• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تولا و تبرا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَوَلّا وَ تَبَرّا ، یا تولی و تبری (در عربی: تَوَلّی و تَبَرُّء)، دو اصطلاح در کلام اسلامی است.

فهرست مندرجات

۱ - تولی و تبری در لغت
۲ - تولی و تبری در قرآن
       ۲.۱ - معنای تولا
       ۲.۲ - معنای تبرا
۳ - تولی و تبری در علم کلام
       ۳.۱ - دیدگاه خوارج
              ۳.۱.۱ - دیدگاه فرق مختلف خوارج
              ۳.۱.۲ - اعلام برائت خوارج از یکدیگر
              ۳.۱.۳ - انواع برائت
       ۳.۲ - دیگاه معتزله
       ۳.۳ - دیدگاه اشاعره
       ۳.۴ - دیدگاه شیعه
              ۳.۴.۱ - غالیان
              ۳.۴.۲ - باطنیان
              ۳.۴.۳ - اسماعیلیان فاطمی
              ۳.۴.۴ - زیدیان
              ۳.۴.۵ - شیعه امامیه
              ۳.۴.۶ - دایرۀ کاربرد تبرا
              ۳.۴.۷ - کاربرد غیرمسئولانه برائت
              ۳.۴.۸ - وجهی دیگر از برائت
              ۳.۴.۹ - برائت نسبت به مردگان
              ۳.۴.۱۰ - تبرا در زمان حضور امام
              ۳.۴.۱۱ - تبری در دوران غیبت
              ۳.۴.۱۲ - روش‌هایی اعلان برائت
              ۳.۴.۱۳ - برائت در مجامع حدیثی امامی
              ۳.۴.۱۴ - جایگاه تولی و تبری در فروع دین
۴ - فهرست منابع
۵ - پانویس
۶ - منبع


تولّی و تبرّء مصادر باب تَفَعُّل، از مادۀ «و ل‌ ی» و «ب ر ء» هستند. «وَلِیَ»، به ‌رغم مشتقات و کاربردهای متعدد آن، در اصل به معنای پیوستگی و یکرنگی است و از این‌رو، بر مفاهیمی همچون نزدیکی در نیت و اعتقاد ، در دوستی و در دین اطلاق می‌شود. تولّی هرگاه «بنفسه» یا با «الی» متعدی شود، معنای «ولایت»، نزدیکی و روی‌آوری، و آن‌گاه که با «عن» متعدی گردد، به معنای دوری جستن و روی‌گردانی می‌آید.
[۱] راغب اصفهانی، حسین، ذیل ولی، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
[۲] ابوالبقاء کفوی، الکلیات، ذیل ولی، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، دمشق، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
[۳] ابن فارس، احمد، ذیل ولی، مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۶۶-۱۳۷۱ق.
[۴] تاج العروس، ذیل ولی.
کسی را تولّی کردن، به معنای او را به دوستی برگرفتن، از وی پیروی کردن، و بدو بسنده کردن آمده است.
[۵] تاج العروس، ذیل ولی.

«بَرَءَ» و «تَبرَّءَ» به معنای جدایی و دوری جستن از آنچه ناخوشایند است، همچون بیماری و بدهی .
[۶] راغب اصفهانی، حسین، ذیل برء، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
[۷] ابوالبقاء کفوی، الکلیات، ذیل برء، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، دمشق، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
[۸] ابن فارس، احمد، ذیل برء، مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۶۶-۱۳۷۱ق.
[۹] تاج العروس، ذیل برء.



تولّی و تبرّء، در آیات متعددی از قرآن کریم به‌کار رفته، و از آن‌جا وارد حوزۀ فقه و کلام شده است. در این دسته از آیات، از تولّای شیطان ، کافران ، غیرمؤمنان، آنان که مغضوب خدایند، و کسانی که بر سر دین با مؤمنان می‌جنگند، نهی، و به تولّای خداوند و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌اله و مؤمنان توصیه شده است؛ نیز آمده است که خداوند، صالحان را تولی می‌کند.

۲.۱ - معنای تولا

افزون بر آنچه در معنای تولا ذکر شد، مفسران در موارد بسیاری، آن را به معنای نُصرت، و گاه اطاعت و فرمان‌بری ‌دانسته‌اند.
[۱۲] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۹۴، بیروت، ۲۰۰۰م.
[۱۳] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۱۵، بیروت، ۲۰۰۰م.
[۱۴] راغب اصفهانی، حسین، ذیل ولی، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
[۱۵] تاج العروس، ذیل ولی.
[۱۶] ذیل ولی، ابن‌منظور، لسان.
به نظر می‌رسد در این موارد، ساخت‌های متنوعی از مادۀ وَلِیَ، در باب‌های تفعُّل (تولّی)، تَفعیل (تَولیه)، مفاعله (وِلاء، مُوالاة)، ثلاثی مجرد (وَلْی، ولایه)، و به‌صورت مفرد (ولیّ) و جمع (اولیاء) عیناً در یک معنا به‌کار برده شده است.
[۱۹] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۹۴، بیروت، ۲۰۰۰م.
[۲۰] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۱۵، بیروت، ۲۰۰۰م.
[۲۱] راغب اصفهانی، حسین، ذیل ولی، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
[۲۲] تاج العروس، ذیل ولی.
[۲۳] ذیل ولی، ابن‌منظور، لسان.
[۲۶] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۰- ۲۱۱، بیروت، ۲۰۰۰م.

زمخشری در تفسیر آیه «لایَتَّخِذِ الْمؤمِنونَ الْکافِرینَ اَولیاءَ مِن دونِ الْمؤمنینَ»، « محبت » و « بغض » در راه خدا را اصلی از اصول ایمان دانسته، و گفته است هر کس که کافران را دوست بدارد، هیچ بهره ای از محبت (ولایت) خداوند ندارد.
[۲۸] زمخشری، محمود، ج۱، ص۳۴۵-۳۴۶، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه.
[۲۹] زمخشری، محمود، ج۲، ص۲۴۸-۲۴۹، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه.

شیخ طوسی به استناد همین آیه، هر گونه نرم خویی با کافران را رد کرده، و از لزوم سخت‌گیری و نارواداری با آنان، سخن به میان آورده است. با این همه، مؤمنان می‌توانند با پدران و برادرانِ کافرکیشِ خود پیوند داشته باشند و به ایشان نیکی کنند.
به گفته فخرالدین رازی ، بر این موالات مؤمن با کافر، اگر به مفهوم خشنودی به کفر او و دوستداریِ او، از آن رو که کافر است، باشد، ممنوع است، اما معاشرتِ نیکو با کافران، بر مقتضای انتظام حیات دنیوی و بر طبق ظواهر، ممنوع نیست.
[۳۲] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۱-۱۲، بیروت، ۲۰۰۰م.


در مورد تولایِ خداوند در حق مؤمنان، ۳ وجه تشخیص داده شده است: آنان را یاری می‌کند تا در استدلال بر آیینِ خود چیره گردند، یا ایشان را در جنگ پشتیبانی می‌کند تا پیروز شوند، یا آن‌ها را بر بندگی و فرمان‌بری‌شان پاداش می‌دهد.

۲.۲ - معنای تبرا

در تفسیر معنای تبرا، گاه به مضمون آیه چهارم از سوره ممتحنه ارجاع می‌شود، آنجا که حکایت می‌کند: ابراهیم و پیروانش به مردم خود گفتند ما از شما و آنچه می‌پرستید برائت می‌جوییم. همچنین در قرآن آمده است که در روز قیامت ، رهبران نابحق و پیروان آنها، هر یک از دیگری تبرا می‌جویند.
بنابراین، قدر جامع معنای تبرا را در قرآن کریم دشمنی ( عداوت ) گرفته‌اند و آن را در برابر تولا گذارده اند. معنای تبرایِ خداوند از مشرکان آن است که آن‌ها را از رحمت خود دور می‌کند، و تبرای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از آنها، بدان معنا ست که دشمنانه، از جایگاه آنان که خیرخواهشان است، دورشان سازد، و پیوند میان خود و ایشان را ببُرد، و به وقت حاجت از یاری‌شان دریغ کند.
[۳۸] طوسی، محمد، ج۹، ص۵۶۸، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.
[۳۹] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۳۱، بیروت، ۲۰۰۰م.
مؤمنان نیز به تبعیت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، به برائت از کافران و منافقان مأمور شده‌اند.
[۴۰] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، ۲۰۰۰م.
برخی از عالمان مسلمان، برای آن کس که به اسلام درمی آید، مستحب دانسته‌اند که در ابتدا، همراه با ادای شهادتین ، از هر دینی جز اسلام تبری کند؛ و شافعی بر این موضوع تصریح کرده است.
[۴۱] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۷۹، بیروت، ۲۰۰۰م.




