• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قرآن‌ شناسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از بحث‏های مهم قرآنی، شناخت قرآن در سیره پیشوایان (ع) می‌باشد که به گوشه‌هایی از آن اشاره و پرداخته می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - اهمیت شناخت قرآن
       ۱.۱ - بلایای عدم شناخت دین
       ۱.۲ - وجوب شناخت قرآن
       ۱.۳ - اهتمام اهل‌بیت به قرآن
۲ - مراحل شناخت قرآن
       ۲.۱ - شناخت قرآن از مسیر اهل‌بیت
۳ - کلید فهم قرآن
       ۳.۱ - تعریف تفسیر
       ۳.۲ - انواع تفسیر قرآن
              ۳.۲.۱ - تفسیر مفردات
              ۳.۲.۲ - تفسیر ترتیبی
              ۳.۲.۳ - تفسیر موضوعی
              ۳.۲.۴ - تفسیر ارتباطی
              ۳.۲.۵ - تفسیر کلی
۴ - انواع آیات قرآن
       ۴.۱ - آیات محکم
       ۴.۲ - آیات متشابه
       ۴.۳ - تمسک قلوب منحرف به متشابهات
       ۴.۴ - فرق قرآن و فرقان
       ۴.۵ - بطن‏های قرآن
       ۴.۶ - بطون قرآن در کلام اهل‌بیت
       ۴.۷ - امامان حاملان بطون قرآن
       ۴.۸ - نتیجه بحث بطون قرآن
۵ - تأویل قرآن
       ۵.۱ - اختصاص تأویل به راسخون در علم
       ۵.۲ - باطن قرآن بودن تأویل
       ۵.۳ - تأویل قرآن در روایات
       ۵.۴ - راسخون در علم در روایات
       ۵.۵ - نظر برخی در راسخون در علم
              ۵.۵.۱ - نقد نظریه
۶ - تنزیل و تأویل
       ۶.۱ - معنای تنزیل
       ۶.۲ - تأویل در لغت و اصطلاح
       ۶.۳ - تنزیل و تأویل در روایات
۷ - تفسیر به رأی
       ۷.۱ - تعریف تفسیر به رأی
       ۷.۲ - تأویل از غیر طریق راسخون
       ۷.۳ - تفسیر به رأی در روایات
۸ - تأویل صحیح
       ۸.۱ - مثالی از تأویل صحیح
              ۸.۱.۱ - جمع بین ظاهر و باطن در تأویل
۹ - تفسیر به رأی برخی فرقه‌ها
۱۰ - مثال برای تأویل صحیح و غیر صحیح
       ۱۰.۱ - تأویل یهود از حروف مقطعه
       ۱۰.۲ - تأویل امام صادق از آیات الرحمن
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبع



به طور کلی ارزش هر کاری قبل از هر چیز، به مراتب معرفت و شناخت آن بستگی دارد، چرا که بسیار فرق است بین انجام آگاهانه و انجام کورکورانه. شناخت مانند چراغ اتومبیل است که شب تاریک در جاده خطرناک و پرفراز و نشیب و پرپیچ و خم حرکت می‏کند، که اگر به راستی آن اتومبیل، چراغ نداشته باشد، به مقصد می‏رسد؟

۱.۱ - بلایای عدم شناخت دین


بسیاری بر اثر عدم شناخت، راه را گم می‏کنند، و یا نمی‏توانند از مفاهیم اسلام به طور بهینه استفاده نمایند، و گاهی ناخودآگاه کارشان به تحریف و انحراف و راه‌هایی درست بر ضد آن مفاهیم کشیده می‏شود. از این رو پیامبر (ص) فرمود: «مَن عَمِلَ غَیرَ عِلمٍ کان ما یُفسِدُ اَکثَرُ ممّا یُصلِحُ؛ کسی که بدون شناخت، کاری انجام دهد، بیشتر از آن چه به اصلاح بپردازد، به افساد و تباهی دست می‏زند.»

