• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طهارت در فقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



طهارت مقابل نجاست است.



طهارت در لغت به معنای پاکی، پاکیزگی و نظافت آمده است.


لیکن در عرف شرع معنایی خاص که مناسب با معنای لغوی می‌باشد پیدا کرده است. گروهی از فقها به ثبوت حقیقت شرعی برای واژه یاد شده تصریح کرده‌اند؛ لیکن در چیستی معنای شرعی آن از جهات گوناگون اختلاف شده است.


اختلاف نخست در این است که آیا طهارت در عرف شرع، طهارت از حدث و طهارت از خبث هر دو را در بر می‌گیرد یا به طهارت از حدث اختصاص دارد؟ مشهور قول دوم است.
[۳] غایة المرام، ج۱، ص۴۳.
بنابر این قول، ازاله نجاست از لباس یا بدن در عرف شرع طهارت به شمار نمی‌رود؛ هرچند به معنای لغوی یا به اطلاق مجازی بر آن اطلاق می‌شود.
در مقابل، برخی طهارت شرعی را شامل هر دو دسته دانسته و آن را به دو قسم؛ طهارت از حدث و طهارت از خبث تقسیم کرده‌اند. بنابر این، اطلاق طهارت بر ازاله نجاست، همچون اطلاق آن بر رافع حدث، حقیقی خواهد بود نه مجازی؛ چه اطلاق آن بر ازاله نجاست از باب اشتراک لفظی باشد یا معنوی.
[۱۲] المعالم الزلفی، ص۱۲۰.



بنابر قول به اختصاص، در تعریف طهارت اختلاف کرده‌اند. منشأ اختلاف این است که آیا طهارت تنها بر وضو، غسل و تیمّمی اطلاق می‌گردد که سبب اباحه دخول در نماز می‌شود یا مطلقا بر آن سه اطلاق می‌شود؛ چه موجب اباحه بشود یا نشود، مانند وضوی زن حایض و کسی که با داشتن وضو، دوباره وضو می‌گیرد.
گروهی گفته‌اند: طهارت در شرع عبارت است از وضو، غسل و تیمّم که سبب اباحه دخول در نماز می‌شود.
گروهی طهارت را به استعمال طَهور (آب یا خاک) مشروط به نیّت به گونه‌ای که صلاحیت تأثیر در اباحه عبادت داشته باشد تعریف کرده‌اند.
[۱۹] التنقیح الرائع، ج۱، ص۳۲.

بنابر دو تعریف یاد شده، وضوی حایض، وضوی مجدد، غسلهای مستحب بنابر قول به عدم حصول اباحه دخول در عبادت به سبب آنها و وضوی جنب و تیمّم به نیّت خوابیدن و مانند آن، مصداق طهارت نخواهد بود و طهارت شامل آنها نمی‌شود؛ زیرا هیچ یک از آنها موجب اباحه دخول در نماز نمی‌شود؛ لیکن اگر طهارت عبارت باشد از وضو، غسل و تیمّمی که تأثیرگذار در عبادت است؛ چه از جهت اباحه دخول در نماز و چه از جهت حصول کمال ، شامل وضوی مجدد نیز می‌شود؛ زیرا چنین وضویی موجب کمال طهارت می‌گردد و اگر طهارت عبارت باشد از مطلق وضو، غسل و تیمّم، همه مصادیق یاد شده را در بر می‌گیرد.


موضوع مقاله، طهارت به معنای اعم است که شامل طهارت از حدث و طهارت از خبث می‌شود. طهارت عنوان بابی مستقل از بابهای مهم و مفصل فقهی است که از احکام آن به تفصیل در این باب سخن گفته‌اند.
================
موضوع این مقاله در مورد طهارت از حدث است که خودش از بابهای مهم و مفصل فقهی است که از احکام آن به تفصیل در این باب سخن گفته‌اند.


طهارت از حدث دو قسم است: طهارت با آب که به گونه وضو یا غسل انجام می‌شود. اولی را که برطرف کننده حدث اصغر است طهارت صغری و دومی را که برطرف کننده حدث اکبر است طهارت کبری می‌نامند، و طهارت با خاک که به گونه تیمّم صورت می‌گیرد و بدل از طهارت صغری و کبری است. از این سه نوع طهارت به «طهارات ثلاث» یاد می‌شود. طهارت با آب اصل است و عدول از آن به طهارت با خاک تنها در موارد استثنایی و ضرورت است.