۳.۱ - دیدگاه خوارج


۳.۱.۱ - دیدگاه فرق مختلف خوارج

از ابو بیهس هیصم بن جابر ، رئیس فرقه بیهسیه ، نقل شده است که معتقد بود یکی از شرایط اسلام، ولایت اولیای خدا و برائت از دشمنان او ست؛ و هیچ‌کس بدون آن مسلمان نیست.
[۴۲] اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۴۳] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۳، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
چنین اعتقادی از پیروان شبیب نجرانی یا گروهی از عوفیه (یا عونیه )، زیر‌مجموعه بیهسیه، نیز گزارش شده است.
[۴۴] اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۴۵] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۴، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.

یزید بن انیسه ، رئیس یزیدیه ، اعتقاد به ولایتِ آن کسان از اهل کتاب داشت که به نبوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شهادت می‌دادند، هر چند مسلمان شده باشند.
[۴۶] اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۴۷] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۸، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.

نظر عموم عجارده حکم به برائت از اطفال است؛ تا که در زمان بلوغ ، نسبت خود را با اسلام مشخص کنند.
[۴۸] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۹۴، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۴۹] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۳-۷۴، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۵۰] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۳، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۵۱] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۵، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۵۲] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۱، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
در مقابل، ثعلبة بن مشکان (یا عامر)، رئیس ثعالبه از زیر‌مجموعه‌های عجارده اعتقاد به تولای اولاد مسلمانان داشت، چه طفل و چه غیر طفل؛ تا آن‌گاه که انکار حق و رضا به ستم از آنان سر بزند (در این باره، تعبیر مشهور شهرستانی از اعتقاد وی، کاملاً روشنگرانه است: «اِنّ اَطفالَ المؤمنین مؤمنون، و اَطفالَ الکافرین کافرون»). همچنین از او نقل شده است که خصلت ولایت یا عداوت را نمی‌توان بر طفلی حمل کرد.
[۵۳] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.

خازمیه (یا حازمیه )، از زیرمجموعه‌های عجارده، و گروهی از شیبانیه ، زیر مجموعه ثعالبه اصولاً می‌پنداشتند ولایت و عداوت دو صفت ذات، و نه فعل خدا ست.
[۵۴] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۵۵] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۵۶] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۶، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۵۷] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۱، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۵۸] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۱، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
این بدان معنا ست که خداوند همواره با اولیای خود دوستی، و با دشمنان خود کین می‌ورزد. مُکرَمیه ، زیرمجموعه ثعالبه، قائل بودند که تولا و تبرای خداوند نسبت به بنده‌اش، بر اساس علم وی به عاقبت و سرانجام کار او ست. زیرا شخص اگر تا نهایت عمر، بر اعتقاد خویش پایدار نمانده باشد، نمی‌توان به ایمان وی وثوق داشت و تولا کرد.
[۵۹] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۶۰] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۶۱] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۷، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۶۳] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۳، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۶۴] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۷، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۶۵] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۶۶] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۶۷] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۰، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.


۳.۱.۲ - اعلام برائت خوارج از یکدیگر

در واقع، همان‌طور که آیات ناظر به تولا و تبرا در قرآن، بعدها به طرح مسائل بسیاری در زمینه مباحث نظری و علم کلام انجامید،
[۶۸] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۸-۲۲، بیروت، ۲۰۰۰م.
[۶۹] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۸-۳۲، بیروت، ۲۰۰۰م.
[۷۰] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۳، بیروت، ۲۰۰۰م.
رخدادهای سالهای پس از وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله منشأ رواج کاربردهای مصداقیِ آن شد. از این میان، خوارج
[۷۱] و نیز شیعه، نک:ج۱، ص۱۷۸، نشـوان حمیری، الحور العین، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
بیش از هر فرقه دیگر، تولا و تبرا را وارد ادبیات سیاسی و مناسبات فرقه‌ای خود کردند.
[۷۲] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۷۳] اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.

گفته می‌شود نخستین بار، نافع بن ازرق ، سرکردۀ ازارقه یا عبدالله بن وضین از آن گروه از خوارج که در جنگ علی علیه‌السلام و معاویه شرکت نکردند (قَعَده)، برائت جستند. با این همه، ازارقه از خوارجِ سلف که معتقد به تولای «قعده» بودند، برائت نجستند.
[۷۴] اشعری، علی، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۷۵] اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۷۶] اشعری، علی، ج۲، ص۱۳۰، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۷۷] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۰، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۷۸] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۱، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۷۹] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۰، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۸۰] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۲، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۸۱] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۶۳، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
عجارده و صُفریه به تولای آن دسته از قعده قائل بودند که آن‌ها را به دین‌داری می‌شناختند.
[۸۲] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۵، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۸۳] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۳، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
حمزة بن آذرک ، رئیس حمزیه بر موالات قعده بود؛ اما کسانی را که با وی در جنگ با اهل دیگر فرقه های اسلامی همراهی نکردند، تکفیر کرد.
[۸۴] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۹۸، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۸۵] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
همچنین، یک گروه از عوفیه از کسانی که تسلیم شدند و «قعود» اختیار کردند، برائت جستند، در حالی که گروه دیگر قائل به تولای آن‌ها شدند.
[۸۶] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۳- ۱۱۴، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۸۷] مبرد، محمد، ج۳، ص۱۶۴، الکامل، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، مکتبه نهضة مصر و مطبعتها.

اکثریت اباضیان معتقد به تولای کسانی بودند که در صفین رأی به حکمیت میان علی علیه‌السلام و معاویه دادند (المُحَکّمة الاولی)، مگر گروهی که پس از آن خروج کردند.
[۸۸] اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
یزید بن انیسه هم، موافق اباضیان ، و قائل به تولای محکّمه نخستین بود و از خوارجِ بعد از آنان برائت می‌جست. البته بنا به روایت دیگری، او معتقد به تولای محکّمه نخستین تا نافع بن ازرق بود و از ما بعد اینان برائت جست. گفته می‌شود اباضیه در برابر او دو گروه شدند و بیشترین، از وی تبری جستند.
[۸۹] اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۹۰] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۸۱-۸۲، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۹۱] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۲، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.

خوارج در تعامل با دیگر فرق و اقامتگاههای آنان ــ که «دار تقیه» می‌نامیدند ــ نیز تولا و تبرا را دستاویز قرار داد‌ند. اشعری تصریح کرده است که ازارقه و صفریه ، این اماکن را «دارِ کفر و شرک » می‌دانستند.
[۹۲] اشعری، علی، ج۲، ص۱۳۷، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۹۳] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۱، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۹۴] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۴۹، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۹۵] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۱، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
اخنسیه ، زیرمجموعه ثعالبه، دربارۀ همه اهل اسلام در دارتقیه قائل به توقف بودند، مگر آنان که بر ایمانشان واقف باشند و تولایشان کنند، یا کفرشان را بشناسند و برائت جویند.
[۹۶] اشعری، علی، ج۱، ص، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۹۷] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۹۸] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۳-۷۴، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۹۹] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۱۰۰] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.

