حق فرزند
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حق فرزندان، از آموزههای
اخلاقی و
دینی در
سنّت اسلامی و در آیات
قرآن به رعایت حقوق فرزندان توصیه شده است.
نخستین و مهم ترین حقی که در این باره به آن توجه شده،
حق حیات است که خود مبنای سایر حقوق قرار میگیرد. مخالفت شدید
قرآن با کشتن فرزندان،
به علت ترس از تنگدستی و ناتوانی در رفع نیازهای مادّی ایشان
یا
ننگ داشتن از
دختر بودن شان،
یعنی دخالت دادن
جنسیت نوزاد در رعایت حق حیات وی، بر همین موضوع دلالت دارد.
قرآن در این باره تا آن جا پیش می رود که محروم کردن کودکان را از حق حیات، چونان
شرک به خدا،
حرام میداند
و آن را رفتاری نابخردانه،
خطایی بزرگ
و موجب
خسران و گمراهی و خروج از مسیر
دین و
هدایت الهی میشمارد.
ازاین رو، علاوه بر آنکه والدین را از این کار نهی میکند
از
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میخواهد از زنان بر ترک این کار
بیعت بگیرد.
در قرآن، افزون بر رعایت حق حیات، به
پرورش جسمی نوزاد، یعنی
شیردهی به نوزاد، نیز سفارش شده است. در برخی
آیات بر شیردهی به عنوان
غریزه ای مادرانه تأکید شده
و در چند
آیه مد ت شیردهی دو
سال تمام ذکر شده است
که در آن، مدت زمان بارداری و شیردهی جمعاً سی
ماه ذکر شده است؛ برای آگاهی از اقوال مختلف
مفسران درباره این آیه، از جمله دلالت آن بر
واجب بودن یا نبودن شیردهی مادر و نیز چگونگی محاسبه دو سال.
همچنین تأمین
خوراک و
پوشاک مادر در مد ت شیردهی برعهده
شوهر است،
که حاکی از اهمیت دادن قرآن به سلامت جسمی
مادر و نوزاد اوست. البته به والدین اجازه داده شده است، چنانچه از هم جدا شده باشند، با رضایت و
مشورت یکدیگر، مدت زمان شیردهی را کاهش دهند
یا شیردهی نوزاد را به دایه
تفویض کنند.
همچنین یادآوری شده است که رعایت حقوق فرزند نباید برای والدین
ضرری در پی داشته باشد
از دیگر حقوق فرزندان که در قرآن بدان توجه شده، حقوق مالی آنان است. در این باره،
قرآن به
ارث بردن فرزندان از والدین پرداخته
و به چگونگی تقسیم ارث در بین ایشان، به تفکیک جنسیت، اشاره کرده است.
همچنین در آیه ۱۲ سوره نساء، میزان ارث
زن و
شوهر از همسرانشان، بسته به این که فرزند داشته باشند یا نه، تعیین شده است.
علاوه بر این، بنابر نظر مفسران، بخش پایانی آیه ۱۲۷
سوره نساء هم ناظر بر امر به پرداخت ارث فرزندان
خردسال شخصِ
متوفی است، که بنا بر
سنّت عرب عصر جاهلی تا رسیدن به
سن رشد از ارث
محروم بودند
آیاتی از قرآن نیز تلویحاً بر مهرورزی والدین به فرزندان و اهتمام آنان بر تربیت ایشان تأکید دارد و احترام به والدین و دعای خیر برای ایشان، پاسخی بدان امر دانسته شده است.
به ویژه مادران، که با وجود سختی و مشقت زیادی که در این راه متحمل میشوند،
همواره به فرزندانشان عشق میورزند
و بسا که این غریزه مادرانه را به فرزندان دیگران نیز ابراز میکنند.
همچنین در آیاتی از علاقه مندی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ان به فرزنددار شدن سخن به میان آمده است.
از جمله در برخی آیات، فرزندان اعطای نعمت و مدد الهی به والدین و مایه چشم روشنی ایشان دانسته شده
و پدر و مادر به شکرگزاری در برابر این نعمت و پرهیز از شرک امر شدهاند.
