• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حوزه علمیه اصفهان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصفهان در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت عمر فتح شد
[۱] بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۰۸.
و فرمانروایان آن تا سیصد سال از طرف خلفا معین می‌شدند. لذا این شهر در زمان آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود.
[۲] کیهان، مسعود، جغرافیای کامل ایران، ج۱، ص۳۰۸.

اولین حوزه علمیه اصفهان در دوره آل بویه به درخواست ابن‌سینا از فرمانروای وقت تاسیس گردید. در دوره سلجوقیان فرهنگ مدرسه‌سازی در بین مردم ایجاد شد و این امر باعث تعدد مدارس در این دوره گردید، البته بیشتر مدارس مذهب شافعی داشتند و در دوره بعد با وجود این فرهنگ، مدارس شیعه به اوج شکوفایی خود رسیدند، تا جایی که از حکومت افشاریه تا پهلوی همیشه حوزه اصفهان در تقابل با حکومت‌های جابر و ظالم به عنوان یک قدرت ایستادگی داشت. این شکوفایی و قدرت علمی تا زمان تاسیس حوزه علمیه قم ادامه داشت ولی با تاسیس آن حوزه اصفهان تحت الشعاع حوزه قم قرار گرفت و از مرکزیت سابق آن کاسته شد.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی اجمالی اصفهان
۲ - دوره تاسیس
       ۲.۱ - حوزه معروف دوره
۳ - دوره آشفتگی
       ۳.۱ - مدارس دوره
۴ - دوره رونق
       ۴.۱ - علمای مدعو به ایران
       ۴.۲ - تالیف و ترجمه کتب
       ۴.۳ - عناوین شغلی علما
       ۴.۴ - رویارویی علما با یکدیگر
       ۴.۵ - مدارس دوره
۵ - دوره تقابل با حکومت‌ها
       ۵.۱ - دوره افشاریه
       ۵.۲ - دوره قاجار
              ۵.۲.۱ - اوضاع حوزه
              ۵.۲.۲ - علمای دوره
۶ - مشاهیر حوزه علميه اصفهان
       ۶.۱ - محمدباقر داماد
       ۶.۲ - شيخ بهايي
       ۶.۳ - محمدتقي مجلسي
       ۶.۴ - محمدباقر مجلسي
       ۶.۵ - سيدنعمت‌الله جزايري
       ۶.۶ - سيدحسن مدرس
       ۶.۷ - محمدجواد اصفهاني
       ۶.۸ - احمد بيدآبادي
       ۶.۹ - محمدعلي شاه‌آبادي
       ۶.۱۰ - حاج آقا حسين خادمي
       ۶.۱۱ - زنان عالمه
۷ - موضوعات درسی
       ۷.۱ - فقه
       ۷.۲ - علوم حدیث
       ۷.۳ - فلسفه
       ۷.۴ - طب و نجوم
       ۷.۵ - ریاضیات
۸ - عملکرد و اقدامات
       ۸.۱ - تبشیریان مسیحی
       ۸.۲ - فرق انحرافی
       ۸.۳ - ترجمه متون به فارسی
       ۸.۴ - تصوف
۹ - مدارس اصفهان
       ۹.۱ - مدارس دوران قدیم
              ۹.۱.۱ - امام‌زاده اسماعیل
              ۹.۱.۲ - جلالیه
              ۹.۱.۳ - الماسیه
              ۹.۱.۴ - ثقة الاسلام
              ۹.۱.۵ - شفیعیه
              ۹.۱.۶ - شیخ الاسلام
              ۹.۱.۷ - ملا عبدالله
              ۹.۱.۸ - نیم‌آورد
              ۹.۱.۹ - مریم بیگم
              ۹.۱.۱۰ - شاه‌زاده‌ها
              ۹.۱.۱۱ - جده بزرگ و کوچک
              ۹.۱.۱۲ - فاطمیه
              ۹.۱.۱۳ - کلباسی
              ۹.۱.۱۴ - شیخ لطف‌الله
              ۹.۱.۱۵ - نجف‌قلی بیک
              ۹.۱.۱۶ - میرزا رضی
              ۹.۱.۱۷ - میرزا تقی
              ۹.۱.۱۸ - مبارکیه
              ۹.۱.۱۹ - اسماعیلیه
              ۹.۱.۲۰ - دارالعلم
              ۹.۱.۲۱ - شاه
              ۹.۱.۲۲ - شیخ بهایی
              ۹.۱.۲۳ - عبدالله افندی
       ۹.۲ - مدارس دوران جدید
              ۹.۲.۱ - سلطانی
              ۹.۲.۲ - سید
              ۹.۲.۳ - صدر
              ۹.۲.۴ - عربان
              ۹.۲.۵ - کاسه‌گران
              ۹.۲.۶ - ناصری
              ۹.۲.۷ - نوریه
              ۹.۲.۸ - دیگر مدارس
       ۹.۳ - تدریس در مساجد
۱۰ - منابع درآمد
       ۱۰.۱ - وقف
       ۱۰.۲ - خیرین
       ۱۰.۳ - استنساخ کتب
       ۱۰.۴ - کشاورزی
       ۱۰.۵ - ملاباشی
۱۱ - فهرست منابع
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


فتح اصفهان در سال ۲۳ هجری در زمان خلافت عمر روی داد
[۳] بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۰۸.
و فرمانروایان آن تا سیصد سال از طرف خلفا معین می‌شدند. لذا این شهر در زمان آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود
[۴] کیهان، مسعود، جغرافیای کامل ایران، ج۱، ص۳۰۸.
و در عهد سلجوقیان به سرعت ترقی کرد و جزء مهم‌ترین شهرهای کشور گردید.
«ابن‌حوقل» ضمن توصیف اصفهان در نیمه دوم قرن چهارم هجری و اشاره به منسوجات ابریشمی ‌و پنبه‌ای، زعفران و میوه‌های گوناگون آن که به سایر نقاط صادر می‌شد، می‌گوید: از عراق تا خراسان شهری تجاری بزرگ‌تر از اصفهان، جز ری وجود نداشته است.
[۵] سلطان‌زاده، حسین، مقدمه‌ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ص۹۴، به نقل از صورة الارض، ص۱۰۶.

این موقعیت همچنان رو به رشد بود تا آنکه یورش تیمور سبب خرابی و سقوط تعدادی از شهر و آبادی‌های ایران شد. وی در اصفهان دستور داد که مناره‌هایی از سر هفتاد هزار نفر مقتول برپا دارند.
[۶] ابن‌عبر شاه، احمد بن محمد، زندگانی شگفت‌آور تیمور، ترجمه محمدعلی نجاتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۳۹، ص۵۰ .

در سال ۱۰۰۰ق، پایتخت صفویه از قزوین به اصفهان منتقل شد و اصفهان بار دیگر از آبادترین شهرهای ایران گردید و علاوه بر مرکز سیاسی – اجتماعی، مرکز فرهنگی – علمی نیز به شمار آمد و حوزه‌ای بزرگ با دانشمندانی والا مقام به جهان شیعه ارزانی داشت.


بر اساس آنچه در تاریخ نقل گردیده، نخستین دوره از ادوار حوزه علمیه اصفهان به زمان سلطنت آل بویه می‌رسد. زمانی که ابوجعفر علاءالدوله کاکویه فرمانروای اصفهان بود، «ابن‌سینا» نزد وی رفت.
[۷] فقیهی، اصغر، آل بویه، ص۳۰۱.
مدرسه اصفهان یادگار آن دوره است.

۲.۱ - حوزه معروف دوره

مدتی که ابوعلی سینا در زمان امارت علاءالدوله کاکویه دیلمی در اصفهان، در خدمت او بود، با وجود مشاغل وزارتی، به تدریس هم می‌پرداخت. گنبدی موسوم به ابوعلی علایی در محله «در دشت» و در نزدیکی مدرسه شفیعیه اصفهان موجود است که گفته‌اند مدرس ابوعلی سینا و متعلق به مدرسه‌ای در آن هنگام بوده است.
[۸] سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ص۹۹.
[۹] نعمان، شبلی، آموزش قدیم در کشورهای اسلامی، ترجمه فخر داعی، آموزش و پرورش، سال نهم، شماره ۳، ص۳۰.
[۱۰] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، ص۴۳۱.

«ابوعبدالله معصومی از محققان و حکمای بزرگ اسلام است که در علوم حکمت و فلسفه استاد مسلم بود. تولّدش در اصفهان اتفاق افتاد و در آن سامان به تحصیل دانش پرداخت و در علوم طبیعی و علوم اسلامی تبحّری تام یافت.
هنگام توقف شیخ الرئیس ابوعلی سینا در اصفهان، ابوعبدالله پیوسته جلیس و مصاحب او بود و به تکمیل مقامات فلسفی خود پرداخت. شیخ پیوسته او را بر سایر شاگردان ترجیح می‌داد. گویند وقتی ابوریجان بیرونی هیجده مسأله نزد شیخ الرئیس فرستاد که آنها را جواب گوید، او به ابوعبدالله محوّل کرد و این دلیل وسعت فکر و نظر او در مسایل فلسفه است. وفات او حدود نیمه قرن پنجم اتفاق افتاد. از وی تالیفات بسیاری به یادگار باقی مانده است. از جمله کتابی است در «مفارقات عقلیه و اعداد عقول و اعداد مبدعات
شیخ الرئیس رساله‌ای در عشق به نام او نوشته و درباره او چنین گفته است:
«ابوعبدالله منی بمنزلة ارسطاطالیس من افلاطون؛ ابوعبدالله در نزد من همان مقامی‌ را داراست که ارسطو پیش افلاطون داشت.»
[۱۱] هنرفر، لطف‌الله، اصفهان، ص۲۱۰ و ۲۱۱.



این دوره همزمان با عصر سلجوقیان است. در این عصر از طرف خواجه نظام الملک، نهضت احداث مدارس و رقابت‌های مذهبی – سیاسی مطرح شد، به این سبب تاریخ حوزه شیعه چندان مشخص نیست. هر چند مؤلف تاریخ مدارس ایران، به شش مدرسه در این عصر اشاره کرده است ولی شیعی بودن آنها محل تردید است.
می‌توان گفت ایران از نیمه دوم قرن پنجم هجری از حمله مغول تا زمان غازان‌خان از پادشاهان ایلخانی (۶۹۴-۷۰۳) در آشفتگی سیاسی و فرهنگی به سر می‌برد. تا اینکه وی قدرت را به دست گرفت و از مذهب بودایی به آیین اسلام گروید و محمود خوانده شد و از اطاعت‌خان بزرگ مغول مستقر در چین سرپیچید. غازان‌خان برای بهبود وضع کشور یک سری اصلاحات دامنه‌دار و قوانین و قواعدی را وضع نمود که نتایج درخشانی به بار آورد.
[۱۲] هنرفر، لطف‌الله، اصفهان، ص۱۶۰.
[۱۳] اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه دکتر محمود میرآفتاب، ص۳۱۵.

