وظایف مالی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از وظایف و تکالیف هر فردی، حفظ و
نگهداری وسائل و
اموال در اختیار و
پرهیز از هرگونه
قصور و
تقصیر در آن است.
وسائل،
جنگ افزار، تجهیزات، مهمات و هرگونه اموال دولتی در اختیار افراد جزو
بیت المال مسلمین و از اموال و ثروتهای عمومی است و در منابع دینی ما بر حفظ و نگهداری دلسوزانه و دقیق آنها -که شاخصترین جلوه آن استفاده
مجاز و به جا از آنها و پرهیز از استفاده غیر مجاز و نابهجا است- تأکید فراوان شده است؛
۱-
امام علی(علیه السلام) در یکی از نامههای خویش به کارگزارانش، با یادآوری آنچه کارگزاران
دولت برای حفظ بیت المال شایسته است رعایت کنند، میفرماید:
نوک قلمهایتان را باریک کنید و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و جان کلام و لبّ مطلب را بنویسید و از
زیاده گویی بپرهیزید؛ زیرا اموال
مسلمانان ضرر و
زیان را بر نمیتابد.
۲- اموال و تجهیزات در اختیار اعضای نیروهای مسلح،
امانت مسلمانان در دست ایشان است.
امین باید در نگهداری امانت دقت ورزد. در غیر این صورت، گرفتار
خیانت میشود؛ چنان که در روایتی از امام علی (علیه السلام) میخوانیم:
مَنِ استهان بالامانة وقع فی الخیانة.
کسی که به امانت اهمیت ندهد، گرفتار خیانت شود.
خیانتی که بزرگترین خیانتها است؛ چنان که از آن حضرت نقل است:
انّ اعظم الخیانة خیانة الامّة.
بزرگترین خیانت، خیانت به امّت است.
۳- نامههای
نهج البلاغه سرشار از توصیههای امام علی (علیه السلام) به کارگزارانش برای رعایت بیتالمال مسلمین و پرهیز از هرگونه کوتاهی و خیانتی در آن است که به مواردی اشاره میگردد:
خطاب به
اشعث بن قیس عامل
آذربایجان:
قلمرو فرمانرواییت
طعمه تو نیست؛ بلکه امانتی است بر گردن تو... در دستان تو مالی است از اموال
خداوند بزرگ و تو خزانهداری تا آن را به من تسلیم کنی.
- خطاب به
زیاد بن ابیه عامل
بصره:
به خدا
سوگند میخورم سوگندی صادقانه، که اگر به من خبر رسد که در
غنایم مسلمانان چه اندک چه بسیار خیانت کردهای، چنان بر تو سخت گیرم که تهیدست مانی و بار هزینهها بر دوشت سنگینی کند و
ذلیل و خوار شوی.
- خطاب به یکی از کارگزاران جمعآوری
زکات:
بدا به حال کسی که شاکیان او در پیشگاه
عدل الهی،
فقیران و
مستمندان و
سائلان و راندهشدگان و ورشکستگان و در راه ماندگان باشند. هر که امانت را بی ارج شمارد، و در مزرع خیانت بچرد، خود و
دین خود را از لوث آن پاکیزه نسازد، خود را در
دنیا گرفتار خواری و رسوایی ساخته و در
آخرت خوارتر و رسواتر است و بی گمان بزرگترین خیانت، خیانت به مسلمانان و بزرگترین دغلکاری، دغلکاری با پیشوایان است.
- خطاب به یکی از عمالش که در بیت المال خیانت کرده بود:
ای کسی که نزد ما از خردمندان بودی، چگونه
آشامیدن و
خوردن این
مال بر تو گواراست؛ در حالی که میدانی آنچه میخوری و میآشامی از
حرام است؟! کنیزان میخری و با زنان
ازدواج میکنی آن هم از مال
یتیمان و مسکینان و
مؤمنان و مجاهدانی که
خدا این اموال را برای آنها قرار داده و بلاد اسلامی را به آنان محافظت نموده است. از خدا بترس و اموال این قوم به آنان بازگردان که اگر چنین نکنی... با این
شمشیر گردنت را بزنم؛ شمشیری که هر کس را ضربتی زدهام به دوزخش فرستادهام.
۱- معروف است که
شب هنگامی،
عمروعاص در
بیت المال به ملاقات
حضرت امیر(علیه السلام) آمد. حضرت بیدرنگ
شمع بیت المال را خاموش کرد و در زیر
نور ماه به مذاکره با او پرداخت و روا ندید که در غیر امور بیت المال، اموال آن را مصرف نماید.
۲- حضرت امیر(علیه السلام) در حفاظت از بیت المال حساس بود و آن را از کارگزارانش مطالبه میکرد و آنها را که در این امر کوتاهی و یا
خیانت میکردند، بیدرنگ
توبیخ و برکنار مینمود.
