• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیره اخلاقی امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امام حسین علیه‌السّلام ، از جمله مربیان آسمانی است که پیروی واقعی از سیره عملی و اخلاقی آن حضرت، سعادت فرد و جامعه را تضمین می‌نماید و آنان را به سجایای اخلاقی و فضایل انسانی می‌رساند. رسول خدا، اثر اجتماعی و نقش تربیتی امام حسین علیه‌السّلام را به «چراغ هدایت و کشتی نجات» تعبیر نموده، می‌فرماید: «ان الحسین مصباح الهدی وسفینة النجاة؛
[۱] سفینة البحار، واژه «حسن».
همانا «حسین» چراغ هدایت، و کشتی نجات است».


فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
       ۱.۱ - روایتی در فضیلت امام حسین علیه السلام
       ۱.۲ - سخن خلیفه دوم درباره امام حسین علیه السلام
       ۱.۳ - نتیجه احادیث
۲ - فضایل اخلاقی امام حسین علیه‌السّلام
۳ - خودسازی
       ۳.۱ - عرفان امام حسین علیه‌السّلام
       ۳.۲ - فرازهایی از دعای عرفه
       ۳.۳ - نتیجه این بحث
۴ - کیاست و تدبیر
       ۴.۱ - مواردی از کیاست و تدبیر امام حسین علیه السلام
              ۴.۱.۱ - مورد اول
              ۴.۱.۲ - مورد دوم
              ۴.۱.۳ - مورد سوم
       ۴.۲ - نتیجه این بحث
۵ - ترویج علم و فرهنگ
       ۵.۱ - سیره امام حسین علیه‌السّلام در ترویج فرهنگ و علوم
       ۵.۲ - نمونه هایی از جهاد علمی امام
              ۵.۲.۱ - مورد اول
              ۵.۲.۲ - مورد دوم
              ۵.۲.۳ - مورد سوم
       ۵.۳ - نتیجه بحث
۶ - قانونگرایی و ولایتمداری
       ۶.۱ - امام حسین و قانونگرای
       ۶.۲ - امام حسین و ولایتمداری
       ۶.۳ - نتیجه بحث
۷ - تواضع و فریادرسی
       ۷.۱ - نمونه هایی از تواضع و فریادرسی امام
              ۷.۱.۱ - مورد اول
              ۷.۱.۲ - مورد دوم
              ۷.۱.۳ - مورد سوم
       ۷.۲ - نتیجه بحث
۸ - زهد و بی رغبتی به دنیا
       ۸.۱ - مواردی از زهد امام
              ۸.۱.۱ - مورد اول
              ۸.۱.۲ - مورد دوم
              ۸.۱.۳ - مورد سوم
       ۸.۲ - نتیجه این بحث
۹ - جود و بخشش
       ۹.۱ - نمونه هایی از جود و بخشش امام
              ۹.۱.۱ - نمونه اول
              ۹.۱.۲ - نمونه دوم
              ۹.۱.۳ - نمونه سوم
              ۹.۱.۴ - نمونه چهارم
       ۹.۲ - نتیجه بحث
۱۰ - عفو و گذشت
       ۱۰.۱ - نمونه هایی از عفو و گذشت امام
              ۱۰.۱.۱ - نمونه اول
              ۱۰.۱.۲ - نمونه دوم
              ۱۰.۱.۳ - نمونه سوم
              ۱۰.۱.۴ - نمونه چهارم
       ۱۰.۲ - نتیجه بحث
۱۱ - شجاعت
       ۱۱.۱ - برخورد با خلیفه
       ۱۱.۲ - نقش فرماندهی در جنگ‌ها
       ۱۱.۳ - مبارزه با فرمانداران متخلف
       ۱۱.۴ - شجاعت جسمی و نفسی
       ۱۱.۵ - نتیجه بحث
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع



«انسان» در میان موجودات، ارزشمندترین مخلوق الهی است («ولقد کرمنا بنی آدم». ) که خداوند او را در هیئت زیبا آفریده («لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». ) و به وجود او افتخار نموده است («فتبارک الله احسن الخالقین»). از سوی دیگر، برای تکامل و پرورش چنین موجودی، بهترین و کامل‌ترین مربیانی را تعیین نموده («لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم، یتلوا علیهم آیاته، ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة...». ) تا وی را به شاهراه سعادت برساند؛ زیرا مربی خوب، در رشد و کمال افراد تحت تربیت، اثر والایی دارد.


۱.۱ - روایتی در فضیلت امام حسین علیه السلام


در حدیث صحیح که محدثان اهل سنت نقل کرده‌اند، آمده است: روزی امام حسین علیه‌السّلام در دوران کودکی به حضور جدش پیامبر اعظم، شرفیاب شد. آن حضرت با دیدن سیدالشهداء فرمود: «مرحبا بک یا ابا عبدالله، یا زین السماوات والارض؛ خوش آمدی‌ای حسین! ‌ای زینت آسمان‌ها و زمین! »
«ابی بن کعب» که کنار حضرت نشسته بود، گفت: ‌ای رسول خدا! غیر از تو کسی هست که زینت آسمان‌ها و زمین باشد؟ (چگونه حسین را این گونه صدا می‌زنی؟) پیغمبر فرمود: «یا ابی! والذی بعثنی بالحق نبیا، ان الحسین بن علی، فی السماء، اکبر منه فی الارض، وانه المکتوب علی یمین العرش: انه مصباح الهدی وسفینة النجاة وامام غیر وهن؛
[۶] فرائدالسمطین، ج۲، ص۱۵۵، ح۴۴۷.
‌ای ابی! سوگند به خدا که مرا به حق پیامبر فرستاده، جایگاه حسین در آسمان‌ها بیش از زمین است! در سمت راست عرش خدا نوشته شده: حسین چراغ هدایت، و کشتی نجات، و پیشوای بی لغزش است».


۱.۲ - سخن خلیفه دوم درباره امام حسین علیه السلام


خلیفه دوم، عمر بن خطاب نیز در فرازی به جایگاه معنوی و اثرگذار امام حسین علیه‌السّلام پرداخته، می‌گوید: «انما انبت فی رئوسنا ما تری الله ثم انتم؛ (. «هل انبتت ما فی رؤوسنا الا الله تعالی وانتم».)
[۷] کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۵۵، ح۳۷۶۶۲.
[۸] علل الدار قطنی، چاپ دار طیبه ریاض، ج۲، ص۱۲۵.
موهای سر ما نیز به قدرت خداوند، سپس به جایگاه معنوی شما سبز شده.
گفتنی است که این سخن عمر، تاییدی بر اندیشه‌های صحیح اسلامی است که شیعیان و اهل سنت واقعی بر آن اعتقاد دارند؛ (قدرت تکوینی امام حسین علیه‌السّلام و سایر اولیای الهی، همگی از قدرت خدا و به اذن او صورت می‌گیرد.) ولی سلفیون منحرف، هزاران نفر را به این جهت به خاک و خون می‌کشانند!


۱.۳ - نتیجه احادیث


از این احادیث نتیجه می‌گیریم که: سیره اخلاقی و رفتاری امام حسین علیه‌السّلام سرمشق زندگی سعادت بخش است و خوانندگان محترم می‌توانند با عشق حسین پیش روند، او را سمبل رفتاری و اخلاقی خویش قرار دهند و با آرامش زندگی کنند؛ چنانکه خود آن حضرت می‌فرماید:
«ان تسمعوا قولی، وتطیعوا امری، اهدکم سبیل الرشاد؛ اگر سخنان مرا بپذیرید و گفته هایم را عمل کنید، شما را به راه رشد و خوشبختی هدایت می‌نمایم».
خداوندا! توفیق پیروی واقعی از امام حسین علیه‌السّلام را به همه ما مرحمت فرما.




«حسین بن علی» نماد جاویدان آیات شریف: «تطهیر» («انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا». ) ، «مودت» («قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»)؛ «مباهله» («فقل تعالوا ندع ابنائنا وابنائکم ونسائنا ونسائکم وانفسنا وانفسکم...» ) و... است. در یک کلام می‌توان گفت: او، تجسم قرآن است که رسول خدا در حق او می‌فرماید: «حسین منی، وانا من حسین. حسین از من، و من از حسینم.»
[۱۴] فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۰، ح۴۲۹.
بنابراین فضایل اخلاقی او، آیینه قرآن به شمار می‌آید. اینک به چند مورد از آن‌ها به طور خلاصه می‌پردازیم:




از جمله فضایل اخلاقی امام حسین علیه‌السّلام ، روح پاک و معنویت آن حضرت بود. ایشان لحظه‌ای از یاد خدا غافل نمی‌شد و بخش اعظم اوقاتش را به عبادت پروردگار و ذکر دعا و قرائت قرآن می‌گذرانید؛ چنان که فرزند عزیزش، حضرت امام سجاد علیه‌السّلام در این باره می‌فرماید: «العجب کیف ولدت، کان ابی یصلی فی الیوم واللیلة الف رکعة، من تعجب می‌کنم از پدرم که او چگونه صاحب فرزند شده است؟ در حالی که شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند! »
[۱۵] امینی، الغدیر، ج۵، ص۲۵.
[۱۶] جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۸.
(این سخن، به کثرت عبادت امام حسین علیه‌السّلام اشاره دارد.)
«مسروق خادم» نیز که خود از پیروان اهل بیت است، می‌گوید: روز «عرفه» در صحرای عرفات گردش کنان به خیمه امام حسین علیه‌السّلام وارد شدم. آن حضرت در جمع یاران و عاشقان مشغول خواندن قرآن و دعا بود و اشک چشمش همانند آب باران از ناودان، فرو می‌ریخت!
[۱۷] سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸ (۲ جلدی).

راوی دیگر می‌گوید: چون به خدمت امام حسین علیه‌السّلام رسیدم، از او پرسیدم: چگونه به این حالت عبادت و خشیت رسیده‌ای؟ («ما اعظم خوفک من ربک؟». ) حضرت فرمود: «لا یامن یوم القیامة الا من خاف الله فی الدنیا؛ آرامش خاطر در پیشگاه الهی، در سایه تقوا و خشیت و عبادت فراهم می‌گردد.»
از این رو، روز تاسوعا هنگامی که سپاهیان یزید تهاجم به سوی خیمه‌های اهل بیت را شروع کردند، آن حضرت خطاب به برادرش ابوالفضل علیه‌السّلام فرمود: «جانم به فدایت برادرم! سعی کن از این مهاجمان، امشب را مهلت بگیری، تا به عبادت و دعا مشغول شویم. خدا می‌داند که من عاشق عبادت و راز و نیازم. دوست دارم به نماز و دعا و خواندن قرآن بپردازم...» .


۳.۱ - عرفان امام حسین علیه‌السّلام


انسان‌های غیر معصوم، با علم و معرفت محدود نمی‌توانند میزان فضایل امام حسین علیه‌السّلام از جمله عرفان ایشان را بررسی نمایند؛ ولی با توجه به بیانات خود حضرات معصومین علیه‌السّلام از یک طرف، و آثار علمی آنان از طرف دیگر، می‌توان به گوشه‌ای از کمالات آن بزرگواران اشاره نمود:
امام حسین علیه‌السّلام از نظر وراثت، در خاندان عصمت و آغوش پاک مادری همچون فاطمه زهرا {پرورش یافت و با علم و آگاهی و معرفت لازم پیش رفت و قلب نازنینش را با «حب» الهی پر کرد و از نور اقدس خدایی کمک گرفت و به کمالات بی پایان و تاثیرگذار نایل شد.


