را جزء صحابه هم دانسته (یقال له رؤیة) و مینویسد: فقد قال العجلی فیه تابعی ثقة وقال الطبرانی یقال له رؤیة، وقال ابنعدی: ما رایت له منکرا قد جاوز الحد، والاجلح روی له الاربعة، ووثقه ابنمعین والعجلی، وقال ابنعدی شیعی صدوق.
مبارکفوری نیز وی را صدوق به حساب آورده و مینویسد: (عن حبه) بفتح حاء مهملة ثم موحدة ثقیلة بن جوین بجیم مصغرا العرنی بضم المهملة وفتح الراء بعدها نون الکوفی صدوق...
در نتیجه این روای نیز
موثق است و حداقل این که وی حسن است؛ پس روایتش معتبر میشود.
مضمون دومی که از حبة العرنی، در کتاب «
اسد الغابة» آمده، این است:
اَنباَنا ابوالفضل بن ابیالحسن بن ابیعبدالله المخزومی باِسناده عن اَحمد بن علی: حدثنا ابوهشام الرفاعی، حدثنا محمد بن فضیل، حدثنا الاَجلح، عن سلمة بن کُهَیل، عن حَبَّة بن جُوَین، عن علی قال: لم اَعلم اَحداً من هذه الاُمة عبدالله قبلی، لقد عبدته قبل اَن یعبده اَحد منهم خمس سنین، اَو سبع سنین.
علی (علیهالسّلام) فرمود: سراغ ندارم کسی از این امت را به استثناء رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، که پیش از من سر اطاعت و
عبادت در برابر تو به خاک گذاشته باشد. همانا پنج سال یا هفت سال پیش از دیگران، به عبادت خدا پرداختم.
طبرانی مضمون سوم را اینگونه آورده است:
«۱۷۴۶ حدثنا احمد قال حدثنا عبدالرحمن بن صالح الازدی قال حدثنا عمرو بنهاشم الجنبی عن الاجلح عن سلمة بن کهیل عن حبة بن جوین العرنی عن علی انه قال اللهم انک تعلم ان لم یعبدک احد من هذه الامة بعد نبیها قبلی ولقد عبدتک قبل ان یعبدک احد من هذه الامة بست سنین.»
از این که مضمون اول این روایت از نظر سندی بررسی شد و توثیق راویانش اثبات گردید، از بررسی سندهای بعدی جهت پرهیز از اطاله کلام صرف نظر میکنیم.
روایت ایشان در «
تاریخ مدینة دمشق»
ابنعساکر با سند صحیح اینگونه است:
«اخبرنا ابومحمد بن طاوس انا ابوالغنائم بن ابیعثمان انا عبدالله بن عبیدالله بن یحیی نا ابوعبدالله المحاملی نا محمد بن عثمان بن کرامة نا عبیدالله عن سفیان وشعبة عن سلمة بن کهیل عن حبة عن علی قال انا اول من اسلم؛
به نقل حبه العرنی علی (علیهالسّلام) فرمود: من نخستین مسلمانم.»
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
اسم این شخص،
هبةالله بن احمد است و نسائی از ایشان به «فقیه امام» تعبیر دارد و ایشان را موثق میداند: ... الشیخ الفقیه الامام الثقة ابومحمد هبةالله بن احمد بن عبدالله بن علی بن طاوس المقری قراءة علیه. شیخ فقیه، پیشوا و موثق، ابومحمد هبةالله بن احمد ... است.
سمعانی در
الانساب، نیز ایشان را «فاضل، موثق، صدوق و روای حدیث بسیار» میداند و مینویسد: منها شیخنا ابومحمد هبةالله بن احمد بن عبدالله بن علی بن طاوس المقرئ الجیرونی امام جامع دمشق کان یسکن باب جیرون کان مقرئا فاضلا ثقة صدوقا مکثرا من الحدیث
ذهبی نیز بعد از معرفی ایشان را موثق و پرهیزگار میداند: ابن طاووس امام جامع دمشق ومقرئه ابومحمد هبةالله بن احمد بن عبدالله ابنعلی بن طاووس البغدادی ثم الدمشقی... وکان ثقة متصونا.
و در
تاریخ الاسلام نیز ایشان را صدوق میداند و توثیق ابنعساکر را نیز گزارش کرده است: هبةالله بن احمد بن عبدالله بن علی بن طاوس. ابومحمد البغدادی، ثم الدمشقی، امام جامع دمشق ... وکان صدوقاً، صحیح السماع. و ثقه ابنعساکر.
بغدادی در کتاب «
تکملة الاکمال»، پس از معرفی دقیق و این که از
عبدالله بن عبیدالله روایت نقل کرده، بر ثقه بودنش تصریح کرده است:
ابوالغنائم محمد بن علی بن ابیعثمان السبیعی حدث عن عبدالله بن عبیدالله البیع... توفی یوم الاربعاء النصف من جمادی الآخرة سنة ثلاث وثمانین واربعمائة وهو ثقة صالح؛ ابوالغنائم محمد بن علی ... از عبدالله بن عبید اله روایت نقل کرده ... در نیمه جمادی الثانی سال ۴۸۳ وفات یافت و ایشان موثق و انسان صالح بود.
ذهبی در کتاب «
العبر» نیز بر صدوق بودن ایشان تصریح کرده است: و ابوالغنائم بن ابیعثمان محمد بن علی بن حسن الدقاق بغدادی متمیز صدوق.
عبدالله بن عبیدالله بن یحیی از نظر علمای اهلسنت از جمله از نظر خطیب بغدادی موثق است ذهبی پس از معرفی، در پایان توثیق خطیب را آورده است:
الشیخ المعمر مسند بغداد ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی البغدادی الؤدب عرف بابن البیع حدث عن القاضی ابیعبدالله المحاملی ... حدث عنه ابوالغنائم محمد بن ابیعثمان ... قال الخطیب کان یسکن بدرب الیهود وکان ثقة لم ارزق السماع منه.
شیخ کهن سال، مسند بغداد ابومحمد عبدالله... معروف به ابنالبیع بود. از
ابیعبدالله محامل روایت نقل کرده و از او ابوالغنائم ... حدیث کرده. خطیب بغدادی گفته: وی در درب یهودی مینشست و انسان موثق بود.
و در کتاب دیگرش نیز مینویسد: وابن البیع ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی البغدادی المؤدب صاحب المحاملی وثقه الخطیب.
سمعانی نیز توثیق خطیب بغدادی را آورده است: ذکره ابوبکر احمد بن علی بن ثابت الخطیب ... منه وکان ثقة.
یاقوت حموی نیز ایشان را موثق میداند: ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی المؤدب... وکان ثقة...
شیبانی نیز ایشان را توثیق کرده است: ابومحمد عبدالله بن عبیدالله بن یحیی... وکان ثقة ...
از نظر
صفدی نیز وی موثق است: عبدالله بن عبیدالله بن یحیی ابومحمد البغدادی المؤدب المعروف بابن البیع کان ثقة.
اسم این راوی،
حسین بن اسماعیل بن محمد محاملی است. وی نیز از نظر علمای رجال اهلسنت موثق است.
ابوبکر صولی مینویسد:
مات ابوعبدالله الحسین بن اسماعیل المحاملی القاضی... وما کان بقی علی الارض محدث اسند منه، مع صدقه وثقته وستره رحمه الله؛ ابوعبدالله حسین بن اسماعیل محاملی فوت کرد... و در روی زمین هیچ محدثی که در نقل روایت مستند نقل کند، باقی نماند علاوه بر این که وی صادق و موثق بود...
ابنندیم نیز او را از جمله افراد موثق معرفی کرده و همان سخن صولی را تکرار کرده است: المحاملی القاضی ابوعبدالله الحسین بن اسماعیل بن محمد الضبی من الثقات ... ولم یکن بقی علی الارض محدث اسند منه مع صدقه وثقته وستره
ذهبی از وی به «امام، علامه، حافظ و شیخ و محدث بغداد» تعبیر دارد و صدوق دانستن خطیب بغدادی را ذکر کرده است: المحاملی القاضی الامام العلامة الحافظ شیخ بغداد ومحدثها ابوعبدالله الحسین بن اسماعیل بن محمد الضبی البغدادی ... قال الخطیب کان فاضلا دینا صادقا.
ابنکثیر دمشقی نیز او را «صدوق، متدین، فقیه، محدث» میداند: الحسین بن اسماعیل بن محمد بن اسماعیل بن سعید بن ابان ابوعبدالله الضبی القاضی المحاملی الفقیه الشافعی المحدث سمع الکثیر... وکان صدوقا دینا فقیها محدثا ولی قضاء الکوفة ستین سنة.
محمد بن عثمان بن کرامه از راویان بخاری، ابوداود و ترمذی و ابنماجه است. و از نظر ذهبی صدوق است: ۵۰۴۴ محمد بن عثمان بن کرامة العجلی مولاهم عن ابیاسامة وطبقته وعنه البخاری و ابوداود والترمذی وابن ماجة ... صدوق.
به تصریح مزی در تهذیب، وی از نظر
ابوحاتم رازی،
محمد بن عبدالله بن سلیمان و
داود بن یحیی صدوق بوده و ابنحبان نیز ایشان را موثق میداند: خ د ت ق: محمد بن عثمان بن کرامة العجلی، روی عنه: البخاری ... و ابوحاتم الرازی، وَقَال: صدوق. وَقَال ابوالعباس بن عقدة: سمعت محمد بن عبدالله بن سُلَیْمان، وداود بن یحیی یقولان: کان صدوقا... وذکره ابنحِبَّان فی کتاب (الثقات).
وی از راویان بخاری است و ذهبی او را با تمام اسم معرفی کرده و او را «حافظ، و یکی از اعلام» میداند و در پایان به «
ثقه» بودنش تصریح کرده است: عبیدالله بن موسی ابومحمد العبسی الحافظ احد الاعلام ... ثقة
ابنحجر توثیقات علمای رجال اهلسنت همانند: ابنمعین، ابوحاتم رازی، عجلی، ابنحبان، ابنشاهین و ابنابیشیبه را درباره وی آوره است: عبیدالله بن موسی بن ابیالمختار واسمه باذام العبسی مولاهم الکوفی ابومحمد الحافظ... وقال بن ابیخیثمة عن بن معین ثقة وقال ابوحاتم صدوق ثقة حسن الحدیث ... وقال العجلی ثقة ... وذکره بن حبان فی الثقات... وقال بن شاهین فی الثقات قال عثمان بن ابیشیبة صدوق ثقة.
مشخصات کامل
سفیان ثوری را علمای رجال ذکر کرده است. ابنحجر مینویسد: سفیان بن سعید بن مسروق الثوری ابوعبدالله الکوفی ثقة حافظ فقیه عابد امام حجة...
سفیان بن مسروق ثوری کنبه اش ابوعبدالله است. وی موثق، حافظ فقیه، عابد، امام و حجت است.
عجلی کوفی مینویسد: سفیان بن سعید بن مسروق بن ربیع یکنی ابا عبدالله ثقة کوفی رجل صالح زاهد عابد ثبت فی الحدیث فقیه صاحب سنة واتباع؛ سفیان بن سعید ... موثق، از اهل کوفه، مرد صالح، زاهد و اهل عبادت، و مورد اعتماد در روایت، فقیه و صاحب سنت و دارای پیرو بود.
با این توصیفی که عجلی دارد نیازی بیشتر به آوردن توثیقات وی نیست.
ابنحجر توثیقات علمای رجال اهلسنت را درباره وی اینگونه آورده است:
سلمة بن کهیل بن حصین الحضرمی التنعی ابویحیی الکوفی... قال ابوطالب عن احمد سلمة بن کهیل متقن للحدیث وقیس بن مسلم متقن للحدیث ما نبالی اذا اخذت عنهما حدیثهما وقال اسحاق بن منصور عن بن معین ثقة وقال العجلی کوفی تابعی ثقة ثبت فی الحدیث وکان فیه تشیع قلیل وهو من ثقات الکوفیین وقال بن سعد کان ثقة کثیر الحدیث وقال ابوزرعة ثقة مامون ذکی وقال ابوحاتم ثقة متقن وقال یعقوب بن شیبة ثقة ثبت علی تشیعه وقال النسائی ثقة ثبت وقال بن المبارک عن سفیان ثنا سلمة بن کهیل وکان رکنا من الارکان وشد قبضته وقال بن مهدی لم یکن بالکوفة اثبت من اربعة منصور وسلمة وعمرو بن مرة وابی حصین وقال ایضا اربعة فی الکوفة لا یختلف فی حدیثهم فمن اختلف علیهم فهو خاطیء...
احمد و
قیس بن مسلم او را
متقن الحدیث میدانند. از نظر عجلی کوفی، ثقه و مورد اعتماد در روایت است. ابوزرعه، ابوحاتم،
یعقوب بن شیبه و
نسائی از وی به «ثقة متین، ثقة ثبت» تعبیر دارند. ابنمهدی گفته: در
کوفه چهار نفر اثبت بوده از جمله آنها سلمه است. و نیز گفته است: در کوفه چهار تن است هر که با روایت آنها مخالفت کند، خطا کرده است.
توثیقات «حبة العرنی» را در روایات قبل بیان کردیم و در نتیجه این روایت از نظر علمای اهلسنت معتبر است.
سند دیگر این روایت از طریق حبة العرنی با مضمومون «انا اول من اسلم» این است:
اخبرنا ابوالفتح یوسف بن عبدالواحد انا شجاع بن علی انا ابوعبدالله بن مندة انا خیثمة بن سلیمان نا اسحاق بن سیار نا عبیدالله بن موسی نا سفیان الثوری وشعبة بن الحجاج عن سلمة بن کهیل عن حبة بن جوین عن علی بن ابیطالب قال انا اول من اسلم.
معاذة العدویه از امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نقل کرده که حضرت خودش را اولین مؤمن و مسلمان معرفی میکند. این روایت با چند سند از طریق وی نقل شده است در این قسمت سند اول که معتبر است (واسلمت قبل ان یسلم ابوبکر) ذکر میشود.
ابنقتیبه در کتاب «
المعارف» روایت را اینگونه آورده است:
وحدثنی ابوالخطاب قال حدثنا نوح بن قیس قال حدثنا سلیمان ابوفاطمة عن معاذة بنت عبدالله العدویة قالت سمعت علی بن ابیطالب علی منبر البصرة وهو یقول انا الصدیق الاکبر آمنت قبل ان یؤمن ابوبکر واسلمت قبل ان یسلم ابوبکر.
معاذه دختر
عبدالله عدویه میگوید: از علی بن ابیطالب که بر منبر
بصره بود، شنیدم که میفرمود: من صدیق اکبرم، پیش از این که
ابوبکر ایمان و
اسلام بیاورد من به رسول خدا ایمان و اسلام آوردم.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
مزی در کتاب «
تهذیب الکمال»، درباره
زیاد بن
یحیی بن زیاد بن حسان مینویسد: ابوحاتم و نسائی وی را توثیق کرده و ابنحبان هم او را در کتاب «الثقات» آورده است:
زیاد بن یحیی بن زیاد بن حسان بن عبدالله الحسانی، ابوالخطاب النکری، العدنی، البَصْرِیّ ... قال ابوحاتم، والنَّسَائی: ثقة. وذکره ابنحِبَّان فی کتاب الثقات وَقَال: مات سنة اربع وخمسین ومئتین ... ابوحاتم و نسائی گفتهاند: وی ثقه است. ابنحبان وی را در کتاب «الثقات» آورده است.
ابنحجر عسقلانی نیز مینویسد: قال ابوحاتم والنسائی ثقة وذکره وابنحبان فی الثقات وقال مات سنة اربع وخمسین ومائتین قلت
یحیی بن معین و ابوداود وی را توثیق کردهاند: نوح بن قیس بن رباح الازدی الحدانی، قال عبدالله بن احمد بن حنبل عَن ابیه، وعثمان بن سَعِید الدارمی عن یحیی بن مَعِین: ثقة. وَقَال ابوداود: کان یتشیع. وَقَال مرة اخری: ثقة، وبلغنی عن یحیی انه ضعفه. وَقَال النَّسَائی: لیس به باس.
عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش و عثمان بن سعید نقل کردهاند که یحیی بن معین وی را توثیق کرده است. ابوداود گفته او شیعه بوده و مرتبه دیگر گفته است: او ثقه است ...
ذهبی نیز توثیق احمد و ابنمعین را درباره او آورده است: ۱۴۷ (۵۰۷۵ ت) نوح بن قیس (م عو) الحدانی بصری صالح الحال عن ایوب و عمرو بن مالک النکری وطائفة وعنه ابوالاشعث ونصر بن علی وخلق وثقه احمد وابن معین.
این شخص را تنها ابنحبان توثیق کرده است. ابنحجر بعد از نقل روایت آورده است که ابنحبان اسم این راوی را در کتاب «الثقات» خود آورده است:
عس النسائی فی مسند علی سلیمان بن عبدالله ابوفاطمة روی عن معاذ العدویة عن علی قال علی منبر البصرة انا الصدیق الاکبر وعنه نوح بن قیس الحدانی قال البخاری لا یتابع علیه ولا یعرف الا به ولا یعرف له سماع من معاذة قلت وقال بن عدی لا اعرف له غیره ولا یتابع علیه کما قال البخاری وذکره بن حبان فی الثقات.
مزی در تهذیب الکمال بعد از این که معاذة بنت عبدالله العدویه را معرفی کرده، تصریح نموده است که وی را ابنحبان در کتابش آورده و گفته است: او از جمله زنان اهل عبادت بوده است:
معاذة بنت عبدالله العدویة، ام الصهباء البَصْرِیّة، امراة صلة بن اشیم، وکانت من العابدات ... قال احمد بن سعد بن ابیمریم، عن یحیی بن مَعِین: ثقة، حجة. وذکرها ابنحبان فی کتابالثقات، وَقَال: کانت من العابدات.
ابنحجر نیز در کتاب «تقریب التهذیب»، ایشان را توثیق کرده است: ۸۶۸۴ معاذة بنت عبدالله العدویةام الصهباء البصریة ثقة من الثالثة ع
ملا علی قاری نیز به
وثاقت وی تصریح کرده است: (وعن معاذة) بنت عبدالله العدویة الصهباء البصریة ثقة من الثالثة کذا فی التقریب.
در نتیجه این روایت معتبر است.
دولابی روایت معاذه را با دو سند دیگر به صورت واضحتر در کتابش آورده است:
۱۵۸۷ - حدثنا زیاد بن یحیی ابوالخطاب، قال: حدثنا نوح بن قیس. وحدثنی ابوبکر مصعب بن عبدالله بن مصعب الواسطی، قال: حدثنا یزید بنهارون، قال: انبا نوح بن قیس الحدانی، قال: حدثنا سلیمان ابنعبدالله ابوفاطمة، قال: سمعت معاذة العدویة، تقول: سمعت علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) یخطب علی منبر البصرة، وهو یقول: انا الصدیق الاکبر، آمنت قبل ان یؤمن ابوبکر، واسلمت قبل ان یسلم.
معاذه دختر عبدالله عدویه میگوید: از علی بن ابیطالب که بر منبر بصره بود، شنیدم که میفرمود: من صدیق اکبرم، پیش از این که ابوبکر ایمان و
اسلام بیاورد من به رسول خدا ایمان و اسلام آوردم.
سند سوم این روایت این است: ۱۸۶ حدثنا ابوموسی نا نوح بن قیس عن رجل قد سماه ذهب عن ابیموسی اسمه عن معاذ العدویة قالت سمعت علیا رضی الله عنه یخطب علی المنبر وهو یقول انا الصدیق الاکبر آمنت قبل ان یؤمن ابوبکر رضی الله عنه واسلمت قبل ان یسلم.
ترجمه روایت گذشت.
۱۸۷ حدثنا ابوموسی نا مسلم بن ابراهیم نا نوح بن قیس نا سلیمان بن عبدالله الحارثی حدثنی معاذة العدویة قالت سمعت علیا رضی الله عنه علی المنبر یقول مثله
نسائی در کتاب «
خصائص و سنن الکبری» مینویسد: ۸ اخبرنا علی بن المنذر الکوفی قال حدثنا ابنالفضیل قال حدثنا الاجلح عن عبدالله بن ابیالهذیل عن علی قال مَا اَعْرِفُ اَحَدًا مِنْ هَذِهِ الاُمَّةِ عبدالله بَعْدَ نَبِیِّهَا غَیْرِی، عَبَدْتُ اللَّهَ قَبْلَ اَنْ یَعْبُدَهُ اَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الاُمَّةِ بِسَبْعِ سِنِینَ.
