• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خالد بن سعید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خالد بن سعید بن عاص‌ بن امیة بن عبدشمس، از نخستین ایمان ‌آورندگان به اسلام می‌باشد.




وی از قریش و کنیه‌اش ابوسعید بود.
[۱] بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۶.

پدرش معروف به ابواُحَیْحَة، از بزرگان مکه و از مخالفان شدید پیامبر بود که تا پایان عمر اسلام نیاورد.
[۴] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۲، ص۴۲۴.

مادرش، لبینة معروف به امّ خالد، دختر خَبّاب(حباب)‌بن عبدیالیل‌بن ناشب از مردم ثَقیف بود.



خالد بن سعید قبل از برادرانش اسلام آورد.در زمان دعوت پنهانی پیامبر به اسلام گروید و وی را سومین، چهارمین یا پنجمین مسلمان دانسته‌اند.
[۱۰] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۲۳.




سبب اسلام آوردن خالد بن سعید را چنین نقل کرده‌اند که او در خواب دید بر لبۀ پرتگاهی مشرف بر آتش قرار دارد و پدرش سعی دارد او را در آن افکند، در آن حال پیامبر او را کنار کشید و از افتادن در آتش نجات داد. خالد بن سعید رؤیای خویش را صادقه یافت و آن را برای ابوبکر بازگو کرد و به توصیه ابوبکر به اسلام راغب گشت. وی در اَجیاد نزد پیامبر حاضر شد و اسلام آورد.

۳.۱ - سرزنش خالد توسط پدرش


هنگامی که سعید بن عاص -که از مخالفان سرسخت پیامبر بود- از مسلمان شدن پسرش آگاهی یافت، خالد را بسیار سرزنش کرد، به وی ناسزا گفت و او را به شدت کتک زد، به گونه‌ای که عصای خود را بر سرش شکست و حتی صحبت کردن با او را برای خانواده‌اش منع کرد. پس از آن، خالد نزد پیامبر رفت و ملازم وی شد. گاه نیز به تنهایی در اطراف مکه نماز می‌گزارد. چون خالد بن سعید در تصدیق پیامبر و پیروی از او اصرار ورزید، پدرش او را حبس کرد و او را سه روز در آفتاب سوزان مکه نگه داشت. خالد از زندان پدر گریخت و در نواحی اطراف مکه مخفی شد.

۳.۲ - مهاجرت خالد به حبشه


با شدت گرفتن آزار و اذیت کافران، خالد بن سعید همراه عده‌ای از مسلمانان و به دستور پیامبر به سرزمین حبشه مهاجرت کرد. با توجه به اینکه مسلمانان در دو نوبت به سرزمین حبشه مهاجرت کردند، در مورد زمان مهاجرت خالد بن سعید بین مورخان اختلاف است. بیشتر مورخان مهاجرت او را در نوبت دوم (یعنی در سال پنجم بعثت) و برخی دیگر در نوبت اول
[۱۴] ابن‌حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابه، ج۲، ص۲۳۶.
دانسته‌اند.

۳.۳ - خالد در حبشه


خالد بن سعید همسر خود هُمَیْنَه/ اُمَیمه/ امینه، دختر خلف ‌بن اسعد خزاعی، را نیز به همراه خود به حبشه برد. پسر او به نام سعید و دخترش به نام اَمَه (امّ خالد) در حبشه متولد و بزرگ شدند و بعدها، امه به ازدواج زبیر بن عوام درآمد.
[۱۸] ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، همانجا.


۳.۴ - وکالت خالد در عقد نکاح همسر پیامبر


در بعضی روایات آمده است که خالد بن سعید در حبشه وکیل عقد نکاح ام ‌حبیبه، از زنان پیامبر، بوده، که این نشان‌دهندۀ جایگاه و مقام خالد بن سعید نزد پیامبر است.

۳.۵ - بازگشت خالد از حبشه


خالد بن سعید در سال هفتم هجرت همراه دیگر مهاجران حبشه به سرزمین حجاز بازگشت و در خیبر (در پایان جنگ خیبر) به حضور پیامبر رسید. پیامبر از آنان استقبال کرد و بسیار اظهار خشنودی نمود و به وی و دیگر مهاجران حبشه، با اینکه در جنگ شرکت نداشتند، از غنایم خیبر سهم داد. خالد بن سعید سپس همراه پیامبر و دیگر مسلمانان به مدینه وارد شد.
[۲۱] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.

