• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعلام قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَعلام قرآن، نامهای خاص در قرآن کریم است.

فهرست مندرجات

۱ - دانش قرآنی
۲ - تعریف
       ۲.۱ - نظر ابن‌فارس
       ۲.۲ - معنای اصطلاحی
۳ - اقسام اسم عَلَم
       ۳.۱ - لقب، کنیه و اسم
       ۳.۲ - عَلَم شخص و علم جنس
       ۳.۳ - عَلَم بالوضع و علم بالغلبه
۴ - پیشینه بحث
       ۴.۱ - رویکرد معاصران
۵ - سیوطی و معرفی اعلام قرآن
       ۵.۱ - نام پیامبران
       ۵.۲ - نام کتابهای آسمانی
       ۵.۳ - نام فرشتگان
       ۵.۴ - نام صحابه
       ۵.۵ - نام زنان
       ۵.۶ - نام کافران
       ۵.۷ - کنیه‌ها و القاب
              ۵.۷.۱ - حکمت ذکر برخی نامها در قرآن
       ۵.۸ - نام جنّ
       ۵.۹ - نام قبایل
       ۵.۱۰ - نام اقوام و گروهها
       ۵.۱۱ - نام بتها
       ۵.۱۲ - نام بلاد و جایها
       ۵.۱۳ - مکانهای آخرتی
       ۵.۱۴ - نام ستارگان
       ۵.۱۵ - نام حیوانات
       ۵.۱۶ - منسوبان
       ۵.۱۷ - نام گیاهان، میوه‌ها و خوراکیها
       ۵.۱۸ - نام زیورآلات
       ۵.۱۹ - نامهای قیامت
       ۵.۲۰ - زمانها
       ۵.۲۱ - سایر اعلام
۶ - فهرست منابع
۷ - پانویس
۸ - منبع


شناسایی اعلام قرآن و بحث درباره آن‌ها از دیرباز مورد توجّه برخی مفسّران و قرآن‌پژوهان بوده و به تدریج به صورت یکی از دانشهای قرآنی درآمده است.


اعلام جمع عَلَم است و به آنچه در راهها و منازل بین راه برای راهنمایی مسافران نصب می‌شود اعلام گفته می‌شود. به مناره نیز عَلَم گفته می‌شود.
[۱] لسان‌العرب، ج۹، ص۳۷۲-۳۷۳، «علم».


۲.۱ - نظر ابن‌فارس

ابن‌فارس می‌گوید: «ع ل م» دارای یک معنای اصلی است و آن بر اثری از یک چیز دلالت می‌کند که آن را از چیزهای دیگر متمایز می‌سازد.
[۲] مقاییس‌اللغه، ج۴، ص۱۰۹، «علم».
مفرد این واژه در قرآن دیده نمی‌شود؛ امّا جمع آن دو بار آمده است و در هر دو مورد، کشتیهای بزرگ در دریا به آن تشبیه شده است: «ولَهُ الجَوارِ المُنشَاتُ فِی البَحرِ کالاَعلم»، «و مِن ءایتِهِ الجَوارِ فِی البَحرِ کالاَعلم» برخی مفسّران، اَعلام در این دو آیه را به معنای کوههای بلند دانسته‌اند.
[۷] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۲-۲۳.
[۸] لسان‌العرب، ج۹، ص۳۷۳، «علم».


۲.۲ - معنای اصطلاحی

این واژه در اصطلاح علم نحو ، معنای خاص‌تری به خود گرفته و بر بخشی از نامهای معرفه (در مقابل نکره ) که برای شیئ معین و شخصی وضع شده باشد اطلاق شده است.
[۹] موسوعة اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۲۱۵، «علم».
این معنای اصطلاحی با معنای لغوی عَلَم یعنی نشانه یا اثری از یک چیز که آن را از چیزهای دیگر متمایز می‌سازد‌ به‌طور کامل تناسب دارد.


برای اسم عَلمَ، تقسیمات متعدّدی از جنبه‌های گوناگون ذکر شده است
[۱۰] البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۰۷.
[۱۱] البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۱۷.
[۱۲] معجم‌القواعد العربیه، ص۳۰۶.
[۱۳] معجم‌القواعد العربیه، ص۳۱۱.
[۱۴] موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۳.
[۱۵] موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۵.
که در اینجا به چند مورد آن اشاره می‌شود:

۳.۱ - لقب، کنیه و اسم

کنیه نام مرکّبی است که با یکی از کلمات اب ، ام ، ابن و بنت آغاز می‌شود و با غرض تعظیم و احترام، بر شخص نهاده می‌شود؛ مانند ابوالحسن، ابن‌عبّاس، ام‌حبیبه. لقب نام عَلَمی است که برای مدح یا ذم بر کسی اطلاق می‌شود؛ مانند صادق و هادی یا جاحظ (آن که چشمش بیرون آمده و حدقه‌اش فرو افتاده باشد). اسم آن است که نه لقب باشد و نه کنیه. در حقیقت همان تعریف عَلَم بر اسم نیز صدق می‌کند. بدیهی است که هریک از کنیه و اسم نیز ممکن است بر مدح یا ذم دلالت کند؛ ولی این دلالت در اسم و کنیه تبعی و فرعی است؛ در حالی که مقصود اصلی و اوّلی از وضع لقب، مدح یا ذم مسمّاست.
[۱۶] موسوعة اصطلاحات‌الفنون، ج۲، ص۱۲۱۷-۱۲۱۸.
[۱۷] البهجة‌المرضیه، ج۱، ص۱۰۷.
[۱۸] البهجة‌المرضیه، ج۱، ص۱۱۷.
[۱۹] موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۴-۴۶۵.


۳.۲ - عَلَم شخص و علم جنس

علم شخص اسمی است که برای فرد خارجی معیّن و مشخّص وضع شده باشد و علم جنس اسمی است که برای حقیقتی دارای افراد بسیار بدون آن‌که نظر به افراد آن باشد، وضع شده باشد. در حقیقت علم جنس همان اسم جنس است که به سبب برخی شباهتهای ظاهری و لفظی با اسمهای معرفه آن را علم جنس نامیده‌اند تا از اسم جنس جدا گردد وگرنه از نظر معنا و کاربرد با اسم جنس فرقی ندارد؛
[۲۰] البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۰۷.
[۲۱] البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۱۶.
مانند اسامه که آن را عَلَم جنس برای شیر دانسته‌اند و اسد را اسم جنس برای همان حیوان معرفی کرده‌اند.

۳.۳ - عَلَم بالوضع و علم بالغلبه

علم بالوضع آن است که از ابتدا نامی برای شخصی معیّن وضع شده باشد؛ مانند نام ابراهیم که بر حضرت ابراهیم نهاده شده است. در مقابل، علم بالغلبه آن است که در آغاز، نامی بر کسی یا چیزی اطلاق می‌شود. سپس بر اثر فراوانی کاربرد، آن نام، مخصوص آن شخص می‌شود؛ به طوری که هرگاه آن نام بر زبان رانده شود، همان شخص خاص به ذهن می‌آید؛
[۲۲] موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۴.
مانند، نام فرعون که در ابتدا لقب ویژه پادشاهان مصر بوده است؛ امّا بر اثر فراوانی اطلاق این لقب بر پادشاه زمان موسی (علیه‌السلام)، خاصّ وی شده است و از نام فرعون فقط همو به ذهن می‌آید. طرح این تقسیم از آن جهت ضرورت دارد که بخشی از نامهای خاص قرآن که برخی از مفسّران معرّفی کرده‌اند، در ابتدا یا حتّی در زمان نزول قرآن ، عَلَم نبوده و بعدها به تدریج به صورت نامی خاص برای فرد یا گروهی خاص درآمده است؛ همچنین با توجه به این‌که عَلَم جنس برای غیر انسان اعم از حیوانات و غیر آن‌ها به‌کار می‌رود می‌توان همه اسمهای جنس غیر انسانی را در ردیف اعلام غیر انسانی و در اعلام قرآن مورد بحث قرار داد؛ مانند نامهای حیوانات در قرآن؛ نیز می‌توان از ترکیبهای اضافی خاصی مانند اصحاب مدین ازواج النبی اهل البیت و برخی ترکیبهای وصفی که اشتهار و تشخص پیدا کرده‌اند، مانند اشهر الحُرم (ماههای حرام) و بیت‌الحرام و نظایر اینها به عنوان نام عَلَم یاد کرد.
در این مقاله همه نامهای عَلَم قرآن‌ به‌طور جامع و از هر قسمی که باشند معرفی خواهد شد. حتی همه نامهای معرفه و نامهای خاص و اسمهای جنس نیز به مناسبت، معرفی می‌شوند. شایان ذکر است که در یک تقسیم‌بندی دیگر می‌توان نامهای علم موجود در قرآن یا مورد اشاره قرآن را به دو قسم اعلام مصرح و اعلام غیر مصرح تقسیم کرد. اعلام مصرح نامهایی است که قرآن کریم به صراحت از آن‌ها یاد کرده است و اعلام غیرمصرح نامهایی که‌ به‌طور اشاره و ضمنی از آن‌ها یاد شده است؛ مانند برادران یوسف که با عنوان «اِخوَة» به آنان اشاره شده؛ اما نام آنان صریحاً در قرآن نیامده است. در ادامه مقاله تنها از اعلام مصرح قرآن و موارد معدودی از اعلام غیر مصرح یاد خواهد شد و از اعلام غیر مصرح قرآن در مدخل مبهمات قرآن بحث می‌شود.