اباضیه اجماع داشتند که مخالفانشان از مسلمانان دیگر فرق ــ که لقب «کفّار این امت» گرفته‌اند ــ هم از شرک و هم از ایمان بری هستند، و بر آن‌ها احکامی دیگر جاری می‌کردند.
[۱۰۲] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۳، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
برخی از اباضیه برائت از شرک و ایمان را همان نفاق می‌دانستند.
[۱۰۳] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۶، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
البته به روایتی دیگر، اباضیان اقامتگاههای مخالفان خود را «دار توحید» می‌خواندند، مگر لشکرگاه سلطان که آن را «دار بغی» می‌دانستند.
[۱۰۴] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۱، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۱۰۵] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۳، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
نجدیه در دار تقیه قائل به استحلال خون و مال ساکنان آن‌جا بودند و از کسانی که نظر بر حرمت خون و مال آنان داشتند، برائت می‌جستند.
[۱۰۶] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۳، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۰۷] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۶۷، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۰۸] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۴۹، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۱۰۹] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۲، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.

از میان عوفیه، گروهی گفته‌اند: از کسانی که از مواطن خارجیان (دار هجرت) و از جهاد با اهل کفر و اهل دار تقیه کناره‌گیری کرده‌اند، باید برائت جست.
[۱۱۰] اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۱۱] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۹، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۱۲] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
نافع بن ازرق و بیش‌تر پیروان وی نیز بر آن بودند که از اهل تقیه باید تبری جست؛ هر‌چند بر سر این موضوع، اقلیتی از پیروان وی از خود او برائت جستند.
[۱۱۳] اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
در مجموع، مواردی بسیار از اعلام برائت خوارج از یکدیگر را، بر سر مسائل اعتقادی و حتی فقهی در منابع می‌توان سراغ گرفت.

۳.۱.۳ - انواع برائت

تبرا اغلب موجب تکفیـر هم بود. خوارج دو گونه حکم به کفر، دربارۀ مخالفان صادر می‌کردند: کفر شرک و کفر نعمت. همچنین زیاد بن اصفر قائل بود که دوگونه برائت هست: برائت از اهل حدود(یعنی اهل فرق دیگر مسلمانان
[۱۱۴] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۱، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
) که سنت است، و برائت از اهل انکار که واجب است.
[۱۱۵] ابن‌سلام اباضی، بدء الاسلام، ج۱، ص۹۳-۹۴، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۱۱۶] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۳، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۱۱۷] اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۱۸] اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۱۹] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۴۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۱۲۰] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۱۲۱] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۱، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۱۲۲] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۲، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
[۱۲۳] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۳، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
[۱۲۴] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۶، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.


۳.۲ - دیگاه معتزله

مفاهیم ولایت و عداوت نزد معتزله ، چنان که انتظار می‌رود، بیش از آن‌که جنبه‌های اطلاقی و کاربردی یافته باشد، با مباحث نظری تنیده شده است.
معتزله همگی انکار کرده‌اند که مُحب و مُبغض دو وصف ازلی خداوند باشد. آنها اجماع دارند که امثال این اوصاف، از صفات فعل خدای‌اند؛ زیرا، در صفات افعال جایز است خداوند، اگر به یکی توصیف شد، به ضد آن هم توصیف شود.
[۱۲۵] اشعری، علی، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۲۶] اشعری، علی، ج۲، ص۱۷۳-۱۷۴، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۲۷] اشعری، علی، ج۲، ص۲۳۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.

از عبدالله بن کُلّاب نقل شده، خداوند راضی است از آن کس که می‌داند با ایمان خواهد مرد، اگر چه بیش‌تر عمر خود را کافر بوده باشد، و خشمگین است ازکسی که می‌داند کافر خواهد مرد، هر چند در بیش‌تر عمر با ایمان بوده باشد.
[۱۲۸] اشعری، علی، ج۱، ص۲۲۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۲۹] اشعری، علی، ج۲، ص۲۰۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
بشر بن مُعتمِر اعتقاد داشت که خداوند موالی هیچ مؤمنی در حال ایمان او و دشمن هیچ کافری در حال کفر او نیست. این قول را خیّاط چنین تفسیر کرده است که خداوند، فرد مطیع را نه در اولْ حالِ اطاعت ، بلکه در حالتی که بعد از آن می‌آید، موالی خواهد بود؛ و کافر را در حالت ثانوی که پس از تحقق کفر او می‌آید، دشمنی خواهد کرد؛ وگرنه لازم می‌آمد که مؤمن را در حین اطاعت پاداش دهد و کافر را در حین کفرورزی اش عقاب کند؛ در حالی که تأخیر ثواب و عقاب از زمان عمل، ضروری و واجب است.
[۱۳۰] خیاط، عبدالرحیم، ج۱، ص۶۲-۶۳، الانتصار، به کوشش نیبرگ، قاهره، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۵م.
[۱۳۱] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۵۷، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.

بغدادی افزوده است که اهل سنت این موضوع را تجویز کرده‌اند، زیرا معتقدند که خداوند همواره بر موالات آن کس است که علم دارد اگر او را پدید آورد، ولیِّ خدا خواهد بود، و بر معادات کسی است که علم دارد اگر او را بیافریند و بعد بمیراند، بر کفر خواهد مرد. به نقل بغدادی، سلفِ معتزلیان بر آن بوده‌اند که خداوند موالی عبد است در آن هنگام که از وی طاعت، و معادی او ست آن گاه که از وی نافرمانی سر زند. همو گوید بنا بر این، بِشر قولی مغایر با اهل سنت و اکثریتِ اهل اعتزال در میان آورده، و پنداشته است که خداوند، از پسِ حصول طاعت و از پسِ تحقق کفر، بنده را تولی یا تبری می‌کند.
[۱۳۲] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۸، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۱۳۳] اشعری، علی، ج۱، ص۳۰۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.

نظّام افزوده است که آن محبت و ولایت که خداوند در این دنیا نسبت به مؤمنان روا می‌دارد، ثواب نیست، بلکه از آن رو ست که ایمانشان برافزاید و سپاسشان را بیازماید؛ زیرا ثواب الٰهی فقط در آخرت محقق می‌شود. اما سایر معتزله بر آن‌اند که ثواب، گاه، در دنیا نیز هست؛ و ولایت و خشنودی خداوند در حق مؤمنان، خود ثواب است.
[۱۳۴] اشعری، علی، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.

بر این اساس، اکثر معتزلیان ولایت را به احکام شرعی، مدح مؤمنان و الطافی که خداوند در حق آنان «اِحداث» کرده، تفسیر کرده‌اند و عداوت را به ضد آن. آنها دربارۀ رضا و سخط نیز چنین گفته‌اند؛ در حالی که اهل فرق دیگر، ولایت و عداوت و رضا و سخط را از صفات ذات دانسته‌اند.
[۱۳۵] اشعری، علی، ج۱، ص۳۰۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۳۶] اشعری، علی، ج۲، ص۲۳۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.

ابوهذیل و چند تن از سران مکتب اعتزال، راجع به جنگ میان علی علیه‌السلام و طلحه و زبیر و عایشه گفته‌اند ما تنها می‌دانیم که اجمالاً یکی از این دو گروه برحق، و دیگری بر باطل است، بنا بر این هر کدام از دو طرف را منفرداً تولی می‌کنیم؛ زیرا مشخصاً دانسته نیست کدام برخطا و کدام بر راه راست بوده است. به عبارت دیگر، ولایت و عدالت هر یک، به اجماع ثابت شده است و فقط با اجماع هم زائل خواهد شد.
[۱۳۷] سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
[۱۳۸] نوبختی، حسن، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعة، به کوشش ه‌ ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
[۱۳۹] اشعری، علی، ج۲، ص۱۳۰، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۴۰] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
ابوهذیل میان عثمان و آنان‌که در قتل وی کوشیدند نیز چنین موضعی داشت، اما جبایی و فرزند او رأی بر موالات عثمان و برائت از آن دسته دیگر داده‌اند.
[۱۴۱] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۸، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
اهل اعتزال دربارۀ غیر عثمان، بر تولای صحابه اجماع داشتند.
[۱۴۲] ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۲۶، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۱۴۳] ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۱۲۶، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.