۳-
علی بن ابی رافع نقل میکند که من متصدی اموال بیت المال و کاتب او بودم و در بیت المال یک گردنبند
مروارید بود که در
جنگ بصره آن را به دست آورده بود.
دختر علی(علیه السلام) پیش من آمد و آن را به عنوان
عاریه مضمونه مردوده گرفت و قبول کرد که پس از سه
روز باز پس دهد.
روزی علی(علیه السلام) گردنبند را بر گردن دخترش دید. گفت: «این گردنبند را از کجا به دست آوردهای؟» گفت: «از علی بن
ابی رافع خزینه دار بیت المال به صورت عاریه گرفتم تا در روز
عید با آن زینت نمایم و سپس برگردانم.»
پس از آن، علی(علیه السلام) کسی را سراغ من فرستاد و به من فرمود: «ای
ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت میکنی؟!» گفتم: «پناه میبرم به خدا از این که به مسلمین خیانت کنم.» فرمود: «چگونه به دختر امیرالمؤمنین گردنبندی را که در بیت المال مسلمین بوده است، بدون
اذن من و
رضایت مسلمین عاریه دادهای؟ آن را همین امروز برگردان و از اینکه دوباره چنین کنی،
پرهیز کن و الّا دچار
مجازات من میشود.»
۴- در
تاریخ اسلام آمده که پس از پایان
جنگ خیبر، مأموری از طرف
پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعلام کرد که «حتی نخ و سوزنی را که از
غنائم پیش شما مانده بازگردانید؛
دستبرد زدن به غنائم مایه
ننگ و
آتش دوزخ است. فروة بن عمرو بیاضی که مسئول نگهداری و
فروش غنائم بود، روز اولی را که مشغول فروش در گرمای
آفتاب بود، برای پیشگیری از آفتاب، پارچهای از غنائم برداشته، به
سر خویش میبندد. وقتی به
خیمه خویش میرود به یاد میآورد که هنوز آن
پارچه بر سر او است و پیامبر(صلی الله علیه و آله) چه اعلام فرموده است.
بیدرنگ به
انبار غنائم بازگشته پارچه را سر جای خویش میگذارد. خبر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) میرسد. به او میفرماید: «پارچهای از آتش بر سر خویش پیچیده بودی».
۱- حضرت
آیت اللَّه خامنهای(مدّظلّه) در پاسخ به
استفتائی درباره استفاده شخصی از بیت المال با
تأکید بر
ضامن بودن افرادی که خارج از حدود متعارف از آن استفاده میکنند، میفرماید:
اگر از اموال بیت المال استفاده غیرمتعارف کرده باشید و یا بدون
اذن کسی که حق اذن دارد، بیشتر از مقدار متعارف استفاده نمائید، ضامن آن هستید. و باید عین آن را اگر موجود باشد به بیت المال برگردانید و اگر
تلف شده باشد، باید عوض آن را بدهید و همچنین باید
اجرت المثل استفاده از آن را هم در صورتی که
اجرت داشته باشد به بیت المال بپردازید.
۲- معظم له در پاسخ به استفتائی دیگر درباره رعایت
حقوق دولت در املاک عمومی میفرماید:
در
وجوب مراعات
احترام مال دیگری و
حرمت تصرف در آن بدون اذن او، فرقی بین املاک اشخاص و اموال دولت نیست.
۳- همچنین در پاسخ به استفتائی دیگر میفرماید:
مصرف نمودن اموال دولتی در غیر مواردی که
اجازه داده شده، در
حکم غصب است و موجب
ضمان میباشد.
۴- حضرت
امام خمینی در پاسخ به استفتائی درباره استفاده شخصی از اموال دولتی میفرماید:
استفادههای شخصی از اموال و وسائل ادارات دولتی بدون مراعات مقررات
جائز نیست.
۵- حضرت
آیت اللَّه فاضل لنکرانی در پاسخ به استفتائی درباره از بین رفتن سهوی اموال بیمارستانی در هنگام
کار یا آموزش میفرماید:
به طور کلی اگر
تضییع اموال
بیمارستان عرفاً مستند به کسی باشد، باید آن را
جبران کند مگر این که مقررات خاص در بین باشد.
حضرت
آیتاللَّه میرزاجواد تبریزی در پاسخ به استفتائی درباره استفاده شخصی از اموال دولتی میفرماید:
استفاده از اموال مذکور
جایز نیست، مگر با کسب اجازه از مسؤول مربوط که احتمال بدهد اجازه وی بر طبق
مقررات است.
از بایدهای دینی،
صرفه جویی و پرهیز از
اسراف و
تبذیر در مصرف اقلام و وسائل و تجهیزات دولتی است.