البته در برخی آیات یادآوری شده است که فرزندان، همچون اموال،
زینتِ زندگیِ این جهانیاند
و گاه مایه آزمایش و اغوای پدر و مادر
خویش
و فراتر از آن، دشمن آنان اند
و در برابر عذاب الهی برای آنان سودی نخواهند داشت.
در
احادیث نیز به فرزندان و رعایت حقوق آنان توجه ویژهای شده است. برخی از این احادیث به تبیین جایگاه فرزندان در
خانواده و تأثیری که بر
حیات مادّی و
معنوی والدین دارند، پرداختهاند. چنان که فرزند را
برکت خانه، گلی از
بهشت و نشانه حد آخر خیرخواهی خداوند در حق بندگان بیان داشته اند،
به طوری که دعای فرزند در حق والدین در این
دنیا مستجاب و
شفاعتش برای ایشان در
آخرت پذیرفته خواهد شد.
ازاین روست که در احادیث، فرزندان صاحب حق شمرده شده و
پدر و
مادر در مقابل ایشان مسئول دانسته شدهاند.
علاوه بر این نگاه کلی، در احادیث فراوانی به مصادیق گوناگون حقوق یاد شده، از پیش از
ولادت تا بزرگسالی، پرداخته شده است. اولین حق فرزند پیش از بسته شدن
نطفه انتخاب مادر شایسته برای اوست
چرا که فرزند، بسیاری از صفات و ویژگیهای اخلاقی خویش را از والدینش به
ارث می برد و تغییر این صفات، در مراحل بعدی تربیت او، بسیار دشوار است.
درباره زمان، مکان و کیفیت انعقاد نطفه در رحم مادر نیز توصیه هایی شده است.
مشخص بودن
نسب فرزند نیز در شمار حقوق وی است؛ از این رو، در چند
حدیث،
حکمت مُجاز نبودن چند شوهر برای یک زن،
لزوم عدّه زنان بعد از طلاق
و تحریم زنا،
معلوم شدن نسب فرزندان دانسته شده است.
همچنین طبق حدیث و
فقه برای اثبات نسب نوزاد، حدود زمانی حداقل و حداکثر برای
بارداری تعیین شده است،
فرزند به محض انعقاد نطفه در
رحم مادر، از حقوقی برخوردار میشود. از آن جمله است: تأخیر در اجرای
حدود شرعی درباره
زن باردار، به منظور پرهیز از آسیب رسانی به
جنین موجود در رحم وی؛ و حرمت
سقط جنین همچنین در روایات، برای سلامت جسمانی و روحانی جنین، به والدین توصیه های بهداشتی و اخلاقی شده، که از آن جمله است: تأکید بر سلامت جسمانی و روانی مادر به هنگام بارداری، توجه به چگونگی
تغذیه او، و پرهیز زنان باردار از
گناه و کارهای ناپسند. به علاوه، جنین از حقوق مالی خاصی نیز برخوردار است که استقرار آنها منوط به
ولادت اوست
آدابی را که به هنگام تولد نوزاد توصیه شده نیز می توان در شمار حقوق فرزندان قرار داد، که عبارت اند از:
تَحنیک (کام برداری نوزاد) با
خرما یا
آب باران یا
آب فرات به همراه
تربت امام حسین علیه السلام؛ اذان گفتن در گوش راست و اقامه گفتن در گوش چپ وی
سوراخ کردن
گوش نوزاد، که ظاهراً در مخالفت با سنّت
یهودیان، مبنی بر انجام ندادن آن، توصیه شده است
تراشیدن موی سر نوزاد و صدقه دادن به اندازه وزنِ موی او؛ قربانی کردن (عَقیقه) و اِطعام دیگران از
گوشت قربانی؛ انتخاب نامی نیک برای وی در روز هفتم تولد
و
خِتان پسران در هفت روز اول تولدشان،
که امری فطری و سنّتی الهی دانسته شده است.