بحث درباره اعلام مصرّح قرآن، از دیرباز مورد توجّه مفسّران بوده و نخستین مفسّران از صحابه و تابعان به شناسایی و معرّفی آن اهتمام داشته‌اند؛ امّا در این باره کمتر کتاب مستقلّی تألیف شده است و آنچه در زمینه اعلام قرآن از صحابه و تابعان و دیگر دانشمندان علوم قرآنی گزارش شده، در لابه‌لای کتابهای تفسیر ، به ویژه تفاسیر روایی پراکنده است. ظاهراً نخستین بار جلال الدین بلقینی در کتابش مواقع العلوم من مواقع النجوم به معرفی اعلام قرآن تحت عنوان اسمها و کنیه‌ها و لقبها در قرآن اقدام و آن را شاخه‌ای از علوم قرآن به شمار آورد. سپس سیوطی با الهام از وی ابتدا در کتاب التحبیر فی علم‌التفسیر
[۲۸] التحبیر، ص۳۷۸.
[۲۹] التحبیر، ص۴۴۰.
و سپس در الاتقان فصلی را به این بحث اختصاص داد. وی در نوع شصت و نهم الاتقان با عنوان «فیما وقع فی‌القرآن من‌الاسماء والکُنی والألقاب» به جمع اعلام قرآن و نقل سخن مفسران در این موضوع روی آورده است. ابراهیم ابیاری
[۳۰] الاتقان، ج۲، ص۲۹۸.
همین بحث را با عنوان فوق در الموسوعة القرآنیه خود با تغییری ناچیز آورده است.
[۳۱] الموسوعة القرآنیه، ج۲، ص۳۰۶.
[۳۲] الموسوعة القرآنیه، ج۲، ص۳۱۵.
وی همچنین در جلد هفتم موسوعه خود بیش از ۹۰ عَلَم قرآنی را معرفی و شماره آیات هریک را بیان کرده است که با کار سیوطی در الاتقان تفاوت قابل توجهی دارد.
[۳۳] الموسوعة القرآنیه، ج۷، ص۵۰۱.
[۳۴] الموسوعة القرآنیه، ج۷، ص۵۱۰.


۴.۱ - رویکرد معاصران

بحث درباره اعلام قرآن آن‌گونه که سیوطی مطرح کرد، پس از وی در کتب علوم قرآنی دیده نمی‌شود و این شاید ازآن‌رو بوده است که اوّلاً برای آن هدف ، یعنی شناسایی نامهای خاص قرآن، نیازمند بحث بیش از آنچه سیوطی آورده، نبوده است. ثانیاً این بحث از نظر درجه اهمّیّت، هم‌ردیف با دیگر بحثهای علوم قرآنی چون ناسخ و منسوخ ، اعجاز ، مکّی و مدنی ، و محکم و متشابه نبوده است.
برخی معاصران با رویکردی متفاوت به بحث موضوعی درباره اعلام قرآن پرداخته و کتابهایی چند تألیف کرده‌اند:
۱. اعلام قرآن از محمد خزائلی که در ضمن ۱۰۴ گفتار، از ۱۱۵ اسم علم بحث کرده است.
[۳۵] اعلام قرآن، ص۵.
[۳۶] اعلام قرآن، ص۷۳۱.

۲. اعلام‌القرآن از عبدالحسین شبستری . این کتاب شکل کامل‌تر شده کتاب دیگری از همین مؤلّف با عنوان ارشاد الاذهان الی اعلام‌القرآن است.
۳. معجم الالفاظ و الاعلام القرآنیه از محمد اسماعیل ابراهیم.
۴. معجم اعلام القرآن الکریم از محمد التونجی . جز کتاب نخست، بقیّه، گرچه نام اعلام قرآن را بر جبین دارند؛ اما به معرفی اعلام مصرّح و غیرمصرّح قرآن ( مبهمات قرآن ) هر دو توجّه داشته‌اند.


سیوطی در نوع شصت و نهم الاتقان آنچه را که در کتابهای پیشینیان و روایات گوناگون درباره اعلام قرآن دیده، گرد آورده است. وی در این نوع، ذیل ۱۴ بخش، نامهای پیامبران ، فرشتگان ، صحابه ، زنان ، نیز نامهای کافران ، جنّ ، قبایل، اقوام، بتها و نیز نامهای شهرها و جایها، مکانهای آخرتی، ستارگان ، پرندگان و سرانجام، کنیه و لقبها در قرآن کریم را معرفی کرده است و مجموع نامهای عَلَمی را که وی گزارش کرده، به حدود ۱۳۶ نام می‌رسد.
البتّه همه نقلهایی را که سیوطی با استناد به آن‌ها به شناسایی اعلام قرآن روی آورده، از یک درجه اعتبار برخوردار نیست و مواردی از آن فقط اظهار نظر برخی مفسّران است، در حالی که ممکن است دیگر مفسّران یا حتّی بیش‌تر آنها، نام بودن آن کلمه را نپذیرفته باشند؛ برای مثال، واژه «تَقِیًّا» در آیه ۱۸ سوره مریم که مفسّران آن را وصف و به معنای پرهیزگار گرفته‌اند؛ اما برخی آن را نامِ فردی خاص پنداشته‌اند
[۳۸] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
یا واژه «نَسِیءُ» در آیه ۳۷ توبه که مفسّران آن را مصدر و به معنای تأخیر انداختن ماه حرام دانسته‌اند؛
[۴۰] مجمع‌البیان، ج۵، ص۴۵.
اما برخی آن را نام مردی از بنی‌کنانه پنداشته‌اند
[۴۱] تفسیر ابن ابی حاتم، ج۶، ص۱۷۹۴.
[۴۲] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
و «ق» که یکی از حروف مقطّعه قرآن به‌شمار می‌رود و سوره ق (قاف) با این حرف آغاز شده است و بعضی آن را نام کوه افسانه‌ای محیط بر زمین پنداشته‌اند.
[۴۳] الاتقان، ج۲، ص۳۱۰.
بیش از ۳۰ نامی که سیوطی علم بودن آن را گزارش کرده، از همین قبیل است. این نامها عبارت‌اند از: رعد ، برق ، سِجلّ، قعید، سکینه، بَعل، بُشری، جِبْت، طاغوت ، رَشاد، نَقْع، حَرْد، صَریم، جُرُز، طاغیه، عِلّیون، صَعود، غَیّ، اَثام، مَوْبِق، سعیر، سائل، سُحْق، ویل، غلیظ، فَلَق،
[۴۴] الاتقان، ج۲، ص۳۰۶.
[۴۵] الاتقان، ج۲، ص۳۱۱.
و ذوالقرنین به عنوان فرشته .

