• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیر تحدی قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قرآن کریم، در پنج سوره مکی و مدنی، منکران رسالت و حقانیت قرآن را به آوردن مانندی برای این کتاب وحیانی، تحدی کرده است. به رغم وحدت سیاق، گاهی به مجموعه قرآن، زمانی به ده سوره، یک سوره و یا حتی به کلامی چون قرآن، تحدی صورت پذیرفته است. این نوشتار، نظریات مختلف درباره علل تفاوت (متحدی به) در این آیات را بیان می‌کند و سپس دیدگاه برگزیده را ارائه می‌دارد.

فهرست مندرجات

۱ - نزول تدریجی قرآن
۲ - بررسی مسئله تحدی
۳ - مفهوم تحدی
۴ - آیات تحدی
۵ - ترتیب نزول آیات تحدی
۶ - خصوصیات اجمالی آیات تحدی
۷ - چند دیدگاه درباره مراحل تحدی
       ۷.۱ - نظریاتی بر یکسانی موارد تحدی
              ۷.۱.۱ - نطریه اول
              ۷.۱.۲ - نظریه دوم
              ۷.۱.۳ - نظریه سوم
       ۷.۲ - ادعای ترتیب نداشتن آیات تحدی
              ۷.۲.۱ - دیدگاه اول
              ۷.۲.۲ - دیدگاه دوم
              ۷.۲.۳ - دیدگاه سوم
       ۷.۳ - چند دیدگاه براساس تفاوت وجوه تحدی
              ۷.۳.۱ - دیدگاه فخر رازی
              ۷.۳.۲ - دیدگاه رشیدرضا
              ۷.۳.۳ - مراحل تحدی قرآن
              ۷.۳.۴ - اشکالات نظریه رشید رضا
                     ۷.۳.۴.۱ - اشکال اول
                     ۷.۳.۴.۲ - اشکال دوم
                     ۷.۳.۴.۳ - اشکال سوم
              ۷.۳.۵ - دیدگاه علامه طباطبایی
                     ۷.۳.۵.۱ - نقد دیدگاه علامه طباطبایی
              ۷.۳.۶ - دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی
۸ - خصوصیات مفهومی آیات
       ۸.۱ - خصوصیات آیه اول
       ۸.۲ - خصوصیات آیه دوم
       ۸.۳ - خصوصیات آیه سوم
       ۸.۴ - خصوصیات آیه چهارم
       ۸.۵ - خصوصیات آیه پنجم
۹ - بیان نهایی دیدگاه
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


قرآن کریم، کتابی حکیمانه است و یکی از آثار حکمت آن، شیوه نزول تدریجی این کتاب آسمانی است. این کتاب، گرچه در نزول دفعی، یکجا بر آسمان دنیا یا قلب پیامبر نازل گردیده است، (درباره چگونگی فرودآمدن یکباره‌ای قرآن، دیدگاههای گوناگونی مطرح است: طبرسی به دو نظریه، سیوطی به سه نظریه و بعضی از معاصران به چهار نظریه در این‌باره اشاره کرده‌اند. دو نظریه مشهور و قابل قبول‌تر آن است که: اول قرآن در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل شده و در مدت بیست و سه سال بر پیامبر به تدریج نازل گردیده است.
دوم: قرآن کریم هر سال به مقداری که در آن سال، تدریجا نازل می‌شد، در شب قدر بر قلب پیامبر نازل می‌شد. سپس در هر سال به گونه‌ای تدریجی همان آیات دوباره بر پیامبر نازل می‌گردید.)
[۱] سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۹_ ۱۳۱.
[۲] طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۱۸.
اما در نزول تدریجی، آیات آن در ۲۳ سال بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شد. یکی از حکمت‌های نزول تدریجی قرآن، حضور وحی الهی در حوادث جامعه و شیوه تربیت تدریجی قرآن نسبت به مسلمانان و تنظیم چگونگی مباحثات و مناظرات میان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و معاندان بوده است. (از موارد مشهور در تحریم تدریجی، حکم خمر و حرمت نوشیدن آن است. البته بعضی از مفسران در این باره نظر دیگری دارند (مانند علامه طباطبایی) اما بیشتر آیات چهارگانه‌ای را در مراحل تحریم خمر ذکر می‌کنند که هر یک از معنی خاص خود بر خوردار است و کم کم مساله تحریم قطعی و شدید آن را می‌رساند. سیوطی از ابن عمر این گونه نقل کرده است:
(درباره شراب سه آیه نازل شده است: اول آیه شریفه (یسالونک عن الخمر والمیسر قل فیهما اثم کبیر ومنافع للناس واثمهما اکبر من نفعهما) پس گفته شد خمر حرام گردید، آن گاه مردم به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفتند ما را واگذار که از آن بهره گیریم آن گونه که خداوند گفته است. پیامبر ساکت شد تا آیه دوم نازل شد: (لا تقربوا الصلاة وانتم سکاری) باز گفتند شراب حرام گردید پس گفتند یا رسول الله (همان گونه که آیه فرموده است) ما نزدیک نماز نمی‌نوشیم (که در نماز مست نباشیم) پیامبر ساکت شد تا آیه سوم نازل شد: (یا ایها الذین آمنوا انما الخمر والمیسر …) پس پیامبر فرمود که شراب حرام شد.) بعضی بر این مراحل آیه دیگری را که در مرحله اول قرار می‌گیرد، افزوده‌اند و آن این آیه است: (ومن ثمرات النخیل والاعناب تتخذون منه سکرا ورزقا حسنا همچنین اعلان روشن و تفصیلی بعضی از محرمات، در مراحل مختلفی انجام پذیرفته است.
[۸] حجتی، سید محمد باقر، تاریخ قرآن کریم، ص۴۶_ ۵۲.
بعضی از احکام واجب نیز پس از گذشت سالیان زیادی از بعثت، به جامعه ابلاغ گردیده است. (مانند آیه وجوب زکات (خذ من اموالهم صدقة…) که در سوره توبه و در اواخر دوران هجرت نازل گردیده است.) وجود نمونه‌های فوق، نشانگر حکمت ترتیب نزول آیات در زمان‌های معین است.


از موضوعاتی که در فاصله‌های زمانی، به آن پرداخته شده، مساله تحدی قرآن در برابر معاندان است. قرآن کریم گرچه از جهات فراوانی، اعجاز دارد و آیات گونـاگونی، (آیه) معجزه قرآن هستند، ‌امـا در پنج آیه، مستقیم و یــا غیرمستقیم تحدی کرده است. با وجود مشابهت مضمون آیات تحدی، که از اواخر دوران مکه تا اوایل دوران هجرت نازل شده است، بین آنها تفاوت‌هایی نیز دیده می‌شود. گاهی به مجموعه قرآن تحدی شده است، زمانی به ده سوره، جایی به یک سوره و در آیه‌ای به سخنی مانند قرآن. پرسشی که در این مقال در جست وجوی پاسخ آن هستیم، بدین شرح است:
آیا در تفاوت مضمون آیات تحدی، حکمتی نهفته است؟ این حکمت چیست؟ آیا آیات تحدی، سیرنزولی را پیموده‌اند؟ ابتدا تحدی به کل قرآن، سپس تحدی به ده سوره و …، یا این که چنین سیر نزولی در میان آنها وجود ندارد. انگاره‌های گوناگون که از سوی مفسران در این باره اظهار شده، چیست و کدام یک پذیرفتنی است؟


تحدی در لغت، به معنی: منازعه در کاری برای غلبه بر دیگران است و نیز: از کسی خواستن تا در کاری با تو برابری کند، تا عجز او آشکار شود. درعرف مسلمانان، تحدی به امر خداوند با مخالفان و منکران وحی و نبوت اطلاق می‌شود که مفاد آن، درخواست هماوردی با کلام وحیانی قرآن است، چرا که معاندان می‌گفتند:
(لو نشاء لقلنا مثل هذا ان هذا الا اساطیر الاولین)
یا اظهار می‌کردند:
(ان هذا الا قول البشر)
و (انما یعلمه بشر)
و قرآن آنان را به تحدی در سخن فراخواند. بعضی اظهار تحدی را برای اثبات اعجاز و نبوت لازم می‌دانند.


قرآن کریم، در پنج آیه، تحدی کرده است. جز یکی از این آیات، بقیه خطاب با معاندان ومنکران وحی و نبوت است. این آیات را به ترتیب نزول، مرور می‌کنیم:
۱. (قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا)
بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن را بیارند، هرگز مانند آن را نیارند، هرچند بعضی از آنان یار و هم پشت بعضی باشند.
۲. (ام یقولون افتراه قل فاتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین) بلکه می‌گویند: آن را خود بافته است، بگو: اگر راستگویید، پس سوره‌ای مانند آن بیاورید وهرکه را جز خدا توانید، (به یاری) بخوانید.
۳. (ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین) بلکه می‌گویند: آن را خود بافته است، بگو: اگر راستگویید، شماهم ده سوره بربافته مانند این بیاورید وهرکه را جز خدا توانید، (به یاری) بخوانید.
۴. (ام یقولون تقوله بل لا یؤمنون فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین) بلکه می‌گویند: آن را از خود فرابافته است، (نه چنین است) بلکه (به سبب گردنکشی و حسد) ایمان نمی‌آورند. پس سخنی مانند آن بیاورند اگر راستگویند.
۵. (و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة اعدت للکافرین)
واگر درباره آنچه بر بنده خویش فرو فرستادیم در شک و گمانید، سوره‌ای مانند آن بیاورید و بجز خدا گواهان (و یاران) خود را بخوانید اگر راستگویید و اگر نکردید و هرگز نتوانید کرد، پس از آتشی که هیمه‌اش آدمیان و سنگ‌هاست و برای کافران آماده شده، بپرهیزید.


