• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احرام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نخستین عمل از مناسک عمره و حج را احرام گویند. احرام با نیت و تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام تحقق می‌یابد. از آن در باب حج بحث شده است.




تعریف‌های مختلفی از احرام در فقه شده است:
۱. ماهیّت ترکیب یافته از پوشیدن دو جامۀ احرام، نیّت و تلبیه.
۲. عمل مرکّب از نیّت و تلبیه.
۳. آمادگی نفسانی بر ترک محرّمات تا پایان مناسک.
[۳] غایة المراد ج۱، ص۳۸۹.

۴. واقع ساختن تلبیه همزمان با نیّت حج یا عمره، پوشیدن دو جامۀ احرام و واقع ساختن تلبیه مقارن با نیّت،
۵. صفت اعتباری برآمده از یکی از دو سبب:
الف. التزام به ترک محرّمات یا قصد ترک آن‌ها،
ب. تلبیه، آنچه بر تلبیه مترتّب می‌گردد.



اِحرام در لغت به معنای منع کردن
[۷] المصباح المنیر، ج۱، ص۱۳۱–۱۳۲.
و در اصطلاح فقهی با معنای ورود در نماز یا حج یا عمره گویند.
در این نوشته مراد «اِحرام حج» می‌باشد.
از این موضوع در باب حج بحث شده و مهم‌ترین مباحث آن عبارت است از:



کوتاه نکردن موی سر و ریش از اول ذیقعده برای حاجی و یک ماه قبل از عمره برای عمره‌گزار به قول مشهور، گرفتن ناخن و شارب، نظافت کردن خود، غسل احرام، محرم شدن پس از فریضه     و خواندن نماز احرام، از مقدّمات و مستحبات قبل از احرام به شمار می‌روند.




احرام در بردارندۀ فعل‌ها و ترک‌هایی است. افعال یا واجب است یا مستحب و ترک‌ها نیز یا حرام است یا مکروه.



واجباتی که برای تحقق احرام شرط می‌باشد:

۵.۱ - لباس احرام برای مرد


پوشیدن دو جامۀ احرام برای مرد که یکی ازار (لنگ) نام دارد و از ناف تا زانو را می‌پوشاند و دیگری رداء که بر دوش انداخته شود.
لباس احرام باید شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد.

۵.۲ - لباس احرام برای زن


در لباس احرام زن کیفیّت خاصی شرط نیست و در این که می‌تواند حریر خالص بپوشد یا نه، اختلاف است.

۵.۳ - نیت


نیّت کردن در تحقق احرام شرط است.

۵.۴ - تلبیه


تلبیه (گفتن لبّیک‌های چهارگانه).



۱. تکرار تلبیه در حال احرام به ویژه هنگام خوابیدن و برخاستن از خواب، بر آمدن بر بلندی و فرود آمدن از آن و پس از هر نماز واجب و مستحب و هنگام سحر.
۲. بلند کردن صدا به تلبیه برای مرد به قول مشهور.
۳. تلفّظ آنچه نیّت می‌نماید.
۴. شرط کردن با خدا هنگام احرام مبنی بر خروج از احرام در صورت پیدایش حادثه‌ای که مانع ادامۀ مناسک گردد.
۵. احرام در لباس سفید و از جنس پنبه.