طهارت یا واجب است و یا مستحب.

۷.۱ - طهارت واجب

طهارت از حدث (با وضو، غسل یا تیمّم) برای به جا آوردن اعمال زیر واجب است:
نماز واجب جز نماز میّت.
طواف واجب مسّ نوشته‌های قرآن.
مسّ نامهای خداوند تعالی، پیامبر اعظم صلّی اللّه‌ علیه و آله و به قول مشهور، اهل بیت علیهم السّلام. روزه، بنابر قول مشهور.
قرائت سوره های عزائم
مکث در مسجد و به قول گروهی، مشاهد مشرّفه.
دخول در مسجد الحرام و مسجد النّبی صلّی اللّه‌ علیه و آله، حتی بدون مکث و در حدّ عبور.
در چهار مورد نخست، طهارت از حدث اصغر و اکبر، هر دو واجب است؛ لیکن در چهار مورد آخر تنها طهارت از حدث اکبر واجب است.
طهارت گاهی به سبب نذر و مانند آن نیز واجب می‌شود.

۷.۲ - طهارت مستحب

طهارت در موارد زیادی مستحب است، مانند وضو برای نماز و طواف مستحب؛ طلب حاجت از خداوند تعالی؛ همراه داشتن قرآن کریم؛ به جا آوردن مناسک حج، جز طواف و نماز؛ نماز میّت؛ زیارت اهل قبور؛ تلاوت قرآن؛ داخل شدن در مسجد؛ خوابیدن؛ برای عروس و داماد در شب زفاف؛ هنگام بازگشت از سفر و داخل کردن میّت در قبر. البته در نماز مستحب، طهارت شرط صحّت آن نیز می‌باشدو مانند غسل در روز جمعه؛ شبهای فرد ماه رمضان؛ شب عید فطر و روز مبعث.
[۳۷] سداد العباد، ص۱۹.



سبب وجوب یا استحباب طهارت پیدایی حدث است؛ اعم از حدث اصغر و اکبر. حدث اصغر که موجب وضو می‌شود عبارت است از خروج ادرار، مدفوع و باد معده؛ خواب؛ زایل شدن عقل و برخی اقسام استحاضه. حدث اکبر که موجب غسل می‌گردد عبارت است از جنابت ؛ حیض؛ نفاس؛ استحاضه و مسّ میّت پس از سرد شدن و پیش از غسل دادن. چنان که مرگ نیز موجب غسل میّت می‌شود.
[۳۸] سداد العباد، ص۲۰ - ۲۱.



طهارت به وسیله آب و با فقدان یا عدم امکان استفاده از آن به وسیله خاک حاصل می‌شود. آب به کار رفته در طهارت باید مطلق، مباح و پاک باشد. بنابر این، طهارت با آب مضاف، غصبی و نجس صحیح نخواهد بود. چنان که خاک استفاده شده در تیمّم باید مباح و پاک باشد


طهارت با آب به دو گونه حاصل می‌شود: وضو و غسل. وضو به چهار موضع از بدن محدود می‌شود: سر و صورت و دست و پا؛ لیکن غسل همه بدن را دربر می‌گیرد. طهارت با خاک تنها به گونه تیمّم حاصل می‌شود که به دو عضو بدن اختصاص می‌یابد: صورت و دست.
===============
موضوع این مقاله در مورد طهارت از خبث است که خودش از بابهای مهم و مفصل فقهی است که از احکام آن به تفصیل در این باب سخن گفته‌اند.


طهارت از خبث در موارد زیر شرط است:
اعضای وضو.
آب وضو و غسل.
اعضای تیمّم در صورت امکان.
خاک و مانند آن که تیمّم با آن صورت می‌گیرد.
محل سجده.
لباس و بدن نمازگزار و طواف کننده.
[۴۹] مسالک الافهام، ج۲، ص۳۲۸.



مطهّرات که طهارت به وسیله آنها حاصل می‌شود عبارت‌اند از آب، خورشید، آتش، استحاله، انقلاب، انتقال، زمین، بخار شدن دوسوم آب انگور جوشیده، اسلام و استبرای حیوان نجاست خوار.
[۵۰] کشف الالتباس، ص۴۲۱- ۴۳۲.
[۵۱] سداد العباد، ص۵۷.