عبدالله بن ابیهذیل از علی (علیهالسّلام) نقل کرده است که فرمود: در میان امت کسی را نمیشناسم که بعد از رسول خدا، جز من
خداوند را عبادت کرده باشد؛ من خداوند را هفت سال قبل از این که فردی از این امت
عبادت کند، او را پرستش کردم.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
ابنحجر عسقلانی و مزی توثیقات علمای اهلسنت همانند: ابنابیحاتم و نسائی و برخی دیگر را درباره
علی بن منذر کوفی آورده است:
۶۲۶ ت س ق الترمذی والنسائی وابن ماجة علی بن المنذر بن زید الاودی ویقال الاسدی ابوالحسن الکوفی الطریقی روی عن ابیه وابن عیینة وابن فضیل ... قال بن ابیحاتم سمعت منه مع ابی وهو صدوق ثقة سئل عنه ابیفقال محله الصدق وقال النسائی شیعی محض ثقة وذکره بن حبان فی الثقات وقال مطین مات فی ربیع الآخر سنة ست وخمسین ومائتین سمعت بن نمیر یقول هو ثقة صدوق... وقال الدارقطنی لا باس به وکذا قال مسلمة بن قاسم وزاد کان یتشیع.
ابن ابیحاتم گفته: من و پدرم از وی روایت شنیدم و او شخص راستگو و ثقه است. از پدرم درباره وی سؤال کردند، گفت: جایگاه او صدق است (یعنی راستگو است). نسائی گفته: او شیعه خالص و ثقه است. ابنحبان نیز وی را در کتاب «الثقات» آورده است. مطین میگوید: از ابننمیر نقل کرده است که علی بن منذر ثقه و صدوق است ...
ذهبی وی را
شیعه و راستگو میداند و مینویسد: ۳۱۱ محمد بن فضیل بن غزوان ع شیعی صدوق.
ذهبی در جای دیگر مینویسد: ۵۱۱۵ محمد بن فضیل بن غزوان الضبی مولاهم الحافظ ابوعبدالرحمن عن ابیه ومغیرة وحصین وعنه احمد واسحاق والعطاردی ثقة شیعی.
ابنحجر مینویسد: وی راستگوی عارف است که به تشیع نسبت داده شده است: ۶۲۲۷ محمد بن فضیل بن غزوان بفتح المعجمة وسکون الزای الضبی مولاهم ابوعبدالرحمن الکوفی صدوق عارف رمی بالتشیع ...
ذهبی توثیق ابنمعین و عجلی را درباره وی آورده و ابنعدی نیز او را صدوق میداند: ۲۷۳ (۲۲۱۸ ت) - اجلح بن عبدالله (عو) ابوحجیة الکندی الکوفی یقال اسمه یحیی... وثقة ابنمعین واحمد بن عبدالله العجلی وقال احمد ما اقربه من فطر... وقال ابنعدی شیعی صدوق؛ ابن معین و احمد بن عبدالله عجلی وی را توثیق کرده و ابنعدی گفته: وی شیعه و راستگو است.
زرعی دمشقی بعد از نقل روایتش میگوید: اگر وی صدوق است ولی شیعه است: واما حدیث الاجلح عن عبدالله بن ابیالهذیل عن علی رضی الله عنه قال ما اعرف احدا من هذه الامة عبدالله بعد نبیها غیری عبدت الله قبل ان یعبده احد من هذه الامة سبع سنین فالاجلح وان کان صدوقا فانه شیعی؛ اجلح هرچند صدوق است اما شیعه است.
این شخص از راویان مسلم است و علمای رجال اهلسنت وی را توثیق کردهاند: عجلی کوفی در توثیق وی مینویسد: ۹۸۸ عبدالله بن ابیالهذیل کوفی تابعی ثقة وکان عثمانیا
ابنحبان ایشان را در کتاب الثقات آورده است: ۳۶۶۵ عبدالله بن ابیالهذیل العبدی یروی عن جماعه من الصحابة روی عنه اهل الکوفة
مزی نیز تصریح میکند که نسائی او را موثق میداند و ابنحبان نیز او را در کتاب «الثقات» خود آورده است: ۳۶۲۹ - ر م ت س: عبدالله بن ابیالهذیل العنزی، ابوالمغیرة الکوفی. قال النَّسَائی: ثقة. وذکره ابنحِبَّان فی کتاب الثقات.
ذهبی درباره وی مینویسد: عبدالله بن ابیالهذیل القدوة العابد الامام ابوالمغیرة العنزی الکوفی روی عن ابیبکر وعمر مرسلا وعن علی وعمار... وعنه واصل الاحدب و ابوالتیاح الضبعی واسماعیل بن رجاء و اجلح الکندی... قال النسائی ثقة؛ عبدالله بن ابیهذیل، مقتدا، عابد و پیشوا... نسائی گفته: وی موثق است.
ذهبی در کتاب دیگرش نیز بر ثقه بودنش تصریح کرده است: ۳۰۳۴ عبدالله بن ابیالهذیل العنزی کوفی عن ابیوعمر وعبدالله وعنه الاجلح واشعث بن ابیالشعثاء وعدة ثقة م ت س
حال با توجه به توثیقاتی که برای راویان سند ذکر شد، این روایت
معتبر است.
ابن ابیشیبه از طریق
عباد بن عبدالله نقل کرده است که
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: من هفت سال قبل از همه مردم
نماز خواندهام:
«۳۲۰۸۴ حدثنا عبدالله بن نمیر عن العلاء بن الصالح عن المنهال عن عباد بن عبدالله قال سمعت علیا یقول انا عبدالله واخو رسوله وانا الصدیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کذاب مفتر ولقد صلیت قبل الناس بسبع سنین.»
عباد بن عبدالله میگوید: از علی شنیدم که میگفت: من بنده خدا، برادر رسول خدا، صدیق اکبر هستم، اگر کسی بعد از من اینها را ادعا کند، دروغگوی تهمت زن بیش نیست و هر آئینه هفت سال قبل از همه مردم نماز خوانده گزاردهام.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
ابنحجر عسقلانی ایشان را پس از معرفی، توثیق کرده است: عبدالله بن نمیر بنون مصغر الهمدانی ابوهشام الکوفی ثقة صاحب حدیث من اهل السنة من کبار التاسعة مات سنة تسع وتسعین وله اربع وثمانون ع؛
عبدالله بن نمیر... موثق، دارای روایت و از علمای اهلسنت و از بزرگان طبقه هفتم است.
و در جای دیگر مینویسد: ع الستة عبدالله بن نمیر الهمدانی الخارفی ابوهشام الکوفی... قال ابونعیم سئل سفیان عن ابیخالد الاحمر فقال نعم الرجل عبدالله بن نمیر وقال عثمان الدارمی قلت لیحیی بن معین بن ادریس احب الیک فی الاعمش او بن نمیر فقال کلاهما ثقة وقال ابوحاتم کان مستقیم الامر قال ابنه محمد وغیره مات سنة تسع وتسعین ومائة وقیل انه ولد فی سنة ۱۱۵ قلت وذکره بن حبان فی الثقات وقال العجلی ثقة صالح الحدیث صاحب سنة وقال بن سعد کان ثقة کثیر الحدیث صدوق ...
از سفیان درباره
ابوخالد احمر سؤال شد، او گفت: عبدالله بن نمیر خوب مردی است.
عثمان دارمی میگوید: به یحیی بن معین گفتم: اعمش نزد تو محبوبتر است یا ابننمیر؟ گفت: هر دوی آنها موثق است. ابوحاتم گفته: وی به راه راست بود (یعنی اعتقادات درستی داشت). میگویم: ابنحبان وی را در کتاب «الثقات» آورده و عجلی گفته: او موثق و
صالح الحدیث است. ابنسعید نیز گفته: وی موثق، و روایات فراوانی دارد و راستگو است.
ابنحجر پس از معرفی، وی را راستگو میداند: ۵۲۴۲ العلاء بن صالح التیمی او الاسدی الکوفی صدوق له اوهام ...
ابنحجر در کتاب دیگرش، اقوال علمای رجال اهلسنت را در
توثیق این راوی آورده است: ۳۳۱ د ت س ابیداود والترمذی والنسائی ال علاء بن صالح التیمی ویقال الاسدی الکوفی وسماه ابوداود فی روایته علی بن صالح وهو وهم روی عن المنهال بن عمرو... روی عنه ابواحمد الزبیری وعبدالله بن نمیر وعلی بنهاشم... قال بن معین و ابوداود ثقة وقال بن معین ایضا و ابوحاتم لا باس به... وذکره بن حبان فی الثقات... قلت... ووثقه یعقوب بن سفیان وابن نمیر والعجلی.
ابن معین و ابوداود گفتهاند: او
ثقه است. ابنمعین و ابوحاتم گفتهاند: روایتش اشکالی ندارد. ابنحبان نیز وی را در کتاب «الثقات» آورده است. میگویم: یعقوب بن سفیان و ابننمیر و عجلی نیز وی را توثیق کردهاند.
مزی نیز توثیقات ابنمعین، ابوداود و ابنحبان را درباره وی آورده است: قال عباس الدُّورِیُّ، و ابوبکر بن ابیخیثمة عن یحیی ابنمَعِین، و ابوداود ثقة وَقَال غیرهما عن یحیی بن مَعِین، و ابوزُرْعَة، و ابوحاتم: لا باس به. وذکره ابنحِبَّان فی کتاب الثقات.
متن توثیق
احمد بن عبدالله عجلی در کتابش این است: ۱۲۷۹ العلاء بن صالح التیمی ثقة.
این شخص از روات بخاری است و نیازی به آوردن سخنان علمای اهلسنت در توثیق وی نیست اما به دو مورد آن اشاره میکنیم.
ذهبی درباره او مینویسد: ۵۶۵۳ المنهال بن عمرو الاسدی مولاهم... وثقه بن معین خ ۴
در کتاب
تاریخ الاسلام مینویسد: ووثقه ابنمعین وغیره. وقال الدارقطنی: صدوق.
اولا:
عباد بن عبدالله اسدی کوفی با
عباد بن عبدالله بن زبیر اسدی مدنی فرق دارد؛ زیرا دومی توثیقات فراوان دارد ولی راوی این روایت نیست.
ثانیا: جدای از اینکه در کتاب
مصباح الزجاجه به صراحت این روایت را صحیح معرفی کرده بود، ابنحبان عباد بن عبدالله اسدی را در ثقات آورده و عجلی نیز او را توثیق کرده است.
ابنحبان مینویسد: ۴۲۶۸ عباد بن عبدالله الاسدی من اهل الکوفة یروی عن علی روی عنه المنهال بن عمرو.
عجلی نیز مینویسد: ۸۴۰ عباد بن عبدالله الاسدی کوفی تابعی ثقة.
احمد کنانی این
روایت را نقل کرده و در پایان به صحت سند آن تصریح میکند: «(۴۹) حدثنا محمد بن اسماعیل الرازی حدثنا عبیدالله بن موسی انبانا العلاء بن صالح عن المنهال عن عباد بن عبدالله قال قال علی انا عبدالله واخو رسوله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وانا الصدیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کذاب صلیت قبل الناس بسبع سنین.» هذا اسناد صحیح رجاله ثقات؛ سند روایت صحیح و رجال آن موثق هستند.
سعد بن معاذ نیز از
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نقل کرده است که فرمود: من اولین مسلمان هستم.
«۸۴ - وحدثنا احمد بن شَبّویه، قال قلت (- - -) قال: لعبدالرزاق احبرکم یحیی بن المعلی، عن عمه شعیب بن خالد، عن حنظلة بن سبرة بن المسیب... سعد بن معاذ علی بن ابیطالب فذکر حدیثاً طویلاً: قال فیه: قال علی: انی اول من اسلم؛
سعد بن معاذ از علی بن ابیطالب روایت طولانی نقل کرده و در این روایت آمده است که من نخستین فردی هستم که
اسلام آوردهام.»
در نقل دیگر از طریق
حصین بن ثمارج آمده است که علی (علیهالسّلام) فرمود:
«۱۷۹ حدثنا ابوبکر بن ابیشیبة نا شبابة عن شعبة عن سلمة بن کهل (بن حصین) عن جده (مجهول) عن علی رضی الله عنه قال انا اول رجل صلی مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛
من نخستین مردی هستم که با
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواند.»
در روایت دیگر آمده است که
عباس بن عبدالمطلب و شیبه با هم مفاخره میکردند. این دو نفر، امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را حکم قرار دادند و جریان مفاخره خود را با حضرت گفتند. اما حضرت نیز فرمود من هم اجازه دارم افتخار خودم را بگویم؟ گفتند: بگو. امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «انا اول من آمن بالوعید من ذکور هذه الامة وهاجر وجاهد.»
عباس، شیبه و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) برای حکمیت نزد رسول خدا آمدند و حضرت سخن امیرمؤمنان را با تلاوت آیه
قرآن که
جبرئیل آن را نازل فرمود، تایید کرد. متن مفاخره این است:
«ذکر فضیلة اخری ل امیرالمؤمنین علی، رضی الله عنه، لم یشرکه فیها احد. اخبرنا عمر بن احمد بن عثمان، ثنا علی بن محمد المصری، ثنا جبرون بن عیسی، ثنا یحیی بن سلیمان القرشی الحفری، ثنا عباد بن عبدالصمد ابومعمر، عن انس بن مالک، قال: قعد العباس بن عبدالمطلب، وشیبة صاحب البیت یفتخران فقال له العباس: انا اشرف منک انا عم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ووصی ابیه وسقایة الحجیج لی فقال له شیبة: انا اشرف منک انا امین الله علی بیته وخازنه افلا ائتمنک کما ائتمننی وهما فی ذلک یتشاجران حتی اشرف علیهما علی بن ابیطالب فقال له العباس: افترضی بحکمه؟ قال: نعم قد رضیت.»
«فلما جاءهما قال العباس: علی رسلک یا ابناخی فوقف علی فقال له العباس: ان شیبة فاخرنی فزعم انه اشرف منی قال: فماذا قلت انت یا عماه؟ قال: قلت له: انا عم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ووصی ابیه وساقی الحجیج انا اشرف. فقال لشیبة: ما قلت یا شیبة قال: قلت له: بل انا اشرف منک انا امین الله وخازنه افلا ائتمنک کما ائتمننی قال: فقال لهما: اجعلا لی معکما فخرا قالا له: نعم قال: فانا اشرف منکما انا اول من آمن بالوعید من ذکور هذه الامة وهاجر وجاهد فانطلقوا ثلاثتهم الی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فجثوا بین یدیه فاخبر کل واحد منهم بفخره فما اجابهم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فانصرفوا فنزل الوحی بعد ایام فارسل الی ثلاثتهم فاتوه فقرا علیهم النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): اجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر وجاهد فی سبیل الله...»
انس بن مالک میگوید: عباس بن عبدالمطلب و شیبه متصدیان
خانه خدا نشسته بودند و به یک دیگر فخر میفروختند، عباس به او گفت: من از تو با شرافتترم، من عموی رسول خدا و وصی پدر او و ساقی حاجیانم. شیبه گفت: من با شرافت از تو و امین خدا در خانه او هستم من امین خدا بر خانه او و خازن آن هستم، چرا به تو اعتماد نکرده آن گونه که به من اعتماد کرده است؟ در همان زمان علی بر آنها گذشت. عباس به شیبه گفت آیا تو راضی هستی که علی در میان ما قضاوت کند؟ او گفت: بلی. وقتی نزد علی آمدند هر یکی سخناش را تکرار کردند. علی به آن دو نفر گفت: بگذارید من هم با شما فخر کنم؟ گفتند: آری. گفت: من از هر دوی شما شریفترم، من نخستین کس از مردان این امت هستم که
ایمان آورد و
هجرت و
جهاد کرد. سه نفر نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفتند و مقابل او نشستند و هر کدام مایه افتخار خود را گفتند و پیامبر چیزی نگفت و آنان برگشتند. پس از چند روز درباره آنان
وحی نازل شد، پیامبر دنبال آن سه نفر فرستاد و آنان آمدند و پیامبر به آنان چنین خواند: «اَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» تا آخر آیات...
ابوحفص عمر بن احمد نیز در کتاب «
شرح مذاهب اهل السنة و معرفة شرائعالدین و التمسک بالسنن»، این روایت را آورده و تصریح کرده است که این فضیلت منحصر به فرد علی (علیهالسّلام) است: فضیلة لعلی بن ابیطالب رضی الله عنه «۱۳۱ حدثنا علی بن محمد المصری ثنا جبرون بن عیسی ثنا یحیی بن سلیمان القرشی الحفری عن عباد بن عبدالصمد ابیمعمر عن انس بن مالک انه قال قعد عم رسول الله العباس بن عبدالمطلب وشیبة صاحب البیت یفتخران...»
و در پایان روایت مینویسد: قراه ابومعمر تفرد علی بهذه الفضیلة لم یشارکه فیها احد.
و ظاهر این عبارت، مقبول بودن متن روایت در نزد مولف است.
صاحب کتاب «
وقعة الصفین» نامه امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به
معاویه را آورده و در این نامه آن حضرت تصریح میکند که ما
اهلبیت هنگامی که رسول خدا دعوتش را شروع کرد، ایمان آوردیم:
«نصر، عن عمر بن سعد عن ابی ورق، ان ابنعمر بن مسلمة الارحبی اعطاه کتابا فی امارة الحجاج بکتاب من معاویة الی علی. قال: ... ولعمر الله انی لارجو اذا اعطی الله الناس علی قدر فضائلهم فی الاسلام ونصیحتهم لله ورسوله ان یکون نصیبنا فی ذلک الاوفر. ان محمدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لما دعا الی الایمان بالله والتوحید کنا - اهل البیت - اول من آمن به.»
همانا محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگامیکه به سوی ایمان به خدا و توحید دعوت فرمود: ما اهلبیت نخستین کسانی بودیم که به آن حضرت ایمان آوردیم.
بلاذری سخن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) اینگونه نقل کرده است: ان الله بعث محمداً (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فدعا الی الایمان بالله والتوحید له، فکنا اهل البیت اول من آمن واناب.
وروی عثمان بن سعید الخراز، عن علی بن حرار، عن علی بن عامر، عن ابیالحجاف، عن حکیم مولی زاذان، قال: سمعت علیاً (علیهالسّلام)، یقول: صلیت قبل الناس سبع سنین، وکنا نسجد ولا نرکع، واول صلاة رکعنا فیها صلاة العصر، فقلت: یا رسول الله، ما هذا؟ قال: امرت به.
حکیم میگوید: از علی (علیهالسّلام) شنیدم که میگفت: هفت سال قبل از همه مردم، با رسول خدا نماز خواندم در حالی که قبل از آن نه
سجده میکردیم و نه
رکوع انجام میدادیم و نخستین نمازی که در آن رکوع کردیم
نماز عصر بود. عرض کردمای رسول خدا! این چه عملی است؟ فرمود: به این کار دستور داده شدهام.
منصور بن حسین آبی متوفای سال۴۲۱ هجری قمری در کتاب «
نثر الدرر» آورده است که حضرت علی (علیهالسّلام) در
کوفه خطبه خواند و فرمود: من نخستین کسی هستم که به خداوند ایمان آوردهام:
وخرج (علیهالسّلام) الی الکوفة فحمد الله واثنی علیه، ثم قال: اما بعد یا اهل العراق، ... والله لقد بلغنی انکم تقولون: یکذب، فعلی من اکذب؟ اعلی الله اکذب وانا اول من آمن به؟ ام علی نبیه وانا اول من صدقه.
امام علی به سوی کوفه خارج شد و حمد و ثنای الهی را بجا آورد، سپس فرمود: ای اهل
عراق! ... به خدا سوگند به من خبر رسیده است که شما میگویید من دروغ میگویم. من بر چه کسی دروغ بستم؟ آیا بر خدا دروغ بستم در حالی که من نخستین کسی هستم که به خدا ایمان آوردهام. یا بر پیامبرش دروغ بستم در حالی که نخستین کسی هستم که او را تصدیق کردهام.
