توبه (اخلاق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پشیمانی و بازگشت از
گناه همراه با
تصمیم بر
ترک آن را توبه گویند و از این عنوان به مناسبت در بابهای
طهارت،
صلات،
حج،
نکاح و
حدود سخن رفته است.
توبه در
لغت به معنی
بازگشت (هر نوع بازگشتی) و بازگشت از
گناه و
ندامت و
پشیمانی میباشد
و در
اصطلاح عبارت است از
ترک گناهان کنونی و عزم بر ترکشان در آینده و تدارک تقصیر گذشته و به عبارتی دیگر به معنی بازگشت از
گناه قولی و فعلی و فکری است.
توبه
چراغ راه
انسان در تاریکی هاست و
سرمایه بندهای است که همه چیزش را بر باد داده است. در
فضیلت توبه همین
روایت امام باقر(علیه السلام) کافی است که میفرمایند: «
خداوند متعال نسبت به توبه
بندهاش شادمانتر است از
مردی که در
شبی تاریک، در یک
بیابان،
مَرکب و
توشهاش را گم کرده و ناگاه پیدایش کند».
توبه آنقدر اهمیت دارد که خداوند علاوه بر آنکه
گناه بندهاش را میپوشاند آن را به
حسنه تبدیل میکند. خداوند متعال میفرمایند:مگر آن کسانی که توبه کنند و
ایمان آورند و کارهای شایسته کنند خداوند
بدیهایشان را یه
نیکی مبدل میکند و خداوند
آمرزنده و
مهربان است.
در همین راستا
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «خداوند به
حضرت داوود(علیه السلام)
وحی کرد: ای داوود! هرگاه بنده
مومن گناهی کند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نماید و به هنگام یاد کردن از آن گناه از من
شرم کند، او را بیامرزم و آن گناه را از یاد
فرشتگان نگهبان اعمال ببرم و آن را یه نیکی بدل کنم و از این کار مرا باکی نیست که من مهربانترین مهربانانم»
توبه از اهمّ
واجبات الهی است که در
قرآن کریم و
روایات با تأکید فراوان به آن
سفارش شده است؛ بویژه برای
مریض،
هنگام
نماز،
دعاو
زیارت معصومان علیهم السّلام.
از
غسلهای مستحب غسل توبه است که پس از توبه از
گناه انجام میگیرد.
حقیقت توبه بازگشت
گناهکار به سوی
خداوند کریم و
غفور است که با
ندامت از
گناه و
تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن تحقق مییابد. برخی،
عزم بر ترک را در تحقق توبه معتبر ندانستهاند.
توبه امری
قلبی و درونی است؛ از اینرو، لازم نیست به
زبان آورده شود.
یکی از الطاف بیکران
خداوند بر
بندگانش پذیرفتن توبه است تا از
تاریکی شیطان رها شده و به
نور رحمت الهی نائل گردد. نکته مهم اینجاست که
خداوند در
قرآن کریم همه
مؤمنان را به توبه فرا میخواند: «ای مؤمنان به سوی
حق توبه کنید تا
فلاح و
رستگاری نصیب شما بشود. این
آیه نوید رحمت الهی است که همه بندگان حتی
گنهکاران را به راه
سعادت میخواند تا خشنودی
پروردگار را از آن خود کنند.»
شاید به
ذهن بیاید که اگر انسان یک بار ذکر أستغفرالله را بر
زبان جاری سازد، توبه کرده و از گناهان پاک میشود حال آنکه چنین نیست. زیرا
استغفار با زبان، بدون توقف از گناه، توبه
دروغ گویان است و توبه زبانی یکی از شرایط توبه است نه تمام آن.
حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند: «توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی در دل، آمرزش خواهی و استغفار به زبان، عمل کردن با
اعضای بدن و تصمیم بر بازنگشتن به گناه»
اولین و مهمترین پایه توبه پشیمانی است. پشیمانی همان
ذوب شدن درون از
خطاهای گذشته است و
آتش درون است که همه گناهان را میسوزاند و همان
آب حسرت و ندامت است که درون را از زشتیها شستشو میدهد و اگر کسی از درون از گناهش پشیمان نباشد استغفار با زبان هیچ
سودی در پی نخواهد داشت.
