حق (اسمایخدا)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حق، از
اسماء حسنای خدا و یکی از
معانی مشهور آن میباشد. حق به عنوان نام
خدا ده بار در
قرآن تکرار شده است.
چهار
آیه در قرآن بیان میکند که «اللّه» همان «الحق» است.
در یک آیه «الحق»،
صفت «اللّه» است
و در پنج آیه نیز «اللّه» با ربّ حق،
مولای حق و
ملِکِ حق وصف شده است.
همچنین «الحق» در
روایات حاوی نود و نه اسم حسنای الهی (
اسماء الحسنی) ذکر شده است.
به علاوه، در
روایتی مشهور، از ذکر «اللهم أنت الحق و قولک الحق و وعدک الحق» در
مناجات شبانه
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و
امام محمد باقر علیهالسلام یاد شده است
و ازاینرو گفته شده که از
دعاهای مستحب پس از
نماز شب است.
با اینکه «الحق» در روایت های
اسماء اللّه در شمار
اسم های الهی ذکر شده است،
برخی در این باره
تردید کرده اند،
چنان که
ابو علی جبایی توصیف خدا به «حق» را
وصفی حقیقی ندانسته، زیرا از نظر او، حق به معنای
موجود حادث است که در مقابل
باطل، به معنای
معدوم، قرار میگیرد و
خداوند از
حدوث منزه است.
بر این اساس، معنای نظیر «أَنَّاللّهَ هوَ الحق»
حق بودن
عبادت خداست.
برخی درباره
کارکرد دستوری حق معتقدند که
واژه حق،
مصدر و حاکی از
فعل است و در
توسع معنایی به عنوان
اسم فاعل برای خدا و به معنای
محقّ یا
محقق به کار میرود.
برخی
مفسران، در
تفسیر ترکیب های «مَوْلیهُمُالحق»، «رَبُّکُمُالحق» و «الملِک الحق»،
>
حق را نه
صفت مستقل، بلکه
وصفی تأکیدی میدانند که حاکی از
شایستگی تام خدا برای
ولایت و
ربوبیت و
مالکیت است.
تأکید بر این معنا،
مفهوم اسم حق را به معنای
نامهایی چون «الفرد» و «الأحد» نزدیک میسازد؛ به این معنا که
یگانه مولی و
ربّ و
مالکِ حقیقی، اللّه است.
گاهی هم
صفت الحق را نه
وصفی برای خدا، بلکه برای
موصوف محذوفی مانند
افعال یا
اقوال خدا دانستهاند که بر
عادلانه،
حکیمانه و
حقیقی بودن افعال و اقوال خدا دلالت دارد.
فارغ از این
دلالت های دستوری، عموم مفسران و
شارحان به معنای
اصلی واژه حق توجه کردهاند که عبارت است از موجود
ثابت و
واقعی.
به این معنای
عام، هر
شیء موجود، حق است، خواه به لحاظ
اخلاقی صحیح و از نظر ارزشی
مثبت باشد، خواه باطل و
منفی، مانند
جهنم،
شیطان یا
جادو.
خداوند به سبب آنکه تنها موجودِ
دائم،
کامل،
فنا ناپذیر و به خودی خود
موجود است، تمام حق و
مصداق مطلق اسمِ «الحق» است،
همان طور که در بیان
حکما موجود به معنای خاص آن، همان
واجب الوجود است.
به این معنا، الحق را باید از
اسماء ذات و در کنار اسمائی چون شیء، موجود،
کائن و ثابت دریافت.
گاهی
مفسران و شارحان در
توضیح معنای اسم الحق، از منظری
معرفت شناسانه وارد شده و آن را در شمار نام هایی دانستهاند که مستلزم
اثبات و
اعتراف به وجود خداوندند؛ مانند
اسامی ظاهر،
مبین،
اول،
آخر و
باقی.
بنا به
استدلال ایشان، چون هیچ
دلیل و
بینه ای نمیتواند وجود خدا را ثابت کند،
انکار او
ناممکن و
تصدیق او
ضروری است، بلکه اصلاً
واجب الوجود یعنی آنکه همه موجودات
ناگزیر از
معرفت اویند.
صفت المبین را، که گاهی با الحق همراه است، می توان
تأکیدی بر همین
بداهت وجود خدا دانست.
برخی مفسران و شارحان
اسماء اللّه، با توجه به معنای وَجَب در فعل حَقَّ،
اسم الحق را در زمره صفات فعل و قریب المعنا با اسم خالق دانسته اند.
