• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مفهوم خدا، مفهوم محوری اغلب ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
       ۱.۱ - وسعت بحث و بررسی درباره خدا
              ۱.۱.۱ - ازمنظر تاریخ ادیان
              ۱.۱.۲ - از منظر فلسفه
              ۱.۱.۳ - ازمنظر عرفان
              ۱.۱.۴ - از منظر الهیات ادیان
       ۱.۲ - هدف این مقاله
۲ - محور اصلی مفاهیم اسلامی
۳ - دلیل تأکید اسلام بر وحدانیت خدا
۴ - توحید، اصلی‌‌ترین محور اندیشه اسلامی
۵ - خداشناسی در قرآن
       ۵.۱ - نام خاص خدا در قرآن
       ۵.۲ - تعابیر دیگری از الله
       ۵.۳ - تعداد اسامی خدا
       ۵.۴ - الله خدای همه ادیان
       ۵.۵ - فطرت خداشناسی آدمیان
       ۵.۶ - تأکید بر یگانگی خدا
       ۵.۷ - صفات خدا
              ۵.۷.۱ - قدرت مطلق خدا
       ۵.۸ - علم مطلق خدا
       ۵.۹ - خیر محض بودن خدا
       ۵.۱۰ - وجوه وصف خدا در قرآن
۶ - تقسیم‌بندی صفات خدا
۷ - تعارض الهیات مسیحی با الهیات اسلامی
       ۷.۱ - توحید و نفی شرک
       ۷.۲ - کلمةالله
۸ - خداشناسی در احادیث
       ۸.۱ - احادیث قدسی
       ۸.۲ - احادیث ائمه
۹ - تأملات اندیشمندان مسلمان درباره خدا
۱۰ - دلایل ایجاد مباحث خداشناسی
۱۱ - دسته‌بندی مباحث کلامی خداشناسی
۱۲ - مهم‌‌ترین مباحث کلامی درباره خدا
۱۳ - قدرت و علم و رحمت خدا
۱۴ - خداشناسی، محور اصلی نظام فکری فرق
       ۱۴.۱ - چند مثال در این مورد
۱۵ - سابقه بحث فلسفی درباره خدا
۱۶ - نخستین مباحث جدّی فلسفی درباره خدا
       ۱۶.۱ - افلاطون
       ۱۶.۲ - ارسطو
       ۱۶.۳ - فلوطین
       ۱۶.۴ - فیلسوفان اسلامی
۱۷ - منشاء فیض بودن خدا از دیدگاه فلاسفه
۱۸ - تقابل مفهوم خدا در فلسفه و ادیان
۱۹ - واکنش بزرگان به خدای فلاسفه
۲۰ - خدا از منظر اهل عرفان
       ۲۰.۱ - عدم توجه به مباحث عقلانی
       ۲۰.۲ - توجه به جنبه تنزیهی خدا
       ۲۰.۳ - معرفت خدا از نظر اهل عرفان
       ۲۰.۴ - عشق، مهم‌‌ترین قانون هستی
       ۲۰.۵ - استدلالی در خداشناسی عرفانی
       ۲۰.۶ - اهمیت عشق الهی
       ۲۰.۷ - دریافت ذات الهی
۲۱ - تلفیق عرفان و فلسفه در شناخت خدا
       ۲۱.۱ - دیدگاه ابن سینا
       ۲۱.۲ - دیدگاه سهروردی
       ۲۱.۳ - دیدگاه ملاصدرا
۲۲ - فرقه وهابیت
۲۳ - تقسیم‌بندیهای افکار یهودیان و مسیحیان درباره خدا
       ۲۳.۱ - یهودیت
       ۲۳.۲ - مسیحیت
۲۴ - عدم وجود مباحث جدید خداشناسی در عالم اسلام
۲۵ - فهرست منابع
۲۶ - پانویس
۲۷ - منبع




۱.۱ - وسعت بحث و بررسی درباره خدا


درباره خدا از منظرهای گوناگون و براساس رویکردهای مختلف بحث‌های متفاوتی را می‌توان مطرح کرد. می‌توان با در نظر گرفتن نقش و کارکرد مفهوم خدا در میان اقوام مختلف، تلقی آن‌ها را از خدا بازگفت یا چنین تحقیقی را در زمینه‌ای تاریخی مطرح کرد و به تاریخ این تلقی‌ها و نقش‌ها نظر کرد و حتی براساس تحقیقات باستان‌شناسانه از تلقی و تصور آدمیان از خدا یا خدایان پیش از تاریخ متعارف بشری سخن به میان آورد. از سوی دیگر می‌توان براساس رویکردهای فلسفی یا جامعه‌شناختی درباره نسبت خدا و اخلاق، خدا و علم، خدا و حقوق و مانند اینها تأمل کرد. نیز می‌توان از منظر علوم مختلف به مسئله خدا نگریست و مثلا از حیث روان‌شناختی به تحلیل مفهوم خدا پرداخت. در هریک از مسائل و مباحث مذکور آرا و اقوال گوناگون وجود دارد.

۱.۱.۱ - ازمنظر تاریخ ادیان


از منظر دین‌شناسانه و تاریخ ادیان هم می‌توان به تحلیل تجلیات و ظهورات گوناگون خدا در تاریخ ادیان و در هریک از دین‌های خاص پرداخت و نام‌ها و صفات خدا یا خدایان مختلف ادیان را بررسی و تحلیل کرد و جایگاه آن‌ها را در نظر پیروان آن ادیان بازنمود و از تطور تاریخی مفهوم خدا سخن گفت و نشان داد که در طول تاریخ بشر تلقی‌های ناقص و ناکارآمد از خدا جای خود را به تلقی‌های جدید و کارآمدتر داده است.
[۱] کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، ج۱، ص۱۲ـ۱۳، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.


۱.۱.۲ - از منظر فلسفه


خدا یکی از مهم‌‌ترین مفاهیم در تاریخ فلسفه و تأملات فلسفی بوده است و از آغاز پیدایش فلسفه و حتی فلاسفه پیش از سقراط (برای نمونه می‌توان به سخنان جالب توجه کسنوفانوس اشاره کرد
[۲] شرف الدین شرف خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، ج۱، ص۱۶۲، تهران ۱۳۷۵ش.
) تا به امروز، بحث درباره آن ادامه یافته و در این باره گاه رویکردهای جدید مطرح شده و گاه بحث‌های قدیمی با استدلال‌های روزآمد شده پی گرفته شده است.
[۳] ریچارد سوینبرن، آیا خدایی هست؟، ترجمه محمد جاودان، قم ۱۳۸۱ش.
[۴] دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن کام‌شاد، تهران ۱۳۷۶ش.


۱.۱.۳ - ازمنظر عرفان


در عرفان، به‌ویژه صورت‌هایی از عرفان که در دل ادیان ابراهیمی پرورده شده، خدا مفهومی است کاملا بنیادی و محوری و در واقع می‌توان گفت عرفان در این ادیان چیزی جز تلاش برای شناخت خدا و رسیدن به او نیست.
[۵] کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، ج۱، ص۳۲۷ـ۳۹۵، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.


۱.۱.۴ - از منظر الهیات ادیان


الهیات ادیان، به‌ویژه الهیات ادیان ابراهیمی، به‌ نحو خاص متکفل پرداختن به بحث درباره خدا و صفات او و نسبت آدمیان با او بوده و برای این ادیان مباحث کلامی فراوانی پدید آورده است. مباحث کلامی امروزه هم به نحو جدّی دنبال می‌شود و این مباحث به پدید آمدن انواع و اقسام الهیات‌های جدید و مباحث تازه انجامیده است. همچنین تحلیل تجلیات درک حضور خدا در هنر و فرهنگ اقوام گوناگون، محل بحث‌های جالبی در زمینه تاریخ هنر و تحلیل هنر قدسی در میان اقوام مختلف بوده است.
[۶] تیتوس بورکهارت، هنر مقدس: اصول و روشها، ترجمه جلال ستاری، تهران ۱۳۶۹ش.

درباره هریک از مباحث و مسائل پیشگفته تحقیقات فراوان صورت گرفته و آثار بسیاری پدید آمده است که حتی فهرست آن‌ها خود کتابی قطور می‌شود.

۱.۲ - هدف این مقاله


در این مقاله به اجمال صرفآ به خدا در اسلام و تاریخ تأملات اندیشمندان مسلمان در این‌باره پرداخته خواهد شد.



محور اصلی تمامی مفاهیم دین اسلام خداست. مسلمان کسی است که خدایی جز خدای یگانه را به رسمیت نشناسد (اشهد ان لااله‌الااللّه) و حضرت محمد را فرستاده او بداند (اشهد انّ محمدآ رسول‌اللّه ). در واقع رسالت پیامبر اسلام هم در اصل، دعوت به شناخت خدای یگانه و اذعان به آن بوده است («قولوا‌ لا‌اله ‌الا‌اللّه تفلحوا»
[۸] ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ج۴، ص۲۱۴ـ۲۱۵، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
).



البته در اسلام، باتوجه به زمینه تاریخی ظهور آن‌که فضایی چند خدایی و بت‌پرستانه بوده است، بیش از آن‌که بر اثبات وجود خدا تأکید شده باشد (مسئله‌ای که بیش‌تر در فلسفه محل توجه بوده و بعدها موضوع بحث فیلسوفان اسلامی هم قرار گرفته است) بر برخی اوصاف او و بیش و پیش از همه بر یگانگی او تأکید شده است.



به عبارت دیگر، در اسلام با مفروض انگاشته شدن وجود خدا، بر نفی هر خدای دیگر و طرد هر نوع سرسپردگی به غیر او تکیه شده است و بر همین اساس می‌توان گفت اصلی‌‌ترین محور اندیشه اسلامی، توحید و نفی شرک است، چنانکه در قرآن تأکید شده است که خداوند گناه شرک را نمی‌بخشد و غیر از آن را بر هرکه بخواهد می‌بخشد. ذکر متداول «اللّه اکبر» را هم در همین سیاق می‌توان فهمید.



