برائت از مشرکین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برائت از
مشرکین، تعبیری قرآنی به مفهوم
بیزاری و
اجتناب از مشرکین و
دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنهاست. توسّعاً به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی
حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود.
در کتب
لغت «برائت » را به معنای بیزاری و اجتناب، و گسستن پیوند و ارتباط دانستهاند.
در
آیات مختلف
قرآن گذشته از
نکوهش شدید «
شرک » و مشرکان، و بیان
عاقبت شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیه جدّی به مقابله با آنان
و به برائت
انبیا از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از «شرک » و «موضوع له شرک »
تصریح شده است.
نمونه بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین، بنابر قرآن
حضرت ابراهیم علیهالسلام و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و
بتهای آنها اعلام داشتند.
اِسناد عمل برائت در این آیات به
پیامبران، این نکته را افاده میکند که این عمل علاوه بر صبغه اعتقادی، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین
مشی و
رفتار بیرونی
مؤمنان،
موحّدان را از مشرکان و
کافران متمایز میکند. بویژه آنکه در کتب لغت نیز «برائت » را به معنای بیزاری و اجتناب، و گسستن پیوند و ارتباط دانستهاند.
اعلان عمومی «برائت از مشرکین » و اَحکام الحاقی آن، در
تاریخ اسلام برای نخستین بار، پس از نقض
عهد مشرکینی بود که پس از
فتح مکه (۸ ه ق ) با
پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. آیات نخست
سوره برائت متکفّل این اعلان بود.
حضرت علی علیهالسلام این آیات را به دستور
رسول اکرم صلی
اللهعلیهوآله در مراسم
حج سال نهم
هجرت ابلاغ کرد
آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشرکانِ پیمان شکن، تمامی مشرکان، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان، را شامل میشود؛ زیرا به نظر برخی از
مفسّران، آیه سوم سوره برائت، تکرار آیه اول نیست؛ آیه اول اعلام
برائت و بیزاری از مشرکینِ پیمان شکن، و خطاب آیه سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر
قرآن «اذان برائت » متوجه تمامی مردم است، نه خاصّ مشرکین، تا همه بدانند که
خدا و
رسول از مشرکین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری، پس از سپری شدن
ماههای حرام، آماده سازند.
به نظر برخی مفسران، حج سال نهم را از آنرو «
حج اکبر» می نامند که
عزت کامل مسلمانان و
ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد.
بسیاری از
محدّثان و مفسران با استناد به روایات گوناگون، حج اکبر را روز
عید قربان میدانند.
در عید قربان سال دهم (
حجة الوداع ) نیز رسول اکرم صلّی
اللّهعلیهوآلهوسلّم این مطلب را تأیید فرمود و این عنوان برای روز عید قربان به کار گرفته شد.
در ابلاغ «برائت از مشرکین »، حضرت علی علیهالسلام، در بعدازظهر دهم
ذیحجه در
مِنی، با
شمشیر برهنه، به
خطبه ایستاد و پس از
تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار
حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد.
مضمون «
اذان برائت » - با توجه به تعبیر «اَنَّ
اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی
سوره توبه درباره
مشرکان،
ذمیّان مشرک و
کافر،
زراندوزان و
منافقان - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اکرم صلّی
اللّهعلیهوآلهوسلّم با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست، بلکه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیان کننده یک
اصل اسلامی و همیشگی است که
خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و
مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل
توحید و ناقضان حقوق انسانی و
مشروع مسلمانان، روشن سازد.
در واقع، اعلان برائت، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعه اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و «
ولایت »،
«
رکون »،
«
تولّی »،
«
سبیل »
و «
حُبّ»
نسبت به آنها
نفی و با اذان برائت، جنبه
سلبی و بیرونی توحید
تبیین و
تبلیغ شده است.
تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و
اهل کتاب، بویژه پس از پیوستن
طلقا و طوایف نومسلمان
ثقیف و
هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری
مهاجرین و
انصار نبود و
القای روحیه تولی و
تبری کاملاً از آیات سوره برائت مستفاد میشود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری میشود.
شیوههای اعلام برائت میتواند به گونههای مختلف و مناسب، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و
شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان
رکن، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد
بت و
بت پرستی، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و
توطئه گرانه و مشی ستمگرانه و
تجاوز کارانه آنهاست.
بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند،
منع نشده است.
از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی
الله علیهوآله در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت، مناسبت حکم و موضوع ایجاب میکند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیه سوم سوره توبه نیز میتوان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب میکند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر میگیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار میرود، و صرفاً حرکتی فردی نیست.
آیات قرآنی درباره
کعبه و
مکه، با تعابیری چون قیاماً للناس؛
مثابةً للناسِ و اَمْناً؛
وُضِعَ للناس
و مُبارکاً و هدیً للعالمین،
ماهیت اجتماعی
بیت الله الحرام، و به
تبع آن حج را بیان میکند. روایات نیز اثر حج را در حفظ و تقویت
دین والحج تقویة للدینِ،
و معرفی
اسلام تقویت پیوند و استحکام جوامع اسلامی، آشنایی
مسلمانان با یکدیگر، و شناخت آثار
پیامبر و یاد آوردن و فراموش نکردن آنها، متذکر میشود.
روایات، ارتباط حج با
ولایت و رهبری،
اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن ولو به
اهتمام حکومت را بیان میدارد.
حج
فریضهای است با جنبههای گوناگون توحیدی، و آمیزهای است از
عبادات و اجتماعیات؛ حتی برخی مفسران، منافع یاد شده در آیه ۳۲
سوره حج را اعم از
منافع معنوی و مادی، مانند
سیاست، ولایت،
تعاون و همبستگی،
رفاه عمومی،
تدبیر و
توسعه تجارت، و رفع دیگر
حوایج میدانند.
که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر میکند.
نمونههای بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت
الله الحرام و حج که
حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در
سنت رسول اکرم و
ائمه اطهار علیهمالسلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
در سال هفتم
هجرت، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامه
حدیبیه، همراه دو هزار تن از مسلمانان، برای
مناسک عمره (
عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوه آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام
طواف و
شعارهای آنان ـ از جمله اشعار
عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش
قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند
شخص رسول اکرم، پس از
طواف و
سعی، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا
مسئلت کرد.
در سال نهم، با ابلاغ برائت، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد.
در سال دهم، حجة الوداع، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر
عظمت اسلام و مسلمین و
استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبههای منا و
عرفه و
غدیر خم رسول اکرم صلی
اللّهعلیهوآلهوسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی
جهان اسلام بود
در سال ۵۸،
امام حسین علیهالسلام در مراسم حج، بسیاری از
صحابه و
مؤمنین و
انصار برجسته را در منی گرد آورد و از
طغیانگری معاویه و
ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از
دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر
صدق گفتار خود
گواه گرفت.
در سال ۶۰، امام حسین علیهالسلام با استفاده از موقعیت حج، به افشای چهره حکومتِ
یزید بن معاویه پرداخت، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ
حرمت حج و حرم، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت
عراق حرکت کرد.
عبدالملک،
خلیفه اموی، در موسم حج، با
امام سجاد علیهالسلام مواجه شد.
امام در نشستی، مواضع پدر خویش و
فساد حکومت وقت را مطرح کرد.
زمانی که
هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد علیهالسلام را در مراسم حج دید و به
تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد،
فرزدق شاعر نامدار، در معرفی
بلیغ امام سجاد علیه السلام،
قصیده معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد.
دعاهای پرمحتوا و
جامع حضرت امام سجاد علیهالسلام در عرفه و منی
در روایت
حبابة الوالبیه و
ابی بصیر آمده است که امام سجاد علیهالسلام در ایام حج مشکلات مردم را حل میفرمود و در یکی از آن روزها
امام باقر علیهالسلام را به عنوان
ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد.
تشکیل جلسات
بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر علیهالسلام در جوار حرم و کعبه
و
تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از
ظالمین و
فاسقین.
از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر علیهالسلام با
هشام بن عبدالملک و
نافع مولی ابن عمر، در مراسم حج.
معرفی کردن
امام جعفر صادق،
امام موسی کاظم علیهماالسلام را به
ولایت در راه
مکه.
مباحثات امام جعفر صادق علیهالسلام با
زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه
و مجادلات علمی ایشان با
معتزله.
