• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کیسانیه‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نام فرقه کیسانیه، از کیسان گرفته شده است؛ در شخصیت کیسان اختلاف است ولی فرقه کیسانیه در اعتقاد به این که محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) امام، پیشوا و واجب الاطاعه می‌باشد مشترک می‌باشند. آغاز و انجام و عقاید و عملکردهای این فرقه در میان مسلمانان و عکس العمل ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در برابر ایشان از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی در صدر اسلام است که آشنایی با آن خود روشن کنندۀ چگونگی ظهور این فرقه است، این مقاله مختصر به بررسی و تحلیل اجمالی فرقه کیسانیه می‌پردازد.



فکر و اندیشه بشر از زمانی که برای اجتماع انسانی به طرح و برنامه ریزی دست زده تاکنون به یک اندیشه واحد در تمام زمینه‌ها دست نیافته، بلکه اندیشیدن بشر در این مورد چیزی جز افزودن بر اختلافات را بر نمی‌انگیزد و همین ناکامی ذاتی با تمام تحلیلات و تفکرات و اندیشه‌ها ضرورت موجودیت یک برنامه الهی را روشن می‌کند. دین و آیین به عنوان برنامه زندگی از سوی خدا تنها راه سعادت و آسایش در تمام زمینه‌ها و نیازهای انسانی است و این دین اسلام است که از طرف خداوند متعال برای هدایت و سعادت بشر تعیین شده است آنگاه که فرموده است: «ان الدین عندالله الاسلام؛ به تاکید فقط دین نزد خداوند، اسلام است».
و نیز: «من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الآخرة من الخاسرین؛ و کسی که غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است».


اما همین آیین و دین زمانی مرضی خداوند شد و به کمال و نهایتش رسید که رهبری مسلمانان از سوی خداوند و از لسان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تعیین شد، زمانی که به فرمان خداوند، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، علی (علیه‌السّلام) را جانشین و وصی و پیشوا بعد از خود قرار داد. «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا.» امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام برای شما دین باشد.
در نتیجه تشیع از ابداعات طرفداران و محبان امام علی (علیه‌السّلام) در زمان قتل عثمان و یا بعد از جنگ جمل نیست همچنانکه از ساخته‌های دوستداران اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست بلکه تشیع حفظ و ادامه سیره و سنت و نص نبوی در مورد امامت و خلافت و جانشینی بر حق و به حق اوست و اساسا شیعه اصطلاحی است که از لسان مبارک پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جاری شده وقتی که با اشاره به علی (علیه‌السّلام) فرمودند: «هذا وشیعته هم الفائزون.»و حقیقتا اسلام و ولایت علی (علیه‌السّلام) کامل شده و در این صورت بود که اسلام مرضی خدا شد و نعمت خداوند به نهایت رسید، همان طور که امام باقر (علیه‌السّلام) اسلام را که دین به او حصر شده را تفسیر به تسلیم و قبول ولایت علوی نمودند. «قال الباقر علیه‌السّلام فی قوله ان الدین عند الله الاسلام؛ قال التسلیم لعلی بن ابی طالب بالولایة.»
در نتیجه مخالفین شیعه باید به این سؤال پاسخ بدهند که از چه زمانی عده‌ای از [[رسول الله|رسول الله ( صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم )]] تشکیل یافته‌اند و آیا بر این کار مامور بوده‌اند یا مبدع، و البته همان طور که عده‌ای به فرمان خداوند و امر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد وصایت و جانشینی بر حق امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) کوتاهی کردند، به وصایت و جانشینی دیگر ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، کوتاهی شد و همان طور که مذاهب منحرف به وجود آمد فرق شیعی انحرافی نیز ظهور نمود. این مقاله مختصر به بررسی و تحلیل اجمالی یکی از فرق تشیع به نام فرقه (کیسانیه) می‌پردازد. آغاز و انجام و عقاید و عملکردهای این فرقه در میان مسلمانان و عکس العمل ائمه اطهار در برابر ایشان از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی در صدر اسلام است که آشنایی با آن خود روشن کنندۀ چگونگی ظهور این فرقه است.