می‌دانیم که درباره سوره‌های قرآنی جدا از تقدم نزول سور مکی بر سور مدنی، برای هریک ازاین سوره‌ها، ترتیب نزولی نقل شده است. روایاتی که در این باب وارد شده است، سند تامی ندارد و برخی نیز مقطوعه‌اند، ولی در مجموع، همگونی روایات و انطباق نسبتا زیاد این ترتیب با آنچه از حوادث تاریخی دوران مکه و مدینه به وقوع پیوسته است، می‌تواند موجبات اطمینان را فراهم آورد.
یکی از این موارد نقل، در مقدمه کتاب (المبانی) از نویسنده‌ای بزرگ، اما ناشناخته در مراکش که در سال ۴۲۵ نگارش تفسیر خود را آغاز کرده، به ثبت رسیده است. سند روایت چنین است: (قالوا: اخبرنا ابراهیم بن یوسف قال حدثنا عمربن هارون عن عثمان بن عطاء عن ابیه عن ابن عباس.)
[۱۸] ابن عطیه، مقدمتان فی علوم القرآن، ص۱۰، مصر، مکتبه الخانجی.

امین الاسلام طبرسی نیز همان ترتیب را در مجمع البیان نقل کرده است. سند وی از عمر بن هارون با سند فوق مشترک است و به نظر می‌رسد همان روایت بالا را نقل کرده است. متن روایت منقول وی نیز تفاوتی ندارد. آنچه در (برهان) زرکشی و (اتقان) سیوطی نیز نقل شده، گرچه سندهای دیگری نیز دارد، اما با ترتیب بالا، تفاوت اساسی ندارد.
[۲۰] سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان، ج۱، ۸۰_ ۸۳.
بنابر نقل قولی که در مجموعه شان نزول سوره‌ها، در کتاب‌های (المبانی)، (مجمع البیان)، (البرهان) و (الاتقان) آمده، ترتیب نزول سوره‌هایی که درآنها آیات تحدی قرار دارد، به ترتیب زیر است:
بنی اسرائیل (اسراءیونس، هود، طور و بقره
ترتیب بالا تنها با ترتیب نقل شده از سوی ابن ندیم در الفهرست، مخالفت دارد.
[۲۱] ابن ندیم، الفهرست، ص۴۵، بیروت، دارالمعرفة.
ترتیب سوره‌های بالا، دراین کتاب این گونه است:
بنی اسرائیل (اسراء)، هود، یونس، طور و بقره
گرچه نقل ابن ندیم، ازجهت مورد بحث (سیرنزولی تحدی) اشکال کمتری دارد، اما به جهت نبود نقل‌های موافق و مؤید، از آن درمی گذریم و ترتیب اول را اختیار می‌کنیم و به بحث درباره ترتیب نزولی آیات تحدی می‌پردازیم. البته شایان یادآوری است که درباره اعتبار شان نزول و ترتیب نزول سوره‌ها، سخن بسیار است و از مجال این مقال خارج، اما همین جا اشاره می‌کنیم که: علامه طباطبایی که نقل‌های بالا را درکتاب قرآن در اسلام، بی اعتبار می‌داند،
[۲۲] طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص۱۸۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۳.
در تفسیرخویش، ترتیب مختار را درباره آیات تحدی پذیرفته و براساس آن، به نقد و اصلاح و نظریه پردازی در زمینه مراحل تحدی قرآن پرداخته است.


آیات یاد شده دارای مضامین و وجوه مشترکند و در مواردی با یکدیگر متفاوت. دراین بخش از نوشتار، به گوشه‌هایی از وجوه مشترک و ابعاد متفاوت اشاره می‌شود:
۱. نخستین سوره‌ای که درآن تحدی وجود دارد (سوره اسراء)، در سالهای پایانی اقامت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مکه نازل گردیده است و آخرین آنها (بقره)، نخستین سوره مدنی است؛ ازاین روی، گرچه تحدی آشکار قرآن استمرار دارد، اما در فاصله زمانی اوج مخالفت مکیان تا دوران ثبات و تحکیم حکومت اسلامی در مدینه، این آیات نازل شده و پیش ازاین تاریخ و پس از نزول سوره بقره، که در سال دوم هجرت نازل گردیده، آیات دیگری در تحدی نازل نگردیده است.
۲. تمام آیات، دارای سیاق واحد و در مقام رو به رو شدن با منکران وحیانی بودن قرآن و صدق رسالت پیامبر است.
۳. بیشتر آیات تحدی (جز آیه ۸۸ اسراء) پس از اشاره به تردید و انکار کافران نسبت به قرآن نازل شده‌اند.
۴. هدف از تحدی در آیات، اثبات راستی رسالت و حق بودن کلام الهی است؛ از این روی، تحدی، وسیله است و نه هدف.
۵. آیات، ستیزه‌گران را فرصت داده و درخواست کرده که از همه نیروی ممکن بهره برند تا بدین وسیله عجز کامل و فراگیر آنان ثابت گردد.
۶. در سه آیه از آیات بالا، تحدی به گونه‌ای مستقیم و رو در روست (با آوردن امر فاتوا)، ولی در دو مورد نیز تحدی غیر مستقیم است و غیابی (با آوردن صیغه غائب: فلیاتوا و یا لایاتون.)
۷. موضوع تحدی به ترتیب نزول، عبارت است از مثل القرآن، سورة مثله، عشرسور مثله مفتریات، حدیث مثله، سورة من مثله.
۸. پیامدهای تحدی و مجازات ستیزه گران، در آیات یکسان یاد نشده است. در آیه نخست (سوره اسراء)، در حد گلایه از ناسپاسی و کفران:
(فابی اکثر الناس الا کفورا)
در آیه دوم، به دروغ‌گویی ستیزه‌گران و پیروی آنان از گذشتگان شده و به گونه‌ای اجمالی به سرنوشت آنان اشاره شده است:
(بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ولما یاتهم تاویله کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبة الظالمین)
در آیه سوم، ضمن اشاره به روحیه دنیاطلبی آنان، به حبط اعمال و باطل بودن ادعا و عمل آنان اشاره گردیده است.
در آیه چهارم نیز به بی ایمانی آنان اشاره کرده است و ضمن یادکرد ادعاهای باطل آنان، پیامبر را به وانهادن آنان فرمان می‌دهد.
در آیه آخر، ضمن اخبار غیبی به ناتوانی دائمی آنان در مقابله با قرآن، آشکارا آتش سوزان را برای آنان وعده می‌دهد. در مجموع، می‌توان در بیان وعید و مجازات، سیر تدریجی از خفیف به شدید را برداشت کرد.
۹. افزون بر تفاوت متعلق تحدی، دو تفاوت تعبیر در آیات دیده می‌شود:
در آیه سوره هود در کنار (مثله) تعبیر (مفتریات) آمده است، ولی این تعبیر، در هیچ یک از آیات تکرار نشده است. از سوی دیگر در آخرین آیه، میان کلمه (سورة) و (مثل) (من) ذکر شده (فاتوا بسورة من مثله)، درحالی که هیچ یک از آیات دیگر، چنین ویژگی را ندارد. به نظر می‌رسد این ویژگی اخیر در ارائه تفسیر منطقی از سیر نزولی تحدی مؤثر افتد.


آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفته، بررسی ترتیب میان سه آیه تحدی است که در آغاز نازل شده‌اند: (آیات سور اسراء، هود، یونس)، زیرا آیه سوره طور که تحدی به (حدیث مثله) در آن شده است، تحدی به بیشتر از یک سوره از قرآن محسوب نمی‌شود، چرا که مسلما بر یک سوره قرآنی، کلام تام و حدیث صدق می‌کند. آخرین آیه نیز که در این باره نازل گردیده (آیه مبارکه سوره بقره) تحدی به یک سوره کرده است. از این جهت، دست کم می‌توان گفت در دیدگاه بیشتر دانشمندان، مراحل اخیر از تحدی یکسانی در مقدار درخواستی آیات و سوره‌ها برای معارضه، برخوردار بوده است. با توجه به این نکته، به طرح دیدگاه‌های گوناگونی که ارائه شده، می‌پردازیم:

۷.۱ - نظریاتی بر یکسانی موارد تحدی

نظریاتی که بر یکسانی موارد تحدی و پذیرش ترتیب مشهور استوار است:

۷.۱.۱ - نطریه اول

خداوند در آغاز به تمام قرآن، پس از آن به ده سوره و در آخر به یک سوره تحدی کرده است. این نظریه از سوی گروهی از مفسران ابراز شده است.
جصاص در احکام القرآن، زرکشی در البرهان، زمخشری در الکشاف، و از متاخران و معاصران نیز رافعی در اعجازالقرآن
[۳۲] رافعی، مصطفی صادق، اعجاز القرآن و البلاغة النبویة، ص۱۹۶، دار الکتب العربی.
به این نظریه باور دارند. البته به نظر می‌رسد اینان به ترتیب تاریخی نزول سوره‌ها توجه نداشته و یا فهرست ابن ندیم و ترتیب وی را برگزیده‌اند.
قرطبی، در تفسیر خویش، ترتیب آیات تحدی را مشابه آنچه ذکر شد، می‌داند. وی بدون اشاره به سوره یونس، ترتیب نزول سوره‌های قرآنی را این گونه دانسته است: اسراء، طور، هود و بقره و از این روی، مراحل تحدی از دیدگاه او عبارتند از:
مجموعه قرآن، سخنی مانند آن، ده سوره و یک سوره که با توجه به گستره مفهوم حدیث می‌تواند ترتیب نزولی مناسبی به شمار آید.
شهید سید مصطفی خمینی در تفسیر خویش، ترتیب سوره‌ها را گونه‌ای دیگر دانسته و ترتیب نزولی را نیز مشابه آنچه گذشت تصویر کرده است. وی ترتیب سوره‌ها را به ترتیب: اسراء، هود، طور، یونس و بقره دانسته و در نتیجه سیر نزولی تحدی را به صورت تحدی به قرآن، ده سوره، یک حدیث و یک سوره فراهم آورده است.
[۳۴] خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن العظیم، ذیل آیه ۲۳ سوره بقره.