۵.۱ - نام پیامبران

در قرآن کریم از ۲۵ پیامبر، با نامهای آدم ، نوح ، ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق ، یعقوب ، یوسف ، لوط ، موسی ، هارون ، داود ، سلیمان ، ایوب ، یونس ، اِلیاس، اَلْیَسَع، زکریّا ، یحیی ، عیسی ، ادریس ، ذوالکفل ، هود ، صالح ، شعیب (علیهم‌السلام)، و محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نام برده شده است. در روایتی منقول از ابن‌عبّاس آمده است که از میان پیامبران، عیسی و محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دو نام داشته‌اند؛
[۵۳] الاتقان، ج۲، ص۲۹۸.
[۵۴] الاتقان، ج۲، ص۳۰۵.
برای عیسی (علیه‌السلام) دو نام مسیح و عیسی است و این هر دو نام در آیه ۴۵ آل‌عمران دیده می‌شود: «اِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَة مِنهُ اسمُهُ المَسیحُ عیسَی ابنُ مَریَمَ» و برای پیامبر اسلام دو نام محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و احمد است که نام محمّد، ۴ بار در سوره‌های آل‌عمران، احزاب، محمّد و فتح و نام احمد یک بار آن هم در سوره صفّ دیده می‌شود. پیامبران دیگری نیز هستند که در قرآن با بیش از یک نام از آنان یاد شده است؛ مانند حضرت یعقوب که در آیه ۹۳ آل‌عمران، از وی به «اسرائیل» یا حضرت یونس که در آیه ۸۷ انبیاء از وی به «ذَا النّون» و در آیه ۴۸ سوره قلم به «صاحِبِ الحوتِ» تعبیر شده است
[۶۲] الاتقان، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲.
، در عین حال درباره نامهای پیامبران در قرآن کریم آرای دیگری نیز وجود دارد؛ مثلا بر پایه برخی روایات اسماعیل یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل مشهور به اسماعیل صادق الوعد و او غیر از اسماعیل ذبیح اللّه فرزند ابراهیم بوده است؛
[۶۴] تفسیر ماوردی، ج۳، ص۳۷۷.

نیز برخی ذوالکفل را همان الیاس دانسته‌اند.
[۶۶] الاتقان، ج۲، ص۳۰۳.
در روایتی از ابن مسعود الیاس همان ادریس معرفی شده است.
[۶۷] الاتقان، ج۲، ص۳۰۴.

سیوطی همچنین به نقل از عمرو بن مرّه می‌گوید: ۵ نفر از این پیامبران پیش از آمدن، نامگذاری شده‌اند. آنها عبارت‌اند از: احمد نام پیامبر اسلام که از زبان عیسی (علیه‌السلام) به آمدن او بشارت داده شده، یحیی که هنگام بشارت تولّد وی به حضرت زکریّا از وی نام برده شده، عیسی که هنگام بشارت تولّد وی به مادرش مریم، نامگذاری شده، و اسحاق و یعقوب که هنگام بشارت به ابراهیم و همسرش ساره مبنی بر فرزنددار شدن وی، از آن دو نام برده شده است؛
[۷۲] الاتقان، ج۲، ص۳۰۵.
[۷۳] الدرالمنثور، ج۴، ص۴۵۲.
امّا روشن است که آنچه را عمرو بن مرّه بیان کرده، استنباطی از ظاهر آیات مربوط به بشارت به این پیامبران است.

۵.۲ - نام کتابهای آسمانی

بخشی از اعلام قرآن نیز به نام کتابهای آسمانیِ نازل شده بر پیامبران اختصاص دارد. این نامها عبارت‌اند از: تورات ، کتاب موسی (علیه‌السلام) که گاه از آن به «الذِکر» یاد شده است. انجیل ، کتاب عیسی (علیه‌السلام)، زبور ، کتاب داود و صحف ابراهیم نیز باید از نامهای متعدد قرآن یاد کرد که عبارت‌اند از: القرآن، الفرقان، الکتاب، الذکر و التنزیل. برخی از مفسران بالغ بر ۴۰ نام
[۸۳] روض‌الجنان، ج۱، ص۸.
[۸۴] روض‌الجنان، ج۱، ص۱۴.
[۸۵] تاریخ قرآن، ص۹.
[۸۶] تاریخ قرآن، ص۳۲.
یا حتی نزدیک به ۹۰ نام برای قرآن کریم یاد کرده‌اند که مقصود از نامها در این شمارشها اوصاف قرآن است.

۵.۳ - نام فرشتگان

نام این فرشتگان در قرآن به چشم می‌خورد: جبرئیل ، که در برخی آیات از او با نام روح‌الامین و روح‌القدس نیز یاد شده است، ملک‌الموت ، میکائیل ، هاروت ، ماروت ، مالک (خازن و فرشته موکّل بر جهنّم رعد که مطابق حدیثی از ابن عبّاس پیامبر در پاسخ یهود که از رعد پرسیده بودند، گفت: رعد، فرشته‌ای موکّل بر ابرهاست، برق، سِجلّ سیوطی از ابن ابی حاتم نقل کرده است که نام فرشته‌ای است و هاروت و ماروت از اعوان او بوده‌اند؛ نیز از سدّی نقل شده که فرشته موکّل برنامه‌های اعمال است
[۹۷] الدرالمنثور، ج۵، ص۶۸۳.
[۹۸] الاتقان، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶.
[۹۹] تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۸، ص۲۴۷۰.
قعید که مجاهد گفته فرشته کاتب سیّئات است. (ق۱۷) ذوالقرنین که به قولی فرشته بوده است؛ نیز بعضی گفته‌اند که سکینه در آیه ۴ فتح: «هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ المُؤمِنینَ» فرشته است که قلب هر مؤمنی را آرامش و امان می‌بخشد؛
[۱۰۳] الاتقان، ج۲، ص۳۰۶.
اما فرشته بودن رعد، برق، ذوالقرنین، سجلّ و سکینه مبتنی بر روایات و دیدگاههای ضعیفی است که مورد توجه مفسران قرار نگرفته و این الفاظ بر معناهای رایج و شناخته شده خود حمل شده است.

۵.۴ - نام صحابه

از صحابه پیامبر فقط نام زید بن‌ حارثه در قرآن دیده‌ می‌شود. بعضی «سِجِلِّ» را که در آیه ۱۰۴ انبیاء آمده است: «یَومَ نَطوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ = روزی که آسمان را در هم بپیچانیم، چون درهم پیچاندن سِجلّ»، نام یکی از کاتبان پیامبر معرفی کرده‌اند،
[۱۰۶] الاتقان، ج۲، ص۳۰۶.
[۱۰۷] التعریف والاعلام، ص۲۱۳.
بنابراین، در آیه پیشین، خداوند درهم پیچاندن آسمانها در آستانه قیامت را به درهم پیچاندن طومار به دست سجلّ تشبیه کرده است؛ اما ابن کثیر همه روایاتی که سجلّ را نام کاتب پیامبر معرفی کرده است منکَر و جعلی دانسته است،
[۱۰۸] تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۰۹-۲۱۰.
[۱۰۹] غررالتبیان، ص۳۴۵.
همچنان که قول به فرشته بودن وی نیز پذیرفتنی نیست و سجلّ چیزی جز همان صحیفه نیست.
سیوطی از برخی نامهای دیگر یاد کرده است که باید آن‌ها را در شمار اصحاب پیامبران پیشین قرار داد که نام آن‌ها چنین است: عمران، پدر حضرت مریم یا پدر حضرت موسی، عُزَیر، لقمان که برخی گفته‌اند: پیامبر بوده؛ امّا بیش‌تر مفسّران معتقدند بنده‌ای حبشی و نجّار بوده است، و یوسف که در آیه ۳۴ غافر، از او یاد شده است:
[۱۱۴] تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۲۰۴.
«ولَقَد جاءَکُم یوسُفُ مِن قَبلُ بِالبَیِّنتِ فَما زِلتُم فی شَکّ مِمّا جاءَکُم بِهِ حَتّی اِذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللّهُ مِن بَعدِهِ رَسولاً» قرطبی درباره این یوسف سه نظر نقل کرده است که بر طبق هر سه نظر یوسف پیامبر است؛ نه از اصحاب پیامبر، چنان‌که از ظاهر آیه نیز همین نظر استفاده می‌شود؛ نیز یعقوب، در اوّل سوره مریم: «یَرِثُنی ویَرِثُ مِن ءالِ یَعقوبَ واجعَلهُ رَبِّ رَضیّا» که برخی او را یعقوب بن ماثان عموی حضرت مریم دانسته‌اند
[۱۱۶] تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۵۶.
، تقیّ، در سوره مریم: «اِنّی اَعوذُ بِالرَّحمنِ مِنکَ اِن کُنتَ تَقیّا» که بعضی گفته‌اند: وی از بهترین مردم بوده است. برخی نیز او را پسر عموی مریم دانسته‌اند که جبرئیل به شکل و صورت وی بر مریم آشکار شده است. در مقابل این دو نظر، بعضی معتقدند وی فردی فاسق بوده که متعرّض زنان می‌شده است.
[۱۱۸] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
[۱۱۹] تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۶۲.
جز آنچه سیوطی یاد کرده می‌توان کسان دیگری را که نام یا وصف آن‌ها به صراحت در قرآن آمده است معرفی کرد: طالوت ، عزیز مصر ، الیاسین، ملکه سبأ و سامری .