به پیروی از غازان‌خان قریب صدهزار نفر از مغول، اسلام آوردند
[۱۴] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۵۶.
و جانشین وی اولجایتو (۷۰۳-۷۱۶) به مناسبت تعلقی که به مذهب شیعه داشت، از سوی شیعیان، محمد خدابنده لقب یافت.
[۱۵] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۳۰۸.

بدین ترتیب تا انقراض سلسله ایلخان ایران، آیین اسلام مذهب رسمی دولت و حکومت ایلخان و بر اساس شرع و آداب اسلامی مبتنی گردید و اطاعتی که تا این تاریخ ایلخانان ایران نسبت به قاآن‌خان بالیغ داشتند از میان رفت و به تدریج رابطه بین‌خان بالیغ و دربار ایلخانی مقطوع گردید.
[۱۶] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۵۹.


۳.۱ - مدارس دوره

مدارس حوزه علمیه اصفهان در این عصر بدین قرار است:

۱-۲- مدرسه باباقاسم – مدرسه امامیه
۲-۳- مدرسه جنب مسجد جمعه
۳-۴- مدرسه عصمتیه
۴-۵- مدرسه در دشت
۵-۶- مدرسه شهشهان
۶-۷- مدارس صدرالدین علی – شامل سه مدرسه
۷-۸- مدرسه اوزون حسن
۸-۹- مدرسه باقريّه
۹-۱۰- مدرسه ترک‌ها
۱۰-۱۱- مدرسه درب کوشک
۱۱-۱۲- مدرسه خواجه ملک مستوفی


این دوره یکی از پر رونق‌ترین دوره‌های حوزه علمیه اصفهان است. با دعوت علما و دانشمندان جبل عامل به ایران و مرکزيّت یافتن اصفهان در عهد صفوی، حوزه علمیه اصفهان به اوج شکوفایی رسید. نقطه مقابل دوره رونق – که نهضت احداث مدارس از سوی خواجه نظام الملک برای ترویج مذهب شافعی به وجود آمده بود – در سومین دوره از حوزه اصفهان نهضت احداث مدارس علمیه شیعی روی داد و ده‌ها مدرسه در دور افتاده‌ترین نقاط ایران بنیان نهاده شد. لیکن شیوع خرافات و فساد اخلاق و روی آوری به دنیا و مظاهر مادّی، بی‌توجهی به علوم و ادبيّات عوامل انحطاط صفویه را فراهم ساخت.
جبل عامل که از دیرباز دانشگاه شیعه امامیه و مرکز پرورش دانشمندان و فرزانگان در علوم مختلف اسلامی‌ چون حدیث و فقه، تفسیر و کلام و اخلاق بود، با گرایش شاه اسماعیل به تشیع و دعوت فقهای شیعه از آن سامان، زمینه‌ساز رونق تفکر شیعی گردید. هر چند سابقه تشیع در ایران از قرن اوّل و دوم هجری است و شهید اول کتاب «اللمعة الدمشقیة» را در مقابل درخواست حاکم خراسان «نجم‌الدین علی بن المؤید علوی طوسی» حاکم بین سال‌های ۷۶۶-۷۸۳ هجری به ایران ارسال نمود.
[۱۷] المهاجر، جعفر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، ص۶۶.


۴.۱ - علمای مدعو به ایران

با دعوت ایرانیان از علما برای چندمین بار، در نهایت علما به دعوت ایرانیان پاسخ مثبت داده و از دیار مختلف به ایران آمدند. از آن جمله‌اند:

۱- علی بن عبد العالی الکرکی (۸۷۰-۹۴۰ق)
۲- کمال‌الدین درویش محمد بن الحسن العاملی
۳- علی بن هلال الکرکی (متوفی ۹۹۳ق)
۴- حسین بن عبدالصمد الجبعی (۹۱۸-۹۴۸ق)
۵- بهاءالدین العاملی (۹۵۳ – ۱۰۳۰ق)
همچنین برای نشر تفکر شیعی و مذهب تشیع در ایران لازم بود حرکتی فرهنگی در پی ترجمه و تألیف فراهم آید که با حضور دانشمندان جبل عامل به ایران این حرکت سرعت پذیرفت.

۴.۲ - تالیف و ترجمه کتب

این دوره در گسترش اعتقادات شیعه و فقه و حدیث و ریاضیات و هیأت و دیگر علوم و نهضت فرهنگی و نشر مذهب تشیع گام‌های بلندی را برداشت، چنان‌که کتب سه گانه حدیث در این عصر تألیف گردید. البته بعضی از کتب نیز ترجمه شدند از جمله کتبی که در این دوره ترجمه شد تا اصول اعتقادات شیعه را بیان دارد و به فروع احکام آشنا سازد کتاب‌های زیر است:

۱-کشف الغمه فی معرفة الائمه
۲- وسیلة النجاة در معرفت اعتقادات، از شیخ صدوق، ترجمه زواره‌ای
۳- صحیفه سجادیه، ترجمه ملا محمدصالح بن محمدباقر روغنی قزوینی
۴- شرح اربعین حدیث، ترجمه کتاب اربعین حدیث شیخ بهایی، مترجم سیدمحمد بن محمدباقر حسینی خاتون‌آبادی
۵- تفسیر منهج الصادقین، فتح‌الله بن شکرالله کاشانی، به فارسی
۶- شرح نهج البلاغه، فتح‌الله کاشانی به فارسی
۷- مفتاح النجاح، ترجمه کتاب عدة الداعی، احمد بن فهد حلی – از علی بن حسین زواره‌ای
۸- وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق)
۹- الوافی، فیض کاشانی (۱۰۱۰-۱۰۹۰ق)
۱۰- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی – الثانی (۱۰۳۷-۱۱۱۱ق)

۴.۳ - عناوین شغلی علما

صفویه دولتی برخاسته از «تصوف» بود که صورت روحانی آن تبدیل به سیستم سیاسی روحانی شده و پیروزی آنان را فراهم ساخته بود و «قطب» آنان با «امام» شیعیان مفهوم واحدی را در امور سیاسی به نظر می‌آورد؛ لیکن محدوده امام هر قطبی را نمی‌گرفت و ولایت نمی‌توانست به هر مرشدی تعلق گیرد. از این رو و در دولت صفوی سه قدرت نمایان شد.
۱- تصوف
۲- سلطنت و شاه
۳- فقهای امامیه به عنوان نایب امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)
دولت صفوی، از جمله شاه اسماعیل برای اداره جامعه اسلامی نیاز به فقیهی داشت تا هماهنگ با او در حیطه امور دینی این جامعه به کار پردازد و مشروعیت رژیم را فراهم سازد. بدین جهت از میان فقهای موجود یکی را به عنوان «صدر» برگزید. و به دلیل همین نیاز و نیز دعوت او و فرزندش طهماسب بسیاری از فقهای لبنان به ایران مهاجرت کردند.
با هجرت «محقق کرکی» و حضور در ایران، از آنجایی که مرتبه علمی‌ او فزون‌تر از «صدر» بود، عنوان «شیخ الاسلام» به وی دادند. صدر با کارهای اداری درآمیخته بود ولی شیخ الاسلام بیشتر جنبه مذهبی و مقام افتاء داشت.
همچنین از دیگر عناوینی که در دوره صفوی رایج بود، عناوین «مجتهد»، «پیش‌نماز»، «مدرس»، «قاضی» و «مفتی» است که هر یک موقعیت دینی و اجتماعی خاص داشته‌اند.

۴.۴ - رویارویی علما با یکدیگر

یکی از مشکلاتی که در دوره صفویه روی نمود، مقابله برخی از دانشمندان با بعضی دیگر بود؛ به گونه‌ای که اخباریین در مقابل اصولیین و فلاسفه ایستادند و باعث گسیختگی فرهنگی و اعتقادی در جامعه شدند. اخباریان و پیش‌تر، فقها به عنوان شیخ الاسلام در نظام حکومتی صفویه به ایفای نقش پرداختند. غفلت با دنیاطلبی اواخر عهد صفوی درهم آمیخت و جمود فکری و رکود سیاسی را پیش آورد و صفویه پس از چندی کار خویش را پایان یافته دیدند.
این در حالی بود که کسی می‌تواند منصب نایب الامامی را به خود اختصاص دهد که در تمامی‌ علوم اسلام و رموز و دقایق آن تخصص و تبحر داشته باشد و قرآن و سنت را آن طور که باید، دریابد.
[۱۸] رک: مهاجر، جعفر، الهجرة العاملیه، فصل «الحرکة الاخباریة المعارضة لملجتهدین»، ص۱۹۹.
[۱۹] جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، فصل در رساله مجلسی درباره حکما، اصولیین و صوفیه» ص۲۶۰.
[۲۰] جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، فصل انتقاد از دانشوران دوره صفوی، رساله‌ای از فیض کاشانی «الکلمات اطریقة فی منشاء اختلاف الامة المرحومة»، ص۳۵۷.


۳.۱ - مدارس دوره

مدارس این دوره عبارتند از:

۱- مدرسه ذوالفقار
۲- مدرسه اسفندیار بیک
۳- پریخان‌ خانم
۴- زینب بیگم
۵- عباس ناصری
۶- سلیمانیه
۷- میرزاخان
۸- ساروتقی
۹- فاطمیه
۱۰- آقاکافور
۱۱- دده خاتون
۱۲- شفیعیه – در محله «دردشت»
۱۳- عربان
۱۴- ملا عبدالله
۱۵- گچ کنان
۱۶- مقصود عصار
۱۷- باغ سهیل
۱۸- آقانور جولا
۱۹- کوچه آقامله
۲۰- آقا شیرعلی
۲۱- وزیر
۲۲- جعفریه
۲۳- دارالبطیخ
۲۴- گلگوز
۲۵- صفوی
۲۶- خواجه محرّم
۲۷- جدّه بزرگ
۲۸- جدّه کوچک
۲۹- میرزا تقی
۳۰- حاجباقر مه‌آبادی
۳۱- کاسه گران
۳۲- ایلچی
۳۳- میرزاحسین
۳۴- الماسیه
۳۵- شفیعیه – در محله احمدآباد
۳۶- شیخ علی‌خان زنگنه
۳۷- خواجه محبت
۳۸- مبارکه
۳۹- محرمیه
۴۰- آقا کمال خازن
۴۱- مرتضویه
۴۲- نجفقلی بیک
۴۳- جلالیه
۴۴- نوریه
۴۵- مریم بیگم
۴۶- اسماعیلیه
۴۷- قاسمیه هاشم
۴۸- سلطانی چهارباغ
۴۹- نیم آورد
۵۰- شمس آباد
۵۱- شاهزاده
۵۲- افندی
۵۳- میرزامهدی
۵۴- صدر بازار
۵۵- صدر خواجو
۵۶- پاقلعه
۵۷- کلباسی
۵۸- مسجد سيّد


