• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آداب زیارت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آداب زیارت، مجموعه‌ای از رفتارها و گفتارهای شایسته است که در باب زیارت معصومین (علیهم‌السلام) در منابع روایی و حدیثی بیان شده است. این آداب به دو دسته اختصاصی و مشترک تقسیم می‌شوند.
داشتن وضو و غسل زیارت، لباس پاکیزه پوشیدن، حضور قلب، ترک سخن بیهوده و لغو، اذن دخول و تسبیح خدا و صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام) از جمله آداب مشترک زیارت معصومین (علیهم‌السلام) است.



از مطالعه باب عبادات در‌ فقه اسلام این نتیجه‌ کلی عاید می‌شود که در‌ این آیین حنیف نخست طهارت است و بعد عبادت. این طهارت، بعد از پاک بودن بدن از نجاسات با وضو و غسل حاصل می‌شود. از آنجا که اعمال ظاهری اثری خاص در ‌روح انسان دارد، این شستشو و طهارت ظاهر که به قصد قربت انجام می‌گیرد، علاوه بر نظافت صوری و پاک شدن از بوی ناخوش بدن، در ایجاد طهارت باطن و صفای دل نیز مؤثر خواهد بود، و آمادگی روانی لازم برای دیدار شخصیت‌های مقدس و کسب فیض از حضورشان را به انسان می‌بخشد وجود چنین فوایدی است که وضو گرفتن و غسل زیارت کردن را جزء آداب مقدماتی زیارت گردانده است.
بجاست یادآوری شود بنا به نظر بعضی فقها، هرگاه کسی بعد از طلوع فجر غسل کند آن غسل تا شب برای هر عملی که غسل مستحب لازم دارد کافی است.


پوشیدن لباس پاک و نو، که بهتر است سپید رنگ باشد، و خوشبو کردن خود با مواد معطر، جز در ‌زیارت سید الشهداء حسین بن علی (علیه‌السّلام)، سفارش شده است.


سخن بیهوده و لغو را ترک نماید، و از مجادله و بحث‌های خصومت‌انگیز جداً پرهیز کند. قرآن کریم حج‌گزاران را چنین می‌فرماید: «پس هر که در‌ این (ماه‌های معلوم) حج را (با احرام‌گرفتن، بر خود) واجب گرداند (بداند که در‌ اثنای حج) باید آنچه در ‌زناشویی رواست ترک نماید، و کار ناشایست (چون دروغ و بدگویی و دیگر معاصی) و جدال را رها کند.»


هنگام رفتن به روضه‌ مقدسه با وقار و آرامی‌ گام بردارد، و با حالت فروتنی و سر به زیر حرکت کند و به اطراف خود توجه ننماید، تا تجمع حواس و حضور قلب لازم را در‌خود فراهم آورد.


با تسبیح و ستایش آفریدگار متعال زبان را به ذکر و دل را به عظمت الهی مشغول گرداند، و همچنین با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد حق امامت و هدایت آنها را سپاس گوید.


چون به حرم و آستان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یا امام رسید بایستد و اذن دخول بخواند، یعنی اجازه ورود طلبد، چنان که خداوند می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خانه‌های پیغمبر داخل مشوید مگر آن که به شما اجازه داده شود»، شایسته است زائر معنی اِذن دخول را بداند، و بتواند با فهمِ آن، مقاماتِ روحانی و عظمت معنوی حجت‌های الهی را که حاضر و ناظر حالات او هستند به خاطر آورد، و خود را خطاکار و مقصر در ‌ادای وظایف شمرد، به خصوص وظایف اجتماعی و رسیدگی به احوال شیعیان.