۵.۵ - نام زنان

از نامهای زنان نیز فقط از نام مریم یاد شده است؛ امّا بعضی گفته‌اند: «بعل» در آیه ۱۲۵ صافّات «اَتَدعونَ بَعلاً» نیز نام زنی بوده است که مردم او را می‌پرستیدند.
[۱۲۸] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.


۵.۶ - نام کافران

نامهای کافرانی که سیوطی در قرآن معرفی کرده، عبارت است از: ابولهب ، فرعون ، قارون ، پسر عموی حضرت موسی، جالوت ، هامان و بُشری در آیه ۱۹ یوسف: «قالَ یبُشری هذا غُلمٌ» سدّی گفته است: بُشری کسی بود که آب آور او را صدا کرد و گفت: یوسف را از ژرفای چاه یافته است، آزر، نسیء در آیه ۳۷ توبه: «اِنَّمَا النَّسِیءُ زیادَةٌ فِی الکُفرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَروا...» که بعضی، آن را نام فردی از بنی‌کنانه دانسته‌اند که با تأخیر انداختن ماه محرم آن را به جای ماه صفر حلال می‌شمرد و به جای آن، ماه صفر را برای مردم حرام اعلام می‌کرد.
[۱۳۵] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
[۱۳۶] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۸.


۵.۷ - کنیه‌ها و القاب

در قرآن کریم فقط یک کنیه دیده می‌شود و آن کنیه ابولهب است؛ امّا لقب بیش از ۸ مورد است: اسرائیل که لقب حضرت یعقوب است، مسیح که لقب حضرت عیسی (علیه‌السلام) است، الیاس که لقب حضرت ادریس است، ذوالکفل و درباره آن چند نظر است لقب الیاس، الیسع، یوشع و زکریا هر کدام قائلی دارد، نوح که برخی آن را لقب حضرت نوح دانسته‌اند و معتقدند نام آن حضرت عبدالغفار بوده و به جهت فراوانی نوحه و زاری، نوح خوانده شده است، ذوالقرنین، فرعون و تُبَّع که بعضی گفته‌اند لقب پادشاهان یمن بوده است.
[۱۴۶] الاتقان، ج ۲، ص ۳۱۱ ۳۱۲.


۵.۷.۱ - حکمت ذکر برخی نامها در قرآن

تأمّل در نامهای موجود در قرآن که علم بودن آن‌ها پذیرفته شده است به ویژه نام پیامبران و دیگر افراد انسانی اعمّ از نام صحابه، اصحابِ پیامبران پیشین، زنان و کافران، چنین نتیجه می‌دهد که غرض ، صرفاً یادکرد از نام آن‌ها نبوده است، بلکه افزون بر آن، بار معنایی ویژه‌ای دارد؛ به عبارت دیگر، این نامها دست کم در موارد فراوانی گویای صفتی در صاحب نام است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
زرکشی در ضمن بحث درباره علم المبهمات به حکمت تصریح به بعضی از نامها اشاره دارد. وی می‌نویسد: برخی از اشخاص دارای دو نام‌اند؛ امّا در قرآن به لحاظ نکته‌ای تربیتی معرفتی فقط از یکی از نامهای آن شخص یاد شده است؛ برای مثال، خداوند در خطاب به اهل‌کتاب (یهودیان) همواره از تعبیر «یبنی إسرءیل» استفاده کرده، و هیچ‌گاه تعبیر «یا بنی‌یعقوب» را به‌کار نبرده است، در حالی که آن‌ها بنی‌یعقوب نیز بوده‌اند. راز آن این است که اسرائیل (لقب حضرت یعقوب) به معنای عبداللّه (بنده خدا) است و خداوند با این تعبیر، گویا می‌خواهد یهودیان را از غفلتی که بر آن‌ها سایه انداخته، خارج سازد و دین گذشتگانشان را که همانا بندگی خداوند و تسلیم در برابر دستورهای او بوده است، به یادشان آورد و بدین وسیله آنان را به بندگی و عبادت خدای متعالی ترغیب و تشویق کند؛ امّا آن‌جا که می‌خواهد تولّد یعقوب را به حضرت ابراهیم و همسرش بشارت دهد، از ایشان با نام یعقوب یاد می‌کند؛ نه اسرائیل، زیرا در این مقام، بشارت به تولّد یعقوب موهبتی به ابراهیم بود که در پی بشارتِ تولّد اسحاق به همسر ابراهیم، این بشارت نیز به وی داده شد: «فَبَشَّرنها بِاِسحقَ و مِن وراءِ اِسحقَ یَعقوب»
[۱۴۸] البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱.

این لطافت در تعبیر درباره نام حضرت یعقوب را در آیه ۹۳ آل‌عمران نیز می‌بینیم؛ خداوند در همه جای قرآن از آن حضرت با نام یعقوب یاد کرده، جز در این آیه که از ایشان با نام «اسرائیل» یاد شده است: «کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنِی اِسرءیلَ اِلاّ ما حَرَّمَ اِسرءیلُ عَلی نَفسِهِ...» خداوند در این آیه ، از حلال بودن همه غذاها برای بنی‌اسرائیل خبر می‌دهد، مگر غذاهایی را که اسرائیل یعنی حضرت یعقوب بر خودش حرام کرده بود. حال ذکر نام اسرائیل به جای یعقوب می‌تواند اشاره به این باشد که حضرت یعقوب در جهت بندگی و اطاعت از خداوند، خوردن برخی از خوراکیها را بر خود حرام کرده بود، نه این‌که‌ به‌طور مثال، از روی خواهش نفس یا به جهت بی‌میلی به آن غذاها یا احیاناً ریاضتهای جسمی یا به علل دیگر، آنها را حرام کرده باشد.
[۱۵۰] مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۴.

نام نوح، دو نام پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) (محمّد و احمد)، مریم، اصحاب مدین، اصحاب الایکه که هر دو تعبیری درباره قوم شعیب پیامبر است، ذاالنون لقب حضرت یونس و ابولهب، نمونه‌های دیگری است که در کنار عَلَم بودن، ممکن است بار معنایی آن‌ها نیز مورد توجّه باشد.
[۱۵۱] البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱.

زرکشی درباره ذکر انحصاری نام زید از میان صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید:از میان اصحاب رسول‌خدا نام هیچ‌یک در قرآن نیامده، جز زید که در آیه ۳۷ احزاب به نام وی تصریح شده است و شاید راز آن این باشد که چون زید به پسرخواندگی پیامبر اسلام شناخته شده بود، خداوند با ذکر نام وی خواسته است به صراحت اعلام کند که وی، فرزند حقیقی پیامبر نیست و رسول خدا هیچ فرزند پسری ندارد.
[۱۵۳] البرهان فی علوم القرآن، ص۲۵۲.


۵.۸ - نام جنّ

از جنّیان نیز فقط نام ابلیس آمده و پدرجنّ معرّفی شده است.
[۱۵۵] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.


۵.۹ - نام قبایل

سیوطی از نامهای ۷ قبیله به این شرح یاد می‌کند: یأجوج ، مأجوج ، عاد ، ثمود ، مدین ، قریش و روم .
[۱۵۶] الاتقان، ج۲، ص۳۰۸.
اما می‌دانیم که روم یک کشور و رومی‌ها یک ملت بودند نه یک قبیله و قبیله معرفی کردن آن چنین توجیه می‌شود که عرب‌ها نظام قبیله‌ای خود را به دیگران نیز تعمیم می‌دادند.

