سن ازدواج دختران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مدتی است
سن ۹
سال برای
بلوغ دختر و واداشتن او به تکالیف اجتماعی در این سنّ و به طور
خاص ، سن
ازدواج در ۹ سالگی مورد سؤال قرار گرفته است.
موارد قانونی در این باره بدین قرار است:
ماده ۱۲۱۰
قانون مدنی اصلاحی سال ۱۳۶۱:
(هیچ کس را نمیتوان بعداز رسیدن به سن بلوغ، به عنوان
جنون یا عدم
رشد ، محجور نمود، مگر آن که رشد یا جنون او ثابت شده باشد.
تبصره ۱: سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام
قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.
تبصره ۲:
اموال صغیری را که
بالغ شده است، در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشد).
ماده ۱۰۴۱ اصلاحی سال ۱۳۷۰:
نکاح قبل از بلوغ
ممنوع است.
تبصره: (عقد نکاح، قبل از بلوغ با
اجازه ولی ، به شرط رعایت
مصلحت مولی علیه صحیح میباشد).
در قانون مدنی، پیش از
انقلاب اسلامی ایران ، قانون بدین صورت بوده است.
ماده ۱۰۴۱:
(
نکاح اناث ، قبل ازرسیدن به سن ۱۵ سال تمام و نکاح ذکور، قبل ازرسیدن به سن ۱۸ سال، تمام ممنوع است. مع ذلک در مواردی که مصالحی اقتضا کند، با پیشنهاد مدعی العموم و
تصویب محکمه، ممکن است استثنائاً
معافیت از شرط سن اعطا شود، ولی در هر حال این معافیت نمیتواند به اناثی داده شود که کم تر از ۱۳ سال تمام و به ذکوری شامل گردد که کم تر از ۱۵ سال تمام دارند).
برای آنکه این ماده قانونی
ضمانت اجرا داشته باشد و افراد به دلیل
عرف رایج اجتماعی خویش یا دلیلهای دیگر، در زیر سن قانونی ازدواج نکنند، ماده دیگری نیز،
تصویب شده بود.
(هر کس بر
خلاف مقررات ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی، با کسی که هنوز به سن قانونی برای ازدواج نرسیده است، مزاوجت کند به ۶ ماه الی ۲ سال
حبس تأدیبی
محکوم خواهد شد. در صورتی که دختر به سن ۱۳ سال تمام نرسیده باشد، لااقل به دو الی سه سال حبس تأدیبی محکوم میشود و در هر دو مورد، ممکن است علاوه بر
مجازات حبس به جزای نقدی از ۲۰۰۰ ریال الی ۲۰۰۰۰ ریال محکوم گردد و اگر در اثر ازدواج برخلاف
مقررات فوق، مواقعه، منتهی به نقص یکی از
اعضا یا
مرض دائم
زن گردد، مجازات زوج از ۵ الی ۱۰ سال، حبس با اعمال شاقه است و اگر منتهی به
فوت زن شود، مجازات زوج حبس دائم با اعمال شاقه است. عاقد و
خواستگار و سایر اشخاصی که شرکت در
جرم داشتهاند نیز، به همان مجازات یا مجازاتی که برای
معاون جرم مقرر است، محکوم میشوند).
در این نوشتار، سعی شده سن ازدواج
دختر از نظر فقهی مورد بررسی قرار گیرد و با نگاهی مختصر به دیدگاه پزشکی و روانشناسی در این موضوع، این امر مورد
بحث قرار گیرد که آیا دستاوردهای
علوم تجربی، با آنچه در
روایات بیان شده، ناسازگارند، یا خیر؟
امید آن که، این تلاش مورد قبول
خداوند قرار گیرد و روشن گرِ پارهای از ابهامها در
موضوع مورد بحث باشد.
(واذا بلغ الاطفال منکم الحُلُم فلیستأذنوا کما استأذن الذین من قبلهم کذلک یبیّن اللّه لکم آیاته واللّه
علیم حکیم).
آن گاه که کودکان شما به حد بلوغ و
احتلام رسیدند، باید مانند سایر بالغان با اجازه وارد شوند.
خدا آیات خود را برای شما به این روشنی بیان میکند که او دانا و محکم کار است.
(یا ایها الذین آمنوا لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات من قبل صلاة الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیرة ومن بعد صلاة العشاء ثلاث عورات لکم).
ای
ایمان آورندگان، باید بندگان شما که مالک آنها هستید و اطفالی که هنوز به
وقت احتلام نرسیدهاند در شبانه روز سه مرتبه برای ورود اجازه بخواهند: پیش از
نماز صبح ، پس از نماز
عشا و هنگام ظهر، آنگاه که
جامه از تن بر میگیرید که این سه وقت هنگام خلوت شماست.
(وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان انستم منهم رشداً فارفعوا الیهم اموالهم).
ییتیمان را آزمایش کنید، تا هنگامی که بالغ شده و به ازدواج گرایش پیدا کردند، اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود
دانا یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.
(ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشدّه).
به مال
یتیم نزدیک نشوید، مگر آنکه راه بهتری را برگزینید، تا آنکه به حد
رشد برسد.
(ولمّا بلغ أشدّه اتیناه حکماً و
علماً وکذلک نجزی المحسنین).
چون
یوسف به رشد رسید، او را حکمفرمایی و دانش بخشیدیم و چنین نیکوکاران را
پاداش میدهیم.
(وامّا الجدار فکان لغلامین یتیمین فی المدینة وکان تحته کنز لهما وکان ابوهما صالحاً فاراد ربک ان یبلغا اشدهما و یستخرجا کنزهما رحمة من ربّک).
اما بازسازی
دیوار به آن
جهت بود که زیر آن گنجی از دو کودک یتیمی که پدری
صالح داشتند، پنهان بود. خدا خواست تا آن کودکان به حد رشد برسند، تا به لطف خدا خودشان
گنج را بیرون آورند.
(یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلقة وغیر المخلّقة لنبیّن لکم ونقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلاً ثم لتبلغوا اشدکم).
ای مردم، اگر شما در روز
قیامت و قدرت خدا بر برانگیخته شدن مردگان
شک دارید، بدانید که ما شما را ابتدا از خاک آفریدیم، آنگاه از
نطفه ، سپس از
خون بسته، بعد از پاره
گوشت تمام و ناتمام، تا قدرت خود را بر شما آشکار سازیم و از نطفهها آنچه را مشیت ما تعلق گیرد، در رحمها قرار دهیم، تا در وقتی معین، کودکی از
رحم بیرون آوریم تا زندگی کرده و به حد رشد برسد.
(ولمّا بلغ اشدّه واستوی اتیناه حکماً و
علماً وکذلک نجزی المحسنین).
و هنگامی که
موسی به رشد رسید و
کمال یافت، ما به او حکم و
علم بخشیدیم و چنین به مردم نیکوکار پاداش میدهیم.
(هو الّذی خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم یخرجکم طفلاً ثم لتبلغوا اشدّکم ثم لتکونوا شیوخاً).
او خدایی است که شما را از
خاک آفرید، سپس از نطفه، آن گاه از خون بسته، پس از آن شما را از
رحم مادر ، کودکی بیرون آورد، تا آنکه به سنّ رشد رسیده و سپس پیر شوید.
