• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابومنصور اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبومَنْصورِ اِصْفَهانی، مَعْمَر بن احمد بن محمد بن زیاد (در رمضان ۴۱۸ق/۱۰۲۷م)، صوفی و محدث حنبلی اصفهانی در سده ۴ و اوایل سده ۵ق می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - تسامح در نام ابومنصور
۲ - زندگینامه
۳ - گرایش به مذهب حنبل
۴ - اساتید ابومنصور در حدیث
۵ - ابومنصور شیخ و سید اصفهان
۶ - اساتید وی در سلوک
۷ - سایر مشایخ ابومنصور
۸ - چگونگی آشنایی وی با ابن جهم
۹ - صوفی گری و اهل حدیث بودن ابومنصور
۱۰ - شاگردان ابومنصور
۱۱ - رسیدن آوازه ابومنصور به خراسان
       ۱۱.۱ - ارج نهادن صاحب مسند خراسان بر ابومنصور
       ۱۱.۲ - محدود نبودن شهرت ابومنصور به عده ای
       ۱۱.۳ - به فراموشی سپرده شدن ابومنصور
۱۲ - امام عارف
۱۳ - علت گمنامی ابومنصور
۱۴ - ایمان در نظر ابومنصور
۱۵ - جمود فکری و جبری مسلک بودن وی
۱۶ - نظرات کلامی ابومنصور
۱۷ - برخی نظرات افراطی ابومنصور
       ۱۷.۱ - انتقاد ابومنصور از فقیهان وقاریان
       ۱۷.۲ - نظر وی درباره سلطان واهل علم
       ۱۷.۳ - انطباق رفتار صوفیان با نص کتاب
       ۱۷.۴ - اهل تصوف همان صدیقین در قرآن
۱۸ - تناقض در عقاید ابومنصور
۱۹ - صبغه دینی و عرفانی دادن به صوفی
۲۰ - ظاهر و باطن تصوف
       ۲۰.۱ - ناصر دین
۲۱ - فقیر و عزیز در نظر ابومنصور
۲۲ - ارتباط مسجد با سماع صوفیه
       ۲۲.۱ - شباهت سماع و نوافل
۲۳ - جایگاه شعرر نزد ابومنصور
۲۴ - تفسیر محبت از منظر ابومنصور
       ۲۴.۱ - خصوصیت طریق اهل صحو
۲۵ - شیوه سلوک ابومنصور
       ۲۵.۱ - تصوف ترکیبی ابومنصور
۲۶ - بررسی نوشته های ابومنصور
       ۲۶.۱ - نوشته های ابومنصور از لحاظ موضوع
       ۲۶.۲ - نسخه های آثار موجود وی
       ۲۶.۳ - نسخه های کمیاب و مفقود ابومنصور
       ۲۶.۴ - نسخه های چاپی وی
       ۲۶.۵ - رسومات صوفیه از منظر ابومنصور
       ۲۶.۶ - فرمایشات معصومین در این کتاب
       ۲۶.۷ - آداب وشیوه های صوفیه در این کتاب
       ۲۶.۸ - رساله ای دیگر در اخلاق و آداب صوفیه
       ۲۶.۹ - رساله ای در مقامات و منازل صوفیه
       ۲۶.۱۰ - نسخه های خطی ابومنصور
       ۲۶.۱۱ - رساله ای در باب حدیث و ذکر
۲۷ - فهرست منابع
۲۸ - پانویس
۲۹ - منبع


اینکه در بعضی از نوشته‌ها نام او را به صورت های «ابومنصور بن معمر» و «ابومعمر» آمده،
[۱] مافروخی مفضل، محاسن اصفهان، ج۱، ص۳۰، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، مطبعه مجلس.
[۲] هجویری علی، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۲، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
به سبب اشتباه و مسامحه مؤلفان یا کاتبان بوده است.


از زندگانی ابومنصور آگاهی بسیار اندک است. از مندرجات اسناد و نیز از حدود سال های عمر و درگذشت برخی از مشایخ و استادان او برمی آید که تولد وی در اواسط سده ۴ق در اصفهان بوده
[۳] ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴] ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۷۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۵] ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۷۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
و ظاهراً در همانجا نشو و نما یافته است.
[۷] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.



در ایام جوانی او، اصفهان یکی از مراکز فعالیت حنبلیان شده بود و گروهی در آنجا به نشر اصول این مذهب و مخالفت با تبلیغات مذاهب دیگر مشغول بودند.
ابومنصور به سوی این گروه گرایش یافت و در مجالس درس محدثان آنجا با حدیث و آراء کلامی حنبلی آشنا شد.


بر اساس اشاراتی که خود در «المناهج»
[۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
دارد، وی نزد ابو اسحاق ابراهیم بن محمد بن حمزه (در۳۵۳ق) و ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (در۳۶۰ق) و شیخ مشور حنبلی عبدالله بن محمد بنِ جعفر بن حیان معروف به ابوالشیخ (در۳۶۹ق)، حدیث شنیده و از آنان سنت آموخته است.
[۹] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۱۰] ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۱] ابن عماد حنبلی عبدالحی، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۱۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.

علاوه بر اینان، وی در حدیث از مشایخ دیگری چون ابن مقری، ابوالحسن ابن مثنی، علی بن عمر بن عبدالعزیز نیز سماع داشته است،
[۱۲] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
اما شیخ و استادی که ابومنصور بیش از دیگران با او انس داشته، ابوعبدالله محمد ابن منده (در۳۹۵ق) است که او را بسیار بزرگ می‌داشته و به تعبیر «بقیة الوقت» از او یاد کرده است.
[۱۳] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکزی.



بیشتر مشایخ ابومنصور از اصحاب حدیث بوده‌اند و برخی از آنان همچون ابوالشیخ در زهد و ورع نیز شهرت تمام داشته اند
[۱۴] ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۷۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۱۵] ذهبی محمد، تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۹۴۶، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
مسلم است که ابومنصور در مجال آنان نه تنها حدیث می‌شنیده و با سنت و آراء کلامی حنبلی، آشنا می‌شده، بلکه از زهد و تقوای آنان نیز تأثیر و تعلیم می‌گرفته است.
از این رو کار او به جایی رسید که نه تنها در حدیث و کلام و فقه و علوم ظاهر، نزد ارباب رجال و سیر معروف شد و در ردیف استادش محمد ابن منده و همشهری هم عصرش ابو نعیم اصفهانی قرار گرفت،
[۱۶] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۷] مافروخی مفضل، محاسن اصفهان، ج۱، ص۳۰، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، مطبعه مجلس.
[۱۸] جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۹] ابن تغری بردی، النجوم، ج۴، ص۲۶۸.
بلکه به سبب بهره‌هایی که از مشایخ خانقاهی عصرش گرفته بود، در تصوف نیز مقامی بزرگ یافت ودر سده ۵ق و پس از آن به عنوان « شیخ » و « سید » اصفهان وبه تعبیری «شیخ و بزرگ صوفیه اصفهان» شناخته شد.
[۲۰] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۱] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکزی.
[۲۲] ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۳] یافعی عبدالله، مرآة الجنان، ج۳، ص۳۳، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲۴] جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.