برخی فقها اشیایی دیگر تا بیست مورد را از مطهرات شمرده‌اند، مانند غیبت مسلمان، زوال عین نجاست از باطن و از بدن حیوان، سنگ استنجاء، خارج شدن خون به مقدار متعارف از حیوان ذبح یا نحر شده، شهادت نسبت به بدن شهید و کشیدن آب به مقدار معیّن از چاهی که به ملاقات نجاست نجس شده است، بنابر قول به نجس شدن چاه با ملاقات نجاست.
[۵۴] کشف الغطاء، ج۲، ص۳۷۳ - ۳۹۰.



احکام تطهیر یا به لحاظ تطهیر کننده است یا به لحاظ محل تطهیر و یا به لحاظ کیفیت آن.

۱۳.۱ - تطهیر کننده

در طهارت از حدث چنان که گذشت قصد قربت شرط حصول آن است؛ لیکن در طهارت از خبث، قصد از اساس شرط نیست،چه رسد به قصد قربت. از این رو، طهارت از خبث توسط نابالغ غیر ممیز، بلکه غیر انسان نیز تحقق‌پذیر است

۱۳.۲ - محل تطهیر

نجاست عینی (= عین نجاست) قابل تطهیر نیست، مانند خون، ادرار، مدفوع، مردار، منیّ، سگ و خوک جز برخی، مانند کافر که با اسلام آوردن پاک می‌شود.
[۵۶] تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۷۴.
[۵۷] تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۳۲.
لیکن چیزی که بر حسب ذاتش پاک است و بر اثر ملاقات با نجاست، نجس شده است قابل تطهیر است، مگر آنکه تطهیرش ممکن نباشد، مانند روغن مایع و رنگ نجس شده.

۱۳.۳ - چگونگی تطهیر

در میان مطهّرات، آب همه اشیایی را که با ملاقات نجاست نجس شده و قابل تطهیراند، پاک می‌کند. چنان که آب نجس تنها با آب پاک می‌شود، نه با چیزی دیگر؛
[۶۰] الروضة البهیة، ج۱، ص ۳۱۲.
[۶۱] سدادالعباد، ص۵۷.
لیکن سایر مطهرات هر کدام متنجس خاصی را پاک می‌کند.

۱۳.۳.۱ - آب

شرط حصول طهارت با آب، مطلق بودن آن است. بنابر این، طهارت با آب مضاف حاصل نمی‌شود. چگونگی تطهیر با آب بستگی به نوع محل تطهیر دارد؛ زیرا محل تطهیر یا به گونه‌ای است که آب در آن فرو می‌رود یا این گونه نیست. در فرض نخست یا جهت خروج آب، فشردن آن ممکن است، مانند لباس یا این امکان وجود ندارد. در فرض دوم یا از جامدات است، مانند صابون و گوشت و یا از مایعات غیر از آب، مانند روغن.
اگر قابل فشردن باشد، در صورتی که با آب قلیل شسته شود، بنابر قول مشهور، فشردن آن برای خروج آب لازم است. در صورت لزوم تعدد شستن، آیا پس از هر بار شستن، فشردن لازم است یا فشردن نخستین کفایت می‌کند؟ اختلاف است.
در فرض دوم که قابل فشردن نیست اگر جامد باشد، همچون صابون، چنانچه نجاست به درون آن نفوذ نکند، با آب کثیر قابل تطهیر است؛ لیکن در اینکه با آب قلیل نیز تطهیر پذیر است یا نه، اختلاف می‌باشد. در صورتی که نجاست به درون آن نفوذ کند، با گذاشتن در آب کثیر و نفوذ آب به درون آن پاک می‌شود. در اینکه در این صورت با ریختن آب قلیل روی آن و نفوذ به درون نیز پاک می‌شود یا نه، اختلاف است
[۶۴] الحدائق الناضرة، ج۵، ص۳۷۲ -۳۷۵.