از این منظر، الحق یعنی
خالق و وجود بخشی که
اشیا را محقق و
نظام حق را در اشیا
جاری میسازد.
ابن میمون با توجه به این معنا معتقد است که «الحق» ممکن است وصف
کلام خدا باشد که به واسطه
تکلم با
رسولان،
شریعت را محقق میکند یا وصف
فعل اوست که به معنای
خلقِ معجزات یا جاری ساختن
ایمان در دل های
مؤمنان است.
برخی
مفسران کوشیدهاند این
دیدگاهها را در
بیانی واحد جمع کنند
چنان که غزالی
حق را به معنای موجود، در سه
ساحت اعیان و
اذهان و
لسان توضیح داده است.
برای
عارفان و
اهل تصوف در
مرتبه فنا، یکی از
عالی ترین و
مکرر ترین اذکار
ذکر «الحق» است، چرا که ایشان از
مرتبه شهود افعال و
صفات ارتقا یافته و به مرتبه شهود
ذات الهی رسیدهاند و
ظواهر باطل و
هالک را نمیبینند.
از نظر
ابن عربی،
ذکرِ «یا حق»
دعایی است برای درک
حقایق توحید و
قیام به حق.
بنده ای که بر ذکر
اسم «الحق» مداومت و به
حقیقت آن توجه کند، جز حضرت حق چیزی را حق نمیبیند، مگر آنکه میداند هر حقی از اوست.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم، ۱۳۵۷ش.
(۳) ابن سینا، الشفاء، الالهیات، ج ۱، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی، و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۴) ابن عربی، النور الاسنی بمناجاة اللّه باسمائه الحسنی، (قاهره) ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۵) ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، چاپ دانیل ژیماره، بیروت ۱۹۸۷.
(۶) ابن قیم جوزیه،
اسماء اللّه الحسنی، چاپ یوسف علی بدیوی و ایمن عبد الرزاق شوّا، دمشق ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۷) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبد الباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
(۸) ابن میمون، شرح الارشاد، چاپ احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷ /۱۹۸۷.
(۹) ابو نعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «ان لله تسعة و تسعین اسماً»، چاپ مشهور بن حسن بن سلمان، (مدینه) ۱۴۱۳.
(۱۰) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۱) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
(۱۲) عبد القاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۳) احمد بن حسین بیهقی، کتاب الاسماء و الصفات، چاپ عماد الدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۴) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، چاپ عبد الوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) عبد الملک بن عبد اللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۱۶) عبد الکریم بن ابراهیم جیلی، الکمالات الالهیة فی الصفات المحمدیة، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۷) حسین بن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۸) حمد بن محمد خطابی، شأن الدعاء، چاپ احمد یوسف دقاق، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۹) ابراهیم بن سری زجاج، تفسیر
اسماء اللّه الحسنی، چاپ احمد یوسف دقاق، دمشق ۱۹۷۴.
(۲۰) عبد الرحمان بن اسحاق زَجّاجی، اشتقاق
اسماء اللّه، چاپ عبد الحسین مبارک، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۱) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل.
(۲۲) هادی بن مهدی سبزواری، شرح الاسماء، او، شرح دعاء الجوشن الکبیر، چاپ نجف قلی حبیبی، تهران ۱۳۷۵ش.
(۲۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملا صدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
(۲۴) عبد الرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۶) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن.
(۲۷) محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۸) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۲۹) محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۳۰) محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی شرح معانی اسماءاللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
(۳۱) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، او،
مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۲) محمد بن عمر فخر رازی، شرح
اسماء اللّه الحسنی للرازی، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح
اسماء اللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبد الرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۳) قاضی عبد الجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۵، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵، ج ۲۰، چاپ عبد الحلیم محمود و سلیمان دنیا، (قاهره).
(۳۴) محمد بن احمد قرطبی، الاسنی فی شرح
اسماء اللّه الحسنی و صفاته العُلی، چاپ شحات احمد طحان، منصوره، مصر ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
(۳۵) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، چاپ محمد ابراهیم حفناوی، قاهره ۱۴۲۸/۲۰۰۷.
(۳۶) عبد الکریم بن هوازن قشیری، التحبیر فی التذکیر، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
(۳۷) عبد الکریم بن هوازن قشیری، الفصول فی الاصول، چاپ ریچارد فرانک، در MIDEO، ش ۱۶ (۱۹۸۳).
(۳۸) دانیل ژیماره، نامهای الهی در اسلام، پاریس ۱۹۸۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حق (اسمایخدا)»، شماره۶۳۲۰.