• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جاسوسی در قرآن1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جاسوسی ، کسب اطلاعات محرمانه و دادن آن‌ها به دشمن است.



واژه جاسوسی از دو بخش «جاسوس» و «یاءِ» حاصل مصدر (در نقش پسوند شغل ساز) ساخته شده و در زبان فارسی به معنای جست و جوی خبر، خبر پرسی، خبر چینی ، سخن چینی ، به دست آوردن اخبار و اسرار فرد، اداره یا کشوری و دادن آن به دیگری آمده است و به صورت مصدرِ مرکبِ «جاسوسی کردن» نیز کاربرد دارد.
[۱] لغت نامه، ج۵، ص۷۳۶۰.
[۲] فرهنگ عمید، ص۴۵۰، «جاسوس و جاسوسی».



جاسوس از ریشه عربی «ج ـ س ـ س» و صفت مشبهه بر وزن «فاعول» است.
[۴] المصباح، ص۱۰۱.
[۵] لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳، «جسس».
شماری از واژه پژوهان، «جسّ» را در اصل به معنای لمس چیزی با دست
[۷] المصباح، ص۱۰۱.
(مانند گرفتن نبض ) برای کسب آگاهی لازم، دانسته
[۹] العین، ص۱۴۰.
[۱۰] الصحاح، ج۳، ص۹۱۳.
[۱۱] لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳، «جسس».
و برخی آن را فقط تفحص نامحسوس معنا کرده‌اند؛
[۱۳] التحقیق، ج۲، ص۸۶ - ۸۷، «جسس».
همچنین تجسس که در زبان عربی
[۱۶] المصباح، ص۱۰۱.
[۱۷] لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳.
به ویژه عربی معاصر
[۱۸] موسوعة السیاسه، ج۲، ص۱۵.
معادل جاسوسی است، از این ریشه است. این واژه در لغت به معنای آگاهی جستن از اخبار
[۱۹] العین، ص۱۴۰.
[۲۰] الصحاح، ج۳، ص۹۱۳.
[۲۱] لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳.
و اموری عمدتا پنهان آمده و اغلب کاربردی منفی دارد.
[۲۲] النهایه، ج۱، ص۲۷۲.
[۲۳] لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳.



اصطلاح جاسوسی در حوزه حقوق و روابط بین الملل، حقوق جزای خصوصی و جرم شناسی کاربرد دارد
[۲۵] حقوق جزای اختصاصی، ج۳، ص۵۲ - ۵۳.
[۲۶] آشنایی با حقوق جزا، ص۱۲۵ - ۱۲۷.
[۲۷] مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج۳، ص۶۷۵ - ۶۷۷.
و فارغ از پاره‌ای اختلافات جزئی، به کسب اطلاعات محرمانه نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در پوشش عناوین غیر واقعی، با قصد ارائه به بیگانگان و عمدتا متخاصم تعریف شده است.
[۲۸] موسوعة السیاسه، ج۲، ص۱۵.
[۲۹] فرهنگ علوم سیاسی، ج۱، ص۲۰۱.
[۳۰] ترمینولوژی حقوق، ص۱۸۹.



جاسوسی در گذشته با شیوه‌های ابتدایی و اغلب در حوزه‌های نظامی و سیاسی صورت می‌گرفت؛ اما امروزه با تغییر ماهیت تهدیدها، شیوه‌ها و حوزه‌های جاسوسی نیز تحول و توسعه یافته است.
[۳۱] موسوعة السیاسه، ج۲، ص۱۵.
[۳۲] فرهنگ علوم سیاسی، ج۱، ص۲۰۱.



جاسوسی از پیشینه تاریخی بسیار دیرینی برخوردار است و متون بسیاری بر باستانی بودن آن گواهی می‌دهند.
[۳۳] دانشنامه جهان اسلام، ج۹، ص۲۵۰.
گزارش‌های تورات درباره اتهام جاسوسی به برادران یوسف علیه‌السّلام پس از ورود نخستین آنان به مصر ، ارسال جاسوسان دوازده گانه بنی اسرئیل از سوی موسی علیه‌السّلام برای شناسایی سرزمین کنعان
[۳۴] کتاب مقدس، اعداد ۱۳: ۱ - ۲۹.
[۳۵] کتاب مقدس، تثنیه ۱: ۲۲ - ۲۸.
و روانه شدن جاسوسان یوشع به شهر اریحا
[۳۶] کتاب مقدس، یوشع ۲: ۱ - ۲۴.
از این قبیل‌اند.
[۳۷] کتاب مقدس، پیدایش ۴۲: ۸ - ۲۰.
اتهام برادران یوسف علیه‌السّلام در پاره‌ای منابع تفسیری نیز گزارش شده
[۳۸] مجمع البیان، ج۵، ص۴۲۲.
[۳۹] تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۳۳۵.
[۴۰] زاد المسیر، ج۴، ص۱۸۷.
و برخی مفسران، فسادانگیزی نفی شده در آیه ۷۳ سوره یوسف را اشاره به آن دانسته‌اند.

۵.۱ - نمونه

در تاریخ اسلام نیز نمونه‌هایی از جاسوسی در خلال درگیری‌های پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با مشرکان به چشم می‌خورد که فرستادن افراد و گروه‌های تجسس از سوی آن حضرت برای شناسایی و گزارش اوضاع دشمنان از آن قبیل است؛
[۴۳] تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۰۲.
[۴۴] السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۹.
[۴۵] السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص۱۳۱.
[۴۶] عیون الاثر، ج۲، ص۴۵.
همچنین گزارش‌هایی درباره شیوه حفظ اسرار محرمانه در برخورد با جاسوسان دشمن، در سیره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به چشم می‌خورد.
[۴۷] سنن ابی داود، ج۱، ص۵۹۸ - ۵۹۹.
[۴۸] مسند احمد، ج۴، ص۴۹.
[۴۹] السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۷.
فعالیت‌های یاد شده در زمان‌ها و اوضاع گوناگون جنگی و در ارتباط با همه دشمنان اعم از قریش، هوازن، رومیان و... گزارش شده‌اند.
[۵۰] مسند احمد، ج۳، ص۱۳۶.
[۵۱] موسوعه الاستخبارات و الامن، ج۱، ص۳۵۰.
[۵۲] موسوعه الاستخبارات و الامن، ج۱، ص۳۵۲.
[۵۳] الاستخبارات العسکریة فی الاسلام، ص۱۰۵ - ۱۰۶.



واژه جاسوس در قرآن به کار نرفته و هیچ معادل صریحی نیز برای آن در قرآن یافت نمی‌شود، بلکه مفسران در بیان مصادیق خیانت و نیز تولّی نسبت به دشمنان با استناد به پاره‌ای شان نزول‌ها به این موضوع اشاره کرده‌اند.

