تقوا در حج (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اساس كار، در انجام
حج تقواست و یکی از مصادیق تقوا در حج دورى كردن از همه
محرّمات به خصوص
محرّمات احرام مى باشد.
لزوم رعایت
تقوا در حج و پرهیز از
امور خرافی: «یسـلونک عن الاهلة قل هی موقیت للناس والحج ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها واتقوا الله لعلکم تفلحون» درباره «هلالهای ماه» از تو سؤ ال میکنند، بگو: «آنها، بیان اوقات (و
تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حج است.» و (آن چنان که در
جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه
احرام میپوشیدند، از در خانه وارد نمیشدند، و از نقب پشت خانه وارد میشدند، نکنید! ) کار نیک، آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید، بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!
کلمه اهله جمع
هلال است که به معنای قرص
قمر در شب اول و بطوریکه گفتهاند اول و دوم ماه است، یعنی وقتی که از زیر شعاع شمس بیرون میآید، البته بعضی شب سوم هم
اضافه کردهاند، بعضی دیگر گفتهاند: قرص قمر را از اول ماه هلال میگویند تا وقتی که متحجر شود، یعنی به صورت دایرهای درآید، که یک طرفش همان هلال شبهای قبل است، و بقیه اش را خطی نورانی تشکیل میدهد، بعضی دیگر گفتهاند: این
اطلاق همچنان ادامه دارد تا زمانی که نورش بر ظلمت شب غلبه کند، و این در شب هفتم است، که بعد از آن دیگر هلالش نمیگویند، بلکه قمرش میخوانند، و در شب چهاردهم بدرش میگویند، و اسم عمومیش نزد عرب
زبرقان است.
و کلمه هلال از است هلال گرفته شده، که به معنای گریه و یا صدای طفل در حین ولادت است و اطرافیان زائو میفهمند که بچه بدنیا آمده، و نیز از این گرفته شده که در باره حاجیان وقتی که صدا به گفتن
لبیک بلند میکنند میگویند: اهل القوم، و این بدان جهت است که وقتی ماه ذی الحجه را میبینند درباره آن گفتگو میکنند، و کلمه
مواقیت جمع میقات است، که از ماده وقت گرفته شده و به معنای وقت معین شده برای عمل است و این کلمه بر مکان معین برای عمل نیز اطلاق میشود، میگویند فلان محل میقات اهل
شام ، و آن دیگری میقات اهل
یمن است، ولی در آیه مورد بحث معنای اول یعنی زمان معین منظور است.
در حدیثی میخوانیم که
معاذ بن جبل خدمت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم رسید و گفت بسیار از ما سؤال میکنند که این هلال ماه چیست؟ و چه فایده دارد (چرا ماه تدریجا به صورت
بدر کامل در میآید و باز به حالت اول بر میگردد) خداوند آیه فوق را نازل فرمود و به آنان پاسخ گفت. در روایت دیگری آمده است که جمعی از
یهود از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پرسیدند هلال ماه برای چیست؟ و چه فایده دارد آیه فوق نازل شد و فواید مادی و معنوی آن را در نظام زندگی انسانها بیان کرد. گروهی در مورد هلال ماه از پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پرسشهائی داشتند و از علت و نتایجی که این موضوع در بر دارد جویا میشدند که قرآن سؤال آنها را به این صورت منعکس کرده است.
از جمله «یسئلونک» که به صورت
فعل مضارع به کار رفته معلوم میشود این سؤال کرارا از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شده است. سپس میفرماید: بگو اینها بیان اوقات (طبیعی) برای مردم و حج است. هم در زندگی روزانه از آن استفاده میکنند و هم در عبادتهایی که وقت معینی در سال دارد در حقیقت ماه یک تقویم طبیعی برای افراد بشر محسوب میشود که مردم اعم از باسواد و بیسواد و در هر نقطهای از جهان باشند میتوانند از این تقویم طبیعی استفاده کنند نه تنها آغاز و وسط و آخر ماه را میتوان با آن شناخت بلکه با دقت شبهای ماه را نیز میتوان تشخیص داد و بدیهی است نظام زندگی اجتماعی بشر بدون تقویم یعنی یک وسیله دقیق و عمومی برای تعیین تاریخ امکانپذیر نیست به همین دلیل
خداوند بزرگ برای نظام زندگی این تقویم جهانی را در
اختیار همگان قرار داده است.