۶.۱ - حکایت علی بن یقطین و ابراهیم جمال

برای آگاه شدن از شرایط اصلی پذیرش امام و اجازه ورود دادن مناسب است نقل حکایت ذیل: (محدث قمی ‌نیز حکایت را در‌ چنین موضعی جزء آداب زیارت نقل کرده.)، علی بن یقطین از شیعیانی بود که حضرتِ موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) به او فرموده بودند در‌ دستگاه حکومت هارون‌الرشید باشد و به کارگشایی شیعیان و دفع ستم از آنان بپردازد. یک روز ابراهیم جَمّال (شتربان) که از شیعیان بود خواست نزدش برود چون هم‌شأن او نبود نتوانست در مجلس علی بن یقطین راه یابد و عرض حال کند.
از قضا همان سال علی بن یقطین قصد زیارت مکه‌ معظمه کرد، در ‌مدینه خواست خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) برسد، اما بر خلاف انتظارش امام به او اجازه‌ ورود نداد. روز دیگر علی در ‌بیرون خانه حضرت را ملاقات کرد، و از تقصیری که موجب شده اذن دخول نیابد جویا شد. موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) پاسخ داد: به این علت که برادرت ابراهیم جَمّال را به مجلست راه ندادی، حق تعالی سعی تو را قبول نمی‌فرماید مگر پس از آن که ابراهیم تو را عفو کند و خشنود گردد! آن حاکم مؤمن و معتقد به عترت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفت: ‌ای سرور و مولایِ من ابراهیم را چگونه ملاقات کنم، در‌صورتی که من در‌ مدینه‌ام و او در‌ کوفه؟
امام فرمود: چون شب فرا رسد، بدون این که اصحاب و غلامانت بفهمند به بقیع برو. در‌ آنجا شتری آماده خواهی دید، شتر را سوار شو و به کوفه برو. علی بن یقطین فرمان امام را پذیرفت، و شب هنگام به بقیع رفت و شتر را دیده سوار شد و روانه کوفه گشت، و زودتر از زمان معمول درِ خانه ابراهیم جَمّال رسید و در‌ را کوبید. ابراهیم جویای نام مراجعه کننده شد. گفت: علی بن یقطینم. ابراهیم با شگفتی گفت: علی بن یقطین بر درِ خانه من چه می‌کند؟ او کجا و من کجا! علی گفت: بیرون بیا که من مشکلی بزرگ دارم، و او را قسم داد که اذن دخول بدهد چون داخل شد گفت: ‌ای ابراهیم! امام و مولایم مرا نمی‌پذیرد، مگر آن که تو مرا ببخشی.
ابراهیم پاسخ داد: غَفَر الله لک. خدایت بیامرزد. اما علی بن یقطین ـ که رضای امام را طالب بود و کفّاره‌ خودبزرگ‌بینی را می‌خواست ادا کند ـ قانع نشد و صورت بر خاک گذاشت و از ابراهیم خواست که پای روی صورتش بگذارد و گونه‌هایش را پایمال کند. ابراهیم خودداری کرد و ادب نمود. اما علی او را سوگند داد، و مصرّانه خواست که چنین کند. ابراهیم ناگزیر پا بر صورت آن دولت مردِ مؤمنِ متعهد گذاشت و به گونه‌هایش مالید، و علی می‌گفت: اللهمَ اشهَد! بار خدایا گواه باش...
علی بن یقطین چون به این کیفیت شتربان را از خود خشنود گرداند، و طاغوت نفس را لگدمال و ذلیل کرد، از خانه‌ ابراهیم بیرون آمد و با همان وسیله به مدینه بازگشت. یک سر بر درِ خانه امام هفتم رفت و اذنِ دخول طلبید. اجازه یافت و وارد شد و مورد عنایت حجت خدا قرار گرفت. و این است اهمیت حقوق برادران مؤمن در ‌اسلام و چگونگی ادای آن. و این است راه ورود به خانه‌های مبارک ائمه‌ معصومین ‌(علیهم‌السّلام) و پذیرفته شدن زائر در ‌نزد امام.


