• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جاهلیتت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



روزگار عرب پیش از اسلام را زمان جاهلیت می‌گویند و از آن به مناسبت در برخی ابواب فقه سخن رفته است.عنوان جاهلیّت به مقطعی از تاریخ عرب (حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و بعثت پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم)- که بت‌پرستی و نیز جهل و خرافه‌گرایی از شاخصه‌های بارز آن به شمار می‌رود- اطلاق می‌گردد. قرآن، دوران متصل به ظهور اسلام را عصرجاهلیت نامیده است.‌. و در روایات به برخی اعمال جاهلی اشاره و از آنها نهی شده است.

فهرست مندرجات

۱ - واژه شناسی جاهلیت
۲ - تعریف قرآنی جاهلیت
۳ - واژه جاهلیت در قرآن
       ۳.۱ - معنای ظنَّ الجاهِلیَّه
       ۳.۲ - مراداز تعبیر حُکم الجاهلیّة
       ۳.۳ - مراد از تبرّج الجاهلیّة
       ۳.۴ - اختلاف در معنای الجاهلیّة الاولی
       ۳.۵ - معنای حمیّة الجاهلیّة
       ۳.۶ - انتقاد قرآن از آداب و رسوم جاهلی
۴ - جاهلیت در احادیث
۵ - دیدگاه پیامبر از وقایع دوران جاهلیت
۶ - حکم اعمال اصحاب در دوره جاهلیت
۷ - جاهلیت‌زدایی پیامبر و ائمه
۸ - اقدامات پیامبر در جاهلیت‌ستیزی
۹ - پرهیز دادن حضرت علی از عصبیت جاهلی
۱۰ - برخی مصادیق فرهنگ جاهلی
۱۱ - ارتباط امامت با مفهوم جاهلیت
۱۲ - مفهوم جاهلیت در قرون اخیر
       ۱۲.۱ - نظریه گولدتسیهر
       ۱۲.۲ - تشکیک نظریه گولدتسیهر
       ۱۲.۳ - تکامل نظریه گولدتسیهر
       ۱۲.۴ - دیدگاه ایزوتسو درباره عرب جاهلی
       ۱۲.۵ - ویژگی‌های عرب جاهلی از دیدگاه رژیس بلاشر
       ۱۲.۶ - دیدگاه ویلیام وات و روزنتال درباره جاهلیت
۱۳ - مصادیق جاهلیت پس از اسلام
۱۴ - اندیشه جاهلیت در آثار نویسندگان
       ۱۴.۱ - سید ابوالاعلی مودودی
       ۱۴.۲ - ابوالحسن علی حسنی نَدْوی
       ۱۴.۳ - سیدقطب
       ۱۴.۴ - محمد قطب
       ۱۴.۵ - علی شریعتی
۱۵ - نظام قبیلگی
۱۶ - تعصبات و روحیات عرب جاهلی
۱۷ - خرافات عرب جاهلی
۱۸ - برخورد با زنان
۱۹ - عرب جاهلی و آداب و رسوم
۲۰ - فهرست منابع
۲۱ - پانویس
۲۲ - منبع


واژه الجاهلیّة، ماخوذ از ریشه جه ل، ترکیبی از اسم فاعل «الجاهل» و پسوند «یّة» است که ظاهراً بر اسم معنا یا اسم جمع دلالت می‌کند.


قرآن، دوران متصل به ظهور اسلام را عصر جاهلیت نامیده است.‌ عصری که از نظر زمانی تا ۱۵۰ سال قبل از اسلام را در بر می‌گیرد.‌ دورانی که سراسر شرک و تاریک‌اندیشی بر آن غلبه داشته است.‌
در توضیح این مفهوم ابتدا باید اشاره کرد، از آنجا‌که بخش عمده مناطق شمالی شبه جزیره عربستان، به ویژه منطقه حجاز را صحراهای خشک و سوزان تشکیل داده‌ است و بیشتر اعراب در پیش از اسلام، بادیه‌نشین و صحراگرد بوده‌اند و به دنبال باران بدین‌سو و آن‌سو می‌رفتند.‌ این رفتار و ویژگی‌ها، تمایلات خاصی را در آنان ایجاد کرده بود که بسیاری از خلق و خوی‌های انسانیت را از دست داده بودند.‌


این واژه چهار بار در سوره‌های مدنی قرآن، در تعابیر «ظنَّالجاهلیّة»، «حُکمَالجاهلیّة»، «تَبَّرُجَالجاهلیّة» و «حَمِیَّةَالجاهلیّة» به کار رفته و در هر چهار مورد همراه با ملامت و مذمت است.این لحن ملامت‌آمیز همچنین در پاره‌ای دیگر از آیات، که مشتقات دیگر جهل، نظیر «تَجْهَلونَ»، جاهلونَ و جاهلین، در آن‌ها آمده، دیده می‌شود.در مجموع، می‌توان گفت که قرآن به دوره خاصی از تاریخ عرب در عربستان پیش از اسلام توجه و از ویژگی‌های اخلاقی آن به شدت انتقاد کرده است.در واقع، قرآن این دوره را به سبب بروز ویژگی جاهلیت در اخلاق و رفتار مردم آن، دوره جاهلیت نامیده و بعدها این نام برای این دوره عَلَم شده است.

۳.۱ - معنای ظنَّ الجاهِلیَّه

در آیه ۱۵۴ سوره آل عمران (...یَظُنّونَ بِاللّهِ غَیرَالحقِّ ظنَّ الجاهِلیَّةِ...) ، عده‌ای به علت گمان نادرست در باره خدا مذمت شده‌اند.طبری این گروه را منافقان می‌داند که در کار خدا و رسولش شک کرده بودند. طَبْرِسی منظور از «ظنّ‌الجاهلیّة» را این گمان منافقان دانسته که خدا رسول اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) و اصحابش را یاری نخواهد کرد.بر این اساس، وی دو معنا برای این تعبیر آورده است: یکی این‌که اعتقاد منافقان درباره خداوند همانندِ اعتقاد دوره جاهلیت است و دیگر این‌که گمان آنان نظیر گمان اهل جاهلیت (یعنی کفار و منکرانِ تحقق وعده‌های الاهی) است. اما به نظر محمدحسین طباطبایی مراد از «ظنّ الجاهِلیَّة» گمان عده‌ای بود که تصور می‌کردند چون به اسلام گرویده‌اند حتماً باید در جنگ پیروز شوند و بر خدا واجب است بر اساس وعده‌اش، بدون هیچ قید و شرطی، دین خود و پیروانش را یاری کند.این گمان، نا به حق و جاهلی بود زیرا عرب جاهلی معتقد به ارباب انواع بودند و بر همین اساس معتقد بودند که پیامبر نیز نوعی رب است که مسئله غلبه و غنیمت به او واگذار شده است و بنابراین، وی هرگز مغلوب یا مقتول نخواهد شد.