به درستی نمی‌دانیم که ابومنصور در چه سن و سالی به تصوف روی آورده و نزد کدام یک از مشایخ خانقاهی سلوک داشته است.
او در طریق سلوک خود را وابسته به مشایخی چون ابوعبدالله محمد بن یوسف بنا، ابوالحسن علی بن سهل و اصحاب آنان می‌داند.
[۲۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.

البته وی روزگار محمد بنا (در۲۸۶ق/۸۹۹م) و علی بن سهل (در۳۰۷ق/۹۱۹م) را درک نکرده است،
[۲۶] ابن جوزی عبدالرحمن، صفة الصفوة، ج۴، ص۸۴، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۲۷] ابن جوزی عبدالرحمن، صفة الصفوة، ج۴، ص۸۶، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
از این رو می‌باید ابومنصور آراء عرفانی آنان را یا از طریق نوشته هایشان و یا چنان‌ که خود متذکر شده،
[۲۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
به واسطه اصحاب آنان، همچون ابوعبدالله صالحانی، احمد بن جعفر بن هانی و ابو عبدالرحمان وذنکابادی دریافته باشد. از سرگذشت صالحانی اطلاعی در دست نیست، وذنکابادی نیز در۳۲۵ق درگذشته و ابومنصور روزگار او را درک نکرده است، اما احمد بن جعفر بن هانی از صوفیان مشهور و نیز از محدثان حنبلی اصفهان است که معمر او را می‌شناخته و ظاهراً از او سماع داشته است، زیرا حدیثی در «المنهاج»
[۲۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
نقل کرده است که آن را صوفی معاصر او ابونعیم اصفهانی در حلیة الاولیاء
[۳۰] ابونعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۴۰۵، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
از طریق احمد بن جعفر بن هانی آورده است.
[۳۱] پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.



ابومنصور غیر از اصحاب محمد بنا و علی بن سهل از مشایخ دیگری چون ابوالفتح فضل بن جعفر، ابومسلم سقا و ابوعبدالله بغدادی نیز اخبار صوفیه را روایت کرده
[۳۲] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۷۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۳۳] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۹، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۳۴] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۳۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
و ظاهراً با ابوالحسن ابن جهضم همدانی (در۴۱۴ق)، از مشایخ مشهور و مقیم مکه
[۳۵] ذهبی محمد، دول الاسلام، ج۱، ص۱۸۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۴ق.
نیز ارتباط داشته است.


البته این ارتباط چنان ‌که از ظهرِ نسخه نهج الخاص محفوظ در کتابخانه احمد ثالث برمی آید از طریق نامه ای بوده است که ابومنصور درباره کتاب خود به ابن جهضم نوشته است، هر چند این ارتباط می‌تواند این گمان را برانگیزد که ابومنصور در سفری به مکه با ابن جهضم آشنا شده و با وی ملاقات کرده است.
[۳۶] پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.



از آنجا که ابومنصور با احمدبن جعفر بن هانی آشنا بوده و هم از آنجا که وی را از اصحاب و راوی محمد بنا خوانده است،
[۳۷] پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۴۱، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
[۳۸] پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
می توان استنباط کرد که ابومنصور در حدود دهه های ۶و۷ از سده ۴ق به حوزه تصوف حنبلی اصفهان پیوسته است.
با وجود این او در عین گرایش به تصوف از قلمرو اصحاب حدیث دور نشده است، زیرا پس از بازگشت ابوعبدالله محمد ابن منده (هـ م) به اصفهان در ۳۷۵ق، به او پیوست و ظاهرا تا پایان عمر او با وی مصاحبت داشت و پس از درگذشتن در ۳۹۵ق، با بیوه او وصلت کرد از او صاحب دو دختر شد.
[۳۹] ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.



ظاهراً در همین اوان ، ابومنصور، که دوران میان سالی را گذرانده بود به عنوان محدثی صوفی در حوزه تصوف حنبلی اصفهان معروف شده بود و گویا اصحاب و اخوانی داشت و مجلس می‌گفت
[۴۰] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و شاگردانی پرورد که برخی از آنان همچون ابراهیم بن هبة الله جربادقانی، احمد بن محمد قرشی، قاسم بن فضل ثقفی و ابومطیع، بعدها احادیث و اخبار صوفیانه مجالس او را روایت می‌کرده اند.
[۴۱] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۴۲] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۳۲، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۳] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۷۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۴] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۴، ص۴۳۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۵] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۳۶، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۶] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۷۹، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۷] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۹، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۸] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۲۸، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۴۹] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
[۵۰] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۹۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.



با آن ‌که ابومنصور از دایره عرفان خراسان دور مانده بود و حتی سخنان پیران مشهور خراسان چون بایزید بسطامی را از طریق حوزه عرفانی بغداد و به واسطه عارفان بغداد شنیده بود،
[۵۱] خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۴۲۴، قاهره، ۱۳۵۰ق.
آوازه او توسط کسانی چون شیخ احمد کوفانی به خراسان رسید.
هنگامی که کوفانی به هرات آمد، ظاهراً نوشته‌ها و پاره ای از سخنان ابومنصور را که در اصفهان از مجالس او به یاد داشت، به خراسان آورد.
[۵۲] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵۳] جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.


۱۱.۱ - ارج نهادن صاحب مسند خراسان بر ابومنصور

در خراسان، در آن ایام صوفی هم مذهب او یعنی خواجه عبدالله انصاری بر مسند شیخی بود و با شنیدن اقوال و دیدن آثار هم مسلک و هم مذهب اصفهانی خود از او به بزرگی یاد کرد و آثارش را برخاسته از مواجید و ذوق عمیق دانست و نه تنها از آنها اخذ و اقتباس کرد،
[۵۴] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵۵] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
بلکه در تألیف منازل السائرین از نهج الخاص او تأثیر پذیرفت
[۵۶] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵۷] دبورکی سروژ، مقدمه بر نهج الخاص، ج۱، ص۶۷ـ۷۱، ابومنصور اصفهانی، قاهره، ۱۹۶۲م.
و شاید در تألیف صد میدان نیز، لااقل در انتخاب واژه « میدان » از دیگر نوشته های ابومنصور متأثر شد، زیرا پیش از او، ابومنصور، تعبیراتی همچون «میدان المحبین» و «میدان الصوفیة» و جز آنها را در آثار خود به کار برده بود.
[۵۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۵۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۱، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.


۱۱.۲ - محدود نبودن شهرت ابومنصور به عده ای

شهرت ابومنصور در خراسان به حوزه تصوف حنبلی پیر هرات محدود نمی‌شد، ظاهراً دیگر پیران خراسانی نیز در سده ۵ق به آثار او توجه داشته اند.
نحوه ارجاعی که هجویری
[۶۰] هجویری علی، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
به یکی از تألیفات او درباره «مرقعه» می دهد، حاکی از آشنایی خانقاهیان خراسان با ابومنصور و آثار اوست.