۶.۱ - همگرایی و واگرایی

به کارگیری این نوع تعابیر در ارتباط با اعمالی چون جاسوسی تا حدودی در ارتباط با ساختار قبیله‌ای حاکم بر نظام اجتماعی عرب است که در آن همه روابط اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و نظامی بر پایه دو محور همگرایی و واگرایی و بیشتر در قالب مجموعه‌ای از پیمان‌ها سامان داده می‌شدند، از همین رو پایبندی به این پیمان‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و شکستن آن به سختی نکوهش و خیانت تلقی می‌شده است. اسلام با پذیرش این ساز و کار، سمت و سوی آن را در راستای اهداف الهی تغییر داد و محور همگرایی را بر مبنای پیروی از خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و محور واگرایی را بر مبنای دشمنی با خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم باز تولید کرد.
[۵۸] المفصل، ج۴، ص۳۷۰ - ۳۸۸.
[۵۹] النهایه، ج۱، ص۴۲۴، «حلف».


۶.۲ - تفسیر واژه سمّاع

افزون بر دو مفهوم عام یاد شده، در برخی روایات تفسیری واژه «سمّاع» به عنوان معادل دقیق و صریح «جاسوس» دانسته شده است؛
[۶۲] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۱۸.
همچنین اشتراک لفظی باعث شده است که برخی مفسران وپژوهشگران،
[۶۴] الفرقان، ج۲۶، ص۲۴۹.
واژه «لاتَجَسَّسُوا» را ناظر به معنای جاسوسی نیز بدانند؛ با این توضیح که جاسوسی برای دشمنان اسلام را از مصادیق تجسس مورد نهی و گناه کبیره و جاسوسی به سود مسلمانان را به سبب منافعی که در پی دارد، از موارد استثنای آن شمرده‌اند، در حالی که آیات پیشین و نیز خطاب «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا» و تعبیر «لَحمَ اَخیهِ» نشان می‌دهند که آیه در مقام اصلاح روابط بین مؤمنان است و آن‌ها را از کنجکاوی و تفحص درباره معایب، لغزش‌ها و مسائل خصوصی همدیگر باز می‌دارد و به مقوله جاسوسی که مربوط به روابط با بیگانگان است، نفیا و اثباتا نظر ندارد. فقها نیز در بحث جاسوسی، هیچ استنادی به آیه یاد شده نکرده‌اند.
[۶۸] المبسوط، ج۲، ص۱۵.



به هر حال مجموعه آیات مربوط به جاسوسی در دو رده جاسوسی به سود دشمنان یا به سود مسلمانان قابل قسمت‌اند.

۷.۱ - خیانت ابولبابه

در آیه ۲۷ سوره انفال خداوند مؤمنان را از خیانت به خدا، رسول و امانت‌های خود باز داشته است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون». در ادامه، دارایی و فرزندان مؤمنان زمینه امتحان آنان خوانده شده و بر پاداش عظیم الهیِ کسانی که امانت‌های خدا و پیامبرش را پاس دارند تاکید می‌شود: «واعلَموا اَنَّما اَمولُکُم و اَولـدُکُم فِتنَةٌ و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم». از این آیه برمی آید که خیانت یاد شده با انگیزه حفظ دارایی‌ها و فرزندان از گزند دشمنان صورت پذیرفته است،
[۷۳] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۶.
[۷۴] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۹۶.
چنان که جمله «واَنتُم تَعلَمون» نشان می‌دهد که آنان از خیانت بودن کار خویش آگاه بوده‌اند.

۷.۱.۱ - شان نزول اول

مفسران دو شان نزول مختلف برای آیات یاد شده گفته‌اند که به رغم تفاوت، هر دو از مصادیق جاسوسی برای دشمنان اسلام‌اند. چنان که ابن جوزی
[۷۶] زاد المسیر، ج۳، ص۲۳۴.
نیز تصریح می‌کند، بیشتر مفسران
[۷۸] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵ - ۴۵۶.
[۷۹] اسباب النزول، ص۱۵۷.
با پذیرش دیدگاه کلبی، زهری و قتاده
[۸۰] جامع البیان، ج۹، ص۲۹۲.
[۸۱] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
نزول آیات را در سال پنجم هجری، مرتبط با غزوه بنی قریظه و در شان ابولبابه انصاری دانسته‌اند. در حدیثی منسوب به امام باقر علیه‌السّلام و امام صادق علیه‌السّلام نیز این شان نزول آمده است.
[۸۴] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
براساس این دیدگاه، یهودیان بنی قریظه پس از ۲۱ روز محاصره شدن از سوی مسلمانان، خواستار صلح و خروج از مدینه شدند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با ردّ این خواسته و با درخواست اوسیان به داوری سعدبن معاذ رئیس قبیله اوس رضایت داد. سعد به کشتن مردان جنگی، اسارت زنان و غنیمت دارایی آنان حکم کرد. یهودیان ابولبابه را به سبب الفت و روابط پیشین با وی، برای مشورت طلبیدند و او با اشاره دست به گلوی خود به آنان فهماند که در صورت پذیرش داوری سعد همه مردان جنگی کشته خواهند شد. گفته‌اند که دارایی و زن و فرزندان ابولبابه در میان قبیله بنی قریظه بود و او برای جلب حمایت آنان چنین کرد؛
[۸۶] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
[۸۷] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۹۶.
[۸۸] زاد المسیر، ج۳، ص۲۳۴.
همچنین آورده‌اند که وی پس از این خیانت و آشکار کردن راز جنگی مسلمانان به سختی نادم و اندوهگین شد و با بستن خود به ستونی در مسجد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سوگند یاد کرد که لب به آب و غذا نزند تا بمیرد یا توبه اش پذیرفته شود. هفت شبانه روز چنین کرد و توبه‌اش پذیرفته شد.
[۸۹] جامع البیان، ج۹، ص۲۹۱.
[۹۰] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
[۹۱] اسباب النزول، ص۱۵۷ - ۱۵۸.
علامه طباطبایی با اذعان به انطباق حکایت ابولبابه بر مضمون دو آیه یاد شده بر این باور است که حکایت مذکور فاصله زمانی زیادی با جنگ بدر دارد، در حالی که مقایسه آیه ۲۷ سوره انفال با آیات پیش از آن نشان می‌دهد که سیاق واحدی دارند و اندکی پس از جنگ بدر نازل شده‌اند.