۳.۲ - مراداز تعبیر حُکم الجاهلیّة

در آیه ۵۰ سوره مائده (اَفَحُکْمَ الجاهِلیَّةِ یَبغونَ...) ، منظور از تعبیر «حُکم الجاهلیّة» نوع حکم و داوری اهل جاهلیت است.
برای این آیه دو وجه ذکر شده است.بر اساس وجه اول سبب نزول آیه آن است که بنی قُرَیظه و بنی نَضیر، پیامبر اکرم را در نزاعی که میان آن‌ها رخ داده بود، حَکَم قرار دادند و آن‌گاه که پیامبر به عدالت بین آن‌ها حکم کرد، بنی نضیر ناخشنود شدند و حُکم پیامبر را نپذیرفتند، سپس این آیه نازل شد.بر اساس وجه دوم، در واقع آن‌ها می‌خواستند پیامبر، همانند دوره جاهلیت، بین کشتگانِ دو قبیله تفاوت قائل شود.آیه یاد شده ناظر به طعن یهود است که با این‌که خود صاحب کتاب و علم بودند، در پی حکم و داوری از نوع داوری اهل جاهلیت رفتند که بر مبنای هیچ وحی و کتابی نبود و ریشه در جهل و هواپرستی داشت. بر این اساس، آیه شامل هرکسی می‌شود که حکمی غیر از حکم خدا را طلب کند.
[۲۱] طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، ج۶، ص۱۶۴.
طباطبائی نیز بر اساس حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) و همچنین تقابل میان دو نوع استفهام توبیخی و انکاریِ موجود در آیه، نتیجه گرفته است که حکم از دو حال خارج نیست: حکم خدا یا حکم جاهلیت.

۳.۳ - مراد از تبرّج الجاهلیّة

در آیه ۳۳ سوره احزاب (...ولاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّةِالاُولی '...) ، همسران پیامبر ــ و سایر زنان مؤمن ــ از تبرّج به شیوه جاهلیان نهی شده‌اند.مراد از «تبرّج الجاهلیّة» در این آیه، تکبر آنان در راه رفتن یا آشکار کردن زینتهایشان برای مردان، همانند زنان جاهلی، است.

۳.۴ - اختلاف در معنای الجاهلیّة الاولی

درباره مراد از تعبیر «الجاهلیّة الاولی» در این آیه اختلاف نظر هست.برخی آن را دوره‌ای زمانی در نظر گرفته و در تعیین مصداق آن، فواصل مختلفی ذکر کرده‌اند، نظیر دوره زمانی بین حضرت آدم و نوح، بین حضرت نوح و حضرت ادریس، و بین حضرت عیسی علیه‌السلام و رسول اکرم. به نظر طبری منظور از «الجاهلیّة الاولی '»، جاهلیت پیش از اسلام است یعنی از دوره حضرت آدم تا عیسی.وانگهی جاهلیت پیش از اسلام بدان سبب جاهلیت اولی ' نامیده شده که پس از ظهور اسلام نیز نوعی اخلاق جاهلی در جامعه مسلمانان وجود داشت، چنانکه در برخی احادیث و اخبار به این نکته اشاره شده است. زمخشری احتمال داده که منظور از جاهلیت اولی، کفر قبل از اسلام است در مقابل «الجاهلیّة الاُخری '» که فسق و فجور بعد از اسلام است، اما در مقابل گفته شده که در اینجا اولی ' در مقابل اُخری ' نیست، بلکه مراد از تعبیر جاهلیت اولی '، جاهلیت کهن است.

۳.۵ - معنای حمیّة الجاهلیّة

در آیة ۲۶ سوره فتح (اِذْجَعَلَ الّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهم الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجاهِلیَّه...) گفته‌اند که منظور از «حمیّة الجاهلیّة» تعصب عرب جاهلی به خدایانشان بود که موجب می‌شد از پرستش غیر آن‌ها خودداری ورزند؛ یعنی، نوعی گردن فرازی که مانع هر نوع تسلیم و انقیاد می‌گردید.مراد از حمیت حمیت جاهلی را تن زدن مردم از اعتراف به رسالت رسول اکرم نیز دانسته‌اند. به گفته فخررازی حمیت خود صفتی مذموم است و اضافه شدن آن به جاهلیت بر قبح آن افزوده است.

۳.۶ - انتقاد قرآن از آداب و رسوم جاهلی

علاوه بر این، در قرآن به برخی سنن و رسوم جاهلی اشاره و امّت اسلامی را از آنها بر حذر داشته است، از جمله:
شرک، نیکی نکردن به والدین، کشتن فرزندان از بیم فقر، زنا، واداشتن کنیزان به زنا، جابه‌جا کردن ماههای‌حرام، رباخواری،
قماربازی، شراب‌خواری، استقسام به ازلام، مقدّس دانستن بعضی حیوانات یا وقف آنها از قبیل بحیره، وصیله و حام، ظهار به گونه‌ای که حرمت ابدی درپی داشته باشد، محروم کردن زنان از ارث، کشتن فرزندان از بیم فقر،
زنده‌به‌گور کردن دخترانو فرزند خوانده را بسان فرزند واقعی دانستن.
تحقیر زن،


در روایات به برخی اعمال جاهلی اشاره و از آنها نهی شده است، از جمله:
غذا خوردن نزد صاحبان مصیبت و عزا، بیع‌حصاة، بیع‌ملامسه، بیع‌منابذهو نکاح‌شغار.
در احادیث اوصاف و مطالب گوناگونی درباره جاهلیت و مظاهر و مصادیق آن آمده است.نوع کاربرد واژه جاهلیت در این احادیث نشان می‌دهد که این واژه از صدر اسلام، اصطلاحی رایج برای بیان نوع اخلاق و رفتار و آداب دینی پیش از بعثت رسول‌اکرم بوده است.از برخی خطبه‌های حضرت علی (علیه‌السلام) در نهج البلاغه
[۶۰] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
[۶۱] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
[۶۲] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
چنین برمی آید که عرب دوره جاهلیت، علاوه بر ناگوار بودن خوردنی‌ها و آشامیدنی‌هایشان، اعتقادات دینی صحیح و ارتباطات خویشاوندی و اجتماعیِ مناسب، و در مجموع زندگی فردی و اجتماعی بِسامانی نداشتند.نظیر این اوصاف در سخنان جعفر بن ابی طالب، سرپرست مهاجران مسلمان به حبشه، در برابر پادشاه حبشه نیز آمده است.
[۶۳] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۲۹۱.
خطبه معروف حضرت‌زهرا (سلام‌اللّه علیها)، در مسجدنبوی، نیز همین معنا را افاده می‌کند.


پاره‌ای از روایات دلالت بر آن دارد که صحابه پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) به فرهنگ دوره جاهلیت و زندگی خود در آن دوره توجه، و خاطرات آن عهد را یادآوری می‌کردند.
[۶۵] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۱۰۵.
[۶۶] ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت (۱۱) ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/۱۹۸۸ـ۱۹۹۰، ج۵، ص۱۱۳.
در مواردی پیامبر اکرم به سخن آنان گوش می‌داد و گاه لبخند می‌زد.
[۶۷] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۱۰۵.
در جایی نیز پیامبر اکرم فرمود آگاهی از وقایع و اشعار دوران جاهلیت، علمی است که نه دانستنش سودمند است نه ندانستنش مضر.


از جمله مسائل مهم برای اصحاب، که مکرر درباره آن از پیامبر پرسش می‌کردند، اعمالی بود که در دوره جاهلیت انجام داده بودند و آن حضرت در پاسخ می‌فرمود اگر واجد اسلام و ایمان صحیح شوید، به اعمال دوره جاهلیت خود مؤاخذه نمی‌شوید، در غیر این صورت هم به اعمال دوره جاهلیت و هم به اعمال دوره پس از اسلام مؤاخذه خواهید شد.
[۶۹] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۳۷۹.
[۷۰] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۴۰۹.
[۷۱] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸.
گاهی اصحاب از پیامبر درباره نذرها و پیمان‌های بسته شده در دوره جاهلیت سؤال می‌کردند و پیامبر گاه بر وفا به آن پیمان‌ها تاکید می‌ورزید.
[۷۳] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۲۰۷.
[۷۴] محمد بن اسماعیل، بخاری، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۲، ص۲۶۰.
[۷۵] محمد بن اسماعیل، بخاری، الادب المفرد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶، ج۱، ص۱۲۵.



