• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخ‌ طبری‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاریخ طبری، تاریخی است، عمومی (از آغاز آفرینش تا ۳۰۲) که به زبان عربی و تألیف ابوجعفر محمدبن جریر طبری (متوفی ۳۱۰)می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - نام اصلی کتاب
۲ - ویژگی‌های تاریخ طبری
۳ - تاریخ تالیف کتاب
۴ - محتوای کتاب تاریخ طبری
۵ - نقاط ضعف تاریخ طبری
۶ - طبری و استفاده از منابع مکتوب
۷ - شیوه نقل روایات در تاریخ طبری
       ۷.۱ - علت یکسان نبودن شیوه گزارش و شکل روایات
۸ - تسلط طبری بر سیره حضرت رسول
۹ - حوادث دوران خلفا در تاریخ طبری
۱۰ - ویژگی روایات و منابع طبری
۱۱ - تاریخ جهان در کتاب تاریخ طبری
۱۲ - طبری و علت نقل تاریخ شاهان ایران
۱۳ - طبری و استفاده از منابع ایرانی
۱۴ - تمایز بخش ساسانی نسبت به سایر بخش‌های کتاب
۱۵ - دیدگاه‌ها متضاد در تاریخ طبری
۱۶ - تاریخ اسلام در تاریخ طبری
۱۷ - منبع طبری در تاریخ زندگی رسول اکرم
۱۸ - تأثر طبری از ملاحظات دینی و سیاسی و فقهی
۱۹ - منابع طبری در تدوین تاریخ خلفا
۲۰ - فرق روایات فتوح با سایر روایات تاریخ طبری
۲۱ - نقد روایات طبری
۲۲ - طبری و خوداری از اظهارنظر
۲۳ - انگیزه طبری در جمع آوری روایات فتوح ایران
۲۴ - طبری و علت مفصل ذکر کردن جنگهای داخلی مسلمانان
۲۵ - طبری و حوادث معاصرش
       ۲۵.۱ - علت اختصار طبری از حوادث معاصرش
۲۶ - اهمیت تاریخ طبری
۲۷ - تاثیر تاریخ طبری بر تاریخ نگاری اسلامی
۲۸ - ذیل نویسان بر تاریخ طبری
۲۹ - تلخیص تاریخ طبری
۳۰ - انتشار متن کامل تاریخ طبری توسط خاورشناسان
       ۳۰.۱ - ضمایم این چاپ تاریخ طبری
۳۱ - ترجمه‌های تاریخ طبری
۳۲ - فهرست منابع
۳۳ - پانویس
۳۴ - منابع



نام اصلی کتاب تاریخ الامم و الرسل و الملوک است، اما به تاریخ طبری مشهور شده است.



این کتاب به سبب تفصیل، قدمت و روش خاص مؤلف، اثری منحصر به فرد و معتبر است.



تاریخ دقیق آغاز تألیف آن معلوم نیست، ولی مسلّم است که طبری پس از نوشتن جامع البیان فی تفسیر القرآن به تألیف آن پرداخته است
[۱] طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، چاپ بیروت، مقدمة محمدابوالفضل ابراهیم.

وی تفسیر خود را از ۲۸۳ تا ۲۹۰ بر شاگردانش املا می‌کرده
[۲] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۴۲، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
و سپس اجازi روایت تاریخ خود را تا حوادث ۲۹۴، یعنی تا پیش از روی کار آمدن مقتدر،
[۳] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۲۹۵ـ۳۲۰، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
به شاگردانش داده است.
[۴] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۷۰، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.

به نوشته یاقوت حموی متوفی در قرن هفتم، تألیف تاریخ طبری در ۳۰۳ به پایان رسیده است.
[۵] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۴۴، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.




تاریخ طبری از دو بخش تاریخ جهان و تاریخ اسلام تشکیل می‌شود.
قسمت اعظم این اثر، یعنی بخش تاریخ اسلام آن، به ترتیبِ سالشمار هجری و منحصر به رویدادهای سیاسی و شرح جنگهاست .
بخش تاریخ جهان ترتیب سالشمار ندارد و ترتیب آن، موضوعی است، اگر چه در تنظیم مطالب تقدم زمانی حفظ شده است.
طبری گفته است که هدفش در این کتاب ذکر تاریخ شاهان، از عاصی و مطیع، و نیز تاریخ پیامبران است و تاریخ و زمان را به شب و روز تعیین کنند و درست به همین سبب، کتابش را با بحث درباره زمان و ماهیت و مقدار آن از ابتدای خلق آدم آغاز نموده و در این خصوص بعد از نقل گزارشهای مفصّل از راویان اخبار، به عقاید ادیان و امتهای گوناگون و آرای زردشتیان استناد کرده است.
طبری مسلماً اولین کسی نبوده که وقایع نگاری را بر اساس سالشمار تنظیم کرده، اما می‌توان گفت که این روش را به کمال رسانده است.