(و وصینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امه کرهاً ووضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهراً حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة قال ربّ او زعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی وان اعمل صالحاً ترضیه واصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک وانی من المسلمین).
ما
انسان را به احسان در
حق پدر و مادر سفارش کردیم. مادر، با
رنج ، بار حمل را تحمل کرد و با مشقت وضع حمل کرد و سی
ماه مدت حمل و شیرخواری بود، تا وقتی که به حد رشد رسید و چهل ساله شد آن گاه سزاوار است که بگوید: خدایا مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من بخشیدی
شکر بیاموز و به کار شایستهای که خشنودی تو در آن است، موفق بدار و فرزندان مرا صالح گردان. بارالها! من به سوی تو بازگشتم به درستی که من از
تسلیم شدگانم.
روایات ۹ سال
۱. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(حدّ بلوغ المرأة تسع سنین).
حد بلوغ زن نُه سالگی است.
۲. همان بزرگوار میفرماید:
(اذا بلغ الغلام ثلاث عشرة سنة کتبت له الحسنة وکتبت علیه السیئة وعوقب واذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک وذلک انها تحیض لتسع سنین).
هنگامی که
پسر سیزده ساله شد، خوبیها و بدیهای او نوشته میشود و بر بدیها
کیفر میشود. زمانی که دختر نُه ساله شد همان حکم را دارد؛ زیرا در نُه سالگی
حیض میشود.
۳. همان بزرگوار میفرماید:
(اذا بلغت الجاریة تسع سنین دفع الیها مالها و جاز امرها فی مالها و اقیمت الحدود التامة لها و علیها).
زمانی که (دختر) به نُه سالگی رسید، دارایی او، به او بازگردانده میشود و رواست که در
مال خود
تصرف کند و حدود تامه، به
سود او و علیه او جاری میشود.
۴. امام باقر (علیه
السلام) میفرماید:
(الجاریة اذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم وزوجت واقیمت علیها الحدود التامة علیها و لها…).
هنگامی که دختر نُه ساله شد، کودکی او پایان میپذیرد و
ازدواج میکند و حدود عمومی علیه او و به سود او جاری میشود.
۵. همان بزرگوار میفرماید:
(فی حدیث قال: ان الجاریة لیست مثل الغلام ان الجاریة اذا تزوجت و دخل بها ولها تسع سنین ذهب عنها الیتم و دفع الیها مالها و جاز امرها فی الشراء والبیع و اقیمت علیها الحدود التامة و اخذت لها وبها…).
به درستی که دختر مانند پسر نیست، همانا دختر نُه ساله هنگامی که ازدواج و پیوند زناشویی برقرار کند، از کودکی خارج شده و دارایی او را میتوان به او واگذارد و
خرید و
فروش او نیز نافذ است و حدود تامه بر او جاری میشود و برای او نیز، علیه دیگری
حدود تامه اجرا میشود.
۶. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا تم للغلام ثمان سنین فجائز امره و قد و جبت علیه الفرائض والحدود و اذا تم للجاریة تسع سنین کذلک).
زمانی که پسر هشت ساله شد، تصرفات مالی او روا میشود واجبات و حدود بر او جاری میگردد و زمانی که دختر نُه ساله شد، همان حکم را دارد.
۷. امام باقر (علیه
السلام) میفرماید:
(لایدخل بالجاریة حتی یأتی لها تسع سنین او عشر سنین).
همبستر شدن با دختر تا پیش از نُه یا ده سالگی جایز نیست.
۸. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا تزوج الرجل الجاریة وهی صغیرة فلایدخل بها حتی یأتی لها تسع سنین).
هنگامی که مردی با دختر کوچکی ازدواج کرد، نباید با او پیوند زناشویی برقرار کند، تا دختر نُه ساله شود.
۹. امام صادق (علیه
السلام) به مردی فرمود: برو به
قاضی بگو: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
(حد امرأة ان یدخل بها علی زوجها ابنة تسع سنین).
حد زنی که شوهرش میتواند با او پیوند زناشویی برقرار کند، دختر نُه ساله است (از نُه سالگی به بعد).
۱۰. امام صادق (علیه
السلام) فرمود:
(ثلاث یتزوجن علی کل حال: التی لم تحض ومثلها لاتحیض.
قال: قلت: و ما حدها؟ قال (علیه
السلام) : اذا اتی لها اقل من تسع سنین).
سه گروه از زنان هستند که
عده ندارند: زنی که
حیض نشده است و مانند او نیز حیض نمیشوند.
راوی گوید: پرسیدم:
حد آن چیست؟
حضرت فرمود: هنگامی که کم تر از نُه سال داشته باشد.
روایتی دیگر بمانند این
روایت بیان شده است: راوی میگوید: شنیدم امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(ثلاث یتزوجن علی کل حال التی قد یئست من المحیض… والتی تحض ومثلها لاتحیض.
قلت: و متی تکون کذلک؟
قال: ما لم تبلغ تسع سنین فانها لاتحیض و مثلها لاتحیض).
روایاتی که دلالت میکنند: (صبیه التی لاتحیض مثلها لا عدة علیها) بسیارند ولی در این روایت، سن مطرح شده است.
۱۱. از امام رضا (علیه
السلام) درباره کنیز کم سنی که بالغ نشده و لازم نیست مرد او را استبرا کند (با خبر شود که حامله است یا خیر) فرمود:
(اذا لم تبلغ استبرأت شهر.
قلت: و ان کانت ابنة سبع سنین او نحوها مما لاتحمل؟
فقال: هی صغیرة ولایضرک ان لاتستبرأها.
فقلت: ما بینها وبین تسع سنین؟
فقال: نعم، تسع سنین).
هنگامی که بالغ نشده، یک
ماه استبرا میشود.
راوی گوید پرسیدم: اگر هفت
سال یا مانند آن داشت که امکان حاملگی وجود ندارد چه باید کرد؟
حضرت فرمود: چنین دختری کوچک است و برای تو ضرری ندارد که استبرا نکنی.
سپس گفتم: بین هفت تا نُه سال چطور؟
حضرت فرمود:
بله ۹ سال (از ۹ سال به بعد باید روشن شود که
حامله است یا نه).
۱۲. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(ان من دخل بامرأته قبل تسع سنین فأصابها عیب فهو ضامن).
کسی که با
همسر خود پیش از نُه سالگی پیوند زناشویی برقرار کند و به دختر آسیبی وارد آید، مرد
ضامن است.
۱۳. امام علی (علیه
السلام) میفرماید:
(من تزوج بکراً فدخل بها فی اقل من تسع سنین فعیبت ضمن).
کسی که با دختری ازدواج کند و پیش از نُه سالگی، با او در آمیزد و به دختر آسیبی وارد آید شوهر ضامن است.
۱۴. از امام صادق (علیه
السلام) درباره دختر نابالغی پرسش شد که مردی با او در آمیخته و دختر آسیب دیده و مجرای
ادرار ، یا نشیمنگاه با
واژن او یکی شده است؟
امام فرمود:
(ان کان دخل بها حین دخل بها ولها تسع سنین فلا شیئ علیه و ان کانت لم تبلغ تسع سنین او کان لها اقل من ذلک بقلیل حین دخل بها فافتضها فانه قد افسدها و عطلها علی الازواج فعلی الامام ان یغرمه دیتها وان امسکها ولم یطلقها حتی تموت فلاشیئ علیه).