مورخان خالدبن سعید را از جمله کاتبان و منشیان پیامبر نام برده‌اند.
[۲۲] جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ص۹.


۳.۶ - کتابت خالد


او در مکه و پیش از هجرت برای پیامبر کتابت می‌کرد. گفته شده است که وی نخستین کسی بود که عبارت «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم» را نوشت.
[۲۴] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.

پس از هجرت نیز در مدینه، نامه پیامبر برای اهل طائف و نمایندگان آنان را نوشت و به هیئت نمایندگی ثقیف داد. وی همچنین در مدینه در مذاکرات صلح بین پیامبر و آنان وساطت کرد تا آنکه این هیئت مسلمان شدند.

۳.۷ - حج و غزوات خالد


خالد بن سعید پس از بازگشت از حبشه همراه رسول خدا و دیگر مسلمانان در حج عمرة القضا، فتح مکه، و غزوات حنین، طائف و تبوک حضور یافت.
[۲۶] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.


۳.۸ - شرکت خالد در مأموریتهای مختلف


خالد در مأموریتهایی که پیامبر به وی می‌داد شرکت فعال داشت، از جمله هنگامی که عمرو بن مَعْدی کَرِب مرتد شد و سر به شورش برداشت، پیامبر علی‌ بن ابی‌طالب علیه‌السلام را به همراه سپاهی از مهاجران از جمله خالد بن سعید که پیشاهنگ سپاه بود، به سوی عمرو و قوم او فرستاد. پس از سرکوبی شورشیان و فرار عمرو بن معدی کرب، علی ‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام خالد را برای اخذ صدقات (مالیات زکات)، همانجا گمارد و به او فرمان داد که هرکس از فراریان مراجعت نمود و ایمان آورد او را امان دهد. بعد از بازگشت علی علیه‌السلام، عمرو بن معدی کرب نزد خالد بن سعید رفت و دوباره مسلمان شد.

۳.۹ - حاکم شدن خالد


در اواخر عمر پیامبر، پس از مرگ باذان/ باذام، امیر ایرانی و مسلمان یمن، پیامبر خالد بن سعید را حاکم منطقه مابین نجران و زُبید نمود.
این انتصاب ظاهرآ در سال دهم هجرت صورت گرفته است، زیرا در این سال فَروَةبن مُسَیْک مرادی همراه هیئتی در مدینه به حضور پیامبر اکرم رسید و رسول خدا ضمن آنکه وی را بر قومش (مراد) و بر زبید و قبیله مَذْحِج امارت و ریاست داد، خالد بن سعید بن عاص را نیز به عنوان عامل خود برای گردآوری صدقات، همراه وی به یمن فرستاد.

۳.۱۰ - مأموریت خالد در یمن و صنعا


خالد بن سعید بنابه روایتی، از سوی پیامبر مأمور گردآوری مالیات یمن و به قولی مأمور مالیات مذحج و عامل صنعا گردید، که در هر صورت، تا زمان وفات پیامبر عامل یمن باقی ماند.
[۳۳] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۷۶.
[۳۴] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.


۳.۱۱ - بيرون راندن خالد از يمن


در سال دهم هجرت، اَسْوَد عَنْسی (متوفی سال ۱۱) ادعای پیغمبری کرد و سر به شورش برداشت و قبیله مذحج از او پیروی کردند. چون کار اسود عنسی بالا گرفت و بر سراسر یمن مسلط شد، خالد بن سعید را از منطقۀ تحت حکومت خود بیرون راند.

۳.۱۲ - خالد بعد از وفات پيامبر


پس از وفات پیامبراکرم، خالد بن سعید و برادرانش، اَبان و عمرو، که یکی عامل پیامبر در بحرین، و دیگری در تَیماء و خیبر بودند، به مدینه بازگشتند و گفتند که پس از رسول خدا برای کسی کار نمی‌کنند.
[۳۶] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج ۲، ص۴۲۲ـ۴۲۳.


۳.۱۳ - خودداري خالد از بيعت با ابوبکر


خالد بن سعید که پس از ماجرای سقیفه و انتخاب ابوبکر به خلافت، به مدینه رسیده بود، جزو دوازده نفری بود که از بیعت کردن با ابوبکر خودداری کردند.
[۳۷] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴.
[۳۸] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۶.

برادرش ابان نیز در این امر با او همراهی نمود. خالد بن سعید گفته بود که «ما از بنی‌هاشم تبعیت خواهیم کرد»
[۴۰] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۳۳.