۱.۲ - وجوب شناخت قرآن


قرآن که ارجمندترین و آخرین کتاب آسمانی است، و به عنوان یک کتاب انسان‌ساز تا قیامت از سوی خدا به انسان‏ها هدیه شده، شناخت آن بر همه چیز مقدم‏تر است، چرا که انسان‌سازی از همه چیز مهم‏تر است، پس باید کتاب انسان‌سازی را قبل از هر چیز شناخت، و از آن آگاهانه بهره‏برداری نمود، چنان‌که خداوند می‏فرماید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ اَم عَلی قُلوبٍ اَقفالُها؛ آیا در آیات قرآن، عمق‌نگری نمی‏کنید و نمی‏اندیشید، یا بر دل‏هایشان قفل زده شده است.»

۱.۳ - اهتمام اهل‌بیت به قرآن


پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) بسیار به شناخت علمی و عملی قرآن و تدبّر در آن اهمّیت می‏دادند، تا آنجا که روایت شده حضرت رضا (ع) در هر سه روز، تمام قرآن را تلاوت می‏کرد و می‏فرمود: «اگر خواسته باشم می‏توانم در کمتر از سه روز همه قرآن را تلاوت کنم، ولی هرگز به هیچ آیه‏ای نمی‏رسم، مگر این که در معنی آن می‏اندیشم...».
و در حدیثی آمده: مردی نزد پیامبر (ص) آمد: از آنچه خدا به تو یاد داده به من بیاموز. پیامبر (ص) سوره زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یره...؛ کسی که ذرّه‏ای کار نیک یابد را انجام دهد، آن را می‏بیند»او گفت: همین سوره (یا همین آیه) مرا کفایت می‏کند پیامبر (ص) فرمود: «او را به حال خودش بگذارید «رَجَعَ فَقِیهاً؛ او فقیه شد و بازگشت»
[۴] محدّث قمی، انوارالبهیّه، ص۳۳۱.
[۵] تفسیر روح البیان، ج‏۱۰، ص‏۴۹۵.

نتیجه این که شناخت کامل، موجب تحول است.



باید توجه داشت که شناخت قرآن مانند شناخت سایر موضوعات، مراحل و درجاتی دارد مانند: شناخت علمی، فلسفی، عرفانی، روایی، سطحی و... .

۲.۱ - شناخت قرآن از مسیر اهل‌بیت


از روایات امامان (ع) استفاده می‏شود که شناخت کامل قرآن جز برای اهلش میسّر نیست، بر همین اساس مطابق روایات متعدّد از امامان (ع)؛ آنان که مورد خطاب مخصوص قرآن (یعنی پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) هستند قرآن را می‏شناسند.
چنان‌که امام باقر (ع) در ضمن گفتاری با قتاده (که قرآن را طبق نظریه خود، بدون توجه به سخنان معصومین (ع) تفسیر می‏کرد) فرمود: «اِنّما یَعرِفُ القُرآن مَن خُوطِبَ بِهِ؛ قرآن را کسی که مورد خطاب به قرآن است می‏شناسد.»
منظور از این سخن (خوطب به) ظاهراً این است که پیامبر و امامان (ع) و بعضی از خواص مصداق روشن قرآن هستند، و آیات قرآن در سیره درخشان زندگی آنها تجسّم و عینیّت یافته است، چنان که گویند، حضرت علی (ع) قرآن ناطق است، قطعاً چنین افرادی قرآن را کامل‏تر می‏شناسند، چرا که آن را با تدبّر و عمل، پیروی می‏کنند.
به عنوان مثال، حضرت رضا (ع) یادی از زیدبن امام سجّاد (ع) انقلابی بزرگ شهید، نمود و او را تمجید کرد، سپس فرمود: «زید از کسانی است که با این آیه مورد خطاب قرار گرفته.» آن‌گاه آیه ۷۸ سوره حجرا که مربوط به جهاد کامل با دشمنان است، تلاوت فرمود.