اگر هنگام آمیزش، دختر نُه سال داشته، مرد ضامن نیست، ولی اگر نُه سال نداشته، اگرچه اندکی از نُه سال کم تر داشته در صورتی که با او آمیزش شده و دختر آسیب دیده و مجرای ادرار با واژن او یکی شده، در
حقیقت،
مرد او را
فاسد کرده و امکان ازدواج را از او
سلب کرده، پس بر
امام واجب است که
دیه زن را بپردازد و اگر مرد تا پایان زندگی زن، او را نگاه دارد و طلاقش ندهد، چیزی بر مرد نیست.
۱۵. از امام باقر (علیه
السلام) درباره مردی که به زن خود آسیب برساند و مجرای ادرار با واژن او را یکی کند، پرسیده شد، امام فرمود:
(علیه الدیة ان کان دخل بها قبل ان تبلغ تسع سنین).
اگر مرد پیش از نُه سالگی با دختر در آمیزد، باید دیه او را بپردازد.
۱۶. از امام صادق (علیه
السلام) روایت شده که حضرت علی (علیه
السلام) میفرمود:
(من وطیء امرأة من قبل ان یتم لها تسع سنین فأعنف ضمن).
کسی که قبل از به پایان رسیدن نُه سالگی، با همسر خود درآمیزد و به او آسیب برساند، ضامن است.
۱۷. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا خطب الرجل المرأة فدخل بها قبل ان تبلغ تسع سنین فرق بینهما و لم تحل له ابدا).
هنگامی که مردی با دختری که نُه ساله نشده ازدواج کند و با او درآمیزد، باید بین آن مرد و همسرش جدایی افکند و آن زن تا ابد بر آن مرد
حرام است.
۱۸. از امام باقر (علیه
السلام) درباره مردی که با
همسر خود درآمیخته و به وی آسیب رسانده پرسیده شد، امام فرمود:
(علیه الدیه ان کان دخل بها قبل ان تبلغ تسع سنین قال: وان امسکها ولم یطلقها فلاشیئی علیه ان شاء امسک وان شاء طلق).
اگر آمیزش، پیش از نُه سالگی دختر بوده، مرد باید به او دیه بپردازد. البته اگر زن را نگهدارد و
طلاق ندهد، لازم نیست دیه بپردازد. حال اگر خواست او را نگهدارد و اگر خواست او را طلاق دهد.
۱۹. امام علی (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا تزوجت البکر بنت تسع سنین فلیست مخدوعة).
هنگامی که دختر نُه ساله ازدواج کرد،
فریب خورده نیست.
۲۰. از امام صادق (علیه
السلام) پرسیده شد: دختر از چه زمانی کودک به شمار نمیآید؟ شش، یا هفت ساله؟ امام فرمود:
(لا ابنة تسع لاتستصبی واجمعوا کلهم علی ان ابنة تسع لاتستصبی الا ان یکون فی عقلها ضعف والافهی اذا بلغت تسعا فقد بلغت).
خیر، دختر نُه ساله
کودک به حساب نمیآید و همگی اتفاق دارند بر اینکه دختر نُه ساله کودک به شمار نمیآید، مگر آنکه در
عقل او ضعفی وجود داشته باشد. در غیر این صورت، دختر هنگامی که نُه ساله شد
بالغ شده است.
۲۱. راوی میگوید: از امام باقر (علیه
السلام) پرسیدم:
(متی یجوز للأب ان یزوج ابنة ولایستأمرها؟
قال: اذا جازت تسع سنین فان زوجها قبل بلوغ التسع سنین کان الخیار لها اذا بلغت تسع سنین. قلت: فان زوجها ابوها و لم تبلغ تسع سنین فبلغها ذلک فسکتت ولم تأت ذلک أیجوز علیها؟ قال: لیس یجوز علیها رضاء فی نفسها ولایجوز لها تأب ولاسخط فی نفسها حتی تستکمل تسع سنین واذا بلغت تسع سنین جاز لها القول فی نفسها بالرضا والتأبی و جاز علیها بعد ذلک وان لم تکن ادرکت مدرک النساء قلت: افتقام علیها الحدود و تؤخذ بها و هی فی تلک الحال وانما لها تسع سنین ولم تدرک مدرک النساء فی الحیض؟ قال: نعم اذا دخلت علی زوجها و لها تسع سنین ذهب عنها الیتم ودفع الیها مالها و اقیمت علیها الحدود التامة علیها و لها).
چه زمانی
پدر میتواند دخترش را
شوهر بدهد و با او
مشورت نکند؟
امام فرمود: تا زمانی که نُه ساله شود. پس اگر پیش از نُه سالگی او را شوهر بدهد، وقتی او نُه ساله شد در
قبول یا رد ازدواج مختار است.
راوی گوید: گفتم: اگر پدر، دختر را پیش از نُه سالگی شوهر داد و دختر اطلاع یافت و مخالفت نکرد، آیا این ازدواج بر
دختر لازم میشود؟
امام فرمود: خیر، او قبل از نُه سالگی نمیتواند رضایت دهد یا رد کند، ولی وقتی نُه ساله شد این اختیار را دارد و پس از اختیار، ازدواج قطعی میشود، اگر چه هنوز حیض نشده باشد.
راوی گوید: گفتم: در حالی که نُه ساله شد، ولی
حیض نشد آیا حدود بر او جاری میشود؟
امام فرمود: بله، وقتی وارد بر شوهر شد و نُه سال داشت، کودکی او پایان یافته است، مالش را در اختیارش میگذارند و حدود علیه او و به سود او
اقامه میشود.
دو روایت نیز ذکر شده که در آن حکم به
قطع دست دزد نُه ساله شده، ولی چون در
روایت واژه (صبی) آمده و بهطور خاص در مورد دختر مطلبی بیان نشده از ذکر آن خودداری میکنیم.
۱. امام حسن عسکری (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا بلغ الغلام ثمانی سنین فجائز امره فی ماله وقد وجب علیه الفرائض والحدود واذ اتم للجاریة سبع سنین فکذلک).
زمانی که پسران هشت ساله شدند،
جایز است که در
دارایی خود تصرف کنند و واجبات و حدود بر آنها
واجب میشود و همین گونهاند دختران، وقتی که هفت سال آنان تمام شد.
۱.
سند روایت
ضعیف است.
۲.
اصحاب همگی از آن روی برگردانده و کسی به مضمون آن
عمل نکرده است.
۳. احتمال دارد واژه تسع بوده که در نسخه برداری، در
نقطه گذاری اشتباه رخ داده و تبدیل به سبع شده، از این روی،
صاحب جواهر این
روایت را با واژه (تسع) نقل کرده است.
روایات ۱۰ سال:
راوی میگوید:
(سئلته عن الجاریة یتمتع منها الرجل؟
قال: نعم الا ان تکون صبیة تخدع. قال: قلت: اصلحک الله وکم الحد الذی اذا بلغته لم تخدع؟ قال: بنت عشر سنین.
از امام در باره دختری پرسیدم که
مرد از او بهره جنسی میبرد.
امام فرمود: بله، مگر آنکه دختر فریب خورد.
پرسیدم: میزانی که وقتی دختر به آن حد رسید، فریب خورده به شمار نمیآید، چه زمانی است؟
حضرت فرمود: دختر ۱۰ ساله.