۱۱.۳ - به فراموشی سپرده شدن ابومنصور

با وجود این، از اواخر نیمه دوم سده ۵ق که تصوف خراسان و روش خانقاهی پیران خراسان در نقاط مرکزی ایران رواج یافت، تصوف حنبلی اصفهان را تحت الشعاع قرار داد و نه تنها ابومنصور در قلمرو تصوف ایران به فراموشی سپرده شد، بلکه آثار او نیز در میان متصوفه ایران ناشناخته ماند.
اینکه در تألیفات عرفانی بعد از سده ۵ق نشانی از او و استادش دیده نمی‌شود، و هم این ‌که نسخه برداری از آثار او بسیار نادر و محدود بوده است، بر همین نکته دلالت دارد.
تنها اشاره ای مختصر به احوال او و نام برخی از نوشته هایش از طریق طبقات الصوفیة خواجه عبدالله انصاری
[۶۱] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
به نفحات الانس جامی راه یافت و تا دورهای متأخر و حتی معاصر، اطلاعات درباره او در میان متصوفه از این حد چندان فراتر نرفته است.
[۶۲] معصوم علیشاه محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج۲، ص۵۶۳، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۶۳] غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۲۱۷، لکهنو، ۱۲۹۰ق.



با این همه، در سده های ۷ و ۸ق وی در میان دانشمندان حنبلی شام و دیگر نواحی عربی زبان به عنوان « امام عارف» شناخته بود.
[۶۴] ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
و به آراء و اقوالش اشاره می‌رفت.
[۶۵] ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۲۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.



علت گمنامی ابومنصور در میان خانقاهیان ایران از اواخر سده ۵ق و نیز مهجور ماندن نوشته های او البته به سبب بینش مذهبی و کیفیت آراء کلامی اوست.
تصوف خراسانی که به جنبه های باطنی و تأویلی بیش‌تر توجه داشته با روحیه صوفیان حنبلی که تأویل و باطن گرایی را بدعت می‌دانسته اند سازگار نبوده است.
ابومنصور صوفی است، اما صوفی حنبلی که اهل اثر یا اصحاب احمد بن حنبل را به عنوان پیشروان و امامان خود معرفی می‌کند
[۶۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۷-۲۰، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
[۶۷] ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۰-۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۶۸] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و با وجود تعلق خاطر به تصوف و سلوک در عالم عرفان هرگز از اظهار آراء کلامی حنبلی تحاشی نمی‌کند.


در نظر او ایمان عبارت است از قول، عمل ، نیت و موافقت سنت که با طاعت فزونی می‌یابد و با معصیت نقصان می‌پذیرد.
[۶۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
[۷۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
ایمان به صفات خدا را دور از هرگونه تشبیه، تمثیل ، تعطیل و تأویل مقبول می‌داند.
[۷۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
[۷۲] ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۲۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۷۳] ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.



هرچند که وی در محیطی فارسی زبان زیسته و قطعاً زبان خود او نیز فارسی بوده است، با این همه، تفسیر صفات خداوند را به زبان فارسی دور شدن از سنت، تصور می‌کند و بلکه گونه ای از بدعت می‌شمارد.
[۷۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
به اعتقاد وی هر چه قدر از خیر و شر ، قلیل و کثیر و محبوب و مکروه هست، از جانب خداست.


وی قرآن را کلام خدا و وحی و تنزیل او و الفاظ آن را قدیم و غیر مخلوق می‌داند و قائلان به خلق آن را، کافر و جهنمی می‌شمارد.
[۷۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۳-۱۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.

کرسی را موضع قدمین می‌داند و به نزول حق بر سماء دنیا بدون کیف و بی تشبیه و تأویل قائل است و منکران یا تأویل گران آن را مبتدع و گمراه می‌شمارد.
[۷۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
[۷۷] ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۲۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۷۸] ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
شهادت را مقبول دین می‌بیند و منکر آن را مبتدع.
رزق را چه حلال باشد و چه حرام به عنوان رزق الله می‌شناسد و آنان را که رزق حرام را غیر از رزق خدا می‌دانسته اند، قدری گمراه می‌خواند
[۷۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.

و درباره مسأله عدم و وجود، برپایه نظر مشایخ اهل اثر، سکوت را مرجح می‌شمارد.
[۸۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.



در المسائل المحدثة برخی از محدثات روزگارش را با آراء اهل اثر سنجیده و هرگونه عقیده تأویل آمیز را از دایره سنت بیرون رانده است.
در دیگر نوشته های خود نیز هر جا که مجال یافته، اصحاب و اقران را به ستیز با آراء قدریه و اهل کلام دعوت کرده است، تا جایی که رأی و قیاس را مغایر با سنت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دانسته و حتی نظر افکندن بر آثار کلامی و نجومی را مغایر با سنت به شمار آورده است.
[۸۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۷، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
[۸۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.


۱۷.۱ - انتقاد ابومنصور از فقیهان وقاریان

وی در انتقاد از اهل علم و فقیهان روزگار خود نیز تند و سخت گیر و به آنان خرده می‌گیرد که به سنت و ظواهر آن وقعی نمی‌گذارند، لباسشان مخالف با سنت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و طعامشان رنگین است و با اغنیا مجالست دارند، تا حدی که از فقرا احتراز می‌کنند و در جمع مال و برخورداری از خواسته های دنیایی و نفسانی می‌کوشند.
[۸۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۸۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

وی اصحاب حدیث را نیز نکوهش می‌کند که از علم حدیث به نقل و کتابت آن بسنده کرده و معانی حدیث را ترک گفته اند.
[۸۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

قاریان نیز تنها به حفظ قرآن قناعت کرده و از روح آن بی خبر مانده‌اند و از قرائت قرآن به کسب متاع این جهانی نظر دارند و مصداق این حدیث نبوی گشته‌اند که: «اکثر منافقی امّتی قُرّاؤها».
[۸۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳-۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

وی به همین روش بر مفسران و لغت شناسان و اهل ادب می‌تازد و آنان را نیز به دنیا طلبی، تأویل گرایی، فخر فروشی ، ریا کاری و تغییر دادنِ دین حق متهم می‌کند.
[۸۷] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳-۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.


۱۷.۲ - نظر وی درباره سلطان واهل علم

ابومنصور انقیاد از امرا و سلاطین را سنت می‌داند و حتی خروج بر سلطان جائر را نیز ناروا می‌شمارد،
[۸۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۶، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
با این همه، عالمانی را که از علم برای تقرب به سلاطین و کسب مال و مقام بهره می‌گیرند، نکوهش می‌کند و آنان را به ریا کاری و اکل حرام و تنعم از دنیا متهم می‌سازد.
[۸۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۹۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.