۳.۲ - فرازهایی از دعای عرفه


اینک توجه شما خوانندگان عزیز را به بخشی از فرازهای دعای عرفه که توسط خود امام حسین علیه‌السّلام صادر شده است، معطوف می‌دارم:
ـ «وایقظتنی لما ذرات فی سمائک و ارضک؛
[۲۱] مفاتیح نوین، ص۸۱۹.
خداوندا! تو بیدارم کردی به آنچه در زمین و آسمان آفریدی».
ـ «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک؛
[۲۲] مفاتیح نوین، ص۸۲۳.
خدایا چنان خشیت از خویش را بر دلم انداز که گویا تو را می‌بینم.»
ـ «الهی... منک اطلب الوصول الیک، وبک استدل علیک، فاهدنی بنورک الیک؛
[۲۳] مفاتیح نوین، ص۸۳۸.
خدایا از تو خواهم که مرا به خود رسانی و به وسیله ذاتت به خودت هدایت نمایی. پس مرا با نور خویش به خویشتن برسان».
ـ «انت الذی اشرقت الانوار فی قلوب اولیائک حتی عرفوک و وحدوک. ماذا وجد من فقدک؟ و ماالذی فقد من وجدک؟؛
[۲۴] مفاتیح نوین، ص۸۳۹.
تو نور معرفت را بر دل اولیایت تاباندی، تا این که تو را شناختند و موحد شدند. کسی که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را دارد، چه ندارد؟».
بدون تفسیر و تفصیل، از این فرازها استفاده می‌شود که امام حسین علیه‌السّلام با علم و بصیرت درونی، خشیت قلبی، دلبستگی و حب الهی، و تمسک به نور خداوندی به حالتی رسید که زمین و زمان را تحت تاثیر قرار داد!
او در زمان پدر، در شهر کوفه، در حالی که قحطی و بی آبی آن سامان را تهدید می‌کرد و مردم را به زحمت انداخته بود، به امر مولا امیرمؤمنان به دعا پرداخت؛ هنوز از راز و نیاز کنار نکشیده بود که باران رحمت نازل شد و نشان داد که حسین در «عالم تکوین» مؤثر است!.
در یک واقعه دیگر، زن و مرد جوانی در کنار کعبه در حال طواف، دست روی دست همدیگر گذاشته، حریم شریعت را زیر پا نهادند! آنان به عذاب آسمانی گرفتار گردیده، دست‌ها به هم پیوستند! چاره از همه جا گسست و باید دست‌ها بریده می‌شد! امیر مکه از امام حسین علیه‌السّلام کمک خواست. نور دیده زهرا {، با خالق خویش مناجات نمود، با چشم گریان و دلی سوزان دعا کرد و سپس دست مرد جوان را از دست زن جوان جدا ساخت و نشان داد که حسین، صاحب جایگاه است.
در شب عاشورا نیز در جمع اصحاب سخنانی ایراد نمود و از یاران خواست: هر کس دوست دارد، می‌تواند به خانه و کاشانه اش برگردد! وقتی همگی بر وفاداری و جانبازی مبادرت ورزیدند، امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «در این لحظه، به دقت بنگرید و جایگاه خود را در بهشت ببینید. آنان نگریستند و ندیدنی‌ها را دیدند.»


۳.۳ - نتیجه این بحث


بررسی تاریخ اصحاب امام حسین علیه‌السّلام ، به ویژه شهیدان کربلا نشان می‌دهد که آنان از فروغ نورانی آن حضرت خوب استفاده کردند؛ آن چنان مسیر معرفت و عرفان را پیمودند که در آستانه شهادت می‌خندیدند و با هم شوخی می‌کردند. (همانند بریر و عبدالرحمن) شخصیتی مانند «زهیر بن قین» که تا روز ۲۱ ذی حجه سال ۶۰ هجری از هواداران خلیفه سوم و از دشمنان امیر مؤمنان به حساب می‌آمد، با یک دیدار امام حسین علیه‌السّلام آن چنان متحول شد که روز عاشورا یکی از پرچمداران سپاه حسینی گشت و...
[۳۲] بررسی تاریخ عاشورا، ج۳۶ ص۱۹۸.

ما نیز می‌توانیم از سیره حسینی درس‌ها بگیریم، با معرفت و آگاهی پیش رویم، با تمام همت فرایض دینی را انجام داده، از حرام اجتناب کنیم. در آن صورت، طبق وعده الهی، («یا ایها الذین آمنوا اتقوالله وآمنوا برسوله، یؤتکم کفلین من رحمته، ویجعل لکم نورا تمشون به...». ) نور حق بر دل هایمان می‌تابد و در سایه آن می‌توانیم
در صراط حق حرکت نموده، ندیدنی‌ها را ببینیم. ( «سنریهم آیاتنا فی الآفاق وفی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق») آری، راه رسیدن به عرفان حسینی، شروع از «یقظه و بیداری»، سپس انجام فرایض و ترک محرمات، آن گاه رسیدن به مقصد و فتح قله بندگی، در پرتو هدایت راهنمای مسیر عبودیت است.
خداوندا! توفیق پیمودن چنین مراحل ارزشمندی را به همه خوانندگان ارزانی دار.




امام حسین علیه‌السّلام علاوه بر فضایل معنوی و اخلاقی، در امور اجتماعی و سیاسی نیز بسیار «کیس» و باهوش بود و به بیان مولا علی علیه‌السّلام از این نظر نیز بهترین مؤمنان به حساب می‌آمد.
[۳۵] غرر الحکم، ح۳۰۰۹.

اگرچه امام حسن علیه‌السّلام برادر بزرگ امام حسین علیه‌السّلام بود و مسئولیت اجتماعی و حکومتی و امامتی را بر عهده داشت، ولی فوق العاده به افکار و شخصیت حضرت سید الشهداء احترام می‌گذاشت و می‌گفت: با دیدن حسین، به یاد پدرم می‌افتم و مانند پدر احترامش می‌گذارم». («کان الحسن یعظم الحسین، حتی کانه اسن منه! وقال الحسن علیه‌السّلام : انی لاها به کهیبة امیر المؤمنین»)
[۳۷] سفینةالبحار، ج۱، ص۲۵۸ (۲ جلدی).

تاریخ زندگی آن حضرت نشان می‌دهد که: وقایع مختلفی بین او و دشمنان پیش آمد و در تمام موارد، حسین بن علی پیروز بود. اینک به چند مورد اشاره می‌نماییم:


۴.۱ - مواردی از کیاست و تدبیر امام حسین علیه السلام



۴.۱.۱ - مورد اول


روزی طرفداران معاویه به ریاست «عمرو عاص» با امام حسین علیه‌السّلام در مسائل سیاسی و اجتماعی به بحث و مناظره پرداختند و از هر دری سخن گفتند.
در تمام موارد، آن حضرت پیروز شد و با بیان حقایق، آنان را مفتضح ساخت. «معاویة بن ابی سفیان» که ناظر مناظره بود، گفت: ‌ای عمرو عاص! تو را به حق من ساکت باش؛ زیرا حسین در تدبیر و سیاست، مانند پدرش علی است و نمی‌توان او را مغلوب ساخت!. ( «بحقی علیک الا سکت، فانه ابن علی بن ابی طالب»)

۴.۱.۲ - مورد دوم


معاویه و عمرو عاص و سایر اندیشمندان اموی، در اثنای جنگ صفین نقشه‌ای کشیدند تا بدین طریق بین علی و اولادش اختلاف بیندازند. برای اجرای آن، عبید الله بن عمر را به حضور امام حسین علیه‌السّلام فرستادند تا به او بگوید: ‌ای حسین! پدرت علی با شمشیرش میان قریش اختلاف انداخته و آنان را با خود دشمن ساخته است. از طرف دیگر، او را متهم کرده‌اند که وی قاتل عثمان است؛ بنابراین، زیر بار او نمی‌روند. ما اینک آماده‌ایم با تو بیعت کنیم و دیگران نیز آمادگی دارند تو را به خلافت بپذیرند. شما آماده شوید مقدمات این کار را فراهم نمایید.
امام حسین علیه‌السّلام با شنیدن این سخنان مسموم و شیطنت آمیز، فرمود: هرگز این درخواست را نمی‌پذیرم. سوگند به خدا، لحظه‌ای به خدا و پیامبر و جانشین به حق رسول خدا کافر نمی‌شوم. ‌ای انسان سگ صفت! از من دور شو، شیطان تو را فریب داده و با پیروی از معاویه و یارانش از دین خدا خارج گشته‌ای. ( «کلا، والله لا اکفر بالله و برسوله و بوصی رسول الله، اخس و یلک من شیطان مارد، و قد اخرجک من دینک باتباع القاسطین»)
[۳۹] موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۴۲.
چون پسر عمر، واکنش امام حسین را به معاویه رسانید، او گفت: راستی حسین پسر علی است؛ هرگز فریب نمی‌خورد. ( «ان الحسین بن علی، لا یخدع، وهو ابن ابیه»)
[۴۰] موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۴۲.



۴.۱.۳ - مورد سوم


سرزمین شام، اوایل خلافت عمر در سال ۱۴ هجری فتح شد. فرمانداری آن، نخست در اختیار یزید بن ابی سفیان بود و سپس در سال ۱۸ هجری به دست معاویة بن ابی سفیان سپرده شد که تا سال ۶۰ هجری حکومت کرد.
معاویه طبق اسناد معتبر اهل سنت ، اعتقادی به اسلام نداشت. ( «انه کان ملحدا لایعتقد النبوة») پسر او یزید، بدتر از پدر، دشمن اسلام بود.
امام حسین علیه‌السّلام برای اصلاح جامعه آن روز، دست به کار شد و در مکه و مدینه و مشاعر مقدسه، به افشاگری پرداخت. سرانجام انقلابی ماندگار را برنامه ریزی کرد. بدین منظور، شخصیت‌های تاثیرگذار و خاندان خود را با خویشتن همراه کرد تا پس از شهادت او، نهضت مقدسش را منحرف ننمایند و....
طبری، مورخ بزرگ اهل سنت می‌نویسد: یزید با کشتن امام حسین علیه‌السّلام احساس غرور و شادمانی می‌کرد؛ ولی خاندان آن حضرت با بیان حقایق و ستم‌های یزیدی، حتی پایتخت بنی امیه را به خطر انداختند؛ چنان که جاسوسان گزارش کردند: هرچه زودتر اهل بیت را از شام دور کن و یزید به ناچار رویه محبت به آنان را درپیش گرفت.
[۴۲] بررسی تاریخ عاشورا، ص۲۲۸.
[۴۳] کامل بهایی، ص۳۰۲.



۳.۳ - نتیجه این بحث


امام حسین علیه‌السّلام عنصر اندیشه و تدبیر بود. از این رو، با این که بیش از هزار و سیصد و هفتاد سال از انقلاب و نهضت او می‌گذرد، هر سال و هر روز شور مردم نسبت به یاد او بیشتر می‌شود و فرمایش پیامبر اسلام را تداعی می‌نماید که: عشق و عطش مردم نسبت به شهادت حسینی و عزای او، روز به روز بیشتر می‌شود. ( «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا») بنابراین، ما پیروان او نیز وظیفه داریم در کارهای خود، به جای شعارهای احساسی، با تدبیر و اندیشه حرکت نماییم و به فرموده حضرت امام خمینی رحمة‌الله‌علیه : «زمان و مکان» دو عنصر اجتهادند. پس باید شرایط زمان و مکان را در نظر بگیریم و عواقب کارهایمان را بسنجیم که مولا علی می‌فرماید:
«اعقل الناس انظرهم فی العواقب؛
[۴۵] غررالحکم، ح۳۳۶۷.
عاقل‌ترین مردم، کسی است که توجهش به نتیجه و آینده امور معطوف گردد.»
خداوندا! ما را عاقبت به خیر بفرما.