ابنعساکر دمشقی از طریق ابوعبیده (
معمر بن المثنی متوفای ۲۰۹) اشعاری را از امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نقل کرده که در جواب مفاخره معاویه فرموده است. حضرت در این شعر به یکی از افتخاراتش تصریح میکند که من از همه شما در حالی که کودک بودم بر اسلام آوردن پیشی گرفتم:
واخبرنا ابوالسعود احمد بن علی بن المجلی انا محمد بن محمد بن احمد العکبری انا ابوالطیب محمد بن احمد بن خاقان ح قال ونا القاضی ابومحمد عبدالله بن علی بن ایوب انا ابوبکر احمد بن محمد بن الجراح قالا انا ابوبکر بن درید قال واخبرنا عن دماد عن ابیعبیدة قال کتب معاویة الی علی بن ابیطالب یا ابا الحسن ان لی فضائل کثیرة وکان ابیسیدا فی الجاهلیة وصرت ملکا فی الاسلام وانا صهر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وخال المؤمنین وکاتب الوحی فقال علی ابا الفضائل یفخر علی ابناکلة الاکباد ثم قال اکتب یا غلام
محمد النبی اخی وصهری•••••وحمزة سید الشهداء عمی•••••وجعفر الذی یمسی ویضحی •••••یطیر مع الملائکة ابنامی
وبنت محمد سکنی وعرسی•••••مسوط لحمها بدمی ولحمی•••••وسبطا احمد ولدای منها•••••فایکم له سهم کسهمی
سبقتکم الی الاسلام طرا•••••صغیرا ما بلغت اوان حلمی
فقال معاویة اخفوا هذا الکتاب لا یقراه اهل الشام فیمیلون الی ابنابیطالب
ابوعبیده میگوید: معاویه به علی بن ابیطالب نوشت: ای ابوالحسن من فضائل فراوانی دارم و پدرم در زمان جاهلیت سرور بود و در زمان اسلام پادشاه شدم و من خویشاوند رسول خدا و دائی مؤمنان و نویسنده وحی هستم. علی فرمود: آیا به واسطه فضائل به علی فخرفروشی میکنی ای پسر جگرخوار! سپس علی فرمود: این غلام بنویس:
محمد رسول خدا، برادر و پدر خانم من و
حمزه سید الشهداء عموی من است.•••••و جعفری که صبح و شام همراه فرشتگان در پرواز است، پسر مادر من است.
دختر پیامبر در خانه من و خانم من است گوشت او با خون و گوشت من مخلوط شده است.•••••دو نوه احمد فرزندان من از دختر پیامبر هستند، پس برای کدام یکی از شما همانند من از پیامبر سهم دارند!
قبل از همه شما
اسلام آوردم در حالی که کوچک بودم و هنوز به
سن بلوغ نرسیده بودم.
معاویه گفت: این نامه را مخفی کنید تا اهل
شام نخوانند و به سوی پسر
ابوطالب تمایل پیدا نکنند.
نکته جالب این که معاویه از ترس این که این نامه به دست مردم شام بیفتد، توصیه کرد باید آن را مخفی کنند.
اشعار فوق در نزد علمای شیعه و
اهلسنت صحیح و مشهور و مورد قبول است.
ابنحجر هیثمی بعد از این که این اشعار را نقل کرده، سخن جالبی را از بیهقی نقل کرده است:
قال البیهقی ان هذا الشعر مما یجب علی کل احد متوان فی علی حفظه لیعلم مفاخره فی الاسلام؛ بیهقی گفته است: برای هر کسی که علی برایش مهم است واجب است که این شعر را حفظ کند تا افتخارات ایشان را در اسلام بداند.
قندوزی حنفی سخن بیقهی را اینگونه آورده است: قال البیهقی: ان هذا الشعر مما یجب علی کل مؤمن ان یحفظه، لیعلم مفاخر علی فی الاسلام. (انتهی)؛ حفظ این شعر برای هر مؤمنی واجب است ...
محمد بن طلحه شافعی این اشعار را از راویان موثق نقل کرده و میگوید: واکثر الاقوال واشهرها انه لم یکن بالغا، فانه اول من اسلم وآمن برسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من الذکور، وقد ذکر (علیهالسّلام) ذلک واشار الیه فی ابیات قالها بعد ذلک بمدة مدیدة نقلها عنه الثقات، ورواها النقلة الاثبات:
محمد النبی اخی وصنوی•••••وحمزة سید الشهداء عمی
وجعفر الذی یضحی ویمسی•••••یطیر مع الملائکة ابنامی
وبنت محمد سکنی وعرسی•••••منوط لحمها بدمی ولحمی
وسبطا احمد ولدای منها•••••فایکم له سهم کسهمی
سبقتکم الی الاسلام طرا•••••غلاما ما بلغت اوان حلمی
بیشترین اقوال و مشهورترین آنها بر این است که حضرت علی در هنگام اسلام آوردن، بالغ نبوده است؛ زیرا او نخستین فرد از میان مردان است که به رسو خدا ایمان آورد. آن حضرت این مطلب را بیان کرده و در شعرهایی که آن را وراویان موثق نقل کرده، به این مطلب اشاره کرده است: ...
ابنصباغ مالکی روایان موثق شعر را نقل کرده و در بحث این که علی نخستین مسلمان است و قبل از این که به بلوغ برسد، اسلام آورد، میگوید:
وقد اشار علی بن ابیطالب کرم الله وجهه الی شیء من ذلک فی ابیات قالها رواها عنه الثقات الاثبات وهی هذه الابیات:
محمد النبی اخی وصنوی• وحمزة سید الشهداء عمی ...
سبقتکم الی الاسلام طفلا• صغیرا ما بلغت اوان حلمی
علی بن ابیطالب به این مطلب در ابیاتی که آن را اشخاص موثق روایت کردهاند، اشاره کرده است: ...
علمای شیعه و سنی به این اشعار استدلال کردهاند.
ابنقدامه در دو کتابش بحثی را مطرح کرده است که نباید کودک را از قبول اسلام منع کرد و برای اثبات این مطلب به اشعار امیرمؤمنان (علیهالسّلام) استدلال کرده که آن حضرت در کودکی ایمان آورد:
ولان ما ذکرناه اجماع فان علیا رضی الله عنه اسلم صبیا وقال سبقتکم الی الاسلام طرا صبیا ما بلغت اوان حلم؛ آنچه را ما ذکر کردیم مورد اجماع است؛ زیرا علی در حالی که کودک بود اسلام آورد و فرمود: قبل از همه شما اسلام آوردم، در حالی که کودک بودم و به حد بلوغ نرسیده بودم.
سید مرتضی نیز میفرماید: کیف یمکن دفع شعر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فی ذلک وقد شاع من شهرته علی حد یرتفع فیه الخلاف وانتشر حتی صار مذکورا مسموعا من العامة فضلا عن الخواص فی قوله (علیهالسّلام):
چگونه ممکن است که شعر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را انکار کرد، در حالیکه به حدی مشهور شده است که هرگونه اختلاف را در نخستین مسلمان بودن آن حضرت بر طرف میکند و این اشعار به گونه منتشر شده است که حتی از عامه هم شنیده شده است تا چه رسد به شیعه ...
محمد النبی اخی وصنوی•••••وحمزة سید الشهداء عمی
سبقتکم الی الاسلام طرا•••••علی ما کان من فهمی وعلمی
وفی هذا الشعر کفایة فی البیان عن تقدم ایمانه (علیهالسّلام) وانه وقع مع المعرفة بالحجة والبیان، وفیه ایضا انه کان الامام بعد الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدلیل المقال الظاهر فی یوم الغدیر الموجب للاستخلاف.
در این شعر به صورت کافی بیان شده است که آن حضرت از همه پیشتر ایمان آورده و این ایمان آوردنش هم با شناخت و دلیل بوده است. و نیز این اشعار دلالت دارد که ایشان پیشوای بعد از رسول است. به دلیل گفتاری که در
روز غدیر فرمود و باعث جانشین آن حضرت گردید.
شهید
نورالله تستری میفرماید: وایضا قد صح واشتهر انه (علیهالسّلام) کتب الی معاویة ابیاتا من جملتها قوله (علیهالسّلام):
شعر سبقتکم الی الاسلام طرا•••••غلاما ما بلغت اوان حلمی•••••ولم ینکر علیه معاویة مع عداوته وتعنته.
و نیز صحیح ومشهور است که
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به معاویه اشعاری را نوشت و از جمله اشعار این شعر است: ... و معاویه با این که دشمنی با حضرت داشت این اشعارش را منکر نشد.
ابنکثیر از علمای اهلسنت نیز این اشعار را با این سند نقل کرده است:
وقال ابوبکر بن درید قال واخبرنا عن دماد (رفیع بن سلمة بن مسلم) عن ابی عبیدة (معمر بن المثنی) قال کتب معاویة الی علی یا ابا الحسن ان لی فضائل کثیرة وکان ابی سیدا فی الجاهلیة وصرت ملکا فی الاسلام وانا صهر رسول الله وخال المؤمنین وکاتب الوحی فقال علی ابالفضائل یفخر علی ابنآکلة الاکباد ثم قال اکتب یا غلام:
ابوعبیده میگوید: معاویه به علی نوشت، ای ابوالحسن! من فضائل بی شمار دارم، پدرم در جاهلیت آقا بود و من در اسلام پادشاه شدم. من خویشاوند پیامبر و دائی مؤمنان و کاتب وحی هستم. علی در جواب نوشت: آیا به فضائل فخر میکنید ای پسر جگرخوار. سپس به غلامش گفت: بنویس ...
محمد النبی اخی وصهری وحمزة سید الشهداء عمی•••••وجعفر الذی یمسی ویضحی یطیر مع الملائکة ابنامی
وبنت محمد سکنی وعرسی مسوط لحمها بدمی ولحمی•••••وسبطا احمد ولدای منها فایکم له سهم کسهمی
سبقتکم الی الاسلام طرا صغیرا ما بلغت اوان حلمی
قال فقال معاویة اخفوا هذا الکتاب لا یقراه اهل الشام فیمیلون الی ابنابی طالب. وهذا منقطع بین ابی عبیدة وزمان علی ومعاویة.
معاویه گفت: این نامه را مخفی کنید، مردم شام نخوانند تا به سوی علی بن ابیطالب متمایل نشوند. ابنکثیر میگوید: بین ابوعبیده وعلی و معاویه انقطاع وجود دارد.
در بحث این که آیا اسلام آوردن کودک صحیح است یانه؟ ایشان تصریح میکند که اگر کودک عاقل باشد، اسلام آوردنش صحیح است و به این اشعار امیرمؤمنان (علیهالسّلام) استدلال کرده است:
وان عقل الصبی الاسلام صح اسلامه ان کان ممیزا لاسلام علی بن ابیطالب وهو صبی وعد ذلک من مناقبه وسبقه وقال: سبقتکم الی الاسلام طرا صبیا ما بلغت اوان حلمی
اگر اسلام آوردن کودک از روی عقل و تمیز باشد، اسلام آوردنش صحیح است؛ زیرا علی بن ابیطالب در حالی که کودک بود، اسلام آورد و این مطلب از مناقب ایشان شمرده شده است...
زرعی دمشقی که مشهور به
ابنقیم الجوزیه است، در این بحث که قول و گفتار کودک مورد قبول است، به چند دلیل استدلال کرده و از جمله به اسلام آوردن حضرت علی (علیهالسّلام) و افتخار ایشان به این مطلب.
ولان هذا اجماع الصحابة فان علیا رضی الله عنه اسلم صبیا وکان یفتخر بذلک ویقول سبقتکم الی الاسلام طرا صبیا ما بلغت اوان حلمی فکیف یقال ان اسلامه کان باطلا لا یصح.
و به دلیل
اجماع صحابه؛ زیرا علی رضی الله عنه در حال کودکی اسلام آورد و به آن افتخار میکرد ...
سرخسی شافعی نیز به این شعر استدلال کرده است: وان علیا رضی الله عنه اسلم وهو صبی وحسن اسلامه حتی افتخر به فی شعره قال: سبقتکم الی الاسلام طرا غلاما ما بلغت اوان حلمی
علی که
خداوند از او راضی باد، درحالیکه کودک بود، اسلام آورد و
اسلام خودش را تحسین کرد، تا اینکه به آن افتخار کرد در شعر خود: از همه شما در اسلام آوردن پیشی گرفتم در حالیکه کودک بودم و به حد
بلوغ نرسیده بودم.
سبط ابنجوزی نیز این شعر امام علی (علیهالسّلام) را نقل کرده و در پایان تصریح کرده است که اگر اسلام آودنش صحیح نبود، به آن افتخار نمیکرد:
وروی الخلال انه اسلم وهو ابنعشر سنین وقد تمدح وقال: سبقتکم الی الاسلام طرا صغیرا ما بلغت اوان حلمی فلولا ان اسلامه صحیح لما افتخر به.
ایشان بحث صحت اسلام کودک را مطرح کرده و گفته است
ابوحنیفه اسلام کودک را صحیح میداند ویکی از دلائلش افتخار حضرت علی به آن است:
حجة ابیحنیفة رضی الله عنه ان علیا رضی الله عنه اسلم وهو ابنثمان سنین وروی الخلال وهو ابنعشر سنین وقد صحح النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلامه وافتخر علی رضی الله عنه بذلک وتمدح به حیث قال: سبقتکم الی الاسلام طرا صغیرا ما بلغت اوان حلمی فلو لم یکن ایمانه صحیحا لما افتخر به النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ...
دلیل ابوحنیفه این است که علی در حالی که هشت سال داشت اسلام آورد و به روایت خلال ده ساله بود.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلام را صحیح دانسته و خودش نیز به آن افتخار کرده و آن را ستوده است: از همه شما در اسلام آوردن پیشی گرفتم در حالیکه کودک بودم و به حد بلوغ نرسیده بودم. پس اگر ایمان آوردن علی صحیح نبود، رسول خدا به آن افتخار نمیکرد.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) خودش را با عبارات مختلف نخستین مسلمان معرفی کرده و سخن ایشان را علمای اهلسنت حداقل با چهار سند معتبر از طرق و اسناد متعدد نقل کردهاند.
گذشت که
صحابه روایات
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درباره نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) با اسناد معتبر نقل کردهاند؛ و در بخشهای قبل به آنها اشاره شد؛ علاوه بر این خود صحابه نیز به این حقیقت اعتراف کردهاند و سخنانشان را علمای اهلسنت در منابعشان گزارش کردهاند.
در این بخش مجموعه از سخنان ۳۰ صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درباره پیشگامی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) ذکر مینماییم:
از دیدگاه
ابنعباس، امیرمؤمنان (علیهالسّلام) افرادی است که به رسول خدا ایمان آورد و مسلمان شد.
ذهبی نظر ابنعباس را اینگونه نقل کرده است: وثبت عن ابنعباس قال: اول من اسلم علی؛ از ابنعباس ثابت شده است که گفته: نخستین کسی که اسلام آورد، علی است.
راویانی که در ادامه نام آنها برده میشود، این سخن ابنعباس را گزارش کردهاند و دو طریق آن معتبر است:
ابوزمیل حنفی از ابنعباس با سند صحیح نقل کرده است که ابنعباس بعد از
جنگ صفین با عدهای که از حکمیت ناراضی بودند احتجاج کرده و به نخستین مسلمان بودن و اسلام آوردن ایشان سخن گفتند:
«۱۸۶۷۸ اخبرنا عبدالرزاق عن عکرمة بن عمار قال حدثنا ابوزمیل الحنفی قال حدثنا عبدالله بن عباس رضی الله عنه قال لَمَّا اعْتَزَلَتْ حَرُورَاءَ وَکَانُوا فی دَارٍ علی حِدَتِهِمْ قلت لِعَلِیٍّ یا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اَبْرِدْ عَنِ الصَّلاةِ لَعَلِّی آتِی هَؤُلاءِ الْقَوْمَ فَاُکَلِّمَهُمْ قال فَاِنِّی اَتَخَوَّفُهُمْ عَلَیْکَ قال قلت کَلا ان شَاءَ اللَّهُ قال فَلَبِسْتُ اَحْسَنَ ما اقدر علیه من هذه الْیَمَانِیَّةِ ثُمَّ دَخَلْتُ علیهم وَهُمْ قَائِلُونَ فی نَحْرِ الظَّهِیرَةِ فَدَخَلْتُ علی قَوْمٍ لم اَرَ قَوْمًا قَطُّ اَشَدَّ اجْتِهَادًا منهم اَیْدِیهِمْ کَاَنَّهَا ثَفِنُ الاِبِلِ ووجوههم مُعَلَّبَةٌ من آثَارِ السُّجُودِ قال فَدَخَلْتُ فَقَالُوا مَرْحَبًا بِکَ یا بن عَبَّاسٍ ما جاء بِکَ قال جِئْتُ احدثکم عن اصحاب رسول نزل الوحی وهم اعلم بتاویله فقال بعضهم لا تحدثوه وقال بعضهم لنحدثنه قال قلت اخبرونی ما تنقمون علی بن عم رسول الله وختنه واول من آمن به واصحاب رسول الله نزل الوحی وهم اعلم بتاویله...»
عبدالله بن عباس روایت کردهاند که گفت: هنگامی که
خوارج از حضرت علی (علیهالسّلام) کنارهگیری کردند، در بیابانی گرد آمدند، به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) پیشنهاد کردم، اندکی از نماز پایداری کنید تا من با این گروه که از شما کناره گرفتهاند، گفتگو نمایم. حضرت علی (علیهالسّلام) پیشنهاد مرا پذیرفت، در این هنگام بهترین جامههای یمانیام را پوشیدم و به ملاقات آنها رفتم ...
آنها گفتند: مرحبا ای ابنعباس چه شده است که اینجا آمدهای؟ گفت: آمدهام تا از اصحاب رسول خدا با شما سخن بگویم که وقتی وحی نازل میشد داناترین شخص به تاویل آن است. برخی از آنها گفتند: از این مورد سخن نگو، برخی هم گفتند: باید سخن بگوید. گفتم: چرا از علی (علیهالسّلام) که پسرعموی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و داماد اوست، کناره گرفتهاید؟ با این که او نخستین کسی است که به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان آورده است؟ ...
هیثمی بعد از نقل روایت میگوید: رواه الطبرانی واحمد ببعضه ورجالهما رجال الصحیح؛ طبرانی و احمد بن حنبل قسمتی از این روایت را نقل کردهاند و رجال سند روایت رجال صحیح هستند.
زیلعی حنفی نیز مینویسد: ومن طریق عبدالرزاق رواه الطبرانی فی معجمه ورواه الحاکم فی المستدرک وقال فیه وکانوا ستة آلاف فرجع منهم الفان وبقی سائرهم قتلوا علی الضلالة وقال صحیح علی شرط مسلم ولم یخرجاه
از طریق
عبدالرزاق طبرانی آن را در معجم خود روایت کرده و حاکم نیز در
مستدرک آورده در پایان بر صحت آن تصریح کرده است.
احمد بن عمرو شیبانی در کتاب «
الآحاد والمثانی» روایت ابنعباس را از طریق طاووس نقل کرده است:
«۱۸۵ حدثنا احمد بن الفرات نا عبدالرزاق عن معمر عن بن طاوس عن ابیه عن بن عباس رضی الله عنه قال اول من اسلم علی رضی الله عنه؛
ابنعباس نقل کرده است که فرمود: نخستین کسی که اسلام آورد، علی رضی الله عنه است.»
ابنابیعاصم بعد از نقل روایت،
سند روایت را صحیح میداند و مینویسد: «۷۱ حدثنا ابومسعود ثنا عبدالرزاق عن معمر عن ابنطاووس عن ابیه عن ابنعباس قال اول من اسلم علی» واسناده صحیح.
زینالدین عراقی نیز این روایت را تصحیح کرده است: وروی الطبرانی باسناد صحیح من روایة عبدالرزاق عن معمر عن ابنطاوس عن ابیه عن ابنعباس قال اول من اسلم علی.
روایت ابنعباس از طریق
عمرو بن میمون نیز در
طبقات ابنسعد با سند معتبر نقل شده است:
«قال اخبرنا یحیی بن حماد البصری قال قال اخبرنا ابوعوانة عن ابیبلج عن عمرو بن میمون عن بن عباس قال اول من اسلم من الناس بعد خدیجة علی؛
ابنعباس گفته است: نخستین کسی که بعد از
حضرت خدیجه اسلام آورد، علی است.»
احمد بن حنبل در کتاب «
مسند و فضائل الصحابه» این روایت را با تفصیل بیشتر اینگونه نقل کرده است:
«حدثنا عبدالله حدثنی ابیثنا یحیی بن حَمَّادٍ ثنا ابوعَوَانَةَ ثنا ابوبَلْجٍ ثنا عَمْرُو بن مَیْمُونٍ قال انی لَجَالِسٌ الی بن عَبَّاسٍ اذا اَتَاهُ تِسْعَةُ رَهْطٍ فَقَالُوا یا اَبَا عَبَّاسٍ اما ان تَقُومَ مَعَنَا واما اَنْ تخلونا هَؤُلاَءِ قال فقال بن عَبَّاسٍ بَلْ اَقُومُ مَعَکُمْ قال وهو یَوْمَئِذٍ صَحِیحٌ قبل اَنْ یَعْمَی قال فابتدؤا فَتَحَدَّثُوا فَلاَ ندری ما قالوا ... قال وکان اَوَّلَ من اَسْلَمَ مِنَ الناس بَعْدَ خَدِیجَةَ...»