بررسی و نگاهی گذرا به تاریخ ادیان نشان دهنده این واقعیت انکار ناپذیر است که دین در مسیر واقع شدن در زندگی اجتماعی دچار گسست و تفرق، جدایی و ناکامی شده است و آن را به مذاهب گوناگون متحول ساخته و همین تحول اجتناب ناپذیر در مورد مذهب نیز تکرار شده است و مذهب را به فرقه‌های متعدد و فرق را به احزاب مختلف تبدیل می‌کند. و البته چنین تحولی مخصوص دین و آیین و مذهب و فرق نیست بلکه فکر و اندیشه، مکتب و برنامه ریزی، علم و فرهنگ و هنر و زبان و....... . و تمام آثار تمدن را در بر دارد.
علت یا علل نفوذ کثرت به وحدت دین و مذهب را می‌توان در دو عامل خلاصه کرد:
۱. دشمنی از روی آگاهی برای گمراه کردن اهل حق: در این مسیر قدرت مخالف می‌تواند با استفاده از ابزار تهدید و جلوگیری از حقیقت به مبارزه آشکار دست بزند و همچنین می‌تواند با نفوذ و با استفاده از ابزار تبلیغی شبهه پراکنی به مخالف پنهانی بپردازد.
۲. عدم درک صحیح معارف و در نتیجه انحراف از راه حق: در این مورد تابعین یک آیین به علل مختلفی می‌تواند از حقیقت آیین خویش منحرف شوند و دست به التقاط و یا اجتهاد به رای بزنند.


تشکیل فرقه در مکتب تشیع غالبا به خاطر انحراف از اصل امامت می‌باشد. عدم درک حقیقی از شناخت شخص و وظیفه امام و شئون ایشان مهمترین دلیل فرقه سازی در مکتب شیعه است (به طوری که دشمنی دیگران برای ساختن امامی کاذب در این مکتب مطرح نبوده) و همیشه با شکست مواجه می‌شده، زیرا اصولا در این مکتب، امام و جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) توسط پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حکم خدا منصوب و معرفی شده و وظیفه هر یک معین و به شخص ایشان اعلام شده و شئون هر یک از ایشان واضح شده به همین دلیل بر امامیه‌ای که شناخت صحیحی از مکتب خویش دارد هرگز بین صلح امام حسن و قیام امام حسین و نهضت علمی امام باقر (علیه‌السّلام)و امام صادق (علیه‌السّلام) و مبارزه و کناره گیری امام موسی بن جعفر از حکومت زمان و مبارزه امام با حکومت به طور علنی و ولایتعدی امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) و همچنین مهدودیت حضرت حجت و غیبت ایشان و.... تضاد و تناقض حاصل نمی‌شود، علاوه بر این که در تمام مسائل و عملکردهای مذکور دلیل نیز دارد. اما عدم درک واقعی که اکنون با توضیح فرقه کیسانیه به علل انحراف این فرقه از امامیه است اشاره می‌شود.
معمولا اسامی مذاهب و فرق منسوب به بنیانگذار یا شخصیتی مؤثر در فرقه است مانند زیدیه و اسماعیلیه و کیسانیه و مغیریه و ناووسیه و...... ، گر چه در برخی موارد اسامی فرقه‌ها از روش و اعتقاد آنها گرفته شده است، مثلا از مذاهب، مانند شیعه و سنی و از فرق، مانند خوارج، مرجئه، واقفیه، مفوضه، غلاة ... .


از فرقه‌های شیعه امامیه است. این فرقه، که نخستین انشعاب از گروه شیعه به شمار می‌آید، شش سال پس از شهادت امام حسین بن علی(علیه‌السلام) پدید آمد.
کیسان اسم غلام امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) است ولی او در جنگ صفین به دست غلام عثمان شهید شد.
[۷] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۸.
و نمی‌تواند پایه گذار چنین فرقه‌ای باشد که بعد از حادثه کربلا ظهور نمود ولی گفته شده که مختار که اولین رهبر قیام کننده این فرقه است اندیشه خویش را از غلام امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) که نامش کیسان بود اخذ کرده، و به همین دلیل به کیسانیه مشهور شده‌اند. عده‌ای قائلند که کیسان لقبی برای مختار بن ابی عبیدة الثقفی است
[۹] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۸.
و این لقب برای او از کلامی اخذ شده که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) در مورد او فرمود کیس، کییس و به همین دلیل به این فرقه کیسانیه گویند زیرا هسته اولیه این فرقه با مختار خروج کرد. همچنین به ابو عمرة که از فرماندهان لشگر مختار بوده نیز گفته شده است.
[۱۱] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۸.
به هر حال در شخصیت کیسان اختلاف است ولی فرقه کیسانیه در اعتقاد به این که محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) امام، پیشوا و واجب الاطاعه می‌باشد مشترک می‌باشند. و در ابتدا گروهی بودند که به رهبری مختار بن ابی عبیدة – که مردم را به بیعت با محمد بن حنفیه دعوت می‌کرد – بر علیه بنی امیه قیام کردند. و مهمترین عملکرد ایشان جنگ با بنی امیه و انتقام از قاتلین امام حسین (علیه‌السلام) و اهل بیت و اصحاب باوفایش و پیروزی نسبی در عراق و تسخیر کوفه بوده است.