اسلام، آیین فرهنگ است. آغازین بنای آن، با «علم و قلم» شروع گردیده است. (اولین آیات نازل شده بر پیامبر اسلام، ۵ آیه اول سوره علق است که از علم و قلم بحث می‌کند؛ «علم بالقلم») در نگاه اسلامی، هیچ فضیلت و ارزشی، به ارزش علم و فرهنگ نمی‌رسد
[۴۶] غررالحکم، ح۵۲۳۴.
و قرآن مجید به صراحت به این موضوع تاکید دارد.... ( «امن هو قانت آناء اللیل... قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون؟» )
امام حسین علیه‌السّلام ، علاوه بر فضایل ذاتی، از دوران کودکی در آغوش ارزشمند علم و فرهنگ پرورش یافت و خود پیوسته به این موضوع همت گماشت، جامعه را به سوی آن تشویق کرد و عالمان و معلمان را دوست داشت.
حسین با برادرش امام حسن، در دوران کودکی «کشتی» می‌گرفت. روزی برای داوری به حضور پیامبر خدا رسیدند و از آن حضرت خواستند تا برنده را تعیین نماید.
رسول خدا فرمود: «ان التصارع لایلیق بکما، ولکن اذهبا فکاتبا؛ کشتی گرفتن، مناسب شان شما نیست. بروید در خطاطی (و امور فرهنگی) مسابقه دهید».
رسول خدا با بیان این حدیث، فضایل را درجه بندی نموده، ضمن تایید ورزش، به ویژه کشتی، جایگاه «علم و فرهنگ» را بالاترین دانسته و می‌رساند که مسئولان محترم اسلامی، بالاترین نگاه ارزشی، بودجه مملکتی، تشویق‌های اجتماعی و تبلیغات رسانه‌ای را باید به «فرهنگ و علوم» اختصاص دهند. (آمار کشور نشان می‌دهد که بودجه و توجه مسئولان محترم به حوزه‌های علمیه، فرهنگ و علوم و تحقیقات، نسبت به ورزش، بسیار ناچیز است)
سیره پیامبر و اهل بیت او، به ویژه امام حسین علیه‌السّلام ، توجه به فرهنگ و دانش بود و همیشه تلاش می‌کردند از این طریق پیش روند و برای ترویج آن هزینه‌های فراوانی می‌نمودند؛ تا جایی که حضرت امام عسکری علیه‌السّلام در این باره می‌فرماید:
«اللهم انی اشهد انه... بذل مهجته فیک، لیستنقذ عبادک من الجهالة، و حیرة الضلالة؛
[۵۰] مفاتیح نوین، زیارت اربعین حسینی، ص۴۱۵.
خدایا! من شهادت می‌دهم که حسین علیه‌السّلام جان خود را در راه تو داد، تا بندگان تو را از جهالت و نادانی و گمراهی نجات دهد».
این فرازهای ارزشمند امام معصوم، جایگاه علم و فرهنگ را نشان می‌دهد که امام حسین با آن ارزش بی پایان، خودش را برای آن فدا کرد.


۵.۱ - سیره امام حسین علیه‌السّلام در ترویج فرهنگ و علوم


امام حسین علیه‌السّلام با تمام توان، و به تناسب افراد و شرایط زمان و مکان، در ترویج علم و دانش و فرهنگ همت گماشت و جهاد علمی را بر سایر جهادها مقدم داشت. اینک به چند مورد می‌پردازیم:


۵.۲ - نمونه هایی از جهاد علمی امام



۴.۱.۱ - مورد اول


حسین بن علی علیه‌السّلام در یکی از سال‌ها در موسم حج، در سرزمین عرفات غرق در عبادات و مناجات بود و اشک چشمش فرو می‌ریخت. در این اثنا، یکی از شیعیان به حضور رسیده، یک سؤال شرعی را مطرح ساخت. آن حضرت توجه خود را به وی معطوف داشته، به آموزشش پرداخت
[۵۱] سفینة البحار (۲ جلدی)، ج۱، ص۲۵۸.
و نشان داد: در صحرای عرفات که زمان عبادت و مناجات بود، آموزش علم و فرهنگ مقدم است. این سیره، از سنت پیامبر خدا الهام گرفته که می‌فرماید: علم بر همه چیز، حتی عبادت، مقدم است. ( «العلم افضل من العبادة»)
[۵۲] کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۳۲، ح۲۸۶۵۷.



۴.۱.۲ - مورد دوم


امام حسین علیه‌السّلام برای تجلیل علم و معلم، «عبدالرحمن سلمی» را که معلم یکی از بچه هایش بود، به خانه اش دعوت کرد و مجلس با شکوهی تشکیل داد و در حضور مردم ضمن قدردانی از آموزگار، هزار دینار طلا، هزار دست لباس مرحمت کرد و دهانش را پر از در و جواهر نمود و...
[۵۳] سفینة البحار، ج۱، ص۶۰۹.
برخی از حاضران، نسبت به این رویه اعتراض کردند! حضرت فرمود: عطای مادی من، در برابر عطای فرهنگی معلم، کم است! سپس اشعاری در این باره سرود.
[۵۵] سیمای امام حسین علیه‌السّلام، ص۹۵.



۴.۱.۳ - مورد سوم


عرب فقیر و مستمند به حضور سیدالشهداء علیه‌السّلام رسید و گفت: ‌ای پسر پیامبر،! هزار دینار قرض دارم، نمی‌توانم پرداخت کنم. با خود گفتم: مشکل خویش را برای مرد کریمی چون شما بیان کنم. اینک خواهان مساعدت می‌باشم. امام حسین علیه‌السّلام با شنیدن این سخن، کلاس علم و دانش را باز کرد و فرمود: ‌ای برادر عرب! سه سؤال می‌پرسم و در برابر هر جواب مثبت، یک سوم قرضت را می‌پردازم.
عرب بی نوا به تمام سؤالات حضرت پاسخ صحیح داد
[۵۶] سیمای امام حسین، ص۹۳.
و هزار دینار را گرفت و با تمام ثنا و خوشحالی راهی خانه گشت.
[۵۷] جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۸.



۵.۳ - نتیجه بحث


از این وقایع ارزشمند تاریخی و فرهنگی، نتیجه می‌گیریم که اسلام، به ویژه مکتب اهل بیت، آیین فرهنگی و علم و دانش است و به هر بهانه‌ای باید از آن استفاده کرد و کشور و جامعه را به آحاد علمی و دانشی تبدیل ساخت؛ در آن صورت، میهن ما سیادت جهانی را دنبال می‌کند و نیروهای متخصص علمی و صنعتی صادر می‌نماید و به جای تاثیرپذیری، تاثیرگذاری و ترویج فرهنگ اسلامی و ایرانی را جامه عمل می‌پوشاند. (سپاس خدای رحمان را که بعد از تشکیل جمهوری اسلامی ایران، کشور ما هر روز در مسائل علمی و صنعتی در حال پیشرفت می‌باشد)
خداوندا! توفیق رسیدن به چنین روزگاری را مرحمت بفرما.




خداوند حکیم بر اساس حکمت و مصالح اجتماعی، انسان‌ها را متفاوت آفریده و هیچ یک از آنان، حتی حضرات معصومین، مانند هم نمی‌باشند. بر این اساس، امام حسین علیه‌السّلام نیز اگرچه از نظر فکری و تشخیصی با سایر معصومین تفاوت داشت و نظرات خویش را در امور مختلف بیان می‌کرد، ولی هرگز نسبت به امامان پیشین مخالفتی نداشت؛ بلکه در برابر پدرش علی و برادرش حسن علیه‌السّلام خاضع بود و یک انسان قانونگرا و ولایتمدار به حساب می‌آمد.


۶.۱ - امام حسین و قانونگرای


حسین بن علی علیه‌السّلام در تمام امور اجتماعی مطیع قانون بود، در حفظ و حراست مسلمانان تلاش می‌کرد، در جنگ‌ها و جهاد با کفار شرکت می‌نمود، در جنگ «طبرستان» نقش فرماندهی داشت،
[۵۸] امام حسین، عبدالله علایلی، ص۳۱۳.
در تهاجم به خانه «خلیفه سوم» از رسیدن مهاجمان به داخل خانه جلوگیری می‌کرد، مردم را به حفظ آرامش دعوت می‌نمود و...
[۵۹] ابن اثیر، کامل فی تاریخ، ج۳، ص۶۷.
[۶۰] امام حسین، عمادزاده، ص۷۱.
همچنین در جنگ‌های مولاعلی با منافقان حضور فعال داشت، به برکت فرماندهی او پیروزی‌ها به دست آمد و مخالفت با پدرش را «کفر به خدا و پیامبر» دانست.
[۶۱] ابن أعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۵.
[۶۲] موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۴۲.

او در عصر معاویه زکات خویش را به والیان حکومتی می‌پرداخت و جز در امور استثنایی (اموری که مخالف شریعت بود) مخالفت نمی‌کرد؛ حتی پس از شهادت امام حسن علیه‌السّلام در سال ۵۰ هجری تا سال ۶۰ هجری که معاویه از دنیا رفت، تمام معاهدات فیمابین امام حسن و معاویه را به رسمیت شناخت و مخالفتی با پسر «بوسفیان» نکرد!


۶.۲ - امام حسین و ولایتمداری


امام حسین علیه‌السّلام در سن هفت سالگی جد بزرگورارش رسول خدا را از دست داد و در سی و هفت سالگی نیز از حیات پدر محروم شد. او در دوران این بزرگواران تبعیت کامل داشت. کسی در این موضوع تردیدی ندارد.
مهم‌ترین دوران بررسی این موضوع، به عصر امام حسن علیه‌السّلام مربوط می‌شود؛ چنان که حضرت سیدالشهداء با تمام وجود زیر پرچم ولایت برادرش زندگی نموده، فرامین او را مو به مو اجرا می‌کرد.
حضرت امام حسن علیه‌السّلام نیز در تمام امور اجتماعی و حکومتی با امام حسین مشورت می‌کرد و از افکار و تدبیر او استفاده می‌نمود و سپس تصمیم می‌گرفت و دستورات لازم را صادر می‌کرد.
او در جریان «معاهده صلح با معاویه»، امام حسین و عبدالله بن جعفر را احضار نموده و به مشورت با آنان پرداخت. در جواب او، عبدالله بن جعفر موافق صلح بود؛ ولی حسین بن علی مخالف آن، و تاکید کرد: پناه می‌برم به خدا! مبادا با پسر «ابوسفیان» مصالحه نمایی، که در این صورت، از راه پدرت دور شده‌ای! ( «یا اخی اعیذک بالله من هذا. اعیذک بالله ان تکذب علیا فی قبره! » )
[۶۵] موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۰.
[۶۶] موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۱.