قسمت اعظم تاریخ طبری مجموعه ای از روایات گوناگون از راویان مختلف است که به شکلِ معمولِ روایتِ خبر، نقل شده است، بدین صورت که ابتدا سلسله راویان و سپس خبر گزارش می‌شود؛ بنابراین، تاریخ طبری صرفاً نقلی است و مؤلف دخل و تصرفی در منابع خود نکرده و مطالب را بدون درنظر گرفتن صحت و سقم آن‌ها ضبط نموده است.
وی از یکسو با امانتداری کامل و در نوع خود بی نظیر، روایات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده و از این طریق به حفظ منابع اسلامی از خطر نابودی خدمتی شایان کرده است، اما از سوی دیگر، مطالب غیرواقعی و افسانه های حماسی و نیز خلط و سهوهایی در کتابش دیده می‌شود؛ ازینرو باید محتوای هر روایت بررسی و با روایات دیگر مقایسه شود و مختصات و مسائل آن معلوم گردد.



شیوه نقل طبری معلوم می‌دارد که وی از منابع مکتوب استفاده کرده است. .
[۸] جواد علی، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱، ص۱۴۳ـ۲۳۱
[۹] جواد علی، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۲، ص۱۳۵ـ۱۹۰.
[۱۰] جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، ج۳، جزء ۱، ص۱۶ـ۵۶، مجلة المجمع العلمی العراقی ج۳، جزء ۱ (۱۳۷۳).
[۱۱] جواد علی، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۸، ص۴۲۵ـ۴۳۶.




او هر گاه از منابعی استفاده کرده که اجازه نقل حدیث از آن‌ها داشته، با بیان «حَدِّثنا»، «أَخبَرنا»، «کَتَبَ الیّ» گزارش داده است و هرگاه از منابعی سود جسته که اجازه نقل حدیث نداشته، با ذکر «قالوا»، «حَدّثوا»، «رُوِیَ» و «ذُکِرَ» گزارش آورده است.
وی گاه مطلبی را از یک روایت با ذکر «امّا» بیان کرده، مانند «امّا واقدی » یا «امّا ابن اسحاق »، اینگونه مطالب به احتمال بسیار تفسیر و تعبیر خود طبری از محتوای یک روایت بوده است،گذشته از این موارد، طبری بخصوص در تاریخ خلفا و فتوح، شعر و خطابه آورده و بدین ترتیب نقل مستمر خبر را قطع کرده است.

۷.۱ - علت یکسان نبودن شیوه گزارش و شکل روایات


شیوه گزارش و شکل روایات در تاریخ طبری یکسان نیست که سبب آن، میزان اهمیت و کثرت حوادث، محتوای روایات و تأثیر زمان بر آن‌ها بوده است.



طبری روایات راجع به زندگی رسول اکرم را با دقتی که معمول تفسیر قرآن و احکام دینی است، نقل می‌کند که سبب آن وقوف وی به عنوان فقیه و محدّث بر سیره حضرت رسول، و نیز اهمیت سیره نزد فقها، بوده است.



در این کتاب، روایات راجع به دوره خلفای نخستین، طولانی است و از اواخر دوره بنی امیه بتدریج از تنوع روایات کاسته می‌شود.
ذیل هر سال اغلب یک حادثه، از جمله واقعه کربلا ذیل سال ۶۱، گزارش می‌شود، اما گاه ذیل یک سال، چند حادثه سیاسی و نظامیِ جداگانه، و گاه ذیل دو سال یک حادثه ذکر می‌گردد، مانند سال ۴۲ و ۴۳ که گزارش جنگ خوارج است، از دوران بعد از خلافت معتصم عباسی (۲۱۸ـ۲۲۷) ذیل هرسال حوادث معدودی به اختصار آمده است.