از مجموع احادیث بر می‌آید که پیامبر و ائمه ‌ (علیهم‌السّلام) از هر فرصتی برای اصلاح افکار و اعمال جاهلی و جاهلیت زدایی استفاده می‌کردند.گاه پایه و اساس آن، یعنی تعصب (حمیّت) جاهلی، را تخطئه می‌نمودند و گاهی مظاهر و مصادیق آن را تبیین و از آن‌ها انتقاد می‌کردند.بر اساس حدیثی، پیامبر اکرم اسلام را موجب خوار شمردن کسانی دانسته که در جاهلیت عزیز بودند و بزرگداشت کسانی که در جاهلیت ذلیل بودند، و تاکید کرده که خدا اسلام را مایه از بین بردن نخوت و تفاخر جاهلی به قبیله و نسب قرار داده است.
[۷۸] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۳۶۱.
بنا بر حدیثی دیگر از رسول اکرم، کسی که در دلش به‌اندازه ذره‌ای تعصب جاهلی باشد در روز‌قیامت با اعراب جاهلی محشور خواهد شد. در مواردی نیز ایشان برخی اصحاب خود را به سبب داشتن نوعی رفتارهای جاهلی ملامت کرده است.
[۸۱] محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۸۲] مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۵، ص۹۳، بیروت: دارالفکر.



پیامبر اکرم در جاهلیت ستیزی چنان جدّی بود که به جای دو روزی که آنان در عصر جاهلی به جشن و پایکوبی می‌پرداختند، دو روز عیدفطر و قربان را جایگزین کرد.
[۸۴] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۱۰۳.
[۸۵] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۲۳۵.
[۸۶] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۲۵۰.
همچنین نام فردی را که در جاهلیت «عزیز» بود، که نوعی نخوت و غرور جاهلی را نشان می‌داد، به عبدالرحمان تغییر داد.
[۸۸] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۸۴.



حضرت علی (علیه‌السلام) نیز مردم را از در افتادن به دام حمیت و عصبیت جاهلی پرهیز داده و شیطان را مظهر آن معرفی کرده است.


در پاره‌ای از احادیث، برخی اعمال و رفتارهایی که مسلمانان انجام می‌دادند، مصداق فرهنگ جاهلی شمرده شده است.بر اساس حدیثی از امام سجاد (علیه‌السلام) عصبیتِ مذمومِ جاهلی به این معناست که شخص، افراد شریر قوم خود را بهتر از افراد نیک قوم دیگر بداند و به آنان در اعمال ظالمانه کمک کند. همچنین در احادیث آمده که نوشنده شراب، نمازش تا چهل روز پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز از دنیا برود، به مرگ جاهلی مرده است.
[۹۳] هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۵، ص۷۲.
مُردن بدون وصیت، مالیدن خون عقیقه به سر نوزاد و خوردن غذا نزد مصیبت زدگان از مصادیق دیگر جاهلیت، و مذموم است.


از جمله مسائلی که در احادیثِ مرتبط با این موضوع بسیار مورد توجه قرار گرفته، مسئله ارتباط امامت با مفهوم جاهلیت است.در این احادیث عدم معرفت فرد به امامت مساوی با جاهلیت دانسته شده و تاکید گردیده که چنین فردی همانند اهل جاهلیت از دنیا می‌رود زیرا تحت طاعت امام عصر خود و تابع هیچ امر حقی نیست. این مضمون در دعاها هم آمده است، چنانکه در دعای غیبت حضرت قائم، داعی از خدا می‌خواهد که او را به مرگ جاهلی از دنیا نَبَرد. در احادیث شیعی همچنین کینه داشتن به حضرت علی (علیه‌السلام) موجب مرگ جاهلی و سیره امام زمان هنگام ظهور، همانند پیامبر در آغاز اسلام، مبارزه با جاهلیت دانسته شده است.


در قرون اخیر با گسترش تحقیقات خاورشناسان در زمینه اسلام‌شناسی، خاصه در حوزه عرب‌شناسی و سیره‌نبوی و قرآن، مفهوم جاهلیت روشن‌تر و نمایان‌تر شد.

۱۲.۱ - نظریه گولدتسیهر

خاورشناس مجاری، ایگناتس گولدتسیهر، با پژوهش در شعر و فرهنگ جاهلی به این نتیجه رسید که جهل در مقابل حلم (به معنای عقل) است نه علم.بر این اساس، عصر جاهلیت به معنای دوره نادانی و جهالت نیست بلکه دوران بربریت و سرکشی و شامل خشونت، استبداد، خودپرستی، یاوه گویی و نظایر آنهاست.گفتنی است که تقابل جهل و حلم ریشه در میراث شعری عرب
[۱۰۵] اصمعی، عبدالملک بن قریب، الاصمعیّات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، (قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵)، ج۱، ص۹۷.
[۱۰۶] آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (۱۳۱۴)، ج۱، ص۱۰۳.
[۱۰۷] حوفی، احمد محمد، الحیاة العربیة من الشعر الجاهلی، قاهره (۱۹۷۲)، ج۱، ص۳۴۸ـ۳۵۰.
و احادیث و روایات اسلامی
[۱۰۸] ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ، چاپ طه عبدالرووف سعد، بیروت ۱۴۱۱، ج۳، ص۹۳ـ۹۴.
دارد.همچنین در این منابع، جهل در کاربرد ثانوی اش در تقابل با علم نیز به کار رفته است.

۱۲.۲ - تشکیک نظریه گولدتسیهر

با آن‌که نظریه گولدتسیهر مورد تشکیک واقع شد و برخی مترجمان قرآن پس از وی، در ترجمه مشتقات جهل (از جمله جاهلیت) به نظریه او توجه چندانی نکردند حاصل پژوهش گولدتسیهر در کنار تحقیقات جدید درباره فرهنگ عرب پیش از اسلام، دستمایه پژوهش محققان بعدی قرار گرفت.

۱۲.۳ - تکامل نظریه گولدتسیهر

اسلام شناس ژاپنی، توشیهیکو ایزوتسو، در کتاب مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن‌مجید بر اساس پژوهشی که عمدتاً بر مبنای آیات قرآن و شواهد حدیثی و تاریخی است، نظریه گولدتسیهر را تکامل بخشید و نتیجه گرفت که در کاربرد قرآنی، جهل و به تبع آن جاهلیت، ناظر به دشمنی دشمنانِ پیامبر با عقیده توحید و پرخاشگری به آن است که بر اساس موازین اخلاقی آنان اعتقادی سختگیرانه و طاقت فرسا بود.