درباره‌ بوسیدن اشیاء مقدس، هنگام ورود عتَبه و آستانه‌ مبارکه را ببوسد. فقیه بزرگوار شیخ شهید می‌فرماید: اگر زائر در‌درگاه حرم سجده‌ شکر کند که توفیق زیارت امام را یافت بهتر است. (ملا محمدباقر مجلسی عبارت شهید را با مقدمه‌ای نقل می‌کند: «شیخ شهید (علیه‌الرحمه) گفته است که مطلع نشدم در ‌باب بوسیدن عتَبه (= درگاه) بر نصّی که اعتماد بر آن داشته باشم، و لیکن فرقه‌ امامیه برآنند که خوب است، و اگر...» سپس عبارت مذکور در ‌متن را می‌آورد و می‌افزاید «و گمان فقیر آن است که چون منعی از بوسیدن عتبه وارد نشده است اگر به عموماتی (= احکام کلی) که در‌ باب تعظیم و تکریم ایشان وارد شده است به عمل آورد خوب است.»
[۵] مجلسی، محمد باقر، تحفة الزائر، ص۲۳- ۲۴.
بنابراین معلوم می‌شود بوسیدن در ‌یا درگاه اگر مستحب هم باشد چندان اهمیتی ندارد، و آدابی بس مهمتر در‌ نظر شارع هست که باید بیشتر به آنها پرداخت، بلی از نظر عاطفی همه شوقی به آن دارند چنان که در ‌متن بیان شد.)
واضح است که بوسیدن نشان علاقه و اظهار محبت است، و همان طور که شاعر عرب در‌ چنین مواردی گفته «عشق خانه و کاشانه نیست که تا ژرفای دلم نفوذ کرده و مرا بی‌تاب نموده، بلکه این عشق کسی است که در‌ خانه مسکن گزیده.»
آری بوسیدن و دست مالیدن بر در‌ و دیوار یا گرفتن ضریح سیمین و زرین، هیچ گاه مستقلاً مورد توجه زائر ـ حتی عوام از آنان ـ نیست. بلکه از نظر انتسابی است که به امام یافته، و به سبب قرب جواری که دارد محبوب گشته تعظیم و تکریم می‌شود. در‌ واقع چون زائر به شوق دیدار پیشوای عزیز و کریم خود رو به خانه‌اش می‌آورد، اما به او دسترسی پیدا نمی‌کند، بدین طریق شعله عشق مقدس خود را نمایان می‌کند و التهاب درون را آرامش می‌بخشد، و چه کوتاه فکرند و بدور از عالم محبت و معرفت، کسانی که این گونه احترامات طبیعی را ناروا می‌شمرند، در‌ صورتی که بسا خود نسبت به تصویر یا دستمال فرزندِ مُرده یا دوست از وطن دور مانده! چنین احساساتی را ابراز می‌کنند.

۷.۱ - نظر موافق علمای اهل سنت

صاحب الغدیر تحت عنوان «تبرک به قبر شریف رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با چسباندن و خود را بر خاک مرقد مالیدن و بوسیدن آن» می‌نویسد: «قول به حرمت این عمل را از هیچ یک از علمای صاحب نظر مذاهب اربعه نیافتم» سپس به آنچه ناقلان اخبار و صاحبان آثار از سیره‌ رایج اصحاب و سلفِ صالح ذکر کرده‌اند، استناد نموده که از آنهاست:

۷.۱.۱ - زیارت مرقد مطهر نبی معظم

رفتار مشتاقانه و زیارت سوزناک حضرت زهرا (علیهاالسّلام) و بلالِ مؤذن از مرقد مطهر نبی معظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) که نقل شد، و همچنین روایت امام علی (علیه‌السّلام) درباره‌ عربی که سه روز بعد از دفن پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به زیارت آمد، و شیفته وار خود را بر مدفن حضرتش ‌انداخت و خاک بر سر ریخت، و با آن روح مقدس به راز و نیاز نشست و جواب گرفت.

۷.۱.۲ - روایت ابو ایوب انصاری

اما جالب‌تر روایتی است صحیح (مؤلف الغدیر بعد از نقل آن حدیث توضیح می‌دهد که چند تن از بزرگان اهل سنت مانند حاکم در ‌مستدرک و ذهبی در‌ تلخیصش آن را صحیح دانسته‌اند) که داود بن ابی‌صالح ناقل آن است، و شاهدی است بر جواز روی بر قبر نهادن و با محبوب خدایی ارتباط روحی برقرار نمودن ـ که موضوع بحث است ـ و هم دلیلی روشن بر حق حاکمیت و ولایت «اهل دین» و فقهای جامع الشرایط برای اجرای احکام دین خدا، و اینک ترجمه‌ آن:
روزی مروان (مقصود مروان بن حکم است که خود و پدرش از دشمنان عنود اسلام بودند. پس از حاکمیت اسلام به حکم پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) تبعید شده بودند. حَکَم مشاور خاص و محرم اسرار معاویه بود، و مورد انتقاد شدید ابوذر غفاری صحابی مبارز معروف.
[۸] فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، ص۱۳۷.
ظاهراً ابو ایوب انصاری می‌خواهد در‌جواب مروان، منکر اصلی و بزرگ امت اسلام را که ولایت کسانی چون معاویه و حکَم و مروان و همه‌ بنی‌امیه است یادآور شود.)، (به مرقد شریف نبوی) توجه کرد. مردی را دید که روی بر قبر نهاده. گردنش را گرفت و گفت: آیا می‌دانی چه می‌کنی؟ زائر رو به سویش کرد، ناگهان معلوم شد که ابو ایوب انصاری (صحابی بزرگ و محبوب رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)) است، و گفت: آری: (آگاه به کار خودم)، زیرا که من نزد سنگ نیامدم، واقعاً پیش رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آمدم، پیش سنگ (جماد) نیامدم.
سپس برای تنبیه آن اموی بی‌عقیده علت اساسی انحطاط مسلمین و خرابی دین را که از ناحیه حکّام غاصب بی‌دین است از زبان پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) چنین بازگو کرد: از رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) شنیدم که می‌گفت: «لاتَبکُوا علی الدینِ اذا ولیَه اهلُه ولکن ابکوا علی الدین اذا ولیّه غیر اهلِه»: زمانی که اهل دین (دین‌شناسان پرهیزگار) ولایت دینی را بر عهده گیرند (و سرپرست شرعی مسلمین شوند) بر دین گریه مکنید، لیکن بر دین بگریید وقتی که غیر اهلش ولایت و (حکومت) یابند. آیا تاریخ سیاسی کشورهای اسلامی‌ جهان گواه صحت و صدق حدیث مذکور نیست؟