روایات و منابع طبری ویژگی‌هایی دارد که وقوف نداشتن بر آن‌ها ممکن است به نتیجه گیری‌های نادرست بینجامد، از جمله آن‌که هدف ناقلان این روایات تألیف اثر تاریخی نبوده است، بی تردید گزارش‌های ناقلان نخستین که طبری از آن‌ها استفاده کرده، شرحِ کاملِ یک حادثه نبوده است.
راویان مختلف، صحنه‌هایی از یک واقعه را که خود دیده یا درباره آن شنیده بوده‌اند و انگیزه ای نیز برای گفتن آن داشته‌اند، نقل کرده‌اند؛ بنابراین، یک روایت گاه برگرفته از منابع گوناگونی است که احتمالاً سهو و خلط و حذف و اضافه های دلبخواهی در آن‌ها ــ که تا زمان طبری لااقل دویست سال دست به دست شده بوده‌اند ــ راه یافته است.
این ویژگی‌ها بر تاریخ طبری ــ که مؤلف آن به منابع خود نگرش تاریخی داشته و کتاب را به ترتیب زمانی و موضوعی تدوین کرده ــ تأثیر نهاده است.



بخش تاریخ جهان تاریخ طبری، مطابق چاپ دخویه، دو مجلد از سیزده مجلد متن را دربر می‌گیرد و مشتمل است بر مقدمه‌ای درباره زمان و حدوث آن، داستان آفرینش قصص انبیا از حضرت آدم تا حضرت مسیح علیهم‌السلام، و تاریخ ایرانیان از ابتدا تا پایان دوره ساسانی .
در دوره باستانی ایران، تاریخ یمن گنجانده شده، در بخش راجع به حضرت مسیح فهرست شاهان روم آمده است و در بخش راجع به ساسانیان اقوام و ملوک حیره ذکر شده‌اند.
طبری در بحث از آفرینش و پراکنده شدن فرزندان آدم بر روی زمین، احادیثی از پیامبر اکرم نقل کرده و برای تأیید آن‌ها آیاتی از قرآن کریم آورده و توضیح داده است، وی در این مبحث بیش از هر مبحث دیگری در کتابش نظر شخصی خود را بیان کرده است.
طبری داستان آفرینش و تاریخ پیامبران بنی اسرائیل را عمدتاً از قول راویان مسلمان و به استناد آیات قرآن شرح داده است.
در این بخش مطالب صرفاً صبغه دینی دارد و پاره‌ای از آرا و عقاید اهل کتاب ( اسرائیلیات ) اغلب از طریق راویانی مانند وَهْب بن مُنبِّه در آن راه یافته است، طبری همچنین عقاید ایرانیان را درباره آفرینش و این‌که برخی کیومرث را اولین انسان دانسته‌اند، بیان کرده است.



طبری در چند جای کتاب توضیح می‌دهد که چرا از بین همه اقوام و ملل دنیا فقط تاریخ شاهان ایران را نوشته است، او می‌گوید که اقوام دیگر تاریخ مشخص و پادشاهی پیوسته نداشته‌اند که بتوان بنای تاریخ را بر روزگار ملوکشان نهاد.
در باره تألیف تاریخ ایران، علاوه بر دیدگاه‌های شخصی طبری، باید به پیوستگی تاریخ ایران با تاریخ اسلام نیز توجه شود، طبری در قسمت تاریخ ایران، منابع خود را بیان نکرده و به ذکر «مطّلعان» یا «دانشوران پارسی» یا «قالوا» اکتفا کرده است.



از مقایسه تاریخ طبری با تواریخ دیگر برمی آید که وی در بخش تاریخ ایران صرفاً از منابع ایرانی استفاده کرده، از جمله در قسمتی که درباره اسکندر گزارش داده است.
طبری در مورد ملوک الطوایف تحت نام « اشکانی » نام پادشاهان اشکانی را بدون هیچ تفصیلی درباره آنان آورده است، آنگونه آمیختگی که راجع به اشکانیان و جانشینان اسکندر در منابع دیگر وجود دارد، در روایات طبری نیست.
روایات طبری درباره تاریخ ساسانی بسیار مفصّل‌تر از دوره های قبل و به نحو بارزی متضمن مطالب تاریخی است، گرچه مطالب غیرواقعی و داستانی نیز دارد.
طبری در این قسمت نیز منابع خود را ذکر نمی‌کند، جز در مواردی که از راویان مسلمان نقل قول می‌کند، روایات طبری در ترتیب و کلیات وقایع با منابع دیگر مطابقت دارد که نشان می‌دهد مورخان اسلامی در تدوین تاریخ ایران از منابع ایرانی مشترک استفاده کرده‌اند.