سپس امام مجتبی شرایط سپاه و اوضاع اجتماعی را شرح داد و نظر خویش را بیان کرد. آن گاه امام حسین فرمود:
«انت اکبر ولد علی، وانت خلیفته، وامرنا لامرک تبع، فافعل ما بدا لک؛
[۶۷] موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۲.
شما فرزند ارشد علی و خلیفه و جانشین او هستی. ما مطیع تو هستیم؛ هر چه صلاح می‌دانید، انجام دهید.»
ابن شهر آشوب نقل می‌کند: امام حسین با اشک چشم و تاثر وارد خیمه امام حسن شد و ناراحتی خویش را از این تصمیم ابلاغ کرد. امام مجتبی فرمود: برادرم! آنچه پدرت علی را به مصالحه با خلفا وادار نمود، همان مصالح مرا به مصالحه معاویه وادار می‌کند. امام حسین با شنیدن این توجیهات، خیمه برادر را با خوشحالی ترک گفت.
[۶۸] موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۲.

چون نوبت به بیعت رسید، برخی فرماندهان سپاه امام حسن، از جمله قیس بن سعد بن عباده امتناع کرد و به رخسار امام حسین نگاه کرد (یعنی مطیع
فرمان تو هستیم). آن حضرت فرمود: «یا قیس انه امامی؛ یعنی برادرم حسن امام من است و من از او پیروی می‌نمایم».


۵.۳ - نتیجه بحث


امام حسین علیه‌السّلام در ولایتمداری از برادرش هیچ کوتاهی نمی‌کرد تا جایی که امام باقر علیه‌السّلام می‌فرماید: حسین در برابر امام حسن کوچک‌ترین خودنمایی نداشت و اظهار وجود نمی‌کرد؛ («ما تکلم الحسین بین یدی الحسن اعظاما له»)
[۷۰] جلاء العیون شبر، ج۱، ص۳۱۷.
حتی ده سال پس از امام حسن، با معاویه سازگاری نمود و احترام معاهده او را نگه داشت.
ما نیز وظیفه داریم از سیره حسینی تبعیت کنیم، بر هواهای خویش مسلط باشیم و....
خداوندا! توفیق گام نهادن در راه حسین، و ولایتمداری او را برایمان مرحمت فرما.




یکی از دستورات مهم دینی، «فریادرسی نیازمندان» و تکریم آنان است. قرآن مجید، بی توجهی به این موضوع را توبیخ نموده، متخلفان را عناصر دنیاگرا و ستمگر معرفی می‌نماید.
پیامبر اسلام، نیز می‌فرماید: «نیازمندان را دوست داشته، با آنان همنشینی کنید». («احبوا الفقراء وجالسوهم»)
[۷۳] کنزالعمال، ج۶، ص۴۶۹.
آن حضرت هشدار می‌دهد: گرایش به دنیاگرایی و مجالست با توانگران طغیانگر، شما را به فرهنگ مادی و غیر دینی می‌کشاند («ایاکم ومجالسة الموتی! قیل: یا رسول الله : من الموتی؟ قال: کل غنی اطغاه غناه»).
[۷۴] تنبیه الخواطر، ج۲، ص۳۲.

حسین بن علی علیه‌السّلام با الهام از این آیات و احادیث، با تمام تواضع و ادب در خدمت فقرا و دردمندان بود. او به خانه و زندگی دردمندان سرکشی می‌کرد، مشکل آنان را برطرف می‌نمود، در کنارشان می‌نشست و با آنان غذا می‌خورد و صفا می‌کرد. آن امام کریم، فلسفه روزه داری و چشیدن گرسنگی و تشنگی در فریضه ماه مبارک رمضان را در ارتباط با آنان می‌دانست که توانگران به فکر مستمندان بیفتند («سئل الحسین: لم افترض الله عزوجل علی عبده الصوم؟ فقال علیه‌السّلام : لیجد الغنی مس الجوع، فیعود بالفضل علی المساکین»).


۷.۱ - نمونه هایی از تواضع و فریادرسی امام

اینک نمونه‌ای از موارد تاریخی در این زمینه را به خدمت شما خوانندگان عزیز تقدیم می‌نمایم:


۴.۱.۱ - مورد اول


روزی امام حسین علیه‌السّلام گروهی از نیازمندان مدینه را دید که دور هم جمع شده، به خوردن نان خشک و بی خورشت مشغول‌اند. بعد از سلام و احوال پرسی، فقرا از آن سرور خواستند به جمع آنان بپیوندد. حسین بن علی با گفتن: «خدا متکبرین را دوست ندارد»، («انه لا یحب المستکبرین») در جمع آنان نشست و مشغول خوردن و صحبت شد و سپس همه را به منزلش دعوت نموده، با تمام تواضع و صفا و صمیمیت از آنان پذیرایی نمود و از خانواده اش خواست هر چه در توان دارند، مضایقه ننمایند.
[۷۸] اعیان الشیعة، ج۱، ص۵۸۰.

این گروه نیازمندان مدینه، معروف به اصحاب «صفه» می‌باشند که قرآن مجید به مدح آنان پرداخته، امام حسین علیه‌السّلام نیز متواضعانه به ایشان خدمت
کرده است.
[۸۱] اعلام الهدایة، ج۵، ص۳۸.



۴.۱.۲ - مورد دوم


اباذر، غلامی داشت به نام «جون» که از نظر نژادی از سیاه پوستان آفریقا به شمار می‌آمد. وی مانند اربابش عاشق امام حسین، و در صفا و وفا کم نظیر بود. بالاخره در کربلا حاضر شد و آماده جانبازی و فداکاری گردید!
امام حسین علیه‌السّلام از او خواست خودش را به کشتن ندهد؛ ولی او گفت: ‌ای پسر پیامبر! من در ایام خوشی با شما بودم. آیا سزاوار است در لحظات گرفتاری شما را تنها گذارم؟ هرگز! اگرچه رنگ صورتم سیاه است، بوی بدنم نامطلوب، حسب و نسب من نامناسب، ولی هرگز از یاری ات دست بر ندارم. سرانجام «جون» به شهادت رسید. امام حسین علیه‌السّلام با تمام وفا و صفا به بالینش آمد، خون از رخسارش پاک کرد و مانند فرزندش «علی اکبر» سر او را به دامن گرفت و نشان داد برای یک غلام مرده، همچون یک انسان با شخصیت زنده احترام قائل است. آن گاه دست به دعا برداشت و گفت:
خداوندا! چهره «جون» را زیبا، بوی بدنش را معطر دار، او را با نیکان محشور نموده و پیوندش را با اهل بیت پیامبر مستحکم فرما («اللهم بیض وجهه، وطیب ریحه، واحشره مع الابرار، وعرف بینه وبین محمد وآله الاطهار»).


۴.۱.۳ - مورد سوم


یکی از عاشقان اهل بیت (مسروق خادم) می‌گوید: روز «عرفه» نزدیک غروب آفتاب، گردش کنان در محضر امام حسین علیه‌السّلام حاضر شدم. جمعی از یاران و دوستان را دیدم که دور حضرت را گرفته، مشغول خواندن قرآن و دعا می‌باشند. سفره افطار باز بود و چیزی از غذاهای امروز در آن دیده نمی‌شد؛ خیلی ساده و بی آلایش بود. اشک‌های چشم از دیدگان حسین و یارانش جاری بود! چند مساله شرعی از آن حضرت پرسیدم و بیرون آمدم و...
[۸۳] سفینةالبحار (دو جلدی)، ج۱، ص۲۵۸.



۵.۳ - نتیجه بحث


از این بحث نتیجه می‌گیریم که امام حسین علیه‌السّلام بسیار متواضع بود، خدمات مردمی و اجتماعی اش را محترمانه انجام می‌داد، فقرا و نیازمندان را دوست داشت و این سیره را به پیروانش به عنوان درس اجتماعی به یادگار گذاشت و....
اگر به این سیره عمل شود، پیوند مستحکم بین اقشار مختلف مردم فراهم می‌گردد، فاصله طبقاتی ناموجه در اجتماع برچیده می‌شود، روابط دولت و ملت، ارباب و رعیت، امام و ماموم، رهبر و راهرو، کارگر و کارفرما، صفا و صمیمیت بیشتری پیدا می‌کند و در آن صورت، نفوذ بیگانه، تهاجم دشمنان و مسمومیت‌های مختلف به خودی خود بی اثر می‌شود.
از این رو، پیامبر اسلام، می‌فرماید: هر کس فقیری را بی احترامی کند، به خدا بی احترامی نموده و کسی که فقیری را محترم بدارد، روز قیامت مورد رضایت خداوندی قرار می‌گیرد («من استخف بفقیر مسلم، فقد استخف بحق الله، ومن اکرم فقیرا مسلما لقی الله یوم القیامة وهو عنه راض»).
مولا امیرمؤمنان علیه‌السّلام نیز برای آرامش درونی می‌فرماید: با طبقات کم درآمد و نیازمند، بیشتر معاشرت نمایید تا روح سپاسگزاری و آرامشتان افزون تر گردد («جالس الفقراء تزدد شکرا»).
[۸۵] غررالحکم، ص۳۶۸.





«زهد»، یعنی بی رغبتی به دنیا، که نشانه پارسایی است. پیغمبر اسلام،،
چنین ویژگی را زیباترین زینت اولیای خدا می‌داند («عن النبی،: قال الله تعالی لموسی علیه‌السّلام : یا موسی! انه لن یتزین المتزینون بزینة ازین فی عینی مثل الزهد») و امیرمؤمنان، علی علیه‌السّلام نیز چنین صفتی را عامل پیروزی در دین و دینداری می‌شناسد.
[۸۸] غررالحکم، ح۶۰۹۸.

شایان توجه است که لازمه زهد، فقر و بدبختی نیست؛ بلکه زاهد، کسی است که دنیا و عوارض مادی در او نفوذ نداشته باشد؛ هر چند انسانی توانگر و ثروتمند بوده باشد....


۸.۱ - مواردی از زهد امام

یکی از اوصاف زیبای امام حسین علیه‌السّلام ، زهد و پارسایی بود، که هرگز تحت تاثیر دنیا و مال و منال قرار نگرفت و متصدیان زر و زور نتوانستند از هیچ راهی در او نفوذ کنند. اینک به بیان چند مورد تاریخی می‌پردازیم:


۴.۱.۱ - مورد اول


در دوران خلافت امیرمؤمنان علیه‌السّلام با تحریک دشمنان خارجی، جنگ‌های سه گانه منافقان (جمل، صفین و نهروان) اتفاق افتاد و مسلمانان ضعیف الایمان را خسته کرد و بخش عمده اوقات آنان را به خود مشغول نمود و اختلاف خطرناکی را فراهم ساخت. برای برون رفت از این وضعیت جنگی، منافقان و طرفداران بنی امیه پیشنهاد دادند: امام حسین علیه‌السّلام را خلیفه نمایند تا از این طریق، اختلاف خانوادگی بین قبیله بنی هاشم را فراهم ساخته، «حسین» را با خود داشته باشند!
امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «هیهات که مرا فریب دهید. این راه، راه کفر به خدا و پیامبر و علی مرتضی است و تسلیم شدن به آن، تبعیت از شیطان است». (موسوعة کلمات امام الحسین علیه‌السّلام : «والله لا اکفر بالله وبرسوله وبوصی رسول الله») بنابراین، آن حضرت در برابر دنیا و ریاست آن، کوچک‌ترین انعطافی نشان نداد و....