۱۲.۴ - دیدگاه ایزوتسو درباره عرب جاهلی

ایزوتسو فصلی از کتاب خود خدا و انسان در قرآن را به تبیین مفهوم جاهلیت در چارچوب ارتباط میان مفاهیم رب و عبد اختصاص داد.به نوشته وی عرب جاهلی، اللّه را خدای مطلق نمی‌شناخت بلکه قائل به ارباب بود و استقرار مفهوم ربوبیت مطلق برای اللّه تغییری اساسی در تصور ارتباط میان خدا و انسان ایجاد کرد، به این معنا که انسان در برابر اللّه فقط باید عبد (فرمانبردار بدون قید و شرط) باشد و مفاهیمی چون عبادت، اطاعت، قنوت، خشوع و تضرع نیز در همین چارچوب معنا می‌یابند.به عقیده او مهم‌ترین صورتی که مفهوم عبودیت را بیان می‌کند مفهوم «اسلام» به معنای تسلیم شدن محض در برابر خواست خداست.اسلام به این معنا نقطه‌ای است که در آن، زندگی فرد به دو بخش تقسیم می‌شود.این دو بخش سرشت‌های کاملاً متفاوتی دارند که می‌توان آن‌ها را جاهلی و اسلامی نامید.در واقع، مسلم شدن به این معناست که فرد از خودپسندی و مغرور بودن به قدرت انسانی خویش دست بکشد و به عنوان عبد تسلیم خدا شود و در مقابل، جاهل بودن فرد به معنای مغرور بودن او به قدرت بشری و استقلال مطلق است.ایزوتسو، با استناد به آیات قرآن، تکبر و خودپسندی را سرچشمه همه خصلت‌های دوره جاهلیت دانسته و بر آن است که اسلام ضربه سختی بر این روحیه ــ که‌ به‌طور خلاصه در آیه ۲۶ سوره فتح آمده ــ وارد ساخت.بدین ترتیب، با ظهور ارزش‌های قرآنی بر بنیاد توحید و اعتقاد به ربوبیتِ مطلقِ اللّه که با نفی شرک همراه بود، میان دو اصل ناسازگار، یعنی جاهلیت و اسلام، مبارزه‌ای پدید آمد که پیش از این سابقه نداشت.

۱۲.۵ - ویژگی‌های عرب جاهلی از دیدگاه رژیس بلاشر

خاورشناس فرانسوی، رژیس بلاشر، در تاریخ ادبیات عرب بر اساس یافته‌های پیشین به صورت بندی روان شناسی شخصیت عرب بدوی پرداخته و ویژگی‌های فردی و اجتماعی عرب‌جاهلی را چنین برشمرده است: خوگرفتن با خشونت از کودکی که در کنار تنگدستی و محرومیت او را تندخو، مغرور، زودخشم و ستیزگر می‌کرد؛ حس شرف و ناموس که در واقع مظهر توجه وی به نیکنامی بود؛ بلندپروازی؛ انتقام جویی (ثار) که هم با جنبه‌های فردی و هم با جنبه‌های اجتماعی و دینی مرتبط بود؛ رجزخوانی که جلوه بیرونی و هنری صفات یاد شده بود و معمولاً در جنگ مجال بروز می‌یافت؛ و قمار و باده‌نوشی که نشان‌دهنده نیاز عرب بدوی به خودنمایی و نمایش ثروت و بی اعتنایی در صرف آن بود.بلاشر، پس از بیان این خصوصیات و ضمن تایید نظریه گولدتسیهر، می‌گوید که تمام این جلوه‌های روانی مجموعه‌ای را تشکیل می‌داد که اسلام آن را جاهلیت نامید.

۱۲.۶ - دیدگاه ویلیام وات و روزنتال درباره جاهلیت

ویلیام وات، ضمن بررسی اوضاع فکری و اعتقادی عرب جاهلی، از مجموع این ویژگی‌ها با تعبیر «انسان گرایی قبیله‌ای» یاد کرده است.همچنین روزنتال، علاوه بر بررسی واژه جاهلیت از نظر لغوی، به بحثی تطبیقی میان منابع یهودی و آیات قرآن در این باب پرداخته است.


بنا بر شواهد قرآنی و حدیثی و آرا و پژوهشهای محققان، جاهلیت در تاریخ عرب پیش از اسلام منحصر نماند، بلکه مظاهر و مصادیق فراوانی از آن پس از اسلام هم وجود داشت تا جایی که می‌توان سده‌های نخستین اسلامی را دوران مبارزه فرهنگ جاهلیت با ارزش‌های جدید اسلامی دانست.
[۱۱۱] احمد امین، فجرالاسلام: یبحث عن الحیاة العقلیة فی صدرالاسلام الی آخرالدولة الامویة، قاهره ۱۳۷۰/۱۹۵۰، ج۱، ص۷۸ـ۸۳.
مثلاً ابن تیمیّه (متوفی ۷۲۸) در کتاب اقتضاء الصراط المستقیم مخالفةَ اصحاب الجحیم، جاهلیت در دوره اسلامی را، در مقابل جاهلیت مطلق، جاهلیت مقید خوانده
[۱۱۲] ابن تیمیّه، احمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ج۱، ص۶۹ـ۷۹.
و به مصادیق آن در عصر خود از جمله تشبه مسلمانان به کافران، در اعیاد، اشاره کرده است.
[۱۱۳] ابن تیمیّه، احمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ج۱، ص۱.

در قرون اخیر، محمد بن عبدالوهاب (بنیانگذار فرقه وهابیت، متوفی ۱۲۰۶) و پیروان وی، که به شدت متاثر از آرا و‌اندیشه‌های ابن تیمیّه بودند، موضوع جاهلیت دوره جدید را مطرح کردند.ابن عبدالوهاب معتقد بود مردم سراسر دنیا یا دست کم مردم عربستان، به دلیل این‌که عقاید و اعمالشان مبتنی بر وحی نیست، همگی در جاهلیت به سر می‌برند در آغاز قرن بیستم نیز اصلاحگرانی چون محمد عبده (متوفی ۱۳۲۳/۱۹۰۵) و محمد رشیدرضا (متوفی ۱۳۱۴ ش/ ۱۹۳۵) در تفسیرالمنار
[۱۱۴] رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ج۶، ص۴۲۲ـ۴۲۳، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، مصر ۱۳۷۵، ج۶.
به این موضوع اشاره کردند.به اعتقاد آنان برخی مسلمانان در عصر حاضر، از حیث دین و اخلاق، جاهلانه تر از مخاطبان آیات قرآن در عصر نزول رفتار می‌کنند.


اندیشه «جاهلیت جدید» در دهه‌های اخیر، عمدتاً بر اثر مواجهه جهان اسلام با دنیای جدید، به صورت مفهومی مستقل در آثار برخی علما و نویسندگان دینی بازآفرینی شد.

۱۴.۱ - سید ابوالاعلی مودودی

سید ابوالاعلی مودودی (متوفی ۱۳۵۸ ش/ ۱۹۷۹)، رهبر دینی و سیاستمدار پاکستانی، نخستین بار در ۱۳۱۸ ش/ ۱۹۳۹ از تجدد به جاهلیت جدید تعبیر کرد که در نگاه وی همه نظامهای حکومتی و نظریات سیاسی و اجتماعی ناسازگار با اخلاق و فرهنگ اسلامی را در بر می‌گرفت.
[۱۱۵] مودودی، ابوالاعلی، تفهیم القران، ذیل مائده: ۵۰، لاهور ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
وی هم جهان کمونیسم و هم دنیای غرب را مصداق این مفهوم می‌دانست.
[۱۱۷] مودودی، ابوالاعلی، تفهیم القران، ذیل مائده: ۵۰، لاهور ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
آرای مودودی با ترجمه آثار مهم او به عربی در دهه ۱۳۳۰ ش/۱۹۵۰ در جهان عرب رواج یافت.