عمرو بن میمون میگوید: با عبدالله بن عباس نشسته بودم افرادی که در نه گروه بودند نزد او آمدند و گفتند: یا برخیز و با ما بیا و یا شما ما را با ابنعباس تنها گذارید. این ماجرا زمانی بود که ابنعباس بینا بود و هنوز کور نشده بود. ابنعباس گفت: من با شما میآیم (آنان به گوشهای رفتند و) با ابنعباس مشغول گفت و گو شدند. من نمیفهمیدم چه میگویند. پس از مدتی عبدالله بن عباس در حالی که لباسش را تکان میداد تا غبارش فروریزد آمد و گفت: اف بر آنان، به مردی دشنام میدهند و از او عیبجویی میکنند که ده ویژگی برای اوست... پنجمین ویژگی علی این است که او نخستین کسی بود که پس از خدیجه اسلام آورد.
ابنابیعاصم بعد از نقل روایت، سندش را حسن میداند: ۱۳۶ حدثنا ابوموسی ثنا یحیی بن حماد ثنا ابوعوانة عن یحیی بن سلیم بن بلج عن عمرو بن میمون عن ابنعباس قال وکان اول من اسلم من الناس مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی بعد خدیجة واسناده حسن.
حاکم نیشابوری نیز روایت را تصحیح کرده و ذهبی نیز در تعلیقهاش بر این کتاب، روایت را صحیح میداند: ۴۶۵۲ اخبرنا ابوبکر احمد بن جعفر بن حمدان القطیعی ببغداد من اصل کتابه ثنا عبدالله بن احمد بن حنبل حدثنی ابیثنا یحیی بن حماد ثنا ابوعوانة ثنا ابوبلج ثنا عمرو بن میمون قال انی لجالس عند بن عباس اذ اتاه تسعة رهط... قال بن عباس وکان علی اول من آمن من الناس بعد خدیجة رضی الله عنها... هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه بهذه السیاقة
تعلیق الذهبی فی التلخیص: صحیح
زینالدین عراقی نیز سند روایت را حسن دانسته است: رواه احمد والطبرانی من روایة ابی بلج عن عمرو بن میمون عن ابنعباس فذکر فضایل لعلی ثم قال وکان اول من اسلم من الناس بعد خدیجة وهذا اسناد جید و ابوبلج وان قال البخاری فیه نظر فقد وثقه ابنمعین و ابوحاتم والنسائی وابن سعد والدارقطنی؛ سند این روایت خوب است و درباره
ابوبلج گرچه
بخاری نظر دارد ولی ابنمعین، ابوحاتم، نسائی، ابنسعد و
دار قطنی وی را توثیق کردهاند.
البانی نیز این روایت را در تحقیقی که بر کتاب «السنة ابنابیعاصم دارد، نقد نکرده است: ۱۳۵۱ حدثنا محمد بن المثنی حدثنا یحیی بن حماد حدثنا ابوعوانة عن یحیی بن سلیم ابیبلج عن عمرو بن میمون عن ابنعباس... قال وکان اول من اسلم من الناس بعد خدیجة.
در طریق دیگر این روایت، مقسم است که در کتاب «
المصنف»
ابنابیشیبه نقل شده است: ۲۰۳۹۲ اخبرنا عبدالرزاق عن معمر عن عثمان الجزری عن مقسم عن بن عباس قال اول من اسلم علی.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
عبدالرزاق و معمر که از مشایخ بخاری هستند، و نیازی به بررسی سندی ندارد.
عثمان جزری را ابنحبان در
ثقات خویش آورده است: عثمان بن عمرو بن ساج الحرانی اخو الولید بن عمرو بن ساج یروی عن خصیف ویعقوب بن عطاء روی عنه اهل بلده وهو الذی یروی عنه المعتمر بن سلیمان ویقول حدثنی عثمان بن ساج المروزی
او از روات بخاری است
۵۰۷ د خ ۴ البخاری والاربعة مقسم بن بجرة... وقال ابوحاتم صالح الحدیث لا باس به وقال بن سعد اجمعوا علی انه توفی سنة احدی ومائة... وقال بن شاهین فی الثقات قال احمد بن صالح المصری ثقة ثبت لا شک فیه وقال العجلی مکی تابعی ثقة وقال یعقوب بن سفیان والدار قطنی ثقة
صحابی است و نیازی به بررسی سندی ندارد.
عکرمه روایت را با تعبیر دیگر از ابنعباس نقل کرده و آن این که: علی نخستین فرد از میان
عرب و
عجم است که با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواند:
«حدثنا احمد بن محمد قال حدثنا احمد بن الفضل قال حدثنا محمد بن جریر قال حدثنا احمد بن عبدالله الدقاق قال حدثنا مفضل بن صالح عن سماک بن حرب عن عکرمة عن ابنعباس قال لعلی اربع خصال لیست لاحد غیره هو اول عربی وعجمی صلی مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وهو الذی کان لواؤه معه فی کل زحف وهو الذی صبر معه یوم فر عنه غیره وهو الذی غسله وادخله قبره.»
ابنعباس میگوید: برای علی چهار ویژگی است که دیگران ندارند: او نخستین فرد از میان عرب و عجم است که همراه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواند، در تمام جنگها پرچم رسول خدا به دست ایشان بود، او کسی است که همراه پیامبر ماند در روزی که دیگران از نزدش فرار کردند و او کسی استکه رسول خدا را غسل دارد و وارد قبرش ساخت.
روشن شد که تعبیرات مختلفی از ابنعباس در نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نقل شده و چند سند آن معتبر است.
زید بن ارقم یکی دیگر از صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نیز بیان کردهاند که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نخستین فردی است که به رسول خدا ایمان آورد و اسلامش را اظهار کرد.
ابن ابیشیبه روایت را با این سند صحیح نقل کرده است: «۳۶۵۹۴ حدثنا ابوبکر قال حدثنا شبابة قال حدثنا شعبة عن عمرو بن مرة عن ابیحمزة مولی الانصار عن زید بن ارقم قال اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی؛
زید بن ارقم گفته است: نخستین فردی که به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
اسلام آورد، علی است.»
ابنسعد در کتاب «
الطبقات الکبری» نیز این روایت را آورده است: ذکر اسلام علی وصلاته «قال اخبرنا وکیع بن الجراح ویزید بنهارون وعفان بن مسلم عن شعبة عن عمرو بن مرة عن ابیحمزة مولی الانصار عن زید بن ارقم قال اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی.»
در
مسند احمد نیز روایت آمده است: «۱۹۳۰۰ حدثنا عبدالله حدثنی ابیثنا وَکِیعٌ ثنا شُعْبَةُ عن عَمْرِو بن مُرَّةَ عن ابیحَمْزَةَ مولی الاَنْصَارِ عن زَیْدِ بن اَرْقَمَ قال اَوَّلُ من اَسْلَمَ مع رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی رضی الله عنه»
ابنابیعاصم بعد از نقل روایت، سندش را حسن میداند و مینویسد: «۷۰ حدثنا ابوبکر ثنا وکیع عن شعبة عن عمرو بن مرة عن ابیحمزة مولی الانصار عن زید بن ارقم قال اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی بن ابیطالب واسناده جید.»
حاکم نیشابوری نیز روایت را تصحیح کرده و ذهبی در تعلیقه اش نیز بر صحت آن تصریح کرده است:
«۴۶۶۳ اخبرنا احمد بن جعفر القطیعی ثنا عبدالله بن احمد بن حنبل حدثنی ابیثنا محمد بن جعفر ثنا شعبة عن عمرو بن مرة عن ابیحمزة عن زید بن ارقم رضی الله عنه قال ان اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی بن ابیطالب رضی الله عنه هذا حدیث صحیح الاسناد وانما الخلاف فی هذا الحرف ان ابا بکر الصدیق رضی الله عنه کان اول الرجال البالغین اسلاما وعلی بن ابیطالب تقدم اسلامه قبل البلوغ» تعلیق الذهبی قی التلخیص: صحیح.
این روایت سندش صحیح است؛ اما اختلاف در این است که
ابوبکر اولین مرد بالغ مسلمان است و علی اسلام آوردنش قبل از بلوغ بوده است. ذهبی در تلخیص تعلیق زده است که روایت صحیح است.
عاصمی مکی مینویسد: عن زید بن ارقم قال کان اول من اسلم علی بن ابیطالب خرجه احمد والترمذی وصححه؛ زید بن ارقم گفته است: نخستین کسی اسلام آورد، علی بن ابیطالب بود. این روایت را احمد نقل کرده و
ترمذی آن را تصحیح کرده است.
سلمان فارسی از صحابه گرامی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز روایت کردهاند که نخستین مسلمان در دین اسلام امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است.
روایت ایشان در کتاب «المصنف» ابنابیشیبه با این سند معتبر نقل شده است:
«۳۲۱۱۲ حدثنا معاویة بن هشام قال ثنا قیس عن سلمة بن کهیل عن ابیصادق عن علیم عن سلمان قال ان اول هذه الامة ورودا علی نبیها اولها اسلاما علی بن ابیطالب؛
سلمان میگوید: نخستین فردی که بررسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد میشود کسی است که در اسلام آوردن نخستین شخص بوده است.»
این روایت در کتابهای دیگر اهلسنت همانند
معجم کبیر طبرانی با همین سند نقل شده است.
«۶۱۷۴ حدثنا اِبْرَاهِیمُ بن مُحَمَّدِ بن بَرَّةَ الصَّنْعَانِیُّ وَالْحَسَنُ بن عبدالاَعْلَی التُّرْسِیُّ قَالا انا عبدالرَّزَّاقِ انا الثَّوْرِیُّ عن سَلَمَةَ بن کُهَیْلٍ عن ابیصَادِقٍ عن عَلِیمٍ عن سَلْمَانَ رضی اللَّهُ عنه قال اَوَّلُ هذه الاُمَّةِ وُرُودًا علی نَبِیِّهَا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اَوَّلُهَا اِسْلامًا عَلِیُّ بن ابیطَالِبٍ.»
هیثمی بعد از نقل روایت تصریح میکند که این روایت طبرانی نقل کرده و روایانش موثق هستند: وعن سلمان قال اول هذه الامة ورودا علی نبیها (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اولها اسلاما علی بن ابیطالب رضی الله عنه رواه الطبرانی ورجاله ثقات.
این روایت با همین سند در برنامه «جوامع الکلم» نیز تصحیح شده است.
یکی دیگر از صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «
عفیف کندی» است. این صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داستان نماز خواند
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) با رسول خدا را در کنار کعبه گزارش کرده است:
« ۱۷۸۷حدثنا عبدالله حدثنی اَبِی ثنا یَعْقُوبُ ثنا اَبِی عَنِ بن اِسْحَاقَ حدثنی یحیی بن الاَشْعَثِ عن اِسْمَاعِیلَ بن اِیَاسِ بن عَفِیفٍ الکندی عن ابیه عن جَدِّهِ قال کنت امْرَاً تاجر فَقَدِمْتُ الْحَجَّ فَاَتَیْتُ الْعَبَّاسَ بن عبدالمُطَّلِبِ لابتاع منه بَعْضَ التِّجَارَةِ وکان امْرَاً تَاجِراً فَوَاللَّهِ انی لَعِنْدَهُ بِمِنًی اِذْ خَرَجَ رَجُلٌ من خِبَاءٍ قَرِیبٍ منه فَنَظَرَ الی الشَّمْسِ فلما رَآهَا مَالَتْ یَعْنِی قام یصلی قال ثُمَّ خَرَجَتِ امْرَاَةٌ من ذلک الْخِبَاءِ الذی خَرَجَ منه ذلک الرَّجُلُ فَقَامَتْ خَلْفَهُ تُصَلِّی ثُمَّ خَرَجَ غُلاَمٌ حین رَاهَقَ الْحُلُمَ من ذلک الْخِبَاءِ فَقَامَ معه یصلی قال فقلت لِلْعَبَّاسِ من هذا یا عَبَّاسُ قال هذا محمد بن عبدالله بن عبدالمُطَّلِبِ بن اخی قال فقلت من هذه الْمَرْاَةِ قال هذه امْرَاَتُهُ خَدِیجَةُ ابْنَةُ خُوَیْلِدٍ قال قلت من هذا الْفَتَی قال هذا علی بن اَبِی طَالِبٍ بن عَمِّهِ قال فقلت فما هذا الذی یَصْنَعُ قال یصلی وهو یَزْعُمُ انه نبی ولم یَتْبَعْهُ علی اَمْرِهِ الا امْرَاَتُهُ وابن عَمِّهِ هذا الْفَتَی وهو یَزْعُمُ انه سَیُفْتَحُ علیه کُنُوزُ کِسْرَی وَقَیْصَرَ قال فَکَانَ عَفِیفٌ وهو بن عَمِّ الاَشْعَثِ بن قَیْسٍ یقول وَاَسْلَمَ بَعْدَ ذلک فَحَسُنَ اِسْلاَمُهُ لو کان الله رزقنی الاِسْلاَمَ یَوْمَئِذٍ فاکون ثَالِثاً مع علی بن اَبِی طَالِبٍ رضی الله عنه.»
عفیف کندی میگوید: من مردی بازرگان بودم که برای انجام کارهای تجاری به حج، نزد عباس بن عبدالمطلب که او هم تاجر بود رفتم، تا از او کالایی خریداری نمایم، روزی که در
منا بودیم ناگهان مردی از خیمه مجاور ما بیرون آمده و به آفتاب نگاه میکرد، چون دید آفتاب، به سمت
مغرب میل نموده و از وسط آسمان گذشته، برخاست و به نماز مشغول شد، سپس دیدم زنی از همان خیمه بیرون آمد و به وی اقتدا کرد و با او نماز خواند و نوجوانی نیز از همان خیمه بیرون آمده و با او
نماز بجای آورد، چون این منظره برای من بیسابقه و شگفتانگیز بود، از عباس پرسیدم، این مرد کیست؟ گفت: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب پسر برادر من است، گفتم: این زن کیست؟ گفت: همسرش
خدیجه، دختر خویلد، گفتم: این نوجوان کیست؟ گفت: علی بن ابیطالب، پسر عموی اوست. گفتم: این عمل چه بود؟ گفت: نماز میگزارد و گمان دارد که او پیامبر است، اما جز این زن و این جوان، کسی او را پیروی نمیکند و او بر این باور است که به همین زودی، گنجهای قیصر و کسری را تصاحب نموده و سرزمین آنها را فتح خواهد کرد! این عفیف پسر عموی
اشعث بن قیس است که پس از مدتی
مسلمان شد و از روی تاسف میگفت: اگر در آن روز مسلمان بودم، سومین فرد که اسلام آورده بود، به شمار میآمدم و از فضیلت سبقت به اسلام بهرهمند میشدم.
ابوبکر هیثمی از جمله کسانی است که بعد از نقل روایت، به توثیق رجال سند روایت احمد بن حنبل تصریح کرده است:
وعن عفیف الکند وقال کنت امرا تاجرا فقدمت مکة فاتیت العباس بن عبدالمطلب لابایع منه بعض التجارة وکان امرا تاجرا قال فوالله انی لعنده بمنی اذ خرج رجل من خباء قریب منه اذ نظر الی السماء فلما رآها مالت قام یصلی ثم خرجت امراة من ذلک الخباء الذی خرج ذلک الرجل منه فقامت خلفه تصلی ثم خرج غلام... قال فکان عفیف وهو ابنعم الاشعث بن قیس یقول واسلم بعد فحسن اسلامه لو کان الله رزقنی الاسلام یومئذ فاکون ثانیا مع علی بن ابیطالب رواه احمد و ابویعلی بنحوه والطبرانی باسانید ورجال احمد ثقات قلت ویاتی حدیث ابنمسعود کذلک فی مناقب خدیجة.
این روایت را احمد و ابویعلی و طبرانی با سند نقل کرده است و رجال روایت احمد
ثقه هستند.
مقدسی حنبلی نیز بعد از نقل روایت به حسن بودن سندش تصریح کرده است: فکان عفیف وهو ابنعم الاشعث بن قیس یقول واسلم بعد ذلک فحسن اسلامه لو کان الله رزقنی الاسلام یومئذ فاکون ثالثا مع علی بن طالب رضی الله عنه اسناده حسن.
ابنحجر ایشان را اینگونه معرفی کرده است: ۵۵۹۰ عفیف الکندی بن عم الاشعث بن قیس وقیل عمه وبه جزم الطبری وقیل اخوه والاکثر علی انه بن عمه واخوه لامه وبه جزم ابونعیم قال بن حبان له صحبة وقال الطبری اسمه شرحبیل وعفیف لقب وقال الجاحظ اسمه شراحیل ولقب عفیفا.
عفیف کندی پسر عموی اشعث بن قیس است. برخی گفته عموی اوست، طبری بر این عقیده است ... ابنحبان گفته است: وارد صحابه است.
سعد بن ابیوقاص یکی دیگر از صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. ایشان هم در مقابل شخصی که در بازار
مدینه به امیرمؤمنان توهین میکرد، و در میان جمعیتی که در آنجا گرد آمده بودند، گفت: چرا به علی دشنام میدهی؟ آیا علی نخستین کسی نبود که اسلام آورد و با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواند؟
حاکم نیشابوری این روایت را با سند صحیح اینگونه نقل کرده است:
«۶۱۲۱ فحدثنا بشرح هذا الحدیث الشیخ ابوبکر بن اسحاق انا الحسن بن علی بن زیاد السری ثنا حامد بن یحیی البلخی بمکة ثنا سفیان عن اسماعیل بن ابیخالد عن قیس بن ابیحازم قال کنت بالمدینة فبینا انا اطوف فی السوق اذ بلغت احجار الزیت فرایت قوما مجتمعین علی فارس قد رکب دابة وهو یشتم علی بن ابیطالب والناس وقوف حوالیه اذ اقبل سعد بن ابیوقاص فوقف علیهم فقال ما هذا فقالوا رجل یشتم علی بن ابیطالب فتقدم سعد فافرجوا له حتی وقف علیه فقال یا هذا علی ما تشتم علی بن ابیطالب الم یکن اول من اسلم الم یکن اول من صلی مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الم یکن ازهد الناس الم یکن اعلم الناس وذکر حتی قال الم یکن ختن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی ابنته الم یکن صاحب رایة رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فی غزواته ثم استقبل القبلة ورفع یدیه وقال اللهم ان هذا یشتم ولیا من اولیائک فلا تفرق هذا الجمع حتی تریهم قدرتک قال قیس فوالله ما تفرقنا حتی ساخت به دابته فرمته علیهامته فی تلک الاحجار فانفلق دماغه ومات.» هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
قیس بن حازم میگوید: هنگامی که در مدینه بودم، روزی حین گردش در بازار، به دکانهای زیتون فروشی رسیدم. گروهی را دیدم که گرد سوارهای اجتماع کرده و او هم از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بدگوئی میکند. در این هنگام، «سعد بن ابی وقّاص» آمد و در برابر جمعیت ایستاد و پرسید: این سواره کیست؟ در پاسخ گفتند: شخصی است که از حضرت علی (علیهالسّلام) بدگوئی میکند. «سعد» پیش رفت و مردم به او راه دادند تا در برابر آن سواره قرار گرفت و گفت: ای فلان! چرا از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بدگوئی میکنی؟ مگر او نخستین کسی نیست که ایمان آورده است؟ مگر او نخستین کسی نیست که با پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز گزارده است؟ مگر او زاهدترین مردم و عالیترین مردم نمیباشد؟ و در این هنگام اوصاف برجسته حضرت علی (علیهالسّلام) را یک یک بیان میکرد تا آنجا که گفت: مگر علی (علیهالسّلام) داماد پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همسر گرانمایه فاطمه اطهر (علیهاالسّلام) نیست؟ مگر او پرچمدار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جنگها نبود؟ سپس رو به
قبله در حالی که دستها به سوی آسمان بلند کرده بود، عرض کرد: پروردگارا! این شخص، درباره ولیّی از اولیاء تو بدگوئی میکند و به وی ناسزا میگوید، پیش از آنکه این مردم پراکنده شوند، قدرت خودت را به آنها نشان ده. «قیس» گوید: به خدا سوگند! هنوز متفرق نشده بودیم که اسب آن پلید، رم کرد و او را با سر در میان دکان زیتون فروشیانداخت؛ بطوری که سرش شکست و مغزش متلاشی شد و مرد! «حاکم» گوید: این حدیث بنا به رای «بخاری» و «مسلم»، صحیح است. تعلیق الذهبی فی التلخیص: علی شرط البخاری ومسلم.
از بریده نیز با سند معتبر روایت شده است که میگوید: علی (علیهالسّلام) نخستین کسی است که اسلام آورده و با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خوانده است.