۴.۱.۲ - مورد دوم


چون معاویه از دنیا رفت، یزید و سایر یاران بنی امیه از راه‌های گوناگون
به امام حسین پیشنهادات مال و منال دادند و از هر راهی پیش آمدند، از جمله «مروان بن حکم» گفت: یا حسین من خیرخواه تو هستم، بیا با یزید بیعت کن که خیر دنیا و آخرت را داری!
امام حسین علیه‌السّلام فرمود: در آن صورت، فاتحه اسلام خوانده شده، که امت اسلامی به امیری چون یزید گرفتار آیند («قال مروان! انی آمرک ببیعة یزید فانه خیر لک فی دینک ودنیاک! فرد علیه الامام علیه‌السّلام : علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید»).
[۹۰] مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۴.

این پیشنهاد بارها به امام حسین علیه‌السّلام مطرح شد؛ ولی او مانند پدرش علی علیه‌السّلام فرمود: ‌ای دنیا! برو سراغ دیگری. هرگز نمی‌توانی حسین بن علی را فریب دهی. آری، حسین زاهد زیست و زاهدانه شهید گشت.


۴.۱.۳ - مورد سوم


امام حسین علیه‌السّلام مردی پرتلاش و پرکار بود و از نظر مال و منال بسیار متمکن و ثروتمند بود؛ ولی ثروت دنیا ذره‌ای در دل او نفوذ نداشت و هرگز تحت تاثیر قرار نگرفت و همانند فقرا و نیازمندان زندگی کرد و....
او بارها به دیگران کمک مالی نمود، قرض هایشان را پرداخت کرد و در یک مورد به شخص مقروض که پناه آورده بود، هزار راس گوسفند
[۹۱] شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۴۹.
و هزار دینار طلا مرحمت کرد؛
[۹۲] محجة البیضاء، ج۴، ص۲۱۶.
اما در زندگی شخصی گرفتار تکلف نبود، بر سر سفره افطارش فقط «سویق» داشت و آن را خورشت می‌نمود.
[۹۳] سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸.



۳.۳ - نتیجه این بحث


از این بحث‌ها نتیجه می‌گیریم که اسلام، دین تنبلی و تن پروری نیست و «زهد» نیز چنین مفهومی ندارد؛ بلکه هر انسانی موظف است برای رفاه خود و خانواده اش و کمک به دیگران و اداره امور اجتماعی، با تمام توان کار و تلاش بنماید، ولی تحت تاثیر دنیا قرار نگیرد و عدالت اجتماعی و حقوق مردم و مرز حلال و حرام را به رسمیت بشناسد.
قرآن مجید، مال و امور اقتصادی را زیور و زینت دنیا معرفی می‌کند و نقش آن را اساس و ستون زندگی می‌شناسد و بهره گیری و رفاه طلبی را حق مردم می‌داند؛ «ولا تنس نصیبک من الدنیا». ولی غرق شدن در دنیاگرایی و نفوذناپذیری را مایه تباهی و دورشدن از مسیر حقیقت تلقی می‌کند.
امام حسین علیه‌السّلام اگرچه انسان متمکن بوده و از طریق تجارت و زراعت و دامداری درآمدی داشته است، ولی خود را پیوسته در منظر خدا می‌دید و «خشیت شهودی» داشت. «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک».
[۹۷] دعای عرفه.
از این رو، زهد او تظاهر نبود، بلکه ریشه دینی و اعتقادی داشت «الزهد اصل الدین».
[۹۹] غرر الحکم، ح۴۸۷.
و به اعتباری، زهد او ثمره دینش بود. «الزهد ثمرة الدین».
[۱۰۱] غررالحکم، ح۴۱۲.
بنابراین، ما وظیفه داریم در حد نیاز معمولی از امکانات مادی بهره گرفته، ولی تحت نفوذ آن قرار نگیریم.
در تاریخ آمده است: «ایاز» نخست وزیر «سلطان محمود غزنوی» سابقه چوپانی داشت. وی برای کنترل خویش، لباس‌ها و چاروق‌های آن دوران را در صندوقی نگهداشت و هر روز یک مرتبه به آن‌ها نگاه می‌کرد و از این طریق، غرور خود را کنترل نموده، به خدمت بیشتر مردم همت می‌گماشت.
[۱۰۲] سیمای امام حسین علیه‌السّلام ، ص۷۷.

خداوندا! ما را گرفتار عوارض زیانبار دنیا مکن.




جود و بخشش، از صفات ارزشمند انسانیت است که خداوند به آن دستور داده و انجام آن را نسبت به توانگران واجب ساخته (وجوب و استحباب آن از نظر مراتب و موارد، بحث فقهی دارد که در منابع ویژه بحث شده است) و از جمله حقوق لازم مستمندان و مساکین به شمار آورده است.
امام حسین علیه‌السّلام علاوه بر کمالات ذاتی و شخصی خویش، در آغوش پرمهر حضرت فاطمه {پرورش یافت که معدن جود و ایثار بود و در شب عروسی، پیراهن تازه اش را به سائل داد و خود با لباس متعارف به دیدار مولا رسید. از سوی دیگر، حسین علیه‌السّلام مسائل تربیتی خویش را از پیامبر اسلام و مولا علی و امام مجتبی فرا گرفت، که هر کدام سمبل جود و کرم بودند.


۹.۱ - نمونه هایی از جود و بخشش امام

آری، سید الشهداء در میان کرم و بخشش نیز همانند سایر فضایل انسانی، اسوه انسانیت بودند و به دوستان و غیر دوستان، مسلمانان و غیر مسلمانان، تفضل می‌کردند. اینک به نمونه‌ای از آن‌ها می‌پردازیم:


۹.۱.۱ - نمونه اول


امام حسین علیه‌السّلام روزی غلامی را دید که نان‌های خود را به سگ می‌خوراند. از او پرسید: چرا چنین می‌کنی؟ وی گفت: ‌ای پسر پیامبر! من برده یک فرد یهودی هستم، در آتش غم و اندوه می‌سوزم، این حیوان نیز گرسنه است. با این کار می‌خواهم او را خوشحال کنم، تا خداوند مرا از بردگی نجات دهد.
حضرت با شنیدن این سخن، دویست درهم برداشت، سراغ یهودی (مالک غلام) رفت و از او خواست تا غلام را به این مبلغ بفروشد. یهودی، آدم با معرفتی بود، نسبت به امام حسین علیه‌السّلام خیلی احترام کرد و گفت: یا حسین! این غلام را به تو بخشیدم و باغ را به غلام. پول‌ها نیز مال خودت باشد. امام حسین پول‌ها را به عنوان «بخشش» به یهودی داد. یهودی نیز پول‌ها را به غلام بخشید. در این اثنا، زن یهودی پیش آمد و پس از گفتگو، مسلمان شد و مهریه اش را به شوهرش بخشید. یهودی نیز با دیدن چنین اوضاع عاطفی، از خواب بیدار شد، او نیز مسلمان شد...


۹.۱.۲ - نمونه دوم


«اسامة بن زید» از یاران پیامبر بود؛ ولی پس از رحلت آن حضرت، از خط ولایت جدا شد و علی علیه‌السّلام را یاری نکرد؛ حتی نسبت به حقانیت علی شهادت نداد و خیلی کوتاهی‌های دیگر.... او در بستر بیماری بود که حسین بن علی علیه‌السّلام به عیادتش رفت و از وی تفقد فرمود! اسامه گفت: غم‌ها و غصه‌ها دارم و از قرض سنگین رنج می‌برم، می‌ترسم بمیرم و مدیون مردم باشم.
امام حسین علیه‌السّلام فرمود: چقدر قرض داری؟ گفت: شصت هزار درهم! فرمود: نگران مباش! من به زودی دیونت را می‌پردازم. ایشان به زودی بدهی‌های اسامه را پرداخت و او را از اضطراب رها ساخت!
[۱۰۷] سفینة البحار، ج۱، ص۲۲.
[۱۰۸] جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۴.
دوستان را کجا کنی محروم؟ تو که با دشمنان نظر داری!


۹.۱.۳ - نمونه سوم


«فرزدق» که نام اصلی اش «همام بن غالب بن صعصعة بن ناجیه» است،
[۱۱۰] سفینة البحار، ج۲، ص۳۵۵.

از شاعران درباری بنی امیه و بنی مروان بود و چون اشعاری در مدح «سعید بن عاص» سرود و بدین وسیله حسادت «مروان» را تحریک کرد، از این رو، پس از درگذشت سعید، مروان بن حکم به جای او به فرمانداری مدینه منصوب شد و فرزدق را از مدینه تبعید ساخت!
[۱۱۱] اغانی، ج۲۱، ص۳۲۳.

روزگار فرزدق تاریک شد، به امام حسین علیه‌السّلام پناه آورده و از او کمک خواست. حضرت چهارصد دینار به او بخشید؛ ولی اصحاب امام حسین علیه‌السّلام به این بخشش اعتراض نمودند و گفتند: او شاعر فاسق و بدزبانی است؟ (انه شاعر فاسق منتهر) حضرت فرمود: بهترین هدیه و بخشش آن است که به وسیله آن، حیثیت خود را حفظ نمایی و...
[۱۱۳] جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۴.



۹.۱.۴ - نمونه چهارم


«انس بن مالک» از یاران و خدمتگزاران پیامبر می‌گوید: در خدمت حسین بن علی نشسته بودم که یکی از کنیزان وارد شد و شاخه گلی به محضر آن حضرت تقدیم کرد. آن بزرگوار، بی درنگ، خطاب به کنیز فرمود: تو اینک در راه خدا آزادی! «انس» گفت: ‌ای فرزند پیامبر! به همین آسانی او را آزاد می‌کنی؟ مگر این شاخه گل چقدر ارزش دارد؟ فرمود: خداوند ما را چنین تربیت کرده است. خود در قرآن می‌فرماید: «واذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها؛
[۱۱۶] محجة البیضاء، ص۱۹۰.
هرگاه کسی به شما نیکی کرد، شما نیز بهتر از آن و اقلا مثل آن را انجام دهید».
آری، طبیعت امام حسین علیه‌السّلام کرم و بزرگواری بوده و هست و به هر ندایی، بهانه‌ای، شاخه گلی و... جواب با لطف و بزرگوارانه می‌دهد.


۵.۳ - نتیجه بحث


با توجه به موارد گوناگون و متنوع بخشش‌های امام حسین علیه‌السّلام نتیجه می‌گیریم که کرم آن حضرت مخصوص گروه خاص نبوده است؛ بلکه روحیه «انسان دوستی» آن بزرگوار شامل همه گروه‌ها می‌شد و تجسم جود و کرم به حساب می‌آمد. بنابراین، پیروان او وظیفه دارند با نگاه عمومی و نیت خالصانه به کمک دردمندان و نیازمندان بشتابند و از این طریق، هم وظیفه دینی و انسانی خود را انجام دهند
[۱۱۸] غرر الحکم، ش ۳۳۶۹.
و هم جلوی مشکلات و نارسایی‌های اجتماعی را بگیرند؛ زیرا فقر و بدبختی، یکی از ریشه‌های فساد اجتماعی است که دامن همه را می‌گیرد.
خداوندا! نگاه ما را غیر مسموم، دل‌های ما را رئوف، خدمات ما را خالص و عمومی بگردان.