تمایز اصلی تاریخ طبری در بخش ساسانی نسبت به دیگر بخش‌های کتاب، تنوع منابع (اعم از ایرانی و غیرایرانی) و تفصیل مطالب با جزئیات بالنسبه دقیق است؛ ازینرو بخش ساسانی تاریخ طبری بر تواریخ هم زمان آن برتری دارد.
بعلاوه طبری از نقل مطالبی که منشأ شعوبی و رنگ حماسی دارند احتراز کرده است، از جمله حکایاتی را که برخی تواریخ راجع به دربار و زندگی خصوصی پادشاهان، مثلاً خسرو پرویز، آورده‌اند، نیاورده است.



طبری در تاریخ یمن و داستان تُبَّع و داستان فتح قلعة الحَضْر / هَتْرَه در عهد اردشیر بابکان و نیز توجیهات مذهبی راجع به علایم و آثار زوال حکومت ایران در عهد خسرو پرویز، از روایات متنوع اسلامی بهره بسیار برده، اما درباره آخرین شاهان ساسانی مقارن فتوح مسلمانان، این کار را نکرده است؛ به احتمال بسیار به این سبب که روایات فتوح از مآخذ گوناگون گرفته شده و ازاین‌رو در موارد متعدد دیدگاه‌ها و تمایلات متضاد جمع شده است.



بخش تاریخ اسلام در تاریخ طبری با زندگی رسول اکرم آغاز می‌شود و تا پایان سال ۳۰۲ ادامه می‌یابد.
طبری تمدن اسلامی را کلی واحد می‌داند و بدون درنظر گرفتن تمایزات جغرافیایی و زبانی و قومی، روایات خود را بیان می‌کند.



منبع اصلی وی در تاریخ زندگی رسول اکرم، روایات ابن اسحاق (متوفی بین ۱۵۰ تا ۱۵۳) است که آن‌ها را به صورت روایات منفرد و با ذکر اِسناد، و در برخی موارد بدون ذکر اسناد، نقل می‌کند.
کتاب ابن اسحاق ( المبتدأ و المبعث و المغازی ) را که سیره حضرت رسول نیز جزو آن بوده، ابن هشام (متوفی بین ۲۱۳ تا ۲۱۸) تهذیب کرده و به ملاحظات سیاسی و کلامی، بسیاری از راویان ابن اسحاق را کنار گذاشته و روایات را به دلخواه خود حذف کرده است، ازینرو تاریخ طبری به جهت اشتمال بر مقدار زیادی از روایات ابن اسحاق، مکملِ سیره ابن هشام محسوب می‌شود.
طبری بدین وسیله اطلاعات قدیمترین محدّثان سیره و مغازی ــ از جمله عُروة بن زُبَیر (متوفی احتمالاً در ۹۲)، وَهْب بن منبه (متوفی ۱۱۰)، محمدبن ابی کعب القُرَظی (متوفی ۱۱۸)، عاصم بن قَتاده (متوفی ۱۲۰)، محمدبن شهاب الزُهْرِی (متوفی ۱۲۴)، ابوعَمْرو الشَّعبی (متوفی ۱۰۳) و موسی بن عُقبَه (متوفی ۱۴۳) ــ را منتقل کرده است.
بعلاوه با ذکر روایات ابن اسحاق از طریق راویان متعدد و نیز ذکر همان موضوعات از طریق واقدی (متوفی ۲۰۷) و مورخان دیگر، استنباط‌های راویان مختلف و تغییراتی را که در روایات ابن اسحاق صورت گرفته، نشان داده است.



طبری بی تردید متأثر از ملاحظات دینی و سیاسی و دیدگاه‌های فقهی بوده است، مثلاً خبر بَلدَح را ــ که مطابق آن رسول اکرم قبل از بعثت از خوردن گوشت قربانی برای اصنام احتراز نمی‌کرد و این برخلاف معتقدات مسلّم اسلامی است ــ نیاورده و واقعه غدیرخم را نیز که خود کتابی مستقل در ذکر طُرُق حدیث غدیرخم نوشته
[۱۳] عبدالعزیز طباطبائی، «الغدیر فی التراث الاسلامی»، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۳، تراثنا، سال ۵، ش ۴ (شوال ـ ذیحجّه ۱۴۱۰).
در اینجا ذکر نکرده است، با وجود این روایات متعددی درباره اسلام آوردنِ علی علیه‌السلام و سهم وی و اعضای خاندان بنی هاشم در نشر و پیروزی اسلام، در تاریخ طبری نقل شده است.
دورة خلفای نخستین، بعد از سیره و مغازی رسول اکرم، مفصّل‌ترین بخش تاریخ طبری است، مهمترین مباحث این بخش واقعة رِدّه، فتوحات مسلمانان در خارج از شبه جزیره عربستان و وقایع بعد از قتل عثمان تا پایان خلافت حضرت علی علیه‌السلام است.



طبری در تدوین تاریخ خلفا از منابع مورخان استفاده کرده، البته از کتاب‌های آنان نام نبرده و فقط روایاتشان را با ذکر کامل راویان نقل کرده است، با وجود تنوع راویان در این بخش، از سال ۱۱ تا ۱۲۷ بیشترین روایات از ابومِخْنَف لوط بن یحیی اَزْدی (متوفی ۱۵۷) است و طبری، تک نگاری دقیق و مفصّل او با نام مقتل الحسین را در روایات خود حفظ کرده است، البته طبری تا سال ۱۳۲ باز هم از ابومخنف، اما نه مکرر، روایت کرده است.
بیشترین روایات درباره دوران فتوح نیز از سیف بن عمر (متوفی در عهد هارون الرشید، ۱۷۰ـ۱۹۳) است، طبری روایات ابومخنف را از طریق عمربن شبَّه (متوفی ۲۶۴) و مداینی (متوفی بین سالهای ۲۱۵ تا ۲۳۵) و هشام بن محمد کلبی (متوفی ۲۰۶)، و روایات سیف بن عمر را از طریق یحیی بن السَّری نقل نموده است.
در تاریخ طبری روایات فتوح غالباً طولانی‌اند و سبک بیان و موضوعات متنوع معلوم می‌دارد که گزارش‌هایی از راویان مختلف است، این گزارش‌ها در قرن اول و دوم از جمع روایات پراکنده درباره فتح یک ناحیه یا جنگ بزرگ تدوین شده است.



به سبب تعصبات قومی و قبیله‌ای و نفوذ جریان‌های سیاسی خاص، آمیختگی و تحریف و عناصر متناقض و اغلاط و سهو در روایات فتوح بیش‌تر از سایر روایات است که به تاریخ طبری نیز راه یافته است.



در بارة این روایات انتقادهای بسیاری از راویان طبری، مخصوصاً سیف بن عمر ــ که علمای رجال او را تضعیف کرده و بر روایات وی نقد جدّی نوشته‌اند
[۱۵] عسکری، عبدالله بن سبأ و اساطیر اخری '، بغداد ۱۳۷۵، ۳ ج.
و گاه از خود طبری، شده است.



گفتنی است که طبری کمتر به جرح و تعدیل و اظهارنظر پرداخته و با انتقال معلومات متنوع مسلمانان به همان شکلی که بوده‌اند، بزرگترین خدمت را به آیندگان کرده و امکان تحقیق و داوری را فراهم نموده است.



در تاریخ طبری شرح فتوح سواد (جنگهای بزرگ مسلمانان با ایرانیان )، به سبب اهمیت فتوح سواد و نتایج آن، مفصّل است.
ایرانی بودن طبری و انگیزه او در جمع آوری انبوه روایات راجع به فتوح ایران عامل بسیار مهمی بوده است، این مطلب از مقایسه آن‌ها با حجم کمتر روایات راجع به فتوح شام در تاریخ طبری روشن می‌شود.



مطالب طبری درباره جنگ‌های داخلی مسلمانان بعد از مرگ عثمان تا پایان خلافت حضرت علی علیه‌السلام و وقایع بعد از مرگ معاویه و جنگ‌های خوارج، بسیار مفصّل و منسجم است.
به احتمال بسیار یکی از دلایل این امر آن است که این روایات از منابع محدودتر و کم واسطه‌تری اخذ شده‌اند، زیرا قدیم‌ترین گردآورندگان این اخبار ــ از جمله ابومخنف، اسحاق بن بِشْر، نصربن مزاحم مِنقَری، سیف بن عمر، واقدی، مداینی و اسماعیل بن عیسی عطّار ــ در قر ن دوم و سوم زندگی می‌کرده‌اند.
مطالب راجع به خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز در تاریخ طبری منسجم است و مطالب آن‌ها از منابع نزدیک به حوادث اخذ شده‌اند.