۷.۱.۲ - شان نزول دوم

شان نزول دوم را جابربن عبداللّه انصاری روایت کرده است. بر اساس این گزارش هنگامی که کاروان قریش همراه با اموالی فراوان و به سرپرستی ابوسفیان از مکه خارج شد، پیامبر به وسیله جبرئیل از محل استقرار آنان آگاه شد و مسلمانان مامور شدند با رعایت پنهانکاری، بدون اعلام مقصد و برای غافلگیر کردن مشرکان حرکت کنند؛ اما یکی از منافقان با نامه، ابوسفیان را از حرکت مسلمانان آگاه کرد.
[۹۴] جامع البیان، ج۹، ص۲۹۱.
[۹۶] مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
غرابت متن و سیاق روایت، مخدوش بودن سند
[۹۷] تفسیرابن کثیر، ج۲، ص۳۱۳.
[۹۸] لباب النقول، ص۹۶.
و عدم تناسب تعبیر «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا» با منافقان از چالش‌های پیش روی این شان نزول است. برخی دیگر از مفسران
[۱۰۰] جامع البیان، ج۹، ص۲۹۳.
به پیروی از سدّی و ابن اسحاق
[۱۰۱] جامع البیان، ج۹، ص۲۹۳.
[۱۰۲] زادالمسیر، ج۳، ص۲۳۵.
و بدون اشاره به فرد یا شان نزولی خاص، آیه را ناظر به کسانی دانسته‌اند که اخبار و اسرار جنگی را پس از شنیدن از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آشکار ساخته، به گوش مشرکان می‌رساندند، در هر صورت و براساس آیه یاد شده انتقال اسرار سیاسی و نظامی مسلمان‌ها به دشمنان از مصادیق خیانت همزمان به امانت خدا، رسول و خود مسلمانان خوانده شده است که موجودیت، استقلال و منافع جامعه اسلامی و در نتیجه حیات و هویت دینی آن را به مخاطره می‌افکند.

۷.۲ - جاسوسی حاطب بن ابی بلتعه

خداوند با اشاره به پاره‌ای از برخوردهای خصمانه و کینه توزانه دشمنان اسلام ، مؤمنان را از همگرایی و ابراز مودت و دوستی نسبت به آنان نهی کرده و آن را مایه گمراهی خوانده است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَتَّخِذوا عَدُوّی وعَدُوَّکُم اَولِیاءَ تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّةِ وقَد کَفَروا بِما جاءَکُم مِنَ الحَقِّ... و مَن یَفعَلهُ مِنکُم فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبیل». از آیات بعدی برمی‌آید که انگیزه این همگرایی و دوستی با دشمنان خدا نیز حفظ بستگان، فرزندان و دارایی‌ها از گزند آنان بوده است، از همین رو خداوند، مؤمنان را از روزی ( قیامت ) بر حذر می‌دارد که در آن روز بستگان، فرزندان و دارایی آدمیان هیچ سودی به حال آنان نخواهد داشت، پس نباید دلبستگی به آنان زمینه ساز دوستی با دشمنان خدا شود: «لَن تَنفَعَکُم اَرحامُکُم ولا اَولـدُکُم یَومَ القِیـمَةِ یَفصِلُ بَینَکُم واللّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر».

۷.۳ - شان نزول

عموم مفسران شیعه
[۱۰۷] مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۵.
[۱۰۸] التبیان، ج۹، ص۵۷۵.
و سنی
[۱۱۰] جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۸.
[۱۱۱] التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۵۱۵ - ۵۱۶.
[۱۱۲] تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۵ - ۳۶.
به پیروی از امام علی علیه‌السّلام و صحابیانی چون ابن عباس و دیگران،
[۱۱۳] صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹.
[۱۱۴] صحیح مسلم، ج۷، ص۱۶۸.
[۱۱۵] جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۶.
آیه را در شان حاطب بن ابی بلتعه دانسته‌اند. براساس این روایت هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال هشتم هجری، آماده فتح مکه می‌شد،
[۱۱۶] صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳.
برای رعایت اصل غافلگیری در جنگ ، میان مردم شایع ساخت که به سوی خیبر می‌روند. حاطب، آگاه از مقصد اصلی حرکت، با نوشتن نامه و به وسیله زنی که عازم مکه بود، درصدد اطلاع دادن به مشرکان قریش برآمد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پس از آگاهی از طریق وحی، برخی از یاران خود همانند علی علیه‌السّلام و زبیر را در پی او گسیل داشت. زن در آغاز انکار کرد؛ ولی پس از جست و جوی همه وسایل و در برابر تهدید به بازرسی کامل بدنی یا کشته شدن، نامه را از لابه لای گیسوان بافته شده خویش بیرون آورد. حاطب در پاسخ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که چرا چنین کرده است، با نفی نفاق ورزی و ارتداد خویش، انگیزه آن را فقط به دست آوردن دل مشرکان و جلب حمایت آنان خواند، زیرا وی برخلاف بسیاری از مهاجران، کسی را در مکه نداشت که در برابر تعرض مشرکان به خانه و کاشانه و دارایی و افراد خانواده اش از آن‌ها حمایت کند.
[۱۱۸] جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۸.
[۱۱۹] مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۶.
[۱۲۰] التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۵۱۵ - ۵۱۶.
بر اساس برخی گزارش‌های دیگر، وی انگیزه خود را جبران حسن رفتار و برخورد مسالمت‌آمیز مشرکان با خانواده و بستگان خویش خوانده است، به هرحال رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با پذیرش سخن حاطب و با استناد به اینکه وی از اصحاب بدر است، از خطای او درگذشت و از کشتن وی منع کرد.
[۱۲۲] جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۸.
[۱۲۳] مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۶.
[۱۲۴] المجموع، ج۱۹، ص۳۴۰.


۷.۴ - جاسوسی از روی نیاز

قرآن کریم مؤمنان را از روابط دوستانه با قوم مغضوب خداوند نهی کرده است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَوَلَّوا قَومـًا غَضِبَ اللّهُ عَلَیهِم». شماری از مفسران با گزارش دیدگاه ابن عباس و مقاتل ، روابط دوستانه یاد شده را جاسوسی و خبرچینی گروهی از مسلمانان فقیر و نیازمند برای یهودیان مدینه دانسته‌اند. آنان در برابر دریافت مقداری از فرآورده‌های کشاورزی ، اخبار و اطلاعات مربوط به مسلمانان را در اختیار یهودیان قرار می‌داده‌اند.
[۱۲۶] مجمع البیان، ج۹، ص۴۵۷.
[۱۲۷] اسباب النزول، ص۲۸۵.
[۱۲۸] تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۷۶.


۷.۵ - جاسوسی منافقان

قرآن از روابط دوستانه منافقان با یهودیان خبر می‌دهد: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ تَوَلَّوا قَومـًا غَضِبَ اللّهُ عَلَیهِم ما هُم مِنکُم ولا مِنهُم ویَحلِفونَ عَلَی الکَذِبِ وهُم یَعلَمون اَعَدَّ اللّهُ لَهُم عَذابـًا شَدیدًا اِنَّهُم ساءَ ما کانوا یَعمَلون». از سوگند دروغین منافقان، وعده عذاب شدید و تقبیح رابطه یاد شده می‌توان به دست آورد که این ارتباط بسیار آسیب رسان بوده است. براساس گزارش‌های تفسیری منسوب به قتاده و ابن زید، گروهی از منافقان که با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مسلمانان نشست و برخاست داشته‌اند، اخبار و اسرار آنان را در اختیار یهودیان قرار داده، از آن‌ها بدگویی می‌کرده‌اند.
[۱۳۰] مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۹.
[۱۳۲] روح المعانی، ج۱۵، ص۴۵.
[۱۳۳] روح المعانی، ج۲۸، ص۴۵.
به نقل از سدّی و مقاتل این آیه به طور مشخص درباره عبدالله بن اُبیّ و عبداللّه بن نبتل از سران منافقان نازل شده است.
[۱۳۴] زاد المسیر، ج۷، ص۳۲۶.
[۱۳۵] تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۹۷.
زمانی که از آنان درباره چنین کرداری سؤال می‌شد، از ترس جان خود، با سوگند دروغین به انکار آن می‌پرداختند.
[۱۳۷] التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۴۹۷.