ماجرای
طالبیان در زمان
هادی، خلیفه عباسی، که در آن
حسین بن
علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند
تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز
ترویه بر اثر حمله
سپاهیان هادی در
فخّ، نزدیکی مکه، به
شهادت رسیدند.
اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ
قیام مهدی موعود عجل
الله تعالیفرجه از کنار کعبه و
بیعت مردم با ایشان در میان
رکن و
مقام.
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و
ماهیت ذاتی حج شده است، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج
خرافات و
اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد.
و با
بعثت پیامبر اکرم، بار دیگر زنگار
شرک و
خرافه از آن زدوده شد.
پس از
پیروزی انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷ ش )،
امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای کنونی، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره گیری، از این
همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشکلات جهان اسلام شد.
امام
خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۳۰ آبان ۱۳۵۸)، در پیامی به
حجاج به
تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست. تأکید او بر این نکته بود که کعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی
تطهیر آن از همه ناپاکیها و
پلیدیها که بالاترین آنها
شرک است،
واجب است، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین
و قیام مهدی موعود علیهالسلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همه بت شکنیها از کعبه سر ( چشمه ) گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند.
وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغه اصلی و تأکید عمده او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و
توکل به غیر خدا بود، که میتواند منشأ حرکات و
برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای
میراث و
تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت
قناعت نکنند و از چنین کنگره عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر
اراده خدا، به
نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.
موارد این استفاده را در قیام به
قسط برای ادامه بت شکنیهای
انبیاء حق،
به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم
وحدت آنها در مقابل
طاغوتها و بررسی مشکلات مسلمانان و
مشورت برای حل و فصل آنها
میتوان سراغ گرفت.
خاستگاه اصلی دیدگاه امام
خمینی در برائت از مشرکان، همان اصول تولّی و تبرّی بوده است
از نظر ایشان فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود
و
دفاع از مسلمانان نوعی برائت از مشرکین است.
بدین ترتیب، بهره گیری صحیح از حج و برائت از مشرکان، رهایی از مرزهای اعتباری قومیت و ملیت و رسیدن آنها به
وحدت ایمانی است
و رهایی از اختلافهای درونی و جنگهای مذهبی، و عطف
نفرتها و دشمنیها به
دشمن مشترک را در پی دارد.
با نظر امام
خمینی (ره ) به عنوان صاحب
فتوا و
حاکم شرع مبسوط الید و
مصلح دینی، همه ساله مراسمی به نام «برائت از مشرکین » در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار میشد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی، به همراه حجاج غیر ایرانی، پس از پیمودن مسیرهایی، در محل معینی تجمع میکردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیههایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد میآید به محکوم کردن آنها میپرداختند، و سپس آرام متفرّق میشدند و به فعالیتهای عادی میپرداختند این روال تا ۱۳۶۶ ش ادامه داشت، اما در این سال، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در
مدینه، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان
سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم
ذیحجه ۱۴۰۷/ ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در مکه برگزار شود،
اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی
مسجدالحرام برای
ادای فریضه مغرب، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد
رعب و
وحشت، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم
به آنان حمله کردند. درنتیجه این حمله و
هجوم، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند.
میان سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ ش درباره اجتماعی بودن حج و فتاوی
علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام
خمینی (ره )، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن
دولت سعودی (پاسخ امام
خمینی به نامه
ملک خالدبن عبدالعزیز در ۱۸/۷/۶۰،
و برخی
روحانیون حجاز، حج را برخلاف
سنت انبیا و رسول اکرم صلّی
اللّهعلیهوآلهوسلّم و
ائمه علیهمالسّلام و حتی نظر علمای
معاصر مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی
بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون «... ولاجدال فی الحج »،
یا
اجتناب از
سبّ و
لعن دشمنان حق
دانستند و آن را
انحراف از
دین و
جسارت به
مکه و
کعبه مطرح کردند.
دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلّی
اللّهعلیهوآلهوسلّم در مراسم حج جز
تلبیه و
دعا و
نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر
ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف
حج و
معصیت است.
پس از
حادثه ذیحجه ۱۴۰۷/ مرداد ۱۳۶۶، با توجه به عظمت
واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند.