۷.۱.۳ - سخن علامه امینی

مرحوم امینی از این خبر نتیجه‌ دیگری ـ در‌ موضوع زیارت ـ نیز می‌گیرد و می‌گوید: «این حدیث به ما خبر می‌دهد که منع از توسل به قبرهای طاهره همانا که از بدعت‌های امویان و ضلالت‌هایشان است که از زمان صحابه بوده، و گرنه گوش دنیا هرگز نشنیده که یک صحابی هم منکر توسل شود، غیر از زاده‌ خانه‌ امیه، یعنی مروان خائن کینه‌توز...».
همچنین از حافظ ابن‌حجر نقل می‌کند که می‌گوید: «بعضی علما از مشروعیت بوسیدن حجر الاسود استنباط کرده‌اند که بوسیدن آنچه مستحق تعظیم و شایسته‌ بزرگداشت است ـ از انسان و غیر او ـ جایز است. اما بوسیدن دست آدمی ‌پس پیشی جستن در ‌اظهار ادب است»، یعنی کاری پسندیده است.

۷.۱.۴ - سخن مرحوم مجلسی

مرحوم مجلسی می‌نویسد: «احوط آن است که سجده بر قبر نکند، اما پهلوهای صورت را بر قبر گذاشتن و دعا و تضرع نمودن سنّت است.»
[۱۳] مجلسی، محمدباقر، تحفة الزائر، ص۲۶.
(امروزه که قبور مطهر ائمه در‌ پوشش ضریح هست، برای عموم زائران عمل به چنین سنتی ممکن نیست، و لذا صورت را بر ضریح می‌گذارند، و بدین وسیله ادای احترام و اظهار اشتیاق به صاحب مرقد می‌نمایند.)


چون قبر مطهر را دید پیش از شروع به خواندن زیارت تکبیر گوید و خدای تعالی را به بزرگی یاد کند. چنان که بعضی علمای ما یادآور شده‌اند، ظاهراً حکمت تکبیر قبل از خواندن زیارت این باشد که از پیدا شدن حالت مبالغه (مبالغه: صفات پسندیده (یا ناپسند) شخصی را به صورتی بیان کردن که دور از ذهن باشد یا محال، و از این راه عظمت و تعالی (یا بدی) او را نشان دادن) یا غفلت از عظمت حق تعالی جلوگیری شود.


در‌صورتی که مزاحمتی نباشد نزد ضریح مطهر برود، به طوری که بتوند خود را به آن بچسباند و زیارت بخواند. این فکر که دور ایستادن ادب است خیالی است باطل، که در ‌روایت تکیه کردن به ضریح و بوسیدن آن وارد شده. بدیهی است رعایت این ادب در‌صورتی است که موجب مزاحمت و آزار دیگر زوار یا تماس با بانوان نشود. در ‌ازدحام زوار سزاوار است کسانی که سبقت به ضریح گرفته‌اند، زیارت خود را کوتاه کنند و زودتر بیرون روند تا دیگران نیز به قُربِ ضریح نایل گردند.
نا آشنایی عامه مردم با آداب و سنت‌های اصیل اسلامی ‌این پندار را در ‌اکثر عوام به وجود آورده که زیارت یعنی گرداگرد ضریح گشتن و آن را لمس کردن و بوسیدن، چنان که اگر به واسطه ی کثرت جمعیت موفق به چنین کاری نشوند زیارت خود را ناقص می‌شمرند و ‌اندوهگین می‌شوند، در‌حالی که زیارت با حضور زائر نزد مَزور حاصل می‌شود. در‌حقیقت همان توجه قلبی به امام و اظهار احترام و سلام کردن و پیوند روحی با او برقرار نمودن اصل زیارت است، و خواندن زیارتنامه‌ها نیز برای افزایش معرفت و ایجاد چنین حال و روحیه‌ای است.
بنابراین در‌اطراف ضریح مطهر گردیدن و به آن دست مالیدن، گرچه در‌ خلوت مطلوب است، اما بجا نیاوردن آن هم خللی به اصل زیارت وارد نمی‌کند، به خصوص که بزرگانی چون علامه محمد باقر مجلسی دور ضریح طواف کردن را محل تامل دانسته‌اند.