روایاتی که شیر را بهترین غذا برای نوزاد دانستهاند
و به والدین توصیه میکنند در احوال و خصوصیات زنی که نوزاد را شیر میدهد، به سبب انتقال آن صفات از طریق شیر به نوزاد، دقت کنند
نیز در همین سیاق میگنجند. خصوصیاتی که
دایه نوزاد نباید داشته باشد.
دراین روایات والدین از ضرر رساندن به فرزندانشان نهی شدهاند.
چنان که همچون آیات قرآن، کشتن یا زنده به گور کردن فرزندان را، به سبب
دختر بودن آنان یا ترس از ناتوانی در گذران امور ایشان،
حرام و بعد از
شرک به خدا بزرگ ترین گناهان دانستهاند.
حتی در روایتی، والدین از این که به سبب دختر بودن نوزاد برای او آرزوی
مرگ کنند، نهی شدهاند، چرا که در صورت برآورده شدن این آرزو، شخص چونان عاصیان در برابر خدا حاضر خواهد شد.
از همین روست که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم والدین را از سخت گیری و درشتی با فرزندانشان که در نهایت موجب ارتکاب ایشان به گناهان،
عقوق والدین و
قطع رحم و خروج از دایره
غفران الهی میشود نهی میکردند. در مقابل، والدین به دوست داشتن فرزندان و مهربانی و اکرام ایشان توصیه شدهاند
نیکی به فرزندان همتای نیکی به والدین دانسته شده است
تا جایی که تخطی از این دستورها موجب خروج شخص از پیروان
سنّت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
و عامل به آنها مشمول رحمت الهی و شایسته
بهشت معرفی شده است.
سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز توصیه های وی را درباره مهربانی و احترام به کودکان تأیید میکند، چنان که در این روایات از خوش رفتاری پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با ایشان حتی در حالت
نماز،
بوسیدن و بوییدن فرزندان و فرزندزادگان،
بر زانوی خود نشاندن و
دعای خیر کردن آنان
و
سلام کردن به آنان
سخن به میان آمده است.
سیره
امامان شیعه با فرزندان نیز چنین بوده است.
رعایت
عدالت در برخورد با فرزندان حق دیگری است که در روایات به آن امر شده
و اعتراض پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به پدری که فقط یکی از دو فرزندش را در حضور هر دوی آنها بوسید، گزارش شده است.
با اینحال به نظر می رسد در روایات تأیید شده است که والدین برخی از فرزندان خود را، احتمالا بهسبب وجود بعضی فضائل در ایشان، بیش از دیگر فرزندان خود دوست داشته باشند، ضمن آن که این تمایز نباید ناشی از تفاوت جنسیت باشد.
همچنین است
وفا به
عهد والدین نسبت به قولی که به فرزندانشان دادهاند.
تربیت فرزندان نیز حق دیگری است که پدران و مادران به آن امر شدهاند
و آن را بهترین
هدیه پدر به فرزند و برتر از
صدقه دادن معرفی کردهاند،
چرا که وجود فرزند از پدر و مادر است و در هر صورت اعمال وی ناشی از نحوه تربیت ایشان است.
از مضمون این روایات میتوان دریافت که هدف نهایی از این توصیهها، صالح شدن فرزندان است؛ چه، در آنها فرزند صالح
رزقی از جانب
خداوند معرفی شده است.
چنان که فرزندی که اهل
عبادت پروردگار باشد نیز
میراثی دانسته شده که بنده
مؤمن پس از درگذشت خود برای خداوند برجای می گذارد تا او را عبادت کند.
برخی دستورهای عملی نیز برای تربیت فرزندان داده شده که ناظر بر آموزش امور دینی و برخی مهارتهای اجتماعی ایشان است، از جمله: یاری کردن به فرزندان در کارهای نیک،
راهنمایی او به شناخت خدا و کمک به او در اطاعت از پروردگار،
واداشتن و تشویق ایشان به
نماز از هفت سالگی،
آموزش
قرآن و معارف دین برای مصون ماندن آنان از انحرافات اعتقادی
و شنا و تیراندازی
و خواندن و نوشتن، و نیز تلاش در امر
ازدواج ایشان پس از رسیدن به
بلوغ.