نکته‌ای که در برابر همه دیدگاه‌های یادشده وجود دارد، مخالفت چگونگی ترتیب نزولی که اینان یاد کرده‌اند، با نقل‌های معتبر است. مشکل اساسی تقدم سوره یونس بر هود در ترتیب نزول است که جز فهرست ابن ندیم، دیگران به این پیش بودن تصریح کرده‌اند. نزول یک آیه از سوره یونس پس از تمام شدن سوره هود هم، احتمال داده نمی‌شود، چرا که موارد اختلافی نزول را بیشتر مورد توجه قرار داده و این آیه و آیات دیگر تحدی، هیچ کدام در دایره اختلاف زمان صدور (درخارج از زمان صدور کل سوره) نیستند. تنها احتمالی که وجود دارد آن است که کسی بر اساس لزوم وجود ترتیب میان آیات تحدی، به زمان نزول سوره‌ها پی ببرد ویا در ترتیب نزول سوره‌ها آن گونه که نقل و اختیار کردیم، تردید کند. فخررازی همین شیوه را پیموده است. دیدگاه او را، در نظریه دوم نقل خواهیم کرد.

۷.۱.۲ - نظریه دوم

فخررازی می‌نویسد:
(تحدی به یک سوره در سوره بقره و یونس آمده است، پیش بودن سوره هود بر سوره بقره روشن است، چرا که سوره هود مکی و بقره مدنی است. و پیش بودن هود بر یونس نیز اشکالی ندارد، چرا که همان گونه که دلیل آوردیم اگر چه این دو سوره، هردو مکی هستند، ولی برای حفظ ترتیب نزولی تحدی، باید سوره یونس پس از هود نازل شده باشد.)
یکی از نویسندگان معاصر نیز، بر اساس همین استدلال، به ترتیب نزول نقل شده از سوی محمد بن عبدالکریم شهرستانی که از مصحف امام صادق(علیه‌السّلام) نقل کرده است اشکال کرده و ترتیب منطقی آیات تحدی را دلیل بر باطل بودن نقل شهرستانی دانسته است.
[۳۶] صدر الدینی، علیرضا، نقدی و درآمدی بر سیر تحول قرآن و پیامبری و انقلاب، ص۱۳۸.

در مقابل دیدگاه فخررازی، باید گفت: آنچه وی یاد کرده هرگز دلیلی بر کشف انی ترتیب نزولی سور نخواهد بود؛ چرا که اولا ممکن است ترتیب خاصی مورد نظر قرآن نباشد (همان گونه که برخی از قرآن پژوهان اظهار کرده‌اند) یا این که با فرض پیش بودن سوره یونس، ترتیب منطقی پسندیده‌ای را ارائه کنیم.
خلاصه آن که، دیدگاه رازی بردو مقدمه استواراست: لزوم حفظ ترتیب در تحدی و عدم امکان اثبات تنزل در تحدی جز با پیش داشتن سوره هود بر یونس؛ اما به نظر می‌رسد که در هر دو مقدمه می‌توان مناقشه کرد و در نتیجه نمی‌توان آن را پذیرفت.

۷.۱.۳ - نظریه سوم

احتمال دیگر آن که بدون خدشه در ترتیب سوره‌ها، نسبت به زمان نزول آیات تحدی در این سوره‌ها بگوییم: اگرچه سوره یونس پیش از سوره هود نازل شده است، اما آیه تحدی در سوره هود پس از آیه مشابه در سوره یونس نازل شده است.
این احتمال گرچه ممتنع نیست اما ثابت کردن آن نیازمند دلیل است و آماده سازی آهنگ تنزل در آیات تحدی، دلیل مناسبی برای این احتمال نخواهد بود.

۷.۲ - ادعای ترتیب نداشتن آیات تحدی

برای ترتیب نداشتن آیات تحدی چند دیدگاه ارائه شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۷.۲.۱ - دیدگاه اول

امین الاسلام طبرسی، در ذیل آیه ۱۳ سوره هود می‌نویسد:
(اگر گفته شود چرا تحدی زمانی به ده سوره و گاهی به یک سوره و گاهی نیز به (حدیث مثله) صورت گرفته است؟
جواب می‌گوییم: تحدی به مقداری صورت گرفته که درآن اعجاز قرآن کریم نسبت به کلمات منظوم عرب روشن شود. پس اشکالی ندارد که گاهی اعجاز، به یک سوره باشد یا ده سوره.)
[۳۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۴۷.

طبرسی در این بیان، با پذیرش نبود ترتیب منطقی بین موارد تحدی، در حقیقت به هدف اساسی آیات تحدی اشاره کرده است.
اما در پاسخ این کلام، همان گونه که علامه طباطبایی گفته است باید بگوییم:
این وجه، تنها مصحح اختلاف متعلق تحدی است، ولی مساله ترتیب نزولی داشتن یا نداشتن، نیازمند دلیلی دیگر است.

۷.۲.۲ - دیدگاه دوم

نویسنده تفسیر فی ظلال القرآن ضمن طرح مساله و رد انگاره‌هایی که پیش از او ارائه شده است، نبود ترتیب منطقی را پذیرفته و سر اختلاف در متعلق تحدی را، شرایط زمانی مختلف و درخواستها و یا طعنه‌های ستیزه گران می‌داند، وی می‌نویسد:
(به گمان من (و خدا داناتر است) مساله آسان‌تر از این پیچیدگی‌هاست (اشاره به نظریه رشیدرضا) و در تحدی، حالت نسبت دهندگان افتراء به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و زمان گفتار در نظر گرفته شده است، چرا که قرآن، با مخالفت‌های بسیار ستیزه گران روبه رو می‌شد. ازاین روی، گاهی می‌گفت: مانند قرآن را بیاورید، گاهی ازآنان درخواست ده سوره یا یک سوره را می‌کرد، بدون آن که، ترتیب زمانی خاصی در نظر باشد. چرا که تحدی نسبت به هرجزء قرآن صورت گرفته چه همه قرآن، چه ده سوره و یا یک سوره. پس تحدی نسبت به نوع قرآن است نه مقدار آن. و عجز نیز، نسبت به نوع قرآن است نه مقدار آن و در این مساله مجموعه قرآن یا بعض آن و یا یک سوره مساوی است. واین (اختلاف در تحدی) براساس اختلاف حالات مخاطبان و سخنانی است که پیش از نزول هر یک از این آیات گفته‌اند… و ما اکنون، به جزئیات کلمات و شرایط مربوط به زمان نزول آگاه نیستیم.)
دیدگاه سید قطب را نیز نمی‌توان پذیرفت، زیرا:
اولا، لازمه سخن او که می‌نویسد: (همه قرآن، بعض آن و یک سوره یکسان است)، آن است که همه سوره‌های قرآنی را در بلاغت و فصاحت و دیگر جهاتی که به آنها تحدی شده است، دریک پایه بدانیم که در نتیجه اگر کسی برفرض محال، به آوردن یک سوره موفق شد به آوردن همه قرآن نیز موفق شود. و لازمه دیگر آن است که در تحدی به مجموعه قرآن و تحدی به یک سوره یک چیز اراده شده باشد و به مطالب فراسوره‌ای مانند ارتباط سوره‌ها (تنوع خطاب سوره‌ها) اصولا تحدی نشده باشد. این دو مطلب نه تنها ثابت نیست، بلکه اصولا در بیان بعضی از معاصران، خلاف آن نیز استظهار شده است.
ثانیا، پاسخ یادشده، اظهار عجز از تبیین ترتیب منطقی آیات تحدی است. و نشانگر آن است که مؤلف به ناآگاهی از شرایط زمانی نزول آیات تحدی اعتراف دارد. در نتیجه، تنها براساس حدس و گمان ترتیب آیات تحدی را انکار کرده است.

۷.۲.۳ - دیدگاه سوم

نویسندگان تفسیر نمونه نیز، ترتیب بین آیات تحدی را نپذیرفته‌اند: خلاصه نظریه ایشان آن است که: با توجه به وجود کاربردهای گوناگون برای دو واژه (قرآن) و (سوره) اصولا تفاوت محتوایی در این تعبیرات وجود ندارد دراین تفسیر می‌خوانیم:
(احتمال دیگری که برای حل این مشکل وجود دارد، این است که اصولا واژه (قرآن) واژه‌ای است که بر همه قرآن و نیز بر بعضی از آن اطلاق می‌شود. مثلا در اول سوره جن می‌خوانیم:
(انا سمعنا قرآنا عجبا) ما قرآن عجیبی شنیدیم.
پیداست که آنها قسمتی از قرآن را شنیده بودند. اصولا قرآن از ماده قرائت است و می‌دانیم که قرائت و تلاوت هم برکل قرآن صادق است وهم بر جزء آن، بنابراین، تحدی به مثل قرآن، مفهومش تمام قرآن نیست و با ده سوره و حتی یک سوره نیز سازگار می‌باشد.
از سوی دیگر سوره نیز در اصل به معنی مجموعه و محدوده است و برمجموعه‌ای از آیات نیزتطبیق می‌کند هرچند یک سوره کامل به اصطلاح معمول نبوده باشد. به تعبیر دیگر، سوره در دو معنی استعمال می‌شود: یکی به معنی مجموعه آیاتی که هدف معینی را تعقیب می‌کند و دیگری یک سوره کامل که بین دو بسم الله باشد….
بنابراین فرق چندانی میان قرآن، سوره و ده سوره از نظر مفهوم لغت باقی نمی‌ماند؛ یعنی همه اینها به مجموعه‌ای از آیات قرآن اطلاق می‌گردد. نتیجه این که، تحدی قرآن به یک کلمه یا یک جمله نیست… بلکه تحدی به مجموعه‌ای از آیات است که هدف مهم را تعقیب می‌کند.)
دیدگاه اخیر نیز نمی‌تواند مورد پذیرش قرار گیرد، زیرا:
اولا، اطلاق قرآن بر جزء و کل آن، گرچه صحیح است و ریشه این کلمه نیز، رواست از قرائت باشد که برجزء و کل اطلاق می‌شود، اما اشتراک معنوی واژه قرآن را اثبات نمی‌کند. بلکه محتمل است (همان گونه که از بیشتر موارد استعمال این واژه به دست می‌آید) این کلمه اسم علم برای مجموعه قرآن باشد و استعمال آن در بعض قرآن، به قرینه حالیه و مقالیه صورت پذیرد (استعمال مجازی با قرینه صارفه) بالاتر آن که درآیه اول سوره جن این احتمال نیز می‌رود که قرآن در مفهوم وصفی استعمال شده باشد، نه مفهوم اسمی.
ثانیا، اگر مطالب یاد شده درباره قرآن، ده سوره و یک سوره را بپذیریم، برابری مفهومی قرآن با سوره و ده سوره و مجموعه قرآن صحیح می‌شود، اما مسلما بین ده سوره و یک سوره هیچ برابری مفهومی نیست وآنچه در تحدی به ده سوره خواسته شده با تحدی به یک سوره، متفاوت است.