۳.۳ - دیدگاه اشاعره

تلقی اشاعره از دو مقوله تولا و تبرا، و کارکردی که از موارد اطلاق آن‌ها در میان ایشان شکل گرفت، بر خلاف خوارج، نشان از همگرایی میان گرایش‌های متکثر در درون این مکتب، و سرانجام، نوعی اتفاق قول در مواجهه با دیگر فرق اسلامی داشت. بغدادی به صراحت می‌گوید که اهل سنت یکدیگر را تکفیر نمی‌کنند، و اختلاف میان آن‌ها در حدی نیست که موجب تبرا و تکفیر شود؛ و این ویژگی را از مزایای آنان نسبت به مخالفانشان می‌داند.
[۱۴۴] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
همو پس از برشمردن برخی از گرایش‌های فکری در میان مسلمانان ــ که آنان را «اهل اهواء» می‌خواند ــ می‌گوید: ما اینان را تکفیر می‌کنیم، همان‌طور که آن‌ها ما را تکفیر می‌کنند.
با این همه، بغدادی در میان احکام فقهی‌ای که برای این گروهها و گروههای دیگری که آن‌ها را «کافرانِ برآمده در دولت اسلام» نامیده، برمی‌شمرد، تفاوت محسوسی مشاهده می‌شود. بغدادی می‌گوید: حکم فرقه‌هایی همچون غُلات و باطنیه و نیز یزیدیه و میمونیه از خوارج ، حکم مرتدان از دین است، و نمی‌توان شهروندی آن‌ها را، حتی در عوض پرداخت جزیه ، در «دار الاسلام» پذیرفت.
[۱۴۵] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۸، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۴۶] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۸۹، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.

اشاعره بر لزوم یقین به ایمانِ آن گروه از اصحاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله که در غزوۀ بدر ، احد و بیعت رضوان شرکت داشتند، همسران و اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، و ائمه مکاتب فقهیِ اهل سنت اجماع داشته، و بر موالات آنان و ترک نسبت فسق به ایشان تأکید ‌کرده‌اند. آنها همچنین معتقد به تولای‌ کسی هستند که بر موالات هر که بر دین اسلام بمیرد و بدعتی از آن‌گونه که اهل فرق ضاله می‌آورند، نیاورده باشد.
[۱۴۷] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
[۱۴۸] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۵۲، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۴۹] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۵۳، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۵۰] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۰- ۳۶۲، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.

اشاعره در رویکرد عمومی خود، اصولاً از گرایش‌های فکری فرق دیگر مانند معتزله ، مرجئه ، روافض و خوارج تبری می‌جستند، و اجماع داشتند بر این‌که که خواندن نماز به اقتدا یا بر اموات آنان باطل است.
[۱۵۱] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۸۹، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
[۱۵۲] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۰۷، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
[۱۵۳] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۸-۱۹، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۵۴] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۵۵] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۰، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۵۶] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.


۳.۴ - دیدگاه شیعـه


۳.۴.۱ - غالیان

از میـان غالیـان ــ کـه معمولاً جزو فرق شیعه طبقه‌بندی می‌شوند ــ ابو منصور عجلی ، رئیس فرقه منصوریه ، قائل به تأویلی نو بود. به اعتقاد او، نام‌های محرّمات در قرآن کریم در حقیقت نام‌های کسانی است که خداوند ولایت آن‌ها را حرام کرده، و به برائت و لعنشان فرمان داده است، و گر نه خوردن گوشت خوک و نوشیدن شراب و امثال آن‌ها نمی‌تواند حرام باشد. همچنین بر آن بود که اسامی واجبات ، نام‌های چند تن است که خدا به معرفت و ولایتشان امر کرده است. جناحیه ، از همین فرقه، نیز عقیده داشتند عبادات کنایه‌اند از کسانی از اهل بیت که موالات آن‌ها واجب، و محرّمات کنایه‌اند از کسانی که بغض‌ورزی به آن‌ها واجب است.
[۱۵۷] سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ج۱، ص۵۱-۵۲، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
[۱۵۸] سعد بن عبدالله، ج۱، ص۵۶-۵۸، که مشابه چنین عقایدی را با تفصیل بیش‌تر به اصحاب ابوخطّاب که مُخَمَّسه می‌خوانَدشان، نسبت می‌دهد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
[۱۵۹] نوبختی، حسن، ج۱، ص۳۸، فرق الشیعة، به کوشش ه‌ ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
[۱۶۰] کشی، محمد، ج۲، ص۸۰۲- ۸۰۴، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
[۱۶۱] اشعری، علی، ج۱، ص۷۴-۷۵، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۶۲] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۴۶، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۶۳] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
[۱۶۴] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۱۱۰، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۱۶۵] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۶۹، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
[۱۶۶] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۷۷، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۱۶۷] ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۱۰۸، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
[۱۶۸] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.


۳.۴.۲ - باطنیان

باطنیان نیز، در تأویل ارکان شریعت ، نماز را به موالات امام، حج را به زیارت و مداومت در خدمت کردن به او، روزه را به پرهیز از افشای سرّ امام، و زنا را به فاش کردن اسرار فرقۀ خود تأویل کرده‌اند.
[۱۶۹] بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۹۶، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
[۱۷۰] اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۱۲۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
[۱۷۱] ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.


۳.۴.۳ - اسماعیلیان فاطمی

برائت در دستگاه فکری اسماعیلیان فاطمی ، به‌عنوان مکمل ولایت و بلکه پیش‌شرط آن بوده است. التزام به برائت ، نخستین ویژگی است که یک اسماعیلی (مستجیب) باید نسبت به آن متعهد باشد. چنین فردی پس از این، قادر خواهد بود که به مرتبه « توبه » و سپس « ایمان » قدم گذارد. مطابق تعالیم این مکتب، مستجیب باید نخست از شرک و کفر تبری کند که این به معنای اقرار به توحید و علوّ بی‌حد ذات الٰهی است. اظهار چنین برائتی، در حکم تبری جستن از مشرکان ، کافران و منافقان خواهد بود. اسماعیلیان همچنین اصطلاحی با عنوان «تجدید برائت» در پیش کشیده‌اند که از جمله، دربارۀ فرد منافق مصداق می‌یابد. طبق این آموزه، منافق بر دو گونه است: یکی آن‌که با اوامر شارع مخالفت می‌ورزد، اما به دو اصل ولایت و برائت التزام دارد. آنها چنین فردی را نه مؤمن به شمار می‌آورند و نه کافر. اگر این شخص بخواهد که توبه کند، اظهار برائت برای وی مستحسن قلمداد می‌شود نه واجب. منافق از گونه دوم، کسی است که به‌زبان از شارع، اما در عمل از دشمنان او پیروی می‌کند. چنین شخصی، از نظرگاه اسماعیلیه ، کافر است و برای توبه وی، اظهار برائت شرط الزامی است.
[۱۷۲] ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.


۳.۴.۴ - زیدیان

در میان زیدیان، کارکرد تولا و تبرا به‌طور مشخص دربارۀ جانشینان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مصداق یافته است. زید بن علی ــ که این فرقه منسوب به او ست ــ اگرچه علی علیه‌السلام را از سایر صحابیان برتر مـی‌شمرد، به تولای ابوبکر و عمر قائل بود. سلیمان بن جریر زیدی حتی حکایت کرده است که گروهی از امامیان می‌پندارند که علی علیه‌السلام، خود ابوبکر و عمر را تولا کرده، و انتخاب آن‌ها را پذیرفته است. دربارۀ عثمان ، نقل شده است که حسن بن صالح ، رئیس بُتریه و نعیم بن یمان ، رئیس نعیمیه ، از وی تبری می‌جستند. نعیمیه همچنین از کسانی که با علی علیه‌السلام جنگیدند، تبری می‌کردند و آن‌ها را کافر می‌دانستند.
[۱۷۳] اشعری، علی، ج۱، ص۱۲۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۷۴] اشعری، علی، ج۱، ص۱۲۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۷۵] اشعری، علی، ج۱، ص۱۳۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۷۶] اشعری، علی، ج۱، ص۱۳۷، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۱۷۷] نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۵۵، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.