و حجاج را به
اخلالگری و ایجاد
آشوب متهم کردند در بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (۴۰۲ کشته که ۲۷۵ تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشته شدگان زنان ـ بوده اند و ۶۴۹ زخمی ) همراه
اتهام ِ اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با
چوب و
سنگ و
چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم، و
ادعای عدم
تیراندازی به
زوّار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع
هرج و مرج مطرح شد. به رغم پوشش خبری یک سویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوة
قتل عام حجاج
تصویر و
فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت. همچنین
دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل
اجساد حجاج ایرانی و انتقال
مجروحان نیز خودداری میکرد.
اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در
افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عدهای از علمای برجسته
لبنان در بازگشت از حج، و با ذکر مشروعیت مراسم
برائت در
حج، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند.
همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی: ۳۲۵ نفر ـ ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد؛
توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و
توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و
تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها،
علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع
امریکا و
اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به
صلح با عراق در
جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به «
جنگ تحمیلی » (آغاز ۱۳۵۸ ش ) طی مقالات، مصاحبهها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت
شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد.
چندی بعد
رئیس جمهور ایران، در مجمع عمومی
سازمان ملل متحد به حادثه مکه اشاره و آن را از مصادیق
جنایات بین المللی معرفی کرد.
کمی پس از کشتار مکه، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثه ششم ذیحجه ۱۴۰۷ و وضعیت
حرمین شریفین تشکیل شد. اولین کنگره در آذر ۱۳۶۶ (۲۳ تا ۲۷
نوامبر ۱۹۸۷) با عنوان «
قداست و
امنیت حرم » با حضور علمای
اهل سنت و
تشیع از ۴۳ کشور در
تهران تشکیل شد که پس از
بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعه ششم ذیحجه ۱۴۰۷ در کمیسیونهای چهارگانه آن، قطعنامهای در ۱۲ ماده
تصویب، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره، حجاج شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا
محاصره شده و سپس با
گلوله و
گاز سمّی به
شهادت رسیدهاند. کنگره، روز ششم ذیحجه هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان، حرمین شریفین را اداره کنند.
کنفرانس بین المللی دیگری در
لندن، از ششم تا نهم ژانویه ۱۹۸۸ تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحب نظران جهان اسلام از چهل
کشور دنیا، مسئله آینده حرمین و فاجعه مکه بررسی شد. در قطعنامه پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و اداره حرمین باید زیرنظر
شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید.
شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم، علاوه بر واقعه ششم ذیحجه ۱۴۰۷، دارای سوابق و نمونههای دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای اداره حرمین و امنیت آن و استفاده واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در
قرآن و
روایات و
نظرات فقهی، درباره رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت
الله الحرام تأکید بسیار شده است.
از جمله حمله سپاهیان
یزید بن
معاویه به مکه و تخریب خانه
کعبه هجوم سپاهیان
عبدالملک بن مروان به مکه؛
فتنه قرامطه در مکه.
کشتن حجاج و علمای
شیعه در مکه در عصر
صفوی در دوران
رقابت دولت
عثمانی با آن سلسله به بهانههای
واهی؛
حمله
وهابیان به مکه و مدینه و
غارت و تخریب این دو شهر در ۱۸۰۲؛
وقعة الجلالیه در ۱۴۰۱ حمله لشکری
یاغی از
ترکان عثمانی، مستقر در
یمن به مکه؛
سرکوب
قیام حرم در ۱۳۵۸ ش / نوامبر ۱۹۷۹ و قتل عام
گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام.
همچنین نظریات منحرفانه
وهابیّت، (
مذهب رسمی
آل سعود) و
طرد آن از سوی علمای اسلام
و فاجعه تونل منی در ۱۳۶۷ ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید؛
حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام، به رغم
حرمت حمل
سلاح در حرم،
نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست؛
و بویژه حضور و
استقرار نیروهای
اجنبی و غیرمسلمان در شبه
جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف
نصّ صریح رسول اکرم صلّی
اللّهعلیهوآلهوسلّم بوده و
اتفاق فرق اسلامی است
ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است
و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطره مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیه مقررات
عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان، منافات دارد.
بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در ۱۹۸۷ م ) طرحی به عنوان اداره حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.
مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای ۱۳۶۷ ش / ۱۳۶۹ ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از ۱۳۷۰ ش مجدداً، در مکه انجام شد: در ۱۳۷۰ ش، ششم ذیحجه ۱۴۱۱، در مقابل
بعثه آیت الله خامنهای ۱۳۷۱ ش، ششم ذیحجه ۱۴۱۲ در اطراف بعثه آیت
الله خامنهای.
و از ۱۳۷۲ ش / ۱۴۱۳ به بعد، به رغم توافق سال ۱۳۷۰ با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت، به علت
تضییقات و
اجتناب از خونریزی، در
منا و
عرفات.
•
قرآن.
•
محمدبن عبدالله آلوسی،
روح المعانی،
بیروت.
•
ابن اثیر،
الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
•
ابن اسحاق،
کتاب السیر و المغازی، چاپ سهیل زکار،
قم ۱۳۶۸ ش.
•
ابن بابویه،
علل الشرایع،
نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
• ابن بابویه،
عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی حسینی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش.
• ابن بابویه،
من لایحضره الفقیه، قم ۱۳۹۳.
•
ابن حنبل،
مسند احمدبن حنبل،
استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
•
ابن شعبه،
تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتی عطائی، تهران ( تاریخ مقدمه ۱۳۵۴ ش ).
•
ابن شهرآشوب،
مناقب آل ابی طالب، ج ۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ( ۱۳۷۹ ).
•
ابن عربی،
احکام القرآن، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت.
•
ابن کثیر، البدایة والنهایة فی التاریخ، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
• ابن کثیر،
تفسیر القرآن العظیم، چاپ خلیل میس، بیروت.
•
ابن ماجه،
سنن ابن ماجه، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
•
ابن هشام،
السیرة النبویه، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت.
•
سلیمان بن اُشعت ابوداود،
سنن ابی داود،
مصر ۱۳۷۱/۱۹۵۲.
•
عبدالکریم ابونصر، «
الصدمه »، المستقبل، سال ۲۱، ش ۵۴۶ (۸ اوت ۱۹۸۷).
• «
امن الحرمین الشریفین و تحدید عدد الحجیج »، بحوث و فتاوی اسلامیة فی قضایا معاصره، باشراف جادالحق علی جادالحق،
قاهره ۱۹۹۲.
•
محسن امین،
کشف الارتیاب در اتباع محمدبن عبدالوهاب، ترجمه علی اکبر تهرانی ( تهران ۱۳۳۵ ش ).
•
عبدالحسین امینی،
الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
•
محمد بن اسماعیل بخاری جعفی،
صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
•
ظفر بنگاش،
کشتار مکه و آینده حرمین، ترجمه هادی دبستانی، تهران ۱۳۶۸ ش.
•
منصوربن یونس بهوتی حنبلی،
اعلام الاعلام، بیروت ۱۴۰۹.
•
صاحب تقی،
الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه، تهران ۱۳۶۷ ش.
•
یعقوب جعفری، «
فتنه قرامطه در مکه »، میقات حج، ش ۵ (پاییز ۱۳۷۲).
•
رسول جعفریان، «
حجاج شیعی در دوره صفوی »، میقات حج، ش ۴ (تابستان ۱۳۷۲).
• رسول جعفریان و
محمدعلی خسروی،
با کاروان ابراهیم در سال ۷۱، تهران ۱۳۷۱ ش.
•
عبدالله جوادی آملی، «
خصوصیت فقهی محدوده کعبه »، میقات حج، ش ۵ (پاییز ۱۳۷۲).
• عبدالله جوادی آملی،
قداست و امنیت حرم، تهران ۱۳۶۷ ش.
•
محمدبن حسن حر عاملی،
اثبات الهداة بالفصوص والمعجزات، چاپ هاشم رسولی، ج ۷، با شرح و ترجمه فارسی احمد جنتی، تهران ۱۳۵۷ ش.
• عبدالله جوادی آملی،
وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
•
حسن ابراهیم حسن،
تاریخ الاسلام، بیروت ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷.
• «الحملة الاعلامیة تستسلم امام تسرب الحائق »، العالم، سال ۴، ش ۱۸۴، (۱۵ اوت ۱۹۸۷).
•
عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب
تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
•
محمد خامنهای،
حج از دیدگاه حقوق بین الملل، تهران ۱۳۷۱ ش.