۷.۳ - چند دیدگاه براساس تفاوت وجوه تحدی

ديدگاه‌هایی كه براساس تفاوت وجوه تحدّی بنا شده‌اند:

۷.۳.۱ - دیدگاه فخر رازی

فخررازی از ابن عباس نقل می‌کند: این سوره‌ها (ده سوره) که به آنها تحدی صورت گرفته، معین است وآنها عبارتند از: بقره، آل عمران، نساء، مائده، اعراف، انفال، توبه، یونس وهود؛ وآیه شریفه: (فاتوا بعشر سور مثله) به سوره‌های ده گانه قبل از این سوره اشاره دارد.
[۴۴] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۵۶.

این کلام گرچه احتمالا در مقام رد اشکال مورد بحث ما طرح نشده است، اما به گونه‌ای متعلق اعجاز را عوض می‌کند؛ چرا که در سوره یونس مطلق سوره، مورد طلب واقع شده و در این جا فقط ده سوره خاص.
اشکال این نظر آن است که اولا، هرنوع تفاوت در متعلق اعجاز، ترتیب منطقی را به وجود نمی‌آورد، بلکه این گفته، مساله را دشوارتر کرده است و چگونه پس از طلب یک سوره نامشخص، ده سوره طولانی و مشخص در تحدی ذکر شده است؟
اشکال دیگری که فخررازی خود نیز اشاره کرده است، آن که: تمامی ده سوره پیش از سوه هود در قرآن‌های مدون، مکی نیستند، بلکه بعضی ازآنها پس از دوران مکه و پس از آیه تحدی در سوره هود، نازل شده‌اند.

۷.۳.۲ - دیدگاه رشیدرضا

رشید رضا در تفسیر المنار، به این پرسش در مورد آیات تحدی پرداخته است. وی، در هر سه موضعی که به تفسیر آیات تحدی پرداخته (سوره بقره، یونس و هود) به بررسی اجمالی، متوسط و تفصیلی مراحل تحدی پرداخته است.
[۴۵] رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱، ۱۹۲_ ۱۹۴، بیروت، دارالمعرفة.
[۴۶] رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۱، ص۳۶۹_ ۳۷۱.
[۴۷] رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۲، ص۳۱_ ۴۵.
کلام طولانی وی، از تشویش و اضطراب خالی نیست. کسانی که دیدگاه وی را نقل کرده‌اند، کمتر به نقل همه جوانب کلام وی پرداخته‌اند. ابتدا خلاصه‌ای از دیدگاه وی را با توضیح و تلخیص ارائه و پس ازآن، بخشی از سخنان وی را یادآور می‌شویم:
وی، نخستین آیه‌ای را که ما آورده‌ایم اصولا آیه تحدی نمی‌داند. آیه سوره طور را، که چهارمین آیه از جهت نزول است، دربردارنده تحدی به تمام قرآن می‌داند و آیه سوره بقره را، تحدی به یک سوره که از شخصی چون پیامبر صادر شود ابراز می‌کند.
درباره سوره یونس و جمله (فاتوا بسورة مثله) که دردیدگاه وی، نخستین آیه از آیات تحدی است، نکته‌ای خاص بیان نکرده است. تفاوت عمده دیدگاه وی، در سوره هود و تعبیر به (عشرسور) است. وی اعتقاد دارد که این (ده سوره) مطلق نیست، بلکه ده سوره دارای قصص و نازل شده پیش از سوره هود است. در حقیقت، آنچه در این آیه تحدی مورد نظراست با آیات دیگر تفاوت اساسی دارد. در این آیه، پس از درخواست ده سوره، تعبیر (مفتریات) وجود دارد، یعنی شما ده سوره مانند قرآن را از جهت نظم و اسلوب که درآن مطلب واحدی به تعابیر گوناگون ارائه شده است، بیاورید، گرچه از جهت محتوا، ساختگی و باطل باشد.
رشید رضا می‌نویسد:
(یکی از شبهات مکیان در اعجاز، این بود که برای هر معنایی چند قالب لفظی امکان دارد که تنها یکی از آنها بهترین است. پس اگر کسی معنایی را درقالب لفظ بهترین ارائه کرد، دیگران از آوردن آن ناتوانند، اما نه به خاطر عجز، بلکه بدان جهت که الفاظ تاب ارائه یک معنی را در دو قالب اعجاز و نیکو ندارند؛ از این روی، قرآن دراین آیه، آنان را ازهماوردی با توجه به رعایت معانی قرآن معاف کرده است و تنها آنان را به این نکته توجه داده که شما هم چون قرآن که معارف و اخلاق و احکام و قصص دارای یک مضمون را در قالب‌های شیرین و اعجازآمیز متعددی بیان می‌کند، به آوردن ده سوره که از چنین ویژگی در تفنن عبارت‌های هم معنی برخوردار باشد، اقدام کنید که خداوند با آنان مدارا کرده به سوره‌های ساختگی نیز رضایت داده است.

۷.۳.۳ - مراحل تحدی قرآن

در نتیجه مراحل چهارگانه تحدی قرآن کریم چنین است:
۱. درخواست آوردن سوره‌ای چون قرآن، از جهت دربردارندگی غیب و هماهنگی با واقع و رعایت بلاغت و فصاحت و….
۲. درخواست آوردن ده سوره چون قرآن، از جهت رعایت بلاغت در اسلوب‌های متعدد با یک مفهوم و یک سخن.
۳. درخواست آوردن مانند قرآن، از جهت دربردارندگی غیب و هماهنگی با واقع و رعایت بلاغت و فصاحت.
۴. درخواست آوردن سوره‌ای از قرآن از سوی فردی امی مانند پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ویژگی‌های تحدی مرحله اول.
ازاین توجه به کلام رشید رضا، نشانگر آن است که این تصویر از آیات تحدی هیچ گونه نظم منطقی را برنمی تابد.
از این روی، در بخشی از گفتار که مجموعه نظریات خود را جمع‌بندی می‌کند، این گونه اظهار می‌دارد:
(پس از درنگ در آیات تحدی و تاریخ نزول سوره‌ها پی بردم آن گونه که بیشتر مفسران پنداشته‌اند، ترتیب تاریخی (سیرنزولی طلب تحدی) در رودررویی با مشرکان در کار نبوده است ـ بلکه هرآیه به مناسبت سیاقی که درآن سوره بوده است، نازل گردیده است.)
[۴۸] رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۲، ص۴۴.

آن گاه خود به اجمال، به موارد تحدی اشاره کرده و می‌نویسد:
( سوره طور که درآن آیه: (ام یقولون تقوله بل لا یؤمنون فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین) وجود دارد، بعد از دو سوره یونس و هود نازل شده که در سوره نخست تحدی به یک سوره و در دومین سوره تحدی به ده سوره شده است. سوره اسراء، گرچه قبل ازاین سوره نازل شده، ولی درآنها به ناتوانی انسان و جن از آوردن مثل قرآن بسنده کرده است و تحدی ندارد. آخرین آیه که در تحدی نازل شده (آیه سوره بقره) تحدی در برابر تردید کنندگان در وحی الهی (یهود) بوده؛ چرا که در سال دوم هجری نازل شده است.
خلاصه آن که، مشرکان جز شبهه سحر نسبت به قرآن شبهه‌ای نداشتند (به جهت آشنایی به زبان) مگر این که قرآن از نزد پیامبر بوده و به خدا بسته است! قرآن، آنان را به آوردن همه قرآن و سوره‌ای مانند آن تحدی کرد که سوره‌ای بیاورند با همه مزایای آن چون نظم و اسلوب و علوم و تاثیر هدایت و سلطه بر جانها؛ تنها شبهه‌ای که برای آنان باقی ماند، این بود که پیامبر اظهار می‌کرد قصص قرآنی خبرغیبی است و آنان می‌پنداشتند دروغ و اسطوره‌های پیشینیان است واین شبهه ویژه قصص قرآن بود… پس آنان را به آوردن ده سوره ساختگی تحدی کرد.)
[۴۹] رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۲، ص۴۴_ ۴۵.