«۱۷۷ حدثنا محمد بن مرزوق نا عبدالعزیز بن الخطاب نا علی بن غراب نا یوسف بن صهیب عن عبدالله بن بریدة ان خدیجة اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعلی بن ابیطالب رضی الله عنه.»
این روایت در جای دیگر از کتاب
احمد شیبانی، از «بریده عن ابیه» نقل شده است: «۲۹۹۸ حدثنا محمد بن مرزوق نا عبدالعزیز بن الخطاب نا علی بن غراب نا یوسف بن صهیب عن بن بریدة عن ابیه قال خدیجة رضی الله عنها اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعلی بن ابیطالب رضی الله عنه.»
ابنابیعاصم نیز این روایت را از
بریده اسلمی نقل کرده و در پایان به سند معتبر بودن سندش نیز تصریح کرده است: «۷۴ حدثنا محمد بن مرزوق ثنا عبدالعزیز بن الخطاب ثنا علی بن غراب ثنا یوسف بن صهیب عن ابنبریدة عن ابیه ان خدیجة اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعلی بن ابیطالب واسناده حسن.»
طبرانی این روایت را بااندک تغییر در سند نقل کرده و سندش نیز معتبر است: «۱۱۰۲ حدثنا الْعَبَّاسُ بن الْفَضْلِ الاَسْفَاطِیُّ قال ثنا عبدالعَزِیزِ بن الْخَطَّابِ ثنا عَلِیُّ بن غُرَابٍ عن یُوسُفَ بن صُهَیْبٍ عَنِ بن بُرَیْدَةَ عن ابیه قال خَدِیجَةُ اَوَّلُ من اَسْلَمَ مع رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَعَلِیُّ بن ابیطَالِب.»
ابوبکر هیثمی بعد از نقل روایت طبرانی به موثق بودن رجال سندش تصریح کرده است:
وعن بریدة قال خدیجة اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعلی بن ابیطالب رواه الطبرانی ورجاله وثقوا وفیهم ضعف ... این روایت را طبرانی نقل کرده و رجال سندش موثق هستند و البته تضعیف هم شدهاند. (منظورش این است که علاوه بر توثیق تضعیف هم دارند. طبق مبنای اهلسنت، روایت اینگونه راوی حسن میشود)
صالحی شامی در کتاب «
سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد»، تصریح میکند که طبرانی این روایت از «بریک» با سندی که رجال آن موثق هستند، نقل کرده است:
روی الطبرانی برجال ثقات عن بریک - رضی الله تعالی عنه - قال: خدیجة اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعلی بن ابیطالب.
اما با جستجویی که در کتابهای طبرانی انجام شد، اسم «بریک» یافت نشد، بلکه از بریده نقل شده از این جا روشن میشود که «بریک» در نوشتار صالحی شامی اشتباه در هنگام نسخه برداری (تصحیف) است.
مالک بن حویرث نیز از صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. ایشان نیز تصریح کرده که علی (علیهالسّلام) نخستین شخص مسلمان از میان مردان است.
این روایت را طبرانی با سند معتبر نقل کرده است:
«۶۴۸ حدثنا عُبَیْدٌ العجلی ثنا الْحَسَنُ بن عَلِیٍّ الْحُلْوَانِیُّ ثنا عِمْرَانُ بن اَبَانَ ثنا مَالِکُ بن الْحَسَنِ بن مَالِکِ بن الْحُوَیْرِثِ عن ابیه قال قال مَالِکُ بن الْحُوَیْرِثِ کان اَوَّلَ من اَسْلَمَ مِنَ الرِّجَالِ عَلِیٌّا وَمَنَ النِّسَاءِ خَدِیجَة...؛
مالک بن حویرث میگوید: نخستین شخصی که از میان مردان اسلام آورده، علی و از جمله زنان
خدیجه است.»
هیثمی درباره
سند روایت مینویسد: وعن مالک بن الحویرث قال اول من اسلم من الرجال علی ومن النساء خدیجة رواه الطبرانی وفی رجاله ضعف ووثقهم ابنحبان.
این روایت را طبرانی نقل کرده و در رجال سندش افراد ضعیف وجود دارد اما ابنحبان آنها را توثیق کرده است.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
نخستین راوی در سند روایت، عبید عجلی است. ذهبی در ابتدا ایشان را معرفی کرده آنگاه سخن خطیب را در توثیق وی آورده و تصریح میکند که از جمله شاگردان
ابنمعین بوده است:
عبید العجل. واسمه حسین بن محمد بن حاتم الحافظ ابوعلی البغدادی. قال الخطیب: کان متقناً حافظاً. وقال ابنالمنادی: کان من المتقدمین فی حفظ المسند خاصة ... قلت: وکان من تلامذة ابنمعین، وهو لقبه بعبید العجل؛ عبید عجل، اسمش حسین بن محمد بن حاتم، حافظ و کنیه اش ابوعلی بغدادی است. خطیب گفته است: وی فرد مورد اعتماد در نقل و حافظ (کسی که صد هزار روایت حفظ باشد) است. ابنمنادی گفته: وی از پیشگامان در حفظ روایات مسند بوده است ...
سیوطی نیز در کتاب «
طبقات الحفاظ»، ایشان را به «حافظ متقن؛ حافظ مورد اعتماد در نقل، توصیف کرده است: ۶۷۰ عبید العجل هو الحافظ المتقن ابوعلی حسین بن محمد بن حاتم البغدادی تلمیذ یحیی بن معین قال الخطیب متقن حافظ.
ذهبی حَسَنُ بن عَلِیٍّ حُلْوَانِیّ را به «حافظ»، «ثبت» و «حجة» معرفی کرده است: ۱۰۴۹ الحسن بن علی الهذلی الحلوانی الخلال الحافظ نزیل مکة عن ابیمعاویة ووکیع وعنه البخاری ومسلم و ابوداود والترمذی وابن ماجة والسراج ثبت حجة توفی ۲۴۲ خ م د ت ق
ابنحجر نیز ایشان را ثقه و حافظ میداند: ۱۲۶۲ الحسن بن علی بن محمد الهذلی ابوعلی الخلال الحلوانی بضم المهملة نزیل مکة ثقة حافظ...
ابنحبان
عِمْرَانُ بن اَبَانَ را در کتاب «الثقات» آورده است: ۱۴۶۴۲ عمران بن ابان الواسطی اخو محمد بن ابان یروی عن الحسن بن عبدالله بن مالک وابراهیم بن میسرة روی عنه العراقیون والحسن بن علی الحلوانی مات سنة خمس ومائتین قبل یزید بنهارون
مقدسی در کتاب «
ذخیرة الحفاظ»، بعد از نقل روایت میگوید: این روایت را عمران بن ابان از مالک بن الحسن نقل کرده و در روایت عمران اشکالی نیست: ۳۹۰۷ - حدیث: کان اول من اسلم من الرجال: علی، وخدیجة اول من اسلم من النساء. رواه مالک بن الحسن: عن ابیه، عن جده، وجده مالک بن الحویرث ورواه عنه عمران بن ابان، وهو لاباس به.
درباره چندین روایت دیگر که از
عمران بن ابان نقل شده تعبیر مقدسی درباره عمران بن ابان همین است: واورده فی ترجمة مالک بن الحسن بن مالک بن الحویرث: عن ابیه، عن جده: مالک بن الحویرث مرفوعا: الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة، وابرهما خیر منهما. ورواه عنه عمران بن ابان. وعمران لا باس به.
در روایت دیگر نیز درباره عمران بن ابان تعبیر «لا باس به» دارد: فقال جبریل: یامحمدا من ادرک والدیه، او احدهما، او ادرکه رمضان، ... ورواه عنه عمران بن ابان، وهو لاباس به.
مزی در کتاب «
تهذیب الکمال»، بعد از معرفی و این که ابنحبان را وی در کتاب «ثقات» آورده، از
ابنعدی نقل کرده که درباره او گفته: من در روایتش اشکالی نمیبینم و در میان روایاتش روایت منکر نمییابم: ۴۴۷۹ - ص: عِمْران بن ابان بن عِمْران بن زیاد بن ناصح، ... وذکره ابنحِبَّان فی کتاب الثقات. وَقَال ابواحمد بن عدی: له احادیث غرائب، ویروی عن محمد بن مسلم الطائفی خاصة غرائب، ولا اری بحدیثه باسًا، ولم ار فی حدیثه حدیثًا منکرا فاذکره ... ابنحبان او را در کتاب «الثقات» ذکر کرده است. ابنعدی گفته است: ... من در روایت او اشکالی نمیبینم و روایت منکری هم در آن نمیبینم.
هیثمی در کتاب «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد»، تصریح میکند که عمران بن ابان و مالک بن حسن، هرچند ضعیف هستند؛ اما توثیق شدهاند: وعن ملک بن الحویرث قال قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة و ابوهما خیر منهما رواه الطبرانی وفیه عمران بن ابان ومالک بن الحسن وهما ضعیفان وقد وثقا.
ابنحبان
مَالِکُ بن حَسَنِ را در کتاب «الثقات»، آورده و نشانگر این است که از نظر وی موثق است: ۱۰۹۳۵ مالک بن الحسن بن مالک بن الحویرث یروی عن ابیه عن جده روی عنه عمران بن ابان الواسطی حدیث آمین آمین آمین
ایشان از نظر ابنحبان موثق است و نام وی را در کتابش آورده است: ۲۱۰۸ الحسن بن مالک بن الحویرث یروی عن ابیه (الحسن بن مالک) روی عنه ابنه مالک بن الحسن بن مالک بن الحویرث
از این رو در صحیحش از این شخص روایت نقل کرده است.
این راوی از جمله صحابه است و توثیق نیاز ندارد. ذهبی مینویسد: ۵۲۴۶ مالک بن الحویرث اللیثی صحابی ...
ابنحجر نیز مینویسد: ۶۴۳۳ مالک بن الحویرث بالتصغیر ابوسلیمان اللیثی صحابی...
در نتیجه این روایت نیز معتبر است.
ابورافع (اسلم القبطی) یکی از صحابی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. وی نیز میگوید: نخستن فرد مسلمان از میان مردان امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) است. این روایت را بزار با سند صحیح نقل کرده است:
«۳۸۷۲ حدثنا عباد قال نا علی بنهاشم بن البرید قال نا محمد بن عبیدالله بن ابیرافع عن ابیه رضی الله عنه قال اول من اسلم من الرجال علی واول من اسلم من النساء خدیجة؛
محمد بن عبیدالله بن ابورافع از پدرش نقل کرده است که نخستین فرد مسلمان از میان مردان علی و نخستین فرد از زنان خدیجه است.»
هیثمی بعد از نقل روایت، به صحت سند آن تصریح کرده است: وعن ابیرافع قال اول من اسلم من الرجال علی واول من اسلم من النساء خدیجة رواه البزار ورجاله رجال الصحیح.
بزار روایت ابورافع را با همین سند با عبارت دیگر نقل کرده است: ۳۸۷۱ حدثنا عباد بن یعقوب قال نا علی بنهاشم بن البرید قال حدثنی محمد بن عبیدالله بن ابیرافع عن ابیه عن ابیرافع رضی الله عنه قال نبی النبی یوم الاثنین واسلم علی یوم الثلاثاء؛ رسول خدا در روز دو شنبه مبعوث به رسالت شد و علی در روز سه شنبه
اسلام آورد.
طبرانی روایت دیگری را از ابورافع اینگونه آورده است:
«۹۵۲ حدثنا الْحُسَیْنُ بن اِسْحَاقَ التُّسْتَرِیُّ ثنا یحیی الْحِمَّانِیُّ ثنا عَلِیُّ بن هَاشِمٍ عن مُحَمَّدِ بن عبیدالله بن ابیرَافِعٍ عن ابیه عن جَدِّهِ قال صلی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) غَدَاةَ الاثنین وَصَلَّتْ خَدِیجَةُ رضی اللَّهُ عنها یوم الاثنین من آخِرِ النَّهَارِ وَصَلَّی عَلِیٌّ یوم الثُّلاثَاءِ فَمَکَثَ عَلِیٌّ یُصَلِّی مُسْتَخْفِیًا سَبْعَ سِنِینَ وَاَشْهُرًا قبل اَنَ یُصَلِّیَ اَحَدٌ.»
ابورافع میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در صبح روز دوشنبه نماز خواند و حضرت خدیجه در آخر روز دوشنبه نماز خواند و علی روز سه شنبه نماز به جا آورد؛ پس علی هفت سال و چند ماه قبل از همه نماز خوانده است.
حاکم نیشابوری نیز روایت ابورافع را با این سند صحیح نقل کرده است:
«اَخْبَرَنِی ابوسَعِیدٍ اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الاَخْمَسِیُّ، ثنا الْحُسَیْنُ بْنُ حُمَیْدِ بْنِ الرَّبِیعِ، ثنا مُخَوَّلُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ النَّهْدِیُّ، ثنا عبدالرَّحْمَنِ بْنُ الاَسْوَدِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عبیدالله بْنِ ابیرَافِعٍ، عَنْ اَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ ابیرَافِعٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، اَنّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ صَلَّی یَوْمَ الاثْنَیْنِ وَصَلَّتْ مَعَهُ خَدِیجَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، وَاَنَّهُ عَرَضَ عَلَی عَلِیٍّ یَوْمَ الثُّلاثَاءِ الصَّلاةَ فَاَسْلَمَ، وَقَالَ: دَعْنِی اَوْ آمُرُ اَبَا طَالِبٍ فِی الصَّلاةِ، قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: اِنَّمَا هُوَ اَمَانَةٌ، قَالَ: فَقَالَ عَلِیٌّ: فَاُصَلِّی اِذَنْ، فَصَلَّی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ یَوْمَ الثُّلاثَاءِ.» هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الاِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ.
ابورافع میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روز دوشنبه نماز خواند و همراه ایشان خدیجه نماز خواند و رسول خدا در روز سه شنبه نماز را بر علی عرضه کرد ایشان اسلام آورد و فرمود: ...
ابوموسی اشعری نیز میگوید: علی بن ابیطالب اولین فرد مسلمان از میان مردان است. حاکم نیشابوری روایتش را اینگونه نقل کرده است:
«۵۹۶۳ حدثنا ابوالعباس محمد بن یعقوب ثنا الحسن بن علی بن عفان العامری ثنا حسین بن عطیة ثنا یحیی بن سلمة بن کهیل عن ابیه عن محمد بن علی عن بن عباس قال قال ابوموسی الاشعری ان علیا اول من اسلم مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).» هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه والغرض من اخراجه براءة ساحة ابیموسی من نقص علی ثم روایة بن عباس عنه.»
ابوموسی اشعری گفته است: همانان علی نخستین فردی است که به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلام آورد. این روایت سندش صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را نیاوردهاند. اما هدف از آوردن این روایت، پیراسته کردن ابوموسی از تنقیص وی به علی است.
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) فرزند امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نیز در حضور معاویه،
عمروعاص، و طرفدارانش علی (علیهالسّلام) را نخستین فرد مسلمان معرفی کرده است.
خلاصه این روایت طولانی این است که روزی در نزد معاویه عمرو عاص،
ولید بن عقبه،
عقبة بن ابوسفیان،
مغیرة بن شعبه بودند. به معاویه گفتند: از حسن بن علی نیز دعوت کنید تا بیاید و ما او را سرزنش کنیم که چرا پدرش
عثمان را کشته است. معاویه گفت: شما حریف ایشان نمیشوید و هرچیزی که درباره او بگویید مردم شما را تکذیب خواهند کرد. اما آنها پا فشاری کردند.
امام حسن (علیهالسّلام) در این مجلس حاضر شد و هر یکی از عمرو بن عاص، و افراد نامبرده فوق شروع کردن به توبیخ کردن و به علی (علیهالسّلام) راجع به قتل عثمان تهمت زدند. بعد از این که نوبت آنها تمام شد، امام حسن (علیهالسّلام) ایستاد و فرمود:
فقام الحسن (علیهالسّلام) فحمد الله تعالی واثنی علیه وقال بک ابدا یا معاویة لم یشتمنی هؤلاء ولکن انت تشتمنی بغضا وعداوة وخلافا لجدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ثم التفت الی الناس وقال انشدکم الله اتعلمون ان الرجل الذی شتمه هؤلاء کان اول من آمن بالله وصلی للقبلتین وانت یا معاویة ویومئذ کافر تشرک بالله ...
بعد از ستایش
خداوند و به جا آوردن ثنای الهی فرمود: ای معاویه از تو شروع میکنم. آنها مرا دشنام ندادند بلکه تو مرا دشنام دادی به خاطر بغض و عدوت و مخالفت با جدم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). سپس رو به سوی مردم کرد و فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید مردی را که اینها دشنام دادند، نخستین کسی که بود به خدا
ایمان آورد و به سوی دو
قبله نماز خواند اما تو ای معاویه در آن روز
کافر بودی و به خدا
شرک میورزیدی؟
این روایت در این منابع
نقل شده است.
در روایت دیگر از
عمر بن خطاب آمده است: وی در مجلسی که درباره پیشگامان در
اسلام صحبت میشد، گفت: علی سه تا ویژگی دارد و یکی از آنها را برای خودش آرزو میکرد. یکی از ویژگیهای علی است که است که رسول خدا به او فرمود: ای علی تو نخستین مؤمن و مسلمان هستی.
متن روایت به نقل
ابنعساکر این است:
«واخبرنا ابوغالب بن البنا انا ابوالحسین بن الابنوسی انا ابومحمد عبدالله بن محمد بن سعید بن محارب بن عمرو الانصاری الاوسی الاصطخری نا ابومحمد عبدالله بن اذران الخیاط بشیراز سنة اربع وثلاثمائة نا ابراهیم بن سعید الجوهری وصی المامون حدثنی امیرالمؤمنین المامون حدثنی امیرالمؤمنین الرشید حدثنی امیرالمؤمنین المهدی حدثنی امیرالمؤمنین المنصور عن ابیه عن جده عن عبدالله بن عباس قال سمعت عمر بن الخطاب وعنده جماعة فتذاکروا السابقین الی الاسلام فقال عمر اما علی سمعت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول فیه ثلاث خصال لوددت ان لی واحدة منهن فکان احب الی مما طلعت علیه الشمس کنت انا و ابوعبیدة و ابوبکر وجماعة من الصحابة اذ ضرب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیده علی منکب علی فقال له یا علی انت اول المؤمنین ایمانا واول المسلمین اسلاما وانت منی بمنزلةهارون من موسی.»
عبدالله بن عباس میگوید: نزد عمر بن خطاب عدهای بودند که از پیشگامان در اسلام سخن میگفتند، عمر گفت: اما درباره علی، از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که درباره او سه ویژگی بیان کردند، من دوست دارم اگر یکی از آنها برای من بود، محبوبتر بود از آنچه آفتاب بر آن طلوع میکند. من و
ابوعبیده و
ابوبکر و گروهی از صحابه جایی بودیم که رسول خدا دستش را بر شانه علی گذاشت و به ایشان فرمود: ای علی تو نخستین
مؤمن از نظر ایمان و نخستین
مسلمان از نظر اسلام آوردن هستی...
این روایت در چندین منبع دیگر
اهلسنت از جمله
ذخائر العقبی نقل شده است: وعن عمر رضی الله عنه قال کنت انا و ابوعبیدة و ابوبکر وجماعة اذ ضرب رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منکب علی بن ابیطالب فقال یا علی انت اول المؤمنین ایمانا وانت اول المسلمین اسلاما وانت منی بمنزلة هرون من موسی.
جابر بن عبدالله انصاری نیز گفته است: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روز دوشنبه مبعوث به رسالت شد و علی (علیهالسّلام) در روز سه شنبه با حضرت نماز خواند:
طبری و برخی دیگر این روایت را نقل کردهاند: حدثنا زکریاء بن یحیی الضریر قال حدثنا عبدالحمید بن بحر قال اخبرنا شریک عن عبدالله بن محمد بن عقیل عن جابر قال: بعث النبی یوم الاثنین وصلی علی یوم الثلاثاء؛ جابر میگوید: رسول خدا در روز دوشبنه مبعوث به رسالت شد، و علی در روز سه شنبه همراه ایشان نماز خواند.
ابنکثیر نیز مینویسد: وحدثنا عبدالحمید بن یحیی حدثنا شریک عن عبدالله بن محمد بن عقیل عن جابر قال بعث النبی یوم الاثنین وصلی علی یوم الثلاثاء.
از
انس بن مالک نیز نقل شده است که علی در روز دوم
بعثت نماز خوانده است: «۳۷۲۸ حدثنا اسماعیل بن مُوسَی حدثنا عَلِیُّ بن عَابِسٍ عن مُسْلِمٍ الْمُلَائِیِّ عن اَنَسِ بن مَالِکٍ قال بُعِثَ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یوم الاثنین وَصَلَّی عَلِیٌّ یوم الثُّلَاثَاءِ...»