چهارمین دوره از حوزه علمیه اصفهان برابر است با حکومت‌های افشار، زند، قاجار و پهلوی. حُكّام این رژیم‌ها، افرادی نالایق و فرومایه و توجهی به فرهنگ و علوم نداشته‌اند و بلکه تنها هدفشان «انباشتن خزاین» (ژنرال گاسپار دروویل که مدت‌ها در ایران حضور داشت و با فتحعلی شاه از نزدیک آشنا بود، در مورد خست او می‌گوید: «بخل و خست فتحعلی شاه نامنتها است، گویی لذتی جز روی هم انباشتن خزاین ندارد. او همه ساله ده تا دوازده میلیون فرانک جواهر گران‌بها می‌خرد و آنها را در صندوق‌ها روی هم می‌ریزد. ضمناً طلای بی‌حسابی نیز جمع آوری می‌کند. از این رو شکی نیست که به زودی زود کشور خویش را دچار ورشکستگی خواهد کرد.»)
[۲۱] دروویل، گاسپار، سفرنامه دروویل، ترجمه جواد یحیی، ص۱۸۱.
و «دادن امتیاز» به کشورهای خارجی است.‌ (از جمله امتیازات، اعطای امتیاز رویتر بود که به نهضت تنباکو انجامید.)
فقر اقتصادی منجر به قبول هر نوع قراردادی با دولت‌های بیگانه شد و تهاجم فرهنگی را به همراه خود روانه کشور کرد. از جمله قراردادها قبول تأسیس مدارس خارجی در ایران بود که برخی از کشورها چون انگلیس، آلمان، فرانسه و روسیه در ایران دایر کردند.
مدرسه «ستاره صبح» از جمله مدارسی بود که در ماه سپتامبر سال ۱۹۱۰م در اصفهان گشایش یافت در حالی که «مدرسه جلفا» پیشتر در این شهر مشغول تربیت دانش آموزان خود بود.
[۲۲] غفاری، ابوالحسن، تاریخ روابط ایران و فرانسه، ص۱۵۵.

البته باید خاطر نشان ساخت که دانشمندان تقوا پیشه و فرزانگان اصفهان در این دوره بسان شمع سوختند تا پرچم علم و دین را افراشته نگاه دارند و استوار چون کوه به حیات علمی‌ خویش ادامه دادند، چنان‌که بزرگانی نیز چون آیت‌الله مجاهد شهید سیدحسن مدرس و آیت‌الله بروجردی را در خود پرورید و به جهان ارزانی داشت. سپس به اصرار مردم تهران به این شهر بازگشتند و مبارزه بر ضد احمد شاه و رضاخان را ادامه دادند. چنانکه رضاخان هیچ گاه نتوانست مسجد و سخنرانی ایشان را به تعطیل کشاند.

۵.۱ - دوره افشاریه

در پی تصرف اصفهان به دست محمود افغان و سپس به قدرت رسیدن نادر شاه افشار (حک ۱۱۴۸ـ۱۱۶۱) و ناامن شدن این شهر، حوزه اصفهان رونق پیشین خود را از دست داد، چنان که شماری از علما ناچار از مهاجرت به شهرهای دیگر شدند.
[۲۳] محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۲، ص۳۶۰ـ۳۶۲.
با این همه، حوزه اصفهان با بهره‌گیری از میراث گران‌بها و پربار علمی ‌عصر صفوی، باز هم به حیات خود، هر چند با افت و خیزهایی، ادامه داد.
برخی از علما و مدرّسان این دوره حوزه اصفهان عبارت‌اند از:

محمدباقر بن حسن خلیفه سلطانی (زنده در ۱۱۴۸)، شاگرد محمدباقر مجلسی که تعلیقات علی شرح اللمعة از آثار اوست.
محمدتقی بن محمدکاظم الماسی شمس‌آبادی (متوفی ۱۱۵۹)، شاگرد محمدباقر مجلسی که نماز جمعه و جماعت در جامع عباسی در زمان نادر شاه بر عهده او و مرجع طلاب در فقه و حدیث بود.
[۲۷] قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، ج۱، ص۸۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
[۲۸] محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۲، ص۸۸.

ملا اسماعیل بن محمدحسین خواجویی (متوفی ۱۱۷۳)، حکیم و متکلم و صاحب‌ نظر در فقه و حدیث و تفسیر که کرسی تدریس فلسفه داشت و گفته شده است سی بار شفای ابن‌سینا را تدریس و مطالعه کرد.
از جمله شاگردان او محمدمهدی نراقی، محمد بیدآبادی و ابوالقاسم مدرس اصفهانی بوده‌اند.
خواجویی حواشی زیادی بر کتاب‌های فقهی و فلسفی نوشته است.
[۲۹] قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.

ملا محراب گیلانی (متوفی ۱۲۱۲ یا ۱۲۱۷) نیز از حکما و عرفای اصفهان بود و نزد محمد بن رفیع بیدآبادی و ملا اسماعیل خواجویی شاگردی کرد و خود استاد حاجی محمدابراهیم کلباسی بود.
[۳۱] آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۱، ص۲۹۲، قسم ۳، چاپ حیدر محمدعلی بغدادی و خلیل نایفی، قم ۱۴۲۷.

هم‌چنین ابوالقاسم جعفر بن حسین خوانساری (متوفی ۱۲۴۰) فقیه برجسته، جد صاحب روضات الجنات، پس از تحصیل مقدمات نزد پدرش در خوانسار به اصفهان رفت و در مدرسه چهارباغ، حکمت و کلام را نزد ابوالقاسم خاتون‌آبادی مشهور به مدرس و دیگر علمای اصفهان آموخت. وی از سیدمحمدمهدی بحرالعلوم اجازه روایت داشته است.

۵.۲ - دوره قاجار

در دوران قاجاریه (حک: ۱۲۱۰ـ۱۳۴۴) نیز کرسی تدریس فقه و اصول در حوزه علمیه اصفهان پر رونق بود.

۵.۲.۱ - اوضاع حوزه

در این دوره بیش‌تر عالمان تحصیلات و سطوح را در این شهر فرا می‌گرفتند و برای تکمیل تحصیلات به حوزه نجف که از نو رونق یافته بود مهاجرت می‌کردند.
البته برخی از آنان پس از کسب درجه اجتهاد و نایل شدن به مراتب بالای درسی به اصفهان باز می‌گشتند و به تدریس و تصدی دیگر شئون دینی می‌پرداختند.
همین رفت و آمد سبب شد که اصفهان هم‌چنان در پرورش مجتهدان مبرِّز پیش‌گام بماند.

۵.۲.۲ - علمای دوره

فقیه اصولی مشهوری چون سیدمحمد مجاهد، فرزند سیدعلی طباطبائی صاحب ریاض و نواده وحید بهبهانی، که خود در درس اجتهادی جدّ و پدرش شرکت کرده و جایگاهی معتبر داشت، به اصفهان آمد و چند سال، تا هنگام درگذشت پدرش (۱۲۳۱)، به تربیت طلاب همت گماشت.
ملا علی بن ملا جمشید نوری (متوفی ۱۲۴۶) حکیم مشهور که تحصیلات دینی خود را در مازندران و قزوین آغاز کرده بود، به اصفهان رفت و نزد آقا محمد بیدآبادی تحصیل خود را ادامه داد.
وی سپس به تدریس علوم عقلی در اصفهان پرداخت و شاگردان زیادی تربیت کرد.
ملا علی نوری چندین حاشیه بر کتاب‌های ملاصدرا، تفسیری منظوم بر سوره حمد و کتابی در رد پادری نصرانی نوشت.
محمدتقی بن محمدرحیم اصفهانی (متوفی ۱۲۴۸) که به دلیل تألیف کتاب مفصّل هدایة المسترشدین در شرح معالم الاصول، به صاحب حاشیه مشهور شده، فقیه و اصولی و مدرّس برجسته‌ای است که در اصفهان شاگردان زیادی پرورش داد.
وی داماد شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۲۸) و جد اعلای‌ خاندان آقانجفی و مسجد شاهی‌های اصفهان است.
او اصالتاً اهل ایوانکی ورامین بود که برای تحصیل به عتبات رفت و در کربلا، نجف و کاظمین تحصیل کرد.
پس از حمله وهابیت به کربلا در ۱۲۲۱، احتمالا قبل از ۱۲۲۵ به ایران (اصفهان) مهاجرت کرد.
در مسجد ایلچی اصفهان در درس او حدود چهارصد نفر شرکت می‌کردند.
[۳۵] مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۳۲، قم ۱۳۶۷ش.
[۳۶] مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۳۸، قم ۱۳۶۷ش.
[۳۷] مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۴۴، قم ۱۳۶۷ش.
[۳۸] مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۴۶، قم ۱۳۶۷ش.

در واقع، از این زمان به بعد، اصفهان رسماً از حوزه‌های تابع نجف شد و استادان درس‌ آموخته نجف با استقرار در این شهر، دستاوردهای علمی‌ خود را در اختیار طلاب می‌گذاشتند.


حوزه علميه اصفهان از جمله حوزه هاي نادري است كه بيشترين مهاجرت علمي علما و دانشمندان اسلامي را به خود پذيرفته و از حوزه‌هاي علميه شيعه بسان «جبل عامل لبنان»، «احساء» و «بحرين» بهره ها برده و دانش‌ها اندوخته است. در اين مجال به برخي از رجال اين حوزه اشاره مي‌كنيم:

۶.۱ - محمدباقر داماد

فيلسوف فرزانه محمدباقر داماد (۹۶۹ـ۱۰۴۱ق) فرزند ميرمحمدحسين استرآبادي و دخترزاده محقق ثاني علي بن عبدالعالي كركي (متوفي ۹۴۰) از بزرگ دانشمندان حوزه علميه اصفهان است كه در عهد صفوي تربيت شاگرداني بسان ملاصدراي شيرازي را برعهده گرفته است.
«قبسات»، «جَذَوات»، «ايقاظات» و «شارع النجاة» از جمله تأليفات اين حكيم الهي است.

۶.۲ - شيخ بهايي

بهاءالملة و الدين محمد بن حسين مشهور به شيخ بهايي (۱۰۳۰ق) در روستاي (جبع) به دنيا آمد و به همراه پدر، راه ايران را در پيش گرفت تا در نشر معارف علوي گام نهد و علاوه بر رسيدگي به امور سياسي ـ اجتماعي به تدريس فقه و اصول و فلسفه در حوزه علميه اصفهان مشغول بود و علوم نقلي و عقلي را به خوبي آموخته و در تدريس و تأليف دانشمندان موفق بود.
ده‌ها كتاب و رساله از وي باقي است كه مي‌توان به «جامع عباسي» و «حبل المتين» در فقه، «عروة الوثقي» و «عين الصلاة» در تفسير، «اربعين» و «شرح و حاشيه من لايحضره الفقيه» در حديث اشاره كرد. وي در رياضيات و نجوم و آنچه كه امروز به روان‌شناسي شناخته مي‌شود داراي تأليفاتي است و در هنر معماري دست داشت.