۷.۳.۴ - اشکالات نظریه رشید رضا

گرچه نظریه رشیدرضا درباره مفاد آیات تحدی، نظریه‌ای پیچیده است و نظریه پرداز نیز دراثبات و ارائه قرائن فروگذار ننموده است. با این همه نمی‌تواند مورد قبول قرار گیرد. جدا از آن که دیدگاه او مورد پذیرش مفسران شیعی عصر حاضر قرار نگرفته، حتی مفسران سنی مذهب نیز، دیدگاه وی را برنتابیده و او تاکنون همراهی نیافته است. به نظر می‌رسد موارد زیر در نقد دیدگاه او قابل ارائه است:

۷.۳.۴.۱ - اشکال اول

گرچه آیه ۸۸ سوره اسراء از امرصریح در درخواست معارضه با قرآن خالی است، اما مفاد کلی این آیه خصوصا به قرینه آیات قبل و بعد و شان نزول نقل شده از سوی مفسران، چیزی جز تحدی نیست. ازاین روی، حذف این آیه از جمله آیات تحدی (آن گونه که رشیدرضا اظهار داشت) خطاست. آیه قبل از این آیه می‌فرماید: (ولئن شئنا لنذهبن بالذی اوحینا الیک …) که به وحیانی بودن قرآن و قدرت حدوثی و بقائی خداوند در اظهار و محو آن اشاره دارد.
پس از این آیه نیز، به درخواست‌های غیرمنطقی ستیزه گران برای حصول یقین و آوردن ایمان اشاره می‌کند.
در مجموع روشن است که مفاد آیه شریفه در برابر ادعاهای باطل کافران و مقابله با آنان آمده است.
نکته دیگر آن که برخی شان نزول این آیه را این گونه نقل کرده‌اند:
(این آیه هنگامی نازل شد که کفار گفتند: اگر بخواهیم مثل قرآن را می‌آوریم: (لو نشاء لقلنا مثل هذا) پس خداوند آنها را تکذیب کرد.)
و دیگری آورده است: (سبب نزول این آیه، آن بود که جماعتی از قریش به پیامبر گفتند: ‌ای محمد نشانه عجیبی (برای اثبات نبوت خویش) غیر از قرآن بیاور؛ چرا که ما برآوردن مانند آن تواناییم. پس این آیه که درآن به تعجیز مردم تصریح شده و ناتوانی آنان اعلام شده است نازل گردید.)
گرچه این شان نزول، ثابت نیست ولی مسبوق بودن نزول آیه به ادعای کافران، از ظاهر آیه به دست می‌آید چراکه آیه شریفه سوره اسراء با (قل) آغاز شده که با مراجعه به موارد کاربرد آن، روشن می‌شود که غالبا این تعبیر در برابر گفته مردم یا مخالفان و سئوالات آنها بوده است. (موارد استعمال کلمه (قل) در قرآن کریم از سیصد مورد نیز تجاوز می‌کند، ولی با نگاه اجمالی به آنها می‌توان نکته مذکور در متن را به دست آورد. به مواردی از استعمال آن اشاره می‌شود: (یسالونک عن الاهلة قل هی مواقیت للناس والحج)، (فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله)، (یستفتونک قل الله یفتیکم فی الکلالة …)، (فان کذبوک فقل ربکم ذو رحمة واسعة)، (فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم اول مرة). در همه این موارد، مسبوق بودن کلمه (قل) به یک سؤال، موضع‌گیری و کلام مورد نظر است و آیه شریفه مورد بحث نیز این گونه است.) مجموعه آیات نیز با (ویسالونک عن الروح
) آغاز می‌شود و پس ازاین آیه، قرآن به نقل گفته‌های ستیزه‌گران می‌پردازد.
خلاصه این که، این آیه (۸۸ اسراء) از آیات تحدی است و مفسران نیز، بیشتر آیات تحدی را با ذکر این آیه آغاز کرده‌اند.

۷.۳.۴.۲ - اشکال دوم

برداشت تحدی به همه قرآن از آیه شریفه سوره طور (فلیاتوا بحدیث مثله) نیز نادرست است، گرچه (حدیث مثله) بر کلامی که مشابه مجموع قرآن باشد، صادق است، اما این تعبیر، محدود به آن نیست، بلکه آوردن چند سوره یا یک سوره نیز، مصداقی از کلامی چون قرآن است. علامه طباطبایی دراین باره می‌نویسد:
(ما هنگامی به کلام و سخنی، (حدیث) می‌گوییم که غرض مهمی را که درباره آن صحبت می‌شود، دربرداشته باشد و آن هدف مهم را شخصی به دیگری منتقل کند… و کلام خداوند (فلیاتوا بحدیث مثله) تحدی به کلامی مماثل قرآن است و اگرچه کمتر از یک سوره باشد. … بنابراین، گویا این آیه تحدی به چیزی است که نسبت به تحدیات سه گانه (همه قرآن، ده سوره و یک سوره) عمومیت دارد. به تعبیر دیگر، این آیه بیانگر تحدی به مطلق ویژگی قرآن است.)
گرچه موافقت کامل با کلام علامه طباطبایی در اطلاق (حدیث مثله) برکلامی کمتر از یک سوره مشکل است، اما توسعه اطلاق این تعبیر بر چیزی که کمتر از قرآن است (مثل ده سوره و…) روشن و انکارناپذیر است.

۷.۳.۴.۳ - اشکال سوم

اشکال اساسی در برداشت رشیدرضا نسبت به آیه مبارکه سوره هود است.
اولا، زمینه سازی ایشان برای حدس معنی آیه به این که (اعراب این گونه شبهه داشتند که معنی واحد فقط در یک قالب اعجاز آمیز وبهترین قرار می‌گیرد و در نتیجه ناتوانی دیگران درهماوردی باگوینده اول در ارائه کلام فصیح و بلیغ به جهت ناتوانی فاعل نیست، بلکه کلام قابلیت بیشتر را ندارد) دلیلی ندارد، بلکه وجود اشعار و نثرهایی در اوج بلاغت با یک معنی، این ادعا را نفی می‌کند.
ثانیا، ظاهر آیه شریفه آن است که ستیزه گران نسبت افتراء را درباره همه قرآن (چه سوره‌های بلند و چه کوتاه) می‌دادند و مناسب آن است که تحدی به گونه‌ای باشد که اساس افتراء را باطل سازد، حال اگر نسبت به سوره‌های طولانی و دارای قصص، تحدی صورت پذیرفته باشد موجب ریشه کن شدن اصل اشکال نیست چراکه ادعای آنان نسبت به سوره‌های کوچک بی پاسخ مانده است.
ثانیا، ظهور مرجع ضمیر در (فاتوا بعشر سور مثله مفتریات) نیز بر خلاف ادعای نظریه‌پرداز است، چرا که اگر به قرآن بازگردد (که ظاهر نیز همین است) اختصاص آن به سوره‌های طولانی بدون دلیل است واگر به سوره هود باز گردد، خلاف ظاهراست، چرا که در برابر کسی که می‌گوید همه قرآن افتراست معنی ندارد که درخواست تحدی به همانند سوره هود شود، مگر آن که افتراء را هم فقط در سوره هود بدانیم که از کسی این نکته شنیده نشده است و احتمال آن نیز نمی‌رود.

۷.۳.۵ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی (رحمة‌الله‌علیه) در تفسیر المیزان پس از یادکرد و ابطال وجوهی چند (که به آنها اشاره شد) خود دراین مساله نظریه‌ای دیگر ارائه کرده است. ایشان گرچه به ترتیب نزول سوره‌های قرآنی، آن گونه که در روایات قبل آمده، اعتماد ندارند، اما پیش بودن نزول سوره یونس برهود را به واسطه قرائنی پذیرفته‌اند، ازاین روی، دراین جا به ارائه نظریه‌ای در توجیه منطقی مراحل تحدی پرداخته‌اند:
(ممکن است درباره جهت اختلافی که آیات تحدی دارد گفته شود که هر کدام غرض خاصی را در تحدی دنبال می‌کند. آیه (فاتوا بسورة مثله) به آوردن یک سوره تحدی می‌کند و (فاتوا بعشرسور مثله مفتریات) ظهور در تحدی به بیشتر ازیک سوره دارد و آیه (فلیاتوا بحدیث مثله) ظهور به تحدی به کلام همانند قرآن دارد، گرچه از یک سوره هم کمتر باشد.)
آن گاه ایشان ضمن اشاره به شؤونات گوناگون قرآن کریم و اختلاف تناسب این شؤون مختلف نسبت به مجموعه قرآن و ده سوره و… می‌نویسد:
(کلام خداوند، از جهت ویژگی‌هایی که در آیات تحدی به آنها توجه شده مختلف است. پس همه قرآن کریم این ویژگی را دارد که کتابی است که همه امور مورد نیاز بشر را تا روز قیامت، از جهت معارف و اخلاق و احکام بیان داشته است ویک سوره قرآن این ویژگی را دارد که بیان جامعی از یکی از هدف‌های الهی مربوط به هدایت و دین حق را با بلاغت خارق العاده داشته باشد. پاره‌ای از سوره‌ها مانند ده یا بیست سوره نیز، خاصیت دیگری دارند و آن این که دربردارنده فنون مختلفی از هدف‌ها و غرض‌ها و وجود تنوع در آنهایند. اگر فرض شود که احتمالا عجز از آوردن یک سوره، تنها نشانگر آن است که مردم از آوردن مثل آن سوره عاجزند نه این که این کلام از سوی خدا نازل شده است، چرا که بعضی از صفات انسانی را نیز بعضی افراد درآنها متفرد می‌شوند، به جهت اتفاق و تصادف (ولی با این حال اعجاز نیست) اما این احتمال، گرچه از یک سوره نیز به دور است، اما از چند سوره دورتر است، چرا که آوردن یک سوره پس از سوره‌ای دیگر وبیان هدف و غرض پس از غرض دیگر، مجالی برای احتمال اتفاق باقی نمی‌گذارد.
حال که این نکته روشن شد، ممکن است که تحدی به (ان یاتوا بمثل هذا القرآن) تحدی به جمیع قرآن باشد که ویژگی دربرداشتن نیازهای گوناگون انسان تا روز قیامت را داراست و آیه شریفه (فاتوا بسورة مثله) (سوره یونس) تحدی به یک سوره است که ویژگی دربرداشتن بیان یک غرض تام جامع از اغراض مربوط به هدایت را داراست و آیه شریفه (فاتوا بعشرسور مثله) تحدی به ده سوره است که ویژگی تفنن در بیان و تنوع در اغراض را از جهت کثرت داراست و عدد ده نیز از الفاظ کثرت است مثل صد و هزار … وآیه شریفه (فلیاتوا بحدیث مثله) تحدی به چیزی است که نسبت به سه مرتبه بالا عمومیت دارد، چرا که (حدیث) نسبت به یک سوره، ده سوره و کل قرآن عمومیت دارد پس این تحدی به مطلق ویژگی‌های قرآن است.)

