تورات در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تورات کتاب مقدس یهودیان است و در
سنت اسلامی از آن یاد شده است.
قرآن هم اشارات زیادی به تورات دارد.
در باب
عربی یا
عبری بودنِ
واژه تورات ، و در صورت عربی بودنِ آن، در باب
اشتقاق و
وزنالفعل آن میان
لغویان عرب اختلاف نظر وجود دارد.
فَرّاء معنای واژه تورات را
ضیاء و
نور و
وجه تسمیه تورات را به این
نام از آن رو دانسته که حق به وسیله آن
ظهور یافته است.
ریشه واژه تورات، وری است که برای افروختن
آتش به کار میرود.
در باب وزنالفعل واژه تورات سه قول وجود دارد: ۱) تورات در اصل تَوْرَیَه بر وزن تفعَلَه بوده که «ی» آن به سبب حرکت داشتن و مفتوح بودن حرف قبل از آن به «الف» تبدیل شده است؛ ۲) ممکن است
وزن تورات تَفْعِلَه (نظیر توفیه و توصیه) یعنی تَوْرِیه باشد، که در آن، حرف «ر» بن ا بر تلفظ
قبیله طی از حالت مکسور به حالت مفتوح در آمده است (آنان جاریه را جاراة تلفظ میکردند)؛ ۳) اصل تورات وَوْریه بر وزن فَوْعله است که در آن «و» اول به «ت»
تبدیل شده است، سپس «ی» به سبب داشتن حرکت و مفتوح بودن حرف قبلش به «الف» تبدیل شده است.
مرتضی زَبیدی ،
ضمن نقل اقوال مختلف در باب اشتقاق و وزنالفعل واژه تورات، احتمال
عبری بودنِ آن را مطرح کرده
و سپس یادآور شده است که در این صورت بحث اشتقاق و وزن آن در
زبان عربی بیمعنی خواهد بود مگر اینکه بگوییم این واژه پس از
معرّب شدن
تصریف شده است.
به نوشته
جفری ، از زمان
ماراچی نظر دانشمندان غربی بر این است که این واژه از
عبری به عربی راه پیدا کرده است.
واژه تورات مجموعاً هجده بار در
سورههای مدنی قرآن ذکر شده که در بیش از نیمی از آنها همراه با
انجیل آمده است، همچنین از این میان، در
آیه ۹۳
آل عمران و ۴۶ مائده
دوبار به کار رفته است.
جز
تورات و انجیل، به سایر
کتابهای آسمانی ،
زبور و
صحف ابراهیم ،
نیز در
قرآن اشاره شده است.
همچنین از [[صحف موسی
یاد شده که ظاهراً مراد همان
تورات است.
در گزارشی کلی از آیاتی که تورات در آنها آمده است، قرآن
تصدیق کننده تورات است،
چنانکه
عیسی نیز تصدیق کننده آن است،
زیرا تورات کتاب
هدایت و نور است
و
خداوند تورات را به عیسی آموخته است،
و عیسی هم تورات را
تعلیم میدهد،
ذکر
پیامبر اسلام در تورات آمده است،
ابراهیم نه
یهودی و نه
مسیحی است زیرا تورات و انجیل پس از زمان او
نازل شدهاند.
خدا با نازل کردن تورات برخی چیزها را
تحریم کرده است و پیش از
نزول آن همه چیز بر
بنی اسرائیل حلال بوده است جز آنچه
اسرائیل بر خود
حرام کرده بوده است.
در آیه ۴۳
مائده خطاب به پیامبر اسلام گفته شده که چرا
یهودیان تو را
حَکَم قرار میدهند در حالی که
حکم خدا در تورات آمده است.
در آیات ۶۶ و ۶۸ مائده
از یهودیان خواسته شده که تورات را به جا آورند.
به گزارش قرآن، یکی از وعدههای حق که در تورات آمده، این است که خداوند
جان و
مال مؤمنانی را که در راه او
کارزار میکنند به
بهای بهشت میخرد،
همچنین
صفت و
مَثَل مؤمنانِ به پیامبر اسلام در تورات آمده
و، مَثَل کسانی که
تورات به آنها داده شده است اما از آن بهرهای نمیبرند، مَثَل
چهارپایی است بر او کتابی چند.
در
تفاسیر نکاتی در باره
آیات مرتبط با تورات و نیز
شأن نزول آنها بیان شده است.