۲. امام صادق (علیه
السلام) از
پدر بزرگوارش و آن حضرت از علی (علیه
السلام) روایت کرد که فرمود:
(لا توطأ جاریة لاقل من عشر سنین فان فعل فعیبت فقد ضمن).
با دختر کم تر از ده سال همبستری روا نیست و اگر این کار انجام شد و دختر آسیب دید، مرد
ضامن است.
اسماعیل بن جعفر میگوید:
(ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) دخل بعایشه وهی بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریة حتی تکون امرئة).
به درستی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با
عایشه آن گاه که دختری ده ساله بود، ارتباط زناشویی برقرار کرد و ارتباط زناشویی برقرار نمیشود، تا اینکه دختر، زن به شمار آید.
یادآوری: بسیاری بر این باروند مراد از روایات نُه سال، پایان نُه سال است و منظور از روایات ده سال نیز، ورود در ده سالگی است، پس روایات نُه
سال و ده سال، هر دو یک سن را مطرح میکنند.
۱. راوی میگوید: از امام صادق (علیه
السلام) پرسیدم: پسر در چه زمانی باید
نماز بگزارد؟ امام فرمود:
(اذا اتی علیه ثلاث عشرة سنة فان احتلم قبل ذلک فقد وجبت علیه الصلاة وجری علیه القلم والجاریة مثل ذلک ان اتی لها ثلاث عشرة سنة او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلاة وجری علیها القلم)
هرگاه سیزده ساله شود. البته اگر پیش از سیزده سالگی
محتلم شود، نماز بر او
واجب است و قلم
تکلیف بر او جاری میشود. دختر هم مثل پسر است، هرگاه سیزده ساله شد، یا پیش از آن
حیض شد، نماز بر او واجب میشود و قلم تکلیف بر او جاری میگردد.
سه حدیث دیگر نیز بیان شده که در آن سیزده سالگی مطرح شده است، ولی این سه عام بوده و ذکری از دختر به طور خاص در آنها به میان نیامده است.
درپارهای از روایات، واجب شدن برخی از
احکام بر دختران، به فرا رسیدن
سن خاصی بسته نشده است، بلکه زمان واجب شدن آن احکام را زمانی بیان کردهاند که دختر حائض میگردد. در
حقیقت، روشنترین نشانه بلوغ جنسی را در دختر زمان واجب شدن پارهای از کارهای عبادی یاد کردهاند:
۱. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(علی الصبی اذا احتلم الصیام وعلی الجاریة اذا حاضت الصیام والخمار).
پسر وقتی محتلم شد، باید
روزه بگیرد و دختر وقتی که
حیض شد، روزه و پوشش بر او
واجب است.
۲. در خبر دیگر آمده:
(علی الصبی اذا احتلم الصیام وعلی المرأة اذا حاضت الصیام).
۳. امام باقر (علیه
السلام) میفرماید:
(لایصلح لجاریة اذا حاضت الا ان تختمر الا ان لاتجده).
دختر از هنگامی که حیض شد، نباید بدون پوشش باشد، مگر آنکه وسیله پوشش نیابد.
۴. راوی از پوشش
زن در نماز میپرسد، امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(ولا یصلح للحرة اذا حاضت الا الخمار الا ان لا تجده).
آزاد (غیر کنیز) از هنگامی که حیض شد، نباید بدون پوشش باشد، مگر آنکه وسیله پوشش نیابد.
۵. از امام علی (علیه
السلام) نقل شده که فرمود:
(اذا حاضت الجاریة فلاتصلی الا بخمار).
از هنگامی که دختر حیض شد، نباید بدون پوشش نماز بگزارد.
۶. از امام باقر (علیه
السلام) درباره پوشش کنیز پرسیده شد، امام فرمود:
(لو کان علیها لکان علیها اذا هی حاضت ولیس علیها التقنع فی الصلوة).
اگر بر
کنیز پوشش لازم باشد، این امر از زمانی است که حیض شود….
۷. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
(لایقبل الله صلوة جاریة قد حاضت حتی تختمر).
خداوند نماز دختری را که حیض شده نمیپذیرد، مگر آنکه با پوشش باشد.
۸. اسحاق بن عمار میگوید: از امام رضا (علیه
السلام) پرسیدم: آیا پسر ده ساله باید
حج بگزارد؟
امام فرمود:
(عليه حجة
الاسلام، اذا احتلم و كذلك الجارية عليها الحج اذا طمثت).
از هنگامی که محتلم میشود، بر او حج واجب است و دختر هم از زمانی که خون حیض دید، بر او حج واجب میشود.
۹. عبدالرحمان بن حجاج میگوید: از امام کاظم (علیه
السلام) پرسیدم: دختر نابالغ، از چه زمانی باید سر خود را از
نامحرم بپوشاند و چه زمانی باید در نماز با پوشش باشد؟ امام فرمود:
(لاتغطی رأسها حتی تحرم علیها الصلاة).
از زمانی که گزاردن نماز بر او
حرام میشود (یعنی از زمانی که حیض میشود).
۱۰. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(اتی علی (علیه
السلام) بجاریة لم تحض قد سرقت فضربها اسواطاً ولم تقطعها).
حضرت علی (علیه
السلام) درباره دختری که هنوز حائض نشده و
دزدی کرده بود، دستور داد که او را چند
تازیانه بزنند، ولی دست او را قطع نکنند.
۱. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
(ثمانیة لایقبل الله لهم صلاة: منهم المرأة المدرکة تصلی بغیر خمار).
هشت گروهند که نماز آنان مورد قبول خداوند واقع نمیشود. یک
گروه از آنان دختران بالغ هستند در حالی که نماز خود را بدون پوشش بخوانند.
۲. (… قال سألت ابا عبداللّه (علیه
السلام) عن الجاریة الصغیرة یزوجها ابوها أ لها امر اذا بلغت؟
قال: لا، لیس لها مع ابیها امر.
قال: و سألته عن البکر اذا بلغت مبلغ النساء أ لها مع ابیها امر؟
قال: لیس لها مع ابیها امر ما لم تکبر (تثیب)).
راوی گوید: از امام صادق (علیه
السلام) سؤال کردم که آیا دختر بچهای که پدرش او را به
عقد ازدواج دیگری درآورده است، هنگامی که بالغ شد در امر ازدواج خود اختیاری دارد؟
حضرت فرمود: خیر، با وجود پدرش او دیگر اختیاری ندارد.
راوی گوید: سؤال کردم دختر
باکره ، آن گاه که چون زنان بالغ شد، آیا با وجود پدرش، اختیاری در امر ازدواج خویش دارد؟
حضرت فرمود: مادامی که بزرگ نشده است، با وجود پدرش، اختیاری در امر ازدواج خویش ندارد (در نسخه دیگر: مادامی که باکره باشد…)..
در این موضوع،
فقها دیدگاههای گوناگونی دارند و روایات نیز، در این زمینه گوناگونند بسیاری از فقیهان، به دلیل روایات موجود در این زمینه،
اعتقاد دارند: دختر بالغ رشید، گرچه تاکنون ازدواج نکرده و باکره باشد، باید راضی به ازدواج باشد. البته راضی بودن دختر به تنهایی، کافی نیست، بلکه راضی بودن
پدر نیز، شرط است، مگر آنکه دختر مایل به ازدواج با مردی باشد که در
عرف و
شرع همتای او به شمار میآید و پدر اجازه ندهد که در این صورت،
اجازه پدر لازم نیست.