شناخت قرآن بستگی به تفسیر قرآن دارد.

۳.۱ - تعریف تفسیر


تفسیر از واژه «فَسر» به معنی آشکار کردن و پرده برداری گرفته شده، و در یک کلمه، تفسیر به معنی نیکو آشکار کردن و پرده برداشتن از موضوع پوشیده‏ای است.
[۹] اقتباس از شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج‏۳، ص‏۴۵۸.


۳.۲ - انواع تفسیر قرآن


و باید توجّه داشت که تفسیر قرآن دارای انواع مختلف است، و تفسیر کامل، آن تفسیری است که همه انواع در آن، مورد توجّه قرار گیرد مانند:

۳.۲.۱ - تفسیر مفردات


تفسیر مفردات؛ و واژه‏های قرآن.

۳.۲.۲ - تفسیر ترتیبی


تفسیر ترتیبی؛ که آیات قرآن به ترتیبی که اکنون در دسترسی همه است، تفسیر گردد.

۳.۲.۳ - تفسیر موضوعی


تفسیر موضوعی؛ که با کنار هم قرار دادن آیات قرآن بر اساس موضوعات مختلف از اصول و فروع، عقیدتی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی انجام می‏شود، و پس از مقایسه و جمع‌بندی، نتیجه‏گیری می‏گردد.

۳.۲.۴ - تفسیر ارتباطی


تفسیر ارتباطی، که موضوعات مختلف قرآن (مثلاً ایمان و تقوا و عمل صالح) در رابطه با همدیگر مورد توجه قرار می‏گیرند، که با مقایسه دقیق این موضوعات در آیات قرآن و پیوند آنها نسبت به همدیگر، مطالب جالب و تازه‏ای کشف می‏گردد.

۳.۲.۵ - تفسیر کلی


تفسیر کلی یا جهان بینی، مثلاً مفسّر تمام محتوای قرآن را در رابطه با جهان هستی در نظر می‏گیرد، و کتاب تکوین را با کتاب تدوین پیوند می‏دهد.
[۱۰] اقتباس از تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج۱، ص۱۹.

این نوع تفسیر همان است که گاهی می‏گوییم؛ روح قرآن با چنان مسأله و برخوردی سازگار نیست، یا روح قرآن طرفدار حمایت از مستضعفین، و رفع شکاف عمیق طبقاتی است.



در قرآن دوگونه آیات وجود دارد، آیات محکمات و آیات متشابهات، چنان که در قرآن می‏خوانیم:
«هُوَ الَّذِی اَنزَلَ عَلَیکَ الکِتابَ مِنهُ آیاتٌ مُحکَماتٌ هُنَّ اُمَّ الکِتابِ، وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ...؛ او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن آیات محکم (صریح و روشن) که اساس قرآن می‏باشند (و هرگونه پیچیدگی در آیات دیگر با مراجعه به اینها برطرف می‏گردد) و قسمتی از آن متشابه (آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب، و جهات دیگر، در نگاه اول دارای احتمالات مختلف است، ولی با توجّه به آیات محکم، تفسیرشان آشکار می‏گردد) است.»

۴.۱ - آیات محکم


نتیجه این که بخشی از آیات قرآن، آیات محکمات (روشن) هستند، مانند: «لَیسَ کَمِثلِهِ شیٌ؛ هیچ چیزی همانند خدا نیست».

۴.۲ - آیات متشابه


و بخشی آیات متشابه (غیر روشن) هستند، مانند: «یَدُ اللّهِ فَوقَ اَیدیهم؛ دست خدا بالای دست آنها است.»
با مقایسه این دو آیه روشن می‏شود که منظور از دست، دست معمولی نیست، بلکه کنایه از قدرت الهی است، زیرا خدا نظیر ندارد.

۴.۳ - تمسک قلوب منحرف به متشابهات


متأسّفانه - چنان‌که قرآن در آیه ۷، سوره آل‌عمران می‏فرماید: آنان که قلب منحرف و بیمار دارند، با تمسّک به آیات متشابه (بدون توجه به آیات محکم) فتنه انگیزی می‏کنند، و با تفسیر به رأی، در پی انحراف افکار مردم هستند.