۷.۵.۱ - ابراز ناتوانی در جهاد

جاسوسی منافقان ذیل برخی دیگر از آیات نیز گزارش شده است؛ هنگام حرکت مسلمانان برای جنگ تبوک ، شماری از منافقان با سوگند مبنی بر ناتوانی خویش و نداشتن ساز و برگ و در ظاهر با اجازه رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ از شرکت در جهاد معاف شدند. خداوند آنان را دروغگو
[۱۳۸] جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۲ - ۱۸۳.
[۱۳۹] مجمع البیان، ج۵، ص۶۰ - ۶۱.
و سبب سرپیچی آنان را بی ایمانی به خدا و جهان آخرت معرفی کرد و نیامدن آن‌ها را خواست الهی و به سود مسلمانان خواند، چرا که شرکت و حضور آنان پیامدی جز ایجاد فتنه و شکاف در میان مسلمانان و در نتیجه تضعیف سپاه اسلام نداشت: «لَو خَرَجوا فیکُم ما زادوکُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَکُم یَبغونَکُمُ الفِتنَةَ وفیکُم سَمّـعونَ لَهُم واللّهُ عَلیمٌ بِالظّــلِمین».

۷.۵.۲ - تفسیر سَمّاعون

در این آیه نیز «سَمّاعون» دوگونه تفسیر شده است: شماری از مفسران متقدم
[۱۴۳] مجمع البیان، ج۵، ص۶۰ - ۶۴.
[۱۴۵] جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
و برخی متاخران
[۱۴۶] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۰۰.
با پذیرش دیدگاه حسن، مجاهد و ابن زید، آن را به معنای «جاسوسان» گرفته‌اند، بر این اساس، منافقان بازمانده از جهاد، جاسوسانی را در سپاه اسلام گمارده بودند تا اخبار سپاه را به آنان گزارش کنند. طبری و نحّاس و قرطبی با ترجیح این تفسیر، بیشترین کاربرد «سمّاع» را به معنای جاسوس دانسته‌اند.
[۱۴۷] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۰۰.
[۱۴۸] جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
[۱۴۹] معانی القرآن، ج۳، ص۲۱۵.
رشیدرضا با بعید خواندن این تفسیر ، کاربرد یاد شده را نمی‌پذیرد.
[۱۵۰] تفسیر المنار، ج۱۰، ص۴۷۲.


۷.۵.۳ - دیدگاه مفسران شیعه و سنی

در این صورت، نظر گروه دیگری از مفسران شیعه و سنی
[۱۵۳] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۵.
قابل طرح است که بر مبنای روایتی از قتاده و ابن اسحاق،
[۱۵۴] جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
[۱۵۶] مجمع البیان. ج۵، ص۶۴.
«سمّاع» را به معنای کسی دانسته‌اند که بدون دقت و اندیشه هر سخنی را شنیده، باور می‌کند، بر این اساس با حضور منافقان یاد شده که اغلب از سران و اشراف قوم بودند، گروهی سست ایمان و نفاق پیشه، با پذیرش و باور گفته‌های آنان، سپاه اسلام را دچار تفرقه می‌کردند.
[۱۵۹] جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
[۱۶۰] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۴.
این تفسیر که به عموم مفسران نسبت داده شده است مناسبت و هماهنگی بیشتری با سیاق آیات دارد.
[۱۶۳] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۵.
اشاره به فتنه انگیزی پیشین منافقان و شان نزول آیات مربوط نیز مؤید آن است.

۷.۶ - خبرچینی برخی یهودیان

بر اساس آیات ۴۱ - ۴۲ سوره مائده حادثه‌ای برای یهودیان خیبر رخ داد. احبار یهود به رغم حکم صریح تورات برخلاف آن حکم کردند و سپس افرادی را نزد پیامبر اکرم فرستادند تا در این باره داوری کند و در صورتی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم حکم خلاف آنان را تایید کرد، آن را بپذیرند وگرنه از پذیرش آن خودداری کنند: «و مِنَ الَّذینَ هادوا سَمّـعونَ لِلکَذِبِ سَمّـعونَ لِقَومٍ ءاخَرینَ لَم یَاتوکَ یُحَرِّفونَ الکَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِهِ یَقولونَ اِن اوتیتُم هـذا فَخُذوهُ و اِن لَم تُؤتَوهُ فَاحذَروا...». گروهی از مفسران،
[۱۶۹] مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۳ - ۳۳۴.
[۱۷۰] التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۳۵۹.
[۱۷۱] تفسیر ابی السعود، ج۲، ص۴۱.
تعبیر «سَمّاعُون» اول را به معنای گوش دهندگان و دومی را به معنای جاسوسان تفسیر و آیه را این گونه معنا کرده‌اند: گروهی از یهودیان، بسیار پای سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌نشینند تا با تحریف و سوء استفاده از آن بر پیامبر خدا دروغ ببندند. آنان جاسوس یهودیانی بودند که نزد پیامبر نیامده بودند و شنیده‌های خود را به آنان و دیگر دشمنان انتقال می‌دادند.
[۱۷۲] تفسیر المنار، ج۶، ص۳۸۹.
در مقابل، شمار دیگری از مفسران شیعه
[۱۷۵] غریب القرآن، ص۳۶۶.
و سنی
[۱۷۶] جامع البیان، ج۶، ص۳۱۹.
[۱۷۷] الکشاف، ج۱، ص۶۳۳.
[۱۷۸] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۱۸.
به پیروی از ابن عباس، سدّی و ابن زید، «سَمّاعون» دومی را به معنای «پذیرندگان» معنا کرده‌اند؛ یعنی آن گروه از یهودیان عوام که نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمدند، سخنان تحریف شده و دروغین عالمان خود را گوش می‌دادند و گفته‌های آنان را بی چون و چرا پذیرفته، از آن‌ها پیروی می‌کردند. در این صورت موضوع این آیه به بحث جاسوسی مربوط نمی‌شود.