همین مضمون از بریده نیز نقل شده و
حاکم نیشابوری این روایت را تصحیح کرده است. این روایت در روایات بریده آورده شد.
عبدالرحمن بن عوف نیز میگوید: پیشگامان در اسلام ده نفر هستند و نخستین آنها علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) است.
این روایت را
ابنعساکر اینگونه نقل کرده است: اخبرنا ابوالبرکات الانماطی انا محمد بن المظفر بن بکران انا ابوالحسن العتیقی انا یوسف بن احمد انا ابوجعفر العقیلی انا محمد بن عبدوس نا اسماعیل بن موسی نا الحسن بن علی الهمدانی عن حمید بن القاسم بن حمید بن عبدالرحمن بن عوف عن ابیه عن عبدالرحمن بن عوف فی قوله جل وعز (والسابقون الاولون) قال هم عشرة من قریش کان اولهم اسلاما علی بن ابیطالب.
عبدالرحمن بن عوف در ذیل آیه «والسابقون الاولون» گفته است: پیشگامان نخستین ده نفر از
قریش هستند، نخستین آنها از نظر سبقت در اسلام علی بن ابیطالب است.
عمرو بن حمق خزاعی یکی دیگر از صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و از ارادتمندان حضرت علی (علیهالسّلام) است.
نصر بن مزاحم و برخی دیگر روایت طولانی نقل کردهاند که
حجر بن عدی و
عمرو بن حمق از معاویه برائت میجستند و به اهل
شام نفرین میکردند،
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) این دو
صحابه بزرگوار را احضار فرمودند و به آنها توصیههایی کردند. در قسمتی از روایت آمده است که عمرو بن حمق به امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود:
نصر: عمر بن سعد، عن عبدالرحمن، عن الحارث بن حصیرة، عن عبدالله بن شریک قال: خرج حجر بن عدی، وعمرو بن الحمق، یظهران البراءة واللعن من اهل الشام، فارسل الیهما علی: ان کفا عما یبلغنی عنکما فاتیاه ... وقال عمرو بن الحمق: انی والله یا امیرالمؤمنین ما اجبتک ولا بایعتک علی قرابة بینی وبینک، ولا ارادة مال تؤتینیه، ولا التماس سلطان یرفع ذکری به، ولکن اجبتک لخصال خمس: انک ابنعم رسول الله صلی الله علیه وآله، واول من آمن به.
همانا به خدا سوگندای امیرمؤمنان من بر اساس قرابتی که بین ما است با شما بیعت نکردم... بلکه به خاطر پنج ویژگی که در شما است به شما پاسخ دادم. همانا شما پسر عموی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نخستین کسی هستید که به آن حضرت ایمان آوردید ...
در
شرح نهج البلاغه و برخی کتابهای دیگر سخن عمرو بن حمق اینگونه آمده است:
ولکننی احببتک بخصال خمس انک ابنعم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ووصیه و ابوالذریة التی بقیت فینا من رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واسبق الناس الی الاسلام واعظم المهاجرین سهم...
ای علی! با تو به خاطر پنچ ویژگی
بیعت کردم: اول این که شما پسر عموی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستید، دوم جانشین، سوم پدر ذریه آن حضرت هستید که در میان ما وجود دارد و چهارم این که شما پیشگامترین فرد به سوی اسلام هستید ...
ابنعساکر در
تاریخ مدینة دمشق از
یعلی بن مرة ثقفی نیز نقل کرده است که میگوید: علی (علیهالسّلام) نخستین کسی است که
اسلام آورده است:
اخبرنا ابوالاعز قراتکین بن الاسعد نا ابومحمد الجوهری نا ابوحفص عمر بن محمد بن علی بن الزیات نا قاسم بن زکریا نا اسماعیل بن موسی نا عمر بن سعد عن عمر بن عبدالله بن یعلی بن مرة الثقفی عن ابیه عن جده قال اول من اسلم علی.
ابوسفیان بن حرب بن امیه یکی از دشمنان سر سخت رسول خدا و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) بود که در
فتح مکه ظاهرا مسلمان شد. وی در هنگام بیعت با ابوبکر شعری را گفت که در آن علی (علیهالسّلام) را نخستن نماز گذار معرفی کرده است: وقال ابوسفیان بن حرب بن امیة بن عبد شمس، حین بویع ابوبکر:
ما کنت احسب ان الامر منصرف عنهاشم ثم منها عن ابیحسن•••••الیس اول من صلی لقبلتهم واعلم الناس بالاحکام والسنن
من گمان نمیکردم که امر (امامت) از هاشم سپس از ابوالحسن (علی) گرفته شود. آیا علی نخستین کسی نیست که به سوی
قبله مسلمانان نماز خواند؟ آیا ایشان داناترین مردم به احکام و سنت نیست؟
معاویة بن ابوسفیان نیز از جمله کسانی است که به اول مؤمن بودن حضرت علی (علیهالسّلام) اعتراف دارد. ابوبکر بخاری سخن معاویه را اینگونه نقل کرده است:
«فقد روی ان رجلا جاء الی معاویة - رضی الله عنه - فقال له جئتک من عند اکذب الناس، اجبن الناس، وابخل الناس - یعنی علیا - رضی الله عنه - فاعطاه واکثر له ثم خلا به، فقال له: ویحک کیف قلت اکذب الناس، وهو اول صدیق رسول الله، واول من آمن بالله وهو الصدیق الاکبر، وکیف قلت اجبن الناس، وقد علمت العرب انه لیس فیها اشجع منه، وکیف قلت ابخل الناس، وما جمع قط صفراء ولا بیضاء.»
روایت شده است که مردی نزد معاویه آمد و به او گفت: من از نزد دروغگوترین، ترسوترین، بخیلترین مردم (یعنی علی) آمدهام. معاویه به وی پاداش داد و سپس در خلوت با او گفت: وای بر تو چگونه علی را دروغگوترین مردم گفتی؟ در حالی که او نخستین کسی است که رسول خدا را تصدیق کرد و نخستن کسی است که به خدا ایمان آورد و او صدیق اکبر است. و چگونه ایشان را ترسوترین مردم توصیف کرید در حالی که
عرب میداند جز او کسی شجاعتر نیست ...
ابنعبدالبر در کتاب «
الاستیعاب» نقل کرده که جمعی از صحابه از جمله سلمان،
ابوذر،
مقداد،
خباب،
عمار بن یاسر،
ابوسعید خدری،
زید بن ارقم امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را نخستین مسلمان میدانستهاند:
وروی عن سلمان وابی ذر والمقداد وخباب وجابر وابی سعید الخدری وزید بن الارقم ان علی بن ابی طالب رضی الله عنه اول من اسلم وفضله هؤلاء علی غیره وقال ابناسحاق اول من آمن بالله وبرسوله محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من الرجال علی بن ابی طالب وهو قول ابنشهاب الا انه قال من الرجال بعد خدیجة وهو قول الجمیع فی خدیجة.
از سلمان فارسی، ابوذر، مقداد،
خباب (بن ارت)
جابر بن عبدالله،
ابوسعید خدری، زید بن ارقم روایت شده که علی بن ابیطالب نخستین مسلمان است و آنها علی را بر غیر ایشان برتر دانستهاند.
ابناسحاق میگوید: نخستین کسی که به خدا و رسول خدا حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از میان مردان ایمان آورده، علی بن ابیطالب است و این قول
ابنشهاب است...
این سخن ابنعبدالبر را برخی از علمای اهلسنت نقل کردهاند: وقال ابوذر و المقداد، وخباب، وجابر، و ابوسعید الخدری، وغیرهم: اِن علیاً اَوّل من اَسلم بعد خدیجة، وفضله هؤلاءِ علی غیره. قاله ابوعمر.
زینالدین عراقی نیز در کتاب «
التقیید و الایضاح شرح مقدمة ابنالصلاح»، نیز میگوید: وما ذکرنا انه الصحیح من ان علیا اول ذکر اسلم هو قول اکثر الصحابة ابی ذر وسلمان الفارسی وخباب بن الارت وخزیمة بن ثابت وزید بن ارقم وابی ایوب الانصاری والمقداد بن الاسود ویعلی بن مرة وجابر بن عبدالله وابی سعید الخدری وانس بن مالک وعفیف الکندی.
آنچه را ما ذکر کردیم صحیح این است که علی نخستن مرد
مسلمان است و این قول بسیاری از
صحابه همانند ابوذر... است.
ولید بن جابر یکی از
صحابه رسول خدا است که در
جنگ صفین نیز همراه
علی (علیهالسّلام) بوده است. وی هنگامی که بر معاویه وارد شد، با شجاعت تمام از علی (علیهالسّلام) دفاع کرد و به معاویه گفت: علی نخستین مسلمان بود.
ابوهلال عسکری این گفتگو را اینگونه نقل کرده است: اخبرنا ابواحمد قال: اخبرنا ابوبکر بن درید عن ابیحاتم، عن الاصمعی قال: وفد الولید بن جابر بن ظالم علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصحب علیاً وشهد معه صفین، وکان من فرسانه المشهورین. ثم وفد علی معاویة فی الاستقامة فدخل فی جماعة وفد العراق، فلما انتسب له قال: انت صاحب لیلة الهریر؟ قال: نعم، قال: والله لکانی بک الآن ترتجز وتقول:
شدوا فدا لکمام واب فانما الملک غدا لمن غلب•••••هذا ابنعم المصطفی والمنتخب بنوه فی العلیاء سادات العرب•••••لیس بموضوم اذا نص النسب اول من صام وصلی واقترب
قال: انا قائلها وذلک انا کنا مع رجل لا نعلم خصلة توجب الخلافة ولا فضیلة تصیر الی المقدمة الا وهی مجموعة له، وکان اول الناس سلماً وارجحهم حلماً واکثرهم علماً.
اصمعی میگوید:
ولید بن جابر بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همراه گروهی وارد شد و همراه علی نیز در صفین حضور داشت و از سواران مشهور آن حضرت بود. سپس بر معاویه در حال استقامت وارد شد و به همراه گروه مهمانان
عراق بود؛ وقتی که معاویه از او خواست که خود را معرفی کند و گفت: آیا تو فرمانده
لیلة الهریر بودی گفت: آری! معاویه گفت: قسم به خدا انگار همین الان بود که تو رجز میخواندی که:
حمله کنید که پدر و مادرم به فدای شما؛ که حکومت فردا به دست شخص پیروز میرسد••••این پسر عموی مصطفی و شخص برگزیده است؛ پسران او در بزرگی، سادات عرب هستند•••••و اگر سخن از نسب او آید، شخص فرومایه نیست؛ او اولین کسی است که
روزه گرفت و
نماز خواند و به خدا نزدیک شد.
ولید گفت: من گوینده این اشعارم، به دلیل این که ما با مردی بودیم که در وجود او تمام ویژگیهای خلافت و فضیلت جمع بود و او نخستین مردم در اسلام آوردن و برترین مردم از نظر حلم و سر آمدترین مردم از نظر علم بود.
ابودرداء یکی دیگر از صحابه رسول خدا است. ایشان در ماجرای خواستگاری ارینب دختر اسحاق که از سوی معاویه مامور به این کار شده بود، برای یزید ابتدا نزد امام حسین (علیهالسّلام) در مدینه میرود و جریان را برایش تعریف میکند.
امام حسین (علیهالسّلام) نیز میفرماید: وقتی نزد دختر اسحاق رفتی از ایشان برای من هم خواستگاری کن. ابودرداء وقتی نزد ارینب رفت، امام حسین (علیهالسّلام) را پسر نخستین کسی که از میان امت
اسلام به رسول خدا ایمان آورد، معرفی کرد.
قسمتی از متن روایت این است:
فلما دخل علیها قال لها ایتها المراة ان الله خلق الامور بقدرته وکونها بعزته فجعل لکل امر قدرا ولکل قدر سببا فلیس لاحد عن قدر الله مستحاص ولا عن الخروج عن علمه مستناص فکان مما سبق لک وقدر علیک الذی کان من فراق عبدالله بن سلام ایاک ولعل ذلک لا یضرک وان یجعل الله لک فیه خیرا کثیرا وقد خطبک امیر هذه الامة وابن الملک وولی عهده والخلیفة من بعده یزید بن معاویة وابن بنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وابن اول من آمن به من امته وسید شباب اهل الجنة یوم القیامة وقد بلغک سناهما وفضلهما ...
ابودرداء به ارینب وارد، و پس از بیان مطالب و مقدماتی چند، راجع به تقدیرات
خداوند جهان و
صبر و تسلیم در مقابل حوادث و تسلی دادن به ارینب از جهت فراق
عبدالله بن سلام، اظهار داشت: من از جانب دو نفر برای خطبه و خواستگاری تو به اینجا آمده ام، اول امیر این امت و پسر ملک و ولی عهد و خلیفه او
یزید بن معاویه، دوم پسر دختر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و پسر نخستین کسی که قبول اسلام نمود و سید و آقای جوانان اهل بهشت حضرت
حسین بن علی (علیهالسلام)، و البته شما خودتان هر دو تای آنها را از جهت سن و فضیلت و مرتبت و سائر خصوصیات میشناسید، پس هر یکی از آنها را که میخواهید انتخاب و تعیین نمائید ...
عبدالله بن
ابوسفیان بن
حارث بن عبدالمطلب نزد
ولید بن عقبه آمد و اشعاری را قرائت کرد و در این اشعارش تصریح میکند که علی نخستین شخصی است که
نماز خوانده است: فمنها قول عبدالله بن ابیسفیان بن الحارث بن عبدالمطلب مجیباً للولید بن عقبة بن ابیمعیط:
وان ولی الامر بعد محمد علی وفی کل المواطن صاحبه•••••وصی رسول الله حقاً وصنوه واول من صلی ومن لان جانبه
همانان ولی امر بعد از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی است و او در همه جا همراه پیامبر بود•••••علی جانشین بر حق رسول خدا و پسر عموی رسول خدا و نخستین کسی است که نماز خواند ...
خزیمة بن ثابت یکی دیگر از صحابه نیز در اشعاری دارد، که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را نخستین نمازگزار در اسلام معرفی کرده است: وقال خزیمة بن ثابت فی هذا:
وصی رسول الله من دون اهله وفارسه مذ کان فی سالف الزمن•••••واول من صلی من الناس کلهم سوی خیرة النسوان والله ذو المنن
او وصی رسول اللَّه است، نه از غیر اهل او، سوار در میدان جنگهای رسول خدا در زمانهای پیشین.•••••او تنها فرد از میان مردم است که با آن حضرت نماز خواند، جز بهترین زنان (مراد
خدیجه کبری است) و خداوند صاحب نعمتهاست.
مرزبانی نیز اشعاری از
خزیمة بن ثابت درباره
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را نقل میکندو در آن تصریح میکند، علی نخستین فرد مسلمان بود که نماز خواند. اشعار وی در کتابهای متعددی نقل شده است. زینالدین عراقی در کتاب «
التقیید و الایضاح شرح مقدمة ابنالصلاح»، مینویسد:
وانشد ابوعبیدالله المرزبانی لخزیمة بن ثابت: ما کنت احسب هذا الامر منصرفا عنهاشم ثم منها عن ابی الحسن•••••الیس اول من صلی لقبلتهم واعلم الناس بالقرآن والسنن
مرزبانی نیز اشعار خزیمة بن ثابت را نقل کرده است که: من گمان نمیکردم که این امر (امامت) از هاشم گرفته شود سپس از ابوالحسن (علی)•••••آیا او نخستین کسی نیست که به سوی قبله مسلمانان نماز خوانده است؟ آیا او داناترین مردم به
قرآن و سنت نیست؟
ابناسی نیز مینویسد: وانشد المرزبانی لخزیمة بن ثابت فی علی رضی الله عنه: ما کنت احسب هذا الامر منصرفا عن هاشم ثم منها عن ابیحسن•••••الیس اول من صلی لقبلتهم واعلم الناس بالفرقان والسنن
از
ابوالاسود دؤلی نیز
شعر ذیل را درباره امیرمؤمنان (علیهالسّلام) سروده است: وقال ابوالاسود الدؤلی یهدد طلحة والزبیر: وان علیاً لکم مصحر... یماثله الاسد الاسود•••••اما انه اول العابدین... بمکة والله لا یعبد
ابوالاسود دولی این اشعار را سرود و طلحه و زبیر را تهدید کرد: حضرت علی در بیابان اردو زده است، و مانند شیر سیاه است•••••قسم به خدا او اولین پرستشگر خدا در مکه بود در حالی که کسی خدا را نمیپرستید.
ابنابیالحدید در جای دیگر مینویسد: وان علیا لکم مصحر... الا انه الاسد الاسود•••••اما انه ثالث العابدین... بمکة والله لا یعبد
و بدرستیکه علی در بیابان اردو زده است و او شیر سیاه است•••••او سومین پرستشگر خدا (بعد پیامبر و حضرت خدیجه) بود در حالیکه کسی خدا را نمیپرستید.
در شعر
زفر بن یزید بن حذیفه اسدی نیز امیرمؤمنان (علیهالسّلام) نخستین مسلمان معرفی شده است:
وقال زفر بن یزید بن حذیفة الاسدی: فحوطوا علیاً وانصروه فانه وصی وفی الاسلام اول اول•••••وان تخذلوه والحوادث جمة فلیس لکم عن ارضکم متحول
پس علی را در بر گیرید و او را یاری کنید؛ زیرا او جانشین رسول خدا و در اسلام آوردن نخستین است•••••و اگر را یاری نکنید در حالی که حوادث دست به دست هم داده، نمیتوانید این تحول را از سرزمینتان دور سازید.
ابنحجر در مورد او مینویسد: زفر بن یزید بن حذیفة الاسدی اسد خزیمة کان من ساداتهم وثبت علی اسلامه حین ظهر طلیحة بن خویلد؛ زفر از بزرگان بنی خزیمه بود و در هنگام حمله طلیحة بن خویلد (مدعی نبوت) بر آنها بر اسلام خویش باقی ماند.
تا این جا ثابت شد که در کلام صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز امیرمؤمنان (علیهالسّلام) با اسناد معتبر نخستین مسلمان معرفی شده است و از اشعاری که از صحابه آمده نیز همین مطلب قابل اثبات است.
آنچه در بخش قبل بیان شد، سخنان صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره پیشگامی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در اسلام بود. در این بخش سخنان تابعین و علمای اهلسنت را در موضوع فوق بیان میکنیم.
ابوسعید
حسن بن ابیالحسن بصری از بزرگان علمای تابعین است. ایشان بر این عقیده است که نخستین فرد مسلمان حضرت علی (علیهالسّلام) بوده است. سخن وی را
عبدالرزاق صنعانی در ضمن دو روایت با سند معتبر نقل کرده است:
۲۰۳۹۱ اخبرنا عبدالرزاق عن معمر عن قتادة عن الحسن وغیره قال اول من اسلم بعد خدیجة علی بن ابیطالب وهو بن خمس عشرة او ست عشرة؛ قتاده از حسن بصری و غیر آن نقل کرده است که وی گفت: نخستین کسی که بعد از خدیجه اسلام آورد، علی بن ابیطالب است در حالی که ایشان پسر پانزده ساله و یا شانزده ساله بوده است.
احمد بن حنبل شیبانی نیز این روایت را با سند فوق نقل کرده است: ۳۸۰۳ حدثنی ابیقال حدثنا عبدالرزاق قال حدثنا معمر عن قتادة عن الحسن وغیره قال وکان اول من آمن به علی بن ابیطالب وهو بن خمس عشرة او ست عشرة
رجال سند این روایات همه از نظر علمای رجال اهلسنت موثق هستند.
محمد بن کعب قرظی نیز از تابعان موثق است که امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) را در این روایت معتبر نخستین مسلمان معرفی میکند:
«۲۰۰۷ حدثنا یعقوب بن حمید قال ثنا عبدالعزیز بن محمد عن عمر بن عبدالله عن محمد بن کعب قال اول من اسلم ابوبکر وعلی رضی الله عنهما فابوبکر رضی الله عنه اولهما اظهر اسلامه وکان علی رضی الله عنه یکتم ایمانه فرقا من ابیه فاطلع علیه ابوطالب وهو مع النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال اسلمت قال نعم قال آزر ابنعمک یا بنی وانصره قال وکان علی رضی الله عنه اولهما اسلاما.»