۳.۴.۵ - شیعه امامیه

در میان شیعه امامیه ، برائت از دشمنان خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امامان علیه‌السلام، شرط اسلام تلقی شده است. شیخ صدوق در تفسیر آیه
های ۱۸-۱۹ از سوره هود با انطباق «سبیل‌الله» بر علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام ظالمان را ملعون و برائت از آن‌ها را واجب دانسته است. او به آیات و روایات دیگری که یکی از اَشکال ریشه «ظَلَمَ» در آن‌ها به کار رفته، استناد می‌کند و می‌افزاید ادعای امامت بناحق یا اعتقاد به امامت فرد نااهل ظلم است؛ و هرکس ظالمی را تولا کند، خود ظالم است.
شیخ مفید به استناد منابع فقهی و روایی خود، برآن است که هرکس، حتی اگر در بُرهه‌ای، به معرفت خداوند نائل شده، و به او ایمان آورده باشد، ناگزیر تا زمان مرگ بر ایمان خود خواهد بود. پس هر که بر کفر بمیرد، هیچ‌گاه به خداوند ایمان نداشته‌است. او نتیجه می‌گیرد که ولایت خداوند در حق فرد مؤمن، در حال ایمانِ وی هم تحقق می‌یابد؛ چنان که عداوت او در حق کفار، در حال کفرشان نیز می‌تواند محقق شود.
[۱۸۰] مفید، محمد، ج۱، ص۳۲، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.
[۱۸۱] مفید، محمد، ج۱، ص۵۵، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.

شاید چندان روشن نباشد که تولا و تبرا، در چه زمان در مجموعه عقاید امامی، از ساختار و پشتوانه کلامی برخوردار شده است، اما هر دو اصطلاح، در ابتدا، از ارکان اسلام (یا اجزاء ایمان) برشمرده شده‌اند. یکی از مشهورترین احادیث مورد استناد شیعه ، بخشی از خطبه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در غدیر خم است: «... اللٰهمّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ». در حدیثی دیگر از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمده است که محکم‌ترین ستون ایمان، دوستی‌ورزیدن در راه خدا و دشمنی‌ورزیدن در راه او، پیوند با دوستان خدا و گُسست از دشمنان او ست.
[۱۸۲] کلینی، محمد، ج۲، ص۱۲۵‌بب‌، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
از سوی دیگر، در مکتب امامیه تأکید شده است که ولایت به تنهایی کافی نیست، و هر آینه اگر با برائت همراه نباشد، نشانه ضعف ایمان است. بنابراین، حکم شده است که نماز در پشت امامی که به تولای علی علیه‌السلام قائل است، اما از دشمنان او برائت نمی‌جوید، جایز نیست. عدم التزام از ذکر برائت، فقط در ضرورت تقیه پذیرفتنی است.
[۱۸۳] طوسی، محمد، ج۱، ص۱۲۵، النهایة، به‌کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۱۸۴] طوسی، محمد، ج۳، ص۲۹، تهذیب الاحکام، به کوشش محمدجواد فقیه و یوسف بقاعی، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.

برائت در سنت امامیه هم، دارای مراتب بوده است؛ مثلاً دربارۀ دارندگانِ برخی عقاید، حکم شده است که «از بیمارانشان عیادت مکن، در تشییع ‌جنازه‌هایشان شرکت مجو، و بر مُردگانشان نماز مگذار». تبرا از کسانی که با اعتقادات شیعی مخالفت می‌ورزیدند، شامل طردکردن به لحاظ اجتماعی هم بود. این نحوه تعامل، در امتناع از پرداخت زکات اموال، عدم واگذاری نیابت در اجرای عبادات و مناسک، منع به‌جا آوردن نماز به اقتدای آنها، و عدم قبول شهاداتشان، مصداق می‌یافت.
[۱۸۸] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۱۲، الاعتقادات، به‌کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۳۷۱ش/۱۴۱۳ق، ۱۳۹۰۰.
[۱۸۹] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۸-۵۰، الهدایة، قم، ۱۴۱۸ق.
[۱۹۰] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۲۴۶، الامالی، به‌کوشش محمدمهدی موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
[۱۹۱] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۸۹، التوحید، چ سنگی ۱۳۲۱ق.
[۱۹۲] کشی، محمد، ج۲، ص۷۵۶، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.


۳.۴.۶ - دایرۀ کاربرد تبرا

دایرۀ کاربرد تبرا، گاه شامل گرایش‌هایی از بطن تشیع نیز بود. این گرایشها را می‌توان تحت ۴ عنوان دسته‌بندی کرد: ۱. افرادی که از الگوی پایبندی به باورهای سنتی شیعه پیروی نمی‌کردند‌ و به آرائی دیگر، از آن گونه که در میان غیرشیعه می‌توان یافت، باور داشتند. در این زمینه، اخباری دربارۀ برخی اصحاب امامان محمد باقر و جعفر صادق علیهم‌السلام روایت شده است. ۲. اعضای کج‌رو از اهل‌بیت. گفته می‌شود عبدالله، فرزند دوم امام صادق علیه‌السلام، اجازه داد تا از سوی فَطَحیّه به‌عنوان امام هفتم معرفی شود. روایاتی دالّ بر برائت امام از عبدالله نقل شده است. ۳. افرادی که پیش‌تر از امامیان محسوب می‌شدند، اما بعد به‌سبب عدم اتفاق بر تعیین هویت امام جدید، از این صف بیرون رفتند. در این باره می‌توان از گروه مَمطوره نام برد که اعلان کردند موسی بن جعفر علیه‌السلام آخرین امام است؛ اعتقادی که آن‌ها را در اردوی « واقفیه » جای می‌داد. نقل می‌شود که امامان باقر و صادق علیهم‌السلام، ظهور ممطوره را پیش‌بینی، و امر کرده بودند که از آن‌ها برائت جویند. این دسته از اخبار، مخاطراتی را که احساس می‌شد رواج این اندیشه می‌توانست متوجه جامعه شیعیان کند، به خوبی نشان می‌دهد. پس از شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام، امر به لعن بر ممطوره و برائت‌جویی از آنان، در روایاتی از امامان علی نقی و حسن عسکری علیهم‌السلام نیز نقل شده است. ۴. غُلات. برائت از شیعیان افراطی (غُلات) و دیدگاههایشان، در آثار امامی مضمونی مکرر است. طبق روایات، ائمه کسانی را که خواسته‌اند ایشان را به مقام الوهیت، یا پایه ایشان را به مرتبه انبیا برسانند، قاطعانه از خود طرد کرده‌اند. در برخی از این روایات، از سران جریان‌های غالی به صراحت نام برده شده است.

۳.۴.۷ - کاربرد غیرمسئولانه برائت

با این همه، برخی اخبار، به کاربرد غیرمسئولانه برائت توجه نشان داده، و نسبت به آسیب‌هایی که می‌تواند در جامعه تشیع به‌بار آورد، هشدار داده‌اند. در خبری که تحت عنوان «النهی عن البراءة» نقل شده است، از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده‌اند که به اصحاب خود گفت: «این چه کسبی است که در پیش گرفته‌اید و هر یک از آن ‌یکی تبری می‌کنید ؟ رفتار شما همچون رفتار خوارج است که عقاید خویش را چنان تنگ‌نظرانه مرزبندی کرده‌اند که هر کدام، از دیگری برائت می‌جوید. ما طیفی از عقاید را تجویز می‌کنیم که وسعت آن به اندازۀ مسافت میان آسمان و زمین است؛ آیا اگر از کسی نفرت دارید، باید از وی برائت هم بجویید ؟».
[۱۹۳] کلینی، محمد، ج۲، ص۴۰۵، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
در بخشی از یک روایت، منقول از امام صادق علیه‌السلام آمده است که شما را به تبرا چه‌کار، که از همدیگر تبری می‌کنید؟ برخی از مؤمنان برتر از برخی دیگرند، برخی بیش‌تر از دیگران نماز می‌گزارند، و برخی بصیرت بیش‌تر دارند.
[۱۹۴] کلینی، محمد، ج۲، ص۴۲-۴۵، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
[۱۹۵] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۱۶ بب‌، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۳ق.