هرگاه
انسان از
درون نادم شد و به وسیله زبان در درگاه احدیت اظهار
ندامت میکند و آن استغفار زبانی ارزش دارد که از درون پشیمان باشد نه فقط صرف گفتن.
کسی که توبه کرده باید با عمل کردن توبه اش را تثبیت نماید و اعمالش گویای توبه اش باشد، اگر
عبادتی را ترک کرده بعد از توبه آن را به جا آورد و اگر
حرامی مرتکب شده بعد از توبه مراقب باشد که بار دیگر در این منجلاب دچار نگردد.
کسی که توبه کرده، عزم نموده تا آن
ریسمانی که به وسیله توبه بین خود و خدایش ایجاد شده را پاره نکند تا از
رحمت بیکران خدای
کریم بهرهمند گردد.
حضرت
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در آخرین
خطبه عمر شریفشان میفرمایند: «هر کس یک سال پیش از
مرگش توبه کند، خداوند توبه اش را قبول میکند و آنگاه فرمودند
یکسال زیاد است، هر کس یک
ماه پیش از مرگش هم توبه کند خداوند توبه اش را میپذیرد و به درستی یک ماه نیز زیاد است و هر کسی یک
هفته پیش از مرگش نیز توبه کند، پذیرفته میشود و به درستی که یک هفته نیز زیاد است و هر کس یک
ساعت پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه اش را قبول میکند و یک ساعت نیز زیاد است و هر کس درست
لحظه ای که
جانش به
گلویش برسد توبه کند در این حال به گلوی خود اشاره کرد-
خداوند توبه اش را پذیرا میشود»
انسان باید همیشه
امیدوار باشد و تا لحظه
مرگ درب توبه به رویش باز است ولی نباید توبه کردن را به تأخیر بیافکند. چرا که مرگ، ناگهانی است و یک باره ظاهر میشود. در
روایت آمده است: «بیشتر
صحیه های اهل
آتش از به تأخیر انداختن و به آینده موکول کردن توبه است و کسی
هلاک نشد مگر آنکه توبه را به
آینده موکول کرد.»
همچنین روایتی از
امام جواد(علیه السلام) است که میفرمایند: «به تأخیر افکندن توبه،
غفلت است و امروز و فردا کردن مایه
حسرت و
سرگشتگی. زیرا کسی که توبه را به تأخیر می اندازد معلوم نیست که
اجل به وی مهلت دهد و او موفق به توبه شود»
خداوند در
قرآن کریم میفرمایند: « یا أیها الذین ءامنوا توبوا إلی الله توبةً نصوحاً »«ای کسانی که
ایمان آوردهاید به سوی خداوند توبه کنید؛
توبه ای خالص.»
در
آیه شریفه «
نصوح به معنی
توبه صاف،
خالص و
استوار که هرگز گناه نکند»
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرمایند: «
توبه نصوح، پشیمانی از گناهی است که مرتکب شدهای و آمرزش خواستن از خداوند و اینکه دیگر بدان بازنگردی»
امام هادی(علیه السلام) در پاسخ به
سؤال از توبه نصوح میفرمایند: «توبه نصوح این است که
باطن همچون
ظاهر و بهتر از آن شود.
به این ترتیب توبه نصوح، آن توبهای است که هم در ظاهر و هم در باطن به درگاه
خدا رجوع کند و واقعاً تصمیم داشته باشد که دیگر هرگز آن گناه را مرتکب نخواهد شد.
در هر توبه ای ابتدا
لطف حق شامل
بنده گنهکار شده و او را
متنبه می کند و به
زشتی کارهایش آگاه میسازد. آنگاه بنده بر اثر این
تنبه و
بیداری به سوی خدای
سبحان بازگشته و از
تقصیر خویش توبه میکند. سپس دوباره خداوند سبحان عنایتش را شامل بنده
نائب قرار میدهد و توبهاش را میپذیرد. سپس هر توبه
انسان همراه با دو توبه خداوند سبحان به سوی بندهاش میباشد. بر این اساس، حقیقت توبه که به معنای بازگشت و رجوع است دارای ۳ مرحله است:
توبهای از خداوند بر بنده که سبب بیداری بنده از زشتی و گناه میگردد.