۶.۳ - محمدتقي مجلسي

ملا محمدتقي مجلسي پدر علامه محمدباقر مجلسي و از شاگردان شيخ بهايي است. «احياء الاحاديث»، «الاربعون حديثا»، «حاشيه صحيفه سجاديه»، «روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه»، «شرح زيارت جامعه»، «شرح فارسي و عربي بر صحيفه سجاديه» از جمله آثار اوست.

۶.۴ - محمدباقر مجلسي

علامه محمدباقر مجلسي (۱۰۳۷ـ۱۱۱۱ق) از دانشمندان عهد صفوي است كه در احياي احاديث اهل بيت (عليهم السلام) تلاشي بسيار نموده است. علامه مجلسي به شرح و تفسير كتب اربعه چون اصول كافي دست زد كه «مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول» از اين نوع است. وي دست به تأليف كتاب وزين «بحارالانوار» زد كه جهاني از چنين همتي حيران است.
كتاب بحارالانوار بالغ بر يكصد جلد است كه در آن احاديث پيامبر خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) و ائمه طاهرين (عليهم السلام) جمع آوري شده است. وي براي نشر مذهب تشيع علاوه بر تأليف كتب عربي، برخي از تأليفاتش را به زبان فارسي نگاشت. «حق اليقين»، «عين الحيوة»، «حلية المتقين»، «حيوة القلوب»، «مشكوة الانوار» و «جلاء العيون» از آن قسم است.

۶.۵ - سيدنعمت‌الله جزايري

سيدنعمت‌الله جزايري از شاگردان علامه مجلسي بود كه در هنگام تأليف «بحارالانوار» از سوي استاد، وي در خدمت او به تحصيل و تدوين حديث اشتغال داشت. در دوران حياتش علاوه بر منصب شيخ الاسلامي در جنوب ايران، به تأليف بيش از پنجاه اثر پرداخت، كه «انوار النعمانية» و «نور المبين في قصصالانبياء و المرسلين» از آن جمله است.

۶.۶ - سيدحسن مدرس

آيت‌الله مجاهد سيدحسن مدرس (۱۲۸۷ـ۱۳۵۷ق) در قريه «سرابه كچو» از توابع اردستان تولد يافت و پس از فراگيري علوم از پدر در چهارده سالگي راهي حوزه علميه اصفهان گرديد و از مجتهدان عصر بهره برد و در علوم عقلي و نقلي به مدارج عالي نايل آمد و آنگاه راهي عتبات عاليات شد تا از محضر آيات عظام ميرزا حسن شيرازي و آيت‌الله سيدمحمد كاظم يزدي استفاده نمايد.
پس از چندي به اصفهان برگشت و در مدرسه «جدّه كوچك» به تدريس فقه و اصول اشتغال ورزيد. و بر حسب امر آيات عظام نجف اشرف براي نظارت بر مجلس شوراي اسلامي به تهران آمد. بارها مورد حمله دشمن واقع شد و سرانجام مسموم و شهيد گرديد.

۶.۷ - محمدجواد اصفهاني

آيت‌الله ميرزا محمدجواد اصفهاني (۱۲۴۰ـ۱۳۱۲ق) در اصفهان متولد شد و در همان جا به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و پس از چندي به عتبات عاليات رفت. از اساتيد حوزه علميه نجف بهره برد و از حضرت علامه آيت‌الله شيخ محمدحسن نجفي، صاحب جواهر، درجه اجتهاد گرفت و به اصفهان بازگشت.
در سال ۱۳۰۴ق ناصرالدين شاه وي را از اصفهان به تهران تبعيد كرد تا مانع اجراي حدود از سوي ايشان گردد، اما با اين تبعيد، مبارزات اين فقيه متقي پايان نيافت و در طول اقامتشان در تهران نيز ادامه پيدا كرد. معظم له پدر ميرزا محمدعلي ـ معروف به شاه‌آبادي ـ است.
وي داراي تأليفات عديده‌اي است كه مي‌توان به «بساتين الرياحين»، «كنوز الليالي»، «السراج الوهاب في شرح نتايج الاصول» و «الرياحين» اشاره نمود كه سه كتاب اول در اصول و كتاب چهارم در فقه است. وي در اصفهان دار فاني را وداع گفته است.

۶.۸ - احمد بيدآبادي

آيت‌الله ميرزا احمد بيدآبادي (۱۲۷۹ـ۱۳۵۷ق) در اصفهان متولد شد و به تحصيل علوم پرداخت و از آيات و اساتيد حوزه علميه اصفهان، «آيت‌الله سيداحمدباقر موسوي خوانساري»، «علامه سيدمحمدهاشم موسوي خوانساري چهار سوقي» و والد معظمش «آيت‌الله ميرزا محمد جواد» اجازه اجتهاد دريافت داشت.

۶.۹ - محمدعلي شاه‌آبادي

آيت‌الله ميرزا محمدعلي شاه آبادي (متوفي ۱۳۶۹ق) فرزند آيت‌الله ميرزا محمدجواد اصفهاني است كه در اصفهان متولد شد و از محضر پدر و برادر خويش كسب فيض نمود و در حوزه علميه تهران به تحصيل فقه و اصول و فلسفه و عرفان پرداخت و از اساتيدي چون «آيت‌الله ميرزا حسن آشتياني»، «ميرزا ابوالحسن حكيم» مشهور به «ميرزاي جلوه» و «ميرزا هاشم گيلاني» بهره برد و به درجه اجتهاد رسيد.
آنگاه به حوزه علميه نجف رفته، از محضر آخوند خراساني، شيخ فتح‌الله شريعت اصفهاني، آيت‌الله ميرزا حسن خليلي كسب فيض كرد و پس از فوت آخوند خراساني در حوزه علميه سامرا به تدريس فقه و اصول و فلسفه پرداخت و خود در درس آيت‌الله ميرزا محمدتقي شيرازي ميرزاي دوم حاضر شد.
پس از مدتي به ايران آمد و در تهران اقامت گزيد. از آن همه، اجازه اجتهاد ميرزاي شيرازي كه به ايشان داده محفوظ مانده است. وي يكي از شش نفري است كه آيت‌الله ميرزامحمدتقي شيرازي به او اجازه اجتهاد داده است.
[۳۹] استادزاده، سعید، نشريات حوزه علميه شهيد شاه‌آبادي، ص۳۹.

«شذرات المعارف»، «رشحات البحار»، «مفتاح السعادة في احكام العبادة»، «حاشيه نجاة العبادة»، «رسالة العقل و الجهل»، «چهار رساله در نبوت و ولايت عامه و خاصه»، «منازل السالكين»، «حاشيه كفاية الاصول» و «حاشيه فصول الاصول» از جمله تأليفاتي اين فقيه، اصولي و عارف فرزانه است.

۶.۱۰ - حاج آقا حسين خادمي

آيت‌الله حاج آقا حسين خادمي (۱۳۱۹ـ۱۴۰۵ق) فرزند آقا سيدجعفر خادم‌الشريعه بود كه در اصفهان تولد يافته و به تحصيل علوم پرداخته است. آنگاه در پي تكميل تحصيلات حوزوي راهي نجف اشرف شد و از آيات عظام ميرزا محمدحسين ناييني، آقا ضياءالدين عراقي و آقا سيدابوالحسن اصفهاني و آيت‌الله سيدابوتراب خوانساري و آيت‌الله شيخ محمدجواد بلاغي، فقه و اصول، رجال، درايه، كلام، ملل و نحل را فرا گرفت. در ۲۶ سالگي به مقام اجتهاد نايل آمد و به موطن خويش بازگشت و تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرد. وي معتقد بود «طلبه تا به درس مشغول نشده تحصيل علم برايش واجب كفايي است ولي پس از شروع بدان واجب عيني مي‌شود.»
در سال ۱۳۴۲ هنگامي كه حضرت امام به دست رژيم دستگير و به تهران اعزام شد، به پيشنهاد آيت‌الله ميلاني در تهران پيرامون مرجعيت امام سخن گفت و در پنجم رمضان ۱۳۵۷ش‌ خانه معظم له از سوي مأموران رژيم شاه تحت محاصره قرار گرفت و عده‌اي نزديك منزل ايشان به شهادت رسيدند. در دوره هاي اول و دوم مجلس خبرگان نماينده مردم استان اصفهان گرديد تا آنكه در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳ش (۱۴۰۵ق) به ديار ابدي شتافت.
تقريرات فقه مرحوم ناييني در صوم و صلاة، تقريرات اصول و حاشيه بر طهارت و صلاة حاج آقا رضا همداني از جمله تأليفات اين فقيه فرزانه است.

۶.۱۱ - زنان عالمه

از دیرباز بیوت آیات عظام و دانشمندان اسلامی، مراکز تعلیم و تربیت بوده و این آموزش به گروهی خاص، اختصاص داده نشده است. بر پایه همین امر از میان این‌ خاندان‌ها علم و فضیلت زنان دانشمندی در فقه و اصول و حدیث و ... برخاسته‌اند. ‌خاندان پر فضیلت علامه مجلسی از این قبیل است.
در دوره اخیر از «بانوی مجتهد ایرانی، بانو نصرت امین» که از جمله دانشمندان و نویسندگان توانایی حوزه اصفهان است، باید نام برد.
«اربعين الهاشميه»، «تفسير مخزن العرفان» در پانزده جلد، «ترجمه تهذيب الاخلاق» و «نفحات الرحمانيّة» از جمله تأليفات اين بانوي دانشمند است.
بانوي اصفهاني پس از رسيدن به مدارج عالي به تأسيس مدارس نيز همت گمارد كه مي‌توان از دو مدرسه زير نام برد:

۱. «دبيرستان دخترانه امين» تاسيس در سال ۱۳۴۴ش.
۲. «مكتب فاطمه (سلام‌الله‌عليها)»، كه خود ايشان در آن تدريس مي‌كردند.
«علويه زينب السادات همايوني»، «علويه عفت‌الحاجيه افتخار امين» و «فخرالسادات ابطحي» از جمله شاگردان فاضل مكتب بانوي ايراني هستند.
اين بزرگ بانوي ايراني در سال ۱۴۰۳ق (۲۳ خرداد ۱۳۶۳ش) دار فاني را وداع گفت.


برای مدارس علمیه از جمله حوزه علمیه اصفهان علومی تدوین شده بود که در ذیل به آنها اشاره می‌کنیم.