درباره اصول کلی تربیت فرزندان نیز توصیههایی شده است.
از جمله، والدین باید توجه داشته باشند که فرزندان در سنین پایین تر تربیت پذیرترند و در صورت
انحراف در این دوران، تربیت بعدی آنان سخت خواهد بود.
همچنین روایات توجه ایشان را به این مطلب جلب میکنند که در این کار، به سبب
احسان به فرزندان یا توهین به ایشان،
ثواب خواهند برد یا عقاب خواهند شد
بن ابراین، باید تشویق آنان و پرهیز از
تنبیه نا معقول آنان را درنظر داشته باشند.
در منابع اخلاقی نیز به حقوق فرزندان توجه شده است. این کتابهاعلاوه بر آنکه مراحل گوناگون
رشد کودک تا بلوغ وی و احوال و صفات او را در این دوران بیان میکنندــ برای والدین نیز دستورالعملها و توصیههایی دارند. غزالی
تربیت فرزندان را که از آن با تعبیر ریاضة الصبیان یاد کرده از مهم ترین کارها دانسته، زیرا فرزند
امانتی نزد والدین است و چون نفس بیآلایشی دارد، برای هر تربیتی پذیرش لازم را دارد. از این رو، نقش والدین و
معلمان او در رسیدن وی به سعادت یا محروم شدن از آن (شقاوت) مؤثر است و ایشان در ثواب و عقاب وی شریک خواهند بود.
بر این اساس، والدین باید از همان ابتدای کودکی به تأدیب و
تهذیب نفس کودک اهتمام ورزند و او را از هم نشینی با دوستان نامناسب و نیز
تن پروری و رفاه بیش از حد و توجه به زخارف دنیوی بازدارند، بلکه توجه فرزند خود را به معنویات و امر
دین جلب کنند.
این دستورها با توجه دادن والدین به تأثیر شیر در انتقال پلیدیهای زن شیرده به کودک و اینکه آن زن باید متدین باشد و از غذای
حلال استفاده کند، آغاز میشود و پس از توصیه به تقویت خوی
حیا در کودک، به آداب غذاخوردن و
لباس پوشیدن و دوست یابی، فراگیری خواندن و نوشتن و یادگیری
قرآن و
حدیث و اشعار نیک و احوال نیکان میپردازد. در ادامه هم به آداب دیگر، چون نشست و برخاست و صحبت کردن و بازی، و سرانجام دستورهای مربوط به پس از بلوغ (یعنی توجه به اقامه نماز و روزه و یادگیری برخی تکالیف و احکام شرعی مورد نیاز) التفات میکند.
منابع :
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن
ابی جمهور، عوالیاللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
(۳) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
(۴) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
(۵) ابن عربی مالکی، احکام القرآن، چاپ علیمحمد بجاوی، حلب ۱۳۷۶ـ۱۳۷۸/ ۱۹۵۷ـ۱۹۵۹، چاپ افست بیروت.
(۶) ابن فهد حلّی، عدّةالداعی و نجاح الساعی، چاپ احمد موحدی قمی، قم: مکتبة الوجدانی.
(۷) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
(۸) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن
ابی داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۹) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
(۱۰) محمد بن
عیسی ترمذی، سنن
الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۱) عبدالرحمان بن
ابیبکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱.
(۱۲) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۱۳) حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۱۴) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.
(۱۵) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۱۶) علی بن
ابیطالب (علیهالسلام)، امام اول، نهجالبلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
(۱۷) محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
(۱۸) محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت: دارالندوة الجدیدة.
(۱۹) محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
(۲۰) الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقه الرضا، مشهد: مؤسسة آلالبیت، ۱۴۰۶.
(۲۱) محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران ۱۳۴۳ش.
(۲۲) سعید بن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوة الحزین، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
(۲۳) کلینی، اصول الکافی.
(۲۴) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۵) احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت ۱۳۹۸، چاپ افست اصفهان.
(۲۶) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۳۳۴.