۵.۱۰ - نام اقوام و گروهها

این اقوام و گروهها عبارت‌اند از: قوم نوح ، قوم لوط ، قوم تُبَّع، قوم ابراهیم ، اصحاب الایکه (برخی آن‌ها را اصحاب مدین می‌دانند) و اصحاب الرّس که به گفته عکرمه همان اصحاب یاسین بوده‌اند؛ اما قتاده آن‌ها را قوم شعیب، و طبری همان اصحاب اخدود معرفی کرده است.
[۱۵۷] الاتقان، ج۲، ص۳۰۸.
[۱۵۸] جامع البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۹-۲۰.
در اینجا سیوطی آگاهی نسبتاً ناقصی را به ما داده است، زیرا گروهها و اقوام دیگری را نیز به عنوان علم به معنای عام آن می‌توان در قرآن نشان داد؛ مانند اصحاب کهف که از آنان به اصحاب رقیم نیز تعبیر شده است، آل‌ابراهیم ، آل‌داود ، آل‌عمران ، آل‌فرعون ، آل‌لوط ، آل‌موسی ، آل هارون ، آل‌یعقوب ، اصحاب الجنه یعنی صاحبان باغ سوخته، اصحاب حجر ، اصحاب سبت ، اصحاب سفینه ، اصحاب فیل ، اصحاب القریه ، اصحاب مدین اصحاب مؤتفکات ، احزاب، اسباط ، اهل لوط ، اهل موسی، اهل مدین ، اهل نوح، برادران یوسف، بنی‌اسرائیل، قوم ثمود ، حواریان، قوم صالح ، نقبای بنی‌اسرائیل، قوم هود ، قوم یونس ، انصار ، مهاجران ، صابئان، نصاری، ملائکه ، یهودیان و مجوس . سیوطی از «اصحاب الاعراف» نیز به عنوان یکی از اقوام و گروهها یاد کرده است؛
[۱۹۹] الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
اما روشن است که مقصود از اصحاب الاعراف گروهی از مردم در آخرت‌اند که در کنار اصحاب الجنه و اصحاب النار از آنان یاد شده است.

۵.۱۱ - نام بتها

نام این بتها در قرآن کریم آمده است: وَدّ، سواع، یغوث، یعوق و نسر، لات ، عزی و منات، جبت و طاغوت که بعضی آن را نام دو بت دانسته‌اند که مشرکان آن‌ها را می‌پرستیدند، رشاد در آیه ۲۹ غافر: «و ما اَهدیکُم اِلاّ سَبیلَ الرَّشاد» که گفته شده: نام یکی از بتهای فرعون بوده؛ اما این دیدگاه بسیار ضعیف و نامقبول است و همان‌گونه که غالب مفسران گفته‌اند مقصود از سبیل الرشاد راه صحیح و هدایت است، بعل و آزر که بنا به گفته بعضی، نام بت بوده است.
[۲۰۹] الاتقان، ج۲، ص۳۰۸.


۵.۱۲ - نام بلاد و جایها

از مجموع نامهای عَلَم قرآن، حدود ۴۷ نام به این شرح به مکانها و شهرها اختصاص یافته است:
بکّه، (درباره بکه نظرهای دیگری نیز مطرح است)
[۲۱۱] الاتقان، ج۲، ص۳۰۸-۳۰۹.
، مدینه ، یثرب ، بدر ، حنین ، جَمع،
[۲۱۷] تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۱۰۹.
[۲۱۸] الاتقان، ج۲، ص۳۰۹.
مشعرالحرام ، نقع،
[۲۲۱] تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۰۸.
مصر ، بابِل، اَیْکه، حِجْر، احقاف ، طور سیناء ، جودی، طُوی، کهف ، رقیم (درباره این نام اختلاف بسیاری گزارش شده است)، عَرِم، حَرْد، صریم،
[۲۳۵] معجم‌البلدان، ج۴، ص۲۹۸.
[۲۳۶] الاتقان، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.
جُرُز، طاغیه،
[۲۳۹] الاتقان، ج ۲، ص ۳۱۰.
صفا و مروه ، سبأ، حجر، مسجدالاقصی ، اِرَم، ارض مقدس ، ام القری، بقعه مبارکه، بلد امین، بیت‌الحرام ، بیت العتیق ، بیت‌المعمور ، تنّور، عرفات ، الکهف در آیات ۱۰ ۱۱ کهف که مقصود غار اصحاب کهف است، الغار در آیه ۴۰ توبه که اشاره به غار ثور دارد، کعبه ، مسجد ضرار ، مقام ابراهیم ، وادی مقدس ، وادی ایمن، طور الایمن، طور سینین و اُحُد طبق قرائت شاذی از آیه ۱۵۳ آل‌عمران: «اِذ تُصعِدونَ ولا تَلوونَ عَلی اَحَد» که از حمید بن قیس نقل شده: او کلمه «أَحد» را «أُحد» خوانده است.
سیوطی از ۴ نام یاد می‌کند که منسوب به مکان است: امّی که به گفته بعضی منسوب به امّ القری یعنی مکّه است، عَبْقَریّ که منسوب به عَبْقَر و آن، نام محلّی مختص به جنّ است و هر چیز نادر را به آن نسبت می‌دهند، سامری که به گفته برخی، منسوب به سرزمینی است که به آن سامرون یا سامره گفته می‌شده است، عربی، که گفته شده: منسوب به عربه است و عربه نام آستانه و میدان جلو خانه اسماعیل (علیه‌السلام) بوده است؛
[۲۶۸] الاتقان، ج۲، ص۳۱۱.
[۲۶۹] لسان‌العرب، ج۹، ص۱۱۴، «عرب».
اما جز در مورد سوم (سامری) سه مورد دیگر را باید دیدگاه شاذی به شمار آورد که مفسران به این تفسیر از سه واژه اعتنایی ندارند.

۵.۱۳ - مکانهای آخرتی

بخشی از اعلام، معرّف مکانهایی در عالم واپسین، و آن ۲۹ نام است. این نامها عبارت‌اند از: فردوس، عِلّیّون، کوثر، سَلسبیل، تَسنیم، سِجّین، صَعود، غَیّ، اَثام، مَوبِق، سعیر، سائل، سُحْق ویل و غلیظ.
۸ مورد اخیر نامهای وادیهایی در جهنم است. بعضی گفته‌اند: موبق نام نهری در جهنم است، و سرانجام فَلَق که گفته شده: نام چاهی در جهنّم است.
[۲۸۷] الاتقان، ج۲، ص۳۱۰-۳۱۱.

برخی نامها نیز وصف بهشت یا جهنم است؛ مانند: اسفل السافلین ، جنّت، بهشت آدم، که درباره جایگاه آن اختلاف است، جنّات عدن ، جنّة النعیم، جهنّم، دارالخُلد، دارالسلام ، دارالفاسقین، دارالقرار ، دارالمتقین ، دارالمُقامه و درک الاسفل.
همچنین از این مکانها می‌توان یاد کرد که نه مکان اخروی است و نه مکان زمینی: افق اعلی ، افق مبین ، سدرة‌المنتهی .

۵.۱۴ - نام ستارگان

مقصود از ستاره ، جسم نورانی در آسمان و آن شمس ، قمر ، طارق و شِعْری است.

۵.۱۵ - نام حیوانات

در قرآن کریم نام حدود ۳۵ حیوان آمده است که در برخی موارد در آیات مختلف از نامهای مختلف یک حیوان یاد شده است؛ این نامها بدین قرار است:
سلوی = بلدرچین ، بَعوض = پشه ، ذباب = مگس ، نحل = زنبور عسل ، عنکبوت، جراد = ملخ، هدهد = شانه به سر، غُراب = کلاغ ، ابابیل = پرستو ، نمل = مورچه. سیوطی از این ۱۰ نام به عنوان نامهای پرندگان (پرواز کننده) در قرآن یاد کرده است. سپس درباره این‌که چرا مورچه جزو پرندگان به شمار آمده می‌نویسد: به این دلیل که طبق نقل قرآن ، سلیمان زبان پرندگان را می‌دانست: «عُلِّمنَا مَنطِقَ الطَّیرِ» و همو سخن گفتن مورچه‌ای را با دیگر مورچگان شنید و فهمید: «قالَت نَملَةٌ یأَیُّهَا النَّملُ ادخُلوا مَسکِنَکُم لاَیَحطِمَنّکُم سُلَیمنُ و جُنودُهُ... فَتَبسَّمَ ضاحِکًا...»، بنابراین باید آن مورچه نیز از پرندگان به شمار آید. بعضی نیز برای جمع میان این دو آیه گفته‌اند: مورچه‌ای که سلیمان زبان او را فهمید، از مورچه‌های بالدار بوده است.
[۳۲۰] الاتقان، ج۲، ص۳۱۱.