اصولا یکی از امتیازات قوانین
اسلام این است که دستورات آن بر طبق مقیاسهای طبیعی قرار داده شده است زیرا مقیاسهای طبیعی وسیلهای است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثری بر آن نمیگذارد. اما به عکس مقیاسهای غیر طبیعی در اختیار همه نیست حتی در عصر ما هنوز همه مردم نتوانستهاند از مقیاسهای جهانی استفاده کنند. لذا میبینیم اسلام
مقیاس را گاهی وجب، گاهی گام و گاهی بند انگشتان و گاهی طول قامت و در مورد تعیین وقت،
غروب آفتاب و
طلوع فجر و گذشتن
خورشید از نصف النهار و رؤیت ماه قرار داده است.
و از این جا امتیاز ماههای قمری بر شمسی روشن میشود گرچه هر دو از حرکات کواکب آسمان گرفته شده ولی ماههای قمری برای همه قابل مشاهده است در حالی که ماههای شمسی را فقط منجمان با وسایلی که دارند تشخیص میدهند که مثلا در این ماه خورشید در مقابل کدام یک از صورتهای فلکی و کدام برج آسمانی است.
در این جا این سؤال مطرح است که آیا پرسش کنندگان از هلال ماه هدفشان سؤال از فایده این تغییرات بوده یا سؤال از چگونگی پیدایش هلال و دگرگونیهای هلال تا بدر کامل، بعضی از مفسران احتمال اول را پذیرفتهاند و بعضی احتمال دوم را، و افزودهاند چون سؤال از علل پیدایش آن فایدهای برای آنان در بر نداشته و شاید فهم جواب آن برای بسیاری مشکل بوده
قرآن به بیان نتایج آن پرداخته تا به مردم بیاموزد همه جا به دنبال نتیجهها بروند.
کسب تقوا جهت توشه سفر آخرت در سفر حج، مهم تر از تهیه توشه مادی برای مسافرت: «الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحج وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزودوا فان خیر الزاد التقوی واتقون یـاولی الالبـب»
حج ، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج،
آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را میداند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من به پرهیزید ای خردمندان! («فان خیر الزاد» به منزله تعلیل است، یعنی تقوا برتر از تهیه توشه برای سفر است، بنابراین برای کسب تقوا
حریص تر باید باشید.
)
سپس به دستور دیگری در مورد کسانی که با
احرام بستن شروع به مناسک حج میکنند اشاره کرده، میفرماید: آنها که حج را بر خود فرض کردهاند (و احرام بستهاند باید بدانند) در حج آمیزش جنسی و گناه و جدال نیست .
رفث بر وزن قفس در اصل به معنی سخنی است که متضمن مطلبی که ذکر آن قبیح است بوده باشد، اعم از آمیزش جنسی و یا مقدمات آن، سپس کنایه از
جماع قرار داده شده است. ولی بعضی تصریح کردهاند واژه رفث تنها در صورتی به این نوع گفتگوها
اطلاق میشود که در حضور زنان باشد و اگر در غیاب آنها باشد، رفث نامیده نمیشود. بعضی نیز اصل آن را به معنی تمایل عملی به زنان دانستهاند که از مزاح و لمس و تماس شروع میشود و به آمیزش جنسی پایان میگیرد.
فسوق به معنی گناه و خارج شدن از اطاعت خدا است. و جدال به معنی گفتگوی توأم با نزاع است، و در اصل به معنی محکم پیچیدن طناب است و از آنجا که طرفین گفتگوی آمیخته با نزاع به یکدیگر میپیچند و هر کدام میخواهد سخن خود را به کرسی بنشاند، این واژه در آن به کار رفته است.
رعایت تقوا و پرهیز از گناهان در حج، نشانه خردمندی، نیکی و نیکوکاری: «الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحج وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزودوا فان خیر الزاد التقوی واتقون یـاولی الالبـب» حج، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن
احرام ، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و
جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را میداند. و
زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من به پرهیزیدای خردمندان! (با توجه به اینکه در پایان
مناسک حج ، موضوع تقوا مطرح شد، مطلب یاد شده قابل استفاده است.)