از بررسی زندگی او چنین می‌توان نتیجه گرفت که او روحیه انقلابی داشته بطوری که در زمان معاویه به همراه میثم تمار در زندان بوده و میثم او را از اخبار آینده آگاه می‌کند. و نیز قبل از حادثه عاشورا در زندان عبیدالله بن زیاد بسر می‌برده و بعد از آزادی از زندان به فکر مبارزه جدی با رژیم اموی می‌افتد و بعد از ۵ سال از واقعه عاشورا در سال ۶۶ قیام می‌کند و شعار لشگرش در مقابل ابن زیاد «یالثارات الحسین» بوده است به طور خلاصه به چندین عملکرد او اشاره می‌کنیم.
۱. قیام و خروج بر علیه بنی امیه و قاتلین امام حسین (علیه‌السّلام)، دعوت مردم به بیعت با محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام).
[۱۷] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۱۲۸.

۲. بیعت با طرفدارانش بر کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جنگ با قاتلین اهل بیت و دفاع از مظلومین.
۳. فرستادن سرهای بریده ابن زیاد و ابن سعد و حصین بن نمیر و شرحبیل بن ذی الکلاع به مکه برای امام زین العابدین(علیه‌السّلام) و محمد بن حنفیه.
۴. کشتن قاتلین امام حسین (علیه‌السّلام) از جمله شمر و حرمله و خولی و.....
۵. تسخیر کوفه و بدست آوردن حکومت در عراق.
۶. فرستادن هدایا و کمک مالی برای امام علی بن الحسین (علیه‌السّلام) و دیگر افراد بنی هاشم.
[۲۱] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۱۲۸.



شاید به علل جو متغیر در زمان وی او قیامش را با بیعت به نام امام علی بن الحسین (علیه‌السّلام) اعلام نکرد تا گزندی از سوی دشمنان در آینده به امام وارد نشود و از طرفی تاب ظلم و ستم بنی امیه را بر اهل بیت خصوصا بر دیگر مظلومان نداشت. ولی با عملکرد انقلابی این قیام که به پیکار با بنی امیه دست زده‌اند مخالفت نکرد و چون این حرکت انقلابی شیعی در مقطعی از زمان و مکان نسبتا بر دشمنانش پیروز شد و ادامه یافت و خود به نظام و حکومتی مبدل گشت گروهی از طرفداران و شیعیان گمان کردند که در واقع محمد بن علی بن ابی طالب امام است و بر این عقیده پایدار ماندند. و بدین ترتیب اولین فرقه منحرف شده از امامیه را بوجود آوردند.


پس از محمّد بن حنفیّه، فرقه کیسانیّه به دوازده گروه انشعاب یافت.
برخی از این گروه‌ها عبارت‌اند از:

۸.۱ - حربیّه

پیروان عبداللّه بن عمرو بن حرب‌اند و به تناسخ معتقدند. آنان بر این باورند که روح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام علی (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) و محمّد بن حنفیّه در وجود ابوهاشم (فرزند محمّد بن حنفیّه) حلول کرده و سپس به عبداللّه‌ بن عمرو بن حرب رسیده است و از این رو، عبداللّه تا ظهور محمّد بن حنفیّه، امام است.

۸.۲ - کربیّه

اینان پیروان ابوکرب‌اند و بر این باورند که محمّد بن حنفیّه همان مهدی موعود (علیه‌السلام) است و پدرش علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) او را بدین نام خوانده است و پس از محمّد بن حنفیّه دیگر کسی امام نیست و خود او زنده است و در غیبت به سر می‌برد و سرانجام ظهور می‌کند.

۸.۳ - مختاریّه

پیروان مختار بن ابوعبید ثقفی هستند و امامت را تنها در اولاد محمّد بن حنفیّه جایز می‌شمارند.
[۲۳] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۲۳-۲۴.


۸.۴ - هاشمیّه

از پیروان ابوهاشم فرزند محمّد بن حنفیّه‌اند و خود به پنج گروه تقسیم می‌شوند.