شایان ذکر است که در گزارش سیوطی عنکبوت نیز از پرواز کننده‌ها یاد شده است، در حالی که حشره غیر پرنده است و نیز از پروانه = فراش که حشره‌ای پرواز کننده است سخن به میان نیامده است.
نیز قرده = میمون ، بغال = استر ، غنم، نعجه، ضأن و معز = گوسفند ، ذئب = گرگ ، بعیر و جَمَل = شتر ، قَسْوَرَة = شتر، خَیْل و جیاد (جمع جواد) و صافنات (جمع صافنه) = اسب ، بقر = گاو ، عِجْل = گوساله ، حیّه = مار ، ثُعبان = اژدها، حمار و حمیر = اُلاغ، خنزیر = خوک ، کَلْب = سگ ، قُمَّل = شپش ، نون و حوت = ماهی، ضفادع = قورباغه ، فیل ، همچنین می‌توان از بحیره، سائبه، حام و وصیله به عنوان نامهایی برای اصنافی از شتر و گوسفند که در میان عرب جاهلی رایج بوده است نام برد.
[۳۴۶] مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۹-۳۹۰.


۵.۱۶ - منسوبان

در کنار گروههای پیشین می‌توان قسم دیگری از اعلام را معرفی کرد که با پیامبران یا غیر پیامبران نسبت و رابطه دارند. اینان عبارت‌اند از: پسران آدم، همسر ابراهیم، مادر موسی، دختران لوط، دختران شعیب، خواهر موسی، پسر مریم، زن لوط، زن نوح، پسر نوح، هسمر زکریا، همسران پیامبر اسلام و افراد ذیل نیز منسوب به غیر پیامبرند: همسر عزیز مصر، پسر لقمان، همسر فرعون، همسر عمران و زن ابولهب.

۵.۱۷ - نام گیاهان، میوه‌ها و خوراکیها

رطب ، بَقْل = سبزی ، بَصَل = پیاز ، قِثّاء = خیار ، فوم = گندم یا سیر ، عدس ، سدر ، انجیر ، زیتون ، شجره مبارکه ، رمّان = انار ، اَثْل = گز، خَمْط = میوه‌ای تلخ، عِنَب = انگور ، قَضْب = سبزی نخل و نخله = خرما ، یَقْطین = کدو ، خَرْدَل، رَیْحان، شجره طیّبه، زَقُّوم = گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم، لینه = درخت باارزش نخل.

۵.۱۸ - نام زیورآلات

از اشیای زینتی و گرانبهای زیر در قرآن یاد شده است: لؤلؤ، مرجان ، یاقوت ، طلا (ذهب)، نقره (فضّه).

۵.۱۹ - نامهای قیامت

گروه دیگری از اسمهای معرفه قرآن کریم که می‌توان به عنوان علم مصرح در قرآن معرفی کرد نامها، تعبیرها و اوصافی است که درباره قیامت به‌کار رفته است؛ از قبیل: الواقعه = رخداد، الطّامة الکبری = بلای بزرگ، یوم الآزفه = روز نزدیک.

۵.۲۰ - زمانها

از نامهای علم مربوط به زمان از این نامها می‌توان یاد کرد: اشهرالحرم = ماههای حرام ، ) لیلة‌القدر = شب قدر ، ماه‌ رمضان ، السبت = شنبه ، یوم‌الجمعه = روز جمعه ، و روز ۰۰۰/۵۰ سال .

۵.۲۱ - سایر اعلام

دسته‌ای دیگر از اعلام مصرح قرآن که دردسته‌های پیشین جای نمی‌گیرد عبارت‌اند از: کشتی نوح ، عصای موسی ، عصای سلیمان ، تخت سلیمان ، تخت بلقیس ، ناقه صالح ، الواح موسی ، تابوت بنی‌اسرائیل ، گوساله سامری ، مائده آسمانی و گاو بنی‌اسرائیل .