۱۷.۳ - انطباق رفتار صوفیان با نص کتاب

بی گمان بینش انتقادی ابومنصور در توجه او به اخلاق و آداب تصوف و پرداختن به سلوک صوفیانه مؤثر بوده است، زیرا او از اهل علم تنها گروه معدودی را می‌دید که به احکام و اخلاق تصوف تحقق تخلق یافته‌اند و از این طریق احوال و اخلاقشان با نص کتاب و سیرت منطبق شده است.
[۹۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶-۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.


۱۷.۴ - اهل تصوف همان صدیقین در قرآن

وی مقامات سلوک صوفیه را مراعات راه اولیا می‌بیند
[۹۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «الاختیارات…»، ج۱، ص۱۲-۱۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۷۰ش، شم۲.
و جایگاه اولیای صوفیه را در تقرب به حق بعد از انبیا قرار می‌دهد و اشاره به « صدیقین » را قرآن کریم به «اهل تصوف» امت محمدی ناظر می داند، زیرا که خداوند مقام «صدیقیت» را به آنان متحقق نموده است
[۹۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
گرچه تصوف را در روزگار خود غریب و پیروان راستین آن اندک و ناچیز می‌دیده است،
[۹۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
با این همه، صوفیه را برتر از دیگر صالحان و مؤمنان تلقی می‌کرد
[۹۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۹۷] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۸، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۹۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
و از آنان به «ملوکیه» تعبیر می‌نموده است، زیرا در نظر او، اینان بر اثر زهد و اعراض از دنیا به استغنایی دست می‌یابند که نه تنها در دنیا ، بلکه در آخرت و در جنت نیز همچون ملوک هستند.
[۹۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۸-۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

ملوکیه یا صوفیه به نظر ابومنصور در جمیع شئون به اثر و حدیث پای بندی دارند و از آن تبعیت می‌نمایند
[۱۰۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۰۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.



بنابراین در تصوف او از یک سو صبغه «حنبلیت» مشهود است، چنانکه تصوف را مذهب اهل اثر «حنبلی» می داند و دوری از آراء اهل اثر را عین بدعت برمی شمارد،
[۱۰۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۰۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۳-۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
[۱۰۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
از سوی دیگر اخلاق و آداب صوفیه را آنگاه قابل قبول و توجیه می‌داند که از حدیث و سنت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تأییدی بر آن بتوان یافت «احادیث الاربعین…»، که اخلاق و آداب چهل ‌گانه صوفیه را بر مبنای حدیث و سنت توضیح کرده است.
[۱۰۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۰۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

وی صوف پوشی و خرقه پوشی صوفیه را نیز با نسبت دادن آن به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مقبول و موجه می‌شمارد، زیرا که به گفته او آن حضرت صوف سیاه می‌پوشید و آن را با طراز سفید تزیین می‌کرد.
[۱۰۷] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۶-۲۸، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.



به هرحال ابومنصور می‌کوشد که سایر آداب و آراء صوفیانه و خانقاهی را نیز به نحوی با آراء حدیثی و کلامی خود سازگار کند، چنانکه مثلاً رنگ ازرق را در مرقعه صوفیه از آن روی مقبول می‌شمارد که به رنگ آسمان است و صوفی با دیدن آن به یاد حجاب «هفت آسمان » و بعد مسافت خود با حق تعالی می‌افتد و این انگیزه شوق او به سیر به سوی حق می‌گردد.
[۱۰۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
چنین تصوری با توجه به مکان داشتن حق تعالی در نظر حنبلیان در خور تأمل است.


بر اثر همین غور در آراء اهل اثر است که ابومنصور تصوف را دین و دیانت می‌داند و ظاهر آن « صدیقیت » و باطن آن را « معرفت » می شناسد.
صدیقیت غلبه صدق بر همه احوال و حرکات صوفی است و معرفت غلبه اخلاص بر جمیع سرایر و خطرات عارف است،
[۱۰۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۸-۳۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.

همچنین در نظر او ظاهر تصوف را حقیقتی است و آن اقتداست به سنت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اجتناب از محدثات و بدعت‌ها و جد و اجتهاد در طریق الله
[۱۱۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
و باطن تصوف را هم حقیقتی است و آن هدایت قلب است به حب الله و صدق اراده و ثبات در حقیقت و پرهیز از حظوظ نفس ومخالفت با آرزوها، چنانکه صوفی باید حقیقت باطن تصوف را از اسرار به شمار آورد و مخفی نگاه دارد تا جز خدای هیچ‌کس بر آن وقوف نیابد.
[۱۱۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.


۲۰.۱ - ناصر دین

کسی که تصوف را با حقیقت ظاهر و حقیقت باطن آن شناخته و به اخلاق صوفیه متخلق شده است، کسی است که دین خدای را نصرت می‌دهد و اهل بدعت را ترک می‌گوید و صوفیه راستین چون به دنیا و به مال و جاه آن اعتنا ندارند، استوارترین مردم در خوارکردن اهل بدعتند و به امر معروف و نهی منکر شهرت دارند.
[۱۱۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۵-۵۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

البته در روزگار ابومنصور صوفیانی که به حقیقت ظاهر و باطن تصوف آشنا باشند، اندک بوده اند.
[۱۱۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۵، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
وی برخی از مدعیان تصوف را می‌دیده است که نه به ظاهر تصوف، که دوام عبادت و اقامت عبودیت و استقامت در آن است، توجه داشته‌اند و نه باطن آن را که دوام مراقبه و اقامت و استقامت در معرفت الله است، رعایت می‌کرده اند.
[۱۱۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۷-۳۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.



اما صوفیان حقیقی که به ظاهر و باطن تصوف رسیده باشند، به اخلاق انبیا متخلق شده و به فقر راستین که اساس و مبنای تصوف است، متصف گردیده اند. او فقر و غنا را امری قلبی
[۱۱۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
و « فقیر » را « عزیز » می داند.
[۱۱۶] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۱۷] جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۳، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.



با آن‌که در هیچ‌ یک از آثار موجود ابومنصور مبحث خانقاه و متعلقان آن مورد بحث قرار نگرفته است و آنگاه نیز که او از «اوطان و مساکن صوفیه» سخن می‌گوید، براساس سنت اهل صفه « مسجد » را مقام و مسکن صوفیه تلقی می‌کند،
[۱۱۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶۴-۶۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
با این همه، موضوع سماع صوفیه که بی گمان رشد و گسترش آن در خانقاه ها و مراکز تجمع صوفیان بوده افکار او را به خود مشغول داشته است.

۲۲.۱ - شباهت سماع و نوافل

توجه او به این رسم صوفیانه به حدی است که نه تنها کتابی مستقل در این زمینه پرداخته بوده،
[۱۱۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
بلکه در چند تألیف دیگرش نیز، باب، فصل یا بحثی را به آن مخصوص داشته و انواع و احوال و شرایط آن را بازگفته است.
[۱۲۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۲۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۲۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۲، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۲۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «نهج الخاص»، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
[۱۲۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.