۴.۴ - فرق قرآن و فرقان


در روایت آمده: شخصی از امام صادق (ع) پرسید: «فرق بین قرآن و فرقان (نام دیگر قرآن) چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: منظور از قرآن همه کتاب قرآن است، ولی منظور از فرقان آیات محکمات (روشن) قرآن است که عمل به آن واجب می‏باشد».

۴.۵ - بطن‏های قرآن


مطلب دیگر این که، گرچه ظاهر قرآن، و آنچه که از ظواهر آیات استفاده می‏شود، حجت است، ولی قرآن یک کتاب عمیق و ژرفی است که غیر از ظواهر آن، معانی عمیق دیگری نیز دارد.

۴.۶ - بطون قرآن در کلام اهل‌بیت


در این راستا، امام علی (ع) می‏فرماید:
«وَ اِنَّ القُرآنُ ظاهَرُهُ اَنِیقٌ وَ باطِنُهُ عمِیقٌ، لا تَفنَی عَجائبُهُ وَ لا تَنقَضِی غَرائِبُهُ، وَ لا تُکشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ؛ قرآن دارای ظاهری زیبا و شگفت‏انگیز، و باطنی پرمایه و عمیق است، نکات شگفت‏آور آن فانی نگردد، و اسرار نهفته آن پایان نپذیرد، و تاریکی‏های نادانی جز به آن برطرف نخواهد شد.»
[۱۶] نهج البلاغه، صبحی صالح، خ۱۸.

امام باقر (ع) در ضمن گفتاری به جابر فرمود:
«اِنَّ لِلقُرآنِ بَطناً وَ لِلبَطنِ بَطنٌ؛ قرآن دارای بطن (معنی ناپیدا) است، و بطن آن نیز دارای بطن می‏باشد.»
و نیز فرمود: «ما فی القُرآنِ آیَةٌ اِلاّ وَلَها ظَهرٌ و بَطنٌ؛ در قرآن هیچ آیه‏ای نیست، مگر این که دارای معنی ظاهری و باطنی است.»

۴.۷ - امامان حاملان بطون قرآن


حضرت علی (ع) در ضمن گفتاری، امامان را حاملان بطون قرآنیعنی آگاهان به اسرار باطنی قرآن خواند.

۴.۸ - نتیجه بحث بطون قرآن


نتیجه این که: قرآن دارای معانی مختلف است، که بعضی از ظاهر آیات آن استفاده می‏شود، و بعضی از معانی باطنی قرآن است.



باید توجّه داشت که بخشی از معانی باطنی قرآن همان تأویل قرآن است.

۵.۱ - اختصاص تأویل به راسخون در علم


دانستن تأویل قرآن اختصاص به راسخون در علم که همان پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) باشند دارد، چنان که در قرآن می‏خوانیم: «وَ ما یَعلَمُ تَأوِیلَهُ اِلاّ اللّهُ وَالرّاسِخُونَ فِی العِلمِ؛ تأویل و معانی باطنی قرآن را جز خدا و راسخان در علم و دانش الهی، نمی‏دانند.»
روایات متعددی نقل شده که منظور از راسخون در علم، پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) هستند. و از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «نَحنُ الرّاسِخُونَ فِی العِلمِ، وَ نَحنُ نَعلَمُ تَأوِیلَهُ؛ راسخون در علم ما هستیم، و ما تأویل قرآن را می‏دانیم.»

۵.۲ - باطن قرآن بودن تأویل


باید توجّه داشت که بطون قرآن، همان تأویل قرآن می‏باشند، به عبارت روشن‏تر تنزیل قرآن همان ظاهر قرآن است که نازل شده، و تأویل آن، همان باطن قرآن است که راسخان در علم به آن آگاهی دارند.