لزوم رعایت
تقوا، در انجام دادن
مراسم حج که از مهمترین اعمال عبادی سیاسی است: •«واتموا الحج والعمره لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیه من صیام او صدقه او نسک فاذا امنتم فمن تمتع بالعمره الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثه ایام فی الحج وسبعه اذا رجعتم تلک عشره کامله ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام واتقوا الله واعلموا ان الله شدید العقاب:و (عمل)
حج و
عمره را براى
خدا به اتمام رسانيد، و اگر (پس از بستن
احرام به واسطه
دشمن يا بيمارى) ممنوع از عمل شديد (بر شماست)
قربانی كردن آنچه ميسر گردد (از
شتر يا
گاو يا
گوسفند، كه به قربانگاه
مکه يا
منی بفرستيد)، و سر خود را نتراشيد تا آن قربانى به محل خود برسد و اگر كسى از شما (در حال احرام)
مریض باشد يا ناراحتى از ناحيه سر داشته باشد (و مجبور به تراشيدن سر شود، سر را بتراشد و) كفّاره اى از قبيل
روزه يا
صدقه يا قربانى انجام دهد. و اگر (در مورد حج و عمره از دشمن و بيمارى) ايمن بوديد پس هر كه با تقديم عمره
تمتّع (عمره بهره مندى از تقرب به خدا، و برخوردارى از ممنوعات احرام پس از احرام آن) به سوى حج تمتّع رود بر اوست آنچه ميسر گردد از قربانى (شتر يا گاو يا گوسفند) و كسى كه قربانى نيابد (يا پول آن را نداشته باشد) بر اوست سه
روز در همان سفر حج روزه داشتن و هفت روز هنگامى كه برگشتيد؛ اين ده روز كامل است. اين (حج كه تمتّع ناميده مى شود)
فریضه كسى است كه (خود و) خانواده اش ساكن
مسجد الحرام (مكه و اطرافش تا ۲۴ كيلومتر) نباشند. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند سخت
کیفر است.».
خداوند در فراز پایانی این آیه دستور به
تقوا مى دهد و مى فرمايد:" از خدا به پرهيزيد و تقوا پيشه كنيد و بدانيد خداوند
عقاب و كيفرش شديد است" (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ).اين تاكيد شايد به اين جهت است كه مسلمانان در هيچ يك از جزئيات اين
عبادت مهم اسلامى كوتاهى نكنند چرا كه كوتاهى در آن گاهى سبب فساد حج و از بين رفتن بركات مهم آن مى شود.حج از مهمترين عباداتى است كه در
اسلام تشريع شده و داراى آثار و بركات فراوان و بى شمارى است حج مايه
عظمت اسلام، قوت
دین و
اتحاد مسلمين است حج مراسمى است كه پشت دشمنان را مى لرزاند و هر
سال خون تازهاى در عروق مسلمانان جارى مى سازد.حج همان عبادتى است كه
امير مؤمنان آن را" پرچم" و شعار مهم اسلام ناميده و در
وصیت خويش در آخرين ساعت عمرش فرموده:" و اللَّه اللَّه فى بيت ربكم لا تخلوه ما بقيتم فانه ان ترك لم تناظروا":" خدا را خدا را! در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام كه هستيد آن را خالى نگذاريد كه اگر خالى گذارده شود مهلت داده نمى شويد" (و بلاى الهى شما را فرا خواهد گرفت).اين جمله نيز از دشمنان اسلام معروف است كه مى گويند:" ما دام كه حج رونق دارد ما بر آنها پيروز نمى شويم" .يكى ديگر از دانشمندان مى گويد:" واى به حال مسلمانان اگر معنى حج را در نيابند و واى به حال ديگران اگر معنى آن را دريابند".در
حدیث معروفى كه
امام علی (ع)- در زمينه
فلسفه احکام، طبق نقل
نهج البلاغه حكمت ۲۵۲ بيان فرموده نيز اشاره پر معنايى به اهميت حج شده است، مى فرمايد:فرض اللَّه الايمان تطهيرا من الشرك ... و الحج تقوية للدين:" خداوند ايمان را وسيله پاك سازى مردم از
شرک ... و حج را سبب قوت دين قرار داده است". اين سخن را با حديثى از
امام صادق (ع) پايان مى دهيم آنجا كه فرمود:لا يزال الدين قائما ما قامت الكعبة،"
اسلام بر پا است تا زمانى كه كعبه بر پا است".