وی سماع را به عنوان اصلی از اصول تصوف می‌نگرد، تا جایی که آن را با « نوافل » در خور قیاس می‌بیند و فایده آن را اخذ اشارات و معانی غیبی می‌داند،
[۱۲۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۶۹-۷۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
زیرا صوفیه «اهل قلوب» اند، و قلوب منزه از شوائب و مملو از اسرار، البته از هرگونه نطق و کلام و صوت و هرگونه ذکری یا انگیزشی به وجد و تواجد درمی آیند.
[۱۲۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.



ابومنصور قریحه شاعری داشته و نمونه‌هایی از شعر او در نوشته هایش درج شده است
[۱۲۷] ابومنصور اصفهانی معمر، «ذکر معانی التصوّف»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، ج۱، ص ۴۷-۵۰، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
[۱۲۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»laquo;المنهاجgt; گرچه تصوف را در روزگار خود غریب و پیروان راستین آن اندک و ناچیز میصدیقیت غلبه صدق بر همه احوال و حرکات صوفی است و معرفت غلبه اخلاص بر جمیع سرایر و خطرات عارف است، ;، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
وی میان شعر حکمی و شعر مذموم فرق گذارده
[۱۲۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
و شعری که خواننده را به یاد حق بیندازد، عین ذکر دانسته است.
[۱۳۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.



در بینش صوفیانه ابومنصور، « محبت » یکی از ارکان تصوف به شمار می‌آید، اما او هرگز محبت را چه در میان خالق و خلق باشد و چه در میان خواص خلق که صوفیه‌اند با « عشق » تعبیر و تفسیر نمی‌کند.
او محبت را صفت قدیم حق و اساس آفرینش او می‌داند، حب الهی از عهد الست در قلوب خاصان حق تعالی مرکوز شده و اخوت صوفیه مربوط به « تعارف » ارواح آنان در همان عالم است و این عنایتی است از جانب حق تعالی که آنان را چنان جمع کرده است که اگر یکی در مغرب باشد و دیگری در مشرق ، به احوال همدیگر آنگونه وقوف دارند که گویی دارای روحی واحدند.
[۱۳۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۷۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
[۱۳۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۲-۵۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.


۲۴.۱ - خصوصیت طریق اهل صحو

اینکه معمر اصفهانی محبت را با واژه «عشق» یا مشتقات آن مطرح نمی‌دارد، البته به مذاق عرفانی وی بستگی دارد.
او از صوفیه اهل صحو است و طریق صحویان را در سلوک و اشارات عرفانی معتبر می‌داند، از همین روست که وی احوال و مقامات تصوف را در کردار و گفتار کسانی چون جنید از مشایخ بغداد و اصحاب و اتباع آنان که یک رشته تصوف حنبلی را در اصفهان پرورده بودند، می جوید.
[۱۳۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۳۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۳۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.

هرچند که او طرق سلوک صوفیه را بیش‌تر از «نجوم سماء» می داند و اختلاف صوفیان را در سلوک بر اختلاف راه های آنان حمل نمی‌کند.
[۱۳۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۷-۵۸، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.



با این همه، وی روش اهل وجد یا طریق «محبین لله» را که مبتنی بر وجد و محبت و نسیان است، جز برای ارباب سکر توصیه نمی‌کند و حتی سلوک آن عده از صوفیه را که وجد و محبت «حالِ» آنان نشده و به راه ارباب وجد رفته اند، ناروا می‌داند.
وی در سلوک روشی را شایسته تبلیغ و ارشاد می‌داند که بنای آن بر علم و حقیقت توحید و اقامه عبودیت باشد و او خود آن را «طریق مؤمنین» می خواند،
[۱۳۷] ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۵، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.

از این روی وی هرگز به وحدت ، یا اشتراک مقام خالق و خلق قائل نیست و تجرید توحید را در افراد مقام حق از مقام عبد می‌داند
[۱۳۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ذکر معانی التصوّف»، ج۱، ص۴۷، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
[۱۳۹] ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

و نیز از همین روست که چون اصحاب ابومنصور شرح ابیات مشهور به منصور حلاج را «أانت ام انا…» که وی در بینش صوفیانه ابومنصور، آن را به عارفی ناشناخته به نام ابوعبدالله مرشدی نسبت می‌دهد، از او می‌طلبد،
[۱۴۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
[۱۴۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
وی در تفسیر خود رنگ وحدت سکرآمیز حلاجی را از آنها می‌زداید و گاهی الفاظ ابیات را به نوعی تغییر می‌دهد که آنگونه معانی را القا نکنند.
[۱۴۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
[۱۴۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۹۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.


۲۵.۱ - تصوف ترکیبی ابومنصور

این ها همه از روش صحوآمیز او و اجتنابش از عرفان عاشقانه و سکر آمیز حکایت دارد.
با وجود این، تصوف ابومنصور هر چند گونه ای از تصوف بغداد است، اما گونه ای است که با آمیزش آراء کلامی حنبلی در قلمرو اصفهان با پشتوانه میراث مشایخ سده های ۳و۴ق در نقاط مرکزی ایران نظام یافته و در آن اذواق و مواجید شخص ابومنصور نیز نمایان است.
[۱۴۴] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.



نوشته های ابومنصور اصفهانی نه تنها از لحاظ شناخت یک حوزه کلامی مذهبی حنبلی در سده های ۳ تا ۵ق در خور توجه است، بلکه به اعتبار تطبیق آراء اهل حدیث با نظریات عرفانی و تأثیر مشایخ بغداد در تصوف آن ناحیه و نیز به سبب تأثیر آثار او بر بعضی از صوفیان خراسان
[۱۴۵] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
در خور بررسی و تأمل می‌نماید.

۲۶.۱ - نوشته های ابومنصور از لحاظ موضوع

۱. آثاری که مؤلف در آنها صرفاً به مباحث عرفانی و آداب خانقاهی پرداخته است، مانند ادب الملوک و نهج الخاص.
۲. نگارش‌هایی که در آنها صبغه کلام حنبلی نمایان تر و مشهودتر است و آراء مذهب حنبلی به عنوان ظاهر تصوف مورد نظر قرار گرفته است، مانند المناهج و المنهاج.

۲۶.۲ - نسخه های آثار موجود وی

۱. آثاری که دارای ترتیب و ابواب منظم است و مؤلف مباحث کلامی و عرفانی را با نظمی علمی و مدرسی فراهم ساخته و در ارائه تعریفات مفاهیم و بیان آداب خانقاهی به صورتی روشن و محققانه عمل کرده است، مانند ادب الملوک، شرح الاذکار و نهج الخاص.
۲. گونه دیگر رساله‌هایی است که از تدوین و تبویبی منظم و مدرسی برخوردار نیست و به وصایا و خطابه‌ها و امالی و یادداشت گونه‌ها مانندگی دارد، مانند المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا و شرح ابیات.