از جمله اینکه
مراد از «
الواح » در
آیات ۱۴۵ و ۱۵۰ و ۱۵۴
اعراف تورات است
محمد بن جریر طبری در معنی آیه سه
قول آورده و این قول را
ترجیح داده است که خدا پس از نازل کردن تورات آنچه را که بنی اسرائیل پیش از
نزول تورات به واسطه
تبعیت از
یعقوب بر خود حرام کرده بودند، برایشان حرام کرد.
همچنین وی خاطرنشان میسازد که
خداوند هیچ نوع
خوردنی را نه به واسطه
وحی و نه در زبان پیامبری قبل از نزول تورات، بر بنی اسرائیل
حرام نکرده بود.
اما چون معلوم نیست چیزهایی مثل
مُردار و
خوک قبلاً
حلال بوده، بنا براین احتمال میرود که در این
آیه بحث بر سر خوردنیهایی باشد که به
اعتقاد یهودیانِ زمان پیامبر اسلام، در زمان ابراهیم حرام بوده است، با این فرض، کلمه «الطعام» افاده
استغراق نمیکند.
طبری ، ذیل آیه ۶۵
آل عمران به
منازعات یهود و
نصارا بر سر
یهودی یا
نصرانی بودن ابراهیم اشاره دارد.
همو در ذیل
آیه ۵
جمعه ،
«ثمَّلَمْیَحْمِلُوها» را به
تکذیب حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم معنا کرده است.
در ذیل آیه ۵۰ آل عمران
گفته شده که منظور از تصدیق عیسی نسبت به تورات، تصدیق همان بخش از تورات حقیقی است که خدا به او تعلیم داده بوده و از این آیه برنمی آید که تورات متداول در زمان عیسی
تحریف نشده بوده است.
فخررازی اقامه تورات را در ذیل آیه ۶۶
مائده به سهگونه معنی میکند:
وفا به
عهدهای خدا در آن، به جا آوردنِ
احکام و
حدود آن،
نصبالعین قرار دادن آن.
مراد از
رسول امّی که در تورات و انجیل مکتوب شده، حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم است.
طباطبائی بر آن است که از آیه ۴۳ آل عمران
بر میآید که توراتی که اینک در دست یهودیان است شامل بخشی از تورات واقعی است که بر
موسی نازل شده و بخشی از آن هم دچار تحریف و
تغییر شده است.
طباطبائی منظور از «هدی» را در
وصف تورات و
انجیل معارف اعتقادی چون
توحید و
معاد و منظور از «
نور » را در این دو
آیه ، اشتمال تورات و انجیل بر
احکام و
قوانین دانسته و گفته که
خداوند به قدر
استعداد و
فهم بنی اسرائیل به آنها
هدایت و
معارف و احکام
عطا کرده است، چنانکه از آیه ۱۴۵
اعراف نیز همین معنی مستفاد میشود.
در تفاسیر، خاصه برخی
تفاسیر مأثور ، تورات به گونه دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته است.
این گونه که پارهای از قسمتهای تورات بهطور خاص و
مواد اسرائیلی بهطور عام، برای
تبیین ابهامات یا
مجملات قرآن به کار گرفته شده است.
در اینجا به عنوان نمونه از
تفسیر طبری یاد میکنیم.
در میان
مفسران کهن،
طبری عنایت ویژهای به
مأثورات اسرائیلی داشته و به گفته
محمدحسین ذهبی سعی میکرده است از اطلاعات افراد آگاه، مثلاً یکی از
اهل کتاب یا یک
نصرانی نومسلمان مطلب نقل کند.
بیشتر موارد توراتی و اسرائیلی در تفسیر طبری، راجع است به
داستان آفرینش ،
قصص پیامبران ، خاصه
انبیای بنی اسرائیل نظیر
یعقوب و
یوسف و
موسی و
داوود و
سلیمان ،
انساب شخصیتهایی چون
ساره همسر ابراهیم و
نمرود و
همسران یعقوب و سرانجام برخی
روایات در باره ورود
بختنصر به
بیتالمقدس و
قصص برخی انبیای بنی اسرائیل نظیر
حزقیال و
صموئیل و
قصه بلعام .
ربیع مأثورات توراتی و اسرائیلی موجود در تفسیر طبری را با متن
عبری تورات
مقایسه کرده است.