۷.۳.۵.۱ - نقد دیدگاه علامه طباطبایی

۱. به نظر می‌رسد گستره مفهومی (حدیث) در آیه شریفه (فیاتوا بحدیث مثله) به گونه‌ای که حتی شامل کمتر ازیک سوره نیز باشد، نمی‌تواند مورد پذیرش قرار گیرد، چرا که تنها شرطی که ایشان برای صدق (حدیث مثله) معتبر دانسته‌اند آن است که دربردارنده هدفی از اهداف مهم الهی باشد. ایشان خود به تحدید مفهوم هدف مهم الهی نپرداخته‌اند، اما با توجه به آن که همه سوره‌های قرآنی را مصداق حدیث می‌دانند، این هدف می‌تواند شامل مطالبی چون: سازش ناپذیری توحید و کفر (هدف سوره کافرون)، شرایط رهایی انسان از خسران (هدف سوره عصر) باشد، براین اساس شاید آیات زیادی مصداق (حدیث) باشند؛ چرا که یکی از هدفهای الهی را بیان می‌دارد. درحالی که شمول تحدی نسبت به این گونه آیات و اعتقاد به اعجاز آنها (هر کدام به تنهایی) مورد تردید است.
۲. نکته اساسی که در کلام ایشان شایسته درنگ است آن که ایشان نیز به مساله نظم طبیعی مراتب تحدی پاسخ نگفته‌اند. براساس دیدگاه ایشان، گرچه تحدی به آیه (فلیاتوا بحدیث مثله) درجای خود است (برخلاف دیدگاه رشیدرضا) اما با این همه، تحدی به ده سوره، که دارای تفنن در بیان و تنوع در هدفهایند، پس از تحدی به یک سوره، که هدف واحد دارد، است و با نظم طبیعی سازگار نخواهد بود، چرا که کسی که در هماوردی با یک سوره قرآن که دارای بیان واحد و هدف یگانه‌ای است، ناتوان ماند، چگونه می‌تواند به هماوردی با چند سوره و با رعایت نکته زائدی ـ که همان وجود فنون بیان و شمار هدفهاست ـ موفق گردد؟
۳. علاوه بر اشکال بالا، مرحوم علامه طباطبایی وجه اعجاز ده سوره را، اعم از فصاحت و بلاغت و نظم دانسته و نوشته است:
(تحدی به هرچه که قرآن آن را دربردارد، ممکن است، اعم از معارف حقیقی و حجت‌ها و برهان‌ها و مواعظ نیکو و اخلاق کریمه و شرایع خدایی و اخبار غیبی و فصاحت و بلاغت.)
اما به نظر می‌رسد این آیه، با توجه به کلمه (مفتریات) تنها به فنون بلاغی قرآن و اسلوب و نظم و… وبدون توجه به درستی معنی و اخبار غیبی و… تحدی کرده است.
اثبات این نکته در پی خواهد آمد، اما تنها نکته‌ای که بدان اشاره می‌کنیم، آن است که قرائن و دلائل علامه طباطبایی در گزینش این مفهوم ناتمام می‌نماید. ایشان می‌نویسد:
(در آیه شریفه آمده است (و ادعوا من استطعتم من دون الله) واطلاق (من) شامل افرادی که کلام عربی را نمی‌دانند و به نظم و بلاغت آن آشنایی ندارند نیز، می‌شود پس روشن است که جهت تحدی چیزی است که غیر عرب نیز بدان آشناست.)
در برابر این قرینه، به نظر می‌رسد:
اولا، (من استطعتم) اطلاق ندارد و مقید است به کسانی که شانیت معارضه را دارایند؛ چرا که توانمندی در معارضه با کلامی که در جهات بسیاری در اوج و رفعت است، باید مد نظر قرارگیرد.
ثانیا، چه اشکالی دارد که با پذیرش اطلاق مورد نظر علامه طباطبایی بگوییم عرب زبانها از غیرخود می‌توانند در راه پدیدآوردن کلام فصیح و بلیغ کمک بگیرند، همان گونه که از اعراب غیرفصیح و بلیغ نیز کمک گرفتن ممکن است، به این صورت که افراد مستعد و دارای فصاحت و بلاغت در زبان‌های دیگر را با زبان عربی آشنا کنند وپس از آشنایی آنان بتوانند به یاری ستیزه گران بشتابند، پس لزوما تحدی باتعبیر عام فوق، به معنی گستره مفهومی تحدی نسبت به غیراز فنون بیانی نخواهد بود.
قرینه دیگر که علامه طباطبایی به آن استناد جسته، آیه شریفه: (فان لم یستجیبوا لکم فاعلموا انما انزل بعلم الله) است. علامه از ذیل آن استفاده کرده که این علم الهی، علم مختص به ذات باری است که دست دیگران به آن نمی‌رسد و همان علم غیب است. آن گاه آیاتی را نیز در تایید این نکته که خداوند قرآن را به علم خود نازل فرموده و این کتاب دربردارنده اخبار غیبی است و اطلاع بر غیب، بستگی به رضایت الهی دارد، آورده است.
در نقد و بررسی سخن بالا، بایستی توجه داشت که، گرچه دربرگیرندگی علم خاص الهی نسبت به معانی و مفاهیم غیبی، بی اشکال است، اما علم مختص به خداوند، منحصر در علم غیب نیست، آوردن بیان اعجاز آمیز، که هیچ کس برآن قادر نیست از مصادیق علم مختص خداست، چرا که غیراز او هیچ کس، حتی انبیاء و ائمه (علیهم‌السّلام) نیز برآن قادرنیستند. خداوند متعال، گرچه درباره غیب، که از مختصات علم اوست، رضایت بر آشنا ساختن بعضی از افراد را ذکر کرده است (الا من ارتضی من رسول) اما آوردن کلام معجز را در اختیار هیچ کس قرار نداده است، در نتیجه، علم الهی نمی‌تواند بر ظهور آیه در مدعای علامه طباطبایی، دلالت داشته باشد.

۷.۳.۶ - دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی

آیت‌الله فاضل لنکرانی در کتاب (مدخل التفسیر) درباره تحدی و مراحل آن، به بحث پرداخته و در ارائه ترتیبی طبیعی با توجه به تفاوت وجوه تحدی تلاش ورزیده است. نکته اساسی کلام ایشان بیان وجه تحدی در سوره هود است. در این باره می‌نویسد:
(در پاسخ اشکال (نبودن نظم طبیعی در تحدی) می‌توان گفت: مقید شدن (عشر) به (مفتریات) در این آیه، نظم طبیعی را تصحیح می‌کند. توضیح این که افترا در کلمه (مفتریات) با افترایی که در صدر آیه ذکر شده (ام یقولون افتراه) در معنی مغایرت دارد. افترایی که در صدر آیه ذکر شده، افتراء ادعایی ستیزه‌گران است که با واقعیت منطبق نیست (چرا که قرآن وحی الهی است) ولی افتراء در ذیل آیه، افتراء مورد پذیرش طرفین است (افتراء واقعی اراده شده است) و هدف آیه آن است که اتصاف قرآن به اعجاز، اگر چه رکن اساسیش مقاصد الهی و اغراض ربوبی است و الفاظ مقدسه قرآن برآن دلالت می‌کند (اعجاز در معنی یا در لفظ و معنی باهم) اما وجه اعجاز، منحصر به این نیست، بلکه اگر فرض کنیم که مطالب غیرواقعی و قصه‌های دروغین هم بود (به فرض محال) با این حال، بشر عاجز از تعبیر به مانند این الفاظ (هرچند نادرست و دروغ) با عباراتی دارای نظم مخصوص و اسلوب مخصوص بود.)
[۷۱] فاضل لنکرانی، محمد، مدخل التفسیر، ص۳۸_ ۳۹، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

براساس این مفهوم از آیه سوره هود، نظم طبیعی و سیرنزولی مطلوب در تحدی در سه مرحله اول حاصل می‌شود، چرا که در سوره اسراء، تحدی به مجموع قرآن شده است (هم از جهت لفظ وهم از جهت معنی) که در حقیقت چیزی که درهمه جهات همانند قرآن باشد درخواست شده است. در مرحله دوم، تحدی به یک سوره شده است (در سوره یونس) و جهت تحدی دراین سوره با سوره اسراء یکسان است، اما به جهت تنزل از قرآن به یک سوره آن، سیر نزولی محفوظ مانده است. در مرحله سوم تحدی به سوره‌های متعدد (مثلا ده سوره) شده است (در سوره هود)، اما جهت تحدی تنها آوردن سوره‌هایی مشابه قرآن در نظم واسلوب است (نه در مجموعه نظم و اسلوب و بلاغت و علو معانی و اخبار به غیب و…)، لذا گرچه از جهت تعداد، مقدار بیشتری خواسته شده، ولی از جهت محتوا تنها به بعضی از خصوصیات قرآن تحدی صورت گرفته است. نویسنده حصول نظم طبیعی را در دو آیه دیگر دنبال نکرده است، ولی آن گونه که از کلام وی بر می‌آید مدلول دو آیه اخیر (سوره طور و بقره) مشابه آیه سوره یونس است، درنتیجه دربین این دو آیه گرچه سیر صعودی تحدی مطرح نیست، اما سیر نزولی تحدی هم وجود ندارد و صرفا دو آیه تکرار شده است.