توبه ای از بنده به سوی خداوند که در اظهار
ندامت و پشیمانی او از گناه تجلی مییابد.
توبه ای از خدای سبحان به سوی بنده که او را به درگاه خویش راه داده و توبه اش را میپذیرد.
درجات توبه نسبت به افراد فرق میکند همانطور که عبادت افراد نسبت به یکدیگر متفاوت است.میتوان توبه را نسبت به
معرفت و
ظرفیت فرد به سه دسته تقسیم کرد:
توبه عوام،
عمومی است؛ یعنی انسان
معصیت کار از گناه خود دست بردارد.
کلمه عوام در اینجا شامل کسانی است که
اهل گناه باشند، هرچند اهل
علم باشند. این قسم از توبه همان توبه ای است که در میان
مردم رایج می باشد.
شامل کسانی است که
مستحبی را ترک کرده باشد. مانند
نماز شب و
صدقه اول
ماه را ترک کرده باشد و از آن توبه کند.
توبه از توجه انسان به غیر خدا مانند توجه به
جلال و
جمال حق یا توجه به
نجات از
جهنم و
شوق به
بهشت است که این نوع از توبه مخصوص
اولیای الهی است.
اگر انسان مرتکب گناهی شود و بخواهد توبه کند توبه اش نسبت به آن گناه فرق خواهد کرد. گناهان به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
گناهانی که بین بنده و خدایش صورت می گیرد دو نوع است:
مثلاً
نماز و
روزه و
زکات،
خمس و
کفاره و غیره... و توبه از آنها کوشش در قضای آنهاست به هر اندازه که توانش باشد.
محرماتی که میان
بنده و
خداوند میباشد.؛مانند
شرب خمر،
دروغ، گوش دادن به
صداهای حرام و غیره. راه توبه از این نوع از گناهان پشیمانی و
عزم قلب بر بازنگشتن به آنهاست تا ابد.
گناهانی که میان او بندگانش میباشد که امر آنها سخت تر و مشکل تر است. در
مال است یا در
آبرو.
مثلاً کسی که مالی را دزدیده یا از بین برده آن مقدار که ممکن است باید به
صاحبش برگرداند و اگر در دسترس نبود از طرفش
صدقه دهد و اگر آن را هم نتوانست باید برایش از خداوند طلب آمرزش کند.
مثلاً به کسی دشنام داده یا
تهمت زده و یا
غیبت کرده در این صورت باید طلب
حلالیت کند و اگر میترسد با گفتن به طرف مقابل
فتنه ای ایجاد شود برای کسی که غیبت او را کرده یا
دشنام داده یا تهمت زده از خداوند طلب آمرزش بکند. پس باید در صورت امکان طرف مقابل را راضی کند و اگر نتوانست صدقه بدهد و
استغفارش را زیاد بکند و با
تضرع از خداوند بخواهد تا در روز
قیامت از او راضیشان کند تا از
رحمت الهی دور نباشد.
تفاوت توبه با
استغفار آن است که استغفار،
طلب غفران و
آمرزش از
خداوند است؛ در حالی که توبه
بازگشت به سوی
پروردگار، توأم با
پشیمانی از
معصیت انجام گرفته میباشد.
آیه شریفه"وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ "
به تفاوت آن دو اشاره دارد. البتّه در اینکه قوام استغفار به توبه است یا نه اختلاف است.
گناهی که شخص از آن توبه کرده یا حقّی از
حقوق اللّه یا
حقوق النّاس را بر
ذمّه او در پی نداشته و یا داشته است. در صورت دوم،
حق یا از
حقوق مالی است و یا از
حقوق غیر مالی.