الاتقان فی علوم القرآن؛ اعراب القرائات الشواذ؛ اعلام قرآن، البحرالمحیط فی التفسیر؛ البرهان فی علوم‌القرآن؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ البهجة المرضیة فی شرح الالفیه؛ تاریخ قرآن، رامیار؛ التحبیر فی علم التفسیر؛ التعریف و الاعلام؛ تفسیرالقرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ معجم البلدان؛ معجم القواعد العربیة فی النحو و التصریف؛ معجم مقاییس اللغه؛ موسوعة النحو و الصرف و الاعراب؛ الموسوعة القرآنیة خصائص السور؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم؛ النکت و العیون، ماوردی؛ المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. لسان‌العرب، ج۹، ص۳۷۲-۳۷۳، «علم».
۲. مقاییس‌اللغه، ج۴، ص۱۰۹، «علم».
۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۴.    
۴. شوری/سوره۴۲، آیه۳۲.    
۵. الکشاف، ج۴، ص۲۲۶.    
۶. الکشاف، ج۴، ص۴۴۶.    
۷. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۲-۲۳.
۸. لسان‌العرب، ج۹، ص۳۷۳، «علم».
۹. موسوعة اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۲۱۵، «علم».
۱۰. البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۰۷.
۱۱. البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۱۷.
۱۲. معجم‌القواعد العربیه، ص۳۰۶.
۱۳. معجم‌القواعد العربیه، ص۳۱۱.
۱۴. موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۳.
۱۵. موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۵.
۱۶. موسوعة اصطلاحات‌الفنون، ج۲، ص۱۲۱۷-۱۲۱۸.
۱۷. البهجة‌المرضیه، ج۱، ص۱۰۷.
۱۸. البهجة‌المرضیه، ج۱، ص۱۱۷.
۱۹. موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۴-۴۶۵.
۲۰. البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۰۷.
۲۱. البهجة المرضیه، ج۱، ص۱۱۶.
۲۲. موسوعة النحو والصرف والاعراب، ص۴۶۴.
۲۳. حجّ/سوره۲۲، آیه۴۴.    
۲۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۶.    
۲۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۶. توبه/سوره۹، آیه۵.    
۲۷. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۲۸. التحبیر، ص۳۷۸.
۲۹. التحبیر، ص۴۴۰.
۳۰. الاتقان، ج۲، ص۲۹۸.
۳۱. الموسوعة القرآنیه، ج۲، ص۳۰۶.
۳۲. الموسوعة القرآنیه، ج۲، ص۳۱۵.
۳۳. الموسوعة القرآنیه، ج۷، ص۵۰۱.
۳۴. الموسوعة القرآنیه، ج۷، ص۵۱۰.
۳۵. اعلام قرآن، ص۵.
۳۶. اعلام قرآن، ص۷۳۱.
۳۷. مریم/سوره۱۹، آیه۱۸.    
۳۸. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۳۹. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۴۰. مجمع‌البیان، ج۵، ص۴۵.
۴۱. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۶، ص۱۷۹۴.
۴۲. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۴۳. الاتقان، ج۲، ص۳۱۰.
۴۴. الاتقان، ج۲، ص۳۰۶.
۴۵. الاتقان، ج۲، ص۳۱۱.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۳۱.    
۴۷. انعام/سوره۶، آیه۸۳ ۸۶.    
۴۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۵.    
۴۹. اعراف/سوره۷، آیه۶۵.    
۵۰. اعراف/سوره۷، آیه۷۷.    
۵۱. اعراف/سوره۷، آیه۸۵.    
۵۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۵۳. الاتقان، ج۲، ص۲۹۸.
۵۴. الاتقان، ج۲، ص۳۰۵.
۵۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۵۶. محمّد/سوره۴۷، آیه۲.    
۵۷. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۵۸. صفّ/سوره۶۱، آیه۶.    
۵۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۳.    
۶۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.    
۶۱. قلم/سوره۶۸، آیه۴۸.    
۶۲. الاتقان، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲.
۶۳. تفسیر قمی، ج۲، ص۵۰.    
۶۴. تفسیر ماوردی، ج۳، ص۳۷۷.
۶۵. المیزان، ج۱۴، ص۶۳.    
۶۶. الاتقان، ج۲، ص۳۰۳.
۶۷. الاتقان، ج۲، ص۳۰۴.
۶۸. صفّ/سوره۶۱، آیه۶.    
۶۹. مریم/سوره۱۹، آیه۷.    
۷۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۷۱. هود/سوره۱۱، آیه۷۱.    
۷۲. الاتقان، ج۲، ص۳۰۵.
۷۳. الدرالمنثور، ج۴، ص۴۵۲.
۷۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۵.    
۷۵. مائده/سوره۵، آیه۶۸.    
۷۶. نساء/سوره۴، آیه۱۶۳.    
۷۷. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۹.    
۷۸. بروج/سوره۸۵، آیه۲۱.    
۷۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۸۰. نساء/سوره۴، آیه۱۰۵.    
۸۱. حجر/سوره۱۵، آیه۹.    
۸۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۲.    
۸۳. روض‌الجنان، ج۱، ص۸.
۸۴. روض‌الجنان، ج۱، ص۱۴.
۸۵. تاریخ قرآن، ص۹.
۸۶. تاریخ قرآن، ص۳۲.
۸۷. بصائر ذوی التمییز، ج۱، ص۸۸.    
۸۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳.    
۸۹. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۹۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.    
۹۱. سجده/سوره۳۲، آیه۱۱.    
۹۲. بقره/سوره۲، آیه۹۸.    
۹۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۹۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۷.    
۹۵. رعد/سوره۱۳، آیه۱۳.    
۹۶. روم/سوره۳۰، آیه۲۴.    
۹۷. الدرالمنثور، ج۵، ص۶۸۳.
۹۸. الاتقان، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶.
۹۹. تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۸، ص۲۴۷۰.
۱۰۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴.    
۱۰۱. کهف/سوره۱۸، آیه۸۳.    
۱۰۲. فتح/سوره۴۸، آیه۴.    
۱۰۳. الاتقان، ج۲، ص۳۰۶.
۱۰۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۷.    
۱۰۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴.    
۱۰۶. الاتقان، ج۲، ص۳۰۶.
۱۰۷. التعریف والاعلام، ص۲۱۳.
۱۰۸. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۰۹-۲۱۰.
۱۰۹. غررالتبیان، ص۳۴۵.
۱۱۰. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    
۱۱۱. الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۲-۱۷۳.    
۱۱۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۲ ۱۳.    
۱۱۳. غافر/سوره۴۰، آیه۳۴.    
۱۱۴. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۲۰۴.
۱۱۵. مریم/سوره۱۹، آیه۶.    
۱۱۶. تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۵۶.
۱۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۱۸.    
۱۱۸. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۱۱۹. تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۶۲.
۱۲۰. بقره/سوره۲، آیه۲۴۷.    
۱۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.    
۱۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۰.    
۱۲۳. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۳۰.    
۱۲۴. نمل/سوره۲۷، آیه۲۳.    
۱۲۵. طه/سوره۲۰، آیه۸۵.    
۱۲۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۶.    
۱۲۷. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.    
۱۲۸. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۱۲۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹.    
۱۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۰.    
۱۳۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹.    
۱۳۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۹.    
۱۳۳. انعام/سوره۶، آیه۷۴.    
۱۳۴. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۱۳۵. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۱۳۶. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۸۸.
۱۳۷. مسد/سوره۱۱۱، آیه۱.    
۱۳۸. مریم/سوره۱۹، آیه۵۸.    
۱۳۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۱۴۰. انعام/سوره۶، آیه۸۵.    
۱۴۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۵.    
۱۴۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۳.    
۱۴۳. کهف/سوره۱۸، آیه۸۳.    
۱۴۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۳.    
۱۴۵. دخان/سوره۴۴، آیه۳۷.    
۱۴۶. الاتقان، ج ۲، ص ۳۱۱ ۳۱۲.
۱۴۷. هود/سوره۱۱، آیه۷۱.    
۱۴۸. البرهان فی علوم‌القرآن، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱.
۱۴۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۳.    
۱۵۰. مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۴.
۱۵۱. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۱.
۱۵۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۷.    
۱۵۳. البرهان فی علوم القرآن، ص۲۵۲.
۱۵۴. بقره/سوره۲، آیه۳۴.    
۱۵۵. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۱۵۶. الاتقان، ج۲، ص۳۰۸.
۱۵۷. الاتقان، ج۲، ص۳۰۸.
۱۵۸. جامع البیان، مج۱۱، ج۱۹، ص۱۹-۲۰.
۱۵۹. کهف/سوره۱۸، آیه۹.    
۱۶۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۳.    
۱۶۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳.    
۱۶۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۳.    
۱۶۳. بقره/سوره۲، آیه۵۰.    
۱۶۴. حجر/سوره۱۵، آیه۵۹.    
۱۶۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۱۶۶. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۱۶۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۶.    
۱۶۸. قلم/سوره۶۸، آیه۱۷.    
۱۶۹. حجر/سوره۱۵، آیه۸۰.    
۱۷۰. نساء/سوره۴، آیه۴۷.    
۱۷۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۵.    
۱۷۲. فیل/سوره۱۰۵، آیه۱.    
۱۷۳. یس/سوره۳۶، آیه۱۳.    
۱۷۴. توبه/سوره۹، آیه۷۰.    
۱۷۵. توبه/سوره۹، آیه۷۰.    
۱۷۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۲.    
۱۷۷. بقره/سوره۲، آیه۱۳۶.    
۱۷۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۲.    
۱۷۹. نمل/سوره۲۷، آیه۷.    
۱۸۰. طه/سوره۲۰، آیه۴۰.    
۱۸۱. صافّات/سوره۳۷، آیه۷۶.    
۱۸۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۷.    
۱۸۳. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۱۸۴. توبه/سوره۹، آیه۷۰.    
۱۸۵. آل عمران/سوره۳، آیه۵۲.    
۱۸۶. هود/سوره۱۱، آیه۸۹.    
۱۸۷. مائده/سوره۵، آیه۱۲.    
۱۸۸. هود/سوره۱۱، آیه۸۹.    
۱۸۹. یونس/سوره۱۰، آیه۹۸.    
۱۹۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    
۱۹۱. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.    
۱۹۲. توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    
۱۹۳. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.    
۱۹۴. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۱۹۵. مائده/سوره۵، آیه۶۹.    
۱۹۶. بقره/سوره۲، آیه۳۰.    
۱۹۷. بقره/سوره۲، آیه۱۱۳.    
۱۹۸. حجّ/سوره۲۲، آیه۱۷.    
۱۹۹. الاتقان، ج۲، ص۳۰۷.
۲۰۰. اعراف/سوره۷، آیه۴۶.    
۲۰۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۸.    