۱۴.۲ - ابوالحسن علی حسنی نَدْوی

شاگرد وی، ابوالحسن علی حسنی نَدْوی (متوفی ۱۳۷۸ ش/ ۱۹۹۹)، در ۱۳۳۰ ش/۱۹۵۰، کتابی با نام ماذا خَسر العالَم بِانحِطاطِ المُسلمین نوشت و در آن نظریه «جاهلیت جدید» مودودی را شرح داد.از این کتاب در کشورهای اسلامی استقبال گسترده‌ای شد به طوری که بارها تجدید چاپ و به زبانهای گوناگون ترجمه شد.
[۱۱۸] علی ندوی، ابوالحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱، ص۳ـ۴.
ندوی
[۱۱۹] علی ندوی، ابوالحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱، ص۲۵۹.
عالم را به قطار سریع السیری تشبیه کرده است که جاهلیت غرب با تمام قوا و امکانات، آن را به سوی هدف خود پیش می‌برد و مسلمانان نیز در کنار سایر ملل دنیا مسافران بی‌اختیار و ناگزیر آن‌اند.

۱۴.۳ - سیدقطب

در مصر عالم دینی و فعال سیاسی، سیدقطب (متوفی ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۶)، مفهوم جاهلیت جدید را بیش از پیش گسترش داد.وی تحت تاثیر آرای مودودی و ندوی بود
[۱۲۰] علی ندوی، ابوالحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱، ص۱۲ـ۱۶.
[۱۲۱] سیدقطب، معالم فی الطریق، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۶۳.
و پس از سفرش به امریکا، در کتاب فی ظلال‌القرآن
[۱۲۲] سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۲، ص۷۲۴ـ۷۳۰.
مطالبی در این باب نوشت.وی بعدها آرای تفصیلی خود را درباره جاهلیت معاصر در کتابی با نام مَعالِمُ فی الطریق منتشر ساخت.وی در این کتاب از تقابل جاهلیت و اسلام و انحرافات جوامع جاهلی جدید سخن گفته و مسلمانان را به فاصله گرفتن از تفکرات جاهلی و حرکت به سوی ارزشها و ساختن جامعه اسلامی دعوت کرده است. به نظر سیدقطب، همه تصورات، عقاید، فرهنگ‌ها و قوانین بشر امروز جاهلی است (حتی بسیاری از آن‌ها که اسلامی پنداشته می‌شود) جاهلیتی همانند آنچه اسلام در آغاز با آن مواجه بود یا حتی بدتر از آن.در نگاه وی جاهلیت، بندگی انسان در برابر انسان است و اسلام، بندگی انسان در برابر خداست؛ بنابراین، این دو آشتی‌ناپذیرند و برای ایجاد جامعه اسلامی باید از جاهلیت به اسلام منتقل شد.

۱۴.۴ - محمد قطب

برادر سیدقطب، محمد قطب (متوفی ۱۳۴۴ ش/ ۱۹۶۵)، نیز در این باب جاهلیّة‌القَرن‌العِشرین را نوشت.وی
[۱۳۰] محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۱۱.
بر آن است‌که جاهلیت هم نوعی حالت روانی است که فرد از پذیرش هر نوع هدایت از سوی خدا سرپیچی می‌کند و هم نوعی عملکرد است که داوری بر طبق احکام‌الاهی را برنمی تابد.جاهلیت همان هوا و هوس است که منحصر به دوره خاصی نیست و همه اقوام و زمانها را در برمی گیرد.به نظر وی،
[۱۳۱] محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۱۲-۱۳.
جاهلیت عرب ساده و سطحی بود اما جاهلیت جدید مبتنی بر علم، تحقیق، نظریه‌پردازی و مترادف با آن چیزی است که امروزه پیشرفت و تمدن خوانده می‌شود.محمدقطب، جاهلیت قرن بیستم را عصاره جاهلیت همه اعصار تاریخ غرب دانسته
[۱۳۲] محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۴۶.
و در بخش اعظم کتاب خود، مظاهر جاهلیت جدید را در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و هنری نقد کرده است.وی در نهایت
[۱۳۳] محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۳۴۷.
راه جاهلیت‌زدایی را در عصر جدید رهایی از اسارت حاکمان آن، یعنی دو نظام سرمایه‌داری و کمونیستی، و رجوع دوباره به اسلام دانسته است.

۱۴.۵ - علی شریعتی

در پاره‌ای از آثار متفکران مسلمان ایرانی معاصر هم می‌توان اشاره‌هایی به مفهوم جاهلیت جدید و مصادیق امروزین آن سراغ گرفت، از جمله علی شریعتی در کتابهایی مانند بازگشت
[۱۳۴] شریعتی، علی، بازگشت، (تهران ۱۳۵۷ ش)، ج۱، ص۳۹۱.
و با مخاطب‌های آشنا
[۱۳۵] شریعتی، علی، با مخاطب‌های آشنا، تهران ۱۳۷۷ ش، ج۱، ص۷۰ـ۷۱.
به این موضوع پرداخته است.


اساس چنین جامعه‌ای بر نظام قبیلگی قرار داشت، که ریاست آن را بزرگی از اهل قبیله با ویژگی‌های خاص، بر عهده می‌گرفت. ‌تواضع، حلم، صبر، سخا و شجاعت از جمله آنها به شمار می‌رود.‌
[۱۳۶] آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی، ج۳، ص۱۸۷.‌

به طور کلی، هر فرد قبیله حاضر است هر نوع فداکاری و ایثار را در راه قبیله بپذیرد.‌از این‌روست که حفظ نسب و اصالت قبیلگی از ارزش خاصی نزد اعراب بهره‌مند است.‌آنان برای حفظ این ارزش ناچارند نسب خود را حفظ کنند.‌
[۱۳۷] آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی، ج۱، ص۱۴۰.‌
برای عرب جاهلی هر قدر افراد قبیله زیادتر باشد، افتخار آن بیشتر است؛ چرا که قدرت زیادتری دارد.‌افتخار به این موضوع به حدی است که حتی برخی از قبایل، برای افزایش تعداد افراد قبیله مردگان خود را نیز بر می‌شمردند.‌


در بررسی قبیله و تاریخ جاهلیت باید به «تعصب» اشاره کرد.‌مؤلفه‌ای که نقطه مشترک و قوام هم‌بستگی قبیله را این عنصر تشکیل می‌داد.‌بسیاری از ویژگی‌ها و خصوصیات این گروه از انسان‌ها در دوران جاهلیت را می‌توان در پرتو این مقوله مورد مطالعه قرار داد.‌
[۱۳۹] حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۳۸.‌
آنان حتی حاضر بودند در این راه جان خود را نیز فدا کنند.‌
[۱۴۰] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران، سازمان انتشارات آموزش و پرورش، ۱۳۶۸، چاپ اول، ج۴، ص۲۰۰.‌
اگر کسی از افراد قبیله مورد ظلم و یا ستمی قرار می‌گرفت، برای خود حق انتقام قائل بود.‌افراد قبیله نیز وظیفه داشتند وی را یاری کنند، آنان معتقد بودند «خون را جز خون نمی‌شوید» و حتی حاضر بودند به جهنم بروند؛ ولی انتقام را بگیرند.‌
[۱۴۱] نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الادب، مصر، وزارة الثقافه و الارشاد القومی، ۱۹۸۵م، الطبعه الاولی، ج۶، ص۶۷.‌