۷.۱ - فقه

در حوزه اصفهان مثل سایر حوزه‌ها محور آموزش‌ها فقه بوده است.
تدریس علم فقه در حوزه اصفهان با اقامت ملا عبداللّه تستری در این شهر رواج یافت و او شاگردان زیادی از جمله محمدتقی مجلسی را پرورش داد که به رواج و ارتقای این علم در اصفهان کمک شایانی کردند.
اساساً اهمیت و اعتبار فقه، سبب شد که علم فقه و اصول از جایگاه خاصی در حوزه اصفهان برخوردار شود، به طوری که تدریس آن تا مرتبه خارج فقه و اصول تا دوران معاصر ادامه یافت.
رواج مجادلات اخباری ـ اصولی از رخدادهای مؤثر در حوزه اصفهان بود و حتی برخی اعاظم حوزه اصفهان را به جریان اخباری متمایل کرد.

۷.۲ - علوم حدیث

از ویژگی‌های بارز حوزه اصفهان توجه به حدیث و علوم حدیث است.
توجه به حدیث در حوزه اصفهان بیش از هر کس، مرهون مولی عبداللّه تستری و بهاء‌الدین عاملی بوده است و پس از این دو، مهم‌ترین نقش و تأثیر از آنِ محمدباقر مجلسی و شاگردان اوست.
یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های حدیثی شیعه یعنی بحارالانوار محصول کار محدّثان این حوزه علمیه بود و از آن پس سنّت نقل و اجازه نقل حدیث در این حوزه ادامه یافت.
علاوه بر این، نگارش شرح بر احادیث و متون حدیثی در این دوره رواج یافت.

۷.۳ - فلسفه

یکی از علومی‌ که در حوزه اصفهان رواج داشت و عالمان حوزه معمولا آن را می‌آموختند فلسفه بود.
حضور کسانی چون میرداماد (سید الفلاسفه)، میرزا ابوالقاسم میرفندرسکی، صدر‌الدین شیرازی (ملاصدرا) و آثاری که این فلاسفه تألیف کردند و نیز حواشی و شروح متعددی که در این دوره بر آثار فلاسفه پیشین نوشته شد به روشنی گواه توجه ویژه حوزه علمیه اصفهان به فلسفه است (برای مطالعه برخی از شروح و حواشی فلسفه به این منابع رجوع کنید.).
در واقع تفسیر اشراقی از فلسفه ابن‌سینا که از پیش توسط کسانی چون سهروردی، غیاث‌الدین منصور و دیگران آغاز شده بود، در اصفهان به همت کسانی چون میرداماد و ملاصدرا، به اوج خود رسید و یکی از ویژگی‌های فلسفه دوره صفویه شد.
سنّت تدریس فلسفه در اصفهان تا دوران معاصر نیز ادامه یافت و کسانی چون حاج ‌آقا رحیم ارباب به تدریس این دانش اهتمام داشتند. جلال‌الدین همایی از تربیت شدگان اوست.

۷.۴ - طب و نجوم

علومی ‌مانند طب و نجوم نیز در حوزه اصفهان تدریس می‌شد.
برخی از عالمان حوزه در علم طب صاحب تألیف بوده‌اند. هم چون میرزا حسین طبیب که فردی عالم و فقیه بوده از اطبای دوره صفوی در اصفهان به شمار می‌رود.
[۴۲] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۴۸۵، اصفهان ۱۴۱۸.

شرف‌الدین حسن اصفهانی معروف به حکیم شفایی (متوفی ۱۰۳۷) ادیب، متکلم و حکیمی‌ فاضل و معاصر شیخ بهائی و میرداماد بوده و تصانیفی در علم طب داشته است.
سیدمحمدباقر موسوی حکیم نیز از طبیبان شاه سلیمان صفوی صاحب کتاب الادویة القلبیة به زبان فارسی بود.
تدریس طب در اصفهان تا قرن چهاردهم نیز ادامه یافته و در این عصر در دوره اول قانونچه چغمینی و الموجَز فی القانون ابن نفیس، دوره رونق شرح ابن نفیس بر الموجز و بر اسباب و علامات نجیب‌الدین سمرقندی و قانون ابن‌سینا را می‌خوانده‌اند.
از استادان این علم آخوند ملا عبدالجواد بوده است.
[۴۵] جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۶، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.


۷.۵ - ریاضیات

از علومی‌ که در اصفهان تدریس می‌شده و عالمان زیادی به آن توجه داشته‌اند ریاضیات بوده است.
در قرن چهاردهم چهار یا پنج مدرّس ریاضیات در اصفهان خلاصة الحساب شیخ بهائی و فارسی هیئت ملا علی قوشچی و سی فصل خواجه نصیر طوسی را تدریس می‌کرده‌اند.
[۴۶] اصفهانی جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۵، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.

قطب‌الدین لاهیجی از مدرّسانِ بنام ریاضی در عهد صفوی بوده و محمدباقر مجلسی
[۴۷] مجلسی، محمدباقر، کتاب الاربعین، ج۱، ص۱۹۲، قم ۱۳۵۸ش.
از او با عنوان «استاذنا فی الریاضیات» نام برده است.
[۴۸] طارمی‌راد، حسن، ج۱، ص۱۲، پانویس ۹، علامه مجلسی، تهران ۱۳۷۵ش.



وقتی به عملکرد حوزه نجف رجوع می کنیم یکی از چالش‌ها که رو در روی عملکرد حوزه علمیه اصفهان قرار می‌گیرد، انحرافات فکری و عقیدتی ررایج در آن زمان بود. که به بعضی از عملکردها و اقدامات حوزه علمیه اصفهان در ذیل اشاره می‌شود.

۸.۱ - تبشیریان مسیحی

یکی از ویژگی‌های حوزه علمیه اصفهان در دوره صفویه ردّیه نویسی بر مسیحیت و مقابله با اقدامات تبشیری آنان بود.
در دوره صفویه، شاه عباس گروهی از ارامنه را در اصفهان سکونت داد.
علاوه بر این مسیحیان گرجی که گروگان، اسیر یا با هر عنوان دیگری در دربار صفوی بودند، و نیز اروپاییانی که به جهات تجاری، سیاسی، نظامی ‌یا جهان‌گردی به اصفهان می‌آمدند، فعالیت‌های تبشیری و نیز شبهه‌افکنی اعتقادی داشتند و این باعث توجه بیش‌تر عالمان حوزه اصفهان به مسیحیت و نقد افکار آنان شد.
برای نمونه میر سیداحمد علوی (متوفی ۱۰۵۴)، شاگرد و داماد میرداماد، کتاب‌های لوامع ربّانی، مَصْقل صفا و لَمَعات ملکوتیه و ظهیر‌الدین تفرشی کتاب نصرة الحق را در رد مسیحیت نوشتند و سیدمحمدباقر خاتون‌آبادی نیز اناجیل اربعه را به فارسی ترجمه کرد.
[۴۹] جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۲، ص۹۷۳ـ۹۸۵، تهران ۱۳۸۸ش.

این گرایش و توجه بعدها در دوره افشاریه نیز ادامه پیدا کرد و میرزا مهدی‌خان استرآبادی انجیل را با همکاری میر محمدمعصوم حسینی و فرزندش میر عبدالغنی حسینی خاتون‌آبادی با نام انجیل نادر شاهی (تهران ۱۳۸۸ش) ترجمه کرد.
از آن مهم‌تر، حاج‌ آقا نوراللّه اصفهانی، مرکزی را به نام «صفاخانه» تأسیس کرد که هدف اصلی آن برگزاری جلسات گفتگو بین اسلام و مسیحیت بود.
این مرکز مجله‌ای نیز با عنوان الاسلام منتشر می‌ساخت.

۸.۲ - فرق انحرافی

ظهور شیخ احمد احسایی و شکل‌گیری جریان شیخیه و متعاقب آن، بابیّت و بهائیت، نیز واکنش‌هایی را در حوزه اصفهان موجب شد.
در این قضایا نقش شیخ محمدباقر نجفی و شیخ محمدتقی، معروف به آقانجفی، بسیار اساسی و تأثیرگذار بود.
[۵۰] نجفی، موسی، حکم نافذ آقانجفی، عرفان، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۹۰، مرجعیت و سیاست و فتاوائی از تحریم سیاست غرب در ایران، (قم) ۱۳۷۱ش.


۸.۳ - ترجمه متون به فارسی

از دیگر ویژگی‌های حوزه اصفهان در دوره صفوی توجه بسیار زیاد به ترجمه متون عربی به فارسی بود.
این اقدام که معمولا به دستور شاهان صفوی برای آشنایی عموم مردم و فارسی‌ زبانان با علوم دینی صورت می‌گرفت از متون اولیه حدیثی شروع شد و گاه متون کلامی‌ و فلسفی و فقهی را نیز در بر می‌گرفت.
شاخص‌ترین شخصیت این جریان محمدباقر مجلسی بود که هم در ترجمه متون عربی و هم در نگارش آثار فارسی اهتمامی ‌جدی داشت.
[۵۱] طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، ج۱، ص۸۹ـ۹۶، تهران ۱۳۷۵ش.

شاه عباس دوم از ملا خلیل قزوینی خواست بر کتاب کافی کلینی شرحی به فارسی بنویسد و از محمدتقی مجلسی نیز خواست شرحی فارسی بر کتاب من لایحضره الفقیه بنویسد و او لوامع صاحب‌ قرانی را نوشت.
[۵۲] قزوینی، محمدطاهر، عباس‌نامه، یا شرح زندگانی ۲۲ ساله شاه عباس ثانی، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.

اما یکی از مشهور‌ترین مترجمان این دوره علی بن حسن زواره‌ای (متوفی ۹۷۰) مفسر و مترجم مشهور دوره صفوی است که کتاب‌های بسیار زیادی چون تفسیر امام حسن عسکری (علیه‌السلام) و الاحتجاج طبرسی را به فارسی ترجمه کرد.
[۵۴] محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۴، ص۳۷۶ـ۳۷۷.
(برای اطلاع از دیگر مترجمان و ترجمه‌های این دوره به این منبع رجوع کنید.
[۵۵] جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۲، ص۱۳۴۷ـ۱۳۸۸، تهران ۱۳۸۸ش.
)

۸.۴ - تصوف

مخالفت با تصوف، یکی از ویژگی‌های حوزه اصفهان به ویژه در دهه‌های پایانی حکومت صفویه مخالفت علما و فقها با تصوف و صوفیان بوده است.
صدر‌الدین شیرازی رساله‌ای به نام کسر اصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیة نوشت. هم‌ چنین شیخ علی عاملی السهام المارقة فی ردّ الصوفیة، سیدمحمد میرلوحی از شاگردان بهاء‌الدین عاملی رسالة أعلام المحبین و ملا اسماعیل خواجویی الرد علی الصوفیة را نوشتند.
محمدباقر مجلسی نیز در کتاب عین الحیوة به نقد نظری تصوف پرداخت و گرایش پدرش به تصوف را رد کرد
[۵۹] طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۴۲، تهران ۱۳۷۵ش.
(برای آگاهی از رویارویی فقیهان و صوفیان با یکدیگر و رساله‌های که در رد صوفیه نوشته شده به این منبع رجوع کنید.
[۶۰] جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۱، ص۷۸۸ـ۹۲۹، تهران ۱۳۸۸ش.
).