در فرض اوّل ـ که حقّی را در پی نداشته ـ صرف
پشیمانی از
گناه و
عزم بر
ترک آن کفایت میکند. در فرض دوم (مانند موردی که شخص،
زکات یا
خمس واجب خود را پرداخت نکرده یا
مال کسی را دزدیده یا
غصب کرده باشد) واجب است آن را
ادا کرده، به مستحقان
شرعی یا صاحب مال برگرداند.
در فرض سوم (حقوق غیر مالی) اگر از حقّ اللّه (
حدود) باشد، مانند
زنا و نوشیدن
شراب، اظهار آن نزد
حاکم شرع از جهت
اجرای حد بر او واجب نیست؛ بلکه ترک آن افضل است و اگر از حقّ النّاس باشد همچون
قصاص، بر او
واجب است جهت
اجرای قصاص یا
عفو، خود را در
اختیار صاحب حق قرار دهد.
البتّه خروج از
توابع گناه، واجبی مستقل است و دخلی در
صحّت توبه ندارد هرچند موجب
کمال آن میشود.
ارتکاب گناه موجب زوال
عدالت شخص میگردد. در نتیجه
گناهکار از اهلیّت تصدی مناصبی همچون
امامت جماعت و
جمعه،
مرجعیت و
شهادت که عدالت در آنها
شرط است، میافتد؛ لیکن توبه از
گناه سبب
بازگشت عدالت و اهلیّت پیدا کردن توبه کننده برای تصدّی مناسب یاد شده میگردد.
بنابر
مشهور اظهار توبه نزد
قاضی از سوی فرد مشتهر به
فسق برای پذیرش شهادت وی کفایت نمیکند؛ بلکه باید زمانی بگذرد تا
استمرار و
مداومت توبه کننده بر
طاعت و ترک گناه آشکار شود. برخی گفتهاند:
جایز است قاضی به فاسق بگوید: اگر توبه کنی شهادتت را
قبول میکنم.
اگر گناهکار مرتکب
قذف شده باشد توبهاش منوط به این است که خود را در نسبتی که داده
تکذیب کند؛ بدین صورت که بگوید: آنچه گفتهام
دروغ بوده است. البتّه اگر دروغی از او سر نزده باشد، در این گفته خود
توریه میکند.
برخی گفتهاند:اگر دروغ گفته است، خود را تکذیب و اگر راست گفته، خود را
تخطئه کند؛ بدین گونه که بگوید: قذف، امری
باطل است و از این پس آن را
تکرار نخواهم کرد.
شرط دیگر قبولی توبه قذف کننده، اصلاح خویش است. در اینکه مراد از
اصلاح، همان تکذیب خود است یا علاوه بر آن، استمرار توبه است، اختلاف میباشد.
کسی که مرتکب عملی همچون
زنا،
لواط یا
مساحقه شده که موجب
حد است،چنانچه قبل از قیام
بیّنه و
ثبوت آن نزد
حاکم توبه کند، حدّ از او ساقط میشود. نظر مشهور عدم سقوط حد، بعد از ثبوت آن به بیّنه است.
اگر شخصِ مستوجب حد، توبه کند ـ در صورتی که حد به
اقرار ثابت شده و حقّ اللّه باشد، مانند زنا و لواط ـ بنابر مشهور
امام بین
اجرای حد و
عفو او مخیّر است.
محارب اگر قبل از
تسلط حاکم بر او توبه کند حدّ محاربه از وی ساقط میشود؛ امّا حقوقی که از دیگران
تضییع کرده و حدودی که از این جهت بر عهده او آمده است مانند
سرقت، ساقط نمیشود.
بر
ارتداد مسلمان آثاری از قبیل
اعدام،
حبس، عدم جواز
ازدواج با
مسلمان و سقوط
ولایت بر
فرزندان مسلمان مترتّب است که با توبه (در مواردی که پذیرفته میشود) همه این آثار رفع میگردد
ازدواج با
زن زناکار قبل از توبه بنابر مشهور
مکروه است و
کراهت با توبه
رفع میگردد.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۵۲. پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام.