• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استیفا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



استیفاء در دو معنا به کار رفته است:
۱. گرفتن حق به طور کامل به وسیلۀ صاحب حق.
۲. به آخر رسانیدن عدد در ازدواج و طلاق.
از استیفاء به معنای نخست در بسیاری از باب‌ها مانند زکات، دین، رهن، اجاره، وکالت، نکاح، قضاء، حدود و تعزیرات، قصاص و دیات به مناسبت سخن رفته است.
استیفاء به معنای دوم در باب نکاح و طلاق آمده است.

فهرست مندرجات

۱ - اقسام حق مورد استیفاء
۲ - استیفای حق اللّه غیر مالی
       ۲.۱ - استیفای حدود
              ۲.۱.۱ - کیفیت استیفای حد
              ۲.۱.۲ - استیفای حدود در مسجد
              ۲.۱.۳ - استیفای حدود در حرم مکّه
       ۲.۲ - استیفای تعزیر
۳ - استیفای حق اللّه مالی
       ۳.۱ - استیفای زکات
۴ - استیفای حق النّاس غیر مالی
       ۴.۱ - استیفای قصاص
              ۴.۱.۱ - در قصاص نفس
              ۴.۱.۲ - در قصاص عضو
              ۴.۱.۳ - صغیر یا مجنون بودن ولی دم
              ۴.۱.۴ - ولی دم نداشتن مقتول
              ۴.۱.۵ - آلات قصاص نفس یا عضو
              ۴.۱.۶ - قصاص قبل از بهبود مجنی علیه
۵ - استیفای حق الناس مالی
       ۵.۱ - استیفای دین
       ۵.۲ - استیفای مرتهن از رهن
       ۵.۳ - استیفاء در اجاره
       ۵.۴ - استیفای دیه
       ۵.۵ - وکالت در استیفاء
۶ - استیفاء به معنای دوم
       ۶.۱ - استیفای عدد در نکاح
       ۶.۲ - استیفای عدد در طلاق
۷ - پانویس
۸ - منبع



حق مورد استیفاء یا از حقوق خداوند است یا از حقوق مردم و هر یک نیز یا از امور مالی است یا غیر مالی.
از این رو، استیفاء بر چهار قسم است:
۱. استیفای حق اللّه غیر مالی
۲. استیفای حق اللّه مالی
۳. استیفای حق النّاس غیر مالی
۴. استیفای حق الناس مالی



استیفای حق اللّه غیر مالی به دو قسم تقسیم می‌شود:

۲.۱ - استیفای حدود


استیفای حدود (اجرای حدود) برای امام علیه السّلام یا منصوب از جانب وی و نیز به قول مشهور، در زمان غیبت برای فقیه جامع الشرایط به عنوان نایب امام جایز است، امّا برای دیگران- جز کسانی که استثنا شده‌اند مانند مولا نسبت به برده و بنابر قول برخی پدر نسبت به فرزند و شوهر نسبت به همسر- جایز نیست.

۲.۱.۱ - کیفیت استیفای حد


استیفای هر حدّی با کیفیّتی خاص است مانند زنا که حدّ آن سنگسار کردن یا تازیانه زدن مرد و زن زناکار با کیفیّتی خاص است یا دزدی که حدّ آن قطع انگشتان دزد با کیفیّتی خاص است.

۲.۱.۲ - استیفای حدود در مسجد


استیفای حدود در مسجد مکروه است.

۲.۱.۳ - استیفای حدود در حرم مکّه


استیفای حدود در حرم مکّه در صورت ارتکاب جرم در خارج حرم جایز نیست.

۲.۲ - استیفای تعزیر


مقدار و نیز کیفیّت تعزیر بستگی به رأی حاکم شرع دارد.



استیفای حق اللّه مالی دارای یک قسم است:

۳.۱ - استیفای زکات


به قول منسوب به مشهور، واجب است امام علیه السّلام عاملی برای استیفای زکات منصوب کند.



استیفای حق الناس غیر مالی دارای اقسامی است که در استیفای قصاص گنجانده می‌شود.

۴.۱ - استیفای قصاص


احکامی که بر استیفای قصاص بار می‌شود:

۴.۱.۱ - در قصاص نفس


در قصاص نفس، ولیّ دم حق استیفای قصاص را دارد؛ خواه یکی باشد یا بیشتر، امّا در این که اذن امام علیه السّلام یا نایب وی نیز لازم است یا نه، اختلاف است. بیشتر، قائل به عدم لزوم‌اند.

۴.۱.۲ - در قصاص عضو


این اختلاف در قصاص عضو نیز وجود دارد؛ هر چند برخی بر لزوم اذن گرفتن در این صورت، ادّعای اجماع کرده‌اند.

۴.۱.۳ - صغیر یا مجنون بودن ولی دم


اگر ولیّ دم صغیر یا مجنون باشد، بنابه تصریح بسیاری از فقها حق استیفای قصاص از‌ آن ولیّ آن دو خواهد بود.
برخی فقها استیفای قصاص را تنها برای خود صغیر و مجنون در صورت بلوغ و عاقل شدن، جایز دانسته‌اند.