اگر چیز نجس شده از مایعات غیر آب باشد، آیا تطهیر آن امکان‌پذیر است یا نه؟ برخی تطهیر آن را با ریختن در آب کثیر و بر هم زدن آب، در حدّی که اجزای آب با اجزای مایع نجس آمیخته شود، امکان‌پذیر دانسته‌اند؛ لیکن بسیاری از فقها مایع نجس را قابل تطهیر ندانسته‌اند، مگر اینکه بر اثر استهلاک در آب از حقیقت خود خارج شود.
[۶۶] الحدائق الناضرة، ج۵، ص۳۷۶ - ۳۷۹.

اگر چیز نجس از اجسام سخت باشد که رطوبت در آنهانفوذ نمی‌کند، مانند بدن و ظرف، در صورتی که زدودن نجاست یا علم به آن، متوقف بر مالیدن شی‌ء نجس باشد، مالیدن لازم است و در صورت عدم توقف بر آن، مالیدن لازم نیست.
بنابر قول مشهور، در شستن لباس و بدن نجس شده به ادرار، دوبار شستن با آب قلیل لازم است؛ لیکن در نجس شده به سایر نجاست، اختلاف است که دو بار شستن با آب قلیل لازم است یا یک بار کفایت می‌کند.
به قول مشهور یک بار شستن لباس و بدن با آب کثیر کفایت می‌کند. البته کیفیت تطهیر ظرف نجس شده به برخی نجاسات، دارای احکامی خاص است.
در حصول طهارت با آب، زوال عین نجاست، به گونه‌ای که حتی اجزای ریز آن برطرف شود لازم است؛ لیکن بر طرف شدن رنگ یا بو و مانند آن از اعراض لازم نیست.

۱۳.۳.۲ - خورشید

خورشید با شرایطی زمین و اشیای غیر منقول نجس، همچون ساختمان و آنچه از قبیل در و پنجره در آن به کار رفته را پاک می‌کند.

۱۳.۳.۳ - آتش

سوختن و تبدیل عین نجس به خاکستر یا دود موجب پاکی آن می‌شود؛ لیکن در طهارت متنجس به سبب آن اختلاف است.
به قول مشهور، آردی که با آب نجس خمیر شده، با تبدیل آن به نان پاک نمی‌شود.

۱۳.۳.۴ - استحاله

استحاله؛ یعنی دگرگونی ماهیت نجس و تبدیل آن به ماهیتی دیگر که موجب زوال نجاست است.

۱۳.۳.۵ - انقلاب

انقلاب؛ یعنی تبدیل شراب به سرکه که موجب زوال حکم شراب و طهارت آن می‌شود.

۱۳.۳.۶ - انتقال

انتقال نجس به جسم پاک موجب طهارت آن می‌شود.

۱۳.۳.۷ - از بین رفتن دو سوم آب انگور

بنابر قول مشهور، آب انگور با جوشیدن، نجس و با بخار شدن دو سوم آن پاک می‌شود.

۱۳.۳.۸ - اسلام

اسلام آوردن کافر موجب پاک شدن بدن او می‌گردد.

۱۳.۳.۹ - زمین

زمین پاک کننده کف پا و ته کفش است.

۱۳.۳.۱۰ - استبرا

حیوان نجاست خوار با استبرا پاک می‌شود.
طهارت از جهات مختلف دارای احکام و فروع بسیاری است که در عناوین مرتبط و متناسب با فرهنگ بدانها اشاره می‌شود.