رعایت تقوا در حج، و پاکی از گناهان گذشته: •«واذکروا الله فی ایام معدودت فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه ومن تاخر فلا اثم علیه لمن اتقی واتقوا الله واعلموا انکم الیه تحشرون:و خدا را در (
شب و) روزهاى معدودى (۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذى حجه، كه حاجيان بايد در منى باشند، به
ذکر و
نماز و سنگ زدن به جمره ها) ياد كنيد. پس هر كه در دو روز (اعمال را انجام دهد و) شتاب به
کوچ كند گناهى بر او نيست، و كسى هم كه (تا روز سوم) تأخير كند گناهى بر او نيست، (و اين اختيار) براى كسى است (كه در حال احرام از
صید و
آمیزش با
زن) پرهيز كرده باشد. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه حتما همه شما (در
آخرت) به سوى او گرد آورده مىشويد.».
جمله" لِمَنِ اتَّقى" (براى كسانى كه تقوا پيشه كرده باشند)در آیه ظاهرا
قید است براى مساله تعجيل در دو روز، يعنى
قناعت به دو روز مخصوص اين گونه اشخاص است.و در
روایات اهل بیت (ع) آمده است كه منظور از" پرهيز" در اينجا پرهيز از
صید است، يعنى كسانى كه به هنگام
احرام، پرهيز از صيد يا از تمام تروك احرام كرده اند، مى توانند بعد از
عید قربان، دو روز در" منى" بمانند و مراسم آن را بجا آورند و ياد خدا كنند و اما كسانى كه پرهيز نكرده باشند بايد سه روز بمانند و آن مراسم را بجا آورند و ذكر خدا كنند.بعضى جمله" فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ" را اشاره به نفى هر گونه
گناه از زائران خانه خدا مى دانند، يعنى آنها بعد از انجام مناسك حج كه پايانش اين اذكار است در صورت ايمان و اخلاص كامل همه آثار گناهان پيشين و رسوبات معاصى از دل و جانشان شسته مى شود، و با روحى پاك از هر گونه آلايش از اين مراسم باز مى گردند.اين سخن گر چه ذاتا صحيح است، اما ظاهرا آيه با معنى اول هماهنگ تر است.و در پايان آيه، يك دستور كلى به تقوا داده، مى فرمايد:" تقواى الهى پيشه كنيد و بدانيد شما به سوى او محشور خواهيد شد" (وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ).پس اين جمله مى تواند اشاره به اين باشد كه مراسم روحانى حج، گناهان گذشته شما را پاك كرد، و همچون فرزندى كه از
مادر متولد شده است پاك از اين مراسم باز مى گرديد، اما مراقب باشيد بعدا خود را آلوده نكنيد.
لزوم
تعاون در حج به عنوان یکی از بزرگ ترین نیکی ها: •«یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد ولا ءامین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم ورضونـا واذا حللتم فاصطادوا ولایجرمنکم شنـان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا وتعاونوا علی البر والتقوی... واتقوا الله...:اى كسانى كه
ایمان آوردهايد،
حرمت نشانههاى (
توحید و پرستش) خدا (مانند اعمال حج و عمره و مكان هاى آن
عبادات ) و حرمت
ماه های حرام (كه
رجب و
ذی قعده و
ذی حجه و
محرم است) و حرمت قربانى بى نشان و قربانى قلاده در گردن و حرمت قاصدان
بیت الحرام را كه فضل و خشنوديى از پروردگارشان را مى طلبند نشكنيد. و چون از احرام درآمديد مى توانيد شكار كنيد، و عداوت گروهى بدين جهت كه شما را از مسجد الحرام بازداشتند شما را وادار نكند كه (بر حقوق آنها) تجاوز كنيد. و در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد و بر گناه و تجاوز همكارى نكنيد، و از خدا پروا نماييد، كه همانا خداوند سخت كيفر است.»