محمد بن کعب میگوید: نخستین کسی که اسلام آورد،
ابوبکر و علی هستند. ابوبکر نخستین کسی بود که اسلامش را ظاهر کرد وعلی ایمانش را از ترس پدرش ابوطالب مخفی میکرد. ابوطالب وقتی خبر دار شد که علی همراه رسول خدا بود. سؤال کرد آیا اسلام آوردی؟ علی گفت: آری. ابوطالب گفت: پسر عموی خود را یاری کنای پسرم. و علی که خداوند از او راضی باشد، نخستین آن دو «علی و ابوبکر» بوده است.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
یعقوب بن حمید نخستین راوی روایت از نظر علمای رجال اهلسنت مورد اعتبار است. ذهبی وی را به «حافظ» توصیف کرده و از نظر بخاری نیز صدوق است:
۶۳۸۷ یعقوب بن حمید بن کاسب المدنی الحافظ... وقال البخاری... هو فی الاصل صدوق مات ۲۴۱ خ ق؛ یعقوب بن حمید بن کاسب مدنی، حافظ ... بخاری گفته: وی صدوق است.
ذهبی در کتاب دیگرش نیز درباره وی تعبیر «امام، محدث و عالم مدینه» آورده است: ۴۷۷ خ ق یعقوب بن حمید بن کاسب الامام المحدث عالم المدینة.
ابنحبان نیز وی را در کتاب «
الثقات» مینویسد: ۱۶۴۶۴ یعقوب بن حمید بن کاسب ابویوسف المدنی... وکان ممن یحفظ وممن جمع وصنف واعتمد علی حفظه ...؛ وی از جمله کسانی بود که روایت حفظ میکرد و کتاب تصنیف کرد و بر حفظ خودش اعتماد داشته است ...
ذهبی در کتاب «
میزان الاعتدال فی نقد الرجال» توثیق
یحیی بن معین و برخی دیگر را نقل کرده است:
یعقوب بن حمید (ق) بن کاسب المدنی... عبدالله بن اسحاق المدائنی حدثنا مضر بن محمد سالت یحیی بن معین عن ابنکاسب فقال ثقة. وقال القاسم بن عبدالله بن مهدی قلت لابی مصعب عمن اکتب بمکة قال علیک بشیخنا ابییوسف یعقوب بن حمید بن کاسب. قال ابنعدی یعقوب لا باس به و بروایته.
از یحیی بن معین درباره یعقوب بن حمید سؤال شد، یحیی گفت: وی ثقه است. قاسم بن عبدالله میگوید: از ابومصعب سؤال کردم در مکه از چه کسی روایت بنویسم؟ گفت: از شیخ ما ابویوسف یعقوب بن حمید بنویس. ابنعدی گفته است: روایت یعقوب اشکالی ندارد.
این راوی، معروف به «
دراوردی» است.
ابنحجر عسقلانی این راوی را صدوق میداند: ۴۱۱۹ عبدالعزیز بن محمد بن عبید الدراوردی ابومحمد الجهنی مولاهم المدنی صدوق ...
ابنحجر در کتاب دیگرش توثیق مالک را درباره وی نقل کرده است: قال مصعب الزبیری کان مالک یوثق الدراوردی...
عجلی کوفی نیز این راوی را موثق میداند و مینویسد: ۱۱۱۴ عبدالعزیز بن محمد الدراوردی مدنی ثقة.
ابنحبان نیز وی را در کتاب «الثقات» آورده است.
ابنحبان در کتاب دیگرش وی را از فقهای مدینه و بزرگان آن شهر میداند مینویسد:۱۱۲۰ عبدالعزیز بن محمد بن ابی عبید الدراوردی... وکان عبدالعزیز من فقهاء اهل المدینة وساداتهم مات سنة اثنتین وثمانین ومائة
در این سند اسم این راوی،
عمر بن عبدالله آمده، ولی در سند دیگر، که ذیلا بیان میشود، «عمرو مولی غفره» یا «عمر مولی عفرة» ثبت شده است. از نظر ابنسعد این راوی موثق بوده و توثیق وی را ذهبی نقل کرده است: ۴۰۸۳ عمر بن عبدالله مولی غفرة... ووثقه بن سعد مات ۱۴۵ د ت
احمد بن حنبل نیز تعبیر «لیس به باس» را دارد. ذهبی در کتاب دیگرش نظر احمد بن حنبل و توثیق ابنسعد را نیز آورده است: عمر بن عبدالله المدنی، د ت. مولی غفرة.
قال احمد بن حنبل: لیس به باس لکن اکثر حدیثه مراسیل. قال ابنسعد: کثیر الحدیث ثقة ...؛ احمد بن حنبل اشکالی در آن نیست؛ اما بسیاری از روایاتش مرسل است. ابنسعد گفته: وی راوی حدیث بسیار و ثقه است.
عجلی کوفی نیز ایشان را مورد اعتبار دانسته و نوشتن روایت او را تصریح کرده است: ۱۳۵۳ عمر بن عبدالله المدنی ابوحفص مولی غفرة یکتب حدیثه ولیس بالقوی.
در منابع
اهلسنت روایت این روای نیز تصحیح شده است:
عبدالعظیم منذری در کتاب «
الترغیب و الترهیب من الحدیث الشریف» روایاتی را که در سند آن «
عمر مولی عفره» قرار دارد، حسن دانسته است:
قال المملی رضی الله عنه فی اسانیدهم کلها عمر مولی عفرة ویاتی الکلام علیه وبقیة اسانیدهم ثقات مشهورون محتج بهم والحدیث حسن والله اعلم ... در اسناد این روایات عمر مولی عفره است و سخن از ایشان خواهد آمد و بقیه رجال سند از موثقان مشهوری است که میشود به آنان احتجاج کرد و روایت حسن است.
نکته جالبتر این که
ابنتیمیه نیز وقتی روایات دیده شدن خداوند را (ان الله یتجلی لاهل الجنة کل یوم...) در
قیامت مطرح کرده روایتی را که در سند آن عمر مولی عفره قرار دارد، صحیح میداند و مینویسد:
ورواه ایضا (الدارقطنی) باسناد صحیح الی العباس بن الولید بن مزید اخبرنی محمد بن شعیب اخبرنی عمر مولی عفرة عن انس بن مالک بنحو ما تقدم فی الروایات المتقدمة وفیه (فیفتح علیهم بعد انصرافهم من یوم الجمعة ما لا عین رات ولا اذن سمعت ولا خطر علی قلب بشر ...
در نتیجه این راوی نیز از نظر علمای
اهلسنت مورد اعتبار است.
محمد بن کعب از رجال صحیح بخاری است و نیاز به توثیق ندارد، چرا که به عقیده اهلسنت راویان صحیح بخاری از پل جرح عبور کردهاند. عجلی کوفی درباره وی مینویسد: ۱۶۴۰ محمد بن کعب القرظی مدنی تابعی ثقة رجل صالح عالم بالقرآن.
ذهبی نیز درباره وی تعبر «ثقة و حجة را دارد: ۵۱۲۹ محمد بن کعب القرظی... ثقة حجة.
در نتیجه این روایت از نظر سند معتبر است که در آن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) نخستین مسلمان معرفی شده است.
روایت فوق با تعبیر دیگر با همین سند نقل اینگونه نقل شده است:
«۸۹ - حدثنا عبدالسلام بن صالح، نا عبدالعزیز بن محمد الدراوردی، قال: حدثنی عمر مولی عفْرَة قال: سئل محمد بن کعب عن اول من اسلم علی بن ابیطالب او ابوبکر، قال: سبحان الله علیّ اولهما اسلاماً، وانما اشتبه علی الناس لان علی اول ما اسلم کان یخفی اسلامه من ابیطالب، واسلم ابوبکر فاظهر اسلامه، فکان ابوبکر اول من اظهر اسلاماً. وکان علی اولهم اسلاماً، فاشتبه علی الناس.»
از محمد بن کعب سؤال شد که اولین مسلمان علی بن ابیطالب است یا ابوبکر؟ گفت: سبحان الله! علی نخستین مسلمان است، منتها بر مردم این امر مشتبه شده است؛ زیرا علی که نخستین مسلمان بود، اسلامش را از
ابوطالب مخفی کرد اما وقتی ابوبکر اسلام آورد، اسلامش را اظهار نمود؛ پس ابوبکر نخستین کسی است که اسلامش را اظهار کرد اما علی اولین مسلمان است.
در تعبیر دیگری که
قرطبی نقل کرده، محمد بن کعب میگوید: ولا شک ان علیا عندنا اولهما اسلاما. وروی فی ذلک عن ابی رافع مثل ذلک حدثنا عبدالوارث حدثنا قاسم حدثنا احمد بن زهیر قال حدثنا عبدالسلام بن صالح قال حدثنا عبدالعزیز ابنمحمد الدراوردی قال حدثنا عمرو مولی عفرة قال سئل محمد بن کعب القرظی عن اول من اسلم علی او ابوبکر رضی الله عنهما قال سبحان الله علی اولهما اسلاما وانما شبه علی الناس لان علیا اخفی اسلامه من ابی طالب واسلم ابوبکر فاظهر اسلامه ولا شک ان علیا عندنا اولهما اسلاما.
از محمد بن کعب سؤال شد که آیا نخستین کسی که اسلام آورد، علی است یا ابوبکر؟ گفت: منزه است خداوند، علی نخستین مسلمان است؛ اما بر مردم این امر مشتبه شده است؛ زیرا علی ایمانش را از ترس پدرش
ابوطالب مخفی میکرد. اما ابوبکر اسلام آورد و اسلامش را اظهار کرد و بدون شک، علی در نزد ما نخستین مسلمان آن دو «علی و ابوبکر» است.
محمد بن اسحاق بن یسار یکی از تابعان و مورخان موثق است. ایشان نیز به صراحت بیان کرده که نخستین فرد مؤمن از میان مردان امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است. این مطلب با سند معتبر نقل شده است:
«۷۵ - حدثنا احمد بن محمد بن ایوب، قال: نا ابراهیم بن سعد، عن ابناسحاق قال: ' آمنت به خدیجة، ثم کان اول ذکر من الناس آمن برسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصلی معه وصدقه بما جاء به من الله علی بن ابیطالب، وهو ابنعشر سنین، وکان مما انعم الله به علی علی؛ انه کان فی حجر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل الاسلام.»
ابن اسحاق میگوید: به رسول خدا
خدیجه ایمان آورد، پس از آن، نخستین مردی که به آن حضرت ایمان آورد، و همراه ایشان نماز خواند و حضرت را تصدیق نمود، علی بن ابیطالب است. در حالی که او پسر ده ساله بود. و از عنایت خداوند به علی این بود که وی را قبل از اسلام در کنار رسول خدا قرار دارد.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
ذهبی اسم
احمد بن محمد بن ایوب را در کتاب «
ذکر من تکلم فیه وهو موثق» آورده و ایشان را صدوق دانسته است: احمد بن محمد بن ایوب د صاحب المغازی صدوق.
ذهبی در کتاب دیگرش وی را موثق میداند: احمد بن محمد بن ایوب الناسخ کتب المغازی للبرامکة وسمعها من ابراهیم بن سعد وعنه ابوداود و ابویعلی وعدة وثق مات ۲۲۸ د
از نظر ابنحجر نیز این روای صدوق است: احمد بن محمد بن ایوب صاحب المغازی یکنی ابا جعفر صدوق.
این راوی از راویان
بخاری و
مسلم است.
ابنحجر عسقلانی بعد از معرفی این راوی، سخنان علمای رجال اهلسنت را درباره وی آورده است:
الستة ابراهیم بن سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف الزهری ابواسحاق المدنی نزیل بغداد روی عن ابیه... ومحمد بن اسحاق وشعبة ... قال احمد ثقة وقال ایضا احادیثه مستقیمة... وقال بن ابیمریم عن بن معین ثقة حجة وقال ایضا ابراهیم احب الی فی الزهری من بن ابیذئب وقال ایضا ابراهیم اثبت من الولید بن کثیر ومن بن اسحاق وقال الدوری قلت لیحیی ابراهیم احب الیک فی الزهری او اللیث فقال کلاهما ثقة وقال بن معین ایضا والعجلی و ابوحاتم ثقة.
احمد درباره وی گفته: ابراهیم
ثقه است و نیز گفته: روایاتش درست است. ابنمعین گفته: ابراهیم ثقه و حجت است ... دوری میگوید: به یحیی بن معین گفتم: ابراهیم در نزد تو محبوبتر است یا لیث؟ گفت: هردو ثقه هستند. عجلی و ابنمعین گفتهاند: وی ثقه است.
محمد بن اسحاق صاحب سیره و تاریخ بوده و از نظر علمای رجال اهلسنت، موثق است. ذهبی ایشان را صدوق دانسته و توثیق علمای دیگر را نیز درباره وی آورده است:
۵۲۷۵ - عه/ محمد بن اسحاق بن یسار احد الاعلام صدوق قوی الحدیث امام لا سیما فی السیر وقد کذبه سلیمان التیمی وهشام ابنعروة ومالک ویحیی القطان ووهیب واما ابنمعین فقال ثقة لیس بحجة وکذا قال النسائی وغیر واحد وقال شعبة صدوق وقال احمد بن حنبل حسن الحدیث ولیس بحجة ... وقال ابنالمدینی حدیثه عندی صحیح لم اجد له الا حدیثین منکرین...
محمد بن اسحاق بن یسار یکی از بزرگان، راستگو و در روایت قوی و امام است به ویژه در سیره و تاریخ. سلیمان تیمی و ... وی را دروغگو خواندهاند اما ابنمعین گفته: او ثقه است. و نیز
نسائی و بسیاری این را گفتهاند. شعبه گفته است: وی صدوق است. احمد بن حنبل گفته است. وی روایتش حسن است. ابنعدی گفته است: روایت او در نزد من صحیح است.
این روایت با تعبیر دیگر با همین سند نقل شده است:
«۹۳ - حدثنا احمد بن محمد بن ایوب، قال: نا ابراهیم بن سعد، عن ابناسحاق قال: ط ثم اسلم بعد علی زید بن حارثة مولی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). فکان اول ذکر اسلم وصلی بعد، علی بن ابیطالب، ثم اسلم ابوبکر بن ابیقحافة الصدیق فلما اسلم اظهر اسلامه ...»
سپس بعد از علی، زید بن حارثه غلام
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلام آورد؛ پس او نخستین مردی است که اسلام آورده و بعد از علی بن ابیطالب نماز خوانده است. سپس
ابوبکر بن ابوقحافه اسلام آورد. هنگامی که
اسلام آورد، اسلامش را ظاهر کرد ...
این قول ابناسحاق را بسیاری از علمای اهلسنت نقل کردهاند که جهت پرهیز از اطاله سخن از ذکر آن خودداری میکنیم.
محمد بن سلام جمحی متوفای قرن سوم، تصریح نموده حضرت علی (علیهالسّلام) اولین مسلمان است. این سخن ایشان با دو سند نقل شده است.
اخبرنا محمد، قال وثنا ابوالعباس، قال قال ابنسلام: لما امعر ابوطالب، قالت بنوهاشم: دعنا فلیاخذ کل رجل منا رجلاً من ولدک. قال: اصنعوا ما احببتم اذا خلیتم لی عقیلاً. فاخذ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علیاً، فکان اول من اسلم ممن تلتف علیه حیطانه من الرجال، ثم اسامة بن زید.
ابنسلام گفته است: هنگامیکه
ابوطالب فقیر و دست تنگ شد،
بنیهاشم گفتند: هر یکی از ماها باید یکی از فرزندان ابوطالب را سرپرستی کنیم. ابوطالب گفت: عقیل را برای من بگذارید و هر کار خواستید بکنید؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی را برای سرپرستی برداشت. پس او نخستین شخص از مردان است که دیوار خانه پیامبر را دور زده است (کنایه از این که اولین فرد مسلمان از میان مردم بوده است) پس از آن
اسامه بن زید اسلام آورد.
در بررسی تفصیلی افراد موجود در سند روایت باید گفت:
خطیب بغدادی ایشان را در ابتدا معرفی کرده، و پس از آن توثیق نموده است: محمد بن الحسن بن یعقوب بن الحسن بن الحسین بن محمد بن سلیمان بن داود بن عبیدالله بن مقسم ابوبکر المقرئ العطار سمع ابا السری موسی بن الحسن الجلاجلی ... واباالعباس ثعلبا... وغیرهم وکان ثقة؛ محمد بن الحسن بن یعقوب... موثق بود.
یاقوت حموی نیز مینویسد: محمد بن الحسن بن یعقوب ... وکان ثقة من اعرف الناس بالقراءات واحفظهم لنحو الکوفیین...؛ محمد بن الحسن ... موثق و با قرائات شناخت کامل داشت و حافظترین مردم بود.
ذهبی نیز پس از معرفی مینویسد: وکان من احفظ اهل زمانه لنحو الکوفیین واعرفهم بالقراءات مشهورها وغریبها وشاذها قال ابوعمرو الدانی هو مشهور بالضبط والاتقان عالم بالعربیة حافظ للغة حسن التصنیف فی علوم القرآن؛ وی از حافظترین مردم زمانش به علم نحو
کوفه، داناترین آنها در
علم قرائت (چه مشهور و چه غیر مشهور و شاذ) بود.
ابوعمر دانی گفته: هو در ظبق و اتقان مشهور و دانایی به علو عربی... بود.
راوی دوم،
ابوالعباس احمد بن یحیی را نیز تعدادی از علمای اهلسنت توثیق کردهاند.
ابنجوزی درباره ایشان میگوید: احمد بن یحیی بن زید بن یسار ابوالعباس الشیبانی، مولاهم المعروف بثعلب امام الکوفیین فی النحو واللغة، ... وکان ثقة حجة دیناً صالحاً مشهوراً بالصدق والحفظ؛ احمد بن یحی بن زید ... شخص موثق، حجت، متدین، صالح و مشهور به راستگویی و حفظ بود.
ابنکثیر نیز همانند ابنجوزی ایشان را توثیق کرده است: احمد بن یحیی بن زید بن سیار ابوالعباس الشیبانی مولاهم الملقب بثعلب امام الکوفیین فی النحو واللغة ... وکان ثقة حجة دینا صالحا مشهورا بالصدق والحفظ.
سیوطی ایشان را به لقب «علامه، محدث و شیخ» توصیف کرده و توثیق خطیب را نیز نقل کرده است: ثعلب العلامة المحدث شیخ اللغة العربیة ابوالعباس احمد بن یحیی بن یزید الشیبانی... وقال الخطیب کان ثقة ثبتا حجة صالحا مشهورا بالحفظ.
صفدی نیز مینویسد: ثعلب احمد بن یحیی بن سیار ابوالعباس ثعلب الشیبانی مولاهم النحوی اللغوی امام الکوفیین فی النحو واللغة والثقة والدیانة
ذهبی در
تاریخ الاسلام پس از معرفی ابنسلام، اقوال علمای اهلسنت را درباره وی نقل میکند: محمد بن سلام بن عبیدالله ابوعبدالله الجمحی مولاهم البصری الاخباری، اخو عبدالرحمن... قال ابنقانع: کان ادیباً عالماً عارفاً بارعاً ... وقال صالح جزرة: صدوق؛ ابنقانع گفته است: وی ادیب، دانا، عارف بود ... صالح بن جزره گفته: وی صدوق است.
و در کتاب دیگرش به توثیق ایشان تصریح میکند: ۵۵۷۱ - محمد بن سلام الجمحی اخباری موثق.
ذهبی در کتاب دیگرش مینویسد: وفیها محمد بن سلام الجمحی البصری الاخباری الحافظ ابوعبدالله ... وکان صدوقا؛ و در این سال (۲۳۱) محمد بن سلام جمحی اخباری حافظ وفات یافته... و او صدوق است.
صفدی مینویسد: ابنسلام: البصری الاخباری محمد بن سلام... وکان من اهل الفضل والادب... وروی عنه عبدالله بن الامام احمد وغیره... وعامة المحدثین علی صدقه وثقته الا ان ابا خیثمة قال کان یرمی بالقدر؛ ابن سلام... از اهل فضل و ادب بود. عبدالله بن احمد بن حنبل و دیگران از وی روایت نقل کردهاند ... و تمامی محدثان او را ثقه و راستگو میداند ...
هیثمی نیز بعد از نقل یک روایت، بر توثیق ایشان تصریح کرده است: قال ابنسلام فحدثنی بعض قومه انه قال لعمر بن الخطاب ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعطانی یتالفنی علی الاسلام فلم احب ان آخذ علی الاسلام اجرا فانا اردها قال انه لم یعطکها الا وهو یری انها لک حق رواه الطبرانی عن خلیفة بن خیاط عن محمد بن سلام الجمحی وکلاهما ثقة.
حاکم نیشابوری روایتی را که در سندش
محمد بن سلام جمحی قرار دارد تصحیح کرده است.
نتیجه: این روایت از نظر سند معتبر است و نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را به اثبات میرساند.