۲۶.۳ - نسخه های کمیاب و مفقود ابومنصور

نسخه های آثار او نیز بسیار نادر و کمیاب است و از برخی تألیفات وی تاکنون نسخه ای شناسایی نشده است، از این جمله است کتاب السماع که خود در باب سماع کتاب «ادب الملوک»
[۱۴۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
به آن ارجاع داده است، یا کتاب غربت او که خواجه عبدالله انصاری
[۱۴۷] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
از آن یاد کرده، یا قصیده و کتاب او در باب «مرقعه» که ذهبی
[۱۴۸] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
و هجویری
[۱۴۹] هجویری علی، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۲-۶۳، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
به آنها اشاره کرده اند.
به هر حال بیش‌تر آثار وی در یک مجموعه خطی که به خط نسخ کهن در سده های ۷و ۸ق کتابت شده و به شماره ۷۸ در کتابخانه خانقاه احمدی شیراز محفوظ است شناخته شده است
[۱۵۰] افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، ج۱، ص۲۵۱، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.
[۱۵۱] مرکزی، میکروفیلم ها، ج۱، ص۷۴۱-۷۴۲.
و برخی از آنها براساس همین مجموعه به چاپ رسیده و پاره ای دیگر تاکنون طبع نشده است.

۲۶.۴ - نسخه های چاپی وی

۱. الاختیارات، منتخبی است از وصایای ابومنصور به اصحاب و مریدانش . این رساله که برخی از معاصران آن را به نام رساله فی الشره و الحرص نامیده اند،
[۱۵۲] مرکزی، میکروفیلم ها، ج۱، ص۷۴۱-۷۴۲.
به کوشش نصرالله پورجوادی در تهران ، مجله معارف «۱۳۷۰ش، شم۲» به چاپ رسیده است.
۲. ادب الملوک، تألیفی است در ۲۷ باب و مفصل تر از دیگر نوشته های ابومنصور. مؤلف کوشیده است که سازگاری و انطباق احوال و آداب و اخلاق صوفیه را با سنت نبوی و اصول شریعت اثبات نماید و اختلافاتی را که از این لحاظ و براثر ناآشنایی مردم ظاهر شده بود، برطرف سازد.
[۱۵۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.


۲۶.۵ - رسومات صوفیه از منظر ابومنصور

مؤلف در این اثر، ظاهر و باطن رسوم صوفیه را نشان داده و همچنان که خود می‌گوید،
[۱۵۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
به اشارات و دقایق ملوکیه «صوفیه» نپرداخته است. در انتساب این اثر به ابومنصور برخی از معاصران تردید کرده و یا مؤلف آن را نشناخته اند.
[۱۵۵] افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، ج۱، ص۲۵۴، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.

پورجوادی باب سماع آن را به نام ابومنصور در تهران ، مجله معارف «۱۳۶۷ش، شم۳» منتشر کرده است.
نقد داخلی ادب الملوک و نیز سنجش آن با دیگر آثار مسلم ابومنصور نسبت آن را به او از هرگونه شک و تردید به دور می‌دارد، زیرا اغلب ابواب آن با بخش های آثار دیگر او، همچون حقائق الآداب و شرح اربعین حدیثاً فی التصوف شباهت تمام دارد.

۲۶.۶ - فرمایشات معصومین در این کتاب

برخی از سخنان ابومنصور درباره معرفت و عصمت انبیاء نیز که خواجه عبدالله انصاری بدان ها اشاره کرده است،
[۱۵۶] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۵۷] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
در «ادب الملوک»
[۱۵۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۵۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
دیده می‌شود. ساختار زبانی و اسلوب نگارش آن با دیگر آثار ابومنصور همسان است و برخی از عبارات، مضامین و مثال‌ها نیز در «ادب الملوک» و دیگر آثار او مشترک است.
[۱۶۰] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۶۱] ابومنصور اصفهانی معمر، «نهج الخاص»، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.

به کار بردن اصطلاح «ملوکیه» به معنای «صوفیه» که در «ادب الملوک»
[۱۶۲] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
توضیح و توجیح شده است، در برخی از آثار ابومنصور نیز دیده می‌شود.
[۱۶۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «الاختیارات…»، ج۱، ص۱۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۷۰ش، شم۲.

اسامی و سخنان مشایخی که در دیگر آثار او آمده است، در «ادب الملوک» نیز مشاهده می‌شود، جز این‌که مؤلف در این کتاب
[۱۶۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
[۱۶۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
به اقوال علی (علیه‌السلام) و جعفرصادق (علیه‌السلام) توجه داده، در حالی که نقل اقوال ائمه اهل بیت (علیهم‌السلام) در دیگر نگارش های موجود او دیده نمی‌شود.
با این همه، کاتب نسخه که در کتابت آثار دیگر ابومنصور غالباً به نام و نشان وی اشاره دارد، در ادب الملوک نه در صدر و نه در ترقیمه آن نام او را نیاورده است و از اینجا چنین برمی آید که کاتب نیز نام و نشان مؤلف ادب الملوک را نمی‌شناخته است.

۲۶.۷ - آداب وشیوه های صوفیه در این کتاب

۳. حقائق الآداب، رساله ای است در آداب صوفیه چون صحبت، مرقعه، پوشیدن صوف و غیره.
این رساله را به نام های مسائل فی التصوف و آداب المتصوفة نیز نامیده اند.
[۱۶۶] پورجوادی نصرالله، مقدمه بر «نهج الخاص»، ج۱، ص۱۰۱، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
در حالی که در نسخه کامل آن از سده ۸ق نام آن مشخص شده است.
[۱۶۷] مرکزی، خطی، ج۸، ص۲۰-۲۱.

نسخه ای دیگر از آن، ‌که از آغاز افتادگی دارد در مجموعه کتابخانه خانقاه احمدی
[۱۶۸] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۰۶-۱۱۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
موجود است. این اثر در مجله معارف «دوره۹، شم ۳» با عنوان آداب المتصوفة و حقائق‌ها و اشارات‌ها به چاپ رسیده است.
۴. ذکر معانی التصوف، قصیده ای است در ۲۹بیت، متضمن آداب، رسوم و حقایق تصوف، براساس حروف معجم که مؤلف یا کاتب آن را «قصیده» خوانده است.
[۱۶۹] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.

و ظاهراً اثری که ذهبی
[۱۷۰] ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
به این نام به ابومنصور نسبت می‌دهد، همین قصیده است. این قصیده به کوشش نصرالله پورجوادی در مجله معارف «دوره۶، شم ۳» به چاپ رسیده است.