به احتمال زیاد منابع طبری برای حوادث نزدیک به زمان حیات وی و حوادث معاصرش، اخبار رایج در بغداد بوده است، زیرا وی منابع خود را در شکل «ذُکِرَ»، «ذَکَرَ لی بعضُ اصحابی»، «اخبرنا جماعةٌ من اهل الخبر» می‌نویسد و کمتر نام راویان را ذکر می‌کند، بعلاوه وقایع این سالها به اختصار گزارش شده است.
می توان گفت که از زمان خلافت معتصم فقط حوادث بسیار مهم و دامنه دار، مثل قیام بابک خرمدین در آذربایجان یا قیام زنگیان در خوزستان و بین النهرین، بتفصیل گزارش شده است.

۲۵.۱ - علت اختصار طبری از حوادث معاصرش


در واقع، به سبب ضعف دستگاه خلافت، حوزه و مقر خلافت، دیگر منشأ جریان‌های سیاسی جهان اسلام نبود، بلکه اکثر امور سیاسی مهم، راجع به ایالات و حکومت‌های محلی بود که مسلماً در بغداد به اختصار انتشار می‌یافت.
با توجه به این نکات نمی‌توان صرفاً کهولت طبری را دلیل اختصار گزارش‌های حوادث معاصرش دانست، طبری هشت سال قبل از فوتش، امیدوار بود که تاریخش را ادامه دهد، در واقع قطع تألیفش را بیش‌تر می‌توان به سبب کهولت و بیماری دانست.
لحن روایات طبری درباره خلفای اموی و عباسی بی‌طرفانه است، وی مطالب بسیاری را ذکر کرده است که ممکن بود مخالف منافع خلفا یا در نظر آنان شنیع باشد، از جمله ضعف و ناتوانی دستگاه خلافت و بی کفایتی خلفای بعد از معتصم، زندگی خصوصی خلفا که گاه مطابق احکام اسلام نبوده، و روایاتی حاکی از ستم آنها.
روایات طبری درباره بعضی قیام‌ها، مثل قیام‌های ایرانیان در عهد بنی عباس و قیام زنگیان و برخی قیام‌های شیعی، یکطرفه و تعصب آمیز است.



تاریخ طبری به سبب جامعیتِ بخش تاریخ اسلام آن ــ که نتیجة احاطه و بی طرفی و امانتداری مؤلف است ــ در بین تواریخ اسلامی بی نظیر است.
شیوه تدوین مطالب (کنار هم قرار دادن روایات مختلف و گاه متضاد درباره یک واقعه ) ارزش کتاب را برای محقق امروزی بمراتب بیشتر، و امکان نقد و ارزیابی را برای او فراهم کرده است.



تاریخ طبری از زمان تألیف، منبع و مرجعی برای همه کسانی که تاریخ اسلام می‌نوشتند و تاریخ نگاری اسلامی نیز با ذیل‌ها و تکمله‌های
متعددی که بر تاریخ طبری نوشته شد، ادامه یافت، این کتاب تا قرن هفتم ــ که ابن اثیر (متوفی ۶۳۰) الکامل خود را تا حوادث ۳۰۲، بر اساس آن نوشت ــ بر تاریخ نگاری مسلمانان تأثیر مستقیم داشت.



طبری بر تاریخ خود ذیل نوشته است، پس از آن نیز ذیل‌هایی بر کتاب او نوشته شد که از آن جمله صلة تاریخ الطبری از عَریب بن سعد قُرطُبی (شامل ۲۹۰ تا ۳۲۰) و تکملة تاریخ الطبری از محمدبن عبدالملک همدانی (شرح حوادث ۲۹۵ تا ۵۱۲) است .



تاریخ طبری را بعضی مؤلفان تلخیص و اسانید آن را حذف کرده‌اند.
[۱۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۹۱.




دخویه با همکاری گروهی از خاورشناسان متن کامل تاریخ طبری را در سیزده مجلد تصحیح انتقادی و همراه با سه جلد ضمیمه آن، میان سال‌های ۱۲۹۶ تا ۱۳۱۹/ ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱ در لیدن چاپ کرد.