۲۰۲. نوح/سوره۷۱، آیه۲۳.    
۲۰۳. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹.    
۲۰۴. نجم/سوره۵۳، آیه۲۰.    
۲۰۵. نساء/سوره۴، آیه۵۱.    
۲۰۶. غافر/سوره۴۰، آیه۲۹.    
۲۰۷. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.    
۲۰۸. انعام/سوره۶، آیه۷۴.    
۲۰۹. الاتقان، ج۲، ص۳۰۸.
۲۱۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۲۱۱. الاتقان، ج۲، ص۳۰۸-۳۰۹.
۲۱۲. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۲۱۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۳.    
۲۱۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۲۳.    
۲۱۵. توبه/سوره۹، آیه۲۵.    
۲۱۶. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۵.    
۲۱۷. تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۱۰۹.
۲۱۸. الاتقان، ج۲، ص۳۰۹.
۲۱۹. بقره/سوره۲، آیه۱۹۸.    
۲۲۰. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۴.    
۲۲۱. تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۰۸.
۲۲۲. یونس/سوره۱۰، آیه۸۷.    
۲۲۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۲۲۴. حجر/سوره۱۵، آیه۸۷.    
۲۲۵. حجر/سوره۱۵، آیه۸۰.    
۲۲۶. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۱.    
۲۲۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۰.    
۲۲۸. هود/سوره۱۱، آیه۴۴.    
۲۲۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۲.    
۲۳۰. کهف/سوره۱۸، آیه۹.    
۲۳۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۶.    
۲۳۲. قلم/سوره۶۸، آیه۲۵.    
۲۳۳. قلم/سوره۶۸، آیه۲۰.    
۲۳۴. ق/سوره۵۰، آیه۱.    
۲۳۵. معجم‌البلدان، ج۴، ص۲۹۸.
۲۳۶. الاتقان، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.
۲۳۷. سجده/سوره۳۲، آیه۲۷.    
۲۳۸. حاقّه/سوره۶۹، آیه۵.    
۲۳۹. الاتقان، ج ۲، ص ۳۱۰.
۲۴۰. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۲۴۱. نمل/سوره۲۷، آیه۲۲.    
۲۴۲. حجر/سوره۱۵، آیه۸۰.    
۲۴۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱.    
۲۴۴. فجر/سوره۸۹، آیه۷.    
۲۴۵. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۲۴۶. انعام/سوره۶، آیه۱۲۸.    
۲۴۷. قصص/سوره۲۸، آیه۳۰.    
۲۴۸. تین/سوره۹۵، آیه۳.    
۲۴۹. مائده/سوره۵، آیه۹۷.    
۲۵۰. حجّ/سوره۲۲، آیه۲۹.    
۲۵۱. طور/سوره۵۲، آیه۴۰.    
۲۵۲. هود/سوره۱۱، آیه۴۰.    
۲۵۳. بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.    
۲۵۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۱۱.    
۲۵۵. توبه/سوره۹، آیه۴۰.    
۲۵۶. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۲۵۷. مائده/سوره۵، آیه۹۷.    
۲۵۸. توبه/سوره۹، آیه۱۰۷.    
۲۵۹. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.    
۲۶۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۲.    
۲۶۱. قصص/سوره۲۸، آیه۳۰.    
۲۶۲. مریم/سوره۱۹، آیه۵۲.    
۲۶۳. تین/سوره۹۵، آیه۲.    
۲۶۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵۳.    
۲۶۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۲۶۶. رحمن/سوره۵۵، آیه۷۶.    
۲۶۷. طه/سوره۲۰، آیه۸۵.    
۲۶۸. الاتقان، ج۲، ص۳۱۱.
۲۶۹. لسان‌العرب، ج۹، ص۱۱۴، «عرب».
۲۷۰. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۷.    
۲۷۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱.    
۲۷۲. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۱۸ ۱۹.    
۲۷۳. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.    
۲۷۴. انسان/سوره۷۶، آیه۱۷ ۱۸.    
۲۷۵. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۲۷.    
۲۷۶. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۷۸.    
۲۷۷. مدثّر/سوره۷۴، آیه۱۷.    
۲۷۸. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.    
۲۷۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۸.    
۲۸۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵۲.    
۲۸۱. نساء/سوره۴، آیه۱۰.    
۲۸۲. نساء/سوره۴، آیه۵۵.    
۲۸۳. معارج/سوره۷۰، آیه۱.    
۲۸۴. ملک/سوره۶۷، آیه۱۱.    
۲۸۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲.    
۲۸۶. هود/سوره۱۱، آیه۵۸.    
۲۸۷. الاتقان، ج۲، ص۳۱۰-۳۱۱.
۲۸۸. فلق/سوره۱۱۳، آیه۱.    
۲۸۹. تین/سوره۹۵، آیه۵.    
۲۹۰. بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.    
۲۹۱. بقره/سوره۲، آیه۳۵.    
۲۹۲. توبه/سوره۹، آیه۷۲.    
۲۹۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۸۵.    
۲۹۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۲.    
۲۹۵. فصّلت/سوره۴۱، آیه۲۸.    
۲۹۶. انعام/سوره۶، آیه۱۲۷.    
۲۹۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    
۲۹۸. غافر/سوره۴۰، آیه۳۹.    
۲۹۹. نحل/سوره۱۶، آیه۳۰.    
۳۰۰. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۵.    
۳۰۱. نساء/سوره۴، آیه۱۴۵.    
۳۰۲. نجم/سوره۵۳، آیه۷.    
۳۰۳. تکویر/سوره۸۱، آیه۲۳.    
۳۰۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱۴.    
۳۰۵. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۳۰۶. طارق/سوره۸۶، آیه۱.    
۳۰۷. نجم/سوره۵۳، آیه۴۹.    
۳۰۸. بقره/سوره۲، آیه۵۷.    
۳۰۹. بقره/سوره۲، آیه۲۶.    
۳۱۰. حجّ/سوره۲۲، آیه۷۳.    
۳۱۱. نحل/سوره۱۶، آیه۶۸.    
۳۱۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۱.    
۳۱۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۳.    
۳۱۴. نمل/سوره۲۷، آیه۲۰.    
۳۱۵. مائده/سوره۵، آیه۳۱.    
۳۱۶. فیل/سوره۱۰۵، آیه۳.    
۳۱۷. نمل/سوره۲۷، آیه۱۸.    
۳۱۸. نمل/سوره۲۷، آیه۱۶.    
۳۱۹. نمل/سوره۲۷، آیه۱۸۱۹.    
۳۲۰. الاتقان، ج۲، ص۳۱۱.
۳۲۱. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۴.    
۳۲۲. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۳۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۳۲۴. انعام/سوره۶، آیه۱۴۳ ۱۴۶.    
۳۲۵. ص/سوره۳۸، آیه۲۳ ۲۴.    
۳۲۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۳ ۱۵.    
۳۲۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۵.    
۳۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۴۰.    
۳۲۹. مدثّر/سوره۷۴، آیه۵۱.    
۳۳۰. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۳۳۱. ص/سوره۳۸، آیه۵۱.    
۳۳۲. بقره/سوره۲، آیه۷۰.    
۳۳۳. هود/سوره۱۱، آیه۶۹.    
۳۳۴. طه/سوره۲۰، آیه۲۰.    
۳۳۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۷.    
۳۳۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۳۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۳۳۸. بقره/سوره۲، آیه۱۷۳.    
۳۳۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۳۴۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۳.    
۳۴۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.    
۳۴۲. کهف/سوره۱۸، آیه۶۳.    
۳۴۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۳.    
۳۴۴. فیل/سوره۱۰۵، آیه۱.    
۳۴۵. مائده/سوره۵، آیه۱۰۳.    
۳۴۶. مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۹-۳۹۰.
۳۴۷. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۳۴۸. هود/سوره۱۱، آیه۷۱.    
۳۴۹. قصص/سوره۲۸، آیه۷.    
۳۵۰. هود/سوره۱۱، آیه۷۸.    
۳۵۱. قصص/سوره۲۸، آیه۲۷.    
۳۵۲. طه/سوره۲۰، آیه۴۰.    
۳۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۱.    
۳۵۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۲.    
۳۵۵. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۰.    
۳۵۶. هود/سوره۱۱، آیه۴۲.    
۳۵۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۰.    
۳۵۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۸.    
۳۵۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۰.    
۳۶۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.    
۳۶۱. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۱.    
۳۶۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۵.    
۳۶۳. مسد/سوره۱۱۱، آیه۴.    
۳۶۴. مریم/سوره۱۹، آیه۲۵.    
۳۶۵. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۶۶. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۶۷. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۶۸. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۶۹. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۳۷۰. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۶.    
۳۷۱. تین/سوره۹۵، آیه۱.    
۳۷۲. انعام/سوره۶، آیه۹۹.    
۳۷۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۳۷۴. انعام/سوره۶، آیه۹۹.    
۳۷۵. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۶.    
۳۷۶. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۶.    
۳۷۷. بقره/سوره۲، آیه۲۶۶.    
۳۷۸. مریم/سوره۱۹، آیه۲۳.    
۳۷۹. مریم/سوره۱۹، آیه۲۵.    
۳۸۰. عبس/سوره۸۰، آیه۲۸.    
۳۸۱. بقره/سوره۲، آیه۲۶۶.    
۳۸۲. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۴۶.    
۳۸۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۷.    
۳۸۴. رحمن/سوره۵۵، آیه۱۲.    
۳۸۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴.    
۳۸۶. صافّات/سوره۳۷، آیه۶۲.    
۳۸۷. حشر/سوره۵۹، آیه۵.    
۳۸۸. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۲.    
۳۸۹. رحمن/سوره۵۵، آیه۵۸.    
۳۹۰. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۳۹۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۱.    
۳۹۲. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۴.    
۳۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۱۸.    
۳۹۴. توبه/سوره۹، آیه۳۵.    
۳۹۵. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۳۹۶. قدر/سوره۹۷، آیه۱.    
۳۹۷. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۳۹۸. بقره/سوره۲، آیه۶۵.    
۳۹۹. جمعه/سوره۶۲، آیه۹.    
۴۰۰. معارج/سوره۷۰، آیه۴.    
۴۰۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۵.    
۴۰۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۰.    
۴۰۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۱۴.    
۴۰۴. ص/سوره۳۸، آیه۳۴.    
۴۰۵. نمل/سوره۲۷، آیه۴۱ ۴۲.    
۴۰۶. اعراف/سوره۷، آیه۷۳.    
۴۰۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    
۴۰۸. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.    
۴۰۹. طه/سوره۲۰، آیه۸۸.    
۴۱۰. مائده/سوره۵، آیه۱۱۲.    
۴۱۱. مائده/سوره۵، آیه۱۱۴.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله اعلام قرآن.    



جعبه ابزار