ابنعساکر دمشقی روایت فوق را با سند دیگر نقل کرده است:
واخبرنا ابوالفضل (محمد) بن ناصر انا ابوطاهر الباقلانی و ابوالحسن محمد بن اسحاق بن ابراهیم البزار و ابوعلی بن نبهان (محمد بن سعید بن ابراهیم) قالوا انا ابوعلی بن شاذان (الحسن بن احمد بن ابراهیم) انا محمد بن الحسن بن مقسم نا ابوالعباس قال قال ابنسلام لما امعر ابوطالب قالت بنوهاشم دعنا فلیاخذ کل رجل منا رجلا من ولدک قال اصنعوا ما احببتم اذا خلیتم لی عقیلا فاخذ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علیا فکان اول من اسلم ممن یلتف علیه حیطانه من الرجال.
عبدالله بن هاشم بن عتبه مرقال یکی از اصحاب
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در
جنگ صفین پرچمدار آن حضرت بود. وقتی او به
شهادت رسید، پرچم را پسرش
عبدالله بن هاشم برداشت و به جنگ پرداخت و بعد از حمد و ثنای الهی از پدرش تعریف کرد و گفت: او در اطاعت پسر عموی رسول خدا بود. پسر عموی رسول خدا نخستین فردی است که به آن حضرت ایمان آورد و فقیهترین مردم در دین خدا بود.
متن سخنان او را
نصر بن مزاحم چنین نقل کرده است:
بسم الله الرحمن الرحیم اخبرنا الشیخ الثقة شیخ الاسلام ابوالبرکات عبدالوهاب بن المبارک بن احمد بن الحسن الانماطی، قال: اخبرنا الشیخ ابوالحسین المبارک بن عبدالجبار ابناحمد الصیرفی بقراءتی علیه، قال ابویعلی احمد بن عبدالواحد بن محمد ابنجعفر: قال ابوالحسن محمد بن ثابت بن عبدالله بن محمد بن ثابت الصیرفی: قال ابوالحسن علی بن محمد بن محمد بن محمد بن عقبة: قال ابومحمد سلیمان بن الربیع بن هشام النهدی الخزاز: قال ابوالفضل نصر بن مزاحم. عمرو بن شمر، عن السدی عن عبدالخیر الهمدانی قال: قالهاشم بن عتبة... ثم قال عبدالله بن هاشم واخذ الرایة فحمد الله واثنی علیه ثم قال: یایها الناس، انهاشما کان عبدا من عباد الله الذین قدر ارزاقهم، وکتب آثارهم، واحصی اعمالهم، وقضی آجالهم، فدعاه ربه الذی لا یعصی فاجابه، وسلم الامر لله وجاهد فی طاعة ابنعم رسول الله، واول من آمن به، وافقههم فی دین الله.
عبدالخیر همدانی میگوید: عبدالله بن هاشم پرچم را گرفت و حمد و ثنای الهی را بجا آورد سپس گفت: ای مردم همانا هاشم بنده از بندگان خداوند بود، آن خدایی که روزیشان را مقدر کرده و اعمالشان را شمارش کرده و اجلشان را حتمی قرار داده. هاشم از پروردگارش خواست و خداوند اجابتش فرمود و امر خود را به خدا واگذاشت و در راه اطاعت از پسر عم رسول خدا و نخستین کسی که به رسول خدا ایمان آورد و فقیهترین مردم در دین خدا بود، جهاد کرد ...
ابنابیالحدید نظر
سعید بن قیس همدانی را در نخستین مسلمان بودن امیرمؤمنان که در قالب
شعر بیان کرده، اینگونه گزارش کرده است: وقال سعید بن قیس الهمدانی یرتجز بصفین: هذا علی وابن عم المصطفی... اول من اجابه فیما روی•••••هو الامام لا یبالی من غوی
سعید بن قیس همدانی در صفین اینگونه رجز میخواند: این علی و پسر عموی مصطفی ... و طبق روایت او نخستین فردی است که دعوت رسول خدا را اجابت کرد.
سعید بن جبیر (متوفای ۹۵) یکی از تابعان است. ایشان گفتگوی مفصلی با
حجاج بن یوسف ثقفی دارد. در ابتدا حجاج نظر
سعید بن جبیر را درباره رسول خدا،
ابوبکر، عمر بن خطاب و عثمان سؤال کرد و او جواب داد. درباره امیرمؤمنان گفت: او پسر عموی رسول خدا و نخستین مسلمان است.
حدثنا عبدالرحمن بن محمد بن جعفر واحمد بن محمد بن موسی ثنا محمد بن عبدالله بن رستة ثنا ابراهیم بن الحسن العلاف ثنا ابراهیم بن یزید الصفار ثنا حوشب عن الحسن قال لما اتی الحجاج بسعید بن جبیر قال انت الشقی ابنکسیر قال بل انا سعید بن جبیر قال بل انت الشقی بن کسیر قال کانت امی اعرف باسمی منک قال ما تقول فی محمد قال تعنی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال نعم قال سید ولد آدم النبی المصطفی خیر من بقی وخیر من مضی... قال فما تقول فی علی قال ابنعم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واول من اسلم وزوج فاطمة و ابوالحسن والحسین.
هنگامیکه
سعید بن جبیر را نزد
حجاج آوردند، حجاج به او گفت: تو شقی
ابنکسیر هستید؟
ابنجبیر گفت: نه، من
سعید بن جبیرم. حجاج گفت: تو شقی بن کسیر هستی. سعید بن جبیر گفت: مادرم بیشتر از تو به اسم من شناخت داشت. حجاج گفت: نظر تو درباره رسول خدا چیست؟ گفت: ایشان آقای فرزندان آدم، پیامبر برگزیده، بهترین مردم گذشته و آینده بود... حجاج گفت: درباره علی چه میگویی؟ گفت: او پسر عموی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نخستین کسی بود که اسلام آورد و شوهر فاطمه و پدر حسن و حسین بود.
مجاهد (متوفای۱۰۲) یکی از علمای تابعی نیز متعقد است که علی (علیهالسّلام) نخستین مسلمان است که با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نماز خواند. این سخن مجاهد را بسیاری از علمای اهلسنت نقل کردهاند:
قال اخبرنا محمد بن عمر قال اخبرنا ابراهیم بن نافع واسحاق بن حازم عن ابینجیح عن مجاهد قال اول من صلی علی وهو بن عشر سنین؛ نخستین کسی که نماز خواند علی بود در حالی که ده سال داشت.
این روایت در این منابع
نقل شده است.
به نقل
ابنعبدالبر سه تن از علمای اهلسنت نیز عقیدهشان بر این است که علی (علیهالسّلام) نخستین فرد از میان مردان اسلام آورده است: وقال ابنشهاب وعبدالله بن محمد بن عقیل وقتادة و ابواسحاق اول من اسلم من الرجال علی؛ ابن شهاب، عبدالله بن محمد بن عقیل، قتاده و ابواسحاق گفتهاند: نخستین فرد از میان مردان که
اسلام آورد، علی بن ابیطالب است.
از
امام باقر (علیهالسّلام) نیز نقل شده است که ایشان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) را نخستین مرد
مسلمان میداند و این روایت را
ابوهلال عسکری چنین نقل کرده است:
واخبرنی ابواحمد قال: اخبر محمد بن ابیعمر النهدی قال: حدثنی ابوعبدالله ابنزیاد بن سمعان المدائنی، عن محمد بن علی بن الحسین قال: علی اول ذکر آمن وهو ابناحدی عشرة سنة، وهاجر الی المدینة وهو ابناربع وعشرین سنة؛ امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: علی نخستین مردی است که ایمان آورد، در حالی که یازده سال داشت و به سوی
مدینه هجرت کرد در حالی که ۲۴ سال از عمرش میگذشت.
ابن ابیالحدید این روایت را با این سندها نقل کرده است: عن محمد بن عمر، عن عبدالله بن سمعان، عن جعفر بن محمد (علیهالسّلام) عن ابیه محمد بن علی (علیهالسّلام)، ان علیاً حین اسلم کان ابن احدی عشرة سنة. وروی عبدالله بن زیاد المدنی، عن محمد بن علی الباقر (علیهالسّلام)، قال: اول من آمن بالله علی بن ابیطالب.
به نقل ابنعبدالبر سه تن از علمای اهلسنت نیز عقیدهشان بر این است که علی (علیهالسّلام) نخستین فرد از میان مردان اسلام آورده است: وقال ابنشهاب و عبدالله بن محمد بن عقیل و قتادة و ابواسحاق اول من اسلم من الرجال علی؛ ابنشهاب،
عبدالله بن محمد بن عقیل،
قتاده و
ابواسحاق گفتهاند: نخستین فرد از میان مردان که اسلام آورد، علی بن ابیطالب است.
ابناسحاق نیز سخن ابنشهاب زهری را نقل کرده است: وقال ابناسحاق اول من آمن بالله وبرسوله محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من الرجال علی بن ابی طالب وهو قول ابنشهاب الا انه قال من الرجال بعد خدیجة وهو قول الجمیع فی خدیجة؛ ابن اسحاق گفته: نخستین کسی که به خدا و رسول خدا ایمان آورد از میان مردان علی بن ابیطالب است. و این قول ابنشهب است با این تفاوت که وی گفته علی از میان مردان بعد از
خدیجه نخستین مسلمان است و قول همه درباره خدیجه همین است.
ابواسحاق ثعلبی و ثعالبی دو تن از مفسران اهلسنت، دو قول را درباره نخستین فرد مسلمان بعد از حضرت خدیجه را بیان کرده و تصریح کرده است که بنابر یک قول، اولین مردی که به رسول خدا ایمان آورد، و همراه ایشان نماز خواند، علی بن ابیطالب است. این قول از ابنعباس...
محمد بن منکدر، ربیعة الرای و ابوحازم است:
واختلفوا ایضاً فی اول من آمن برسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد امراته خدیجة بنت خویلد مع اتفاقهم انها اول من آمن بالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصدّقته. فقال بعضهم: اول ذکر آمن برسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصلّی معه علی بن ابیطالب (ح) وهو قول ابنعباس وجابر و زید بن ارقم و محمد بن المنکدر و ربیعة الرای وابی حازم المدنی.
به نقل ابنعبدالبر سه تن از علمای اهلسنت نیز عقیدهشان بر این است که علی (علیهالسّلام) نخستین فرد از میان مردان
اسلام آورده است: وقال ابنشهاب وعبدالله بن محمد بن عقیل وقتادة و ابواسحاق اول من اسلم من الرجال علی؛ ابن شهاب، عبدالله بن محمد بن عقیل، قتاده و ابواسحاق گفتهاند: نخستین فرد از میان مردان که اسلام آورد، علی بن ابیطالب است.
زمانیکه
خلافت بنیامیه منقرض شد و
بنیعباس روی کار میآمد،
محمد بن عبدالله بن حسن مثنی (وفات ۱۴۵) از مردم برای خودش بیعت گرفت و خود را
نفس زکیه خواند و لقب مهدی به خودش داد و از
مدینه خروج کرد. این امر بر
ابوجعفر منصور خلیفه عباسی گران آمد و برای محمد بن عبدالله نامهای نوشت که اگر
توبه کنی خودت و تمام شیعیان و فرزندانت در امان هستند و زندانیهای از خاندانت آزاد میشوند.
محمد بن عبدالله نیز در جوابش نوشت: ما نیز همانند تو به شما امان میدهیم؛ اما بدان که این حق، حق ما است و تو با نام و فضل ما به این جا رسیدی. و پدر ما علی
وصی و
امام بود پس چگونه شما وارث او شدهاید در حالی که ما زندهایم؟
تا این که مینویسد: وان الله تبارک وتعالی لم یزل یختار لنا؛ فولدنی من النبیین افضلهم محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ومن اصحابه اقدمهم اسلاما، واوسعهم علما، واکثرهم جهاداً علیٌ ابنابیطالب ...؛ همانا خداوند بلند مرتبه پیوسته ما را برگزید؛ پس ما را از پیامبران به دنیا آورد که برترین پیامبران محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. از اصحاب آن حضرت که پیشگامترین آنها در اسلام آوردن، و گستردهترین آنها از نظر علم و جهاد کنندهترین آنها علی بن ابیطالب است ...
در برخی منابع دیگر آمده که محمد بن عبدالله نوشت: ان الله اختارنا واختار لنا فوالدنا من النبیین محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ومن السلف اولهم اسلاما علی بن ابیطالب ...
مسعودی درباره نخستین مسلمان دو قول را مطرح کرده و میگوید: نخستین فرد از میان حضرت علی (علیهالسّلام) است و این قول اهلبیت و شیعیان است:
وتنوزع فی اول من آمن به من الذکور، بعد اجماعهم علی ان اول من آمن به من الاناث خدیجة. فقال فریق منهم اول ذکر آمن به علی بن ابیطالب - هذا قول اهل البیت وشیعتهم، وروی ذلک عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب وجابر بن عبدالله الانصاری، وزید بن ارقم فی آخرین
درباره نخستین مرد مسلمان اختلاف کردهاند بعد از این که همه مسلمانان اجماع دارند که از میان زنان نخستین فرد مسلمان حضرت خدیجه است. برخی از آنها گفتهاند: نخستین مرد مسلمان و مؤمن علی بن ابیطالب است. این قول
اهلبیت و شیعیان آنها است. این قول را
عبدالله بن عباس،
جابر بن عبدالله انصاری،
زید بن ارقم... روایت کردهاند.
حاکم نیشابوری، یکی از محدثان به نام اهلسنت، تصریح میکند که در میان تاریخنویسان هیچ اختلافی در نخستین مسلمان بودن علی (علیهالسّلام) از میان مردان نیست:
ولا اعلم خلافا بین اصحاب التواریخ ان علی بن ابیطالب رضی الله عنه اولهم اسلاما وانما اختلفوا فی بلوغه والصحیح عند الجماعة ان ابا بکر الصدیق رضی الله عنه اول من اسلم من الرجال البالغین بحدیث عمرو بن عبسة انه قال یا رسول الله من تبعک علی هذا الامر قال حر وعبد واذا معه ابوبکر وبلال رضی الله عنهما.
من درباره این که علی بن ابیطالب نخستین فرد مسلمان از میان صحابه است، در میان تاریخنویسان اختلافی نمیبینم و تنها اختلاف در
بلوغ ایشان هنگام اسلام آوردن است. اما قول صحیح در نزد اهلسنت این است که ابوبکر اولین مرد مسلمان بالغ است ...
ابونعیم اصفهانی یکی از علمای برجسته اهلسنت، زید را نخستین مسلمان بعد از امیرمؤمنان (علیهالسّلام) میداند. معنای سخن ابونعیم این است که قبل از زید حضرت علی اسلام آورده و نخستین فرد از یمان مردان بوده است: انعم الله علیه (زید) بالاسلام وانعم علیه النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بالعتق. وکان اول من اسلم بعد علی؛ خداوند برای زید اسلام را هدیه کرد و انعامی دیگر بر او، آزادی وی از جانب رسول خدا است. زید نخستین مسلمان بعد از علی بوده است.
ابنابیالحدید زیر عنوان «المحققون من اهل السیرة علی (علیهالسّلام) اول من اسلم» سؤالی را درباره این که حضرت علی چرا خودش اولین مؤمن معرفی کرده، مطرح میکند آنگاه خودش پاسخ آن را بیان کرده است:
المسالة السادسة: ان یقال: کیف قال: وسبقت الی الایمان، وقد قال قوم من الناس: ان ابا بکر سبقه، وقال قوم: ان زید بن حارثة سبقه؟ والجواب: ان اکثر اهل الحدیث واکثر المحققین من اهل السیرة رووا انه (علیهالسّلام) اول من اسلم، ...؛ مساله ششم این که: اگر سؤال شود که علی درباره خودش فرموده: «پیش از همه به سوی ایمان شتافتم» در حالی که گروهی از مردم گفتهاند که ابوبکر به سوی ایمان پیشگام بوده است. و برخی گفتهاند زید بن حارثه. پاسخ این است که بسیاری از محدثان و محققان از سیرهنویسان روایت کردهاند که علی (علیهالسّلام) نخستین مسلمان است ...
طرسوسی (متوفای۷۵۸هـ) یکی از قاضیان حنفی در
مصر بوده و درباره امیرمؤمنان (علیهالسّلام) مینویسد:
علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بنهاشم القرشی، ابوالحسن، امیرالمؤمنین رضی الله عنه، رابع الخلفاء الراشدین، وابن عم رسول الله وزوج ابنته فاطمة رضی الله عنها و اول الناس اسلاماً بعدام المؤمنین خدیجة (رضیاللهعنها) علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم قرشی، کنیهاش ابوالحسن، امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، چهارمین خلیفه راشد، پسر عموی رسول خدا، شوهر دختر رسول خدا فاطمه زهرا و نخستین فرد مسلمان بعد از امالمؤمنین خدیجه است.
ابنتیمیه (متوفای۷۲۸هـ) در کتاب «
منهاج السنة النبویة» در نقد استدلال
علامه حلی به آیه «هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین» اقرار میکند که علی اولین مسلمان بوده است ولی اشکال میکند که این اسلام به خاطر کوچکی حضرت علی فایدهای نداشته است!
الوجه الرابع ان یقال من المعلوم بالضرورة و التواتر ان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما کان قیام دینه بمجرد موافقة علی فان علیا کان من اول من اسلم فکان الاسلام ضعیفا فلولا ان الله هدی من هداه الی الایمان و الهجرة و النصرة لم یحصل بعلی وحده شیء من التایید.
دلیل چهارم این که: روشن و ضروری است و به
تواتر ثابت است که قوام دین رسول خدا به مجرد موافقت علی نبوده است؛ زیرا علی نخستین فرد مسلمان بوده است، پس اسلام در آن زمان ضعیف بوده است؛ پس اگر خداوند کسانی را به سوی ایمان و هجرت و نصرت هدایت نمیکرد، تنها از طریق علی هیچگونه تاییدی حاصل نمیشد.
حسن بن عمر بن حبیب (متوفای۷۷۹هـ) مینویسد: اول ذکر آمن بالله ورسوله علی بن ابیطالب وهذه منقبة لا نظیر لوجهها النضیر فی المناقب اسلم وهو ابنعشر سنین... ثم اسلم زید بن حارثة ... ثم اسلم ابوبکر الصدیق؛ نخستین مردی که به خدا و رسولش ایمان آورد، علی بن ابیطالب است. پیشگامی او در ایمان، منقبتی است که برای چهره درخشان او در مناقب، همانند ندارد. او اسلام آورد در حالی که پسر ده ساله بود ...
زینالدین عراقی (متوفای۸۰۶هـ) مینویسد: وما ذکرنا انه الصحیح من ان علیا اول ذکر اسلم هو قول اکثر الصحابة ابی ذر وسلمان الفارسی وخباب بن الارت وخزیمة بن ثابت وزید بن ارقم وابی ایوب الانصاری والمقداد بن الاسود ویعلی بن مرة وجابر بن عبدالله وابی سعید الخدری وانس بن مالک وعفیف الکندی...
صحیح این است که علی اولین مردی است که اسلام آورد و این قول اکثر صحابه رسول خدا همانند
ابوذر و... است.
تا این جا سخنان تابعان و علمای قدیم و معاصر اهلسنت بیان شد که علی (علیهالسّلام) نخستین فرد
مسلمان در
امت اسلام است.
بدرالدین عینی حنفی (متوفای۸۵۵هـ) یکی از شارحان
صحیح بخاری این قول را ترجیح داده است که علی بن ابیطالب نخستین فرد مسلمان است. وی در کتابش مینویسد:
۳۳۷ - علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بنهاشم الهاشمی: ابنعم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، وزوج ابنته، من السابقین الاولین، والمرجح انه اول من اسلم، وهو احد العشرة؛ علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی: پسر عموی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شوهر دخترش، از پیشگامان نخستین است. قول مرجح این است که او اولین مسلمان است...
حلبی (متوفای۱۰۴۴) از سیرهنویسان معروف اهلسنت مینویسد:
وقول بعض الحفاظ ان ابا بکر رضی الله تعالی عنه اول الناس اسلاما هو المشهور عند الجمهور من اهل السنة لا ینافی ما تقدم من ان علیا اول الناس اسلاما بعد خدیجة ثم مولاه زید بن حارثة لان المراد اول رجل بالغ لیس من الموالی اسلم ابوبکر.
قول برخی از حفاظ بر این که ابوبکر اولین مسلمان بوده، مشهور در نزد اهلسنت است، اما این قول با آن چه گذشت که علی اولین مسلمان بعد از
خدیجه بوده است، و پس از آن
زید بن حارثه، منافات ندارد؛ زیرا مراد این است که ابوبکر اولین مسلمان بالغ بوده است.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «اميرالمومنين (علیهالسّلام)، نخستين مسلمان»