برای شناخت خدا در اسلام پیش از هر چیز باید به قرآن رجوع کرد.

۵.۱ - نام خاص خدا در قرآن


نام خاص خدا در قرآن، که بارها به آن اشاره شده، اللّه است.
[۱۱] محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل «اللّه»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
این واژه به مشهورترین واژه دالّ بر خدا در زبان عربی تبدیل شده است چنان‌که یهودیان و مسیحیان هم در ترجمه کتاب مقدس آن را به معنای خدا به کار می‌برند.

۵.۲ - تعابیر دیگری از الله


علاوه بر اللّه، دو تعبیر رحمان و ربّ هم در قرآن به صورت اسم برای خدا به کار رفته است. تعابیر اخیر چیزی جز نام‌های دیگری برای خدا یا اللّه نیستند و چنان‌که در قرآن تصریح شده، خداوند نام‌های گوناگون و زیبا دارد.

۵.۳ - تعداد اسامی خدا


مسلمانان معمولا بر طبق روایات این نام‌ها را نود ونه اسم و یکی از آن‌ها را اسم اعظم می‌دانند.
[۱۶] ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
[۱۸] طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل اعراف: ۱۸۰ـ۱۸۶.


۵.۴ - الله خدای همه ادیان


اللّه، که در قرآن نور آسمان و زمین است («اللّه نورالسموات و الارض»
[۲۰] طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل آیه.
)، خدایی خاص اسلام نیست بلکه همان خدای پیامبران پیشین یعنی عیسی و موسی و ابراهیم و نوح است تا به آدم.

۵.۵ - فطرت خداشناسی آدمیان


مطابق قرآن آدمیان خدا را می‌شناسند و به خدایی او شهادت داده‌اند («قالوا بلی») و خلقت آدم با شناخت خدای یگانه همراه بوده است. بر این اساس، شرک پس از توحید به وجود آمده و حاصل گمراهی بشر در طول تاریخ است. این بیان هر چند ظاهرآ با رویکرد تاریخی ــکه به موجب تحقیقات صورت گرفته، در آن معمولا باور آدمیان به خدا از چندخدایی آغاز می‌شود تا به خدای واحد برسدــ سازگار نیست، اما درحقیقت با این نظر غیرقابل جمع نیست، چرا که از سویی گروهی از مسلمانان مطالب قرآنی مذکور را اشاراتی به فطرت خداشناس آدمیان دانسته‌اند
[۲۵] طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل آیه.
و از سوی دیگر سابقه‌ای که در پژوهش‌های تاریخی مذکور مورد بررسی قرار می‌گیرد به قدمت تاریخ پیدایی انسان نیست و چه بسا پژوهش‌های تاریخی را نتوان با تاریخ قدسی ادیان و از جمله اسلام به محک هم زد و آزمود.

۵.۶ - تأکید بر یگانگی خدا


همانگونه که اشاره شد، خدای اسلام در محیطی مشرکانه مطرح شده است. این امر به روشنی در قرآن بازتاب یافته است، چنانکه در قرآن تصور کسانی که برای خدا قائل به فرزند بودند یا او را با جن در پیوند می‌دیدند نفی شده است. بدین‌ترتیب در قرآن بیش از هر چیز بر یگانگی خدا و برتری و قیاس‌ناپذیری او با سایر موجودات («سبحان اللّه عما یصفون»، «سبحان اللّه عمایشرکون»، ) تکیه و تأکید شده است. حتی به رغم این‌که بیان قرآن بیش‌تر صورت تذکار و تنبیه دارد تا استدلال، در آن برای نفی شرک و اثبات یگانگی خدا نحوی استدلال آمده («لو کان فیهما آلِهةٌ الّا اللّه لفسدتا» ) که بعدها به برهان تمانع مشهور شده است.

۵.۷ - صفات خدا


در قرآن صفات گوناگونی به خدا نسبت داده شده است. بر اساس تقسیم‌بندیِ امروزی این صفات با اندکی مسامحه ذیل سه صفت عمده دسته‌بندی میشود :

۵.۷.۱ - قدرت مطلق خدا


در قرآن بارها صفت «قدیر» درباره خدا به کار رفته
[۳۶] محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل «قدیر»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
و تصریح شده که خدا بر هر کاری تواناست («انّ اللّه علی کل شیءٍ قدیر» ). او آنچه بخواهد می‌کند («یفعل مایشاء» ) و هر حکمی اراده کند می‌دهد («یحکم مایرید» ) و هدایت و ضلالت بندگان در دست اوست («یُضلُّ من یشاء و یهدی من یشاء» ). اراده او نامحدود است و چون بر چیزی تعلق بگیرد آن چیز حادث می‌شود («کن فیکون ). او حضوری فراگیر و نامحدود دارد («فَاَیَنما تُوَلّوا فَثَمَّ وجهُ اللّه» ) و هر چیز جز او محکوم به زوال و نیستی است («کل من علیها فان و یبقی وجه ربک».
خداوند در قرآن «حی» و «قیوم»، «غنی»، «واسع»، «قوی»، «عزیز»، «کبیر» و «علی» و «عظیم»، «مقتدر»، «جامع»، «ذوالجلال»، «مالک» و «ملک» خوانده شده است که همگی به نحوی بر قدرت او دلالت دارند. صفاتی نظیر «خالق»، «خلاق»، «بدیع‌السموات و الارض»، «باری» و «مصور» نیز در همین مقوله قرار می‌گیرند.
[۸۲] محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل واژه‌های «خالق»، «باری» و «مصور»، «خلاق»، «بدیع‌السموات و الارض»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.


۵.۸ - علم مطلق خدا


در قرآن مکررآ خداوند «علیم» خوانده شده است. همچنین بارها «حکیم»، «سمیع»، «بصیر»، «خبیر»، «شهید» و نیز «رقیب» معرفی شده است که جملگی نشان از علم خداوند دارند.
[۸۳] محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل واژه‌های «سمیع»، «بصیر»، «حکیم»، «خبیر»، «شهید» و نیز «رقیب»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.


۵.۹ - خیر محض بودن خدا


در قرآن بر بخشندگی و بخشایش‌گری خداوند بیشترین تأکید شده است و این جنبه در «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم» آغاز همه سوره‌ها (به استثنای سوره توبه) انعکاس یافته است. علاوه بر رحمت، اوصاف دیگری نیز در قرآن درباره خدا به کار رفته است، از جمله «وهاب»، «رزاق»، «فتاح»، «لطیف»، «حلیم»، «کریم»، «حافظ»، «وکیل»، «ولی»، «هادی»، «غافر»، «غفور»، و «عَفُوّ». همچنین در قرآن بر نفی ظلم و در نتیجه عدل خدا تأکید بسیاری شده است که آن هم وجهی از خیر محض بودن اوست. در قرآن تأکید شده است که خداوند به عدل و احسان حکم می‌کند («یأمر بالعدل و الاحسان»). او «احکم الحاکمین» و «خیرالحاکمین» و «حسیب» است. جنبه دیگر این وصف این است که او در برابر طاغیان و ستمگران، «جبار»، «قاهر» و «منتقم» است. این اوصاف نیز ذیل عدل می‌گنجد و همگی دالّ بر خیر محض بودن خداوند است.
همچنین در قرآن خداوند «ظاهر» و «باطن» و «اول» و «آخر» و «حق» خوانده شده است. نام «حق» در میان صوفیه بیش از دیگر نام‌های خدا مورد توجه قرار گرفته است.
متکلمان معمولا صفات خدا را ذیل هفت عنوان اصلی «علم»، «قدرت»، «اراده» «حیات»، «سمع»، «بصر» و «کلام» مورد بحث قرار داده‌اند و بعدها درباره «عدل» خداوند نیز در کنار اینها، به عنوان وصفی مهم، بحث شده است.
[۱۳۰] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۳۹۳ـ۴۰۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
[۱۳۱] عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۷۶، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
چنانکه خواهیم دید این تقسیم‌بندی به سبب اهمیت این اوصاف بر مبنای رویکردهای متکلمان و مباحث کلامی است وگرنه می‌توان آن‌ها را، همانگونه که ذکر شد، ذیل تقسیم‌بندی متداول امروزی در فلسفه دین در سه وصف مذکور گنجاند.

۵.۱۰ - وجوه وصف خدا در قرآن


در بحث از خدا، در قرآن کریم به این نکته نیز باید اشاره کرد که خدا در قرآن از دو وجه وصف می‌شود. از سویی خداوند متعالی است («سبحانه و تعالی عما یقولون» ) و هیچ چیز همانند او نیست («لیس کمثله شیء» ) و با دیگر اشیا و امور قیاس‌ناپذیر است («لم یکن له کفوآ احد» ). از سوی دیگر در تعامل با آدمیان و در پیوند با ایشان است. از رگ گردن به آن‌ها نزدیکتر است («نحن اقرب الیه من حبل الورید» )، آنها را دوست می‌دارد («یُحِبُّهُم وَیُحِبُّونَه» ) و حتی آدمیان می‌توانند دوست (خلیل) او باشند، در تاریخ بشر مداخله می‌کند و تأثیر می‌گذارد و حتی رفتارهای آدمیان را همانند ایشان پاسخ می‌دهد («و مکروا و مکراللّه» ).