یکی دیگر از ویژگی‌های حوزه علمیه اصفهان علی الخصوص در دوره صفویه، رونق مدرسه‌ سازی بوده است.
بیشتر این مدارس را حاکمان و وابستگان آن‌ها می‌ساخته‌اند.

۹.۱ - مدارس دوران قدیم

برخی از آن مدارس موجود و برخی به تدریج از بین رفته است؛ اسامی مدارس بدین قرار:

۹.۱.۱ - امام‌زاده اسماعیل

مدرسه امام‌زاده اسماعیل، از مدارس کهن اصفهان که حاج محمدابراهیم بیک یوزباشی در دوره شاه سلطان حسین صفوی و به دستور وی در ۱۱۱۵ آن را تعمیر و تزیین کرد و از این‌ رو به مدرسه ابراهیم بیک نیز معروف است.
این مدرسه در دوران پهلوی محل سکونت مساکین و آوارگان قحطی و خشکسالی شده بود تا آن‌که در ۱۴۰۰ با نظارت حاج‌آقا محمدفقیه احمدآبادی تعمیر شد و طلاب در حجره‌های آن ساکن شدند
[۶۱] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۷۵۹، تهران ۱۳۵۲ش.
[۶۲] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۸ـ۱۱۱، اصفهان ۱۴۱۸.
[۶۳] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۱۱، اصفهان ۱۴۱۸.
آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۶۵) مدتی در این مدرسه سکونت داشته است.

۹.۱.۲ - جلالیه

مدرسه جلالیه یا احمدآباد از مدارس دوره شاه سلطان حسین صفوی است که در ۱۱۱۴ به وسیله جلال‌الدین محمد حکیم بنا شده است.
[۶۴] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۱.۳ - الماسیه

مدرسه الماسیه در ۱۱۰۴ در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به دست حاج الماس از غلامان خاص شاه ساخته شد.
در ۱۳۵۵ اداره اوقاف اصفهان آن را تخریب کرد ولی پس از شهریور ۱۳۲۰ آیت‌اللّه شیخ مهدی نجفی زمین مدرسه را در اختیار گرفت و در همان مکان مدرسه‌ای بنا کرد که تا کنون پا برجاست.
[۶۵] مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۳، ص۲۹۲، قم ۱۳۶۷ش.

برخی از مدرّسان مشهور این مدرسه عبارت‌اند از: شیخ محمدحسن لاری بیضاوی (متوفی ۱۳۳۵) از شاگردان شیخ محمدباقر مسجدشاهی نجفی؛ سیدزین‌العابدین ابرقوئی (متوفی ۱۳۷۲) از شاگردان سیدمحمدباقر درچه‌ای و آخوند کاشی؛ سیدمصطفی مهدوی هرستانی (متوفی ۱۴۰۹) که در مدرسه جده بزرگ نیز تدریس می‌کرد؛ شیخ عباس‌علی ادیب حبیب‌آبادی (متوفی ۱۴۱۲) که جامع منقول و معقول و از مدرّسان مشهور اصفهان بود و شیخ محمدرضا محقق خراسانی.
[۶۶] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۷ـ ۱۰۸، اصفهان ۱۴۱۸.


۹.۱.۴ - ثقة الاسلام

حاج شیخ محمدعلی اصفهانی ثقة الاسلام نیز در ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ در جنوب مسجد سارو تَقی‌خان مدرسه ثقة الاسلام را ساخت.
[۶۷] جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ج۱، ص۳۱۲، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
[۶۸] مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۳، ص۲۹۲، قم ۱۳۶۷ش.


۹.۱.۵ - شفیعیه

مدرسه شفیعیه نیز در ۱۰۹۹ در عهد شاه سلیمان صفوی به همت محمدشفیع میرزا حسینی ساخته شد.
[۶۹] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
[۷۰] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۷۰، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۱.۶ - شیخ الاسلام

مدرسه شیخ الاسلام نیز از مدارس این دوره است که ملا محمدباقر سبزواری در آن تحصیل می‌کرده است.
[۷۱] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
[۷۲] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۸۰، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۱.۷ - ملا عبدالله

مدرسه ملا عبداللّه را شاه عباس اول صفوی برای ملا عبداللّه تستری ساخت.
[۷۳] ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
[۷۴] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۹۴ـ۴۹۷، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۸ - نیم‌آورد

مدرسه کوچک نیم‌آورد، که چهار حجره داشته ولی طلاب زیادی در آن مشغول تحصیل بوده‌اند، از همین دوره است.
سیدنعمت‌اللّه جزایری در ابتدای ورود به اصفهان مدتی در این مدرسه سکونت داشته است.
[۷۵] ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.


۹.۱.۹ - مریم بیگم

مدرسه مریم بیگم که بانی آن مریم بیگم دختر شاه صفوی بود در ۱۱۱۵ بنا گردید.
[۷۶] ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
[۷۷] جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ج۱، ص۳۰۵، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.


۹.۱.۱۰ - شاه‌زاده‌ها

مدرسه شاه‌زاده‌ها را نیز شهربانو‌خانم دختر شاه سلطان حسین صفوی ساخت.
از مدرّسان معروف آن ملا عبدالجواد حکیم بوده است.
[۷۸] ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۳، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
[۷۹] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۱۱ - جده بزرگ و کوچک

مدرسه جده بزرگ و جده کوچک در زمان شاه عباس دوم صفوی ساخته شد.
تولیت و ریاست تدریس در این مدرسه ابتدا بر عهده آقا حسین خوانساری بود.
[۸۰] نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۲۲۱، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش.

به گفته جناب اصفهانی
[۸۱] جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
در زمان او یعنی اوایل قرن چهاردهم شمسی مدرسه جده بزرگ ۶۷ حجره و ۵۰ طلبه و مدرسه جده کوچک ۳۸ حجره و ۲۵ طلبه داشته است.

۹.۱.۱۲ - فاطمیه

مدرسه فاطمیه در ۱۰۶۷ دایر بوده و طلبه داشته است.
[۸۲] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۴، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۱۳ - کلباسی

مدرسه کلباسی یا قرق‌چای بیک که بانی آن حاج محمدابراهیم کلباسی بود، در ۱۳۵۷ تبدیل به‌ خانه شد.
[۸۳] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۱۴ - شیخ لطف‌الله

مدرسه شیخ لطف‌اللّه یا مدرسه خواجه مَلِک مستوفی نیز در دوره صفویه دایر بوده و عالمانی چون آقا حسین خوانساری در آن‌جا تحصیل علم کرده‌اند.
نام این مدرسه خواجه ملک بوده و تاریخچه آن به پیش از صفویه می‌رسد.
خواجه ملک در زمان شاه اسماعیل صفوی (حک: ۹۰۷ـ۹۳۰) آن را بازسازی کرد و بدین جهت به نام او شهرت یافت.
اما چون در دوره شاه عباس، شیخ لطف‌اللّه میسی مدت‌ها در آن مدرسه تدریس می‌کرد، به مدرسه شیخ لطف‌اللّه نیز معروف شده است.
[۸۴] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۵۲ش.
[۸۵] ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، ج۱، ص۸۲، اصفهان: دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).

رفیعی مهرآبادی
[۸۶] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۵۲ش.
احتمال داده که این مدرسه همان مدرسه عَرَبان باشد.
در قرن دوازدهم ناظر این مدرسه ملا محمدزمان بن کلب‌علی تبریزی از شاگردان محمدباقر مجلسی بود که در کتاب فرائد الفوائد خویش اطلاعاتی درباره این مدرسه داده است.
وی مدرسه شیخ لطف‌اللّه را برای شیعیان هم ‌چون مدارس نظامیه نزد اهل سنّت دانسته و به نام بسیاری از علما و فقهای شیعه که در این مدرسه به تعلیم و تعلم مشغول بوده‌اند اشاره کرده است.
[۸۷] تبریزی، محمدزمان بن کلب‌علی، فرائد الفوائد، در احوال مدارس و مساجد، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۹، چاپ رسول جعفریان، تهران ۱۳۷۳ش.


۹.۱.۱۵ - نجف‌قلی بیک

ساخت مدرسه نجف‌قلی بیک نیز در ۱۱۰۴ در زمان شاه سلطان حسین صفوی به پایان رسید.
[۸۸] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۱۶ - میرزا رضی

مدرسه میرزا رضی از بناهای میرزا رضی صدر اصفهانی است که در دوره صفویه صدارت داشته است.
[۸۹] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۱، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۱۷ - میرزا تقی

مدرسه میرزا تقی به کوشش میرزا تقی بن محمدباقر دولت‌آبادی در زمان شاه عباس دوم در ۱۰۷۱ برای سیدنعمت‌اللّه جزایری ساخته شد و جزایری چند سال در آن سکونت و به تحصیل اشتغال داشت.
با توجه به کتیبه سردر مدرسه نام آن ظاهرآ مدرسه طیبه خالصیه بوده است. این مدرسه را مدرسه حوا بیگم نیز خوانده‌اند.
[۹۰] رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، تهران ۱۳۵۲ش.


۹.۱.۱۸ - مبارکیه

مدرسه مبارکیّه به نام آقامبارک از خواجگان شاه سلیمان صفوی بود.
اردبیلی در ۱۱۰۰ کتاب جامع الرواة را در این مدرسه به پایان رساند و در جلسه‌ای به دعوت شاه سلیمان، عالمان بزرگ آن روزگار از جمله محمدباقر مجلسی، آقا جمال خوانساری و دیگران در آن مدرسه با نوشتن کلمه‌ای از خطبه و مقدمه کتاب، نسخه‌برداری آن نسخه را افتتاح کردند و سپس کاتب، کتابت آن را در همان سال به پایان رساند و مجلسی آن نسخه را از طرف شاه سلیمان صفوی وقف کرد.
[۹۱] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۲۸ـ۲۲۹، اصفهان ۱۴۱۸.


۹.۱.۱۹ - اسماعیلیه

مدرسه اسماعیلیه را میر محمداسماعیل خاتون‌آبادی (متوفی ۱۱۱۶) بنا کرد.
این مدرسه سال‌های زیادی متروکه بود ولی اکنون دایر است و در بیش‌تر حجره‌های آن طلاب سکونت دارند.
[۹۲] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۶، اصفهان ۱۴۱۸.


۹.۱.۲۰ - دارالعلم

مدرسه دارالعلم نیز مدرسه‌ای است که نسخه‌ای از تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة تألیف سیدشرف‌الدین علی حسینی استرآبادی به خط ناصر بن محمد نجفی در ۱۰۶۵ در آن‌جا نوشته شده است.
[۹۳] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۳۸، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۱.۲۱ - شاه

مدرسه شاه یا مدرسه مسجد جامع عباسی، که به گفته جناب اصفهانی (در سال ۱۳۷۱)
[۹۴] جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
ده حجره داشته و پانزده طلبه در آن ساکن بوده‌اند، از مهم‌ترین پایگاه‌های علمی‌ و آموزشی شیعه بود و علمای زیادی در آن به تعلیم و تعلم پرداختند.
سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی، صاحب عروة الوثقی، در ابتدای تحصیل از طلاب این مدرسه بوده و در محضر محمدباقر خوانساری، صاحب روضات، و محمدباقر مسجدشاهی و جمعی دیگر شاگردی کرده است.
[۹۶] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اصفهان ۱۴۱۸.
(برای دیگر عالمانی که در این مدرسه تحصیل می‌کرده‌اند به این منبع رجوع کنید.
[۹۷] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اصفهان ۱۴۱۸.
).