روح نظام قبیلگی بدوی در دوران جاهلیت، نزاع و جنگ بر سر ماندن بود.‌آنان بر سر کوچک‌ترین مسائلی جنگ‌های بزرگی به راه می‌انداختند که شاید سال‌ها به طول می‌انجامید.‌این جنگ‌ها را «ایام‌العرب» نامیده‌ا‌ند که برخی از آنان تا چهل سال نیز ادامه می‌یافت.‌
[۱۴۲] فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیة، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۴م، الطبعه الاولی، ص۷۷-۱۰۵.‌

اعراب در دوران جاهلیت به سرزمین‌های مختلفی حمله و آنها را غارت می‌کردند.‌در دست درازی به اموال مردم و غارت حدّ و مرزی نمی‌شناخته و جز زبان شمشیر زبان دیگری نمی‌دانستند.‌
[۱۴۳] ابن خلدون، عبد الرحمان بن محمد، مقدمه ابن خلدون، قاهره، ناشر مصطفی محمد، بی‌تا، ص۱۴۹.‌
آنان چیزی جز قدرت و زور را نمی‌شناختند و جز در برابر آن خضوع نمی‌کردند.‌اعراب جاهلی بر همین پایه حق را تعیین کرده و عدالت را بر همان اساس قرار می‌دادند.‌
[۱۴۴] جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، ۱۴۱۳هـ.‌ق، الطبعه الاولی، ج۴، ص۲۹۶.‌
آنان حتی در این‌باره شعر نیز می‌سرودند.‌
[۱۴۵] حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۳۵.‌



جهل و خرافه سراسر زندگی آنان را فرا گرفته بود، که علت آن را می‌توان در دوری از فرهنگ و تمدن‌های پیشرفته بررسی کرد.‌
اعراب دوران جاهلیت از چنان عقل و فکری برخوردار بودند که روابط بسیاری از پدیده‌ها را درک نمی‌کردند و نمی‌توانستند رابطه منطقی بین آنها ایجاد کنند.‌
اگر گاو ماده‌ای آب نمی‌خورد، علت را وجود دیوی میان شاخ‌های گاو نر می‌دانستند و آن را می‌زدند.‌
[۱۴۶] آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی، ج۲، ص۳۰۳.‌
هنگامی که شتر ماده‌ای مریض می‌شد، شتر نر سالمی را داغ می‌کردند.‌زمانی که شخص بزرگی از دنیا می‌رفت، در کنار قبرش گودالی حفر کرده و شتری را در آن حبس می‌نمودند تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد، تصور بر آن بود که میت در روز حشر بدون وسیله نماند! معتقد بودند شخص مار و عقرب‌ گزیده، اگر فلز مس همراهش باشد، می‌میرد، برای همین گردن‌بندی از طلا یا نقره به او آویزان می‌کردند.‌آنان بر این باور بودند که اگر شخصی به وسیله سگ وحشی و‌هار گزیده شود، مقداری از خون رئیس قبیله می‌تواند شفای او باشد.‌برای طرد ارواح شریر به استخوان‌های اموات و پارچه‌های آلوده به کثافت و ناپاکی پناه می‌بردند و آن را بر گردن بیمار می‌آویختند.‌هنگامی که مادری در دهان فرزندش دمل یا زخم‌هایی می‌دید، طبقی بر سر می‌نهاد و در میان قبیله به جمع‌آوری نان و خرما می‌پرداخت.‌آنها را برای سگها می‌ریخت، شاید فرزندش شفا یابد.‌
آنان به هنگام ورود در محلی جدید برای دوری از شر اجنه و طاعون ده مرتبه صدای الاغ در می‌آوردند و هنگام گم شدن در صحرا لباس‌هایشان را وارونه به تن می‌کردند تا پیدا شوند! و.‌.‌.‌.‌
[۱۴۷] آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م.‌، الطبعه الاولی، ج۲، ص۳۰۳-۳۶۷.‌

خرافه‌های جاهلی در میان آنان به گونه‌ای بود، که قرآن از آن به غل و زنجیر بر اعضایشان تعبیر می‌کند.‌ بیان قرآن ناظر به این نکته است که در آن زمان جهل و ناعدالتی سراسر زندگی عرب جاهلی را فرا گرفته بود.‌
[۱۴۹] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۲۰۰۲م، الطبعه الاولی، ج۴، ص۱۵۱ به بعد.‌



اعراب جاهلی همچنین هیچ ارزشی برای زن قائل نبودند.‌وجود زن و دختر را مایه ننگ و سرافکندگی می‌دانستند.‌آنان زنان را شایسته ارث نمی‌دانستند و بر آن بودند که تنها کسانی که شمشیر می‌زنند و از قبیله دفاع می‌کنند از حق ارث برخوردارند.‌
[۱۵۰] محبّر، محمدبن حبیب، بیروت، دارالافاق الجدیدة، ۱۹۹۸م.‌، الطبعه الاولی، ص۳۲۴.‌
آنان نه تنها به زنان ارث نمی‌دادند، بلکه اگر شوهرش از دنیا می‌رفت، خود زن را نیز به ارث می‌بردند.‌
زنان و دختران را بدون هیچ‌گونه محدودیتی به نکاح در می‌آوردند و یا طلاق می‌دادند و کوچک‌ترین ارزشی برای آنان قائل نبودند.‌
[۱۵۲] الترمانینی، عبدالاسلام، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و السلام، دمشق، مکتبة الاسد، ۱۹۹۶م، الطبعه الاولی، ج۱۷، ص۴۷.‌
در بین آنان حتی گزارشاتی از زنده به گور کردن دختران نیز وجود دارد.‌
[۱۵۳] ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالاحیاء الکتب العربیة، ۱۹۶۱م، الطبعه الاولی، ج۱۳، ص۱۷۴.‌
خداوند در قرآن‌کریم در این‌باره می‌فرماید: «هرگاه به یکی از آنان بشارت می‌دادند که دختر نصیب او شده، از فرط ناراحتی صورتش سیاه می‌شد و خشم خود را فرو می‌خورد و از قوم و قبیله خود متواری می‌گردید.‌آیا ننگ را بپذیرد و او را به خواری نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند.» همچنین می‌فرماید: «و آن‌گاه که از دختران زنده به گور شده سؤال می‌شود که به چه جرمی کشته شده‌اند؟» خداوند آنان را «گمراه و هدایت نیافته معرفی می‌کند.»


در پایان باید به این نکته اشاره شود، که با تمام سیاهی‌ها و زشتی‌هایی که زندگی عرب جاهلی را فرا گرفته بود، برخی از آداب و آیین انسانی نیز در بین آنها گزارش شده است.‌
پیش از بیان این قسمت باید گفت، درست است که کلمه «جاهلیت» از جهل گرفته شده؛ اما این بدان معنا نیست که عرب جاهلی از هیچ گونه علم و فضلی برخوردار نباشد و کلمه «جهل» در برابر «علم» معنا شود.‌همان‌گونه که برخی از محققین این‌چنین تصور کرده‌اند.‌
[۱۵۷] جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، ۱۴۱۳هـ.‌ق، الطبعه الاولی، ج۱، ص۴۰.‌

در میان عرب شعر و خطابه اهمیت و رواج فوق‌العاده‌ای داشته است، به گونه‌ای که حتی شاعران ماهر هر قبیله از افتخارات آن قبیله به شمار می‌رفتند.‌
[۱۵۸] احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۴هـ.‌ق، الطبعه الاولی، ج۱، ص۲۶۲.‌
آنان شعر را وسیله‌ای برای ثبت اوضاع و اخبار مهم خود قرار می‌دادند.‌
از رسوم اجتماعی آنان نیز می‌توان به جوار (پناه دادن) و حلف (هم‌پیمانی) و بیعت نام برد.‌و از آداب فردی آنان هم باید به اکرام به مهمان، جود، سخا و حلم و مروت اشاره کرد.‌ همچنان‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرموده‌اند: «در اسلام به فضایل عصر جاهلیت[نیز.] عمل می‌شود.»
[۱۶۰] خرمشاهی، بهاء الدین، جاهلیت، دائرة المعارف تشیع، تهران، نشر شهید محبی، ۱۳۷۵، ج۵، ص۲۸۱.