۱. شکار حیوان وحشی صحرایی و نیز ذبح آن، نشان دادن آن به شکارچی، نگهداری آن تا وقتی که بمیرد یا دیگری آن را شکار کند و خوردن گوشت آن، هر چند غیر محرم آن را شکار کرده باشد.
۲. آمیزش با همسر و نیز بوسیدن، لمس و نگاه کردن از روی لذّت به او.
۳. عقد ازدواج برای خود یا دیگری و نیز شاهد بر عقد بودن به قول مشهور.
۴. استمناء.
۵. استعمال عطر؛ البته در این که استعمال همۀ انواع عطر حرام است یا برخی از انواع آن مانند مشک، عود و عنبر، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. به قول مشهور، استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را با آن خوش‌بو می‌کنند)، حرام نیست.
۶. گرفتن بینی از بوی بد به قول مشهور.
۷. پوشیدن لباس دوخته برای مرد و قفّازین (دستکشی که زنان عرب در درون آن پنبه می‌گذاردند و می‌پوشیدند تا انگشتان و دستشان پوشیده بماند) برای زن.
۸. سرمه کشیدن به چیز خوش‌بو به قول مشهور. در حرمت و کراهت سرمۀ سیاه کشیدن، اختلاف است.
۹. پوشاندن تمام روی پا برای مرد به قول مشهور.
۱۰. فسوق.
۱۱. جدال.
۱۲. کشتن و انداختن شپش از بدن در صورت آزار نداشتن آن به قول مشهور. در بقیّۀ حشرات مانند پشه، کک و کنه، اختلاف است.
۱۳. انگشتر به دست کردن به قصد زینت و نیز استعمال زیور آلات برای زن به قصد زینت به قول مشهور.
۱۴. استعمال روغن خوش‌بو و مالیدن هر نوع روغن به بدن به قول مشهور.
۱۵. ازالۀ مو از بدن به تراشیدن یا کندن و مانند آن مگر به جهت ضرورت.
۱۶. پوشاندن سر برای مرد.
۱۷. ارتماس (سر در آب فرو بردن).
در این که ارتماس به طور مستقل از محرّمات احرام است یا از مصادیق عنوان قبلی یعنی پوشاندن سر به شمار می‌رود، اختلاف است. بنابر قول اول، حرمت آن مشترک بین زن و مرد است، ولی بنابر قول دوم، اختصاص به مرد دارد.
۱۸. پوشاندن صورت با روبند برای زن، لیکن به قول مشهور اسدال جایز است.
۱۹. سایه قرار دادن بالای سر در حال حرکت و سیر بین منازل مکّه و مدینه برای مرد مگر به جهت ضرورت و عذر. در این که حکم یاد شده اختصاص به سواره دارد یا پیاده را نیز شامل می‌شود، اختلاف است.
۲۰. ناختن گرفتن.
۲۱. کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم جز درخت میوه و گیاه اذخر و آنچه در ملک انسان روییده است.
۲۲. حمل سلاح بدون ضرورت به قول مشهور.
۲۳. غسل دادن و حنوط کردن محرم میّت با کافور.
۲۴. نگاه کردن در آیینه به قول مشهور.



۱. احرام در لباس سیاه، راه راه و چرکین.
۲. خوابیدن بر رختخواب و بالش زرد.
۳. حمّام کردن و کیسه و مانند آن بر بدن کشیدن.
۴.لبّیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا می‌زند.
در کراهت و حرمت استعمال حنا برای زینت و نیز بوییدن گل، اختلاف است.



احرام احکام فرعی دیگری نیز دارد که به آنها پرداخته می‌شود:

۹.۱ - محل احرام


محل احرام یکی از میقات‌های تعیین شده است.

۹.۲ - شرط نبودن طهارت از حدث


طهارت از حدث اکبر و‌ اصغر در احرام شرط نیست.

۹.۳ - ترک احرام بعد از انجام مناسک


اگر پس از انجام مناسک متوجه شود که احرام را ترک کرده، چنانچه ترک آن از روی ناآگاهی به مسأله یا فراموشی باشد، نزد مشهور فقها عملش صحیح است.

۹.۴ - انعقاد احرام در حج تمتع، افراد و قران


انعقاد احرام در حج تمتّع و افراد، تنها با تلبیه است؛ ولی در حج قران بنابر قول مشهور هم به تلبیه منعقد می‌شود و هم به اشعار یا تقلید.

۹.۵ - وجوب احرام برای دخول در مکه


احرام به حج یا عمره برای داخل شدن در مکّه واجب است. بیمار و کسی که به اقتضای شغلش لازم است به طور مکرر تردد نماید و نیز کسی که از احرام قبلی‌اش یک ماه نگذشته است، می‌توانند بدون احرام وارد مکّه شوند.

۹.۶ - کیفیت احرام زن


احرام زن مانند احرام مرد است، مگر در آنچه که برای زن استثنا شده است مانند پوشیدن لباس دوخته و پوشاندن سر.

۹.۷ - احرام دوم قبل از اتمام احرام اول


پیش از اتمام اعمال احرام قبلی، احرام دوباره جایز نیست.

۹.۸ - خروج از احرام به سبب عذر


محرم اگر به سبب احصار یا صدّ از انجام بقیّۀ مناسک بازماند، می‌تواند با شرایطی از احرام خارج شود.