براساس این مقایسه منقولات توراتی تفسیر طبری از حیث مطابقت با متن
عبری همیشه از نوع و ساختارِ واحدی برخوردار نیست، در بیشتر موارد منقولات طبری با متن
عبری مطابقت مضمونی دارند اگر چه از حیث
ترتیب با هم متفاوتاند، در مواردی هم از حیث
اجمال و
تفصیل با هم فرق دارند.
اما در پارهای موارد روایات توراتی و اسرائیلی
تفسیر طبری به نحو شگفتانگیزی، هم از حیث لفظ و معنی و هم از حیث جملهبندی، با متن
عبری کتاب مقدس مطابقت دارند.
ربیع
از مطالعه این مواد به این نتیجه رسیده است که بیشتر آنها منقول از
اسفار عهد قدیم ، خاصه اسفار موسوم به توراتاند.
ربیع
همچنین نشان داده است که کسانی چون
ابن عباس ،
سلمة بن الفضل ،
عِکرمه ،
قُتاده ،
مجاهد و
سعید بن جبیر تأثیر بارزی در
روایت این مواد داشتهاند.
وی
همچنین مواضع منقولات توراتی و اسرائیلی تفسیر طبری را با مشخص کردن جاهای آنها در کتاب
مقدّس به صورت
جدول نشان داده است.
با توجه به زمان و مکان حضور
یهودیان در
شبه جزیره عربستان ، سابقه آشنایی
عرب جاهلی با
متون مقدس یهودی ــ شامل
تورات و
تلمود و کتابهای
مجعول (
آپوکریفا ) ــ حداقل بیش از پنج
سده بوده است.
همچنین آشنایی یهودیان با
زبان عبری ــ و اندکی
آرامی ــ محرز است.
بنا بر گزارشها بخشهایی از کتاب
مقدّس به
عربی ترجمه شده بوده است و یهودیان در اجرای
شعائر و نیز مقاصد تبلیغی از آن استفاده میکردهاند، اما هیچ متنی از اینگونه ترجمهها اکنون در دسترس نیست.
گفتنی است از همان آغاز، تورات ــ که بر
موسی علیهالسلام نازل شد ــ نزد
مسلمانان محترم بوده و
ارزش و
شأن والایی را داشته است، زیرا در مقام یکی از
کتابهای آسمانی ــ و شاید برترین آنها ــ شناخته شده بوده است.
اما تورات، که مشتمل بر پنج
سفر نخست
عهد قدیم است، نزد اغلب مسلمانان به معنای
عام متون مقدس عبری کاربرد داشته است.
در
منابع حدیثی شواهدی بر آشنایی مردم
عرب با تورات دیده میشود.
از جمله در روایتی در
صحیح بخاری تصریح شده است که
اهل کتاب تورات را به
عبری میخواندند و برای مسلمانان به عربی
تفسیر میکردند.
در برخی
روایات آمده است که
زید بن ثابت به
دستور پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم
زبان عبری یاد گرفته بود و برای آن حضرت به این زبان
کتابت میکرد.
همچنین نقل شده است که
وَرْقة بن نوفل زبان
عبری میدانسته و به این
زبان کتابت میکرده است.
بر اساس چند
حدیث ،
مسلمانان صدر اسلام کمابیش بهطور مستقیم یا به توسط
نومسلمانان یهودی ، دست کم با بخشهایی از تورات آشنا بودهاند.
بنا بر یک گزارش،
عمر از یکی از دوستان یهودی خود در
بنی قُرَیظه پارهای از
تورات را میگیرد و به حضور پیامبر میرسد و
اجازه قرائت آن را
طلب میکند اما پیامبر ناراحت میشود،
در گزارشی دیگر از
سلمان نقل شده که در تورات خوانده که
برکت طعام به
وضوی پس از آن است و آن را برای پیامبر نیز
روایت کرده است.
در روایتی آمده است که
یهودیان نزد پیامبر آمدند و از ایشان یک
مسئله فقهی پرسیدند و مسئله با آوردن تورات و
استشهاد به آن حل شد.
همچنین بر اساس گزارشی
کعبالاحبار که از یهودیان نومسلمان بود، مصحفی مشتمل بر تورات نزد عمر برد و اجازه قرائت آن را خواست.