۲۶.۸ - رساله ای دیگر در اخلاق و آداب صوفیه

۵. شرح اربعین حدیثاً فی التصوف، رساله ای است که ابومنصور در آن اخلاق و آداب صوفیه را در ۴۰باب براساس ۴۰حدیث نبوی توضیح و توجیه کرده است. این اثر را خواجه عبدالله انصاری
[۱۷۱] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
دیده بود و از آن به صورت اربعین صوفیان یاد کرده است. این رساله با عنوان «احادیث الاربعین المحفوظة علی المتحققین من المتصوفة و العارفین» در مجله مقالات و بررسی‌ها «تهران، ۱۳۷۰ش، دفتر ۵۱-۵۲» به چاپ رسیده است.
۶. المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا. این رساله به کوشش نصرالله پورجوادی در مجله معارف «دوره۶، شمـ۳» منتشر شده است.
۷. المناهج بشاهد السنة و نهج المتصوفة، تألیفی است متضمن آراء اهل ظاهر و اصحاب حدیث و جمع آن با تصوف.
این رساله را نباید با رساله دیگر او که نامی همسان با آن دارد «شم ۸»، یکی دانست. این رساله به کوشش نصرالله پورجوادی در مجله معارف «دوره۷، شم ۳» منتشر شده است.
۸. المنهاج بشاهد سنه و نهج المتصوفة، رساله ای است به لحاظ مفهوم همانند رساله پیشین و به اعتبار ساختار احتمالاً جدای از آن.
ممکن است که این رساله در اصل با المسائل المحدثة و المنهاج یک اثر واحد بوده و کاتب آن را به صورت جدا از هم و پراکنده کتابت کرده باشد.
این رساله همراه با مسائل المحدثة به کوشش نصرالله پورجوادی در مجله معارف «دوره۷، شمـ۳» چاپ شده است.

۲۶.۹ - رساله ای در مقامات و منازل صوفیه

۹. نهج الخاص، رساله ای است منظم و با ترتیب در مقامات و منازل صوفیه که در سده ۵ق شهرت داشته و مورد توجه و اقتباس خواجه عبدالله انصاری قرار گرفته است.
[۱۷۲] خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
این رساله نخست به اهتمام دبورکی در قاهره (۱۹۶۲ق) در یادنامه طه حسین براساس نسخه موجود در کتابخانه احمد ثالث «شم ۱۴۱۶» چاپ شده و سپس همان چاپ به کوشش نصرالله پورجوادی با نسخه موجود در مجموعه کتابخانه خانقاه احمدی شیراز مقابله و در مجله تحقیقات اسلامی «س۳، شم ۱-۲» منتشر شده است.

۲۶.۱۰ - نسخه های خطی ابومنصور

۱. شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی، گزارشی است برپایه حدیث و استنباط های عرفانی از ۵بیت مشهور منصور حلاج که با این بیت شروع می‌شود:أانت ام انا هذا الهَین فی الهَین/حاشاک حاشاک من اثبات اثنتین.
این رساله دیباچه ندارد و ممکن است که از یادداشت‌هایی باشد که ابومنصور به خواهش اخوان خود نوشته است. از آنجا که شارح در متن گزارش خود
[۱۷۳] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
ابیات مذکور را به صراحت از عارفی ناشناخته ابوعبدالله المرشدی می داند، برمی آید که او ابیات مذکور را از حلاج نمی‌دانسته است.
شارح، نخست به اختصار هر بیت را شرح کرده و یادآور شده است که مفهوم آنها صحیح است، اما اشارات و تعبیرات آنها نادرست و نابجاست.
[۱۷۴] ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.

به همین سبب او باردیگر، به استناد به نصّ کلام الله و اخبار نبوی گزارشی مفصل تر از شرح قبل به آن الحاق می‌کند و با قصیده ای به پاسخ آنها می‌پردازد از این رساله یک نسخه در مجموعه کتابخانه خانقاه احمدی
[۱۷۵] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۸۴-۱۹۲، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
موجود است.

۲۶.۱۱ - رساله ای در باب حدیث و ذکر

۲. شرح الاذکار، رساله ای است که دارای ابواب منظم است و براساس حدیث «الاسلام بنی علی خمس :شهادة ان لااله الا الله و انّ محمد رسول الله و اقام الصلاة و ایتاءالزکاة و صوم رمضان و حج البیت من استطاع الیه سبیلا»، ذکر را در جمیع اعمال عبادی مؤمنان تعلیل و تبیین می‌کند و در پی آن به توجیه ذکر از لحاظ عرفانی و ضرورت آن برای محلان می‌پردازد. از این رساله یک نسخه در مجموعه مذکور
[۱۷۶] ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۶۵-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
موجود است.
بجز آثار یاد شده، معاصران رساله ای با عنوان الروضه نیز به ابومنصور اصفهانی منسوب داشته اند
[۱۷۷] افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، ج۱، ص۲۵۴، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.
[۱۷۸] مرکزی، میکروفیلم ها، ج۱، ص۷۴۲.
که ظاهراً این انتساب اساسی ندارد و کتاب الروضه اثری است از ابوسعید حسن بن علی واعظ که به نام ریاض الانس نیز شهرت دارد.


(۱) ابن تغری بردی، النجوم.
(۲) ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۳) ابن جوزی عبدالرحمن، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۴) ابن عماد حنبلی عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۵) ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۶) ابومنصور اصفهانی معمر، «احادیث الاربعین…»، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، مقالات و بررسی ها، تهران، ۱۳۷۰-۱۳۷۷۱ش.
(۷) ابومنصور اصفهانی معمر، «الاختیارات…»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۷۰ش، شم۲.
(۸) ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
(۹) ابومنصور اصفهانی معمر، «ذکر معانی التصوّف»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
(۱۰) ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
(۱۱) ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
(۱۲) ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
(۱۳) ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش؛ شم۳؛
(۱۴) ابومنصور اصفهانی معمر، «نهج الخاص»، به کوشش نصرالله پورجوادی، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
(۱۵) ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
(۱۶) ابونعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۷) افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.
(۱۸) پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
(۱۹) پورجوادی نصرالله، مقدمه بر «نهج الخاص»، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
(۲۰) جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۲۱) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۲۲) خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۳) دبورکی سروژ، مقدمه بر نهج الخاص، ابومنصور اصفهانی، قاهره، ۱۹۶۲م.
(۲۴) ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۲۵) ذهبی محمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
(۲۶) ذهبی محمد، دول الاسلام، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۴ق.
(۲۷) ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شس۳، شم ۱-۲عیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۲۸) ذهبی محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۹) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
(۳۰) قرآن مجید.
(۳۱) مافروخی مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، مطبعه مجلس.
(۳۲) مرکزی، خطی.
(۳۳) مرکزی، میکروفیلم ها.
(۳۴) معصوم علیشاه محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.
(۳۵) هجویری علی، کشف المحجوب، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۳۶) یافعی عبدالله، مرآة الجنان، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.