(۱) قرآن.
(۲) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۳) ابن ابی طاهر، بلاغات النساء، قم: مکتبه بصیرتی.
(۴) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۵) ابن بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم.
(۶) ابن بابویه، عیون الاخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۷) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۸) ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
(۹) ابن تیمیّه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم.
(۱۰) ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر.
(۱۱) ابن عبدربّه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت (۱۱) ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
(۱۲) ابن هشام، السیرة النبویه، چاپ طه عبدالرووف سعد، بیروت ۱۴۱۱.
(۱۳) عبدالملک بن قریب اصمعی، الاصمعیّات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، (قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵).
(۱۴) احمد امین، فجرالاسلام: یبحث عن الحیاة العقلیة فی صدرالاسلام الی آخرالدولة الامویة، قاهره ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
(۱۵) محمد بن اسماعیل بخاری، الادب المفرد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۶) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۷) احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش).
(۱۸) احمد محمد حوفی، الحیاة العربیة من الشعر الجاهلی، قاهره (۱۹۷۲).
(۱۹) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج۶، مصر ۱۳۷۵.
(۲۰) زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل.
(۲۱) علی شریعتی، بازگشت، (تهران ۱۳۵۷ ش).
(۲۲) علی شریعتی، با مخاطب‌های آشنا، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۳) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۲۴) طبرسی، مجمع البیان.
(۲۵) طبری، جوامع الجامع.
(۲۶) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۲۷) محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰.
(۲۸) علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
(۲۹) محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۰) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۱) سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۳۲) سیدقطب، معالم فی الطریق، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۳۳) محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۳۴) کلینی، اصول کافی.
(۳۵) محمد صالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۳۶) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
(۳۷) ابوالاعلی مودودی، تفهیم القران، لاهور ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
(۳۸) احمد بن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰.
(۳۹) ابوالحسن علی ندوی، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۰) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.