عمر به او گفت اگر
یقین داری که این همان است که بر موسی نازل شده، بخوان.
در این روایات مطالب متنوعی هم از تورات نقل شده است، از جمله مطالبی در باب صفات و ویژگیهای
پیامبر اسلام در تورات،
تطبیق پارهای از
سورههای قرآن با بخشهایی از تورات،
تطبیق توصیفی از
جمعه از
قول پیامبر با آنچه در این باب در تورات آمده است.
در
متون حدیثی شیعه هم مطالب متنوعی از تورات
نقل و گاه تصریح شده است که مطالب یاد شده در توراتِ
تحریف نشده وجود دارد.
در برخی از این روایات، ساختار و واژگان و زمان
نزول قرآن با تورات
مقایسه شده
و در پارهای دیگر از این روایات با تعبیراتی نظیر «مکتوب فی التوراة» یا «فی التوارة مکتوب» مطالبی از آنچه
خدا بر
موسی در تورات
وحی کرده نقل شده است.
حرّ عاملی شمار شایان توجهی از این منقولات را در
الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة گرد آورده است.
در شمار دیگری از این احادیث به
اسامی عبرانی پیامبر و برخی از
امامان در تورات اشارت شده است.
در روایاتی هم به
صفات حضرت علی علیهالسلام در تورات،
و اینکه
حضرت مهدی عجلاللّهتعالیفرجهالشریف در هنگام
ظهور تورات و دیگر
کتابهای آسمانی را از
غاری در
انطاکیه بیرون خواهد آورد
و پارهای از
مناظرات امام رضا علیهالسلام با
رأسالجالوت و استشهاد ایشان به
تورات اشاره شده است.
کاظم نصیری عمده این روایات را گرد آورده و تحت عنوان
اهلالبیت فی الکتاب المقدس به چاپ رسانده است.
گفتنی است که آنچه با
تعبیرات «مکتوبٌ فی التوراة» و نظایر آن در
احادیث اهلسنت و
شیعه آمده، لزوماً به این معنی نیست که آن مطالب در
اسفار خمسه موجود بوده، بلکه مراد تورات و سایر
منابع دین یهود است.
اطلاعات
مسلمانان در صدر اسلام از تورات اندک و غالباً راجع به
آفرینش و
اسرار هستی بود که در بابِ آنها از یهودیان و
مسیحیان سؤال میکردند، گفتههای این
اهل کتاب هم غالباً
عامیانه بود.
در هر صورت، واسطه انتقال آن اطلاعات به مسلمانان،
حِمیَریان یهودی شده و سپس
مسلمان شدههایی چون
کعبالاحبار و
عبداللّه بن سلام و بیش از همه
وهْب بن منبِّه بودند.
به اینگونه مواردِ
یهودی ـ
مسیحی که شامل مباحثی راجع به آفرینش و
قصص انبیا است و توسط
راویان مسلمان و یهودی به
احادیث و
تفاسیر و
تواریخ راه یافته، «
اسرائیلیات » گفته میشود
و
راویان مهم و مشهوری در
طبقات صحابه و
تابعین و
اتباع تابعین آنها را
روایت کردهاند.
وهْب بن منبّه مدعی بود که ۹۲
کتاب آسمانی را
قرائت کرده که ۷۲ تا از آنها در
کنیسهها و در دستِ مردم موجود بوده است و ۲۰ تای دیگر را جز اندکی از افراد نمیشناختهاند.
محمد بن احمد ذهبی نیز از
کثرت دانش وی در باره اسرائیلیات و
کتب اهل کتاب یاد کرده است.
اگر چه ادعای وهب بن منبّه در این باب پذیرفته نشده،
از مقایسه اقوال او با متن
عهد قدیم به دست میآید که پارهای از آنها با
متن عهد قدیم مطابقت دارد.
قسمتی از اسامی منقول در روایات منسوب به وهب در
کتاب التیجان ، در
قیاس با
تورات ،
دلالت دارند بر اینکه وی آنها را به درستی از تورات نقل کرده است، گاه نیز صورتی از اسمی را یادآور میشود که در
زبان عبری به نحوی که از
زبان سریانی نقل شده،
تلفظ میشده است
که نشانه آشنایی او با زبان
عبری و شاید
سریانی است.