۳. علی بن یقطین میگوید: از امام رضا (علیه
السلام) درباره دختر و پسر سه ساله و یا کوچکتر که به عقد ازدواج دیگری در میآید، پرسیدم: وقتی دختر بالغ شد و راضی به این ازدواج نبود،
حکم این دختر چیست؟ امام فرمود:
(لابأس بذلک اذا رضی ابوها او ولیها).
هنگامی که پدر و یا
ولی او به این امر راضی بودند، اشکالی ندارد.
۴. راوی میگوید از امام باقر (علیه
السلام) درباره دختر بچهای که به عقد پسر بچهای در میآید پرسیدم، امام فرمود:
(ان کان ابواهما اللذان زوجاهما جایز ولکن لهما الخیار اذا ادرکا…).
اگر پدر آن دو، آنان را به عقد ازدواج یکدیگر درآوردهاند، این عقد جایز است، ولی این دختر و پسر هنگامی که بالغ شدند
اختیار دارند که آن را بپذیرند یا نپذیرند.
۵. (عن محمد بن اسماعیل ابن بزیع قال: سأله رجل عن رجل مات و ترک اخوین وابنة والبنت صغیرة فعقد احد الأخوین الوصی فزوج الابنة من ابنه….
فقال: الروایة فیها انها للزوج الاخیر وذلک انها قد کانت ادرکت حین زوجها ولیس لها ان تنقض ما عقدته بعد ادراکها).
راوی گوید: مردی از او پرسید درباره مردی که از
دنیا رفته و از او دو
برادر و یک دختر و یک دختربچه باقیمانده است، آن گاه یکی از دو برادر، که
وصی میت است، دختر او را به عقد ازدواج پسر خود در میآورد (سپس پدر شوهر از دنیا میرود و برادر دیگر، دختر را به عقدازدواج پسرش در میآورد …).
گفت: روایت در این مسأله این است که: دختر از آن شوهر آخری است؛ زیرا هنگام ازدواج بالغ بوده است و دختر نمیتواند ازدواج با مردی را که پس از
بلوغ با او ازدواج کرده است، بر هم بزند.
۶. ابی بکر از امام صادق (علیه
السلام) از دختر نابالغی میپرسد که در حال
زنا با مردی یافت شده است، امام میفرماید:
(تضرب الجاریة دون الحد ویقام علی الرجل الحد).
برمرد حد جاری میشود، ولی بر دختر حد جاری نمیشود، تنها
تعزیر میشود.
روایاتی که اشاره به بلوغ اعم از دختر و پسر دارد:
۱. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(لیس علی مال الیتیم زکاة و ان بلغ الیتیم فلیس علیه لما مضی زکاة ولا علیه فیما بقی حتی یدرک فاذا ادرک فانما علیه زکاة واحد ثم کان علیه مثل ما علی غیره من الناس).
یتیم تا زمان بلوغ، در دارایی پیش خود و یا آنچه از پیش از بلوغ برایش باقی مانده، لازم نیست
زکات بپردازد، پس هنگامی که بالغ شد، یک زکات باید بپردازد، سپس حکم او مانند سایر مردم میگردد.
۲. امام صادق (علیه
السلام) در تفسیر آیه (وابتلوا الیتامی) میفرماید:
(من کان فی یده مال بعض الیتامی فلایجوز له ان یعطیه حتی یبلغ النکاح ویحتلم).
کسی که مالی از یتیمان نزد او باشد،
حق ندارد
مال را در اختیار
یتیم بگذارد، مگر آنکه یتیم به بلوغ جنسی و
احتلام برسد.
۳. امام علی (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا
اسلم الاب جر الولد الى
الاسلام فمن ادرك من ولده دعى الى
الاسلام فان ابى قتل وان
اسلم الولد لم يجر ابويه ولم يكن بينهما ميراث).
هنگامی که
پدر مسلمان شد، فرزند نیز
مسلمان به شمار میآید. پس هر کدام از فرزندان او بالغ شد، به
اسلام فراخوانده میشود. اگر
اسلام را نپذیرفت، به قتل میرسد، ولی اگر فرزند
مسلمان شود پدر و مادر او
مسلمان به شمار نمیآید و بین فرزند و
پدر و
مادر میراثی وجود ندارد.
۴. امام علی (علیه
السلام) درباره کودکانی که پدرشان کشته شده بود، فرمود:
(انتظروا بالصغار الذین قتل ابوهم ان یکبروا فاذا بلغوا خیروا فان احبوا قتلوا او عفوا او صالحوا).
صبر کنید تا بزرگ شوند پس هنگامی که بالغ شدند، تصمیم میگیرند اگر دوست داشتند قاتل را به
قتل میرسانند، یا میبخشند و یا
مصالحه میکنند.
۵. از امام صادق (علیه
السلام) روایت شده درباره کودکی که جوان شد و
مسیحیت را برگزید، در حالی که پدر و مادرش، یا یکی از آن دو
مسلمان هستند، فرمود:
(لايترك ولكن يضرب على
الاسلام).
این جوان رها نمیشود، ولی برای
اسلام مورد ضرب قرار میگیرد.
۶. امام رضا (علیه
السلام) میفرماید:
(وان الصبی لایجری علیه القلم حتی یبلغ).
بر کودک
قلم جاری نمیشود. (گناهان او
ثبت نمیگردد) تا زمانی که بالغ شود.
۷. راوی میگوید از امام صادق (علیه
السلام) از پسربچه و دختربچهای پرسیدم که:
(زوجهما ولیان لهما و هما غیر مدرکین.
قال: فقال: النکاح جائز ایهما ادرک کان له الخیار فان ماتا قبل ان بدر کاملا میراث بینهما ولا مهر الا ان یکونا قد ادرکا ورضیا.
قلت: فان ادرک احدهما قبل الآخر.
قال: یجوز ذلک علیه ان هو رضی.
قلت: فان کان الرجل الذی ادرک قبل الجاریة ورضی النکاح ثم مات قبل ان تدرک الجاریة اترثه؟
قال: نعم یعزل میراثها منه حتی ادرک و تحلف بالله مادعاها الی اخذ المیراث الا رضاها بالتزویج ثم یدفع الیهاالمیراث و نصف المهر.
قلت: فان ماتت الجاریة ولم تکن ادرکت ایرثها الزوج المدرک؟
قال: لا لان لها الخیار اذا ادرکت.
قلت: فان کان ابوها هوالذی زوجها قبل اَن ادرکت؟
قال: یجوز علیها تزوج الاب ویجوز علی الغلام والمهر علی الاب للجاریة).
ولیّ آنان، آن دو را به عقد ازدواج یکدیگر در آوردهاند.
حضرت فرمود: عقد ازدواج
جایز است و هر کدام آنان، زمانی که بالغ شدند، اختیار دارند که ازدواج را بپذیرند یا نپذیرند. حال اگر هر دو قبل از بلوغ بمیرند، از یکدیگر
ارث نمیبرند و به دختر نیز مَهریه پرداخت نمیشود، مگر آنکه بالغ شوند و به ازدواج رضایت دهند.