برخی اعمال در حال احرام موجب ثبوت کفاره بر محرم می‌گردد:

۱۰.۱ - اعمال موجب کفاره


ارتکاب برخی محرّمات احرام مانند شکار کردن، آمیزش با همسر و نیز بوسیدن و نگاه کردن با لذّت به او، استمناء، پوشاندن سر برای مرد، استعمال بوی خوش، پوشیدن لباس دوخته، سایه قرار دادن بر سر در حال حرکت به قول مشهور، ناخن گرفتن، ازالۀ مو از بدن، جدال و قطع گیاه حرم، موجب ثبوت کفّاره می‌گردد، امّا ارتکاب محرّمات دیگر، کفّاره ندارد.

۱۰.۲ - انجام اعمال موجب کفاره توسط دیوانه یا سهوا


به قول مشهور، کفّاره از دیوانه و نیز کسی که از روی ناآگاهی یا فراموشی مرتکب یکی از محرّمات دارای کفّاره- جز شکار- شده باشد ساقط است.


 
۱. مختلف الشیعة ج۴، ص۴۳.    
۲. السرائر ج۱، ص۵۲۷.    
۳. غایة المراد ج۱، ص۳۸۹.
۴. جواهر الکلام ج۱۸، ص۱۹۷-۱۹۹.    
۵. مستمسک العروة ج۱۱، ص۳۵۹.    
۶. معتمد العروة ج۳، ص۲۵۴.    
۷. المصباح المنیر، ج۱، ص۱۳۱–۱۳۲.
۸. الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۱، ص۳۰۵.    
۹. مستند الشیعة ج۱۱، ص۲۶۳-۲۸۰.    
۱۰. الحدائق الناضرة ج۱۵، ص۲.    
۱۱. الحدائق الناظرة ج۱۵، ص۹.    
۱۲. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۶.    
۱۳. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۳۹-۲۴۲.    
۱۴. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۴۲-۲۴۵.    
۱۵. جواهر الکلام ج۱۸، ص۱۹۹.    
۱۶. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۱۵.    
۱۷. الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة ج۱، ص۳۰۸.    
۱۸. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۷۲-۲۸۲.    
۱۹. جواهر الکلام ج۱۸،‌ ص۲۸۲-۲۷۸.    
۲۰. الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة ج۱، ص۳۱۰.    
۲۱. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۸۶.    
۲۲. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۹۷-۳۰۸.    
۲۳. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۱۷-۳۲۹.    
۲۴. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۳۱.    
۲۵. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۳۵.    
۲۶. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۴۱.    
۲۷. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۴۶.    
۲۸. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۴۹.    
۲۹. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۵۵-۳۶۸.    
۳۰. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۷۰-۳۷۲.    
۳۱. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۶.    
۳۲. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۷۷.    
۳۳. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۸۲.    
۳۴. معتمد العروة ج۳، ص۴۸۰.    
۳۵. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۸۹-۳۹۱.    
۳۶. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۹۴.    
۳۷. مستند الشیعة ج۱۲، ص۳۰.    
۳۸. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۱۱.    
۳۹. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۱۲.    
۴۰. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۱۷-۴۱۹.    
۴۱. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۲۲.    
۴۲. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۲۱.    
۴۳. جواهر الکلام ج۱۸، ص۳۴۸.    
۴۴. الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۱، ص۳۲۰–۳۱۱.    
۴۵. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۱۹– ۲۸۶.    
۴۶. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۲۳-۴۳۷.    
۴۷. مناسک مراجع، ص۷۶    .
۴۸. الموسوعة الفقهیة المیسرة ج۱، ص۳۲۲–۳۲۱.    
۴۹. العروة الوثقی ج۴، ص۶۲۹.    
۵۰. مناسک مراجع، ص۷۷.    
۵۱. جواهر الکلام ج۱۸، ص۱۳۳.    
۵۲. الحدائق الناضرة ج۱۵، ص۴۸.    
۵۳. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۳۷-۴۴۹.    
۵۴. ریاض المسائل ج۶، ص۳۴۹-۳۵۳.    
۵۵. جواهر الکلام ج۱۸، ص۴۵۰.    
۵۶. جواهر الکلام ج۱۸، ص۲۵۰.    
۵۷. جواهر الکلام ج۲۰، ص۱۱۱-۱۴۵.    
۵۸. جواهر الکلام ج۲۰، ص۱۸۹-۴۳۸.    
۵۹. مستند الشیعة ج۱۳، ص۲۹۸.    
۶۰. جواهر الکلام ج۲۰، ص۴۳۸-۴۴۰.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۱.    
سایت پژوهه    



جعبه ابزار