همچنین در تقسیم بندی دیگری می‌توان گفت از سویی بر جنبه سلبی و تنزیهی اوصاف او تکیه می‌شود و از سوی دیگر به جنبه‌های ثبوتی و ایجابی اشاره می‌گردد. این تصویر دوگانه البته خاص اسلام نیست چنان‌که در عهدین نیز (با تفاوتهایی) چنین تصویر دوگانه‌ای از خدا وجود دارد.
[۱۳۹] محمدمنصور هاشمی، «خدا به عنوان امر مطلق»، ج۱، ص۳۲۹ـ ۳۳۰، نقد و نظر، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۳).
همین تصویر سبب مباحث عمده‌ای در الهیات و کلام ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام شده است.




۷.۱ - توحید و نفی شرک


هرچند در مسیحیت خدای جدیدی مطرح نشده و در اصل همان خدای عهدعتیق پذیرفته شده، اما به مرور بر مسئله‌های تثلیث و تجسد تأکید خاصی شده است. بدین‌ترتیب با تلقی مسیح به عنوان پسر خدا و تجسم و تجسد او الهیات مسیحی در طریقی قرار گرفته است که با الهیات اسلامی تعارض جدّی دارد (همین امر گاه واکنش مسیحیان را برانگیخته است). درصورتی که چنین تعارضی میان الهیات یهودی و اسلامی دیده نمی‌شود. اسلام با تأکیدی که بر توحید و نفی شرک و نفی جنبه‌های حلولی و تشبیهی دارد، نافی تثلیث و تجسد است و در قرآن هم تأکید شده که عیسی پسر خدا نیست بلکه فرستاده اوست.

۷.۲ - کلمةالله


همچنین به این نکته نیز باید توجه داشت که در اسلام، قرآن کلام خداست، یعنی سخن خداست با پیامبر، برای دیگر بندگان. به این بیان می‌توان گفت در اسلام قرآن کلمةاللّه است نه پیامبر اسلام، در حالی که در مسیحیت کلمةاللّه عیسی است. لذا در الهیات اسلامی درباره قرآن به مثابه کلام خدا مباحثی مطرح شده که در مسیحیت آن مباحث درباره عیسی مسیح مطرح شده است نه درباره اناجیل یا کتاب مقدس.



منبع بعدی شناخت خدا در اسلام احادیث است. این احادیث دو دسته است یکی احادیث قدسی که در واقع بیان و سخن پروردگارند و دیگری احادیث پیامبر اسلام و ائمه علیهمالسلام که بخشی از آن‌ها درباره خداست.

۸.۱ - احادیث قدسی


از جمله احادیث قدسی مشهور، این حدیث است: «کنت کنزآ مخفیآ فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف» (گنجی مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلق را آفریدم تا شناخته شوم ). بنا بر این حدیث، خدا برای این‌که شناخته شود مخلوقات را پدید آورده است. در قرآن هم آمده است که خدا جن و انس را برای عبادت آفریده است («الا لیعبدون». اگر آن حدیث را در کنار این آیه قرار دهیم نتیجه بگیریم که در اسلام عبادت خدا معرفت به اوست و تلاش برای رسیدن به معرفت خدا عبادت است و باز اگر این دو را در کنار روایت مشهور «من عرف نفسه فقد عرف ربه» قرار بدهیم در می‌یابیم که تلاش برای خودشناسی هم عبادت است و در طریق خداشناسی.

۸.۲ - احادیث ائمه


در احادیث منقول از پیامبر و ائمه هم احادیثی در شناخت خدا و به ویژه توحید نقل شده است. البته هم حجم روایات و اخبار منقول از امامان شیعه در این باره و هم تفصیل مطالب در آن‌ها بسیار بیش‌تر است، چرا که سخنان ائمه در فضایی بیان شده که مباحث عقلی مختلف در این باره پدید آمده بوده و مسائلی جدید طرح می‌شده است، لذا مضمون بسیاری از این احادیث ناظر به مباحث کلامی و فلسفی مطرح شده و پاسخ عقلانی و استدلالی به آنهاست که غالبآ تحت عنوان کتاب التوحید به عنوان بخشی از آثار روایی شیعه یا مستقلا گرد آمده است. برای نمونه می‌توان به توحید مفضّل منسوب به امام صادق، کتاب‌التوحید شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱)، باب توحید در کافی کلینی و بحارالانوار مجلسی
[۱۴۷] مجلسی، بحار الانوار، ج ۳.
اشاره کرد.



تأملات اندیشمندان مسلمان درباره خدا به سه دسته کلی تقسیم‌پذیر است: تأملات کلامی یا تأملات متکلمان، تأملات فلسفی یا تأملات فیلسوفان، و تأملات عرفانی یا تأملات اهل عرفان و صوفیان. البته مرزهای این تقسیم‌بندیها قطعی و مطلق نیست و گاه به‌سختی می‌توان آن‌ها را از هم تفکیک کرد، چنانکه مثلا تأملات بعضی معتزله و فیلسوفان مشایی یا اهل عرفان و فیلسوفان اشراقی گاه سخت به هم نزدیک به نظر می‌رسند. همچنین در تفاسیر قرآن و برخی از دیگر آثار در این حوزه‌ها گاهی آمیزه‌ای از این رویکردها را می‌توان دید. تأملات متکلمان و مبتنی بر رویکرد کلامی شاید کهن‌‌ترین این تأملات باشد.



به وجود آمدن این مباحث از سویی ریشه در خود قرآن و حدیث داشته و مثلا برای تبیین و توضیح آیات محکم و متشابه و تبیین نسبت صفات گوناگون خدا بوده است و از سوی دیگر حاصل مواجهه مسلمانان با علوم اوایل (فلسفه و علوم یونانی) و نیز الهیات دیگر ادیان (الهیات یهودیان و مسیحیان). همچنین باتوجه به این‌که اندیشه‌های نافی وجود خداوند یا نافی بعضی از صفات او (مثلا نفی خالق بودن خدا، یا مالک روز جزا بودن او، یا فرستنده دین و رسول بودن او) از دیرباز برای مسلمانان شناخته شده بوده، طبیعی است که متکلمان مسلمان از سویی در مواجهه با آرای صاحبان این نظریه‌ها که دهریه یا عبادالاصنام و مانند اینها خوانده می‌شدند
[۱۴۸] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۵ـ۲۳۶، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
و از سوی دیگر در مواجهه با اندیشمندان نامداری که در عالم اسلامی ظهور می‌کردند و تصوری غیر از تصور اسلامی درباره خدا و اوصاف او داشتند (نمونه برجسته چنین اندیشمندانی، محمد بن زکریای رازی و رأی او درباره قدمای خمسه و انکار ارسال رسل بود
[۱۴۹] ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ج۱، ص۳ـ۱۹، چاپ صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
) به بحث درباره خداشناسی برای رد این آرا نیز کشیده می‌شدند.
[۱۵۰] محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۵۱ـ۶۱، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
[۱۵۱] محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۹۶ـ۱۲۱، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
[۱۵۲] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۹ـ۱۵۹، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.




بنابراین در نگاهی کلی می‌توان مباحث مطرح شده در کلام اسلامی درباره خدا را به این صورت دسته‌بندی کرد:
۱) بحث درباره وجود خدا و اثبات آن.
[۱۵۳] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۷ـ۱۹، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۵۴] قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۳۹، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۱۵۵] قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۵۱ـ۶۵، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۱۵۶] محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج۲، ص۱۱۷ـ۱۵۱، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
[۱۵۷] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۳۹۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
[۱۵۸] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۹، بیروت: عالم الکتب.

۲) بحث درباره توحید خدا و اثبات آن
[۱۵۹] محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۴۶، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
[۱۶۰] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱ـ۲۴۹، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۱۶۱] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۶۷ـ۲۷۶، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
و نفی شرک‌ به‌طور عام و نفی ثنویت
[۱۶۲] محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۶۸ـ۷۸، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
[۱۶۳] ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، چاپ احمد حسینی، (قم) ۱۴۰۶.
و تثلیث
[۱۶۴] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۶۵] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۸۶ـ۱۱۳، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.
[۱۶۶] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۰۴ـ۴۰۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
به نحو خاص.
۳) بحث درباره صفات خدا.
[۱۶۷] محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج ۳، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
[۱۶۸] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۳۹۳ـ۴۱۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
[۱۶۹] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۹۹، بیروت: عالم الکتب.




عمده مباحث دیگر در کلام اسلامی درباره خداوند را می‌توان ذیل همین بحث اخیر گنجاند که برخی از مهم‌‌ترین آن‌ها اینهاست: الف) بحث در توقیفی بودن یا نبودن اسما و صفات خدا.
[۱۷۰] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۱۶۰ـ۱۷۱، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.
[۱۷۱] عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۴۳، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
[۱۷۲] محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج۳، ص۵، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
[۱۷۳] محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج۳، ص۲۲۱، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
ب) بحث درباره تشبیه و تنزیه
[۱۷۴] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۲۲، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
و تعطیل
[۱۷۵] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۳۰، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
و مباحث متفرع از آن مانند بحث رؤیت خدا.
[۱۷۶] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۶۱ـ۶۸، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۷۷] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۳ـ۲۴۰، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۱۷۸] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۰ـ۴۱۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
ج) بحث درباره کلام خدا و حادث یا قدیم بودن آن و به عبارت دیگر بحث درباره خلق قرآن.
[۱۷۹] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۷، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۸۱.
[۱۸۰] عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۹۹ـ۱۳۶، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
د) بحث درباره نسبت قدرت و علم و رحمت خدا با افعال بندگان و مخلوقات که از سویی ناظر به نسبت قدرت انسان در برابر قدرت خدا و از سوی دیگر ناظر به نسبت اراده انسان در برابر علم سابق الهی و اراده آزاد او در هدایت و ضلالت بندگان بوده است.
[۱۸۱] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۵۴۸ـ۵۷۱، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۸۲] عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ج۱، ص۹۳ـ۹۵، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
بحث درباره مسئله مهم جبر و اختیار در تاریخ اندیشه اسلامی که به مباحث فرعی مثل بحث از کسب و استطاعت و تولید انجامیده ناظر به همین مسئله است.
[۱۸۳] علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۱۸۴] علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۶، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
[۱۸۵] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۳۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
همچنین است بحث درباره مسئله شر،
[۱۸۶] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
لطف خدا،
[۱۸۷] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۳، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
[۱۸۸] عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
مسئله لذت و الم،
[۱۸۹] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۳، ص۲۲۶ به بعد، ج ۱۳، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
[۱۹۰] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۴۹ـ۴۵۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
عدل
[۱۹۱] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۲۲، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۱۹۲] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۶، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
[۱۹۳] علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۱۸۹ـ۱۹۳، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
و مانند اینها.