«صرفه جویی» در
لغت به معنای «در خرج اندازه نگهداشتن» و «بی جا خرج نکردن» است.
نقطه مقابل آن در جهت
افراط، اسراف و تبذیر است. «اسراف» عبارت از خرج کردن چیزی است در محل خود زیاده از حد لازم؛ ولی تبذیر، خرج کردن چیزی است در غیر محل خود و در جای غیر لازم.
لزوم پرهیز از اسراف و تبذیر و رعایت صرفه جویی در مصرف از مواردی است که در منابع دینی بر آن تأکید شده است.
در
فرهنگ قرآن، اسراف معنای گستردهای دارد. گاه در مسائل سادهای مانند
خوردن و
آشامیدن است، آنجا که میفرماید:
ای فرزندان
آدم... بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست نمیدارد.
گاه در
انتقام و
قصاص بیش از حد است، آنجا که میفرماید:
هر کس که به
ستم کشته شود، به طلب کننده
خون او قدرتی دادهایم. ولی در انتقام از حد نگذرد و اسراف نکند.
گاه در
انفاق و
بذل و
بخشش بیش از اندازه است، آنجا که میفرماید:
(عباد الرحمن) کسانی اند که چون انفاق میکنند، اسراف نمیکنند و خست نمیورزند؛ بلکه میان این دو، راه میانه را میگیرند.
گاه در
داوری کردن و
قضاوت است که منجر به
کذب و
دروغ میشود؛ چنان که مسرف و کذاب را در ردیف هم قرار داده است.
گاه در اعتقاداتی است که منتهی به
شک و
تردید میشود؛ چنان که «مسرف» و «مرتاب» را در ردیف هم قرار داده است.
گاه به معنای برتری جویی و
استکبار و
استثمار است؛ چنان که درباره
فرعون میفرماید:
«او برتری جوی و مسرف بود.»
گاهی نیز به معنای هر گونه
گناه است؛ چنان که میفرماید:
بگو ای بندگان من که بر خود اسراف کردید، از
رحمت خدا مأیوس نشوید.
خداوند با معرفی اسراف کاران و تبذیرکنندگان به عنوان برادران شیاطین
، درباره سرنوشت ایشان میفرماید: «همانا اسراف کاران اهل دوزخند.»
۱- پیامبر(صلی الله علیه و آله): الاقتصاد... جزء من بضع و عشرین جزءاً من النبوّة.
صرفه جویی و میانه روی جزئی از بیست و اندی
جزء نبوت است.
۲- نشانه اسرافکار چهار چیز است: به کارهای
باطل مینازد، آنچه را فراخور حالش نیست میخورد، در کارهای
خیر بیرغبت است و هر کس را که بدو سودی نرساند،
انکار میکند.
۳- امام علی(علیه السلام): الاقتصاد ینمی القلیل، الاسراف یغنی الجزیل.
میانه روی، مال اندک را افزون میکند و اسراف، مال فراوان را به
فنا میبرد.
۴- من صحب الاقتصاد ودامت صحبته الغنی له، وجبر الاقتصاد فقره و خلله.
هر که با میانه روی همنشین شد، همنشینی توانگری با او دوام یافت و میانه روی،
فقر و کاستی او را جبران کرد.
۵- ویح المسرف، ما ابعده عن صلاح نفسه واستدراک امره.
بیچاره اسرافکار! چه دور است از اصلاح
نفس و
جبران کردن کار خود.
۶- من اقتصد فی الغنی والفقر فقد استعدّ لنوائب الدهر.
هر که هنگام
توانگری و
تهیدستی میانه روی کند، خود را در برابر حوادث سخت
روزگار آماده کرده است.
۷-
امام صادق (علیه السلام): انّ القصد امر یحبّهاللَّه عزوجل وان السرف (امر) یبغضه (اللَّهعزوجل).
میانه روی چیزی است که خدای عزوجل آن را دوست دارد و اسراف امری است که خدای عزوجل، از آن
نفرت دارد.
۱- هیچ
شک و شبههای در
حرمت اسراف بین
فقها وجود ندارد؛ به طوری که
ابن ادریس وجود
اختلاف بین فقها را در این باره
نفی میکند.
محقق نراقی علاوه بر
اجماع قطعی، حرمت آن را از ضروریات
دین برمیشمرد.
صاحب جواهر نیز به نقل از برخی فقها، اسراف را در ردیف
گناهان کبیره میآورد.
۲- یکی از اسباب
حجر -یعنی منع
مالک از تصرف در اموالش-
تبذیر است.
۳- اسراف حتی در مصرف
آب برای
وضو،
مکروه و در جایی که آب
قیمت داشته باشد،
حرام است.
فقه انضباطی ص۱۵۷-۱۶۶.