به نظر نگارنده، با استفاده از آیات تحدی می‌توان به دیدگاه دیگری دست یافت. پیش از ارائه دیدگاه برگزیده، به خصوصیات مفهومی هریک از آیات اشاره می‌کنیم:

۸.۱ - خصوصیات آیه اول

(قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا)
دراین آیه، آن گونه که بیشتر مفسران فهمیده‌اند تحدی به همه قرآن شده است (برخلاف نظریه تفسیرنمونه) و حداکثر با توجه به آن که قبل از این سوره، تنها ۵۰ سوره نازل شده بود، مقصود از (هذا القرآن) مجموعه‌ای است که تا آن زمان برمردم خوانده شده بود، اما این نکته گرچه در دریافت کسانی که درزمان نزول این آیه بوده‌اند، بی اشکال است و اگر هم قادر بودند تنها به آوردن آن ۵۰ سوره مبادرت می‌ورزیدند، اما پس از به پایان رسیدن نزول تدریجی و با توجه به نزول دفعی قرآن، مساله زمان نزول مشکلی نمی‌آفریند. هرچند اگر قرآن را به ۵۰ سوره نازل شده تفسیر کنیم، در بحث ما خللی وارد نخواهد آورد. نکته دیگر آن که این آیه از آیات تحدی است (برخلاف دیدگاه رشید رضا) گرچه تحدی آن غیرمستقیم است (قرائن این مساله در رد نظریه رشید رضا آورده شد.)
نکته سوم آن که ظهور تحدی به (مثل قرآن) همه جنبه‌های ویژه قرآن یا همه ویژگی‌های آشکارتر آن را شامل می‌شود.
ازاین روی، مقصود آن است که کلامی بیاورند که در معنی، اسلوب، نظم و ارتباط اجزاء، فصاحت، بلاغت، اخبار به غیب و… چون قرآن باشد.

۸.۲ - خصوصیات آیه دوم

(ام یقولون افتراه قل فاتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین)
دراین آیه، تحدی به یک سوره غیرمعین صورت گرفته است. براساس این آیه، اگرکسی به آوردن مانند سوره ناس یا کوثر نیز، موفق شده باشد، پاسخ تحدی را داده است.
نکته دیگر آن که، وجه تحدی شبیه آیه پیشین است، بااین تفاوت که با توجه به این که تحدی به یک سوره است، تنها آوردن شبیه یک سوره در نظم، فصاحت و بلاغت و غرض و محتوا مورد نظر است. اما حفظ اتصال سوره‌ها و بافت کلی کلام، مورد درخواست و تحدی نیست.

۸.۳ - خصوصیات آیه سوم

(ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین)
دراین آیه شریفه، تحدی به ده سوره صورت گرفته است، اما سؤال آن است که آیا ده سوره خصوصیتی دارد؟ یا مراد از ده سوره، چند سوره است که یکی از مراتب آن ده است و یادکرد عدد ده، همچون صد و هزار از اعداد کثرت است؟
در پاسخ سؤال اول، نظر علامه طباطبایی را می‌توان پذیرفت که ده از اعداد کثرت است و خصوصیتی ندارد. مشابه درخواست زندگانی هزار سال که حمل بر کثرت می‌شود.
سؤال دیگر آن است که چرا تحدی به سوره‌های متعدد صورت گرفته است؟
پاسخ، با استفاده از سخن رشیدرضا روشن می‌شود. یکی از ویژگی‌های قرآن آن است که یک سخن وداستان را از زوایای گوناگون و با ترکیب‌های بیانی اعجازآمیز مختلف، بیان می‌کند. همچنین سبک سوره‌های قرآن یکسان نیست و هرکدام از جهت فصاحت و بلاغت و فنون ادبی (با صرف نظر از علم معانی واخبار غیبی) به گونه‌ای است که لزوما با سوره‌های دیگر برابری ندارد. دراین آیات، با توجه به این نکته، چند سوره مشابه قرآن (دراسلوب و نظم و…) خواسته شده است.
ویژگی این آیه در تعبیر (مفتریات) است که در هیچ یک از آیات دیگر نیست. این نکته نشانگر آن است که مقصود، مفتریات واقعی است، نه ادعایی (آن گونه که معاندان در برابر قرآن ادعا داشتند) پس معنی آیه، چنین است: که اگر می‌گویید این معانی غیبی، افتراء بر خداوند است ویا شما برآنها اطلاع ندارید، شما نیز در کلام باطل و دروغ، چنین نظم و اسلوبی را ارائه دهید.
شیخ طوسی ، در این‌باره نوشته است:
(این آیه دلالت دارد که جهت اعجاز قرآن فصاحت در این نظم ویژه است، چرا که اگر جهت اعجاز غیر ازاین بود در معارضه به افتراء و دروغ قانع نمی‌شد.)
امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان از شیخ طوسی پیروی می‌کند و بیان مشابهی با بیان فوق دارد.
[۷۷] طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۴۷.

جرجانی در جزوه مختصر و مفید (الرسالة الشافیة فی وجوه اعجاز القرآن) درباره دلالت این آیه بر تحدی به نظم و فصاحت و اسلوب (نه تحدی به معنی) بیانی طولانی و برهانی آورده است که بخشی ازآن این گونه است:
(معنی این آیه آن است که (ده سوره‌ای که شما افتراء بسته‌اید بیاورید). حال باید درنگ کنیم که هنگامی که کلامی به افتراء توصیف می‌شود، افتراء وصف لفظ است یا معنی. دانستیم که افتراء و دروغ بستن تنها به معنی باز نمی‌گردد. در این هنگام، مراد آیه این گونه می‌شود: اگر شما می‌پندارید که من این الفاظ را ساخته‌ام و به خدا نسبت دروغ داده‌ام، یا از پیش خود آورده‌ام و می‌پندارم از وحی الهی است، پس شما هم ده سوره به همین گونه بسازید.)
سپس او با ذکر مثال، مطلب خویش را تثبیت می‌کند و می‌نویسد:
(مطلب فوق را، این مثال روشن می‌کند: اگر کسی شعر زیبایی بگوید و درعبارات و نظم، الفاظ و معانی مطلب را به نهایت رساند ودشمنی داشته باشد که بداند شعر وی ازجهت نظم و کلمات خدشه‌ای ندارد و (درمقام طعنه) بگوید: تومعانی شعرت را دزدیده‌ای و از این و آن گرفته‌ای شاعر در مقام پاسخ می‌گوید:
اگر من محتوای شعر را دزدیده‌ام، توهم بیا و شعری با محتوای دزدی، ولی با نظم و اسلوبی چون نظم و اسلوب کلام من بگو (تا معلوم شود که قدرت برآوردن شعری چون من نداری.)
[۷۸] جرجانی، عبدالقاهر، الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن، ص۱۵۰_ ۱۵۱، طبع ضمن ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، مصر، دارالمعارف.

برای تایید مطلب، دیدگاه و استدلال (بقاعی) را نیز می‌آوریم:
(مفسران در (متحدی به) آیه اختلاف کرده‌اند… عده‌ای که از جمله آنها (ابن عطیه) و (مبرد) است، گفته‌اند مطلوب در تحدی آن است که شبیه قرآن در حسن نظم و بیان را بیاورند و تحدی به اخبارغیبی، حکمت‌ها، احکام، وعد و وعید و مثلها مطرح نیست، (مفتریات) یعنی شما از آوردن کلام و سوره‌ای چون قرآن، با ویژگی‌های آن مانند بلاغت و خبرهای غیبی و حکمت‌ها و احکام، عاجز هستید، پس ده سوره که فقط در بلاغت چون قرآن باشد، بدون آن که ملزم به آوردن معانی ومبانی صحیح باشد، بیاورید.)
[۷۹] جرجانی، عبدالقاهر، الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن، ص۱۵۰_ ۱۵۱.

در مجموع، از آنچه نقل کردیم شواهد و مؤیدات و استدلال‌هایی برای نظر برگزیده مشاهده می‌کنیم، این نکته سبب می‌شود که جهت تحدی به این آیه، گرچه از کمیت بیشتری برخوردار است و چند سوره در آن خواسته شده، ولی از جهت معارضه، چون مقید به در برداشتن معانی حق و معارف بلند و… نیست، آسانتر است.

۸.۴ - خصوصیات آیه چهارم

(ام یقولون تقوله بل لا یؤمنون فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین)
این آیه شریفه، تحدی به حدیثی چون قرآن کرده است. کلمه (حدیث) در اصل و ریشه به معنی جدید است، ولی در عرف و اصطلاح، حدیث به معنی خبر و کلام است. ابن منظور می‌نویسد:
(الحدیث: الخبر یاتی علی القلیل و الکثیر والجمع: احادیث.)
[۸۱] بقاعی، ابراهیم بن عمر، نظم الدررفی تناسب الایات و السور، ج۳، ص۵۱۰، بیروت، دارالکتب العلمیة.

آن گونه که گذشت، علامه طباطبائی حدیث را به معنی کلامی دانست که خبر و غرضی مهم و تام دارد. ازاین روی، تمامی آیات قرآن را مصداق حدیث ندانست.
به نظر ما، گرچه مفهوم (حدیث) بریک جمله نیز صادق است وازاین روی، به کلمات قصار ائمه نیز حدیث گفته می‌شود، اما تعبیر (حدیث مثله) شامل مقدار معتنابه از آیات است که آورنده آن بتواند ادعا کند مثل قرآن را آورده‌ام، ولی کمتر از آن به نظر بعید است. ازاین روی مصادیق (حدیث) دراین آیه می‌تواند همه قرآن، چند سوره، یک سوره و یا مقداری از یک سوره طولانی، مثلا یک حزب از قرآن و… باشد. ولی دربرگیری کمتر از یک سوره را بعید می‌نماید. جهت تحدی در این آیه نیز، با آیه سوره یونس یکسان است.