۵.۳ - تأویل قرآن در روایات


چنان‌که فضیل بن یسار می‏گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: «منظور از این روایت چیست که هیچ آیه‏ای در قرآن نیست، مگر این که دارای معنی ظاهری و معنی باطنی می‏باشد؟ امام باقر (ع) در پاسخ فرمود: «ظَهرُهُ تَنزِیلُهُ،وَ بَطنُهُ تَأویلُهُ، مِنهُ ماقَدمَضی، و مَنهُ ما لَم یَکُن، یَجری کَما یَجری الشَّمسُ وَ القَمَرُ...؛ ظاهر قرآن همان تنزیل قرآن است، باطن قرآن همان تأویل قرآن است، زمان بخشی از تأویل قرآن گذشته، و زمان بخشی هنوز محقق نشده، مسأله تأویل قرآن مانند جریان سیر خورشید و ماه به سیر خود ادامه می‏دهد و متوقّف نمی‏ماند. و در پایان فرمود: تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی‏دانند، و ما آن را می‏دانیم.»

۵.۴ - راسخون در علم در روایات


برای تکمیل این بحث، نظر شما را به حدیثی از امام باقر و امام صادق (ع) که در اصول کافی آمده جلب می‏کنیم: این دو بزرگوار در تفسیر «وَالرّاسَخُونَ فِی العِلمِ» فرمودند: «پیامبر خدا (ص) بزرگ‏ترین راسخان در علم بود. خداوند متعال همه آنچه را که از تنزیل و تأویل قرآن بر او نازل کرده به او فهمانید، خداوند هرگز چیزی بر او نازل نکرد که تأویل (معنی باطنی) آن را به او نیاموزد، و اوصیای او بعد از او (امامان معصوم(ع)) همه این‏ها را می‏دانند...»

۵.۵ - نظر برخی در راسخون در علم


بعضی از محققین مدّعی هستند که معنی «راسخون در علم» مفهوم وسیعی دارد، ولی پیامبر (ص) و امامان (ع) مصداق اکمل و روشن آن هستند، بنابراین افرادی مانند ابن عباس نیز جزء راسخون است، چنان‌که از ابن عباس نقل شده که گفت من از راسخون هستم.

۵.۵.۱ - نقد نظریه


ولی این نظریه با روایات متعدد سازگار نیست، و اگر فرضاً ابن عباس چنین ادعا کرده باشد، از این رو است که او به امامان (ع) نزدیک بود، و بخشی از علم تأویل را از آنها آموخته بود.



در این بخش از بحث بحث کامل‌تری از تنزیل و تأویلارائه می‌دهیم.

۶.۱ - معنای تنزیل


چنان که گفتیم تنزیل همان ظاهر آیات است که به همین صورت از سوی خداوند نازل شده، و آنچه که از ظاهر آیات قرآن استفاده می‏شود.
مثلاً: نماز را به‌پا دارید، امر به معروف و نهی از منکر کنید.

۶.۲ - تأویل در لغت و اصطلاح


ولی تأویل در اصل از اَول به معنی بازگشت دادن چیزی است، و همچنین پرده برداشتن از روی اسرار چیزی یک تأویل نامیده می‏شود، نتیجه این که: تأویل معنی عمیق و باطنی قرآن است، و از ظاهر قرآن استفاده نمی‏شود، مانند سه کار از کارهای عجیب خضر(ع) که در قرآن در آیه ۶۵ تا ۸۲ سوره کهفآمده است. که ظاهری زننده داشت (مانند سوراخ کردن کشتی، و خراب کردن دیواری که مال یتیمان بود، و درست کردن آن، و کشتن نوجوان) ولی باطنی نیک داشت و خضر پس از بیان باطن این امور، به موسی (ع) گفت: ذلِکَ تَأوِیلُ مالَم تَسطِع عَلَیهِ صَبراً؛ این بود راز و پشت پرده کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی کنی.»
بنابراین تأویل، راز پنهانی و معنی نهانی است که راسخان در علم به آن آگاهی دارند.