«عفو و بخشش» از خطای دیگران، یکی از ویژگی‌های انسان‌های بزرگوار است. این صفت به تعبیر قرآن، از نشانه‌های پارسایان و پرهیزکاران به شمار آمده و به فرمایش پیامبر اسلام،، عمل به آن، کینه‌ها و کدورت‌ها را از خانواده‌ها و جوامع بشری دور می‌سازد.
[۱۲۱] کنز العمال، ج۳، ص۳۷۳، ح۷۰۰۴.
هر انسانی وظیفه دارد خطای برادر دینی اش را نادیده بگیرد؛ جز افرادی که بخشش آنان، باعث جرئت و خلاف بیشتری می‌گردد.
[۱۲۲] کنزالفوائد للکراجکی، ج۲، ص۱۸۲.

امام حسین علیه‌السّلام هر چند در برابر زورگویان می‌ایستاد، ولی در برابر لغزش‌های متعارف مردم، واکنشی نشان نمی‌داد و می‌فرمود: «لو شتمنی رجل فی هذه الاذن، واعتذر لی فی الیسری، لقبلت ذلک منه؛
[۱۲۴] احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۳۱.
[۱۲۵] اعلام الهدایة، ج۵، ص۳۹.
اگر کسی از سمت راست به من دشنام دهد. سپس در طرف چپم عذرخواهی کند، از او می‌پذیرم.»


۱۰.۱ - نمونه هایی از عفو و گذشت امام

بررسی سیره اخلاقی آن حضرت نشان می‌دهد که آن سرور نه تنها از خطای دوستان و یاران می‌گذشت، بلکه در موارد ندامت و شکست، دشمنان را نیز می‌بخشید و عذر آنان را می‌پذیرفت و خطایشان را مورد عفو قرار می‌داد. اینک نمونه‌هایی در این مورد:


۹.۱.۱ - نمونه اول


«مروان بن حکم» از دشمنان کینه توز اهل بیت بود. پیامبر اسلام او و پدرش را لعن کرده و هر دو را به شهر «طائف» تبعید ساخته بود. او در دوران زمامداری‌اش، مولا علی را سب کرد. جنازه امام حسن علیه‌السّلام را تیرباران ساخت. چون سر بریده امام حسین علیه‌السّلام را به مدینه آوردند، وی سر بریده حسین را به سوی قبر پیامبر افکند و گفت: «یوم بیوم بدر»؛ یعنی ما از دوران جاهلیت و جنگ بدر انتقام گرفتیم! چنین دشمن خونخوار اهل بیت، در «جنگ جمل» اسیر شد و از امام حسن و امام حسین [ درخواست شفاعت کرد....
امام حسین علیه‌السّلام به خدمت مولا رسید و برای چنین کینه توزی درخواست شفاعت کرد و نشان داد که حسین اهل عفو و بخشش است؛ حتی برای دشمنان و بدخواهان!
[۱۲۶] سفینة البحار، ج۲، ص۵۳۶.

امام سجاد علیه‌السّلام نیز در قیام مردم مدینه علیه یزیدیان هنگامی که مروان و سایر متصدیان حکومتی در خطر جدی قرار گرفته بودند، به وی پناه داد! و او را با تمام خانواده اش به منزل امن خود منتقل ساخت و چنان پذیرایی نمود که «عایشه» همسر مروان، آن دوران را از بهترین ایام عمر خود معرفی کرد!
[۱۳۰] تاریخ طبری (۱۳ جلدی)، ج۶، ص۲۶۶ - ۲۷۱.



۹.۱.۲ - نمونه دوم


«عصام بن المصطلق»، دشمن دیگر اهل بیت بود که از دمشق به مدینه آمده بود. وی با امام حسین علیه‌السّلام ملاقات نموده و چون او را شناخت، شروع به بدگویی کرد و به مولا امیرمؤمنان علیه‌السّلام جسارت نمود.
او خود می‌گوید: من با کینه علی و اولاد علی بزرگ شده بودم و با این دیدگاه وارد مدینه شدم. با دیدن حسین، آتش کینه‌ام شعله ور گردید و خیلی اسائه ادب کردم؛ ولی امام حسین خیلی بزرگواری کرد و مرا شرمنده ساخت و فرمود: آرام باش، خود را گرفتار نساز، از خدا برای من و خودت طلب آمرزش کن، چرا ناسزا می‌گویی؟ اگر نیاز داری، کمک می‌کنم. چنانچه مشکل دیگری داری، یاری می‌رسانم. اگر مشکل فکری و اعتقادی داری، ارشاد می‌کنم. آن گاه آیه‌ای را خواند که «یوسف» به برادرانش خوانده بود؛ «لاتثریب علیکم الیوم، یغفر الله لکم وهو ارحم الراحمین».
در این لحظه، امام حسین علیه‌السّلام با چهره‌ای باز و مشفقانه فرمود: تو گویا از مردم شام هستی؟ گفتم: بلی. فرمود: مردم آن دیار عادت دارند که به ما بدگویی کنند. معاویه آنان را مسموم ساخته است. حالا بیا هر مشکلی داری، برطرف نمایم.
«عصام» اضافه می‌کند: چون این رفتارها را دیدم، چنان شرمنده شدم که دوست داشتم زمین شکافته شود و من در کام آن فرو روم. سرانجام، با تمام شرمندگی و انفعال روحی، از حسین جدا شدم و...
[۱۳۲] منتهی الآمال، ص۲۸۶.

این بود رفتار بزرگوارانه امام حسین علیه‌السّلام برای دشمنش که به او و امیر مؤمنان اسائه ادب می‌کرد.


۹.۱.۳ - نمونه سوم


امام حسین علیه‌السّلام با سپاه خود در مسیر کربلا به سرزمین «اشراف» رسید. دستور داد: همه مشک‌ها را پر از آب کنید. در منزل بعدی به نام «ذوحسم»، با نخستین سپاه «ابن زیاد» به فرماندهی «حر» ملاقات کرد. آنان برای دستگیری حضرت آمده بودند، خیلی تشنه بوده و آب نداشتند. حضرت فرمودند: همه را سیراب کنید؛ حتی اسب هایشان را سیراب کردند!
«علی بن طعان محارمی» می‌گوید: من آخرین نفر از سپاه یزیدیان بودم که به دست امام حسین علیه‌السّلام آب خوردم و...
همین سپاه، به فرماندهی «حر بن یزید ریاحی»، باعث شدند امام حسین و یارانش شهید شوند؛ اما حر روز عاشورا از خواب غفلت بیدار شد و به حضور امام حسین آمد و گفت: مرا می‌پذیری؟ حضرت فرمود: ‌ای حر!
گر دو صد جرم عظیم آورده‌ای غم مخور رو بر کریم آورده‌ای
آری، حسین معدن عفو و گذشت است؛ در صورت اعتذار و ندامت، می‌بخشد و می‌گذرد.


۹.۱.۴ - نمونه چهارم


روزی، یکی از غلامان حضرت خطایی انجام داد که مستوجب کیفر بود. امام حسین دستور داد او را کیفر نمایند. غلام مرد با فرهنگ و آشنا به علوم قرآن بود. از این رو، بخشی از آیه ۱۳۴ سوره آل عمران را تلاوت کرد و گفت: «والکاظمین الغیظ» (پرهیزکاران، خشم خود را اجرا نمی‌کنند) حضرت فرمود: او را رها کنید. غلام بخش دوم آیه راخواند: «والعافین عن الناس» (از مردم خطاکار می‌گذرند) سیدالشهداء فرمود: از تو گذشتم. غلام بار سوم، بخش بعدی آیه را خواند: «والله یحب المحسنین» (احسان هم می‌کنند) امام فرمود: تو را آزاد کردم و حقوق و جیره ات را دو برابر موارد قبلی می‌پردازم!
[۱۳۴] جلاءالعیون شبر، ج۲، ص۲۷.
[۱۳۵] کشف الغمة، ج۲، ص۳۱.

آری، امام حسین علیه‌السّلام از غلام متخلف نیز گذشت؛ نه تنها او را کیفر نکرد، بلکه وی را آزاد نمود و حق و حقوقش را دوبرابر ساخت. ایشان به حکم آیه فوق عمل نمود و سیره پیامبر اسلام را به گفته قرآن مجید تداعی کرد که می‌فرماید: رسول خدا و پیروانش در برابر دشمنان کافر و خونخوار نفوذناپذیر، ولی در برابر مؤمنین و خودی‌ها رئوف و مهربان‌اند.


۵.۳ - نتیجه بحث


خوانندگان محترم عنایت دارند که جامعه اسلامی و برادران دینی، همگی همچون اعضای مختلف در پیکره واحد قرار گرفته‌اند. از این رو، باید درد و مشکلات همدیگر را تحمل نموده، از لغزش‌های یکدیگر بگذرند....
سیره پیامبر، و اهل بیت او بر این مبنا بوده («امام صادق علیه‌السّلام : انا اهل بیت مروتنا العفو عمن ظلمنا») و تاسی به سیره آنان، دستور خدا در قرآن مجید است. بنابراین، وظیفه داریم از خطاها و لغزش‌های یکدیگر چشم پوشی کنیم، تا با آرامش و بدون تنش زندگی نماییم؛ به ویژه در روابط خانواده و قوم و خویشی، این روش تاثیرگذار است.
در سیره امام حسین علیه‌السّلام آمده است: که بین او و برادرش «محمد حنفیه» کدورتی پیش آمد. چند روزی روابط آنان به سردی گرایید. با این که امام حسین علیه‌السّلام امام معصوم و برادر بزرگ تر بود و باید محمد حنفیه تواضع نموده و به خدمت او می‌آمد، ولی حضرت سیدالشهداء پیشگام گردیده، به حضور برادرش رسید و روابط کمرنگ را، به انس و محبت مطلوب تبدیل کرد.
[۱۴۰] موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۸.

و این گونه، به پیروان و عاشقان خویش درس زندگی داد، که روابط خانوادگی نباید به هر بادی بلرزد و....




«شجاعت»، از نشانه‌های مردانگی و از فضایل و کمالات هر فرد به حساب آید. قرآن مجید و روایات اسلامی، این ویژگی را از علایم ایمان دانسته، واجدین این صفت را در شمار برترین‌ها معرفی نموده‌اند.
شکی نیست که رسول اکرم، در تمام فضایل و کمالات انسانی، از جمله شجاعت، سمبل جامعه بود. او در مورد امام حسین می‌فرماید:
حسینم «شجاعت و سخاوت» را از من به ارث برده است («و اما الحسین فله جراتی و جودی»).
[۱۴۲] کنز العمال، ج۱۳، ص۶۷، ح۳۷۷۰۹.

در حدیث دیگر، شجاعت امام حسین علیه‌السّلام مورد تحسین و تشویق ملائکه، از جمله جبرئل بوده
[۱۴۳] اسدالغابة، ج۲، ص۲۰.
و حضرت امام حسن علیه‌السّلام شجاعت و هیبت سیدالشهداء را نظیر پدرش امیر مؤمنان می‌داند.
[۱۴۴] سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸.