۳.۴.۸ - وجهی دیگر از برائت

وجهی دیگر از طرز تلقی برائت در میان امامیه ، در کتاب عُدة الاصول شیخ طوسی ، مورد مداقّه قرار گرفته است. شیخ طوسی در بحث از اختلاف دیدگاه‌های فقهی در میان عالمان امامی، امری شایع دانسته، و گفته است وقتی یک عالم بر طبق مفاد حدیثی بخصوص عمل کند و عالمی دیگر، مطابق حدیثی دیگر، تعارض ادلّه نباید به پاره شدن رشته‌های پیوند و برائت‌جویی منتهی شود. به زعم شیخ طوسی، تبرا باید فقط در پی ارتکاب قطعی یکی از گناهان کبیره تحقق یابد. اگر هر عالمی اصرار بورزد که تکالیف انجام شده بر اساس احادیثی که وی آن‌ها را رد می‌کند، گناهان کبیره شمرده شوند، پس همه آحاد جامعه امامیان، بر اساس این یا آن دیدگاه، از مرتکبان کبائر خواهند بود.
[۱۹۶] طوسی، محمد، ج۱، ص۵۶ بب‌، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.
به‌هرتقدیر، شیخ طوسی برائت را از اهل تجسیم، غُلات و هرکس که از به رسمیت شناختن امام برحق سر باز زند، تأیید ‌کرده است.
[۱۹۷] طوسی، محمد، ج۱، ص۵۷، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.
[۱۹۸] طوسی، محمد، ج۱، ص۶۱ بب‌، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.


۳.۴.۹ - برائت نسبت به مردگان

برائت نسبت به مردگان هم سرایت پیدا می‌کندکه در این صورت به معنای طرد شدن از جمع مؤمنان در روز جزا ، محرومیت از شفاعت ، و نفرین‌زدگیِ گسست‌ناپذیر است. برائت دربارۀ زندگان، علاوه بر همۀ این موارد، شامل حکم تکفیر در این جهان نیز خواهد بود.

۳.۴.۱۰ - تبرا در زمان حضور امام

معمولاً در زمان حضور امام علیه‌السلام، جریان تبرا به واسطه وی آغاز می‌شد. گاه نیز محرک اولیه برخی از شاگردان امام بودند که در این صورت او مختار بود از قبول سر باز زند یا آن را با درجه متفاوتی از شدت بپذیرد.

۳.۴.۱۱ - تبری در دوران غیبت

در دورۀ غیبت صغری ، حکم به برائت، اغلب از سوی نایبان صادر می‌شد و مورد حمایت جامعه شیعیان ، و یا حتی با صدور توقیعات، مورد تأیید شخص امام غائب قرار می‌گرفت. البته بسیار معمول بود که شماری از افراد تأثیرگذار، آغازگر جریانی از تبری‌جویی باشند که متعاقباً از سوی نایبان هم تأیید می‌شد. با شروع دورۀ غیبت کبری ، حق اعلام برائت، طبیعتاً به فقها و عالمان موکول شد.

۳.۴.۱۲ - روش‌هایی اعلان برائت

روش‌هایی گوناگون برای اعلان برائت وجود داشته است، مانند اظهار برائت از سوی امام در حضور جمع، یا به واسطه یک فرستاده و به‌ طریق خصوصی، به شخصی که برائت متوجه او ست. ممکن بود که پیغام شفاهی یا کتبی باشد؛ شکل نخست را از امامان پیشین، و شکل دوم را امامانی که بیش‌تر عمر خود را در زندان می‌گذراندند، و نایبان آن‌ها ترجیح می‌دادند. این نایبان معمولاً به مکتوبات رسمی تمایل نشان می‌دادند که توزیع آن‌ها در اجتماع شیعیان رایج بود، اما گاه مستقیماً به سوی شخص مورد نظر ارسال می‌شد. این حالت، از دغدغه نایبان ناشی می‌شد که در پی کسب اطمینان بودند تا ذهنیت تودۀ پیروان، با افکار ارتدادآمیز ، مغشوش نشود.

۳.۴.۱۳ - برائت در مجامع حدیثی امامی

برائت (جمع آن: براءات یا براوات) به معنای سند مکتوب نیز آمده است؛ و اصطلاح «البراءة من النار» (به معنای رهایی، یا نامه رهایی از آتش جهنم ) در مجامع حدیثی امامی کاملاً شیوع داشت. در میان احادیثی که به « نامه اعمال » بندگان می‌پردازند، دو گونه را می‌توان مورد توجه قرار داد: گونه اول روایاتی هستند که گویند امامیانِ معتقد، نامه رهایی از جهنم دریافت می‌کنند و بر پل صراط می‌گذرند.
[۱۹۹] کلینی، محمد، ج۳، ص۱۳۱ بب‌، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
[۲۰۰] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴، «فضائل الشیعه»، همراه صفات الشیعه (نک‌ : هم‌، ابن بابویه).
پیام گروه دوم کاملاً متفاوت است. مضمون مشترک آن‌ها قولی است از امام، مبنی بر این‌که او هیچ‌گونه سند رهایی از این قبیل، در اختیار ندارد. روایات گونه دوم، بر این رأی مبتنی‌ است که ولایت به تنهایی کافی نیست و به‌ خودی خود، ضامن رستگاری نخواهد بود؛ بلکه عمل صالح نیز از مکلف طلب می‌شود.
[۲۰۱] کلینی، محمد، ج۲، ص۷۴-۷۶، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
[۲۰۳] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۵۵۹ بب‌، الامالی، به‌کوشش محمدمهدی موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
به نظر می‌رسد این دسته روایات، در تقابل با دیگر احادیث امامی قرار دارند که بنا به مضمون آن‌ها ولایت، بنفسه، برائت از جهنم در پی خواهد داشت. این تقابل، البته در برخی مرویات از امامان، دال بر این‌که آن‌ها هیچ نامه متضمن برائت از جهنم، حتی در مورد خودشان، در دست ندارند، شدتی بیش‌تر می‌گیرد. به استناد این احادیث، امامان هم مانند انسان‌های معمولی در روز قیامت ، باید پاسخگوی اعمال خویش باشند. کاملاً محتمل است که این بیان، متوجه جماعت غُلات باشد که به مقام خدایی رساندن اشخاص عادت آن‌ها ست؛ برای مثال، امام صادق علیه‌السلام از این گزاره در ردّ بر آراء مغیرة بن سعید استفاده کرده است.
[۲۰۵] کشی، محمد، ج۲، ص۴۹۱-۴۹۲، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.


۳.۴.۱۴ - جایگاه تولی و تبری در فروع دین

تولا و تبرا امروزه در ضمن مجموعه‌ای شامل ۸ عنوانِ فقهی دیگر ( نماز ، روزه ، حج ، خمس ، زکات ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر )، جزو فروع دی ن (یا فروع مذهب تشیع اثنا‌عشری ) محسوب می‌شوند. این طبقه‌بندی، به ناگزیر، باید ناظر به کارکردهای عملی این دو اصطلاح بوده باشد. منشأ این طبقه‌بندی را می‌توان در متون احادیث شیعه امامی یافت. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام، ۱۰ خصلت شرط ورود به بهشت معرفی شده است: شهادت به توحید الٰهی، نماز، روزه، زکات و حج، شهادت به رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، اقرار به آنچه از سوی خدا آمده، ولایت‌ورزی در حق اولیای خدا، برائت‌ از دشمنان خدا و اجتناب از مسکرات .
[۲۰۶] برقی، احمد، ج۱، ص۷۷، المحاسن، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۳ق.
در حدیثی دیگر، به‌جای ۵ مورد اخیر، از جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، جماعت و عصمت نام برده شده است.
[۲۰۸] ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۴۷، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۳ق.
همچنین باید افزود که این فهرست، در روایات مختلف با کاستی و افزونی‌های متنوعی نقل شده است،
[۲۱۰] طوسی، محمد، ج۱، ص۱۷۹، الامالی، قم، ۱۴۱۴ق، ۱۳۹۰۰.
تا آن‌جا که شاید بتوان چنین استنباط کرد که صورت فعلی آن، ضمن این‌که عناصر مشترکِ آن روایات را در خود حفظ کرده، بر گونه‌ای پالایش و ترتیبی تازه‌تر استوار است.