درباره هریک از صفات قدرت و علم و رحمت (یا به تعبیر امروزی خیر محض بودن خدا) نیز مباحث مختلفی مطرح میشده است، چنانکه بحث درباره معلوم معدوم یا ثابتات ازلی در واقع چیزی جز بحث درباره علم خدا نیست.
[۱۹۴] عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۸۰ـ۸۴، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
ضرورت ارسال رسل و نبوت
[۱۹۵] عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۵۹، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
و امامت و معاد
[۱۹۶] عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
نیز در اصل بر مبنای صفات خداوند اثبات می‌شده است. حتی مباحث مطرح شده در حوزه طبیعت‌شناسی نیز برای متکلمان جدای از بحث اخیر نبوده است. چنانکه با اندکی تأمل روشن می‌شود بحث درباره جزءلایتجزا و عَرض هم در کلام اسلامی بحثی بوده است درباره قدرت خدا و نقش او در جهان.
[۱۹۷] محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۴۴، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
[۱۹۸] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.




درحقیقت کم‌وبیش می‌توان نشان داد که محور اصلی نظام فکری تقریبآ همه فرقه‌هایی که در عالم اسلامی و بر مبنای اسلام(یعنی با محوریت قرآن و سنت) شکل گرفته‌اند، به رغم تفاوتهای گاه بارزشان که به نفی و طرد یکدیگر می‌انجامیده، خدا بوده و هریک از این فرقه‌ها براساس رویکرد خود بر جنبه یا جنبه‌هایی بیش‌تر تأکید می‌کرده و طبعآ از طرف گروه مقابل به کم‌توجهی به امری دیگر متهم می‌شده است. همچنین گروهی در بحث از این مسائل بیش‌تر بر ظاهر متن و منقولات تکیه داشته‌اند و گروهی دیگر بر استدلال عقلی پای می‌فشرده‌اند. اما به هر روی، مسئله مشترک همگی این گروهها شناخت درست‌تر خدا و عدم انحراف از توحید بوده است.

۱۴.۱ - چند مثال در این مورد


مثلا بحث درباره کلام خدا یا خلق قرآن، چیزی نیست جز بحث درباره توحید، زیرا اگر کلام خدا مانند کلام بشر حادث شمرده شود این شبهه ایجاد می‌شود که خدا ورای حادثات و غیرقابل قیاس با مخلوقات و از هر جهت فراتر از آن‌ها و ازلی و ابدی نیست و تغییر و حدوث در او راه دارد
[۱۹۹] عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
و این منافی توحید است و از سوی دیگر اگر کلام خدا به خلاف کلام بشر، قدیم شمرده شود این شبهه پدید می‌آید که امر دیگری غیر از خدا نیز ممکن است قدیم بوده باشد که این نیز منافی توحید است.
[۲۰۰] قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۷، ص۸۵، ج ۷، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۸۱.
حتی بحث درباره حدوث و قدم عالم هم به همین ترتیب و ناظر به مسئله توحید است (و نه ناظر به شناخت عالم خلقت)، چرا که اگر عالم حادث باشد به این معنا که خدا آن را در زمان خلق کرده باشد، بدین‌ترتیب ورای حادثات و مخلوقات بودن خدا با مشکل مواجه می‌شود و اگر عالم قدیم باشد، وجود امری قدیم در کنار خدا، توحید را با مسئله مواجه می‌کند.
[۲۰۱] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۵ـ۶، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
[۲۰۲] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۰ـ۳۵، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
[۲۰۳] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.




شاید رواج مباحث فلسفی درباره خدا در ادامه همین مباحث و تلاشی برای یافتن پاسخ‌های جدید بود. چنانکه مثلا اندیشه‌های کندی را می‌توان حد فاصل اندیشه معتزلی و اندیشه فلاسفه بعدی دانست. بحث درباره خدا مسلّمآ سابقه‌ای بسیار کهن دارد و در فرهنگ‌های هند و ایران باستان می‌توان تأملاتی عمیق درباره خدا سراغ گرفت، اما بحث فلسفی در این باره، به معنای متعارف آن به یونان باستان بازمی‌گردد. اوج این مباحث فلسفی اندیشه‌های افلاطون و ارسطو است.




۱۶.۱ - افلاطون


نخستین مباحث جدّی فلسفی درباره خدا از جمله براهینی در اثبات وجود او و بحث درباره نسبت خواست او با اخلاق و ذاتی یا غیرذاتی بودن حسن و قبح در آثار افلاطون
[۲۰۴] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۴۵، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
آمده است. بحث او درباره خدا و صانع (دمیورگوس) و خیر اعلی،
[۲۰۵] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۲، ص۱۰۵۸ـ۱۰۵۹، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۰۶] افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۳، ص۱۷۲۳ـ۱۷۲۶، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
هرچند ابهاماتی دارد، سرچشمه دیگر مباحث فلسفی در این باره است.

۱۶.۲ - ارسطو


ارسطو این تأملات را دنبال کرد و به نظریه‌ای کم‌وبیش منسجم درباره خدا رسید. او خدا را به مثابه فعلیت محض، امر غیرمادّی سرمدی، محرک اول نامتحرک، علت غایی که متعلَّق عشق و میل افلاک است و اندیشه‌ای خوداندیش مطرح کرد و در اثبات وجود چنین خدایی بحث کرد و دلیل آورد. خدای ارسطو در برابر خدای ادیان ابراهیمی خدایی منفک از عالم بود که جنبه فاعلی آن صرفآ به واسطه جنبه غایی بودن اوست. بدین‌ترتیب تصور فلسفی از خدا شکل گرفت که در آن خدا به مثابه امر مطلق مطرح می‌شود. این تصور، که از دیرباز تاکنون محل بحث بوده،
[۲۰۷] محمدمنصور هاشمی، «خدا به عنوان امر مطلق»، ج۱، ص۳۲۸ـ۳۴۵، نقد و نظر، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۳).
دست‌کم در ظاهر در تقابل با تلقی از خدا در ادیان ابراهیمی است.

۱۶.۳ - فلوطین


فلوطین تأملات افلاطون و ارسطو درباره خدا را دنبال کرد و به آن‌ها صبغه‌ای عرفانی هم داد. به موجب تأملات او، خدا یا احد امری است که هیچ سخنی درباره او نمی‌توان گفت و صرفآ به مدد شهودی قابل شناسایی است و حتی او را موجود و وجود نباید خواند زیرا ورای وجود و عدم و دیگر مفاهیم از این قبیل است. احد هم مانند خدای ارسطو خالق عالم نیست بلکه سرچشمه فیضی است که عالم از او صادر میشود.
[۲۰۸] فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۲، ص۱۰۷۷ـ۱۰۸۲، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
متفکران و فیلسوفان اسلامی هرچند با خود فلوطین چندان آشنا نبودند و صرفآ مجملی درباره «شیخ یونانی» می‌دانستند،
[۲۰۹] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۱۴۴ـ۱۴۷، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
ترجمه آثار او را تحت عنوان اثولوجیا در دست داشتند و آن را کتابی از ارسطو قلمداد می‌کردند.
[۲۱۰] فلوطین، اثولوجیا، مقدمه آشتیانی، ص یک، ترجمه ناعمه حمصی، با تعلیقات قاضی سعید قمی، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۶ش.


۱۶.۴ - فیلسوفان اسلامی


بدین ترتیب فیلسوفان اسلامی آمیزه‌ای از آرای افلاطون، ارسطو و فلوطین را در اختیار داشتند و مباحث فلسفی خود را در گفتگو با این میراث فلسفی پیش می‌بردند. آنان صرفآ تکرارکننده سخنان این فیلسوفان نبودند، بلکه با اخذ و اقتباس مفاهیمی از آن میراث به بازسازی الهیات و پدیدآوردن الهیاتی برای فلسفه اسلامی برخاستند. این میراث دست‌کم به صورت مجمل در اختیار برخی متکلمان هم بوده است، چنانکه می‌توان از آشنایی جهمیه یا معتزله با اندیشه نوافلاطونی سخن گفت، اما مسئله آن‌ها فراتر از کلام نمی‌رفت در حالی که فیلسوفان اسلامی روش فلسفی را برای طرح مسائل برگزیدند و طبعآ درباره خدا نیز تأملات متفاوتی کردند. این اندیشه‌ها البته در میان همه فیلسوفان اسلامی یکسان نیست و هریک درباره خدا بحث و نگرش خود را دارد، چنانکه مثلا کندی
[۲۱۱] یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۴، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ۱۹۵۳.
می‌کوشد خدای ارسطو را که صرفآ حرکتدهنده عالم است با خدای اسلامی و دینی که خالق عالم از عدم (لامن شیء) است جمع کند. فیلسوفان بعدی، از جمله فارابی
[۲۱۲] محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء اهل المدینة الفاضله، ج۱، ص۳۷ـ۵۹، چاپ البیر نصری نادر، بیروت ۱۹۸۲.
و ابن سینا،
[۲۱۳] ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشفاء، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۴۸، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ش.
نظریه صدور یا فیض را پذیرفتند و نظریه خلقت در دین را براساس این نگرش فلسفی بازسازی کردند.