•
روح الله خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران،
صحیفه نور، تهران ۱۳۶۱ ش.
•
احمد بن داود دینوری،
الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
•
حسین بن محمد راغب اصفهانی،
المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ( تاریخ مقدمه ۱۳۳۲ ش ).
•
مرتضی رضوی، صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنّة فی الوهّابیّة، استانبول ۱۹۸۶.
•
وهبه مصطفی زحیلی، «
تفسیر المنیر فی العقیدة و الشریفة والمنهج »، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
• مرتضی سرهنگی، عبدالله گیویان، و هدایت
الله بهبودی، سیمای حج در سال ۷۰، ( تهران ) ۱۳۷۱ ش.
•
عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی،
الحاوی للفتاوی، بیروت.
• عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی،
الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور، قم ۱۴۰۴.
•
سعید شعبان، «
البرائة من المشرکین فی الحج و سواه »، سلسله ابحاث و تحقیقات حول الحج، ش ۷ (۱۴۰۸).
•
محمود شلتوت،
الاسلام عقیدة و شریعه، قاهره ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
•
نورالله بن شریف الدین شوشتری،
احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج ۱۲، قم.
•
محمد بن عبدالکریم شهرستانی،
الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
•
حکیم صدیقی،
نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه هادی خسروشاهی، تهران ۱۳۷۵ ش.
•
محمد حسین طباطبائی،
المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
•
فضل بن حسن طبرسی،
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل
الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
•
محمد بن جریر طبری،
تاریخ الامم والملوک، بیروت ۱۴۱۱.
• محمد بن جریر طبری،
جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت.
•
محمد بن حسن طوسی،
المبسوط فی فقه الامامیه، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
•
سلیم بن قیس عامری،
کتاب سلیم بن قیس الکوفی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
•
محمد عبده، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم
تفسیرالمنار، تالیف محمدرشید رضا، ج ۱۰، مصر ۱۳۶۸.
•
علی بن ابیطالب علیهالسلام، امام اول،
نهج البلاغه، ترجمه و شرح
فیض الاسلام، تهران ۱۳۵۱ ش.
•
علی بن حسین علیهالسلام امام چهارم،
صحیفه سجادیه، ترجمه
عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۷۲ ش.
•
محمد بن عمر فخررازی،
التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
•
فهد قحطانی،
صراع الاجنحة فی العائلة السعودیه، لندن ۱۹۸۸.
• فهد قحطانی،
مجزرة مکه: قصة المَذبَحة السعودیة للحجاج، لندن ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
•
محمد بن احمد قرطبی،
الجامع الاحکام القرآن، ج ۸، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
•
سید قطب،
فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
•
محمد بن یعقوب کلینی،
الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
•
لسان التنزیل، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۶۲ ش.
•
محمدباقر بن محمد تقی مجلسی،
بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
•
احمد بن محمد مسکویه، کتاب
تجارب الامم، ج ۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
•
المعجم الوسیط، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
•
عبدالرزاق مقرم،
مقتل الحسین علیهالسلام و حدیث کربلا نجف ۱۳۷۶.
• مکتب المندوب الامام فی الحج، نظرة علی مذبحة الحرم، تهران ۱۳۶۹ ش.
• مملکته العربیة السعودیة، وزارة الداخلة، جزوه امنیت و سلامت حج،
ریاض ۱۴۰۶.
•
محمدعلی مهدوی راد و رسول جعفریان،
با کاروان عشق، تهران ۱۳۷۲ ش.
•
حسن میردامادی،
آن سوی حج خونین، یا، تبلیغات آل سعود، تهران ۱۳۶۷ ش.
• حسن میردامادی،
جنایت وهابیت، تهران ۱۳۶۹ ش.
•
منصور علی ناصف،
التاج الجامع الاصول فی احادیث الرسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
•
حسین بن محمدتقی نوری،
مستدرک الوسائل، ج ۲، تهران ۱۳۱۹، چاپ افست ۱۳۸۳.
• هیئة الکبار العلماء، «قرار هیئة الکبار العلماء»، مجلة البحوث.
•
احمد بن اسحاق یعقوبی،
تاریخ الیعقوبی، بیروت.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله برائت از مشرکین، ص۸۸۶.