راوی گوید پرسیدم: اگر یکی زودتر از دیگری بالغ شد، چه حکمیدارد ؟
حضرت فرمود: عقد ازدواج برای او اگر راضی به ازدواج باشد، جایز است.
پرسیدم: اگر پسر قبل از دختر بالغ شد و راضی به ازدواج شد، ولی هنوز دختر بالغ نشده، پسر از
دنیا رفت، آیا دختر از پسر ارث میبرد؟
حضرت فرمود: باید سهم الارث زن از اموال پسر جدا شود و وقتی دختر بالغ شد، بگوید که به ازدواج راضی بوده است، یا نه. البته باید
قسم بخورد که به ازدواج (در صورت ادامه
حیات پسر) راضی است و علت
اعلام رضایت او بهره برداری از اموال او با عنوان ارث نیست. آن گاه
سهم دختر را از ارث میدهند و نصف
مهریه او را نیز از اموال شوهر به او میپردازند.
راوی گوید پرسیدم: حال اگر دختر پیش از بلوغ از دنیا رفت، آیا پسر که بالغ شده است از دختر ارث میبرد؟
حضرت فرمود: ارث نمیبرد؛ زیرا ممکن است دختر اگر زنده میماند، پس از بلوغ به ازدواج رضایت نمیداد.
پرسیدم: اگر پدر دختر، او را قبل از بلوغ به عقد ازدواج پسر درآورده باشد، چه حکمیدارد ؟
حضرت فرمود: تزویج پدر بر دختر و پسر جایز است و مهریه را باید پدر به دختر بپردازد.
در سه روایت توان جسمی برای
روزه شرط شده است:
۱. از امام صادق (علیه
السلام) پرسیده شد: کودک از چه زمانی باید روزه بگیرد؟ فرمود:
(اذا قوی علی الصیام).
هنگامی که توان روزه گرفتن را پیدا کرد.
۲. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(اذا اطاق الصبی الصوم وجب علیه الصیام).
هنگامی که
کودک طاقت روزه را داشت روزه بر او
واجب میشود.
۳. حضرت علی (علیه
السلام) فرمود:
(یجب الصلوة علی الصبی اذا عقل والصوم اذا اطاق والشهادة والحدود اذا احتلم).
نماز هنگامی بر کودک واجب میشود که عاقل گردد و روزه، آن گاه که طاقت جسمانی پیدا کند و حدود، زمانی که محتلم گردد.
خداوند در آیه ۶ سوره نساء، افزون بر
بلوغ ،
رشد را نیز در انجامِ داد و ستدها لازم میداند. روایات نیز به این مطلب اشاره دارند، از جمله:
۱. راوی میگوید: از امام صادق (علیه
السلام) درباره دختر
یتیم پرسیدم: چه زمانی دارایی او را میتوان در اختیارش قرار داد؟ حضرت فرمود:
(اذا
علمت انها لاتفسد ولاتضیع. فسألته: ان کانت زوجت. فقال: اذا زوجت فقد انقطع ملک الوصی عنها).
هنگامی که دانستی اموال خود را
فاسد و
ضایع نمیکند ….
۲. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(انقطاع یتم الیتیم الاحتلام وهو اشده وان احتلم ولم یؤنس منه رشده وکان سفیهاً او ضعیفاً فلیمسک عنه ولیه ماله).
پایان کودکی، زمان محتلم شدن است… اگر کودک محتلم شد، ولی در او رشد نیافتید و
سفیه یا
ضعیف بود، ولیّ او باید اموال او را نگاهداری کند.
۳. از امام موسی بن جعفر (علیه
السلام) پرسیده شد از یتیم، چه زمانی کودکی او پایان میپذیرد؟ امام فرمود:
(اذا احتلم و عرف الاخذ والعطاء).
هنگامی که محتلم شد و شناخت نسبت به به دست آوردن اموال و بخشیدن آن پیدا کرد.
۴. امام صادق (علیه
السلام) درباره سرپرست یتیم میفرماید:
(اذا قرأ القرآن و احتلم واونس منه الرشد دفع الیه ماله وان احتلم ولم یکن له عقل یوثق به لم یدفعه الیه وانفق منه بالمعروف علیه).
هنگامی که یتیم
قرآن خواند و محتلم شد و در او رشد دیده شد، اموال او به او پرداخته میشود، ولی اگر یتیم محتلم شد و دارای درک و عقلی که بتوان به آن اعتماد کرد نشده بود، اموال او را به دست او نمیسپارند و از اموال او مخارج او را به نیکی و شایستگی میپردازند.
در پارهای از روایات، زمان
واجب شدن پارهای از تکالیف بر کودک، از زمان احتلام او مطرح شده است. در بیشتر این روایات، نشانههایی وجود دارد که روشن میسازد مراد از احتلام، خارج شدن منی از پسران است و دختران منظور نیستند، از جمله: تقابل و رویارویی که بین حیض و احتلام در متن پارهای از این روایات به چشم میخورد از نظر پزشکی نیز احتلام در دختران پیش از ازدواج، بسیار کم رخ میدهد.
شاید بتوان گفت: به دلیل بسیار کم بودن احتلام در دختران، مراد از حلم در روایات، محتلم شدن پسران باشد. شماری از فقها به این روایات استناد کرده و آن را به دختران نیز گستراندهاند.
از جمله روایتی که در این
بحث میتواند مورد استفاده قرار گیرد این
حدیث شریف است:
علی (علیه
السلام) میفرماید:
(ان القلم یرفع عن ثلاثة: عن الصبی حتی یحتلم وعن المجنون حتی یفیق وعن النائم حتی یستیقظ).
به درستی که
قلم تکلیف از سه گروه برداشته شده است: از کودک تا زمانی که محتلم شود، از
دیوانه تا زمانی که عاقل گردد و از کسی که در
خواب است تا زمانی که بیدار شود.
روایاتی چند اشاره به این مطلب دارند: کارهای گوناگون فردی و اجتماعی در یک زمان، بر فرد لازم و واجب میگرد و جداسازی بین زمان واجب شدن کارهای عبادی و
زمان واجب شدن کارهای اجتماعی وجود ندارد.
اکنون به نمونههایی از این روایات اشاره میگردد:
۱. روایاتی که نوشتن خوبیها و بدیها را در یک زمان، دانسته، یا پایان کودکی را یک زمان بیان کرده و یا کارهای عبادی و اجتماعی را جدا جدا یادآور شده و برای همگی یک زمان را در نظر گرفتهاند، مانند روایات: ۲، ۴، ۵، ۲۰، ۲۱ و ۶ از روایات نُه سال، روایات ۱ و ۲ از روایات ۱۳ سال و روایت ۶ از روایات بلوغ جنسی در دختر و
پسر و حدیث رفع (حدیث احتلام).
۲. امام رضا (علیه
السلام) درباره زمان بلوغ میفرماید:
(ما اوجب علی المؤمنین الحدود).
زمان
بلوغ آن هنگام است که حدود بر مؤمنان واجب میگردد.
۳. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید:
(انما یجب ان یصلی علی من وجبت علیه الصلاة والحدود ولایصلی علی من لم تجب علیه الصلاة ولا الحدود).
نماز میت از زمانی بر
کودک واجب میشود که نماز بر خود او واجب شده و حدود نیز بر او واجب باشد و بر کسی که هنوز
نماز و
حدود واجب نشده، واجب نیست که نماز میت گزارده شود.