۸.۵ - خصوصیات آیه پنجم

(و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین)
تفاوت این آیه شریفه با آیات دیگر، آن است که میان دو کلمه (بسورة) و (مثله)، (من) قرار گرفته است.
بیشتر مفسران (من) را زائده گرفته‌اند و مفهوم آیه را با آیه سوره یونس، یکسان دانسته‌اند، بعضی نیز (من) را ابتدائیه گرفته و ضمیر هاء در (مثله) را به جای ارجاع به (مانزلنا) به (عبدنا) بازگشت داده‌اند و گفته‌اند:
(آیه به آورنده قرآن تحدی کرده است.)
به گفته علامه طباطبایی، برای هر دو تقدیر (رجوع ضمیر به قرآن و پیامبر) روایاتی وجود دارد.
[۸۳] ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۷۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

به نظر می‌رسد ظاهر آیه شریفه با ارجاع ضمیر به قرآن مناسبت بیشتری دارد، چرا که شک کفار درقرآن ذکر شده، نه در پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) . و مناسب با این که آنان در قرآن نازل شده بر پیامبر شک کرده‌اند آن است که تحدی به (ما نزل) بشود، نه تحدی به حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
در هر صورت می‌توان احتمال داد که (من) در این آیه شریفه، زائد نباشد (براساس معنی تحدی به قرآن نه به آورنده آن)، بلکه تبعیضیه باشد و مقصود آیه شریفه این باشد که: اگر در آنچه بر بنده مان فرو فرستادیم شک دارید، پس سوره‌ای که از جهتی شامل قرآن باشد (از جهتی از جهات ممیزه قرآن، مثل بلاغت، اسلوب و نظم، معنی، اخبار به غیب و…) بیاورید.
در حقیقت، این آیه شریفه تحدی به (مماثل) نکرده، بلکه تحدی به (مما یماثل) کرده است. به گونه‌ای که جنس مماثلت در کلام آنان باشد نه این که از همه جهات مشابه قرآن باشد. البته روشن است که تنها ارائه کلمات و یا ارائه بعضی از معانی در این آیه اراده نشده است، بلکه قرآن کریم، جهاتی از اعجاز و امتیاز را دارد. اگر آنان کلامی بیاورند که از این جهات گوناگون اعجاز (که بعضی آن را ۳۳ جهت شمرده‌اند تنها یک جهت را دارا باشد در پاسخ گویی به تحدی کافی است.
البته در این آیه، خصوصا به ضمیمه روایات احتمال آن که مقصود، تحدی به آورنده قرآن باشد منتفی نیست.


با توجه به آنچه در مفهوم آیات پنج گانه ذکر کردیم، مراحل تحدی را به ترتیب می‌آوریم:
۱. سوره اسراء: تحدی به مجموع قرآن، از جهت معانی، فصاحت و بلاغت و نظم، اخبار به غیب و….
۲. سوره یونس: تحدی به یک سوره نامشخص، از جهت معانی، فصاحت، بلاغت، نظم، اخبار به غیب و….
۳. سوره هود: تحدی به چند سوره، از جهت معانی، فصاحت، نظم و اسلوب.
۴. سوره طور: تحدی به یک گفتار، از جهت معانی، فصاحت، بلاغت، نظم، اخبار به غیب و….
۵. سوره بقره: تحدی به یک سوره نامشخص، از جهت یکی از وجوه اعجاز، مانند فصاحت، بلاغت، اسلوب، معانی و اخبار به غیب.
اندک توجهی به فهرست بالا، مراتب تحدی را به خوبی می‌نماید:
تنزل در مرحله دوم به آن است که از همه قرآن به یک سوره تنزل شده و آوردن یک سوره کافی در تحدی دانسته شده است.
تنزل بین مرحله دوم و سوم آن است که در مرحله سوم، تنها به آوردن اسلوب‌های کلامی مشابه قرآن و نظم و فصاحت تحدی شده و معنی در نظر گرفته نشده است.
در مرحله چهارم، با توجه به اینکه (حدیث) شامل سوره، قسمتی از سوره‌های بزرگ (و در دیدگاه علامه طباطبایی شامل کمتر از سوره)، چند سوره و کل قرآن می‌شود. نسبت به تحدیات سه گانه قبلی توسعه داده شده است و فرد معارض را در وسعت انتخاب قرار داده است. در مرحله اخیر نیز، گرچه با مرحله دوم یکسان و هر دو تحدی به یک سوره است، اما در این مرحله جهت اعجاز و تحدی، آوردن چیزی دانسته شده که از همانندی با قرآن بهره‌ای دارد و دست کم یکی از وجوه ویژه و امتیازات قرآن مانند نظم، فصاحت، معنی و… را دارا باشد.
[۸۶] عبدالعزیز عبدالمعطی، قضیة الاعجاز القرآنی و اثرها فی تدوین البلاغة العربیة، ص۶۱، بیروت، عالم الکتاب.



۱. سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۹_ ۱۳۱.
۲. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۱۸.
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۶. نحل/سوره۱۶، آیه۶۷.    
۷. سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۸۴.    
۸. حجتی، سید محمد باقر، تاریخ قرآن کریم، ص۴۶_ ۵۲.
۹. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۷۶.    
۱۰. انفال/سوره۸، آیه۳۱.    
۱۱. مدثر/سوره۷۴، آیه۲۵.    
۱۲. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.    
۱۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    
۱۴. یونس/سوره۱۰، آیه۳۸.    
۱۵. هود/سوره۱۱، آیه۱۳.    
۱۶. طور/سوره۵۲، آیه۳۳ ۳۴.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۳ ۲۴.    
۱۸. ابن عطیه، مقدمتان فی علوم القرآن، ص۱۰، مصر، مکتبه الخانجی.
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۰۴ ۴۰۵.    
۲۰. سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان، ج۱، ۸۰_ ۸۳.
۲۱. ابن ندیم، الفهرست، ص۴۵، بیروت، دارالمعرفة.
۲۲. طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص۱۸۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۳.
۲۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۱۶۲، قم، اسماعیلیان.    
۲۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۹.    
۲۵. یونس/سوره۱۰، آیه۳۸.    
۲۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۴ ۱۶.    
۲۷. طور/سوره۵۲، آیه۳۳ ۴۵.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۲۳.    
۲۹. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۱، ص۳۴، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۳۰. زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۱۰، بیروت، دارالمعرفة.    
۳۱. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج۲، ص۳۴۷، قم، نشر ادب الحوزه.    
۳۲. رافعی، مصطفی صادق، اعجاز القرآن و البلاغة النبویة، ص۱۹۶، دار الکتب العربی.
۳۳. قرطبی انصاری، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۷۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۳۴. خمینی، سید مصطفی، تفسیر القرآن العظیم، ذیل آیه ۲۳ سوره بقره.
۳۵. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۸۳، بیروت، دارالکتب العلمیه.    
۳۶. صدر الدینی، علیرضا، نقدی و درآمدی بر سیر تحول قرآن و پیامبری و انقلاب، ص۱۳۸.
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۴۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه.    
۳۸. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۴.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۴۷.
۴۰. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۴.    
۴۱. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۱۸۶۱ ۱۸۶۲، بیروت، دارالشروق.    
۴۲. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۶ ۱۶۷.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۳ ۴۵.    
۴۴. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۵۶.
۴۵. رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱، ۱۹۲_ ۱۹۴، بیروت، دارالمعرفة.
۴۶. رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۱، ص۳۶۹_ ۳۷۱.
۴۷. رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۲، ص۳۱_ ۴۵.
۴۸. رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۲، ص۴۴.
۴۹. رشید رضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم، ج۱۲، ص۴۴_ ۴۵.
۵۰. اسرا/سوره۱۷، آیه۸۶.    
۵۱. انفال/سوره۸، آیه۳۱.    
۵۲. بغوی شافعی، حسین بن مسعود، تفسیر البغوی المسمی معالم التنزیل، ج۳، ص۱۳۵، بیروت، دارالمعرفة.    
۵۳. ابن عطیه اندلسی، قاضی ابومحمد، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۳، ص۴۸۳، بیروت، دارالکتب العلمیة.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.    
۵۵. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۵۶. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۵۷. انعام/سوره۶، آیه۱۴۷.    
۵۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۱.    
۵۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۵.    
۶۰. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۱۶۷ ۱۶۹.    
۶۱. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۵ ۱۶۶.    
۶۲. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳.    
۶۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۶.    
۶۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    
۶۵. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۶ ۱۶۷.    
۶۶. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳.    
۶۷. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۲.    
۶۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۴.    
۶۹. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۷۲.    
۷۰. جن/سوره۷۲، آیه۲۷.    
۷۱. فاضل لنکرانی، محمد، مدخل التفسیر، ص۳۸_ ۳۹، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
۷۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    
۷۳. یونس/سوره۱۰، آیه۳۸.    
۷۴. هود/سوره۱۱، آیه۱۳.    
۷۵. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۶.    
۷۶. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۴۵۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی.    
۷۷. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۴۷.
۷۸. جرجانی، عبدالقاهر، الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن، ص۱۵۰_ ۱۵۱، طبع ضمن ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، مصر، دارالمعارف.
۷۹. جرجانی، عبدالقاهر، الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن، ص۱۵۰_ ۱۵۱.
۸۰. طور/سوره۵۲، آیه۳۲ ۳۳.    
۸۱. بقاعی، ابراهیم بن عمر، نظم الدررفی تناسب الایات و السور، ج۳، ص۵۱۰، بیروت، دارالکتب العلمیة.
۸۲. بقره/سوره۲، آیه۲۳.    
۸۳. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۷۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
۸۴. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۵۸.    
۸۵. سیوطی، جلال الدین، معترک الاقران فی اعجاز القرآن، ج۱، ص۱۲ ۳۸۷، بیروت، دارالکتب العلمیة.    
۸۶. عبدالعزیز عبدالمعطی، قضیة الاعجاز القرآنی و اثرها فی تدوین البلاغة العربیة، ص۶۱، بیروت، عالم الکتاب.



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «سیر تحدی قرآن».    



جعبه ابزار