امام حسین علیه‌السّلام علاوه بر شجاعت بدنی، «شجاعت نفسی» داشت و ارزش آن بیش از شجاعت جسمی است که علی علیه‌السّلام می‌فرماید: شجاع‌ترین و قوی‌ترین انسان‌ها، کسی است که نفس خود را مهار کند و.... ( «لاقوی اقوی ممن قوی علی نفسه فملکها»)
بنابراین، آن حضرت دارای هر دو نوع شجاعت بوده‌اند. اینک به مواردی اشاره می‌کنیم:


۱۱.۱ - برخورد با خلیفه


حسین بن علی علیه‌السّلام به سن هفت سال و شش ماه و بیست و پنج روزه بود که پیغمبر اسلام رحلت کردند. اولین نماز جمعه بعد از پیامبر بود که چشمان حضرت به منبر جدش افتاد. ناگاه به جای جدش «ابوبکر» را در جایگاه او دید! جلو آمد. خطاب به ابوبکر گفت: آن جا جای تو نیست، بیا پایین؛ آن جا جای بابایم است. برو منبر بابایت بنشین. ابوبکر شروع به گریه کرد و...
[۱۴۷] روضة المتقین، ج۸، ص۵۹۹.
[۱۴۸] موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۱۰.

نظیر این خاطره، با خلیفه دوم پیش آمد. امام حسین علیه‌السّلام فرمود: از منبر پدر پایین بیا، برو منبر پدرت بنشین! عمر گفت: پدر من منبر نداشت. چه کسی تو را به این کار راهنمایی نموده است؟
علی علیه‌السّلام بلند شد و فرمود: کسی او را به این کار مامور نکرده است و...
[۱۴۹] کنز العمال، ج۱۳، ص۶۵۴، ح۳۷۶۶۱.
[۱۵۰] کنز العمال، ج۱۳، ص۶۵۴، ح۳۷۶۶۲.

آری، حسین بن علی علیه‌السّلام هم شجاع بود و هم شجاعت بیان داشت و می‌توانست بدخواهان را پشیمان نماید.


۱۱.۲ - نقش فرماندهی در جنگ‌ها


شجاعت و جرئت امام حسین علیه‌السّلام باعث شد وی از آغاز دوران جوانی نقش یک فرمانده جنگ را بازی کند. از این رو، در دوران عثمان و غصب خلافت پدر
در جنگ طبرستان حضور فعال داشت!
[۱۵۱] امام حسین، عبدالله علایلی، ص۳۱۳.
و چون مسلمانان مدینه به تخلفات عثمان بن عفان اعتراض نموده، قصد کشتن او را داشتند، حسین بن علی به دستور پدر از ورود مهاجمان به داخل خانه او جلوگیری می‌کرد؛ تا باعث مرعوب شدن خانواده وی و شکستن حریم خلیفه نگردد.
[۱۵۲] تاریخ عمادزاده، مجلد امام حسین، ص۷۱.

حسین در سی و دو سالگی، فرماندهی جنگ صفین را برعهده داشت و همچون شمع می‌سوخت و به دیگران روشنایی می‌بخشید. او زمانی که سپاه بی مروت شام «فرات» را اشغال نموده، از دسترسی مردم کوفه و یاران علی علیه‌السّلام به آن ممانعت کردند، به امیر مؤمنان گفت: اجازه می‌دهی من خود شخصا به سوی «فرات» حمله نموده و آن را آزاد سازم؟ مولا اجازه داد. امام حسین در راس ده هزار نفر، حمله را آغاز کرد و با تمام شجاعت سپاهیان شام را وادار به فرار نمود و آب را تصرف کرد. خبر شادی آن، به امیر مؤمنان رسید. وی به جای خوشحالی، شروع به گریه کرد و در علت آن فرمود: به یاد روزهای کربلای حسینم افتادم! او در آن روزگار در سرزمین «کربلا» غریب و تنها و عطشان به شهادت می‌رسد. اسب او به سوی خیمه‌ها روان می‌گردد و از ستم قاتلان حسین شکوه می‌کند! ( «ذکرت انه سیقتل بطف کربلا، غریبا، وحیدا، عطشانا فریدا، ثم ینفر فرسه، ویقول فی صحیله: الظلیمة الظلیمة من امة قتلت ابن بنت نبیها»)
آری، حسین مرد شجاع بود.


۱۱.۳ - مبارزه با فرمانداران متخلف


حسین بن علی علیه‌السّلام در دوران بنی امیه با متصدیان ستمگر و بی فرهنگ روبه رو بود. از آن جمله، فرمانداران متخلف مدینه هرازگاهی می‌خواستند به بهانه‌های مختلف حریم اهل بیت را بشکنند و اسائه ادب بنمایند.
در یک واقعه تاریخی، بین حسین علیه‌السّلام و «ولید بن عتبه» فرماندار وقت مدینه در مورد تملک باغی منازعه‌ای پیش آمد. امام حسین علیه‌السّلام با شجاعت تمام از جا برخاست و عمامه او را بر گردنش پیچید. مروان بن حکم که ناظر صحنه بود، گفت: من تا به حال کسی را ندیده بودم که بر والی شهر چنین جراتی بنماید! ولید گفت: مروان! تو این سخن را از روی خیرخواهی نمی‌گویی؛ بلکه بر حلم و خویشتن داری من حسد می‌ورزی! حقیقت امر این است که این باغ، مال حسین است و او حق به جانب می‌باشد!
امام حسین علیه‌السّلام چون این سخن را شنید، فرمود: من این باغ را به ولید بخشیدم. سپس جلسه را ترک گفت!
[۱۵۴] جلاءالعیون شبر، ج۲، ص۲۶.

این واقعه، شجاعت جسمی و نفسی آن حضرت را نشان می‌دهد و....
در یک مقطع دیگر، «مروان بن حکم» در سمت فرمانداری مدینه، در مسجد النبی، در محضر امام حسن علیه‌السّلام به مولا امیرمؤمنان ناسزا گفت. امام حسن سکوت را بر خروش ترجیح داد! ولی امام حسین علیه‌السّلام با جرئت فرمود: چگونه این ناسزا گویی‌ها را شنیده، تحمل می‌نمایی و... («تسمع هذا یسب اباک؟ فقال الحسن علیه‌السّلام : ما اقول لرجل مسلط یقول ماشاء ویفعل ماشاء؟»).
سپس بار دیگر، «مروان» پیک خود را مامور ساخت که به محضر امام حسن و امام حسین رود و اسائه ادب بنماید. چون فرستاده مروان ماموریت بی ادبانه خود را انجام داد، امام حسن سکوت کرد؛ ولی امام حسین علیه‌السّلام فرمود: به مروان بگو: ‌ای پسر زن ناپاک! که بازار «ذی المجاز» محل فسادش بود و در بازار «عکاظ» پرچم فحشا نصب کرده بود، و‌ای پسر مرد لعنتی و مطرود! که پیغمبر او را لعنت نموده و تبعیدش کرد! من پدر و مادرت را خوب می‌شناسم و تو فرزند پلید آنانی!
چون پیک گزارش ماموریت خویش را رسانید، مروان گفت: به راستی، حسن، فرزند پیامبر و آرام است؛ ولی حسین، فرزند علی و... («یابن الزرقاء الداعیة الی نفسها بسوق ذی المجاز، صاحبه الرایة بسوق عکاذ، و یابن طرید رسول الله ولعینه، اعرف من انت؟ ومن امک وابوک؟»).
[۱۵۶] تذکرة الخواص، ص۱۸۸.

بالاخره، مروان جسارت و بی ادبی را به جایی رساند که در حضور امام حسین علیه‌السّلام گفت: شما جز فاطمه دختر پیامبر چه امتیازی دارید؟ حضرت برآشفت و برخاست و با دست توانا و پرقدرت، گلوی مروان را گرفت و فشار داد و عمامه او را بر گردنش پیچید. مروان از ترس به حال غشوه درافتاد و... («فوثب الحسین وکان شدید القبضة، فقبض علی حلقه فعصره و لوی عمامته علی عنقه، حتی غشی علیه ثم ترکه»)



۱۱.۴ - شجاعت جسمی و نفسی


امام حسین علیه‌السّلام هم شجاعت جسمی داشت و هم شجاعت نفسی، و همچون پدر بزرگوارش در برابر تهاجم بنی امیه به حریم خانواده‌ها حساس بود و غیرت همه جانبه داشت و...
یزید بن معاویه در کنار سایر رذایل اخلاقی‌اش، عاشق «ارینب» همسر «عبدالله سلام» فرماندار کوفه شد و ندانست که عاشق زن دیگری نمی‌شوند. چون معاویه از این موضوع باخبر گشت و با «عمروعاص» تبادل نظر نمود، به این نتیجه رسید که از طریق «ابودرداء» و «ابوهریره»، «عبدالله سلام» را تشویق کنند که به خواستگاری دختر معاویه برآید و در این توطئه، نداشتن «هوو» را شرط جواب مثبت دختر معاویه بنمایند و....
سرانجام این توطئه به بار نشست و عبدالله سلام ارینب را طلاق داد. عده طلاق به پایان رسید و یزید به میدان خواستگاری برآمد. امام حسین علیه‌السّلام نیز برای خنثا کردن این نقشه، از ارینب خواستگاری نمود. ارینب، حسین را بر یزید ترجیح داد و عروس پیامبر و علی و فاطمه گردید و...
[۱۵۹] تاریخ عمادزاده، مجلد امام حسین، ص۱۹۸.
[۱۶۰] تاریخ عمادزاده، مجلد امام حسین، ص۵۷۶.
[۱۶۱] سیمای امام حسین، ص۱۴۴_ ۱۴۵.

همین جریان در مورد «ام خالد» همسر «عدی بن حاتم» پیش آمد. یزید عشق او را به دل گرفت و کوشید تا او را از چنگ «عدی» بیرون آورد؛ ولی امام حسین علیه‌السّلام با خواستگاری خویش از «ام خالد»، این ناموس را نیز در پناه خود مصونیت بخشید و بدون این که با آنان عروسی کند، سرانجام هر دو را به همسران قبلی برگردانید و نشان داد که سالار شهیدان، دارای شجاعت نفسی است.
[۱۶۲] سیمای امام حسین، ص۱۴۴_ ۱۴۵.

علاوه بر این موارد، امام حسین علیه‌السّلام در مقاطع دیگر نیز شجاعت‌ها نشان داد. در مقابل زورگویان و ستمگران ایستاد، انواع تخلفات معاویه را گوشزد کرد، شهادت «حجربن عدی» و «عمروبن حمق» و ولیعهدی غیر مشروع یزید را به رخ او کشید و در سرزمین «منا» در جمع ۷۰۰ نفر از صحابه پیامبر بدعت‌های او را یکایک شمرد.
[۱۶۳] انساب الاشراف، ص۱۵۱.
[۱۶۴] جلاء العیون، ج۲، ص۳۲.
[۱۶۵] تحف العقول، ص۲۳.
معاویه نیز با انعطاف و انفعال، کنیز زیبایی را به مبلغ صدهزار درهم خریداری نموده، به همراه اموال و هدایای دیگر به حضور امام حسین علیه‌السّلام فرستاد، تا از این طریق، او را آرام سازد؛ ولی امام حسین علیه‌السّلام کنیز را در راه خدا آزاد کرد و...
[۱۶۶] تاریخ مدینه دمشق، ص۴۶۹.
[۱۶۷] حیات فکری و سیاسی امامان، ص۱۷۸.
سپس معاویه از طریق تهدید وارد شد و گفت: یا حسین! می‌دانی ما با شیعیان پدرت چگونه عمل کردیم؟ و چگونه آنان را کشتیم؟ و برایشان حنوط نموده و نماز خوانده و دفن کردیم؟ حسین بن علی شجاعانه جواب داد: ما اگر پیروان تو را بکشیم، نه بر آنان نماز می‌خوانیم، و نه در تدفینشان شرکت می‌کنیم! یعنی پیروان تو را مسلمان نمی‌دانیم!
[۱۶۸] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۱.
[۱۶۹] حیات فکری و سیاسی امامان، ص۱۷۸.