پیروان این فرقه معتقدند که محمّد بن حنفیّه، اسرار دین و علم تأویل و علوم باطنی را از امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) برگرفته است. برخی از ایشان، ارکان شریعت (مانند نماز و روزه را) تأویل کرده، به تناسخ و حلول معتقدند. همه فرقه‌های کیسانیّه بر امامت محمّد بن حنفیّه و روا بودن بداء بر خداوند هم داستان ‌هستند. برخی از آنان به الوهیّت محمّد بن حنفیّه نیز معتقدند.
به کیسانیّه نسبت داده‌اند که معتقدند دین، طاعت مرد (کنایه از مردانی معیّن‌) است و ارکان شرعیّه( مانند نماز، روزه، زکات و حج). بنابراین، امامت، اصل است؛ در خصوص دعوت و عقیده و فقه، در پیوند با رئیس فرقه‌اند. به دلیل چنین باورهایی است که گروه‌هایی از کیسانیّه به اباحه‌گری شهرت یافته‌اند. برخی از آنان بر این باورند که اگر آدمی امام را بشناسد، از قید واجبات و محرّمات دینی آزاد است. برخی دیگر معتقدند که بخشی از شریعت به وسیله بیان نسخ شده است و از این رو، خویش را بدین بخش مقیّد نمی‌شمارند
[۲۵] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشّیعة، ص۴۱-۵۰.


۹.۱ - عقاید مشترک

همۀ فرق کیسانیه، دارای بعضی عقاید مشترک هستند؛ از جمله:
الف. اعتقاد به امامت محمد بن حنفیه فرزند علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)؛
ب. عقیده به مساله بدا؛
ج. اعتقاد به تناسخ و حلول؛
د. اعتقاد به رجعت (با بیان خاص به خود)؛
ه. اعتقاد به نوعی غلو در حق امامان و پیشوایان خویش.
غیر از این‌ها هریک از این فرقه‌ها، دارای اعتقادی خاص نیز هستند که در کتاب‌های مربوط، ذیل هرفرقه به آن اشاره شده است. کیسانیه پس از درگذشت محمد بن حنفیه، به دو شعبه تقسیم شدند؛ دسته‌ای مرگ محمد را انکار کرده، گفتند: وی نمرده و نمی‌میرد و زنده است؛ اما غایب شده و در کوه رضوی پنهان است، تا روزی که به او امر شود و ظهور کند. این دسته وی را همان امام منتظر می‌دانند؛ و هیچ کس را پس از وی امام نمی‌دانند. گروه دیگر، مرگ محمد را باور کرده، پس از وی ابو هاشم عبدالله بن محمد را به امامت برگزیدند و به حلول روح محمد در ابو هاشم اعتقاد یافتند.


مهدویت که از لسان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تبین شده بود و به مردم شهامت و قدرت و انگیزه می‌بخشد به یکی از اهداف بلند مسلمین و به خصوص برای شیعیان تبدیل شده بود و همیشه مظلومین منتظر خروج مهدی امت بودند تا با آمدن او ریشه ظلم و فساد را از بین ببرند. اما این انتظار شدید به خاطر عدم درک صحیح از حقیقت مهدودیت و شان والای این رهبر جهانی موجب شد که مردمان به کمترین کوششی در رفع ظلم و جور به عنوان ظهور اندیشه مهدودیت بنگرند. ولی علاوه بر این عامل، زمینه تطبیق نادرست مهدویت در فرقه کیسانیه وجود داشت زیرا ابو القاسم محمد بن علی بن ابی طالب همنام و هم کنیه با پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و از طرفی مهدی موعود که زمین را از عدل و داد لبریز می‌کند هم نام و هم کنیه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و از سویی قیام کنندگان با مختار که منشا تشکیل این فرقه می‌باشند به نام او بیعت کرده و به پیروزی نسبی دست یافته بودند و تمام این زمینه‌ها در جدا شدن طرفدارانشان از امامیه به عنوان فرقه مستقل کمک می‌کرد بطوریکه به محمد بن علی به نام مهدی سلام می‌کردند؛ و او از ایشان خواسته بود که به نام محمد بر او سلام کنند.کیسانیه، شش سال بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، قیام کرده، قائل به امامت محمد حنفیه شدند.
آنان معتقد بودند: وی اسرار دین و علم تاویل و علوم باطنی را از دو برادرش حسن و حسین (علیهماالسلام) فرا گرفته است. برخی از کیسانیه ارکان شریعت (مانند نماز و روزه) را تاویل کرده، قائل به تناسخ و حلول بودند. در واقع اولین فرقه جدا شده از امامیه به خاطر عکس العمل انقلابی و سیاسی شیعیان در برابر بنی امیه بوده که به خاطر نا آشنایی با فرهنگ عمیق مهدودیت، جو خفقان و عدم تحلیل صحیح آن انقلاب، عده‌ای به انحراف کشیده شدند و به فرقه‌ای مستقل در برابر امامیه از شیعه نمایان شدند.