خداوند متعال در این
آیه می فرماید: شما بجاى اينكه دست به هم بدهيد تا از دشمنان سابق و دوستان امروز خود
انتقام بگيريد بايد دست
اتحاد در راه نيكي ها و
تقوا به يكديگر بدهيد نه اينكه
تعاون و همكارى بر
گناه و تعدى نمائيد".(وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ).و در پايان آيه براى تحكيم و تاكيد احكام گذشته مي فرمايد:" پرهيزكارى را پيشه كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد كه مجازات و كيفرهاى خدا شديد است".(وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ).آنچه در آيه فوق در زمينه تعاون آمده يك
اصل كلى اسلامى است كه سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سياسى را در بر میگيرد، طبق اين اصل مسلمانان موظفاند در كارهاى نيك تعاون و همكارى كنند ولى همكارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و
ظلم و ستم، مطلقا ممنوع است، هر چند مرتكب آن دوست نزديك يا
برادر انسان باشد.اين قانون اسلامى درست بر ضد قانونى است كه در
جاهلیت عرب- و حتى در جاهليت امروز- نيز
حکومت مى كند كه انصر اخاك ظالما او مظلوما:"
برادر (يا
دوست و هم پيمانت) را حمايت كن خواه ظالم باشد يا مظلوم"!.در آن روز اگر افرادى از قبيله اى حمله به افراد
قبیله ديگر مى كردند، بقيه افراد قبيله به حمايت آنها بر میخواستند بدون اينكه تحقيق كنند حمله عادلانه بوده است يا ظالمانه، اين اصل در مناسبات بين المللى امروز نيز حكومت مي كند و غالبا كشورهاى هم پيمان، و يا آنها كه منافع مشتركى دارند، در مسائل مهم جهانى به حمايت يكديگر بر مي خيزند، بدون اينكه اصل
عدالت را رعايت كنند و ظالم و مظلوم را از هم تفكيك نمايند!.
اسلام خط بطلان بر اين قانون جاهلى كشيده است و دستور مى دهد تعاون و همكارى مسلمين با يكديگر بايد" تنها" در كارهاى نيك و برنامه هاى مفيد و سازنده بوده باشد نه در گناه و ظلم و تعدى.جالب توجه اينكه" بر" و" تقوا" هر دو در آيه فوق با هم ذكر شدهاند، كه يكى جنبه اثباتى دارد و اشاره به اعمال مفيد است، و ديگرى جنبه نفى دارد و اشاره به جلوگيرى از اعمال خلاف مى باشد. و به اين ترتيب تعاون و همكارى بايد هم در دعوت به نيكیها و هم در مبارزه با بدیها انجام گيرد.اگر اين اصل در اجتماعات اسلامى زنده شود و
مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصى و نژادى و خويشاوندى با كسانى كه در كارهاى مثبت و سازنده گام بر مى دارند همكارى كنند، و از همكارى كردن با افراد ستمگر و متعدى در هر گروه و طبقه اى كه باشند، خوددارى نمايند، بسيارى از نابساماني هاى اجتماعى سامان مىيابد.
رعایت تقوا بهترین
توشه معنوی برای حاجیان: •«الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحج وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزودوا فان خیر الزاد التقوی واتقون یـاولی الالبـب:(
زمان) حج ماه هاى معينى است (شوال، ذى قعده و ذى حجه)، پس كسى كه در اين ماهها حج را (به واسطه بستن
احرام، بر خود)
واجب ساخت (بداند كه) در (حال احرام) حج، بدزبانى و
آمیزش با زنان و
گناه و
مجادله در سخن (روا) نيست، و هر كار خيرى انجام دهيد خداوند مىداند، و براى خود توشه برگيريد كه بهترين توشه تقواست، و از من پروا كنيد اى صاحبان خرد.».