به موجب آثار این فیلسوفان خدا امری می‌شود ورای عالم که منشأ فیض است و سرچشمه صدور دیگر موجودات از عقل اول به بعد. او صرفآ به صورت تنزیهی و به مثابه محرک نامتحرک، علت اولی و واجب‌الوجود و وجود مطلق و امری بدون ضد و ندّ و مانند اینها وصف می‌شود. براساس همین نگرش است که فیلسوفان برای اثبات وجود خدا مثلا مفاهیم حدوث و قدم را کنار می‌گذارند و به وجوب و امکان رو می‌کنند و نهایتآ برهانی مانند برهان صدیقین پدید می‌آید.
[۲۱۴] ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۱۸ـ۲۸، قم ۱۳۷۵ش.
[۲۱۵] ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۶۶، قم ۱۳۷۵ش.
البته در فلسفه، خدا را می‌توان محدِث خواند، اما محدث در اینجا معنایی خاص می‌یابد که با فیضان ازلی واجب‌الوجود منافی نیست چرا که براساس نگرش فلسفی، عالم حادث زمانی نیست بلکه حادث ذاتی و قدیم زمانی است و بر این اساس خداوند ازلا محدث عالم است. این نگرشِ مبتنی بر تنزیه مطلق از سویی و نظریه صدور از سوی دیگر بر برخی فرقه‌ها نیز تأثیر گذاشت که مهم‌‌ترین آن‌ها اسماعیلیه است. متفکران اسماعیلی و از جمله حمیدالدین کرمانی
[۲۱۶] احمد بن عبداللّه کرمانی، راحةالعقل، ج۱، ص۳۷ـ۵۶، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۶۷.
همین تصور از خدا را در آثارشان مطرح کرده و براساس نگرش باطنیشان بسط داده‌اند.



هرچند متفکران و فیلسوفان اسلامی مذکور همواره خدای قرآن و اسلام را پیش چشم داشته‌اند و مثلا برای واجب‌الوجود فلسفیِ نظام‌های فکریشان کوشیده‌اند مستدلا اوصافی ذکر کنند که او را به مثابه شارع و فرستنده انبیا و مقرر کننده تکالیف و بازخواست کننده در روز جزا مشخص کند،
[۲۱۷] ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشفاء، ج۱، ص۴۷۹ـ۴۹۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ش.
حقیقت این است که چنین تصویری از خدا با تصویر ادیان به‌سختی قابل انطباق بود. خدای فلسفی یونانیان به عالم بی‌اعتنا بود. در تاریخ عالم مداخله‌ای نداشت و به عبارت دقیق‌تر اساسآ در کنار او تاریخی دارای آغاز و میانه و پایان نمی‌توانست مطرح باشد.
[۲۱۸] کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۱، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.
این خدا با خدای قرآن آنقدر تفاوت داشت که تلاش فیلسوفان اسلامی برای جمع آن دو از نظر بسیاری مقبول به نظر نرسید. همین امر سبب شد فیلسوفان متهم به تعطیل شوند.



مهم‌‌ترین واکنش به فیلسوفان و خدای آن‌ها تهافت الفلاسفه غزالی بود.
[۲۱۹] محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفه، ج۱، ص۲۴ـ۵۹، قاهره ۱۳۱۹.
هرچند ابن رشد کوشید از نگرش فلسفی دفاع کند و نسبت عقل و دین را بازنماید و به غزالی پاسخ دهد و تبیین فلسفی خدا را ادامه دهد
[۲۲۰] ابن رشد، تهافت التهافت، جاهای متعدد، چاپ محمدعابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
پاسخ او در عالم اسلامی اثر چندانی نگذاشت. نگرش غزالی که در حد خود جمع متن‌گرایی و عقل‌گرایی و ذوق عرفانی بود پاسخی به نیاز زمانه بود و اثر خود را بر زمانه گذاشت و اندیشه اهل سنت را در مسیری انداخت که تأملات فلسفی به نحو عام و تأملات فلسفی درباره خدا به نحو خاص در آن ادامه نیافت. ماجرا در ایران متفاوت بود.



خدا از منظر اهل عرفان به صورتی متفاوت از دیگران دیده می‌شود و حتی می‌توان گفت در تقابل با خدای فیلسوفان قرار می‌گیرد. این منظر از صدر اسلام محل توجه بوده و به مرور زمان تعابیر و تفاسیر پخته‌تر و زیباتری از آن عرضه شده است.

۲۰.۱ - عدم توجه به مباحث عقلانی


در مباحث عرفانی اولا و بالذات مباحث عقلانی و استدلالی درباره خداوند محل توجه نبوده و در عوض بر رابطه دوسویه انسان و خدا تأکید شده است؛ رابطه‌ای که بیش از هر مفهوم دیگر مبتنی بر عشق است.
[۲۲۱] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۲۲۲] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۵۷ـ۵۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۲۲۳] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۴۲ـ۳۵۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.
[۲۲۴] عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۳۴، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
[۲۲۵] عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۵، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.


۲۰.۲ - توجه به جنبه تنزیهی خدا


البته اهل عرفان هم بر جنبه تنزیهی خدا تأکید کرده‌اند
[۲۲۶] محمد بن ابراهیم کلاباذی، متن و ترجمه کتاب تعرف، ج۱، ص۳۳ـ۳۷، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ش.
[۲۲۷] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.
[۲۲۸] عبداللّه بن محمد عین القضاة، نامههای عین القضات همدانی، ج۱، ص۲۳۲، ج ۱، چاپ علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران ۱۹۶۹.
[۲۲۹] عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۱۴، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
[۲۳۰] عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
[۲۳۱] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۴، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۴ش.
[۲۳۲] روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۴۴۵، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۴ش.
[۲۳۳] ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۶۸، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
[۲۳۴] محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۷۸، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
[۲۳۵] محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۸۴، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
و حتی گاه در بحث درباره خدا سخنشان رنگ استدلال هم گرفته است.
[۲۳۶] عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۷۰، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
[۲۳۷] عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۳۴۵، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.


۲۰.۳ - معرفت خدا از نظر اهل عرفان


اما معرفت خدا از نظر اهل عرفان معرفت نظری و استدلالی نیست بلکه معرفتی است که پیش‌شرط آن سلوک عملی است و غایت آن شهود و اشراق و کشف حجاب و رفع و طرد خود و هواهای نفسانی و فراتر رفتن از عقل جزئی و دست یافتن به اطوار ورای عقل و شناخت بی‌واسطه خدا و وصال او و نیست شدن در هستی او (فنا فنی‌اللّه
[۲۳۸] عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
[۲۳۹] عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۱۸، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
). در واقع اگر بتوان از معرفت‌شناسی عرفانی سخن گفت این معرفت‌شناسی مبتنی است بر مراقبه و کشف و شهود و تجلی و تجربه.
[۲۴۰] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۲۴۱] ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
[۲۴۲] علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۶۱ـ۳۶۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.
چنین معرفتی مورد توجه و درواقع نمونه آرمانی اهل عرفان است. بر مبنای این نگرش هرچند همه آدمیان به نحوی خداپرستند و فطرتی آمیخته با عشق الهی دارند، باید این جنبه از وجود خود را احیا کنند و از شناخت سطحی از خدا (که منظور از شناخت سطحی در نظر اهل عرفان ممکن است شناخت کلامی و فلسفی نیز باشد) به مرتبه‌ای دیگر برسند. به سطحی که در آن می‌توان گفت: «به یقین بدان بیش‌تر از آدمیان خدای موهوم و مصنوع می‌پرستند. از جهت آن‌که هریک با خود چیزی تصور کرده‌اند و آن متصوَّر خود را خدای نام نهاده‌اند و مصوَّر هرکس مصنوع و موهوم آنکس است... خدای مقیدْ دیگر باشد و خدای مطلقْ دیگر. وجهْ دیگر باشد و ذاتْ دیگر... هرکه به وجه خدای خود رسید و به ذات خدای خود نرسید بت پرست است و همه روزه با خلق عالم به جنگ است و همه روز در اعراض و انکار است و هر که از وجه بگذشت به ذات خدای رسید از بت‌پرستی خلاصی یافت».
[۲۴۳] عزیزالدین بن محمد نسفی، زبدةالحقایق، ج۱، ص۷۹ـ۸۰، چاپ حقوردی ناصری، تهران ۱۳۸۱ش.


۲۰.۴ - عشق، مهم‌‌ترین قانون هستی


اهل عرفان خدا را معشوق می‌بینند و آدمی را عاشق و عشق را مهم‌‌ترین قانون هستی و حاکم بر کار عالم. عشقی که البته یک‌سویه هم نیست و به تعبیر حافظ
[۲۴۴] شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ش.
اگر مبتنی بر احتیاج عاشق است متکی به اشتیاق معشوق هم هست (ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود). به این معنا اهل عرفان عاشق را به جای بنده و در نسبت با خداوند می‌نشانند.
[۲۴۵] نصراللّه پورجوادى، «انسان، بنده يا عاشق خدا»، ص۴۰ـ۴۵، نامه فرهنگ، سال ۲، ش ۴ (تابستان ۱۳۷۱)

بر مبنای چنین نگرشی است که دیگر مفاهیم عرفانی از قبیل رضا و تسلیم و توکل و فنا معنا می‌یابند. این نگرش گاه به تصویر جنبه‌هایی سخت لطیف از رابطه عاشقانه انسان و خدا بر مبنای درک جمال الهی انجامیده است
[۲۴۶] محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، چاپ رینولد الین نیکلسون، بخش مربوط به رابعه، به ويژه ج ۱، ص ۷۳، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
و گاه به صورتهای افراطی‌تری در انالحق گفتن حلاج و سبحانی مااعظم شأنی گفتن بایزید خود را نشان داده است.
[۲۴۷] محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۱۷۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
[۲۴۸] محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، ج۲، ص۱۳۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
[۲۴۹] محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، ج۲، ص۱۴۲، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.