اهل بیت (علیهم‌السلام) به شخصیت محمد بن حنفیه و مختار احترام قائلند و محمد بن حنفیه از فرماندهان لشگر علی (علیه‌السّلام) و تابع امام حسن (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام) بوده است و در بنی هاشم او در حد ابن عباس محترم و موثر بود. چنانچه امام سجاد (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد مختار دعا و طلب رحمت نمودند.
[۳۱] حلی، حسن‌بن‌یوسف، رجال، ص۱۶۸ - ۱۶۹.
ولی در مورد باطل بودن این عقیده که قائل به امامت محمد بن حنفیه به طور آشکار بیان دارند و حتی امام زین العابدین (علیه‌السّلام) با محمد بن الحنفیه در کنار حجر الاسود به اعجاز الهی ثابت کرد که، محمد امام نیست و هرگز با این عقیده مماشات و تساهل نشده است و امامت و رهبری به طور آشکار معرفی شده است. بطوری که این انحراف با شکست روبرو شد و به مرور زمان منقرض گشت و امروزه جز نامی از ایشان در کتب یافت نمی‌شود.


شماری از کیسانیه نیز پس از مرگ محمد بن حنفیه، به امامت راستین اعتقاد یافته، مستبصر شدند. از جملۀ اینان می‌توان سید اسماعیل حمیری را نام برد که نخست کیسانی مذهب بود، تا آن که به دیدار امام صادق (علیه‌السّلام) نایل آمد و نشانه‌های امامت و وصایت را در او دید و از ایشان از امر غیبت پرسید.
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: آن، حق است؛ ولی غیبت در دوازدهمین امام واقع می‌شود. آنگاه سید را از مرگ محمد بن حنفیه آگاه فرمود و این که پدرش امام باقر (علیه‌السّلام) شاهد به خاک سپردن او بوده است. حق بر سید روشن شد و از آن عقیده برگشت و استغفار کرد. پس به حق گرایید و به مذهب امامی در آمد.


در مجموع دربارۀ فرقۀ کیسانیه گفته شده است: یکم. امروزه اثری از فرقه کیسانیّه نیست و این فرقه هیچ پیروی ندارد. این فرقه، منقرض شده است و کسی در عصر حاضر، به امامت محمد بن حنفیه اعتقاد ندارد. دوم. محمد بن حنفیه اصلا ادعای مهدویت نداشته است. سوم. مختار ثقفی هم مدعی مهدویت محمد بن حنفیه نبود. این، اتهامی است که عباسیان و برخی از دشمنان، با انگیزه‌های مختلف، به آن دامن زده‌اند.


۱. آل عمران/سوره۳، آیه ۱۹.    
۲. آل عمران/سوره۳، آیه ۸۵.    
۳. مائده/سوره۵، آیه ۳.    
۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷، ص۱۷۹.    
۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۴۱.    
۶. المنقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۲۴۹.    
۷. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۸.
۸. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص۲۷ - ۳۷.    
۹. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۸.
۱۰. مفید، محمدبن محمد، الفصول المختاره، ص۲۹۶.    
۱۱. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۸.
۱۲. مفید، محمدبن محمد، الفصول المختاره، ص۲۹۶.    
۱۳. مفید، محمدبن محمد، الارشاد، ج۱، ص۳۲۴.    
۱۴. طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ص۲۴۰.    
۱۵. طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ص۲۴۰.    
۱۶. حلی، ابن داود، رجال ابن داود، ص۲۷۷.    
۱۷. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۱۲۸.
۱۸. طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ص۲۴۰.    
۱۹. طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ص۲۴۲.    
۲۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۳۶.    
۲۱. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۱۲۸.
۲۲. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۷۵.    
۲۳. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۲۳-۲۴.
۲۴. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص۱۶-۱۷.    
۲۵. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشّیعة، ص۴۱-۵۰.
۲۶. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۷۰.    
۲۷. عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۵۴.    
۲۸. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۷۳.    
۲۹. مفید، محمدبن محمد، الفصول المختاره، ص۲۹۶.    
۳۰. حلی، ابن داود، رجال ابن داود، ص۲۷۷.    
۳۱. حلی، حسن‌بن‌یوسف، رجال، ص۱۶۸ - ۱۶۹.
۳۲. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۹۱.    
۳۳. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۴۸.    
۳۴. اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۸.    
۳۵. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، مقدمه.    
۳۶. شیخ مفید، الفصول المختارة، ص۲۹۸.    
۳۷. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۱۸ (الدلیل علی فساد قول الکیسانیه).    



فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ص۳۸۷-۳۸۸.    
فرهنگنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ص۳۶۳-۳۶۵، برگرفته از مقاله «کیسانیه».    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه کیسانیه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۱.    



جعبه ابزار