۱. المفردات (راغب)، واژه «طهر».    
۲. لسان العرب، واژه «طهر».    
۳. غایة المرام، ج۱، ص۴۳.
۴. روض الجنان ۱، ص۴۸.    
۵. رسائل المحقق الکرکی، ج۳، ص۱۸۰.    
۶. کتاب السرائر، ج۱، ص۵۶.    
۷. المهذب البارع، ج۱، ص۷۸.    
۸. ذکری الشیعة، ج۱، ص۶۹.    
۹. غنیة النزوع، ص۳۴.    
۱۰. الفوائد العلیة، ج۱، ص۱۸۱.    
۱۱. غنائم الایام، ج۱، ص۶۹.    
۱۲. المعالم الزلفی، ص۱۲۰.
۱۳. مدارک الاحکام، ج۱، ص۶.    
۱۴. مفتاح الکرامة، ج۱، ص۵.    
۱۵. النهایة، ص۱.    
۱۶. شرائع الاسلام، ج۱، ص۸.    
۱۷. البیان، ص۳۵.    
۱۸. الدروس الشرعیة، ج۱، ص۸۶.    
۱۹. التنقیح الرائع، ج۱، ص۳۲.
۲۰. معتمد الشیعة، ص۱۷.    
۲۱. جواهر الکلام، ج۱، ص۴.    
۲۲. المبسوط، ج۱، ص۴.    
۲۳. جواهر الکلام، ج۱، ص۸.    
۲۴. جواهر الکلام، ج۱۲، ص۶۰.    
۲۵. جواهر الکلام، ج۱، ص۸.    
۲۶. جواهر الکلام، ج۳، ص۴۵.    
۲۷. مستمسک العروة، ج۳، ص۴۳ - ۴۵.    
۲۸. المبسوط، ج۱، ص۱۹.    
۲۹. مختلف الشیعة، ج۳، ص۴۸۳.    
۳۰. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۲۴۰.    
۳۱. جواهر الکلام، ج۳، ص۴۲ - ۴۵.    
۳۲. منتهی المطلب، ج۳، ص۸۲.    
۳۳. جواهر الکلام، ج۳، ص۴۹ - ۵۶.    
۳۴. جواهر الکلام، ج۳، ص۵۵.    
۳۵. جواهر الکلام، ج۱، ص۵۸.    
۳۶. جواهر الکلام، ج۱، ص۱۲ - ۲۱.    
۳۷. سداد العباد، ص۱۹.
۳۸. سداد العباد، ص۲۰ - ۲۱.
۳۹. العروة الوثقی، ج۱، ص۵۰۴.    
۴۰. العروة الوثقی، ج۱، ص۳۷۸ - ۳۸۲.    
۴۱. جواهر الکلام، ج۵، ص۱۳۵ - ۱۳۶.    
۴۲. المبسوط، ج۱، ص۴.    
۴۳. العروة الوثقی، ج۱، ص۳۷۸.    
۴۴. العروة الوثقی، ج۱، ص۳۷۸.    
۴۵. جواهر الکلام، ج۵، ص۱۸۳ - ۱۸۷.    
۴۶. جواهر الکلام، ج۵، ص۱۳۶.    
۴۷. جواهر الکلام، ج۸، ص۴۴۵.    
۴۸. جواهر الکلام، ج۶، ص۸۹.    
۴۹. مسالک الافهام، ج۲، ص۳۲۸.
۵۰. کشف الالتباس، ص۴۲۱- ۴۳۲.
۵۱. سداد العباد، ص۵۷.
۵۲. الدروس الشرعیة، ج۱، ص۱۲۵ -۱۲۶.    
۵۳. العروة الوثقی، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۸۰.    
۵۴. کشف الغطاء، ج۲، ص۳۷۳ - ۳۹۰.
۵۵. جواهر الکلام، ج۲، ص۹۳ - ۹۵.    
۵۶. تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۷۴.
۵۷. تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۱۳۲.
۵۸. مفتاح الکرامة، ج۸، ص۲۲ - ۲۳.    
۵۹. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۴۷.    
۶۰. الروضة البهیة، ج۱، ص ۳۱۲.
۶۱. سدادالعباد، ص۵۷.
۶۲. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۳۸ - ۱۴۲.    
۶۳. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۴۲ - ۱۴۳.    
۶۴. الحدائق الناضرة، ج۵، ص۳۷۲ -۳۷۵.
۶۵. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۵۰ - ۱۵۶.    
۶۶. الحدائق الناضرة، ج۵، ص۳۷۶ - ۳۷۹.
۶۷. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۴۵ - ۱۴۷.    
۶۸. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۸۵ - ۱۸۸.    
۶۹. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۹۱ - ۱۹۴.    
۷۰. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۹۵- ۱۹۸.    
۷۱. جواهر الکلام، ج۶، ص۱۹۸.    
۷۲. جواهر الکلام، ج۶، ص۲۶۶ - ۲۶۹.    
۷۳. جواهر الکلام، ج۶، ص۲۷۰ - ۲۷۱.    
۷۴. جواهر الکلام، ج۶، ص۲۷۳ -۲۷۵.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره.    



جعبه ابزار