۱. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۲۰۰۲م.‌، الطبعه الاولی، ج۴، ص۱۵۱.    
۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۲۰۰۲م.‌، الطبعه الاولی، ج۴، ص۱۵۱.‌.    
۳. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، ۱۴۱۳ه.‌ق.‌، الطبعه الاولی، ج۱، ص۷۳.    
۴. واقدی، محمد بن سعد، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۹۸۹م.‌، الطبعه الاولی، ج۲، ص۵۷۵.‌.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۴.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۴.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۹. فتح/سوره۴۸، آیه۲۶.    
۱۰. نمل/سوره۲۷، آیه۵۵.    
۱۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۶۷.    
۱۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۹.    
۱۴. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، ج۶، ص۱۶۴.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ذیل آیه، ج۲، ص۴۲۱.    
۱۶. نحاس، احمد بن محمد، معانی القرآن الکریم، ج۱، ص۴۹۹، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸۱۴۱۰.    
۱۷. طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ذیل آیه، ج۴، ص۴۷.    
۱۸. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ذیل آیه، ج۱، ص۶۴۱.    
۱۹. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ذیل آیه، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰، ج۱۲، ص۳۷۴.    
۲۰. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ذیل آیه، ج۱، ص۶۴۱.    
۲۱. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، ج۶، ص۱۶۴.
۲۲. طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ذیل آیه، ج۵، ص۳۶۵.    
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۷، ص۴۰۷.    
۲۴. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۱۸، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰.    
۲۵. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، ج۱۹، ص۹۸.    
۲۶. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ج۸، ص۳۳۹.    
۲۷. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ذیل آیه، ج۶، ص۱۶۴.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ذیل آیه، ج۸، ص۱۵۸.    
۲۹. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، ج۱۹، ص۱۰۰.    
۳۰. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ج۸، ص۳۳۹.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ذیل آیه، ج۸، ص۱۵۵.    
۳۲. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، ج۱۹، ص۱۰۰.    
۳۳. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل آیه، جامع، ج۱۹، ص۱۰۰.    
۳۴. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ذیل آیه، ج۳، ص۵۳۷.    
۳۵. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ذیل آیه، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰، ج۲۵، ص۱۶۷.    
۳۶. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، ج۹، ص۳۳۴.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ذیل آیه، ج۹، ص۲۱۰.    
۳۸. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ذیل آیه، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰، ج۲۸، ص۸۴.    
۳۹. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۴۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۲.    
۴۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۴۲. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۴۳. علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۹، ص۱۲.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۴۵. نجفی، محمدحسین، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۴۰۳.    
۴۶. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۴۷. مائده/سوره۵، آیه۱۰۳.    
۴۸. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    
۴۹. نجفی، محمدحسین، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۱۰۲.    
۵۰. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۵۱. اسرا/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۵۲. تکویر/سوره۸۱، آیه۸.    
۵۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۴.    
۵۴. نجفی، محمدحسین، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۹۹.    
۵۵. نحل/سوره۱۶، آیه۵۸-۵۹.    
۵۶. طباطبائی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۵.    
۵۷. بحرانی، یوسف‌ بن‌ احمد، حدائق الناضرة، ج۴، ص۱۶۱.    
۵۸. انصاری، مرتضی، مکاسب، ج۴، ص۱۸۲.    
۵۹. بحرانی، یوسف‌ بن‌ احمد، حدائق الناضرة، ج۲۴، ص۹۹.    
۶۰. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۶۱. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۶۲. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۶۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۲۹۱.
۶۴. طیفور، ابن ابی طاهر، بلاغات النساء، قم:مکتبه بصیرتی، ج۱، ص۱۳.    
۶۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۱۰۵.
۶۶. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت (۱۱) ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/۱۹۸۸ـ۱۹۹۰، ج۵، ص۱۱۳.
۶۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۱۰۵.
۶۸. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۲.    
۶۹. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۳۷۹.
۷۰. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۴۰۹.
۷۱. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸.
۷۲. برقی، احمد بن محمد، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش)، ج۱، ص۲۵۰.    
۷۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۲۰۷.
۷۴. محمد بن اسماعیل، بخاری، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج۲، ص۲۶۰.
۷۵. محمد بن اسماعیل، بخاری، الادب المفرد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶، ج۱، ص۱۲۵.
۷۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۳۴۰.    
۷۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۲۴۶.    
۷۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۲، ص۳۶۱.
۷۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۰۸.    
۸۰. ابن بابویه، محمد بن علی، الامالی، ج۱، ص۷۰۴، قم ۱۴۱۷.    
۸۱. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۸۲. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۵، ص۹۳، بیروت: دارالفکر.
۸۳. طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ذیل احزاب:۳۳، ج۲۰، ص۲۶۱.    
۸۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۱۰۳.
۸۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۲۳۵.
۸۶. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۳، ص۲۵۰.
۸۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۲۹، ص۱۴۶.    
۸۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، ج۵، ص۸۴.
۸۹. امام علی (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۲۸۸۲۸۹، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم، ص۱۹۴.    
۹۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۰۸۳۰۹.    
۹۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۴۰۰۴۰۱.    
۹۲. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰، ج۹، ص۱۰۶۱۰۷.    
۹۳. هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۵، ص۷۲.
۹۴. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش، ج۲، ص۴۸۲.    
۹۵. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الاخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴، ج۱، ص۲۹.    
۹۶. ابن بابویه، محمد بن علی، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴، ج۱، ص۱۸۲.    
۹۷. برقی، احمد بن محمد، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش)، ج۱، ص۱۵۴.    
۹۸. بابویه، محمد بن علی، عیون الاخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴، ج۱، ص۶۳.    
۹۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۷۶.    
۱۰۰. مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰، ج۶، ص۳۵۴.    
۱۰۱. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۵۱۲.    
۱۰۲. ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم، ج۱، ص۱۴۴.    
۱۰۳. ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم، ج۱، ص۱۵۷.    
۱۰۴. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰، ج۶، ص۱۵۴.    
۱۰۵. اصمعی، عبدالملک بن قریب، الاصمعیّات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمدهارون، (قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵)، ج۱، ص۹۷.
۱۰۶. آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (۱۳۱۴)، ج۱، ص۱۰۳.
۱۰۷. حوفی، احمد محمد، الحیاة العربیة من الشعر الجاهلی، قاهره (۱۹۷۲)، ج۱، ص۳۴۸ـ۳۵۰.
۱۰۸. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ، چاپ طه عبدالرووف سعد، بیروت ۱۴۱۱، ج۳، ص۹۳ـ۹۴.
۱۰۹. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۱۲.    
۱۱۰. فتح/سوره۴۸، آیه۲۶.    
۱۱۱. احمد امین، فجرالاسلام: یبحث عن الحیاة العقلیة فی صدرالاسلام الی آخرالدولة الامویة، قاهره ۱۳۷۰/۱۹۵۰، ج۱، ص۷۸ـ۸۳.
۱۱۲. ابن تیمیّه، احمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ج۱، ص۶۹ـ۷۹.
۱۱۳. ابن تیمیّه، احمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، ج۱، ص۱.
۱۱۴. رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ج۶، ص۴۲۲ـ۴۲۳، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، مصر ۱۳۷۵، ج۶.
۱۱۵. مودودی، ابوالاعلی، تفهیم القران، ذیل مائده: ۵۰، لاهور ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
۱۱۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۱۱۷. مودودی، ابوالاعلی، تفهیم القران، ذیل مائده: ۵۰، لاهور ۱۹۴۹ـ۱۹۷۲.
۱۱۸. علی ندوی، ابوالحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱، ص۳ـ۴.
۱۱۹. علی ندوی، ابوالحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱، ص۲۵۹.
۱۲۰. علی ندوی، ابوالحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸، ج۱، ص۱۲ـ۱۶.
۱۲۱. سیدقطب، معالم فی الطریق، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۶۳.
۱۲۲. سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۲، ص۷۲۴ـ۷۳۰.
۱۲۳. سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۱، ص۲۲۲۳.    
۱۲۴. سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۱، ص۱۱۷.    
۱۲۵. سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۱، ص۱۴۲.    
۱۲۶. سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۱، ص۱۴۶.    
۱۲۷. سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷، ج۱، ص۱۵۱.    
۱۲۸. سیدقطب، معالم فی الطریق، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۲۱.    
۱۲۹. سیدقطب، معالم فی الطریق، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱.    
۱۳۰. محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۱۱.
۱۳۱. محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۱۲-۱۳.
۱۳۲. محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۴۶.
۱۳۳. محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، (قاهره) ۱۳۸۴/۱۹۶۴، ج۱، ص۳۴۷.
۱۳۴. شریعتی، علی، بازگشت، (تهران ۱۳۵۷ ش)، ج۱، ص۳۹۱.
۱۳۵. شریعتی، علی، با مخاطب‌های آشنا، تهران ۱۳۷۷ ش، ج۱، ص۷۰ـ۷۱.
۱۳۶. آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی، ج۳، ص۱۸۷.‌
۱۳۷. آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی، ج۱، ص۱۴۰.‌
۱۳۸. تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۳.‌.    
۱۳۹. حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۳۸.‌
۱۴۰. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران، سازمان انتشارات آموزش و پرورش، ۱۳۶۸، چاپ اول، ج۴، ص۲۰۰.‌
۱۴۱. نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الادب، مصر، وزارة الثقافه و الارشاد القومی، ۱۹۸۵م، الطبعه الاولی، ج۶، ص۶۷.‌
۱۴۲. فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیة، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۴م، الطبعه الاولی، ص۷۷-۱۰۵.‌
۱۴۳. ابن خلدون، عبد الرحمان بن محمد، مقدمه ابن خلدون، قاهره، ناشر مصطفی محمد، بی‌تا، ص۱۴۹.‌
۱۴۴. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، ۱۴۱۳هـ.‌ق، الطبعه الاولی، ج۴، ص۲۹۶.‌
۱۴۵. حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۳۵.‌
۱۴۶. آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م، الطبعه الاولی، ج۲، ص۳۰۳.‌
۱۴۷. آلوسی، ابو الفضل شهاب الدین محمود، بلوغ الارب، تحقیق محمد بهجة الاثری، قاهره، دارالکتب الحدیثة، ۱۹۹۲م.‌، الطبعه الاولی، ج۲، ص۳۰۳-۳۶۷.‌
۱۴۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.‌.    
۱۴۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۲۰۰۲م، الطبعه الاولی، ج۴، ص۱۵۱ به بعد.‌
۱۵۰. محبّر، محمدبن حبیب، بیروت، دارالافاق الجدیدة، ۱۹۹۸م.‌، الطبعه الاولی، ص۳۲۴.‌
۱۵۱. نساء/سوره۴، آیه۱۹.‌.    
۱۵۲. الترمانینی، عبدالاسلام، الزواج عند العرب فی الجاهلیة و السلام، دمشق، مکتبة الاسد، ۱۹۹۶م، الطبعه الاولی، ج۱۷، ص۴۷.‌
۱۵۳. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالاحیاء الکتب العربیة، ۱۹۶۱م، الطبعه الاولی، ج۱۳، ص۱۷۴.‌
۱۵۴. نحل/سوره۱۶، آیه۵۸-۵۹.    
۱۵۵. تکویر/سوره۸۱، آیه۸-۹.‌    
۱۵۶. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.‌    
۱۵۷. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، ۱۴۱۳هـ.‌ق، الطبعه الاولی، ج۱، ص۴۰.‌
۱۵۸. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۴هـ.‌ق، الطبعه الاولی، ج۱، ص۲۶۲.‌
۱۵۹. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، ۱۴۱۳ه.‌ق، الطبعه الاولی، ج۱، ص۷۳-۷۰.‌.    
۱۶۰. خرمشاهی، بهاء الدین، جاهلیت، دائرة المعارف تشیع، تهران، نشر شهید محبی، ۱۳۷۵، ج۵، ص۲۸۱.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جاهلیت»، تاریخ بازیابی ۹۵/۶/۲۸.    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جاهلیت»، شماره۴۴۴۳.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد۳، صفحه۴۲.    






جعبه ابزار