۷.۷ - خیانت همسران نوح و لوط

مفسّران ذیل آیه ۱۰ سوره تحریم : «... امرَاَتَ نوحٍ وامرَاَتَ لوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَینِ مِن عِبادِنا صــلِحَینِ فَخانَتاهُما...» در کنار تفسیر خیانت همسران نوح و لوط به کفر ، نفاق
[۱۸۱] زاد المسیر، ج۸، ص۵۵.
[۱۸۲] تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۱.
و... اغلب از جاسوسی آنان برای کافران قوم خود یاد کرده‌اند.
[۱۸۳] جامع البیان، ج۲۸، ص۲۱۶.
[۱۸۴] مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۴.
از جمله هنگامی که کسی به نوح علیه‌السّلام ایمان می‌آورد، همسر او به کافران خبر می‌داد
[۱۸۶] جامع البیان، ج۲۸، ص۲۱۶.
[۱۸۷] مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۴.
[۱۸۸] تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۴۱۹.
؛ همچنین زمانی که مهمانی بر لوط علیه‌السّلام وارد می‌شد همسر او شب‌ها با روشن کردن آتش و روزها با دود به کافران علامت و جای مهمان را به آنان نشان می‌داد.
[۱۸۹] جامع البیان، ج۲۸، ص۲۱۶.
[۱۹۰] زاد المسیر، ج۸، ص۵۵ - ۵۶.
[۱۹۱] تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۱.



این موضوع در هیچ یک از آیات قرآن نیامده است؛ اما پاره‌ای از روایات تاریخی که ارسال جاسوس از سوی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را بیان می‌کنند، در حاشیه برخی آیات گزارش شده‌اند. این موارد به دو ماجرای غزوه حمراء الاسد و جنگ احزاب مربوط‌اند.

۸.۱ - غزوه حمراء الاسد

پس از جنگ احد و بازگشت مسلمانان به مدینه، خبر رسید که مشرکان با توقف در منطقه‌ای به نام «روحاء» برای یورش و جنگ دوباره آماده می‌شوند. رزمندگان اسلام در پاسخ به فراخوان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به سوی دشمن حرکت کرده، پس از رسیدن به منطقه حمراء الاسد در ۸ میلی مدینه، بدون درگیری بازگشتند: «اَلَّذینَ استَجابوا لِلّهِ والرَّسولِ مِن بَعدِ ما اَصابَهُمُ القَرحُ... اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم... فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللّهِ و فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ...». بر اساس گزارش‌های رسیده، سپاه قریش پس از رسیدن به منطقه «روحاء» و پشیمان از نیمه تمام گذاشتن کار مسلمانان، زمزمه بازگشت دوباره سر دادند تا با کشتن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و دیگر سران، کار مسلمانان را یکسره کنند. رسول خدا پس از آگاهی از این توطئه، برای قدرت نمایی و ترساندن دشمن، با ۷۰ نفر از مسلمانان در پی دشمن روانه شدند و در منطقه حمراء الاسد اردو زدند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم داوطلبی خواست تا از وضع دشمن خبر آورد. به جز امام علی علیه‌السّلام کسی داوطلب نشد و رسول خدا به او فرمود: اگر دیدی که مشرکان سوار بر شتران، از اسبان کناره گرفته‌اند، معلوم می‌شود که به سوی مکه روانه‌اند؛ ولی اگر سوار بر اسبان و بر کنار از شتران بودند، بدان که عازم مدینه‌اند. امام علی علیه‌السّلام با تنی مجروح نزدیک دشمن رفت و عزیمت آنان به سوی مکه را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم گزارش داد.
[۱۹۳] مجمع البیان، ج۲، ص۴۴۶ - ۴۴۷.
[۱۹۴] تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۴۳۸ - ۴۳۹.
[۱۹۵] البدایة والنهایه، ج۴، ص۵۶.


۸.۲ - جنگ احزاب

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در این جنگ حذیفة بن یمان را برای کسب خبر از اوضاع دشمن، روانه اردوگاه آنان می‌کرد. این گزارش ذیل آیه ۹ سوره احزاب بازتاب یافته است:
[۱۹۷] جامع البیان، ج۲۱، ص۱۵۲.
[۱۹۸] مجمع البیان، ج۸، ص۱۳۵.
[۱۹۹] تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۹ - ۴۸۰.
«یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا اذکُروا نِعمَةَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ جاءَتکُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحـًا وجُنودًا لَم تَرَوها...». اوضاع سخت جنگی که در آیه مزبور ترسیم شده است، موجب شد که به رغم درخواست سه باره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و وعده بهشت و همنشینی با خویش در آن، کسی از شدت ترس ، گرسنگی و سرما برای کسب خبر از اردوگاه دشمن داوطلب نشود. سرانجام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم حذیفه را به نام خواند و با تاکید بر پرهیز از هرگونه اقدامی، او را روانه این ماموریت کرد. حذیفه در تاریکی شب وارد اردوگاه دشمن شد و دید که باد و توفان شعله‌های آتش آنان را خاموش کرده، خیمه‌ها را از جا کنده و اوضاعشان را به هم ریخته است و ابوسفیان دور آتش کوچکی و در حلقه‌ای از یاران خود ضمن تشریح اوضاع سخت و بحرانی پیش آمده، از بازگشت به مکه خبر می‌دهد. وی در آغاز سخن و برای اطمینان از عدم حضور جاسوسی از مسلمانان، از اطرافیان خواست که هرکس نام شخص کناری خود را بپرسد. در این هنگام حذیفه، پیش دستی کرده، نام افراد در کنار خود را پرسید و در نتیجه آنان از پرسش نام وی غفلت کردند. ابوسفیان پس از پایان سخن، سوار بر شتر به سوی مکه حرکت کرد. از حذیفه نقل شده است که اگر سفارش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نبود، با یک تیر می‌توانسته او را بکشد.
[۲۰۰] تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۴.
[۲۰۱] السیرة النبویه، ج۳، ص۷۱۴- ۷۱۵.
[۲۰۲] السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۸-۱۴۹.



فقهای مسلمان ، جاسوسی برای دشمنان اسلام را حرام ،
[۲۰۳] شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵.
گناه کبیره،
[۲۰۴] شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵.
[۲۰۵] مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۷.
مستوجب کیفر و جاسوسی به سود مسلمانان را ممدوح و در برخی موارد
[۲۰۶] تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۴۹.
[۲۰۷] روضة الطالبین، ج۷، ص۴۴۰.
[۲۰۸] مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۲۰.
ضروری
[۲۰۹] دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۴۰.
دانسته‌اند.