باید خاطرنشان ساخت که همه اطلاعات وهْب از
منابع مکتوب از جمله تورات
اخذ نشده بود بلکه برخی از آنها از
منابع شفاهی بود.
از وهب بن منبّه غیر از آنچه از او در
کتب احادیث و
تواریخ نقل شده، کتابی در دست است به نام کتاب
التیجان فی ملوک حِمْیَر (
صنعاء ،
تاریخ مقدمه ۱۹۷۹) که بخشی از آن
اختصاص دارد به داستان آفرینش و پارهای از
قصص انبیا.
از مطالعه نوشتههای مختلف تاریخی
مسلمانان در
سده نخستین پس از
اسلام بهخوبی روشن میشود که تورات چه به
زبان عبری و چه به
زبان عربی در بین
دانشمندان اسلامی و
محافل علمی آن سدهها مورد توجه بوده و
مطالعه میشده است.
شاهد این مدعا وجود پارهای از دست نویسهای کهن از
ترجمه عربی تورات متعلق به سدههای سوم و چهارم و پنجم است.
غیر از
طبری و
یعقوبی که در بخشهای نخستینِ تاریخهای خود
داستان خلقت و قصص انبیا را مطابق تورات همراه با تأمّلات مأخوذ از
آیات و
روایات اسلامی آوردهاند، از مجموع آثار
ابن قتیبه و
مقدسی و
ابن ندیم و
مسعودی و
ابوریحان بیرونی اطلاعات قابل توجهی در باب تورات به دست میآوریم.
به نظر میرسد که ابن قتیبه ترجمه عربی متن تورات را در اختیار داشته است زیرا در جای جای
تأویل مختلفالحدیث با
تعبیر «قرأت فی التوراة»
عباراتی را از تورات نقل میکند،
اما مهمتر از این کتاب،
المعارف اوست که در آن قطعات کوتاه و بلندی از
ترجمه عربی تورات نقل شده است.
به نظر میرسد وی علاوه بر ترجمه عربی تورات مجموع
اقوال وهب بن منبّه را نیز در اختیار داشته است، زیرا در پاره ای موارد بخشی از تورات را میآورد و سپس برای اینکه اختلاف آن را با روایت وهب بن منبّه نشان دهد، سخن او را نیز نقل میکند.
مقدسی نیز از جمله
مورخانی است که اطلاعات گسترده ای از تورات داشته و گذشته از اینکه در جای جای کتاب خود،
البدء و التاریخ ، به تورات
استناد میکند،
گاه اطلاعات دقیقی را در باب نسخههای تورات و
اختلاف آنها با هم یادآور میشود.
مهمتر از این، استنادی است که وی برای اثبات اینکه
نام حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در تورات آمده، به متن
عبری آن میکند و متن
مستند خود را به
خط و زبان
عبری میآورد، سپس آن را به خط عربی تبدیل و به زبان عربی ترجمه میکند.
وی با زبان
عبری آشنا بوده و با متن
عبری تورات سر و کار داشته است.
ابن ندیم هم اطلاعات قابل توجهی از تورات داشته است.
یک جا در الفهرست
از تفسیری از سِفْر اول تورات نوشته
تئودوروس (
تیادورس ) مطلبی را نقل میکند، در جایی دیگر
به نسخهای قدیمی که ظاهراً از
کتابخانه مأمون به دست آورده بوده اشاره دارد که مشتمل بر نام و شماره
صحف و
کتابهای آسمانی و
مبلغان آنها بوده است.
نویسنده آن
نسخه ،
احمد بن سلام ، که آن را برای
هارونالرشید ترجمه کرده بود، بنا بر نقل ابن ندیم گفته که صدر آن کتاب شامل شماری از کتابهای آسمانی از جمله تورات بوده که وی آن را کلمه به کلمه به عربی ترجمه کرده است.
همچنین ابن ندیم
اطلاعاتی را راجع به تورات و نام کتابهای آن و نویسندگان آنها از قول یک
دانشمند یهودی نقل میکند.
وی
همچنین از
سعدیا بن یوسف فیّومی و
عبریدانی او و
تفسیر و
شرحهایی که بر قسمتهای مختلف تورات نوشته یاد کرده است.
مسعودی نیز از مورخانی است که اطلاعات گستردهای از تورات دارد و در داستان آفرینش و
ابراهیم و
بنی اسرائیل به آن
استناد میکند.