خداوند متعال در اين آیه همچنان
احکام حج و
زیارت خانه خدا را تعقيب و دستوراتی را مطرح می کند: نخست مىفرمايد:" حج در ماه هاى معينى است" (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ).منظور از اين ماه ها ماههاى شوال، ذى القعده و ذى الحجه است (تمام ماه ذى الحجه يا همان ده روز اول) و اين ماه ها را" اشهر حج" مى نامند.سپس به دستور ديگرى در مورد كسانى كه با احرام بستن شروع به
مناسک حج مىكنند اشاره كرده، مى فرمايد:" آنها كه حج را بر خود
فرض كرده اند (و احرام بسته اند بايد بدانند) در حج آميزش جنسى و گناه و جدال نيست"(فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ).به اين ترتيب محيط حج بايد از تمتعات جنسى و همچنين انجام گناهان و گفتگوهاى بى فايده و جر و بحث ها و كشمكشهاى بيهوده پاك باشد، زيرا محيط
عبادت و
اخلاص و ترك لذايذ مادى است، محيطى است كه
روح انسان بايد از آن نيرو بگيرد و يكباره از جهان ماده جدا شود، و به عالم ما وراء ماده راه يابد و در عين حال رشته الفت و اتحاد و
اتفاق و برادرى در ميان مسلمانان محكم گردد و هر كارى كه با اين
امور منافات دارد ممنوع است.در مرحله بعد به مسائل معنوى حج، و آنچه مربوط به اخلاص است اشاره كرده، مى فرمايد:" آنچه را از كارهاى خير انجام مىدهيد خدا مىداند" (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ).چه پاداشى براى نيكوكاران با
ایمان از اين بالاتر كه بدانند هر كار نيكى را انجام مى دهند خدا از آن با خبر است، و مولى و معبود آنان، حاضر و ناظر مى باشد و اين بسيار لذت بخش است كه اعمال خير در محضر او انجام مى شود و اين پاداشى است قبل از پاداش هاى معنوى و مادى ديگر كه خداوند عالم و آگاه به آنها مى دهد.و در ادامه همين مطلب مى فرمايد:" زاد و توشه تهيه كنيد كه بهترين زاد و توشه ها پرهيزكارى است و از من به پرهيزيد اى صاحبان عقل" (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ).بسيارى از مفسران گفته اند كه اين آيه اشاره به گروهى مى كند (به گفته بعضى گروهى از مردم
یمن بودند) كه وقتى براى زيارت خانه خدا حركت مى كردند هيچگونه زاد و توشه اى با خود برنمى داشتند، و حتى اگر زاد و توشه اى با خود داشتند به هنگام احرام به دور مى ريختند و مى گفتند ما به زيارت خانه خدا مىرويم چگونه ممكن است به ما غذا ندهد (و گاه به همين جهت خود را به زحمت مى افكندند و يا محتاج به سؤال از اين و آن مى شدند) قرآن اين تفكر غلط را نفى مى كند و مى گويد زاد و توشه براى خود تهيه كنيد ولى در عين حال آنها را به مساله معنوى مهمترى ارشاد كرده، مى گويد: كه ما وراى اين زاد و توشه زاد و توشه ديگرى است كه بايد براى سفر آخرت فراهم گردد و آن پرهيزكارى و تقوا است.اين جمله ممكن است اشاره لطيفى به اين
حقیقت بوده باشد كه در سفر حج موارد فراوانى براى تهيه زادهاى معنوى وجود دارد كه بايد از آن
غفلت نكنيد در آنجا تاريخ مجسم
اسلام است و صحنه هاى زنده فداكارى
ابراهیم (ع) قهرمان
توحید و جلوههاى خاصى از مظاهر قرب پروردگار ديده مى شود كه در هيچ جاى ديگر جهان نيست آنها كه روحى بيدار و انديشه اى زنده دارند مى توانند براى يك
عمر از اين
سفر بى نظير روحانى توشه معنوى فراهم سازند.قابل توجه اينكه به دنبال اين مطلب باز دستور به
تقوا مىدهد و روى سخن را به اولى الالباب يعنى صاحبان مغز و انديشه مى كند آرى آنها هستند كه
روح حج را
درک مىكنند و از اين برنامه عالى تربيتى حد اكثر بهره بردارى را مىنمايند در حالى كه ديگران تنها از قشر و پوست آن سهمى دارند و روح حج را درك نمىكنند.آرى صاحبان مغز و انديشمندانند كه آثار تقوا و پرهيزكارى را در فرد و
جامعه درك مىكنند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تقوا در حج». فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تقوا در حج».