۶.۳ - تنزیل و تأویل در روایات


امام باقر (ع) در فرق بین تنزیل و تأویل قرآن فرمود: «ظَهرُهُ تَنزِیلُهُ، وَ بَطنُهُ تَأوِیلُهُ؛ ظاهر معنی قرآن، همان تنزیل قرآن است، باطن معنی قرآن، همان تأویل قرآن می‏باشد.»
در حدیثی از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده است: «پیامبر (ص) آنچه را که قرآن بر او نازل شد، تنزیل و تأویل قرآن را به من آموخت (فَیُعَلِّمَنِی تَأویلَهُ وَ تَنزِیلَهُ).
و در حدیث دیگر آمده، پیامبر (ص) در ضمن گفتاری فرمود: «بر شما باد که در فهم قرآن به علی (ع) مراجعه کنید، زیرا او مانند من به قرآن آگاهی دارد، به ظاهر و باطن، به محکم و متشابه قرآن مطلع است، علی (ع) (در عصر خلافت خود) بر اساس تأویل قرآن با دشمنان می‏جنگد، چنان که من بر اساس تنزیل قرآن با دشمنان می‏جنگم.»



روش صحیح تفسیر قرآن آن است که بر اساس فهم لغات قرآن از لغت شناسان ماهر و بر اساس روایات و گفتار معصومین (ع)، و علمای بزرگ با اسلوب شناخته شده باشد، و در مقابل این تفسیر، تفسیر باطل است که از آن به تفسیر به رأی تعبیر می‏شود.

۷.۱ - تعریف تفسیر به رأی


تفسیر به رأی یعنی انسان پیش داوری‏های خود را اساس قرار دهد، و آیات متشابه قرآن را بر اساس آن تفسیر کند، و در حقیقت شاگرد قرآن نباشد بلکه معلّم قرآن باشد، و نظریات خود را بر قرآن تحمیل کند، که این گونه تفسیر، تحمیل است نه تفسیر، و یک نوع تحریف معنوی قرآن می‏باشد. قرآن به این مطلب تصریح نموده آنجا که می‏فرماید: «فَاَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم زَیغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَة وَ ابتِغاءَ تَأوِیلِهِ؛ اما آنها که در دل هایشان انحراف است به دنبال آیات متشابه هستند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستی) برای آن می‏طلبند.»

۷.۲ - تأویل از غیر طریق راسخون


نگارنده از این آیه و روایات چنین برداشت کرده‏است که تأویل قرآن اگر از طریق راسخون در علم (پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع)) باشد، یک نوع تفسیر است و مورد قبول می‏باشد، ولی اگر از ناحیه دیگران باشد، لغزش‌گاه خطرناکی است که نوعاً به تفسیر به رأی منتهی می‏شود، و چنین تفسیری مردود است.

۷.۳ - تفسیر به رأی در روایات


در نکوهش تفسیر به رأی، روایات بسیاری نقل شده از جمله: رسول اکرم (ص) فرمود: خداوند متعال می‏فرماید: «ما آمَنَ بِی مَن فَسَّرَ بِرَأیِهِ کَلامِی؛کسی که کلام مرا طبق رأی خود تفسیر کند، ایمان به من ندارد.»
و نیز در ضمن گفتار مشروحی فرمود: «وَمَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرَأیِهِ فَقَد اِفتَری عَلَی اللّهِ الکَذِبَ؛و کسی که قرآن را به رأی خود تفسیر کند، دروغی را به خداوند متعال نسبت داده، و به خدا تهمت زده است.»
حضرت رضا (ع) در ضمن گفتار مشروحی به علی بن جهم فرمود: «اِتَّقِ اللهَ وَ لا تَنسِب اِلی اَولِیاءِ اللّهِ الفَواحِشَ، وَ تَتَأوَّلَ کِتابَ اللّهَ بِرَأیِکَ؛ از خدا پروا کن، نسبت‌های ناروا به اولیاء خدا نده، (که مبادا) کتاب خدا (قرآن) را طبق رأی خودت معنی کنی.»
از این عبارت استفاده می‏شود که تفسیر به رأی یک نوع تأویل است، و تأویل بر دو گونه است: ۱- تأویل صحیح (چنانکه گفتیم طبق قرآن، ویژه راسخان در علم است). ۲ - تأویل باطل، که همان تفسیر به رأی می‏باشد.
در بحارالانوار، ج۹۲، از صفحه ۱۰۷ تا ۱۱۱، بیست حدیث در نکوهش تفسیر به رأی نقل شده است.