۲۰.۵ - استدلالی در خداشناسی عرفانی


البته همین نگرش عرفانی ناگزیر گاه جنبه استدلالی هم گرفته، چنانکه مثلا از عشق و محبت حادث و قدیم بحث شده است
[۲۵۰] نصراللّه پورجوادی، دو مجدّد: پژوهش‌هایی درباره محمد غزالی و فخررازی، ج۱، ص۷۷ـ۷۸، تهران ۱۳۸۱ش.
محبت قدیم و محبت مُحدَث، از غزالی) یا از وحدت شهود و وحدت وجود. اوج چنین نگرشی در عرفان نظری ابن عربی است که در آن مباحث پیشین با بیان نوافلاطونی پیوند خورده و در آن نظریه صدور یا فیض مورد بحث قرار گرفته و از علم الهی و فرایند خلقت و مفاهیم اعیان ثابته و فیض اقدس و فیض مقدس و وحدت وجود سخن گفته شده است.
[۲۵۱] ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۴۸ـ۵۶، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
همچنین است بحث درباره تجلی اسماءاللّه در عالم یا بحث درباره جوهر بودن خدا و عرض بودن ماسوی اللّه (بحثی که گفته شده است کرّامیه نیز آن را مطرح کرده بوده‌اند). چنین مباحثی هرچند متأثر از مباحث کلامی و فلسفی بوده همگی مبتنی بر روش عرفانی و به دور از مفاهیم فلسفی و استدلال‌های منطقی بوده است. با این‌همه گاه همین نگرش‌ها هم در میان بعضی از اهل عرفان مشکوک تلقی شده و این نوع نظرورزی عرفانی نیز نفی شده است.
[۲۵۲] محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۸، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ش.


۲۰.۶ - اهمیت عشق الهی


به هر روی اهل عرفان جملگی بر اهمیت رابطه شخصی و عاشقانه با خدا تأکید دارند و تصریح می‌کنند که او ورای اندیشه و عقل بشر است و به تعبیر مولوی
[۲۵۳] جلال الدین بن محمد مولوی، ج۱، ص۴۲۱، بیت ۳۱۰۷، مثنوی معنوی، چاپ رینولد الین‌نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
«آنکه در اندیشه ناید آن خداست».

۲۰.۷ - دریافت ذات الهی


از منظر اهل عرفان هریک از مکاتب فکری اسلامی در حد خود جنبه‌ای از ذات الهی را آشکار کرده‌اند. فقها اراده تحقق یافته او را در شریعت مورد توجه قرار داده و خدا را به مثابه شارع دیده‌اند، معتزله تعالی او و اشاعره قدرت قاهر او را برجسته کرده‌اند و فلاسفه او را به عنوان وجود واجبی که تکثر اشیای ممکن از او سرچشمه می‌گیرد درک کرده‌اند. اینها هریک جنبه‌ای از ذات الهی را دریافته و وصف کرده‌اند اما درک کاملتر این ذات صرفآ به مدد عرفان میسر است.



طبعآ رویکرد عرفانی هم از منظرهای دیگر درخور بحث و نقد است و یکی از جنبه‌های افراطی آن را می‌توان عقل‌ستیزی یا عقل‌گریزی نامید. شاید میل به پرهیز از همین جنبه بود که سبب شد در میان کشورهای اسلامی، ایران وضع خاصی بیابد و در آن تلفیقی از رویکرد عرفانی با رویکرد فلسفی پدید آید و تا به امروز باقی بماند.

۲۱.۱ - دیدگاه ابن سینا


ریشه تلفیق رویکرد عرفانی با رویکرد فلسفی در اندیشه ابن سینا بود و رگهای عرفانی در آثار او وجود داشت.
[۲۵۴] ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۶۳ـ۴۲۱، قم ۱۳۷۵ش.


۲۱.۲ - دیدگاه سهروردی


سهروردی همین جنبه را برجسته کرد و فلسفه اشراق را پدید آورد. در فلسفه اشراق برای شناخت خدا صرف استدلال عقلی کافی نیست بلکه سلوک نیز لازم است.
[۲۵۵] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۱۱ـ۲۱۶، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.
خدا در این فلسفه کم‌وبیش همان اوصاف خدای فیلسوفان مشایی را دارد، با این تفاوت که بر جنبه خاصی، که در اصل مأخوذ از قرآن هم هست، تأکید شده است. خدا نورالانوار است.
[۲۵۶] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۱۲۱ـ۱۲۴، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.
سهروردی فلسفه‌اش را براساس همین امر بنیان گذاشت و براساس شدت و ضعف‌پذیر بودن و تشکیکی بودن نور، جهان‌شناسی‌اش را شکل داد. او البته قائل به اصالت ماهیت بود و تشکیک را در ماهیات می‌دید.
[۲۵۷] یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۶۴ـ۷۳، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.


۲۱.۳ - دیدگاه ملاصدرا


اما ملاصدرا این اندیشه را به اندیشه‌های پیشین پیوند داد و از تشکیک در وجود سخن گفت. به موجب فلسفه او خدا وجود مطلق است و همه دیگر موجودات نشئت گرفته از این وجودند. در سریان وجود در عالم مراتبی هست و ماهیات حدود موجودات‌اند. بدین‌ترتیب او از وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت سخن می‌گفت.
[۲۵۸] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۱، ص۳۵ـ۷۴، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست.
در فلسفه ملاصدرا خدای متکلمان شیعه ــکه با خواجه‌نصیر جنبه‌های فلسفی یافته بودــ و خدای فیلسوفان و خدای اهل عرفان ــ به ویژه خدای عرفان نظری ابن عربی ــ در نظام فلسفی واحدی تحت عنوان حکمت متعالیه گرد آمد و مسائل مختلف براساس این نظام بازسازی شد. در اندیشه ملاصدرا همه عالم در حرکتی ذاتی و جوهری است. این حرکت بازگشت صعودی موجودات (در جهت عکس صدور) و حشر و قیام و معاد و حتی صورت جسمانی آن را تضمین می‌کند.
[۲۵۹] محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۳، ص۸۴ـ۱۱۳، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست.
بدین‌صورت ملاصدرا می‌کوشید خدای خالق دین، خدای واجب‌الوجود فلسفه و خدای معشوق اهل عرفان را باهم جمع کند.



در سیر تأملات متفکران مسلمان در خارج از ایران نوعی تنزیه‌گرایی خاص و متفاوت از تنزیه‌گرایی فلسفی معتزلی هم باب شد که ریشه در افکار ابن تیمیه
[۲۶۰] ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۷۵ـ۱۳۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۶۱] ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۶۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۶۲] ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و ابن قیم جوزیه
[۲۶۳] ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۵۲، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۶۴] ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، ج۲، ص۲۴۲ـ۲۴۹، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
داشت و نهایتآ به جنبش سلفیه و وهابیت رسید. این نگرش در ایران جایگاه و پایگاهی نیافت (و به معنایی در تقابل با نگرش رایج در ایران بود). درواقع همانطور که فلسفه ملاصدرا به نحو کلی تا همین اواخر قول غالب در مباحث نظری در اندیشه اسلامی ایرانیان بوده است، تأملات او درباره خدا هم به نحو اخص همین وضع را داشته است.



اگر به تقسیم‌بندیهای افکار یهودیان و مسیحیان درباره خدا توجه کنیم مشاهده می‌کنیم که در آن‌ها معمولا از چهار دوره صحبت می‌شود.

۲۳.۱ - یهودیت


در یهودیت از خدای ربی یا تلمودی، خدای فلسفی ـ الهیاتی (که ابن میمون فیلسوف یهودی مقیم جهان اسلام در آن نقش جدّی دارد)، خدای رویکرد قباله (عرفانی)، و خدا در دوره جدید سخن گفته می‌شود.

۲۳.۲ - مسیحیت


در مسیحیت نیز می‌توان از مباحث الهیاتی درباره خدا، مباحث فلسفی (که در دوره‌هایی تحت تأثیر مباحث متفکران مسلمان بوده)، مباحث عرفانی، و مباحث جدید درباره خدا سخن گفت.



سه بخش نخست تقسیم‌بندیهای مذکور، قراین و نظایری در عالم اسلامی نیز دارد، اما از دوره چهارم نمی‌توان سخن گفت. درواقع تأمل درباره خدا در عالم اسلامی‌ به‌طور عام و ایران به نحو خاص، کم و بیش تا دوره ملاصدرا پا به پای علم و فلسفه زمان پیش می‌رفته است. اما پس از آن وضع تاریخی به گونه‌ای بوده که در این حوزه‌ها پرسش‌ها و پاسخ‌های جدید و جدّی مطرح نشده است. مباحثی هم که تحت تأثیر ورود تجدد و مسائل متفرع بر آن مطرح شده به علل مختلف بیش‌تر جنبه تکرار سخنان پیشین یا بحث جدلی داشته و کمتر به نظرورزی درباره خدا انجامیده است و حتی آن‌ها که در این زمینه مسئله نویی مطرح کرده‌اند (مثلا احمد فردید و بحث از علم‌الاسماء تاریخی یا مجتهد شبستری و سخن از نسبت ایمان به خدا و آزادی) بیشتر بر مسئله‌ای دیگر تأکید داشته‌اند (در مثالهای مذکور، اولی به تاریخی‌نگری و دومی به آزادی توجه دارد) تا مسئله خدا؛ امری که در طول تاریخ بشر همواره محل توجه و بحث بوده است و در سیر این تاریخ باز هم محل توجه و بحث خواهد بود.