از استنادات وی پیداست که چند نسخه ترجمه عربی تورات را در دست داشته است.
مسعودی
همچنین در باب نسخهها و ترجمههای مختلف تورات آگاهیهای ارزندهای عرضه میکند.
وی در
التنبیه یادآور میشود با عدهای از
یهودیان دانشمند آشنا بوده است که تورات را از
زبان عبری به
زبان عربی ترجمه کرده بودند، همچنین اشاره میکند که توراتی را که از زبان
عبری به
یونانی ترجمه شده بود چند تن به عربی ترجمه کردهاند از جمله
حنین بن اسحاق که به نظر او این نسخه
اصح نسخ تورات است.
نکته دیگری که مسعودی
یادآور شده این است که یهودیان
عراق تورات را به
گویشی از
زبان سریانی ، معروف به
تارگومیم ، شرح و تفسیر میکردهاند.
جوادعلی برخی تعارضات منقولات مسعودی را با متن موجود تورات یادآور شده است.
ابوریحان بیرونی نیز اطلاعات گسترده ای از متن تورات داشته است.
وی زبان
عبری میدانسته و در
الاثار الباقیة فقراتی از
تورات عبری را به خط عربی
نقل و به آن
استشهاد کرده و در موارد زیادی نیز به تورات
استناد کرده است.
وی همچنین اطلاعاتِ راجع به نسخههای مختلف تورات را عرضه
و گاه شماری یهودیان را بر اساس تورات بررسی میکند.
یاقوت حموی از دیگر دانشمندانی است که اطلاعات وسیعی از تورات داشته و در
معجمالبلدان ذیل نام مکانهایی چون
جودی ،
الالاهه ،
حضرموت ،
الخلیل ،
ساعیر و
طور به تورات استشهاد، و مطالبی را از آن نقل کرده است.
در بین
علمای شیعه هم
ابن طاووس از جمله کسانی است که بنا به گفته خودش در
سعدالسعود نسخهای
عتیق از تورات را که به عربی
تفسیر شده بوده در اختیار داشته است.
وی در این کتاب مطالبی از تورات را در باب
قصص انبیا نقل میکند.
همچنین
مجلسی هم به نوشته یکی از شاگردانش در
بحارالانوار از ترجمه عربی تورات و برخی فقرات تورات به زبان
عبری استفاده کرده است، که به نظر میرسد موضوع آن قصص انبیا و
بشارات است.
متکلمان مسلمان نیز با تورات آشنایی داشتهاند و در مباحث مختلف
کلامی از جمله
نسخ و
اثبات نبوت پیامبر اسلام و مسئله
تحریف تورات ، در
مباحثات و
احتجاجاتشان با علمای
اهل کتاب ، به تورات استناد کردهاند.
علی بن سهل طبری که
کتاب الدین و الدولة را در اثبات نبوت پیامبر اسلام نوشته است، در جای جای آن به اسفار و فصول مختلف تورات استناد کرده است.
به نظر میرسد که طبری ترجمههای مختلفی از تورات در دست داشته است زیرا هم به ترجمه
مرقس ترجمان استناد میکند
و هم به
تورات سبعینی که هفتاد و دو تن از
احبار یهود آن را تفسیر کردهاند.
وی همچنین در مواردی به تفسیر و
توجیه واژهها و
امثال تورات
و نیز به مقایسه
تورات و
قرآن میپردازد.
ابن حزم نیز اطلاعات بسیار وسیعی راجع به تورات داشته است.
اطلاعات او در باره
فرق یهود و
نصارا حاکی از بررسیهای شخصی و نیز
تماس وی با
پیروان این
ادیان در
اندلس است.
ابن حزم
فصل گستردهای را در باب تعارضات موجود در تورات را در کتاب
الفِصَل فی الملل و الاهواء و النحل آورده و فصل به فصل تورات را بدقت بررسی کرده است.
وی در زمینه اطلاعات
تاریخی و
جغرافیایی و زندگی
انبیا و تاریخ
بنی اسرائیل در تورات به خردهگیری پرداخته و فقرات معتنابهی از تورات را نقل و
نقد کرده است.