از بررسی سایر شجاعت‌های نفسی و جسمی آن حضرت، به جهت طولانی نشدن بحث خودداری می‌کنیم.


۵.۳ - نتیجه بحث


از مجموع این بحث نتیجه می‌گیریم که امام حسین علیه‌السّلام به موقع می‌خروشید و شجاعت نشان می‌داد و به موقع نیز حلم و بردباری به کار می‌برد. در واقع، همه جا در مسیر عقل و تدبیر و شریعت پیش می‌رفت و....
از سوی دیگر، نسبت به نوامیس مردم و شیطنت شیاطین، حساس و هوشیار بود، از حیثیت و آبروی مردم دفاع می‌نمود، حق را به صاحبش برمی گردانید، نفس خویشتن را در اختیار داشت و هرگز تحت تاثیر آن قرار نمی‌گرفت.
بنابراین، پیروان آن حضرت وظیفه دارند از قدرت و شجاعت خویش به موقع استفاده کنند، عقل و تدبیر را به کار گیرند، گرفتار احساسات و شعارهای بی محتوا نشوند و حیثیت و نوامیس مردم را از تعرض اشرار و افراد سوء استفاده باز دارند.
خداوندا! توفیق عمل به این دستورات را به همه ما مرحمت بفرما.


۱. سفینة البحار، واژه «حسن».
۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۰.    
۳. تین/سوره۹۵، آیه۴.    
۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۴.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.    
۶. فرائدالسمطین، ج۲، ص۱۵۵، ح۴۴۷.
۷. کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۵۵، ح۳۷۶۶۲.
۸. علل الدار قطنی، چاپ دار طیبه ریاض، ج۲، ص۱۲۵.
۹. تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۶.    
۱۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۱۱. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.    
۱۳. اسدالغابة، ج۲، ص۲۰.    
۱۴. فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۰، ح۴۲۹.
۱۵. امینی، الغدیر، ج۵، ص۲۵.
۱۶. جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۸.
۱۷. سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸ (۲ جلدی).
۱۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.    
۱۹. ابن اثیر، کامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۷.    
۲۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۹۲.    
۲۱. مفاتیح نوین، ص۸۱۹.
۲۲. مفاتیح نوین، ص۸۲۳.
۲۳. مفاتیح نوین، ص۸۳۸.
۲۴. مفاتیح نوین، ص۸۳۹.
۲۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۸۷.    
۲۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۸۳.    
۲۷. مدینة المعاجز، ج۳، ص۵۰۶.    
۲۸. علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۹.    
۲۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۹۷.    
۳۰. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱.    
۳۱. تاریخ طبری، ج۴، ص۲۹۸.    
۳۲. بررسی تاریخ عاشورا، ج۳۶ ص۱۹۸.
۳۳. حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.    
۳۴. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۳۵. غرر الحکم، ح۳۰۰۹.
۳۶. میزان الحکمة، ج۳، ص۲۷۵۰.    
۳۷. سفینةالبحار، ج۱، ص۲۵۸ (۲ جلدی).
۳۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۰۹.    
۳۹. موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۴۲.
۴۰. موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۴۲.
۴۱. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۲۹.    
۴۲. بررسی تاریخ عاشورا، ص۲۲۸.
۴۳. کامل بهایی، ص۳۰۲.
۴۴. مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۱۸.    
۴۵. غررالحکم، ح۳۳۶۷.
۴۶. غررالحکم، ح۵۲۳۴.
۴۷. ری شهری، میزان الحکمة، ج۳، ص۲۰۶۲، ح۱۳۶۳۰.    
۴۸. زمر/سوره۳۹، آیه۹.    
۴۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۹۰.    
۵۰. مفاتیح نوین، زیارت اربعین حسینی، ص۴۱۵.
۵۱. سفینة البحار (۲ جلدی)، ج۱، ص۲۵۸.
۵۲. کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۳۲، ح۲۸۶۵۷.
۵۳. سفینة البحار، ج۱، ص۶۰۹.
۵۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۱.    
۵۵. سیمای امام حسین علیه‌السّلام، ص۹۵.
۵۶. سیمای امام حسین، ص۹۳.
۵۷. جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۸.
۵۸. امام حسین، عبدالله علایلی، ص۳۱۳.
۵۹. ابن اثیر، کامل فی تاریخ، ج۳، ص۶۷.
۶۰. امام حسین، عمادزاده، ص۷۱.
۶۱. ابن أعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۵.
۶۲. موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۴۲.
۶۳. شیخ مفید، ارشاد، ج۳، ص۳۲.    
۶۴. ابن اعثم، الفتوح، ج۳، ص۲۹۱.    
۶۵. موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۰.
۶۶. موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۱.
۶۷. موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۲.
۶۸. موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۲.
۶۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۶۱.    
۷۰. جلاء العیون شبر، ج۱، ص۳۱۷.
۷۱. انعام/سوره۶، آیه۵۲.    
۷۲. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۷۳. کنزالعمال، ج۶، ص۴۶۹.
۷۴. تنبیه الخواطر، ج۲، ص۳۲.
۷۵. ری شهری، میزان الحکمة، ج۱، ص۴۰۴، ح۲۴۲۹.    
۷۶. بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۷۵، ح۶۲.    
۷۷. نحل/سوره۱۶، آیه۲۳.    
۷۸. اعیان الشیعة، ج۱، ص۵۸۰.
۷۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۸۹.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۲۷۳.    
۸۱. اعلام الهدایة، ج۵، ص۳۸.
۸۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۲.    
۸۳. سفینةالبحار (دو جلدی)، ج۱، ص۲۵۸.
۸۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۳.    
۸۵. غررالحکم، ص۳۶۸.
۸۶. ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۶، ح۷۶۸۶.    
۸۷. ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۶، ح۷۶۹۳.    
۸۸. غررالحکم، ح۶۰۹۸.
۸۹. ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷.    
۹۰. مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۴.
۹۱. شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۴۹.
۹۲. محجة البیضاء، ج۴، ص۲۱۶.
۹۳. سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸.
۹۴. کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.    
۹۵. نساء/سوره۴، آیه۵.    
۹۶. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۹۷. دعای عرفه.
۹۸. ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۷، ح۷۶۹۰.    
۹۹. غرر الحکم، ح۴۸۷.
۱۰۰. ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۷، ح۷۶۹۱.    
۱۰۱. غررالحکم، ح۴۱۲.
۱۰۲. سیمای امام حسین علیه‌السّلام ، ص۷۷.
۱۰۳. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۱۰۴. نحل/سوره۱۶، آیه۹۰.    
۱۰۵. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۹.    
۱۰۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۴.    
۱۰۷. سفینة البحار، ج۱، ص۲۲.
۱۰۸. جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۴.
۱۰۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۸۹، ح۲     .
۱۱۰. سفینة البحار، ج۲، ص۳۵۵.
۱۱۱. اغانی، ج۲۱، ص۳۲۳.
۱۱۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۸۹.    
۱۱۳. جلاء العیون شبر، ج۲، ص۲۴.
۱۱۴. نساء/سوره۴، آیه۸۶.    
۱۱۵. کشف الغمة، ج۲، ص۳۱.    
۱۱۶. محجة البیضاء، ص۱۹۰.
۱۱۷. ری شهری، میزان الحکمة، ج۱، ص۶۴۰، ح ۳۹۷۶.    
۱۱۸. غرر الحکم، ش ۳۳۶۹.
۱۱۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۷.    
۱۲۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.    
۱۲۱. کنز العمال، ج۳، ص۳۷۳، ح۷۰۰۴.
۱۲۲. کنزالفوائد للکراجکی، ج۲، ص۱۸۲.
۱۲۳. ری شهری، میزان الحکمة، ج۳، ص۲۰۱۵، ح۱۳۲۲۳.    
۱۲۴. احقاق الحق، ج۱۱، ص۴۳۱.
۱۲۵. اعلام الهدایة، ج۵، ص۳۹.
۱۲۶. سفینة البحار، ج۲، ص۵۳۶.
۱۲۷. نهج البلاغه، فیض، خ۷۲، ص۱۷۰     .
۱۲۸. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۴۶ - ص۱۶۶.    
۱۲۹. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۱.    
۱۳۰. تاریخ طبری (۱۳ جلدی)، ج۶، ص۲۶۶ - ۲۷۱.
۱۳۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۲.    
۱۳۲. منتهی الآمال، ص۲۸۶.
۱۳۳. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۶.    
۱۳۴. جلاءالعیون شبر، ج۲، ص۲۷.
۱۳۵. کشف الغمة، ج۲، ص۳۱.
۱۳۶. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۱۳۷. صدوق، امالی، ص۲۳۸، ح۷.    
۱۳۸. ری شهری، میزان الحکمة، ج۳، ص۲۰۱۲، ح۱۳۱۸۰.    
۱۳۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۱۴۰. موسوعة کلمات امام حسین، ص۲۰۸.
۱۴۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۱، ح۳.    
۱۴۲. کنز العمال، ج۱۳، ص۶۷، ح۳۷۷۰۹.
۱۴۳. اسدالغابة، ج۲، ص۲۰.
۱۴۴. سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸.
۱۴۵. ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۴۱۳، ح۱۰۹۱۷.    
۱۴۶. مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۶۵.    
۱۴۷. روضة المتقین، ج۸، ص۵۹۹.
۱۴۸. موسوعة کلمات امام حسین، ص۱۱۰.
۱۴۹. کنز العمال، ج۱۳، ص۶۵۴، ح۳۷۶۶۱.
۱۵۰. کنز العمال، ج۱۳، ص۶۵۴، ح۳۷۶۶۲.
۱۵۱. امام حسین، عبدالله علایلی، ص۳۱۳.
۱۵۲. تاریخ عمادزاده، مجلد امام حسین، ص۷۱.
۱۵۳. حائری، شجره طوبی، ص۳۲۷.    
۱۵۴. جلاءالعیون شبر، ج۲، ص۲۶.
۱۵۵. مجلسی،بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۴۴.    
۱۵۶. تذکرة الخواص، ص۱۸۸.
۱۵۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۰۶.    
۱۵۸. نهج البلاغه، خ۲۷.    
۱۵۹. تاریخ عمادزاده، مجلد امام حسین، ص۱۹۸.
۱۶۰. تاریخ عمادزاده، مجلد امام حسین، ص۵۷۶.
۱۶۱. سیمای امام حسین، ص۱۴۴_ ۱۴۵.
۱۶۲. سیمای امام حسین، ص۱۴۴_ ۱۴۵.
۱۶۳. انساب الاشراف، ص۱۵۱.
۱۶۴. جلاء العیون، ج۲، ص۳۲.
۱۶۵. تحف العقول، ص۲۳.
۱۶۶. تاریخ مدینه دمشق، ص۴۶۹.
۱۶۷. حیات فکری و سیاسی امامان، ص۱۷۸.
۱۶۸. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۱.
۱۶۹. حیات فکری و سیاسی امامان، ص۱۷۸.



دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته ازمقاله«سیره اخلاقی امام حسین».



جعبه ابزار