۹.۱ - قاعده نفی سبیل

حرمت و ضرورت مزبور، افزون بر نهی وارد شده در آیات مربوط
[۲۱۲] المنیر، ج۲۸، ص۱۵۶.
و نیز سنت عملی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم
[۲۱۳] المنیر، ج۲۱، ص۲۸۶.
که بدان استناد شده، به قاعده « نفی سبیل » نیز استنادپذیر است: «و لَن یَجعَلَ اللّهُ لِلکـفِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلا...» که هرگونه چیرگی کافران بر مؤمنان را ناروا و خلاف رضایت خداوند می‌شمرد. اصل مجازات برای جاسوس مسلمان، حربی و ذمی مورد اتفاق، ولی نوع آن مورد اختلاف فقهاست. اغلب علمای شیعه
[۲۱۵] المبسوط، ج۲، ص۱۵.
[۲۱۶] جواهر الفقه، ص۵۱.
و سنی
[۲۱۸] فتح الباری، ج۱۲، ص۲۷۶.
[۲۱۹] شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵ - ۵۶.
در مورد جاسوس مسلمان قائل به تعزیرند، هرچند حکم به اعدام ،
[۲۲۱] کشاف القناع، ج۶، ص۱۶۱.
[۲۲۲] فتح الباری، ج۱۲، ص۲۷۶.
زندان،
[۲۲۴] معالم السنن، ج۲، ص۲۷۴.
[۲۲۵] عمدة القاری، ج۱۴، ص۲۵۶.
[۲۲۶] المجموع، ج۱۹، ص۳۴۳.
تبعید
[۲۲۷] المجموع، ج۱۹، ص۳۴۳.
[۲۲۹] اقضیة رسول الله، ص۸۰.
و وانهادن به اجتهاد
[۲۳۰] شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵ - ۵۶.
[۲۳۱] عمدة القاری، ج۱۴، ص۲۵۶.
حاکم نیز در میان فتواها دیده می‌شود. درباره جاسوس حربی و ذمی نیز اغلب فتوا به قتل داده‌اند.
[۲۳۳] المجموع، ج۱۹، ص۳۴۲.
[۲۳۴] نیل الاوطار، ج۸، ص۱۵۴ - ۱۵۵.
در همه موارد مزبور، طرح یا نقد آراء با استناد به برخی آیات، احادیث و برخوردهای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با جاسوسان صورت پذیرفته است.
[۲۳۷] المجموع، ج۱۹، ص۳۴۰.
افزون بر مجازات ، مباحث دیگری هم در رویکرد فقهی به پدیده جاسوسی مطرح است.
[۲۳۸] نیل الاوطار، ج۸، ص۱۵۵.
[۲۳۹] الجامع للشرایع، ص۲۳۴.



آشنایی با حقوق جزا و جرم شناسی، اسماعیل رحیمی نژاد، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، ۱۳۷۸ ش؛ ارشاد العقل السلیم، ابوالسعود (م. ۹۸۲ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۱ ق؛ اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ قاهرة، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ ق؛ الاستخبارات العسکریة فی الاسلام، عبدالله علی سلامه و دیگران، بیروت، الرسالة، ۱۴۲۳ ق؛ اقضیة رسول الله صلی الله علیه و آله؛ محمد بن فرج القرطبی (م. ۴۹۷ ق.)؛ القصیم، دارالبخاری؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ قم، آل البیت علیهم‌السّلام لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ ق؛ ترتیب العین، خلیل (م. ۱۷۵ ق.)؛ به کوشش المخزومی و دیگران، قم، اسوه، ۱۴۱۴ ق؛ ترمینولوژی حقوق، جعفری لنگرودی، تهران، گنج دانش، ۱۳۶۳ ش؛ تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)؛ تونس، الدار التونسیة، ۱۹۹۷ م؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر غریب القرآن الکریم، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.)؛ به کوشش محمد کاظم، قم، زاهدی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛ تفسیر مجاهد، مجاهد (م. ۱۰۲ ق.)؛ به کوشش عبدالرحمن بن محمد، اسلام آباد، مجمع البحوث الاسلامیه؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)؛ قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ التفسیر المنیر، وهبة الزحیلی، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ الجامع للشرایع، یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ ق.)؛ به کوشش گروهی از فضلاء، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ ق؛ جمهرة اللغه، ابن درید (م. ۳۲۱ ق.)؛ به کوشش رمزی بعلبکی، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۷ م؛ الجواهر الحسان، الثعالبی (م. ۸۷۵ ق.)؛ به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ ق؛ جواهر الفقه، ابن البراج (م. ۴۸۱ ق.)؛ به کوشش بهادری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ حقوق جزای اختصاصی، محمد صالح ولیدی، تهران، نشر داد، ۱۳۷۳ ش؛ الخراج، ابویوسف (م. ۱۸۲ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفه؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ ش؛ دراسات فی ولایة الفقیه، منتظری، قم، المرکز العالمی للدراسات، ۱۴۰۹ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ روضة الطالبین، النووی (م. ۶۷۶ ق.)؛ به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ ق؛ سنن ابی داود، السجستانی (م. ۲۷۵ ق.)؛ به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ ق؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق؛ السیرة النبویه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ ق؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۸-۲۱۳ ق.)؛ به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ ق.)؛ به کوشش احمد العطار، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق؛ صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ به کوشش بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ ق؛ صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ ق.)؛ بیروت، دارالفکر؛ صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م. ۶۷۶ ق.)؛ بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ ق؛ عمده القاری، العینی (م. ۸۵۵ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ عیون الاثر، ابن سید الناس (م. ۷۳۴ ق.)؛ بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ ق؛ الفائق فی غریب الحدیث، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ به کوشش علی محمد بجاوی و دیگران، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفه؛ الفرقان، محمد صادقی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ ش؛ فرهنگ علوم سیاسی، غلامرضا علی بابایی و بهمن آقایی، تهران، ویس، ۱۳۶۵ ش؛ فرهنگ فارسی، حسن عمید، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ ش؛ قواعد الاحکام، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ ق؛ کتاب مقدس، ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلبن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ کشاف القناع، منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ ق.)؛ به کوشش محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ لباب النقول، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ به کوشش احمد عبدالشافی، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش؛ المبسوط فی فقه الامامیه، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش بهبودی، تهران، مکتبة المرتضویه؛ مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.)؛ به کوشش احمد الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق؛ المجموع فی شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ ق.)؛ دارالفکر؛ مسند احمد، احمدبن حنبل (م. ۲۴۱ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.)؛ قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق؛ مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، گارو، ترجمه: ضیاءالدین نقابت، تهران، ابن سینا؛ معالم السنن، الخطابی (م. ۳۸۸ ق.)؛ بیروت، دارالکتب العلمیه؛ معانی القرآن، النحاس (م. ۳۳۸ ق.)؛ به کوشش الصابونی، عربستان، جامعة‌ام القری، ۱۴۰۹ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)؛ به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ ق.)؛ به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ ق؛ مغنی المحتاج، محمد الشربینی (م. ۹۷۷ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ ق؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)؛ به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ المفصل، جواد علی، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۷۶ م؛ موسوعة الاستخبارات والامن، علی دعموش، باشراف جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دارالاحیاء للثقافة والعلوم، ۱۹۹۳ م؛ موسوعة السیاسه، عبدالوهاب الکیالی، بیروت، مؤسسة العربیة الدراسات، ۱۹۹۰ م؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ النفی والتغریب، نجم الدین الطبسی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ النهایه، ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (م. ۶۰۶ ق.)؛ به کوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ ش؛ نیل الاوطار، الشوکانی (م. ۱۲۵۵ ق.)؛ بیروت، دارالجیل، ۱۹۷۳ م.