اگر عذری از ضعف و دردِ پا ندارد زیارت را ایستاده بخواند.


هنگام زیارت خواندن پشت به قبله و رو به قبر منوّر بایستد، (ابن حجر و حَفّاجی در‌این مورد می‌نویسد: پشت به قبله و رو به وجه شریف رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ایستادن مذهب ما (پیروان شافعی) و همه‌ی علمای (اهل سنت) است. ) و چون از آن فارغ شد گونه‌ها را به ضریح گذارد و تضرَّع و دعا کند و سپس به طرف سر مطهر برود و رو به قبله ایستاده دعا کند.


زیارت‌های ماثوره و منقول از ائمه‌ی معصومین ‌(علیهم‌السّلام) را بخوند، و از خواندن عبارت مَجعول و ساخته‌ی ذوق افراد اجتناب کند.


هنگام خواندن زیارت صدای خود را بلند نکند، چنان که آیه‌ی مربوط پیش از این نقل شد.


دو رکعت نماز به نیت نماز زیارت بخواند، و بهتر است در‌بالای سر مطهر این نماز را بجا آورد. (چون فضای بالای سرِ امام محدود است و زائران فراوان، سزاوار است مؤمنان بعد از خواندن نمازِ زیارت، محل را برای فیض بردن بقیه برادران ترک کنند.)


بعد از نماز دعاهای وارده را بخواند، یا آنچه به خاطر او می‌رسد برای خود و بستگان و حق داران از پروردگار متعال بخواهد.


قرآن تلاوت کند و هدیه نماید به روح مقدس امام. مرحوم مجلسی در‌ تحفة الزائر به استحباب قرآن خواندن نزد ضریح هر امام تصریح کرده.


اگر ورود زائر به حرف مصادف با اقامه‌ی جماعت شود، ابتدا نماز به جا آورد و سپس زیارت بخواند. همچنین اگر در‌بین زیارت نماز بر پا شد مستحب است که زیارت را قطع کند و به نماز روی آورد.


بانوان هنگام زیارت رعایتِ حفاظ و حجاب و خویشتن داری باید بنمایند، و محل عبور و زیارت خود را در‌جایی انتخاب کنند که موجب اختلاط و رویارویی با مردان نشود.


بر مسکینان و درماندگان به خصوص افراد آبرومندی که در ‌غربت تهی دست شده‌اند، احسان و انفاق کند.


چون حظّ روحانی خود را از زیارت به دست آورد، در ‌بیرون رفتن از حرم مقدس شتاب کند، نه اینکه در‌گوشه و کنار برای استراحت بنشیند و به سخنان دنیوی یا بیهوده خود را سرگرم نماید، که این خلاف ادب حضور و بزرگداشت حجت خداست. (برای آگاهی از نظر علمای اهل سنت دربار ه‌ی آداب سفر و زیارت مرقد مطهر نبوی و شباهت‌های زیاد با آنچه نقل شد، رجوع کنید به: )


۱. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۶۴، ح۲۰۴.    
۲. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۳، ص۵۱۷.    
۳. بقره/سوره۲، آیه ۱۹۷.    
۴. احزاب/سوره۳۳، آیه ۵۳.    
۵. مجلسی، محمد باقر، تحفة الزائر، ص۲۳- ۲۴.
۶. امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۴۶- ۱۴۸.    
۷. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۸۲.    
۸. فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، ص۱۳۷.
۹. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۴۸.    
۱۰. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۸۶.    
۱۱. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۴۹.    
۱۲. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، تحفة الزائر، ص۲۶.
۱۴. امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۵، ص۱۳۴.    
۱۵. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۲۱۰.    
۱۶. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۸۶- ۲۱۰.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آداب زیارت»، تاریخ بازیابی ۹۵/۳/۹.    






جعبه ابزار