۱. مافروخی مفضل، محاسن اصفهان، ج۱، ص۳۰، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، مطبعه مجلس.
۲. هجویری علی، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۲، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۳. ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۴. ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۷۶، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۵. ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۷۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۷. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۹. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۱۰. ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۱۱. ابن عماد حنبلی عبدالحی، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۱۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۱۲. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۱۳. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکزی.
۱۴. ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۶، ص۲۷۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۱۵. ذهبی محمد، تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۹۴۶، بیروت، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
۱۶. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۷. مافروخی مفضل، محاسن اصفهان، ج۱، ص۳۰، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، مطبعه مجلس.
۱۸. جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۹. ابن تغری بردی، النجوم، ج۴، ص۲۶۸.
۲۰. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۲۱. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکزی.
۲۲. ذهبی محمد، العبر، ج۲، ص۲۳۶، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۲۳. یافعی عبدالله، مرآة الجنان، ج۳، ص۳۳، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
۲۴. جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۲۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
۲۶. ابن جوزی عبدالرحمن، صفة الصفوة، ج۴، ص۸۴، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۷. ابن جوزی عبدالرحمن، صفة الصفوة، ج۴، ص۸۶، به کوشش محمود فاخوری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۲۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
۲۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
۳۰. ابونعیم اصفهانی احمد، حلیة الاولیاء، ج۱۰، ص۴۰۵، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۳۱. پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
۳۲. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۷۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۳۳. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۹، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۳۴. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۳۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۳۵. ذهبی محمد، دول الاسلام، ج۱، ص۱۸۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۴ق.
۳۶. پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۵۳ـ۵۴، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
۳۷. پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۴۱، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
۳۸. پورجوادی نصرالله، «ابومنصور اصفهانی»، معارف، ج۱، ص۴۳، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۱-۲.
۳۹. ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۴۰. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۴۱. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۴۲. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۳۲، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۳. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۴، ص۲۷۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۴. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۴، ص۴۳۱، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۵. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۳۶، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۶. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۵، ص۱۷۹، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۷. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۶، ص۹، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۸. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۲۸، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۴۹. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۵۰. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۹۷، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۵۱. خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۴۲۴، قاهره، ۱۳۵۰ق.
۵۲. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵۳. جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۵۴. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵۵. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵۶. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۵۷. دبورکی سروژ، مقدمه بر نهج الخاص، ج۱، ص۶۷ـ۷۱، ابومنصور اصفهانی، قاهره، ۱۹۶۲م.
۵۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۵۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۱، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۶۰. هجویری علی، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۶۱. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۶۲. معصوم علیشاه محمد معصوم، طرائق الحقائق، ج۲، ص۵۶۳، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.
۶۳. غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۲۱۷، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
۶۴. ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۶۵. ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۲۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۶۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۷-۲۰، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۶۷. ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۰-۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
۶۸. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۶۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۷۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۷۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۷۲. ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۲۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۷۳. ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۷۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۷۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۳-۱۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۷۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۷۷. ابن تیمیه تقی الدین، مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۲۲۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۷۸. ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۷۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۸۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۸۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۷، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۸۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۸۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۸۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۸۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۸۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳-۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۸۷. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳-۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۸۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۶، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۸۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶-۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «الاختیارات…»، ج۱، ص۱۲-۱۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۷۰ش، شم۲.
۹۳. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۹۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۹۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۷. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۸، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۹۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۸-۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۰۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۰۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۰۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۰۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «المسائل المحدثة الواقعة فی عصرنا»، ج۱، ص۳۳-۳۴، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۰۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «المناهج بشاهد السنة»، ج۱، ص۱۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۹ش، شم۳.
۱۰۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۰۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۰۷. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۶-۲۸، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۰۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۲۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۰۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۸-۳۹، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۱۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۱۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۱۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۵-۵۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۱۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۵، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۱۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۷-۳۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۱۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۱۶. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۱۷. جامی عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۲۸۳، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۱۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶۴-۶۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۱۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۲۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۶۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۲۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۲۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۲، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۲۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «نهج الخاص»، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲، به کوشش نصرالله پورجوادی، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
۱۲۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۲۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۶۹-۷۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۲۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۲۷. ابومنصور اصفهانی معمر، «ذکر معانی التصوّف»، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، ج۱، ص ۴۷-۵۰، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۲۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»laquo;المنهاجgt; گرچه تصوف را در روزگار خود غریب و پیروان راستین آن اندک و ناچیز میصدیقیت غلبه صدق بر همه احوال و حرکات صوفی است و معرفت غلبه اخلاص بر جمیع سرایر و خطرات عارف است، ;، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۲۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۳۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۳۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۷۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۳۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۲-۵۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۳۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۳۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۳۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «المنهاج»، ج۱، ص۴۱، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۷-۵۸، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۳۷. ابومنصور اصفهانی معمر، «الوصیة»، ج۱، ص۳۵، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۳۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ذکر معانی التصوّف»، ج۱، ص۴۷، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۶۸ش، شم۳.
۱۳۹. ابن قیم جوزیه محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۴۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۴۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۴۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۴۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۹۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۴۴. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۴۵. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۴۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۳، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۴۷. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۴۸. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۱۴۹. هجویری علی، کشف المحجوب، ج۱، ص۶۲-۶۳، به کوشش و ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۱۵۰. افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، ج۱، ص۲۵۱، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.
۱۵۱. مرکزی، میکروفیلم ها، ج۱، ص۷۴۱-۷۴۲.
۱۵۲. مرکزی، میکروفیلم ها، ج۱، ص۷۴۱-۷۴۲.
۱۵۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۵۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۵۵. افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، ج۱، ص۲۵۴، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.
۱۵۶. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۵۷. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۵۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۵۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۳۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۶۰. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۶۱. ابومنصور اصفهانی معمر، «نهج الخاص»، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش نصرالله پورجوادی، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
۱۶۲. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۶۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «الاختیارات…»، ج۱، ص۱۳، به کوشش نصرالله پورجوادی، معارف، تهران، ۱۳۷۰ش، شم۲.
۱۶۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۴۵، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۶۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۷۶، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۶۶. پورجوادی نصرالله، مقدمه بر «نهج الخاص»، ج۱، ص۱۰۱، تحقیقات اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش، شم۳، شم۱-۲.
۱۶۷. مرکزی، خطی، ج۸، ص۲۰-۲۱.
۱۶۸. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۰۶-۱۱۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۶۹. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۵۰، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۷۰. ذهبی محمد، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۱۸۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
۱۷۱. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۷۲. خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیة، ج۱، ص۵۳۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۷۳. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۷۴. ابومنصور اصفهانی معمر، «شرح ابیات لابی عبدالله المرشدی»، «شرح الاذکار»، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۹، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، همان مجموعه.
۱۷۵. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۸۴-۱۹۲، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۷۶. ابومنصور اصفهانی معمر، «ادب الملوک»، ج۱، ص۱۶۵-۱۸۴، نسخه خطی کتابخانه خانقاه احمدی شیراز، مجموعه شم ۷۸.
۱۷۷. افشار ایرج، «چند نسخه خطی در شیراز»، ج۱، ص۲۵۴، یغما، تهران، ۱۳۶۳ش، س۱۸، شم۵.
۱۷۸. مرکزی، میکروفیلم ها، ج۱، ص۷۴۲.



دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «ابومنصور اصفهانی»ج۶، ص۲۵۶۷.    



جعبه ابزار