آیات زیادی در قرآن وجود دارد، که در روایات اسلامی، تفسیرهای گوناگونی برای آنها ذکر شده است، که بعضی هماهنگ با ظاهر آیات است، و بعضی معانی و باطنی آیات را بیان می‏نماید.

۸.۱ - مثالی از تأویل صحیح


به عنوان مثال؛ معنی ظاهری آیه «عَنِ النَّبَأ العَظیم» مسأله معاد است»، ولی در روایتی از امام صادق (ع) آمده «نبأ عظیم، مسأله ولایت است»
[۳۸] تفسیر برهان، ج۴، ص۴۱۹.

این همان تأویل است.

۸.۱.۱ - جمع بین ظاهر و باطن در تأویل


جمع بین این ظاهر و باطن از دو راه ممکن است:
۱- «نَبأ» (خبر) مفهوم وسیعی دارد که این واژه شامل همه آنها می‏شود، ولی هنگام نزول آیه، بیش از همه مسأله معاد مورد نظر بوده است، ولی این موضوع مانع از آن نیست که آیه مصداق‏های دیگری نیز داشته باشد.
۲- چنانکه ممکن است یک آیه معانی متعددی داشته باشد، که از میان آنها یک معنی ظاهر است، و معانی دیگر بطون قرآن است، که به کمک قرآن یا گفتار معصومین (ع) از آن استفاده می‏شود. و به تعبیر دیگر دلالت التزامی به آن معنی باطنی دارد، که برای همه کس، جز خاصّان روشن نیست.



در این راستا تأکید می‏کنیم که فهم باطن قرآن به‌دون قرائن، یا سخن پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) جایز نیست، و وجود بطون برای قرآن نباید دستاویزی برای هوس‌بازان شود و آنها بخواهند آیات قرآن را به رأی و میل خود، هرگونه تفسیر نمایند.
بسیاری از صوفیان و فرقه‌ها، گرفتار تفسیر به رأی هستند، و متأسفانه، بسیاری نیز بر اثر ناآگاهی، آن را می‏پذیرند.



برای روشن شدن بیشتر مطلب نظر شما را به دو فراز زیر که یکی نمونه‏ای از تفسیر به رأی و دیگری نمونه‏ای از تأویل صحیح قرآن است جلب می‏کنیم:

۱۰.۱ - تأویل یهود از حروف مقطعه


شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار از امام باقر (ع) نقل می‏کند: چند نفر از یهود به اتفاق «حَیّ بن اَخطَب» و برادرش به محضر پیامبر (ص) آمدند و حروف مُقطّعه قرآن «الم» را دست‌آویز خود قرار داده و گفتند: طبق حساب ابجد، الف مساوی با یک، و لام مساوی با ۳۰، و میم مساوی با ۴۰ می‏باشد، سپس نتیجه گرفتند که دوران بقای امّت پیامبر اسلام بیش از ۷۱ سال نیست.
پیامبر (ص) برای شکستن سوء استفاده و تفسیر به رأی آنها، به آنها فرمود: چرا تنها «الم» را محاسبه کرده‏اید؟ چرا «المص» و «الر» و سایر حروف مقطّعه را محاسبه نمی‏کنید؟ بلکه منظور از این حروف چیز دیگری است، در این هنگام در رد یهود، آیه ۷ سوره آل‌عمران نازل شد.
این یک نمونه از تفسیر به رأی و تأویل باطلی است که جمعی از یهود عنود به آن دست زدند.