۳۰.۱ - ضمایم این چاپ تاریخ طبری


ضمایم این چاپ عبارت است از المنتخب من کتاب ذیل المذیل فی اسماء الصحابة و التابعین که گزیده ای از کتاب ذیل المذیّل طبری است و بخش دوم مجلد سیزدهم را دربر می‌گیرد؛ مقدمه ای لاتینی در شرح حال مؤلف و وصف نسخه‌های کتاب و نیز لغتنامه و تصحیحات و اعلام در مجلد چهاردهم و پانزدهم؛ و بخشی از کتاب عریب بن سعد قرطبی ــ که مصححان آن را صلة تاریخ الطبری نامیده‌اند ــ در مجلد شانزدهم.
محمد ابوالفضل ابراهیم تاریخ طبری را بر اساس چاپ لیدن و با مراجعه به نسخه‌هایی نویافته در دَه مجلد در ۱۳۳۹ ش/ ۱۹۶۰ در قاهره منتشر کرد.
وی در ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷ تاریخ طبری را به همراه صلة تاریخ الطبری قرطبی و تکملة تاریخ الطبری محمدبن عبدالملک همدانی و المنتخب من کتاب ذیل المذیّل طبری در یازده مجلد با فهارس جداگانه برای هر کتاب در قاهره چاپ کرد.



تاریخ طبری چند بار ترجمه شده است، ابوعلی بلعمی در سدة چهارم تاریخ طبری را تهذیب کرد و به فارسی برگرداند که در دست است.
ابوالقاسم پاینده تاریخ طبری را با حذف اسناد و روایت‌های مکرر به انضمام صلة تاریخ الطبری به فارسی برگرداند و در شانزده مجلد منتشر ساخت (تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ ش)، بعداً فهرست اعلام در مجلدی جداگانه به آن افزوده شد.
عده ای از خاورشناسان، از جمله باسورث و روزنتال و مونتگومری وات، زیرنظر احسان یارشاطر متن کامل تاریخ طبری را به انگلیسی ترجمه کردند و توضیحاتی در حاشیه به آن افزودند و در ۳۸ جلد به چاپ رساندند ( نیویورک ۱۹۸۵ـ ۱۹۹۵).



(۱) ابن ندیم، الفهرست.
(۲) عبدالعزیز طباطبائی، «الغدیر فی التراث الاسلامی»، تراثنا، سال ۵، ش ۴ (شوال ـ ذیحجّه ۱۴۱۰).
(۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۴) طبری، تاریخ (لیدن).
(۵) جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱ (۱۳۶۹).
(۶) جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی العراقی ج۲ (۱۳۷۱).
(۷) جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی العراقی ج۳، جزء ۱ (۱۳۷۳).
(۸) جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی العراقی ج۸ (۱۳۸۰).
(۹) یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.


 
۱. طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، چاپ بیروت، مقدمة محمدابوالفضل ابراهیم.
۲. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۴۲، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
۳. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۲۹۵ـ۳۲۰، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
۴. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۷۰، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
۵. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۸، ص۴۴، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
۶. طبری، تاریخ (لیدن)، سلسلة اول، ج۱، ص۷۸.    
۷. حمید طبری، تاریخ (لیدن)، سلسلة اول، ج۱، ص۶۷.    
۸. جواد علی، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۱، ص۱۴۳ـ۲۳۱
۹. جواد علی، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۲، ص۱۳۵ـ۱۹۰.
۱۰. جواد علی، «موارد تاریخ الطبری»، ج۳، جزء ۱، ص۱۶ـ۵۶، مجلة المجمع العلمی العراقی ج۳، جزء ۱ (۱۳۷۳).
۱۱. جواد علی، مجلة المجمع العلمی العراقی، ج۸، ص۴۲۵ـ۴۳۶.
۱۲. طبری، تاریخ (لیدن)، سلسله اول، ج۱، ص۱۴۸.    
۱۳. عبدالعزیز طباطبائی، «الغدیر فی التراث الاسلامی»، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۳، تراثنا، سال ۵، ش ۴ (شوال ـ ذیحجّه ۱۴۱۰).
۱۴. طبری، تاریخ (لیدن)، سلسلة اول، ج۱، ص۱۱۷۱ ۱۱۷۳.    
۱۵. عسکری، عبدالله بن سبأ و اساطیر اخری '، بغداد ۱۳۷۵، ۳ ج.
۱۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۹۱.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ طبری»، شماره۳۱۱۴.    



جعبه ابزار