• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تمرین‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تکرار عمل به منظور حصول عادت و آسان شدن آن بر انسان را تمرین گویند و از آن به مناسبت در بابهای صلات، صوم و حج یاد شده است.




بر ولیّ مستحب است کودک را پس از رسیدن به سنّ تمییز (شش یا هفت سالگی) بویژه در پسر پس از نُه سالگی به نماز خواندن و نیز قضای آن؛ بلکه هر عبادتی ـ اعم از واجب و مستحب ـ در حدّ وسع و توانایی طفل، تمرین دهد.
و نیز تمرین دادن کودکان بر عادات و اخلاق حسنه مستحب است؛
[۲] العروة الوثقی، ج۱، ص۷۴۱.
[۳] العروة الوثقی، ج۲، ص۲۱۷.
[۴] کلمة‏التقوی، ج۲، ص۶۶.
[۵] توضیح‏المسائل، ج۱، ص۷۸۵.
بلکه تأدیب و تنبیه آنان در راستای تمرین و عادت دادن به ترک معصیت یا انجام دادن واجبات بویژه پس از نُه یا ده سالگی در حدّی که موجب دیه نگردد جایز است.
[۶] مجمع المسائل، ج۳، ص۲۶۶.




در اینکه عبادتهای کودک ممیّز، شرعی است ـ بدین معنا که امر شارع به ولیّ طفل جهت واداشتن وی مثلا به نماز، امر به طفل محسوب می‏گردد و در نتیجه عبادات او امتثال امر شارع خواهد بود و بر آن اجر و ثواب مترتّب می‏گردد ـ و یا صرف تمرین است و از جانب شارع، امری متوجه کودک نشده تا وی آن را امتثال کند، در نتیجه ثواب و پاداشی بر آن مترتّب نمی‏گردد، اختلاف است.
[۹] التنقیح (الطهارة)، ج۷، ص۳۱۱-۳۱۰.

چنان‏که در مراد از شرعی بودن عبادات کودک، اختلاف است. گروهی شرعی بودن عبادات نابالغ را همچون شرعی بودن عبادات بالغ دانسته‏اند؛ بدین معنا که همان مصلحتی که در امر شارع به بالغ وجود دارد در امر به نابالغ نیز وجود دارد با این تفاوت که مصلحت نسبت به بالغ، الزامی و نسبت به نابالغ غیر الزامی است.



در مقابل، برخی شرعی بودن عبادات نابالغ را به لحاظ مصلحت تمرین دانسته‏اند؛ بدین معنا که عبادت برای کودک به لحاظ مصلحت تمرین مستحب است و جز آن مصلحتی دیگر در عبادات نابالغ وجود ندارد.



بنابر قول به شرعی بودن عبادات کودک ممیّز، عبادات وی در صورت تحقق دیگر شرایط صحّت، صحیح است. در نتیجه اگر در اثنای نماز یا پس از آن و پیش از خروج وقت، بالغ شود اعاده لازم نیست.
وضوی او نیز صحیح است و نیازی به تجدید ندارد. چنان‏که اگر غسل جنابت یا غسل مسّ میّت کرده پس از بلوغ نیازی به تجدید آن نیست.
[۱۶] التنقیح (الطهارة)، ج۷، ص۳۱۰.

امّا بنابر قول به تمرینی بودن عبادات کودک، احرام حج یا عمره او سبب تحریم تروک احرام نمی‏شود و نیز ترک طواف نساء موجب حرمت زنان بر او نمی‏گردد.


 
۱. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۴۹.    
۲. العروة الوثقی، ج۱، ص۷۴۱.
۳. العروة الوثقی، ج۲، ص۲۱۷.
۴. کلمة‏التقوی، ج۲، ص۶۶.
۵. توضیح‏المسائل، ج۱، ص۷۸۵.
۶. مجمع المسائل، ج۳، ص۲۶۶.
۷. توضیح المسائل (بهجت)، ص۳۱۴.    
۸. مستمسک العروة، ج۷، ص۱۰۱.    
۹. التنقیح (الطهارة)، ج۷، ص۳۱۱-۳۱۰.
۱۰. مستمسک العروة، ج۷، ص۱۰۲-۱۰۱.    
۱۱. فقه الصادق، ج۸، ص۲۸۵.    
۱۲. فقه الصادق، ج۹، ص۳۴۴-۳۴۱.    
۱۳. منهاج الصالحین (خوئی)، ج۱، ص۲۰۳.    
۱۴. جواهر الکلام، ج۳، ص۴۲.    
۱۵. جواهر الکلام، ج۷، ص۲۶۴.    
۱۶. التنقیح (الطهارة)، ج۷، ص۳۱۰.
۱۷. تقریرات الحج (گلپایگانی)، ج۲، ص۴۰.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۳۱.    



جعبه ابزار