وی که قائل به خلافت علی ‌بن ابی‌طالب بود، قصد بیعت با او کرد و به آن حضرت گفت «به خدا سوگند هیچکس در میان مردم شایسته‌تر از تو برای جانشینی پیامبر نیست».
[۴۲] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴، ۱۲۶.


۳.۱۴ - بيعت خالد با ابوبکر


پس از آنکه علی علیه‌السلام با ابوبکر بیعت کرد
[۴۴] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۶.

بنی‌هاشم و دیگر هواخواهان آن حضرت نیز همچون خالد بن سعید با ابوبکر بیعت کردند. ابن سعد گفته است خالد بن سعید پس از سه ماه با ابوبکر بیعت کرددو ماه
[۴۷] طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۷.


۳.۱۵ - مخالفت عمر بن خطاب با خالد


خودداری خالد بن سعید از بیعت با ابوبکر بیش از آنکه بر ابوبکر گران آید، بر عمر گران آمده بود و بعدها در موارد مختلف، عمر با استناد بر این سابقه، با خالد بن سعید مخالفت می‌کرد، از جمله در سال ۱۳، هنگامی که ابوبکر تصمیم گرفت سپاه اسلام را به شام بفرستد، خالد بن سعید را به فرماندهی لشکر مسلمانان گمارد و پرچم را به او داد، اما عمر بیعت نکردن خالد و سخنان وی را در مخالفت با ابوبکر، به او یادآوری کرد و بر عزل خالد اصرار نمود. ابوبکر نیز خالد بن سعید را قبل از حرکت سپاه عزل کرد. خالد بن سعید با مناعت طبع پرچم را پس داد و گفت «به خدا ولایت شما مرا مسرور نکرد و نیز عزل شدن از سوی شما، مرا ناراحت نساخت».
[۴۹] یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۳۳.
[۵۰] طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۸۷ـ۳۸۸.

با این حال، ابوبکر به وی مأموریت داد تا در تیماء، از شهرهای شام، مستقر شود و اعراب اطراف را برای جنگ گرد آورد و فقط کسانی را بپذیرد که مرتد نشده باشند و جز با کسانی که به جنگ وی آیند، جنگ نکند
[۵۳] طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۸۸.


۳.۱۶ - فرماندهي خالد در جنگها


عدۀ بسیاری گرد خالد جمع شدند. خبر آمادگی و اردوی او به رومیان رسید. رومیان از اعراب شام، از قبایل بَهراء، سلیح، تنوخ، غسان، کلب و لخم و جذام، کسانی را برای جنگ با او آماده کردند. خالد بن سعید نامه‌ای در این باره به ابوبکر نوشت. ابوبکر هم دستور داد که با احتیاط پیشروی کند. خالد بن سعید حمله کرد و آن قبایل را پراکنده ساخت و در محل قبایل اردو زد و همه افراد قبایل به اسلام گرویدند. یکی از سرداران روم به نام باهان به جنگ با خالد بن سعید پرداخت. در این جنگ، عده‌ای از رومیان کشته و بقیه منهزم گشتند. خالد بن سعید از ابوبکر مدد خواست. ابوبکر نیز لشکری به فرماندهی ذوالکَلاع و عِکرمة بن ابی‌جهل به کمک او فرستاد. ولید بن عُقبه نیز با لشکر خود وی را یاری کرد.
[۵۵] طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۸۸ـ۳۸۹، ۳۹۱.


۳.۱۷ - زمان و محل شهادت خالد


در مورد محل و زمان شهادت خالد بن سعید چند روایت تاریخی وجود دارد. طبق روایتی او در جنگ اَجنادَین/ اَجنادین با رومیان و اهالی شام (سال ۱۳)، در زمان حیات ابوبکر به شهادت رسید.
[۵۷] ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۲.
[۵۹] ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۲۹.

بنابه روایت دیگر، او در جنگ مَرْج الصُّفَّر در شام شهید شده است. این جنگ در آغاز خلافت عمر در سال ۱۴، و به قولی در زمان ابوبکر در سال ۱۳، روی داد.
[۶۱] ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۲۳۸ـ۲۳۹.

طبق روایتی دیگر، در واقعۀ مرج‌الصّفّر فقط پسر خالد شهید شد و خالد خود از معرکه گریخت. به این شرح که چون خالد با رومیان نبرد کرد و در تعقیب باهان تا مرج‌الصّفّر در نزدیکی دمشق پیش رفت، در محاصرۀ سپاه باهان افتاد. باهان حمله کرد و سعید پسر خالد را با گروهی که به همراه داشت، کشت. خالد چون این خبر را شنید، گریخت و تا ذی‌المَرْوَه عقب رفت و ابوبکر دستور داد همانجا بمانند تا بعدآ به کار آنان رسیدگی کنند.
[۶۲] طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۹۱.