۴.۱.۴ - ولی دم نداشتن مقتول


اگر مقتول، ولیّ دم نداشته باشد، امام ولیّ دم او است و حق استیفای قصاص دارد.

۴.۱.۵ - آلات قصاص نفس یا عضو


آلاتی که برای قصاص نفس یا عضو به کار می‌رود، دارای شرایط خاصی همچون از جنس آهن بودن و به قول مشهور، شمشیر بودن است.

۴.۱.۶ - قصاص قبل از بهبود مجنی علیه


استیفای قصاص از جانی پیش از بهبود یافتن جراحت شخصی که جنایت علیه او صورت گرفته، جایز است؛هر چند شیخ طوسی به وجوب تأخیر آن تا زمان بهبودی جراحت قائل می‌باشد.



استیفای حق الناس مالی به پنج قسم تقسیم می‌شود:

۵.۱ - استیفای دین


اگر بدهکار از پرداخت بدهی امتناع ورزد و طلبکار نیز شاهدی بر طلب خود نداشته باشد و یا با وجود شاهد، دسترسی به قاضی نداشته باشد، طلبکار در صورت دست یافتن به مال بدهکار، می‌تواند حق خود را از آن به عنوان تقاص استیفاء نماید.

۵.۲ - استیفای مرتهن از رهن


اگر راهن پس از فرارسیدن زمان بازپرداخت از دادن بدهی خود امتناع ورزد، مرتهن در صورت وکالت داشتن از راهن در فروش گرو و نیز در صورت عدم وکالت و دسترسی نداشتن به حاکم شرع یا نداشتن بیّنه برای اثبات حق خود نزد حاکم، می‌تواند گرو را بفروشد و حق خود را از آن استیفاء نماید، امّا در صورت وجود حاکم و شاهد و عدم وکالت در فروش گرو، باید حق خود را به وسیلۀ حاکم شرع استیفاء کند.

۵.۳ - استیفاء در اجاره


با عقد اجاره، مستأجر مالک منفعت و موجر مالک اجرت می‌شود، امّا مالکیّت موجر نسبت به اجرت متزلزل است و با استیفای منفعت به وسیلۀ مستأجر یا گذشت زمانی که برای استیفاء کافی است، مستقر می‌شود.
در صورت شرط مباشرت مستأجر در استیفای منفعت‌ عین مورد اجاره، مستأجر نمی‌تواند آن را به دیگری اجاره دهد.

۵.۴ - استیفای دیه


حق استیفای دیه از آن کسانی است که حق استیفای قصاص را دارند.

۵.۵ - وکالت در استیفاء


وکالت در استیفای قصاص، حدود، دیون و دیگر حقوقی که مباشرت صاحب حق در آن‌ها معتبر نباشد، صحیح است.



استیفاء به معنای دوم در باب نکاح و طلاق آمده است.

۶.۱ - استیفای عدد در نکاح


استیفای عدد در ازدواج دائم، از اسباب تحریم نکاح است؛ بدین معنا که مرد آزاد با داشتن چهار زن آزاد یا دو کنیز به عقد دائم، به ترتیب نمی‌تواند زن آزاد پنجم و کنیز سومی را به عقد دائم خویش در آورد.

۶.۲ - استیفای عدد در طلاق


اگر مردی زن آزاد را سه بار طلاق دهد، آن زن بر او حرام می‌شود، مگر این که زن به ازدواج دائم مرد دیگری در آید و پس از آمیزش و طلاق، دوباره به عقد وی درآید.
در صورتی که مرد زن را نه بار این گونه طلاق دهد، زن برای همیشه بر او حرام می‌شود.


 
۱. جواهر الکلام ج۱۴، ص۱۱۹.    
۲. جواهر الکلام ج۴۱، ص۳۴۴.    
۳. جواهر الکلام ج۱۵، ص۴۱۶-۴۲۰.    
۴. جواهر الکلام ج۴۲، ص۲۸۶-۲۸۸.    
۵. مبانی تکملة المنهاج ج۲، ص۱۲۸.    
۶. جواهر الکلام ج۴۲، ص۳۰۳.    
۷. جواهر الکلام ج۴۳، ص۳۵۵.    
۸. جواهر الکلام ج۴۲، ص۳۵۷-۳۶۰.    
۹. المبسوط ج۷، ص۷۵.    
۱۰. جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۹۱.    
۱۱. جواهر الکلام ج۲۵، ص۲۱۷-۲۲۱.    
۱۲. جواهر الکلام ج۲۷، ص۲۷۳.    
۱۳. جواهر الکلام ج۲۷، ص۲۶۰.    
۱۴. جواهر الکلام ج۲۷، ص۳۸۲-۳۸۳.    
۱۵. جواهر الکلام ج۴۲، ص۳۱۹.    
۱۶. جواهر الکلام ج۳۰، ص۲.    
۱۷. جواهر الکلام ج۳۰، ص۵.    
۱۸. جواهر الکلام ج۳۰، ص۱۴.    
۱۹. جواهر الکلام ج۳۰، ص۱۸.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۱-۵۰۴.    




جعبه ابزار