(۱) قرآن.
(۲) کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.
(۳) ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۴) ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۵) ابن رشد، تهافت التهافت، چاپ محمدعابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
(۶) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، قم ۱۳۷۵ش.
(۷) ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشفاء، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ش.
(۸) ابن عربی، فصوص الحکم، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۹) ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۰) ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، چاپ احمد حسینی، (قم) ۱۴۰۶.
(۱۱) ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، چاپ صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۱۲) ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
(۱۳) ارسطو، مابعدالطبیعه، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۴‌) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب اللُّمَع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، چاپ حموده غرابه، مصر ۱۹۵۵.
(۱۵) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۶) افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۷) محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
(۱۸) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۹) تیتوس بورکهارت، هنر مقدس: اصول و روشها، ترجمه جلال ستاری، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۰) نصراللّه پورجوادی، «انسان، بنده یا عاشق خدا»، نامه فرهنگ، سال ۲، ش ۴ (تابستان ۱۳۷۱).
(۲۱) نصراللّه پورجوادی، دو مجدّد: پژوهش‌هایی درباره محمد غزالی و فخررازی، تهران ۱۳۸۱ش.
(۲۲) عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
(۲۳) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۲۴) محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
(۲۵) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۶) ریچارد سوینبرن، آیا خدایی هست؟، ترجمه محمد جاودان، قم ۱۳۸۱ش.
(۲۷) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.
(۲۸) محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۹) شرفالدین شرف خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، تهران ۱۳۷۵ش.
(۳۰) محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ش.
(۳۱) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
(۳۲) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۳۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست.
(۳۴) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۳۵) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب.
(۳۶) محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
(۳۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
(۳۸) علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
(۳۹) عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
(۴۰) عبداللّه بن محمد عین القضاة، نامههای عین القضات همدانی، ج ۱، چاپ علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران ۱۹۶۹.
(۴۱) محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفه، قاهره ۱۳۱۹.
(۴۱) محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء اهل المدینة الفاضله، چاپ البیر نصری نادر، بیروت ۱۹۸۲.
(۴۲) محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۴۳) فلوطین، اثولوجیا، ترجمه ناعمه حمصی، با تعلیقات قاضی سعید قمی، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۴۴) فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۴۵) قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۴۶) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
(۴۷) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۵، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.
(۴۸) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۶، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
(۴۹) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۷، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۸۱.
(۵۰) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۳، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
(۵۱) احمد بن عبداللّه کرمانی، راحةالعقل، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۶۷.
(۵۲) محمد بن ابراهیم کلاباذی، متن و ترجمه کتاب تعرف، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ش.
(۵۳) کلینی، اصول کافی.
(۵۴) یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ۱۹۵۳.
(۵۵) دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن کام‌شاد، تهران ۱۳۷۶ش.
(۵۶) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۵۷) محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۵۸) مجلسی، بحار الانوار.
(۵۹) جلال الدین بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، چاپ رینولد الین‌نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
(۶۰) عزیزالدین بن محمد نسفی، زبدةالحقایق، چاپ حقوردی ناصری، تهران ۱۳۸۱ش.
(۶۱) عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
(۶۲) محمدمنصور هاشمی، «خدا به عنوان امر مطلق»، نقد و نظر، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۳).
(۶۳) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.