۱۰.۲ - تأویل امام صادق از آیات الرحمن


نمونه‏ای از تأویل صحیح این که امام صادق (ع) آیات ۱۹ تا ۲۲ الرحمن را تلاوت فرمود: «مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیانِ - بَینَهُما بَرزَخٌ لایَبغِیانِ؛...یَخرُجُ مَنهُما اللُّؤُلُؤُ وَ المَرجانِ؛ خداوند دو دریای مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) در کنار هم قرارداد در حالی که باهم تماس دارند - در میان آن دو، برزخی است، که یکی به دیگری غلبه نکند ... - از آن دو لؤلؤ و مرجان خارج می‏شود.»
آنگاه فرمود: منظور از دو دریای عمیق، که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمی‏کند، حضرت علی (ع) و فاطمه(س) است، و از این دو دریا لؤلؤ و مرجان یعنی حسن و حسین (ع) خارج شده‏اند.»
این مطلب هم در کتب شیعه و هم در کتب اهل تسنن نقل شده است.
[۴۴] تفسیر الدّر المنثور، ج۶، ص۱۴۲.

این نمونه‏ای از تأویل قرآن است که چون از امام معصوم (ع) نقل شده مورد قبول ما است و منافاتی با معنی ظاهری قرآن ندارد، زیرا واژه‏های قرآن مفهوم گسترده و مصادیق مختلفی دارند، یکی از ظاهر استفاده می‏شود، و دیگری از معانی باطنی است.


 
۱. اصول کافی، ج۱، ص۴۴.    
۲. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۳. زلزال/سوره۹۹، آیه۵۹۹.    
۴. محدّث قمی، انوارالبهیّه، ص۳۳۱.
۵. تفسیر روح البیان، ج‏۱۰، ص‏۴۹۵.
۶. روضة الکافی، ص۳۱۱-۳۱۲.    
۷. حج/سوره۲۲، آیه۷۸.    
۸. عیون الاخبار الرّضا، ج۱، ص۲۴۹.    
۹. اقتباس از شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج‏۳، ص‏۴۵۸.
۱۰. اقتباس از تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج۱، ص۱۹.
۱۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۱۲. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۳. فتح /سوره۴۸، آیه۱۰.    
۱۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۱۵. تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۰.    
۱۶. نهج البلاغه، صبحی صالح، خ۱۸.
۱۷. بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۵.    
۱۸. بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۱.    
۱۹. بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۴.    
۲۰. بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۶.    
۲۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲۲. اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.    
۲۳. بصائر الدّرجات، ص ۱۹۶.    
۲۴. بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۷-۹۸.    
۲۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲۶. اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.    
۲۷. کهف/سوره۱۸، آیه۶۵-۸۲.    
۲۸. کهف/سوره۱۸، آیه۸۲.    
۲۹. بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۷.    
۳۰. بحارالانوار، ج۹۲، ص۹۷.    
۳۱. بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۱۶.    
۳۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۳۳. تفسیر نورالثّقلین،ج۱، ص۳۱۳.    
۳۴. تفسیر نورالثّقلین،ج۱، ص۳۱۳.    
۳۵. تفسیر نورالثّقلین،ج۱، ص۳۱۸.    
۳۶. بحارالانوار، ج۹۲، ص۱۰۷-۱۱۱.    
۳۷. نباء/سوره۷۸، آیه۲.    
۳۸. تفسیر برهان، ج۴، ص۴۱۹.
۳۹. تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۱-۱۲.    
۴۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۴۱. تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۳.    
۴۲. الرحمن/سوره۵۵، آیه۱۹-۲۲.    
۴۳. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۴    
۴۴. تفسیر الدّر المنثور، ج۶، ص۱۴۲.




دانشنامه موضوعی قرآن.    




جعبه ابزار