(۱) ابن بابویه، محمد، الاعتقادات، به‌کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۳۷۱ش/۱۴۱۳ق، ۱۳۹۰۰.
(۲) ابن بابویه، محمد، الامالی، به‌کوشش محمدمهدی موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(۳) ابن بابویه، محمد، التوحید، چ سنگی ۱۳۲۱ق.
(۴) ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، تهران، ۱۳۷۵ق.
(۵) ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۳ق.
(۶) ابن بابویه، محمد، صفات الشیعه و فضائل الشیعه، ترجمه حسین فشاهی، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۷) ابن بابویه، محمد، «فضائل الشیعه»، همراه صفات الشیعه (نک‌ : هم‌، ابن بابویه).
(۸) ابن بابویه، محمد، من لایحضره الفقیه، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه.
(۹) ابن بابویه، محمد، الهدایة، قم، ۱۴۱۸ق.
(۱۰) ابن‌سلام اباضی، بدء الاسلام، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۱) ابن فارس، احمد، مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۶۶-۱۳۷۱ق.
(۱۲) ابن مرتضی، احمد، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۱۳) ابن‌منظور، لسان.
(۱۴) ابوالبقاء کفوی، الکلیات، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، دمشق، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
(۱۵) ابوتمام، حبیب، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
(۱۶) اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۱۷) اشعری، علی، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
(۱۸) برقی، احمد، المحاسن، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۳ق.
(۱۹) بغدادی، عبدالقاهر، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
(۲۰) بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
(۲۱) بغدادی، عبدالقاهر، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۲۲) تاج العروس.
(۲۳) خیاط، عبدالرحیم، الانتصار، به کوشش نیبرگ، قاهره، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۵م.
(۲۴) راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
(۲۵) زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه.
(۲۶) سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
(۲۷) شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
(۲۸) طوسی، محمد، الامالی، قم، ۱۴۱۴ق، ۱۳۹۰۰.
(۲۹) طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.
(۳۰) طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش محمدجواد فقیه و یوسف بقاعی، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
(۳۱) طوسی، محمد، الخلاف، قم، ۱۴۰۷ق.
(۳۲) طوسی، محمد، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.
(۳۳) طوسی، محمد، النهایة، به‌کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۳۴) فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، ۲۰۰۰م.
(۳۵) قرآن کریم.
(۳۶) کشی، محمد، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
(۳۷) کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
(۳۸) مبرد، محمد، الکامل، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، مکتبه نهضة مصر و مطبعتها.
(۳۹) مفید، محمد، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.
(۴۰) نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچانی، بیـروت، ۱۹۸۱م.
(۴۱) نشـوان حمیری، الحور العین، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۴۲) نوبختی، حسن، فرق الشیعة، به کوشش ه‌ ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.