۱. لغت نامه، ج۵، ص۷۳۶۰.
۲. فرهنگ عمید، ص۴۵۰، «جاسوس و جاسوسی».
۳. مقاییس اللغه، ج۱، ص۴۱۴.    
۴. المصباح، ص۱۰۱.
۵. لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳، «جسس».
۶. جمهرة اللغه، ج۱، ص۸۸ - ۸۹.    
۷. المصباح، ص۱۰۱.
۸. مفردات، ص۱۹۶، «جسس».    
۹. العین، ص۱۴۰.
۱۰. الصحاح، ج۳، ص۹۱۳.
۱۱. لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳، «جسس».
۱۲. مقاییس اللغه، ج۱، ص۴۱۴.    
۱۳. التحقیق، ج۲، ص۸۶ - ۸۷، «جسس».
۱۴. الفائق، ج۱، ص۲۱۴.    
۱۵. مقاییس اللغه، ج۱، ص۴۱۴.    
۱۶. المصباح، ص۱۰۱.
۱۷. لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳.
۱۸. موسوعة السیاسه، ج۲، ص۱۵.
۱۹. العین، ص۱۴۰.
۲۰. الصحاح، ج۳، ص۹۱۳.
۲۱. لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳.
۲۲. النهایه، ج۱، ص۲۷۲.
۲۳. لسان العرب، ج۲، ص۲۸۳.
۲۴. مجمع البحرین، ج۱، ص۳۷۴، «جسس».    
۲۵. حقوق جزای اختصاصی، ج۳، ص۵۲ - ۵۳.
۲۶. آشنایی با حقوق جزا، ص۱۲۵ - ۱۲۷.
۲۷. مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا، ج۳، ص۶۷۵ - ۶۷۷.
۲۸. موسوعة السیاسه، ج۲، ص۱۵.
۲۹. فرهنگ علوم سیاسی، ج۱، ص۲۰۱.
۳۰. ترمینولوژی حقوق، ص۱۸۹.
۳۱. موسوعة السیاسه، ج۲، ص۱۵.
۳۲. فرهنگ علوم سیاسی، ج۱، ص۲۰۱.
۳۳. دانشنامه جهان اسلام، ج۹، ص۲۵۰.
۳۴. کتاب مقدس، اعداد ۱۳: ۱ - ۲۹.
۳۵. کتاب مقدس، تثنیه ۱: ۲۲ - ۲۸.
۳۶. کتاب مقدس، یوشع ۲: ۱ - ۲۴.
۳۷. کتاب مقدس، پیدایش ۴۲: ۸ - ۲۰.
۳۸. مجمع البیان، ج۵، ص۴۲۲.
۳۹. تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۳۳۵.
۴۰. زاد المسیر، ج۴، ص۱۸۷.
۴۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۳.    
۴۲. المیزان، ج۱۱، ص۲۲۴.    
۴۳. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۰۲.
۴۴. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۹.
۴۵. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص۱۳۱.
۴۶. عیون الاثر، ج۲، ص۴۵.
۴۷. سنن ابی داود، ج۱، ص۵۹۸ - ۵۹۹.
۴۸. مسند احمد، ج۴، ص۴۹.
۴۹. السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۷.
۵۰. مسند احمد، ج۳، ص۱۳۶.
۵۱. موسوعه الاستخبارات و الامن، ج۱، ص۳۵۰.
۵۲. موسوعه الاستخبارات و الامن، ج۱، ص۳۵۲.
۵۳. الاستخبارات العسکریة فی الاسلام، ص۱۰۵ - ۱۰۶.
۵۴. انفال/سوره۸، آیه۲۷.    
۵۵. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱.    
۵۶. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۳.    
۵۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۴.    
۵۸. المفصل، ج۴، ص۳۷۰ - ۳۸۸.
۵۹. النهایه، ج۱، ص۴۲۴، «حلف».
۶۰. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۶۱. توبه/سوره۹، آیه۴۷.    
۶۲. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۱۸.
۶۳. التحریر و التنویر، ج۲۶، ص۲۵۳ - ۲۵۴.    
۶۴. الفرقان، ج۲۶، ص۲۴۹.
۶۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۶۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱ - ۱۱.    
۶۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۶۸. المبسوط، ج۲، ص۱۵.
۶۹. جواهرالفقه، ص۵۱.    
۷۰. قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۰۵.    
۷۱. انفال/سوره۸، آیه۲۷.    
۷۲. انفال/سوره۸، آیه۲۸.    
۷۳. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۶.
۷۴. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۹۶.
۷۵. المیزان، ج۹، ص۵۵.    
۷۶. زاد المسیر، ج۳، ص۲۳۴.
۷۷. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۱ - ۲۷۲.    
۷۸. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵ - ۴۵۶.
۷۹. اسباب النزول، ص۱۵۷.
۸۰. جامع البیان، ج۹، ص۲۹۲.
۸۱. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
۸۲. التبیان، ج۵، ص۱۰۶.    
۸۳. التبیان، ج۵، ص۱۰۶.    
۸۴. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
۸۵. الصافی، ج۲، ص۲۹۰.    
۸۶. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
۸۷. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۹۶.
۸۸. زاد المسیر، ج۳، ص۲۳۴.
۸۹. جامع البیان، ج۹، ص۲۹۱.
۹۰. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
۹۱. اسباب النزول، ص۱۵۷ - ۱۵۸.
۹۲. انفال/سوره۸، آیه۲۷.    
۹۳. المیزان، ج۹، ص۶۴.    
۹۴. جامع البیان، ج۹، ص۲۹۱.
۹۵. التبیان، ج۵، ص۱۰۶.    
۹۶. مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵.
۹۷. تفسیرابن کثیر، ج۲، ص۳۱۳.
۹۸. لباب النقول، ص۹۶.
۹۹. انفال/سوره۸، آیه۲۷.    
۱۰۰. جامع البیان، ج۹، ص۲۹۳.
۱۰۱. جامع البیان، ج۹، ص۲۹۳.
۱۰۲. زادالمسیر، ج۳، ص۲۳۵.
۱۰۳. لباب النقول، ص۹۶.    
۱۰۴. المیزان، ج۹، ص۵۵.    
۱۰۵. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱.    
۱۰۶. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۳.    
۱۰۷. مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۵.
۱۰۸. التبیان، ج۹، ص۵۷۵.
۱۰۹. المیزان، ج۱۹، ص۲۲۶.    
۱۱۰. جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۸.
۱۱۱. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۵۱۵ - ۵۱۶.
۱۱۲. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۳۵ - ۳۶.
۱۱۳. صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹.
۱۱۴. صحیح مسلم، ج۷، ص۱۶۸.
۱۱۵. جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۶.
۱۱۶. صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳.
۱۱۷. نمونه، ج۲۴، ص۹.    
۱۱۸. جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۸.
۱۱۹. مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۶.
۱۲۰. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۵۱۵ - ۵۱۶.
۱۲۱. نور الثقلین، ج۵، ص۳۰۰.    
۱۲۲. جامع البیان، ج۲۸، ص۷۴ - ۷۸.
۱۲۳. مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۶.
۱۲۴. المجموع، ج۱۹، ص۳۴۰.