روایات دربارۀ تاریخ و تقدم و تأخر جنگهای اجنادین و مرج‌الصّفّر و یرموک متفاوت است.
ابن ‌قتیبه مرگ خالد را در جنگ یرموک نوشته است.
[۶۵] ابن قتیبه دینوری، الإمامة والسياسة، ص۲۹۶.




در کتب رجال، خالد بن سعید را در زمره اصحاب رسول خدا ذکر کرده‌اند و شیخ‌ طوسی در رجال خود از او یاد کرده است.



از خالد بن سعید به «نجیب بنیامیه» یاد شده است.




ابن‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، چاپ محمدابراهیم بنا، محمداحمد عاشور و محمود عبدالوهاب فاید، بیروت، ۱۹۷۰.
• ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ.
ابن‌ بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳ / ۱۳۶۲ش.
ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲ /۱۹۹۲.
• ابن‌سعد، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵ /۱۹۸۵.
• یوسف‌بن عبداللّه ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
سیدمحمدمهدی بحرالعلوم، رجال السید بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، تهران ۱۳۶۳ش.
• بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۹؛
• ابوعبداللّه محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، قاهره ۱۳۵۷ /۱۹۳۸.
• طبری، تاریخ،تاریخ، بیروت.
ابوجعفرمحمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.
• یعقوبى، تاریخ.



 
۱. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۶.
۲. ابن ‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴.    
۳. ابن‌ سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۵۹۶    .
۴. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۲، ص۴۲۴.
۵. ابن‌ سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴.    
۶. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۸۲.    
۷. ابن‌ سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴.    
۸. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۶۹.    
۹. ابن ‌سعد الطبقات الکبری ج۴، ص۹۵۹۶.    
۱۰. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۲۳.
۱۱. ابن‌ سعد الطبقات الکبری ج۴، ص۹۴.    
۱۲. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۵-۹۶.    
۱۳. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۷۰۷۲.    
۱۴. ابن‌حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابه، ج۲، ص۲۳۶.
۱۵. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۴.    
۱۶. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷.    
۱۷. ابن‌اثیر، اسدالغابه، ج۲، ص۸۳.    
۱۸. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، همانجا.
۱۹. ابن‌اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۰۸۳۰۹.    
۲۰. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۶.    
۲۱. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.
۲۲. جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ص۹.
۲۳. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۳.    
۲۴. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.
۲۵. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۶.    
۲۶. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.
۲۷. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۷۷.    
۲۸. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶.    
۲۹. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۳۰. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۷.    
۳۱. ابن‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳.    
۳۲. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۶.    
۳۳. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۷۶.
۳۴. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۱.
۳۵. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۷.    
۳۶. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج ۲، ص۴۲۲ـ۴۲۳.
۳۷. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴.
۳۸. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۶.
۳۹. ابن‌بابویه، کتاب الخصال،ص۴۶۱.    
۴۰. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۳۳.
۴۱. ابن‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۴.    
۴۲. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۴، ۱۲۶.
۴۳. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷.    
۴۴. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۲۶.
۴۵. ابن‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۴.    
۴۶. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷.    
۴۷. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۷.
۴۸. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۷.    
۴۹. یعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۱۳۳.
۵۰. طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۸۷ـ۳۸۸.
۵۱. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۷۹۸۰.    
۵۲. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۲.    
۵۳. طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۸۸.
۵۴. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۲.    
۵۵. طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۸۸ـ۳۸۹، ۳۹۱.
۵۶. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۲۴۰۳.    
۵۷. ابن‌عبدالبر القرطبی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ج۲، ص۴۲۲.
۵۸. ابن‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۴.    
۵۹. ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۲۹.
۶۰. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۹.    
۶۱. ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۲۳۸ـ۲۳۹.
۶۲. طبری، تاریخ،ج۳، ص۳۹۱.
۶۳. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۰۵.    
۶۴. ابن‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۹۸.    
۶۵. ابن قتیبه دینوری، الإمامة والسياسة، ص۲۹۶.
۶۶. طوسی، رجال الطوسی، ص۲۴.    
۶۷. بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، ج۲، ص۳۲۵.    




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله خالد بن سعید، ص۵۹۸۶.    




جعبه ابزار