در آیات، آنچه از کارهای واجب عبادی و اجتماعی به آن اشاره شده، زمان جایز بودن تصرف در اموال است که آن هم از هنگام بلوغ
نکاح و هرگاه که رشد فرد ثابت شد، خواهد بود.
در روایات هر چند بحثهایی چند در
سند و نیز دلالت آنها وجود دارد، ولی با فرض امکان استناد به آنها میتوان مطالب یاد شده را در روایات، بدین گونه دسته بندی کرد:
دست کم ۲۱ روایت داریم که دلالت بر نُه
سال میکنند. سند حدود ده
روایت صحیحه است، در صورتی که روایات هفت سال و ده سال نیز، همان پایان نُه سال را مورد نظر داشته باشند، شمار این روایات، به بیست و چهار میرسد که البته ممکن است پارهای از روایاتی که محتوای بسیار همانند دارند و دارای سندهای گوناگونند، جدا جدا به شمار آیند که در این صورت، شمار روایات بیشتر از این خواهد بود.
الف. ده روایت بیان میکنند: با دختر از نُه سالگی میتوان آمیزش کرد و اگر مردی با زن خود، پیش از نُه سالگی آمیزش داشته باشد و زن آسیب ببیند مرد
ضامن است و احکامی علیه او اجرا میگردد.
ب. پنج روایت بیان میکنند: حدود به سود دختر نُه ساله و علیه او اجرا میگردد.
ج. چهار روایت بیان میکنند: دختر نُه ساله دیگر کودک به شمار نمیآید و نُه سالگی حد بلوغ دختر است.
البته یکی از این روایات اشاره میکند: دختر نُه ساله تنها اگر کم
خرد باشد، کودک به شمار میآید.
د. دو روایت بیان میکنند: از نُه سالگی کارهای نیک و گناهان دختر
ثبت میشود و در برابر گناهان
کیفر میبیند.
هـ. یک روایت نیز نُه سال را زمان واجب شدن کارهای عبادی بیان داشته است.
و. سه روایت بیان میدارند: دختر از نُه سالگی میتواند در اموال خویش تصرف کند (البته به قرینه آیهها و روایات دیگر، به شرط آنکه رشد فکری جهت انجام داد و ستدها را هم داشته باشد).
ز. دو روایت بیان میدارند: تـا پیـش از نُه سالگـی امکـان
حیض دختر وجـود ندارد. یک روایت میگوید: امکان پدید آمدن حیض، از نُه سالگی است. یک روایت بیان میکند: حکم به حاملگی دختر پیش از نُه سال نمیتوان کرد، از این روی عدّه و
استبرا ندارد.
ح. یک روایت میگوید: دختر نُه ساله در
ازدواج خویش فریب خورده نیست.
ط. یک روایت میگوید: دختر اگر پیش از نُه سال توسط ولیّ خود به
عقد ازدواج کسی درآمده باشد، پس از نُه سالگی میتواند این ازدواج را بپذیرد، یا نپذیرد.
تصرف در اموال و واجب شدن کارهای عبادی و اجرای حدود را از این زمان به بعد میداند.
سه روایت است که یک روایت میگوید: از این زمان به بعد دختر فریب خورده به شمار نمیآید و دو روایت میگویند: با دختر کم تر از ده سال نباید
آمیزش کرد.
واجب شدن نماز و جاری شدن قلم تکلیف بر دختر را از این سن و یا از زمان پدید آمدن حیض، در صورتی که پیش از سیزده
سال رخ داده باشد، میدانند.
ده روایت در این باره وجود دارد:
الف. چهار
روایت : زمان واجـب شدن پوشش، از زمـان وقـوع حیـض به بعد میباشد.
ب. چهار روایت: زمان واجب شدن
حجاب در نماز، از زمان وقوع حیض به بعد است.
ج. دو روایت: زمان واجب شدن روزه از زمان وقوع حیض به بعد است.
د. یک روایت: زمان واجب شدن حج از زمان وقوع حیض به بعد است.
هـ. یک روایت: میگوید امـام (علیه
السلام) قبـل از این زمـان، بر دختر حـدود را اجـرا نکرده است.
در این باره، پنج روایت وجود دارد:
الف. یک روایت: واجب شدن حجاب در نماز، از زمان بلوغ دختر به بعد است.
ب. سه روایت: درباره پذیرفتن و نپذیرفتن دختر ازدواج کودکی خود را از سوی
پدر یا ولی.
ج. یک روایت: در این باره که دختر بالغ نمیتواند ازدواج خود را بر هم زند.
روایات بلوغ کودک: دراین باره هفت روایت وجود دارد:
الف. یک روایت میگوید: پس از بلوغ کودک، پرداخت
زکات بر او واجب میشود.
ب. دو روایت میگوید: حد
مرتد پس از بلوغ کودک اجرا میشود.
ج. یک روایت میگوید: کودک پس از بلوغ علیه دیگران حد را میتواند اجرا کند.
د. یک روایت میگوید: پس از بلوغ کودک او میتواند در اموال خود تصرف کند.
هـ. یک روایت میگوید: کودک وقتی بالغ شد، میتواند نسبت به ازدواج زمان کودکی خویش تصمیم بگیرد.
و. یک روایت میگوید: از زمان بلوغ کارهای فرد ثبت میگردد.
فقیهان در بیان آرای فقهی خود، به طور معمول در کتاب (الحجر) و گاه در کتاب الصلاة یا
صوم یا زکات یا
حج ، یا تجارة یا
نکاح یا
حدود و
قصاص و بسیار کم در جاهای دیگر، به بحث بلوغ پرداختهاند که سعی میشود آرای فقهای معروف از ابتدای عصر
غیبت ، به گونه مختصر ذکر شود.
یادآوری:۱. واژه بلوغ در آرای فقهی یاد شده در جدول زیر، به معنای زمان واجب شدن کارهای شرعی است.
۲. فقیهان که چند نشانه برای بلوغ یاد کردهاند، هر نشانه را که زودتر واقع شد، نشانه شروع کارهای واجب میدانند.
با بررسی آرای فقیهان روشن گردید:
۱. همگان
سن را به عنوان حد بلوغ مطرح کردهاند. البته
شیخ مفید تنها در بحث واجب بودن روزه، زمان آن را وقوع حیض بیان کرده. شیخ صدوق نیز در دو کتاب خود، واجب شدن روزه و حجاب را از زمان حیض به بعد یاد کرده است.
۲. شماری افزون بر سن، حیض را نیز، به عنوان زمان بلوغ؛ یعنی زمان واجب شدن کارهای عبادی و اجتماعی مطرح کردهاند، ولی گفتهاند: خونی که دختر پیش از نُه سالگی ببیند،
خون حیض نیست. بنابراین، در همه دختران، نُه سالگی زمان واجب شدن کارهای عبادی و اجتماعی است، حال چه در همان نُه سالگی حیض شوند، یا پس از آن. (فایده ذکر حیض در جایی است که سن فردی روشن نباشد).
آنان که احتلام یا رویش موی خشن بر
شرمگاه یا حمل را مطرح کردهاند، در صورت تقدم سن، نُه سالگی دختر را زمان وجوب تکالیف دانستهاند.