۹.۱.۲۲ - شیخ بهایی

مدرسه شیخ بهائی مجاور مسجد جامع بوده و شیخ بهاء‌الدین عاملی آن‌جا تدریس می‌کرده و محمدتقی مجلسی، شیخ بهائی را در آن مدرسه در حال مقابله صحیفه سجادیه ملاقات کرده است.
[۹۹] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۳۰۶، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۱.۲۳ - عبدالله افندی

مدرسه عبدالله افندی اصفهانی صاحب ریاض العلماء نیز محل تدریس وی بوده است.
[۱۰۰] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۶۲، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۲ - مدارس دوران جدید

اگر چه در قرن اخیر با تأسیس حوزه علمیه قم از اهمیت حوزه اصفهان کاسته شد، اما هم‌چنان مدارس علمیه در این شهر پا برجاست و طلاب به فراگیری علم مشغول‌اند.

۹.۲.۱ - سلطانی

برخی از مدارس علمیه که در سال‌های اخیر در اصفهان تأسیس شده یا از گذشته باقی مانده، هم اکنون دایر است از جمله مدرسه چهارباغ (سلطانی) که از آثار شاه سلطان حسین صفوی است و اکنون مدرسه امام صادق (علیه‌السلام) نام دارد و طلبه‌نشین است.
این مدرسه با ۹۶ حجره بزرگ‌ترین مدرسه اصفهان بوده است.
[۱۰۱] جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.


۹.۲.۲ - سید

مسجد و مدرسه سید را نیز سیدمحمدباقر شفتی مشهور به حجت الاسلام بنا کرد و بدین جهت به مدرسه سید معروف است.
اتمام ساخت و آماده‌سازی این مدرسه در حیات سیدمحمدباقر ممکن نشد و فرزند و نواده‌اش آن را تکمیل کردند.
[۱۰۲] ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، اصفهان: دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
[۱۰۳] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۲.۳ - صدر

مدرسه صدر که م حمدحسین‌خان صدراعظم اصفهانی در ابتدای قرن سیزدهم آن را تأسیس کرد، نقشه‌ای مشابه مدرسه چهارباغ یا مدرسه سلطانی دارد.
[۱۰۴] ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.

این مدرسه به گفته جناب اصفهانی (در سال ۱۳۷۱)
[۱۰۵] جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۶۲ حجره و ۶۰ طلبه داشته است.
مجتهدان و عالمان بزرگی چون شیخ عبدالحسین محلاتی (متوفی ۱۳۲۳)، جهانگیرخان قشقایی (متوفی ۱۳۲۸)، آخوند ملا محمد کاشانی (متوفی ۱۳۳۳)، آقا سیدابوالقاسم دهکردی (متوفی ۱۳۵۳)، آخوند ملا محمدحسین فشارکی (متوفی ۱۳۵۳)، آقا شیخ علی یزدی (متوفی ۱۳۵۳)، محمدحکیم خراسانی (متوفی ۱۳۵۵)، حاج‌آقا حسین طباطبائی بروجردی و بسیاری دیگر در این مدرسه تحصیل یا تدریس کرده‌اند.
[۱۰۶] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۱۶، اصفهان ۱۴۱۸.

مدرسه صدر چهارباغ خواجو نیز از آثار محمدحسین‌خان صدراعظم اصفهانی است.

۹.۲.۴ - عربان

مدرسه عربان که عرب‌ها در آن تحصیل می‌کردند، رو به ویرانی بود، اما پس از شهریور ۱۳۲۰ سیدمحمدرضا خراسانی آن را تعمیر کرد و اکنون به مدرسه آیت‌اللّه خادمی‌ معروف است.
[۱۰۷] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۰۲ـ ۲۰۳، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۲.۵ - کاسه‌گران

مدرسه کاسه‌گران که به همت امیر محمدمهدی حسنی حسینی مشهور به حکیم‌الملک اردستانی در ۱۱۰۵ به اتمام رسید، هم ‌اکنون (سال ۱۳۸۶) پابرجا و طلبه‌نشین است.
[۱۰۸] ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
[۱۰۹] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۸، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۲.۶ - ناصری

در مدرسه ناصری نیز در دوره ناصر‌الدین شاه قاجار تعمیراتی صورت گرفت.
[۱۱۰] مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۵۹، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.


۹.۲.۷ - نوریه

مدرسه نوریه نیز از مدارس اوایل عهد صفوی است و به گفته جناب اصفهانی (در سال ۱۳۷۱)
[۱۱۱] جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۲۲ حجره داشت و ۲۲ طلبه در آن سکونت داشتند.
بنای این مدرسه از نور‌الدین محمدجابر انصاری اصفهانی بود. وقف‌نامه آن را سپنتا آورده و در حاشیه آن خط و مهر محمدتقی مجلسی دیده می‌شود.
[۱۱۲] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۷۴ـ۱۱۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.


۹.۲.۸ - دیگر مدارس

مدرسه محمودیه، مدرسه مسجد رحیم‌خان، مدرسه میرزا مهدی،
[۱۱۳] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۳، اصفهان ۱۴۱۸.
مدرسه الغدیر، مدرسه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، مدرسه باقرالعلوم، مدرسه صدر پا قلعه یا سیدالعراقین، مدرسه جوادیه، و مدرسه رکن الملک
[۱۱۴] موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۸۸ـ۲۹۵، اصفهان ۱۴۱۸.
از دیگر مدارس مشهور اصفهان هستند.

۹.۳ - تدریس در مساجد

علاوه بر این در برخی مساجد اصفهان نیز تدریس علوم دینی رواج داشته است. در مسجد شاه مدرّسان و طلاب وظایف و مقرری خاصی داشته‌اند. این مسجد یازده مدرّس داشته است که دو روز هفته را تعطیل و بقیه ایام هفته را موظف به تدریس در مسجد بوده‌اند.
[۱۱۵] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۵۸ـ۶۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.



برای اداره امور مدارس علمیه و طلاب آن نیاز به منابعی می‌باشد که در ذیل به بعضی از آنها در حوزه اصفهان اشاره می‌کنیم.

۱۰.۱ - وقف

اوقاف از مهم‌ترین منابع درآمد مدارس در اصفهان بوده است. (برای نمونه‌هایی از این اوقاف به این منبع رجوع کنید.
[۱۱۶] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۷۴ـ۱۰۹، اصفهان ۱۳۴۶ش.
[۱۱۷] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۶۹، اصفهان ۱۳۴۶ش.
[۱۱۸] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۹۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
[۱۱۹] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، اصفهان ۱۳۴۶ش.
[۱۲۰] سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۲۰۰ـ۲۰۱، اصفهان ۱۳۴۶ش.
)

۱۰.۲ - خیرین

به علاوه، شاردن از ۵۷ مدرسه طلبه‌نشین در اصفهان خبر داده که بیش‌تر آن‌ها از آثار خیریه پادشاهان بوده و مدیر و مدرّسان آن‌ها و بالطبع هزینه‌هایشان را شاهان تأمین می‌کردند و برای مدرّسان و طلاب از جانب سلاطین مواجب و مستمری تعیین می‌شده است.
[۱۲۱] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۷.


۱۰.۳ - استنساخ کتب

برخی از طلاب نیز به کارهایی چون استنساخ کتاب، معلمی‌ سرخانه یا للگی بچه‌های دولت‌مردان می‌پرداختند و از این راه هزینه زندگی و تحصیل خویش را تأمین می‌کردند.
[۱۲۲] منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۳، ص۹۴۰.


۱۰.۴ - کشاورزی

حاج ملا هادی سبزواری زندگی خویش را از راه کشاورزی می‌گذراند.

۱۰.۵ - ملاباشی

از مناصب مهمی‌ که در اواخر دوره صفویه ایجاد شد، منصب «ملاباشی» گری بود.
یکی از وظایف ملاباشی که از میان اهل علم انتخاب می‌شد، دریافت وظیفه و مقرری طلاب از حکومت و تقسیم آن بود.
[۱۲۴] سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۱ـ۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.



(۱) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۱ـ۲، مشهد ۱۴۰۴.
(۳) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۳، چاپ حیدر محمدعلی بغدادی و خلیل نایفی، قم ۱۴۲۷.
(۴) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، ج۱ـ۴، ۱۴۰۴.
(۴) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، ج۵، چاپ محمد طباطبائی بهبهانی، ۱۳۸۸ش.
(۵) ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
(۶) اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۸) جمعی از نویسندگان ریاض العلماء و حیاض الفضلاء.
(۹) محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء.
(۱۰) انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس‌سره، قم، ۱۳۷۳ش.
(۱۱) ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، اصفهان، دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
(۱۲) تبریزی، محمدزمان بن کلب‌علی، فرائد الفوائد، در احوال مدارس و مساجد، چاپ رسول جعفریان، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۳) خیابانی، علی تبریزی، کتاب علماء معاصرین، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۶۶.
(۱۴) تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، چاپ محمد برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۵) جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
(۱۶) جزایری، عبداللّه بن نور‌الدین، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی‌حائری، قم، ۱۴۰۹.
(۱۷) جعفریان، رسول، احوال و آثار بهاء‌الدین محمد اصفهانی (مشهور به فاضل هندی)، قم، ۱۳۷۴ش.
(۱۸) جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، تهران، ۱۳۸۸ش.
(۱۹) جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، چاپ عباس نصر، اصفهان، ۱۳۷۱ش.
(۲۰) جناب اصفهانی، علی، رجال و مشاهیر اصفهان (الاصفهان)، چاپ رضوان پورعصار، اصفهان، ۱۳۸۵ش.
(۲۱) حرّ عاملی، محمد بن حسن، امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست، قم، ۱۳۶۲ش.
(۲۲) اشکوری، احمد حسینی، تلامذة العلامة المجلسی و المجازون منه، چاپ محمود مرعشی، قم، ۱۴۱۰.
(۲۳) خاتون‌آبادی، عبدالحسین بن محمدباقر، وقایع السنین و الاعوام، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۵) رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲۶) ریاحی، محمدحسین، ره‌آورد ایام، مجموعه مقالات اصفهان‌شناسی، اصفهان، ۱۳۸۵ش.
(۲۷) سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۶ش.
(۲۸) طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۲۹) قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهان‌گیرخان قشقایی، اصفهان، ۱۳۷۱ش.
(۳۰) قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، چاپ احمد حسینی، قم، ۱۴۰۷.
(۳۱) قمی، عباس، الفوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة، چاپ ناصر باقری بیدهندی، قم، ۱۳۸۵ش.
(۳۲) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۳) مجلسی، محمدباقر، کتاب الاربعین، قم، ۱۳۵۸ش.
(۳۴) مجلسی، مقصود علی، روضة المتقین فی شرح مَن لایَحضُرُه الفقیه، چاپ حسن موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم، ۱۴۰۶ـ۱۴۱۳.
(۳۵) مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، المشتهر بشرح الفقیه، ج۱، قم، ۱۴۱۴.
(۳۶) مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۷) موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، اصفهان، ۱۴۱۸.
(۳۸) سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴.
(۳۹) مهاجر، جعفر، الهجرةالعاملیة الی ایران فی العصر الصفوی: اسبابها التاریخیة ونتائجهاالثقافیة و السیاسیة، بیروت، ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۴۰) مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان، ۱۳۸۶ش.
(۴۱) مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، قم، ۱۳۶۷ش.
(۴۲) سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۴۳) نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴۴) نجفی، موسی، حکم نافذ آقانجفی: عرفان، مرجعیت و سیاست و فتاوائی از تحریم سیاست غرب در ایران، (قم) ۱۳۷۱ش.
(۴۵) نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد، ۱۳۷۸ش.
(۴۶) نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
(۴۷) واله اصفهانی، محمدیوسف، خلد برین، ایران در روزگار صفویان، چاپ میرهاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۴۸) وحید قزوینی، محمدطاهر بن حسین، عباس‌نامه، یا شرح زندگانی ۲۲ ساله شاه عباس ثانی (۱۰۵۲ـ ۱۰۷۳)، چاپ ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ش.