آثار متکلمانی چون
عامری ،
ابوحاتم رازی ،
باقلاّنی و
جعفری هاشمی به ترتیب نویسندگان
الاعلام بمناقب الاسلام ، و
اعلام النبوة ، و
التمهید ، و
تخجیلُ مَنْ حرّف التوراة و الانجیل نشان از آشنایی عمیق آنان با تورات دارد.
در سدههای بعد تا عصر حاضر نیز
دانشمندان مسلمان ، در مباحث کلامی و تاریخی، به تورات توجه داشته و در نقد آن یا در
استناد به آن از ترجمه عربی آن استفاده کردهاند.
در این زمینه می
توان به آثاری نظیر
الانتصارات الاسلامیة نوشته
نجمالدین بغدادی طوفی (متوفی ۷۱۶)،
الجواب الصحیح لمن بدّل دین المسیح از
ابن تیمیه ،
اغاثة اللَّهْفان من مصاید الشیطان از
ابن قیِّم جوزیّه ،
سیف المؤمنین فی قتال المشرکین از
علی قلی جدیدالاسلام ،
الجواب الفسیح لما لفَّقَه عبدالمسیح از
آلوسی بغدادی ،
اظهار الحق از
رحمة اللّه خلیل الرحمن هندی و
الهدی الی دین المصطفی نوشته
محمدجواد بلاغی اشاره کرد.
(۲۳) ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، چاپ علی اکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
(۲۴) ابن بابویه (علی بن حسین)، الامامة و التبصرة من الحیرة، قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۵) ابن بابویه (محمد بن علی)، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۲۶) ابن بابویه (محمد بن علی)، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۲۷) ابن بابویه (محمد بن علی)، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم (بی تا).
(۲۸) ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۹) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۳۰) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۳۱) ابنسعد، الطبقات الکبرى.
(۳۲) ابن شبه نمیری، کتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینة النبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، (جدّه) ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۳) ابن طاووس، سعدالسعود للنفوس، قم ۱۳۸۰ ش.
(۳۴) ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، چاپ اسماعیل اسعردی، بیروت (بی تا).
(۳۵) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۳۶) ابن کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸.
(۳۷) ابن منظور، لسان العرب.
(۳۸) ابن ندیم، الفهرست.
(۳۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۴۰) ابوریحان بیرونی، الاثارالباقیة.
(۴۱) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۲) احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش).
(۴۳) حسین بن مسعود بغوی، شرح السّنّة، چاپ علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴۴) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۴۵) عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۶) دلائل الامامة، منسوب به محمد بن جریر طبری آملی، قم: مؤسسه البعثه، ۱۴۱۳.
(۴۷) عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، بیروت ۱۹۸۳.
(۴۸) محمد بن احمد ذهبی.
(۴۹) محمدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۵۰) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۵۱) آمال محمد عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیر الطبری: دراسة فی اللغة و المصادر
العبریة، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۵۲) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۵۳) طبرسی، مجمع البیان.
(۵۴) علی بن سهل طبری، کتاب الدین و الدولة فی اثبات نبوة النبی محمد صلی اللّه علیه وسلم، چاپ آلفونس مینگانا، قاهره ۱۳۴۲/۱۹۲۳.
(۵۵) محمد بن جریر طبری، جامع البیان.
(۵۶) جوادعلی، «موارد تاریخ الطبری»، مجلة المجمع العلمی العراقی، سال ۱، ش ۱ (ذیقعده ۱۳۶۹).
(۵۷) جوادعلی، «موارد تاریخ المسعودی»، سومر، ج ۲۰، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۴).
(۵۸) علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر، مشهد ۱۴۰۹.
(۵۹) کورکیس عوّاد، اقدم المخطوطات العربیة فی مکتبات العالم، (بغداد) ۱۹۸۲.
(۶۰) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۶۱) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۶۲) م ی قسطر، «مطالعه ای در مورد حدیثی کهن: حدثواعن بن ی اسرائیل و لاحرج»، ترجمة محمدکاظم رحمتی، علوم حدیث، سال ۷، ش ۱ (بهار ۱۳۸۱).
(۶۳) کلینی، اصول کافی.
(۶۴) مالک بن انس، المُوَطّأ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
(۶۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۶۶) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۶۷) مسعودی، التنبیه.
(۶۸) مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
(۶۹) مطهر بن طاهر
مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۷۰) یاقوت حموی، معجم البلدان؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تورات در سنت اسلامی»، شماره۴۰۱۴.