۱. راغب اصفهانی، حسین، ذیل ولی، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
۲. ابوالبقاء کفوی، الکلیات، ذیل ولی، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، دمشق، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
۳. ابن فارس، احمد، ذیل ولی، مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۶۶-۱۳۷۱ق.
۴. تاج العروس، ذیل ولی.
۵. تاج العروس، ذیل ولی.
۶. راغب اصفهانی، حسین، ذیل برء، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
۷. ابوالبقاء کفوی، الکلیات، ذیل برء، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، دمشق، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
۸. ابن فارس، احمد، ذیل برء، مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۶۶-۱۳۷۱ق.
۹. تاج العروس، ذیل برء.
۱۰. طوسی، محمد، ج۳، ص۳۲۸، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۱۱. طوسی، محمد، ج۹، ص۵۸۱، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۱۲. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۹۴، بیروت، ۲۰۰۰م.
۱۳. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۱۵، بیروت، ۲۰۰۰م.
۱۴. راغب اصفهانی، حسین، ذیل ولی، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
۱۵. تاج العروس، ذیل ولی.
۱۶. ذیل ولی، ابن‌منظور، لسان.
۱۷. طوسی، محمد، ج۳، ص۳۲۸، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۱۸. طوسی، محمد، ج۹، ص۵۸۱، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۱۹. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۹۴، بیروت، ۲۰۰۰م.
۲۰. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۱۵، بیروت، ۲۰۰۰م.
۲۱. راغب اصفهانی، حسین، ذیل ولی، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمد احمد خلف‌الله، قاهره، ۱۹۷۰م.
۲۲. تاج العروس، ذیل ولی.
۲۳. ذیل ولی، ابن‌منظور، لسان.
۲۴. طوسی، محمد، ج۵، ص۲۵۷، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۲۵. طوسی، محمد، ج۹، ص۵، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۲۶. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۱۰- ۲۱۱، بیروت، ۲۰۰۰م.
۲۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۸.    
۲۸. زمخشری، محمود، ج۱، ص۳۴۵-۳۴۶، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه.
۲۹. زمخشری، محمود، ج۲، ص۲۴۸-۲۴۹، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه.
۳۰. طوسی، محمد، ج۲، ص۴۳۳-۴۳۴، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۳۱. طوسی، محمد، ج۵، ص۱۹۵، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۳۲. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۱-۱۲، بیروت، ۲۰۰۰م.
۳۳. طوسی، محمد، ج۲، ص۳۱۳-۳۱۴، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۳۴. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.    
۳۵. طوسی، محمد، ج۲، ص۶۵-۶۶، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۳۶. طوسی، محمد، ج۵، ص۱۶۸، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۳۷. طوسی، محمد، ج۵، ص۳۸۱، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.    
۳۸. طوسی، محمد، ج۹، ص۵۶۸، التبیان فی تفسیر القرآن، به کوشش احمد حبیب قصیر، نجف، مکتبه الامین.
۳۹. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۱۳۱، بیروت، ۲۰۰۰م.
۴۰. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، ۲۰۰۰م.
۴۱. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۷۹، بیروت، ۲۰۰۰م.
۴۲. اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۴۳. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۳، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۴۴. اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۰، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۴۵. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۴، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۴۶. اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۴۷. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۸، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۴۸. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۹۴، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۴۹. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۳-۷۴، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۵۰. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۳، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۵۱. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۵، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۵۲. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۱، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۵۳. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۵۴. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۵۵. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۵۶. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۶، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۵۷. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۱، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۵۸. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۱، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۵۹. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۶۰. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۶۱. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۷، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۶۲. نشوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۲- ۱۷۳، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.    
۶۳. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۳، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۶۴. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۷، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۶۵. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۶۶. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۶۷. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۰، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۶۸. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۸-۲۲، بیروت، ۲۰۰۰م.
۶۹. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۸-۳۲، بیروت، ۲۰۰۰م.
۷۰. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۳، بیروت، ۲۰۰۰م.
۷۱. و نیز شیعه، نک:ج۱، ص۱۷۸، نشـوان حمیری، الحور العین، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۷۲. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۷۳. اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۷۴. اشعری، علی، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۷۵. اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۷۶. اشعری، علی، ج۲، ص۱۳۰، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۷۷. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۰، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۷۸. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۱، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۷۹. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۰، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۸۰. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۲، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۸۱. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۶۳، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۸۲. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۵، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۸۳. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۳، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۸۴. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۹۸، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۸۵. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۸۶. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۳- ۱۱۴، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۸۷. مبرد، محمد، ج۳، ص۱۶۴، الکامل، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، مکتبه نهضة مصر و مطبعتها.
۸۸. اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۸۹. اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۹۰. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۸۱-۸۲، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۹۱. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۲، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۹۲. اشعری، علی، ج۲، ص۱۳۷، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۹۳. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۲۱، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۹۴. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۴۹، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۹۵. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۱، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۹۶. اشعری، علی، ج۱، ص، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۹۷. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۹۸. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۷۳-۷۴، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۹۹. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۰۰. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۰۱. نشوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.    
۱۰۲. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۳، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۰۳. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۶، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۰۴. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۱، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۰۵. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۳، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۱۰۶. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۳، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۰۷. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۶۷، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۰۸. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۴۹، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۰۹. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۲، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۱۰. اشعری، علی، ج۱، ص۱۷۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۱۱. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۹، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۱۲. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۱۳. اشعری، علی، ج۱، ص۱۶۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۱۴. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۱۱، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۱۵. ابن‌سلام اباضی، بدء الاسلام، ج۱، ص۹۳-۹۴، به کوشش ورنر شوارتس و سالم بن یعقوب، ویسبادن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۱۱۶. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۳، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۱۷. اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۱۸. اشعری، علی، ج۲، ص۱۲۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۱۹. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۴۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۲۰. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۵۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۲۱. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۱، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۲۲. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۲۲، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۲۳. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۳، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۱۲۴. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۷۶، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۱۲۵. اشعری، علی، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۲۶. اشعری، علی، ج۲، ص۱۷۳-۱۷۴، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۲۷. اشعری، علی، ج۲، ص۲۳۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۲۸. اشعری، علی، ج۱، ص۲۲۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۲۹. اشعری، علی، ج۲، ص۲۰۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۳۰. خیاط، عبدالرحیم، ج۱، ص۶۲-۶۳، الانتصار، به کوشش نیبرگ، قاهره، ۱۳۴۴ق/۱۹۲۵م.
۱۳۱. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۵۷، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۳۲. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۸، الملل و النحل، به‌کوشش البیر نصری نادر، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۳۳. اشعری، علی، ج۱، ص۳۰۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۳۴. اشعری، علی، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۳۵. اشعری، علی، ج۱، ص۳۰۲، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۳۶. اشعری، علی، ج۲، ص۲۳۱، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۳۷. سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۱۳۸. نوبختی، حسن، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعة، به کوشش ه‌ ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
۱۳۹. اشعری، علی، ج۲، ص۱۳۰، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۴۰. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۴۱. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۸۷-۲۸۸، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۴۲. ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۲۶، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۱۴۳. ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۱۲۶، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۱۴۴. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۴۵. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۸، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۴۶. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۸۹، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۴۷. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۴۸. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۵۲، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۴۹. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۵۳، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۵۰. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۰- ۳۶۲، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۵۱. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۸۹، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۵۲. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۰۷، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۵۳. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۱۸-۱۹، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۵۴. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۵۵. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۰، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۵۶. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۳۶۱، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۵۷. سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، ج۱، ص۵۱-۵۲، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۱۵۸. سعد بن عبدالله، ج۱، ص۵۶-۵۸، که مشابه چنین عقایدی را با تفصیل بیش‌تر به اصحاب ابوخطّاب که مُخَمَّسه می‌خوانَدشان، نسبت می‌دهد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۱۵۹. نوبختی، حسن، ج۱، ص۳۸، فرق الشیعة، به کوشش ه‌ ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
۱۶۰. کشی، محمد، ج۲، ص۸۰۲- ۸۰۴، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
۱۶۱. اشعری، علی، ج۱، ص۷۴-۷۵، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۶۲. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۴۶، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۶۳. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳، اصول الدین، استانبول، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م، ۱۳۹۰۰.
۱۶۴. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۱۱۰، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۶۵. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۶۹، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۱۶۶. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۷۷، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۱۶۷. ابوتمام، حبیب، ج۱، ص۱۰۸، باب الشیطان من کتاب الشجره، به کوشش مادلونگ، لیدن، ۱۹۹۸م.
۱۶۸. شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹، الملل و النحل، به‌کوشش محمد بن فتح‌الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
۱۶۹. بغدادی، عبدالقاهر، ج۱، ص۲۹۶، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
۱۷۰. اسفراینی، شاهفور، ج۱، ص۱۲۶، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
۱۷۱. ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۱۷۲. ابن مرتضی، احمد، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸، المنیة و الامل، به کوشش محمدجواد مشکور، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۱۷۳. اشعری، علی، ج۱، ص۱۲۸، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۷۴. اشعری، علی، ج۱، ص۱۲۹، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۷۵. اشعری، علی، ج۱، ص۱۳۶، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۷۶. اشعری، علی، ج۱، ص۱۳۷، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۱۷۷. نشـوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۵۵، به کـوشش کمال مصطفـی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۱۷۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۸-۱۹.    
۱۷۹. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۶، الاعتقادات، به‌کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۳۷۱ش/۱۴۱۳ق، ۱۳۹۰۰.    
۱۸۰. مفید، محمد، ج۱، ص۳۲، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.
۱۸۱. مفید، محمد، ج۱، ص۵۵، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش/۱۴۱۳ق.
۱۸۲. کلینی، محمد، ج۲، ص۱۲۵‌بب‌، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
۱۸۳. طوسی، محمد، ج۱، ص۱۲۵، النهایة، به‌کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۴۲ش.
۱۸۴. طوسی، محمد، ج۳، ص۲۹، تهذیب الاحکام، به کوشش محمدجواد فقیه و یوسف بقاعی، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
۱۸۵. طوسی، محمد، ج۱، ص۵۴۹، الخلاف، قم، ۱۴۰۷ق.    
۱۸۶. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۳۸۰، من لایحضره الفقیه، به‌کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه.    
۱۸۷. نجفی، محمدحسن، ج۶، ص۶۷، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچانی، بیروت، ۱۹۸۱م.    
۱۸۸. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۱۲، الاعتقادات، به‌کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۳۷۱ش/۱۴۱۳ق، ۱۳۹۰۰.
۱۸۹. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۸-۵۰، الهدایة، قم، ۱۴۱۸ق.
۱۹۰. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۲۴۶، الامالی، به‌کوشش محمدمهدی موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
۱۹۱. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۸۹، التوحید، چ سنگی ۱۳۲۱ق.
۱۹۲. کشی، محمد، ج۲، ص۷۵۶، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
۱۹۳. کلینی، محمد، ج۲، ص۴۰۵، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
۱۹۴. کلینی، محمد، ج۲، ص۴۲-۴۵، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
۱۹۵. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۱۶ بب‌، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۳ق.
۱۹۶. طوسی، محمد، ج۱، ص۵۶ بب‌، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.
۱۹۷. طوسی، محمد، ج۱، ص۵۷، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.
۱۹۸. طوسی، محمد، ج۱، ص۶۱ بب‌، عدة الاصول، به‌کوشش حسین بن اسماعیل صراف، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۷ق.
۱۹۹. کلینی، محمد، ج۳، ص۱۳۱ بب‌، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
۲۰۰. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴، «فضائل الشیعه»، همراه صفات الشیعه (نک‌ : هم‌، ابن بابویه).
۲۰۱. کلینی، محمد، ج۲، ص۷۴-۷۶، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۴ق.
۲۰۲. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۱۲ بب‌، الاعتقادات، به‌کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۳۷۱ش/۱۴۱۳ق، ۱۳۹۰۰.    
۲۰۳. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۵۵۹ بب‌، الامالی، به‌کوشش محمدمهدی موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
۲۰۴. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۵۴ بب‌، صفات الشیعه و فضائل الشیعه، ترجمه حسین فشاهی، تهران، ۱۳۴۲ش.    
۲۰۵. کشی، محمد، ج۲، ص۴۹۱-۴۹۲، الرجال، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
۲۰۶. برقی، احمد، ج۱، ص۷۷، المحاسن، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۱۳ق.
۲۰۷. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۵، ثواب الاعمال، تهران، ۱۳۷۵ق.    
۲۰۸. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۴۷، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۳ق.
۲۰۹. ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۴۱۱، الخصال، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش/۱۴۰۳ق.    
۲۱۰. طوسی، محمد، ج۱، ص۱۷۹، الامالی، قم، ۱۴۱۴ق، ۱۳۹۰۰.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تولا و تبرا»، ج۱۶، شماره۶۱۸۹.    



جعبه ابزار