۱. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۰۸.
۲. کیهان، مسعود، جغرافیای کامل ایران، ج۱، ص۳۰۸.
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۰۸.
۴. کیهان، مسعود، جغرافیای کامل ایران، ج۱، ص۳۰۸.
۵. سلطان‌زاده، حسین، مقدمه‌ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ص۹۴، به نقل از صورة الارض، ص۱۰۶.
۶. ابن‌عبر شاه، احمد بن محمد، زندگانی شگفت‌آور تیمور، ترجمه محمدعلی نجاتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۳۹، ص۵۰ .
۷. فقیهی، اصغر، آل بویه، ص۳۰۱.
۸. سلطان‌زاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ص۹۹.
۹. نعمان، شبلی، آموزش قدیم در کشورهای اسلامی، ترجمه فخر داعی، آموزش و پرورش، سال نهم، شماره ۳، ص۳۰.
۱۰. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، ص۴۳۱.
۱۱. هنرفر، لطف‌الله، اصفهان، ص۲۱۰ و ۲۱۱.
۱۲. هنرفر، لطف‌الله، اصفهان، ص۱۶۰.
۱۳. اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه دکتر محمود میرآفتاب، ص۳۱۵.
۱۴. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۵۶.
۱۵. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۳۰۸.
۱۶. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۵۹.
۱۷. المهاجر، جعفر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، ص۶۶.
۱۸. رک: مهاجر، جعفر، الهجرة العاملیه، فصل «الحرکة الاخباریة المعارضة لملجتهدین»، ص۱۹۹.
۱۹. جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، فصل در رساله مجلسی درباره حکما، اصولیین و صوفیه» ص۲۶۰.
۲۰. جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، فصل انتقاد از دانشوران دوره صفوی، رساله‌ای از فیض کاشانی «الکلمات اطریقة فی منشاء اختلاف الامة المرحومة»، ص۳۵۷.
۲۱. دروویل، گاسپار، سفرنامه دروویل، ترجمه جواد یحیی، ص۱۸۱.
۲۲. غفاری، ابوالحسن، تاریخ روابط ایران و فرانسه، ص۱۵۵.
۲۳. محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۲، ص۳۶۰ـ۳۶۲.
۲۴. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۲، ص۳۸۰، قم، مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸۱۴۲۴.    
۲۵. قزوینی، محمدتقی، تتمیم امل ‌الآمل، ج۱، ص۷۹۸۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.    
۲۶. امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۸.    
۲۷. قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، ج۱، ص۸۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
۲۸. محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۲، ص۸۸.
۲۹. قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم امل‌الآمل، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
۳۰. محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۱، ص۱۱۹.    
۳۱. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، الکرام البررة، ج۱، ص۲۹۲، قسم ۳، چاپ حیدر محمدعلی بغدادی و خلیل نایفی، قم ۱۴۲۷.
۳۲. امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۰۵.    
۳۳. محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۷، ص۱۴۵۱۴۷.    
۳۴. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۲۶۱۲۶۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۳۵. مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۳۲، قم ۱۳۶۷ش.
۳۶. مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۳۸، قم ۱۳۶۷ش.
۳۷. مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۴۴، قم ۱۳۶۷ش.
۳۸. مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۱، ص۱۴۶، قم ۱۳۶۷ش.
۳۹. استادزاده، سعید، نشريات حوزه علميه شهيد شاه‌آبادي، ص۳۹.
۴۰. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۲۶۱۲۶۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۴۱. امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱.    
۴۲. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۴۸۵، اصفهان ۱۴۱۸.
۴۳. جمعی از نویسندگان، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۱، ص۱۶۱۱۶۲.    
۴۴. امین، حسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۸.    
۴۵. جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۶، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۴۶. اصفهانی جناب، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۵، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۴۷. مجلسی، محمدباقر، کتاب الاربعین، ج۱، ص۱۹۲، قم ۱۳۵۸ش.
۴۸. طارمی‌راد، حسن، ج۱، ص۱۲، پانویس ۹، علامه مجلسی، تهران ۱۳۷۵ش.
۴۹. جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۲، ص۹۷۳ـ۹۸۵، تهران ۱۳۸۸ش.
۵۰. نجفی، موسی، حکم نافذ آقانجفی، عرفان، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۹۰، مرجعیت و سیاست و فتاوائی از تحریم سیاست غرب در ایران، (قم) ۱۳۷۱ش.
۵۱. طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، ج۱، ص۸۹ـ۹۶، تهران ۱۳۷۵ش.
۵۲. قزوینی، محمدطاهر، عباس‌نامه، یا شرح زندگانی ۲۲ ساله شاه عباس ثانی، ج۱، ص۱۸۴ـ۱۸۵، چاپ ابراهیم دهگان، اراک ۱۳۲۹ش.
۵۳. جمعی از نویسندگان، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۹۴۳۹۶،۱۴۰۱.    
۵۴. محمدباقر، خوانساری، روضات الجنان فی احوال العلماء، ج۴، ص۳۷۶ـ۳۷۷.
۵۵. جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۲، ص۱۳۴۷ـ۱۳۸۸، تهران ۱۳۸۸ش.
۵۶. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۰۰، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۷. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۰، ص۲۰۴، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۸. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۱، ص۹۵، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۹. طارمی‌راد، حسن، علامه مجلسی، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۴۲، تهران ۱۳۷۵ش.
۶۰. جعفریان، رسول، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج۱، ص۷۸۸ـ۹۲۹، تهران ۱۳۸۸ش.
۶۱. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۷۵۹، تهران ۱۳۵۲ش.
۶۲. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۸ـ۱۱۱، اصفهان ۱۴۱۸.
۶۳. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۱۱، اصفهان ۱۴۱۸.
۶۴. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۶۵. مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۳، ص۲۹۲، قم ۱۳۶۷ش.
۶۶. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۷ـ ۱۰۸، اصفهان ۱۴۱۸.
۶۷. جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ج۱، ص۳۱۲، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
۶۸. مهدوی، مصلح‌الدین، بیان سُبُل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایة، ج۳، ص۲۹۲، قم ۱۳۶۷ش.
۶۹. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۰. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۷۰، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۷۱. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۲. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۸۰، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۷۳. ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۴. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۹۴ـ۴۹۷، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۵. ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۶. ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۷. جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، ج۱، ص۳۰۵، (اصفهان) ۱۳۲۱ش.
۷۸. ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۳، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۷۹. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۰. نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۲۲۱، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ش.
۸۱. جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۸۲. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۴، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۳. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۴. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۵. ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، ج۱، ص۸۲، اصفهان: دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
۸۶. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۷. تبریزی، محمدزمان بن کلب‌علی، فرائد الفوائد، در احوال مدارس و مساجد، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۹، چاپ رسول جعفریان، تهران ۱۳۷۳ش.
۸۸. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۲ش.
۸۹. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۱، تهران ۱۳۵۲ش.
۹۰. رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملّی اصفهان، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، تهران ۱۳۵۲ش.
۹۱. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۲۸ـ۲۲۹، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۲. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۱۰۶، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۳. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۳۸، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۹۴. جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۹۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۶، ص۳۹۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۹۶. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۷. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷، اصفهان ۱۴۱۸.
۹۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۲۷۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۹۹. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۳۰۶، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۰. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۶۲، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۱. جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۱۰۲. ایمانیه، مجتبی، تاریخ فرهنگ اصفهان، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، اصفهان: دانشگاه اصفهان، (بی‌تا).
۱۰۳. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۴. ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۱، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۱۰۵. جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۱۰۶. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۱۶، اصفهان ۱۴۱۸.
۱۰۷. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۰۲ـ ۲۰۳، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۰۸. ارباب اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ج۱، ص۷۲، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ش.
۱۰۹. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۸، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۱۰. مهدوی، مصلح‌الدین، اصفهان دارالعلم شرق، مدارس دینی اصفهان، ج۱، ص۲۵۹، تحقیق، تصحیح، اضافات محمدرضا نیل‌فروشان، اصفهان ۱۳۸۶ش.
۱۱۱. جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، ج۱، ص۱۰۹، چاپ عباس نصر، اصفهان ۱۳۷۱ش.
۱۱۲. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۷۴ـ۱۱۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۳. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۳۱۶ـ۳۲۳، اصفهان ۱۴۱۸.
۱۱۴. موحد ابطحی، حجت، ریشه‌ها و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج۲، ص۲۸۸ـ۲۹۵، اصفهان ۱۴۱۸.
۱۱۵. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۵۸ـ۶۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۶. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۷۴ـ۱۰۹، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۷. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۶۹، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۸. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۹۰، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۱۹. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۲۰. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، ج۱، ص۲۰۰ـ۲۰۱، اصفهان ۱۳۴۶ش.
۱۲۱. منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۷.
۱۲۲. منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۳، ص۹۴۰.
۱۲۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۴۲۲، تهران ۱۳۷۴ش.    
۱۲۴. سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۱ـ۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه اصفهان»، شماره۶۶۴۱.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه اصفهان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۹/۱۲.    
پایگاه اطلاع رسانی مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان






جعبه ابزار