۱۲۵. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۳.    
۱۲۶. مجمع البیان، ج۹، ص۴۵۷.
۱۲۷. اسباب النزول، ص۲۸۵.
۱۲۸. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۷۶.
۱۲۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۴.    
۱۳۰. مجمع البیان، ج۹، ص۴۱۹.
۱۳۱. التبیان، ج۹، ص۵۵۲.    
۱۳۲. روح المعانی، ج۱۵، ص۴۵.
۱۳۳. روح المعانی، ج۲۸، ص۴۵.
۱۳۴. زاد المسیر، ج۷، ص۳۲۶.
۱۳۵. تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۱۹۷.
۱۳۶. المنیر، ج۲۸، ص۵۱.    
۱۳۷. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۴۹۷.
۱۳۸. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۲ - ۱۸۳.
۱۳۹. مجمع البیان، ج۵، ص۶۰ - ۶۱.
۱۴۰. المغازی، ج۳، ص۱۰۲۳.    
۱۴۱. توبه/سوره۹، آیه۴۲ - ۴۶.    
۱۴۲. توبه/سوره۹، آیه۴۷.    
۱۴۳. مجمع البیان، ج۵، ص۶۰ - ۶۴.
۱۴۴. تفسیر مجاهد، ج۱، ص۲۸۱.    
۱۴۵. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
۱۴۶. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۰۰.
۱۴۷. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۰۰.
۱۴۸. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
۱۴۹. معانی القرآن، ج۳، ص۲۱۵.
۱۵۰. تفسیر المنار، ج۱۰، ص۴۷۲.
۱۵۱. المیزان، ج۹، ص۲۹۰.    
۱۵۲. غریب القرآن، ص۳۶۶.    
۱۵۳. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۵.
۱۵۴. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
۱۵۵. التبیان، ج۵، ص۲۳۱.    
۱۵۶. مجمع البیان. ج۵، ص۶۴.
۱۵۷. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۲۱۸.    
۱۵۸. نمونه، ج۷، ص۴۳۵.    
۱۵۹. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.
۱۶۰. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۴.
۱۶۱. تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۱۸۵.    
۱۶۲. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۲۱۸.    
۱۶۳. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۷۵.
۱۶۴. توبه/سوره۹، آیه۴۸.    
۱۶۵. مائده/سوره۵، آیه۴۱ - ۴۲.    
۱۶۶. الدرالمنثور، ج۳، ص۷۵.    
۱۶۷. الصافی، ج۲، ص۳۶ - ۳۷.    
۱۶۸. المیزان، ج۵، ص۳۳۹.    
۱۶۹. مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۳ - ۳۳۴.
۱۷۰. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۳۵۹.
۱۷۱. تفسیر ابی السعود، ج۲، ص۴۱.
۱۷۲. تفسیر المنار، ج۶، ص۳۸۹.
۱۷۳. التبیان، ج۳، ص۵۲۲.    
۱۷۴. المیزان، ج۵، ص۳۴۰.    
۱۷۵. غریب القرآن، ص۳۶۶.
۱۷۶. جامع البیان، ج۶، ص۳۱۹.
۱۷۷. الکشاف، ج۱، ص۶۳۳.
۱۷۸. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۱۱۸.
۱۷۹. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۰.    
۱۸۰. التبیان، ج۱۰، ص۵۲.    
۱۸۱. زاد المسیر، ج۸، ص۵۵.
۱۸۲. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۱.
۱۸۳. جامع البیان، ج۲۸، ص۲۱۶.
۱۸۴. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۴.
۱۸۵. المیزان، ج۱۰، ص۲۳۵.    
۱۸۶. جامع البیان، ج۲۸، ص۲۱۶.
۱۸۷. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۴.
۱۸۸. تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۴۱۹.
۱۸۹. جامع البیان، ج۲۸، ص۲۱۶.
۱۹۰. زاد المسیر، ج۸، ص۵۵ - ۵۶.
۱۹۱. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۳۱.
۱۹۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۲-۱۷۴.    
۱۹۳. مجمع البیان، ج۲، ص۴۴۶ - ۴۴۷.
۱۹۴. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۴۳۸ - ۴۳۹.
۱۹۵. البدایة والنهایه، ج۴، ص۵۶.
۱۹۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۹.    
۱۹۷. جامع البیان، ج۲۱، ص۱۵۲.
۱۹۸. مجمع البیان، ج۸، ص۱۳۵.
۱۹۹. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۹ - ۴۸۰.
۲۰۰. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۴.
۲۰۱. السیرة النبویه، ج۳، ص۷۱۴- ۷۱۵.
۲۰۲. السنن الکبری، ج۹، ص۱۴۸-۱۴۹.
۲۰۳. شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵.
۲۰۴. شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵.
۲۰۵. مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۷.
۲۰۶. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۴۹.
۲۰۷. روضة الطالبین، ج۷، ص۴۴۰.
۲۰۸. مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۲۰.
۲۰۹. دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۴۰.
۲۱۰. انفال/سوره۸، آیه۲۷.    
۲۱۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱-۲.    
۲۱۲. المنیر، ج۲۸، ص۱۵۶.
۲۱۳. المنیر، ج۲۱، ص۲۸۶.
۲۱۴. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۲۱۵. المبسوط، ج۲، ص۱۵.
۲۱۶. جواهر الفقه، ص۵۱.
۲۱۷. قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۰۵.    
۲۱۸. فتح الباری، ج۱۲، ص۲۷۶.
۲۱۹. شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵ - ۵۶.
۲۲۰. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۵۳.    
۲۲۱. کشاف القناع، ج۶، ص۱۶۱.
۲۲۲. فتح الباری، ج۱۲، ص۲۷۶.
۲۲۳. دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۴۰.    
۲۲۴. معالم السنن، ج۲، ص۲۷۴.
۲۲۵. عمدة القاری، ج۱۴، ص۲۵۶.
۲۲۶. المجموع، ج۱۹، ص۳۴۳.
۲۲۷. المجموع، ج۱۹، ص۳۴۳.
۲۲۸. النفی والتغریب، ص۳۳۷.    
۲۲۹. اقضیة رسول الله، ص۸۰.
۲۳۰. شرح مسلم، ج۱۶، ص۵۵ - ۵۶.
۲۳۱. عمدة القاری، ج۱۴، ص۲۵۶.
۲۳۲. التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۱۹.    
۲۳۳. المجموع، ج۱۹، ص۳۴۲.
۲۳۴. نیل الاوطار، ج۸، ص۱۵۴ - ۱۵۵.
۲۳۵. المبسوط، ج۲، ص۱۵.    
۲۳۶. قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۰۵.    
۲۳۷. المجموع، ج۱۹، ص۳۴۰.
۲۳۸. نیل الاوطار، ج۸، ص۱۵۵.
۲۳۹. الجامع للشرایع، ص۲۳۴.
۲۴۰. جواهرالکلام، ج۲۱، ص۲۶۸.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، برگرفته شده از مقاله «جاسوسى».    



جعبه ابزار