 
۱. کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، ج۱، ص۱۲ـ۱۳، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.
۲. شرف الدین شرف خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، ج۱، ص۱۶۲، تهران ۱۳۷۵ش.
۳. ریچارد سوینبرن، آیا خدایی هست؟، ترجمه محمد جاودان، قم ۱۳۸۱ش.
۴. دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن کام‌شاد، تهران ۱۳۷۶ش.
۵. کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، ج۱، ص۳۲۷ـ۳۹۵، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.
۶. تیتوس بورکهارت، هنر مقدس: اصول و روشها، ترجمه جلال ستاری، تهران ۱۳۶۹ش.
۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۸.    
۸. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ج۴، ص۲۱۴ـ۲۱۵، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۹. مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۰۲.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۱۱۶.    
۱۱. محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل «اللّه»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۱۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۱۴. طه/سوره۲۰، آیه۸.    
۱۵. حشر/سوره۵۹، آیه۲۴.    
۱۶. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
۱۷. مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۱۸۶.    
۱۸. طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل اعراف: ۱۸۰ـ۱۸۶.
۱۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۲۰. طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل آیه.
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۸۴.    
۲۳. نساء/سوره۴، آیه۱۶۳.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۲۵. طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل آیه.
۲۶. انعام/سوره۶، آیه۱۰۰.    
۲۷. نحل/سوره۱۶، آیه۵۷.    
۲۸. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹۲۳.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۶۳.    
۳۰. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۱.    
۳۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۹۱.    
۳۲. صافات/سوره۳۷، آیه۱۵۹.    
۳۳. طور/سوره۵۲، آیه۴۳.    
۳۴. حشر/سوره۵۹، آیه۲۳.    
۳۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۳۶. محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل «قدیر»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۳۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۶.    
۳۹. آل عمران/سوره۳، آیه۴۰.    
۴۰. حج/سوره۲۲، آیه۱۸.    
۴۱. مائده/سوره۵، آیه۱.    
۴۲. نحل/سوره۱۶، آیه۹۳.    
۴۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۸.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۱۱۷.    
۴۵. آل عمران/سوره۳، آیه۴۷.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.    
۴۷. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۶-۲۷.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۴۹. آل عمران/سوره۳، آیه۲.    
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۲۶۳.    
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۷.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۲۶۱.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۲۶۸.    
۵۵. آل عمران/سوره۳، آیه۷۳.    
۵۶. نساء/سوره۴، آیه۱۳۰.    
۵۷. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۵۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.    
۵۹. هود/سوره۱۱، آیه۶۶.    
۶۰. شوری/سوره۴۲، آیه۱۹.    
۶۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۹.    
۶۲. بقره/سوره۲، آیه۲۰۹.    
۶۳. بقره/سوره۲، آیه۲۲۰.    
۶۴. بقره/سوره۲، آیه۲۲۸.    
۶۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۰.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    
۶۷. آل عمران/سوره۳، آیه۴.    
۶۸. آل عمران/سوره۳، آیه۶.    
۶۹. شوری/سوره۴۲، آیه۱۹.    
۷۰. شوری/سوره۴۲، آیه۶۶.    
۷۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۷۲. حج/سوره۲۲، آیه۶۲.    
۷۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۰.    
۷۴. کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.    
۷۵. آل عمران/سوره۳، آیه۹.    
۷۶. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.    
۷۷. الرحمن/سوره۵۵، آیه۲۷.    
۷۸. الرحمن/سوره۵۵، آیه۷۸.    
۷۹. فاتحه/سوره۱، آیه۴.    
۸۰. آل عمران/سوره۳، آیه۲۶.    
۸۱. حشر/سوره۵۹، آیه۲۳.    
۸۲. محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل واژه‌های «خالق»، «باری» و «مصور»، «خلاق»، «بدیع‌السموات و الارض»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
۸۳. محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، ذیل واژه‌های «سمیع»، «بصیر»، «حکیم»، «خبیر»، «شهید» و نیز «رقیب»، مشهد ۱۳۶۶ـ۱۳۶۸ش.
۸۴. آل عمران/سوره۳، آیه۸.    
۸۵. ص/سوره۳۸، آیه۹.    
۸۶. ص/سوره۳۸، آیه۳۵.    
۸۷. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۸.    
۸۸. سبأ/سوره۳۴، آیه۲۶.    
۸۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۹۰. حج/سوره۲۲، آیه۶۳.    
۹۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۶.    
۹۲. شوری/سوره۴۲، آیه۱۹.    
۹۳. بقره/سوره۲، آیه۲۲۵.    
۹۴. بقره/سوره۲، آیه۲۳۵.    
۹۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۳.    
۹۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۵.    
۹۷. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    
۹۸. دخان/سوره۴۴، آیه۴۹.    
۹۹. انفطار/سوره۸۲، آیه۶.    
۱۰۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴.    
۱۰۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۳.    
۱۰۲. انعام/سوره۶، آیه۱۰۲.    
۱۰۳. هود/سوره۱۱، آیه۱۲.    
۱۰۴. شوری/سوره۴۲، آیه۹.    
۱۰۵. شوری/سوره۴۲، آیه۲۸.    
۱۰۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۱.    
۱۰۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۵.    
۱۰۸. بقره/سوره۲، آیه۱۷۳.    
۱۰۹. آل عمران/سوره۳، آیه۳۱.    
۱۱۰. حج/سوره۲۲، آیه۶۰.    
۱۱۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    
۱۱۲. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۱۱۳. نساء/سوره۴، آیه۹۹.    
۱۱۴. نساء/سوره۴، آیه۱۴۹.    
۱۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۹۰.    
۱۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۴۵.    
۱۱۷. تین/سوره۹۵، آیه۸.    
۱۱۸. اعراف/سوره۷، آیه۸۷.    
۱۱۹. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۹.    
۱۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۰.    
۱۲۱. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۱۲۲. حشر/سوره۵۹، آیه۲۳.    
۱۲۳. انعام/سوره۶، آیه۱۸.    
۱۲۴. انعام/سوره۶، آیه۶۱.    
۱۲۵. سجده/سوره۳۲، آیه۲۲.    
۱۲۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۱.    
۱۲۷. دخان/سوره۴۴، آیه۱۶.    
۱۲۸. حدید/سوره۵۷، آیه۳۰.    
۱۲۹. حج/سوره۲۲، آیه۶.    
۱۳۰. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۳۹۳ـ۴۰۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۳۱. عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۷۶، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
۱۳۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۳.    
۱۳۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۳۴. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۴.    
۱۳۵. ق/سوره۵۰، آیه۱۶.    
۱۳۶. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۱۳۷. نساء/سوره۴، آیه۱۲۵.    
۱۳۸. آل عمران/سوره۳، آیه۵۴.    
۱۳۹. محمدمنصور هاشمی، «خدا به عنوان امر مطلق»، ج۱، ص۳۲۹ـ ۳۳۰، نقد و نظر، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۳).
۱۴۰. نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.    
۱۴۱. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۱۴۲. مجلسی، بحار الانوار، ج۸۴، ص۱۹۹.    
۱۴۳. مجلسی، بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۴۴.    
۱۴۴. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.    
۱۴۵. محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج۳، ص۲۳، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.    
۱۴۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۷۲۱۶۷.    
۱۴۷. مجلسی، بحار الانوار، ج ۳.
۱۴۸. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۵ـ۲۳۶، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۱۴۹. ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ج۱، ص۳ـ۱۹، چاپ صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ش.
۱۵۰. محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۵۱ـ۶۱، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۱۵۱. محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۹۶ـ۱۲۱، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۱۵۲. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۹ـ۱۵۹، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.
۱۵۳. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۷ـ۱۹، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۵۴. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۳۹، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۱۵۵. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۵۱ـ۶۵، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۱۵۶. محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج۲، ص۱۱۷ـ۱۵۱، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۵۷. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۳۹۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۵۸. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۹، بیروت: عالم الکتب.
۱۵۹. محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۴۶، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۱۶۰. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱ـ۲۴۹، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۱۶۱. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۶۷ـ۲۷۶، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۱۶۲. محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۶۸ـ۷۸، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۱۶۳. ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، چاپ احمد حسینی، (قم) ۱۴۰۶.
۱۶۴. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۶۵. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۸۶ـ۱۱۳، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.
۱۶۶. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۰۴ـ۴۰۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۶۷. محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج ۳، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۶۸. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۳۹۳ـ۴۱۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۶۹. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۹۹، بیروت: عالم الکتب.
۱۷۰. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۵، ص۱۶۰ـ۱۷۱، چاپ محمود محمد خضیری، قاهره ۱۹۶۵.
۱۷۱. عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۴۳، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
۱۷۲. محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج۳، ص۵، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۷۳. محمد بن عمر فخررازی، المطالبالعالیة من العلم الالهی، ج۳، ص۲۲۱، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۷۴. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۲۲، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۱۷۵. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۳۰، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۱۷۶. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۶۱ـ۶۸، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۷۷. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۳ـ۲۴۰، ج ۴، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۱۷۸. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۰ـ۴۱۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۷۹. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۷، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۸۱.
۱۸۰. عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۹۹ـ۱۳۶، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
۱۸۱. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۵۴۸ـ۵۷۱، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۸۲. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ج۱، ص۹۳ـ۹۵، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۸۳. علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
۱۸۴. علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۶، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
۱۸۵. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۳۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۸۶. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۸۷. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۳، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۱۸۸. عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
۱۸۹. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۳، ص۲۲۶ به بعد، ج ۱۳، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۱۹۰. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۴۹ـ۴۵۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۱۹۱. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۲۲، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۹۲. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۶، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۱۹۳. علی بن حسین علم‌الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۱۸۹ـ۱۹۳، چاپ مهدی رجایی، قم ۱۴۰۵ـ ۱۴۱۰.
۱۹۴. عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۸۰ـ۸۴، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
۱۹۵. عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۵۹، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ش.
۱۹۶. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۹۷. محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، ج۱، ص۴۴، چاپ محمود محمد خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۴۷.
۱۹۸. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۱۹۹. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۰۰. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۷، ص۸۵، ج ۷، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۸۱.
۲۰۱. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۵ـ۶، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۲۰۲. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایةالاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۰ـ۳۵، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۲۰۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۱۲۱ـ۱۲۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۲۷.
۲۰۴. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۴۵، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۰۵. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۲، ص۱۰۵۸ـ۱۰۵۹، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۰۶. افلاطون، دوره آثار افلاطون، ج۳، ص۱۷۲۳ـ۱۷۲۶، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۰۷. محمدمنصور هاشمی، «خدا به عنوان امر مطلق»، ج۱، ص۳۲۸ـ۳۴۵، نقد و نظر، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۳).
۲۰۸. فلوطین، دوره آثار فلوطین، ج۲، ص۱۰۷۷ـ۱۰۸۲، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ش.
۲۰۹. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۱۴۴ـ۱۴۷، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۲۱۰. فلوطین، اثولوجیا، مقدمه آشتیانی، ص یک، ترجمه ناعمه حمصی، با تعلیقات قاضی سعید قمی، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۶ش.
۲۱۱. یعقوب بن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیه، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۴، چاپ محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲/ ۱۹۵۰ـ۱۹۵۳.
۲۱۲. محمد بن محمد فارابی، کتاب آراء اهل المدینة الفاضله، ج۱، ص۳۷ـ۵۹، چاپ البیر نصری نادر، بیروت ۱۹۸۲.
۲۱۳. ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشفاء، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۴۸، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ش.
۲۱۴. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۱۸ـ۲۸، قم ۱۳۷۵ش.
۲۱۵. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۶۶، قم ۱۳۷۵ش.
۲۱۶. احمد بن عبداللّه کرمانی، راحةالعقل، ج۱، ص۳۷ـ۵۶، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۶۷.
۲۱۷. ابن سینا، الالهیّات من کتاب الشفاء، ج۱، ص۴۷۹ـ۴۹۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۶ش.
۲۱۸. کارن آرمسترانگ، تاریخ خداباوری: ۴۰۰۰ سال جستجوی یهودیت، ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۱، مسیحیت و اسلام، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و بهزاد سالکی، تهران ۱۳۸۵ش.
۲۱۹. محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفه، ج۱، ص۲۴ـ۵۹، قاهره ۱۳۱۹.
۲۲۰. ابن رشد، تهافت التهافت، جاهای متعدد، چاپ محمدعابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۲۲۱. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۳۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۲۲۲. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۵۷ـ۵۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۲۲۳. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۴۲ـ۳۵۶، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.
۲۲۴. عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۳۴، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
۲۲۵. عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۵، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
۲۲۶. محمد بن ابراهیم کلاباذی، متن و ترجمه کتاب تعرف، ج۱، ص۳۳ـ۳۷، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۲۷. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۵، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.
۲۲۸. عبداللّه بن محمد عین القضاة، نامههای عین القضات همدانی، ج۱، ص۲۳۲، ج ۱، چاپ علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران ۱۹۶۹.
۲۲۹. عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۱۴، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
۲۳۰. عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
۲۳۱. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۴، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۴ش.
۲۳۲. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۴۴۵، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۴ش.
۲۳۳. ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۶۸، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۳۴. محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۷۸، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۳۵. محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، ج۱، ص۱۸۴، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۳۶. عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۷۰، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
۲۳۷. عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۳۴۵، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
۲۳۸. عبداللّه بن محمد عین القضاة، زبدةالحقایق، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، متن عربی به تصحیح عفیف عُسیران، ترجمه فارسی مهدی تدین، تهران ۱۳۷۹ش.
۲۳۹. عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۱۸، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۵۰ش.
۲۴۰. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۲۴۱. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی التصوف، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
۲۴۲. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۶۱ـ۳۶۷، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ش.
۲۴۳. عزیزالدین بن محمد نسفی، زبدةالحقایق، ج۱، ص۷۹ـ۸۰، چاپ حقوردی ناصری، تهران ۱۳۸۱ش.
۲۴۴. شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ش.
۲۴۵. نصراللّه پورجوادى، «انسان، بنده يا عاشق خدا»، ص۴۰ـ۴۵، نامه فرهنگ، سال ۲، ش ۴ (تابستان ۱۳۷۱)
۲۴۶. محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، چاپ رینولد الین نیکلسون، بخش مربوط به رابعه، به ويژه ج ۱، ص ۷۳، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
۲۴۷. محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، ج۱، ص۱۷۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
۲۴۸. محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، ج۲، ص۱۳۶، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
۲۴۹. محمد بن ابراهیم عطار، کتاب تذکرةالاولیاء، ج۲، ص۱۴۲، چاپ رینولد الین نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷، چاپ افست تهران.
۲۵۰. نصراللّه پورجوادی، دو مجدّد: پژوهش‌هایی درباره محمد غزالی و فخررازی، ج۱، ص۷۷ـ۷۸، تهران ۱۳۸۱ش.
۲۵۱. ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۴۸ـ۵۶، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۵۲. محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۸، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ش.
۲۵۳. جلال الدین بن محمد مولوی، ج۱، ص۴۲۱، بیت ۳۱۰۷، مثنوی معنوی، چاپ رینولد الین‌نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۵۴. ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۶۳ـ۴۲۱، قم ۱۳۷۵ش.
۲۵۵. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۲۱۱ـ۲۱۶، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.
۲۵۶. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۱۲۱ـ۱۲۴، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.
۲۵۷. یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۲، ص۶۴ـ۷۳، ج ۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۷۳ش.
۲۵۸. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۱، ص۳۵ـ۷۴، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست.
۲۵۹. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۳، ص۸۴ـ۱۱۳، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست.
۲۶۰. ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۷۵ـ۱۳۲، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۶۱. ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۶۵ـ۱۶۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۶۲. ابن تیمیه، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۶۳. ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۵۲، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۶۴. ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، ج۲، ص۲۴۲ـ۲۴۹، چاپ محمدحامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خدا»، شماره۶۹۳۴.    



جعبه ابزار