۳. سن واجب شدن کارهای عبادی و اجتماعی را بر دختر، همه، نُه سال بیان داشتهاند، به جز شیخ طوسی و ابن حمزه که در برخی کتابهای خویش، نُه سال و در برخی دیگر ده سال را مطرح کردهاند و البته شیخ طوسی در مبسوط پانزده سال را هم بیان کرده است.
یکی از آقایان، در
رساله عملیه خود، سیزده سال را در صورتی که نشانه حیض یا رویش موی خشن بر شرمگاه پیش از آن واقع نشده باشد، زمان واجب شدن تکالیف ذکر کرده است.
۴. فیض کاشانی نیز، رأی خاصی دارد:
آن گونه که صاحب جواهر نیز بیان داشته، همه فقهای
شیعه و اهل سنّت، یک زمان را زمان واجب شدن تکالیف دانستهاند و بین تکلیفهای گوناگون فرق قائل نشدهاند.
در این موضوع، فیض کاشانی رأیی جداگانه داشته،
روزه را در سیزده سالگی یا زمان وقوع حیض قبل از سیزده سال و حدود را نُه سالگی، واجب و
وصیت و
عتق را در ده سالگی
جایز دانسته است.
یکی از آقایان، در معاملات (
بیع ،
اجاره ، وصیت، عتق،
طلاق ) ده سالگی را به شرط رشد فکری، در حدود شرعی و
تعزیرات ، رسیدن به حد زنانگی و در کارهای عبادی (نماز، روزه، حج و…) سیزده سالگی یا حیض را زمان واجب شدن این کارها دانسته است.
۵. مراجع تقلیدِ زمان ما، همگی، نُه سال را زمان واجب شدن همه تکالیف میدانند. این مراجع عبارتند از: آیات عظام:
خمینی ، خویی، اراکی، نجفی مرعشی، گلپایگانی، صدر، خامنهای، فاضل لنکرانی، وحید، شبیری زنجانی، تبریزی،
بهجت ، مکارم و سیستانی.
دلیلهای باورمندان به واجب شدن کارهای عبادی و اجتماعی پس از پدید آمدن حیض:
۱. آیه، در بیان بلوغ، سن را مطرح نکرده است و اگر سن نشانه بود، باید ذکر میشد زیرا واپس انداختن بیان از وقت نیاز، نکوهیده و نادرست است.
۲. آیه (نساءکم حرث لکم) مفید این معناست که تا وقتی بهطور طبیعی شایستگی تولید فرزند در زنان نباشد، شایستگی ازدواج ندارند.
۳. از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایتی در مورد سن نداریم و به دلیل نکوهیدگی واپس انداختن بیان از وقت نیاز، اگر سن بلوغ تشریع دینی بود، باید در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بیان میشد.
۴. روایات بسیاری زمان حیض را به عنوان زمان واجب شدن پارهای از تکالیف مطرح کردهاند.
۵. روایاتی بلوغ را درپارهای از تکالیف مطرح کردهاند.
۶. روایاتی احتلام را به میان آوردهاند.
۷. در روایات، سنهای گوناگونی بیان شده است: ۹، ۱۰ و ۱۳ پس ملاک، حیض است که نسبت به افراد گوناگون، فرق میکند.
۸. قید (ذلک انها تحیض) در روایت دوم از احادیث نُه سال، نشانه این است که ملاک حیض است و نه سن.
۹. قید (اذا تزوجت و دخل بها و لها تسع سنین) نشانه بر این است که در ۹ سال در
حقیقت رشد جسمانی جهت ازدواج موردنظر بوده که با حیض این رشد اثبات میگردد.
۱۰. تردید در روشن کردن سن درروایت امام باقر (علیه
السلام) (
حدیث ۷ از روایات ۹ سال) نشانگر آن است که سن، از روی تعبد مطرح نیست: (لایدخل الجاریة حتی یأتی لها تسع سنین او عشرة سنین).
۱۱. در روایاتی که روایی تصرف در
مال ، بر سن خاصی مترتب شده، به بیان روشن آیات، روایات و فتاوای فقها، برای تصرفات مالی، افزون بر
بلوغ ، رشد نیز لازم است، پس سن در شرایطی فرض شده که کودک رشید شده است.
۱۲. درموثقه عمار ساباطی (حدیث ۸ از روایات زمان وقوع حیض) برخلاف پرسشِ پرسش کننده، امام (علیه
السلام) میفرماید: (وکذا الجاریة علیها الحج اذا طمثت).
۱۳ ـ بلوغ امری تکوینی است، پس اماره آن هم باید امری تکوینی باشد که عادت ماهیانه است. این مطلب با بیانی دیگر نقل شده:
(سلوک شارع در
جعل احکام نسبت به موضوعات طبیعی خارجی، تعیین نشانه ای طبیعی است).
و نیز بیان داشتهاند:
(در مسأله بلوغ، شارع نشانههای طبیعی، چون احتلام و رویش
مو را مطرح کرده، پس این امر که حیض، نشانه بلوغ باشد، چندان بعید نیست).
۱۴. نشانه بلوغ باید دائمیباشد، یا غالبی و روایات نُه سال با واقعیت خارجی برابری ندارد.
۱۵. ازدواج امری تعبدی نیست، زیرا پیش از نُه سال هم برای ولی مشروع بوده است. ازدواج به عنوان امری طبیعی و خارجی به معنای آمادگی جسمی برای ازدواج مطرح شده، پس نُه سال نشانه حصول این آمادگی؛ یعنی بلوغ میباشد و اصل، بلوغ میباشد نه
سن .
۱۶. از مستندات باورمندان به نُه سال، شهرت است که در
شهرت باید توجه داشت، به دلیل روایات معارض، روی گرداندن از مشهور زشت و نکوهیده نیست.
۱۷. بعد از تعارض و تعادل یا تساقط دو دسته روایات،
مرجع کتاب و
سنت میشود که قاعدگی و بلوغ نکاح را میزان بلوغ معرفی کردهاند.
۱۸.
علمای شیعه پانزده سال را برای پسر و نُه سال را برای دختر نمایانگر بلوغ دانستهاند. در
قانون مدنی جمهوری
اسلامی ایران نیز، همین مطلب آمده است و این براساس پارهای از احادیث است، ولی ما از راه قانون تحول
اجتهاد ، با تحول زمان و شرایط ویژگیهای موضوعات میتوانیم بگوییم: حاصل شدن بلوغ در نُه سالگی برای دختران در زمان صدور روایات بود، نه دخترانی که در این زمان هستند؛ زیرا دختران در روزگار معصومان به نشانههای بلوغ، که حیض و حمل باشد، در نُه سالگی دست مییافتند و بیشتر آنان در سن یاد شده عادت ماهانه میشدند، پس میتوانیم بگوییم نُه سالگی برای حاصل شدن بلوغ آنها موضوعیت ندارد، بلکه طریقیت دارد. در آن زمان که نُه سال گفته شده، از باب تعیین مصداق بوده است. پس معیار ومیزان برای پیدایش بلوغ، عادت ماهانه است، نه نُه سالگی.
۱۹. بسیاری بر این باورند: علت آنکه در روایات نُه سالگی زمان بلوغ
اعلام شده، آن است که در عربستان هوا
گرم بوده و در مناطق گرمسیر بلوغ جنسی زودتر واقع میشود.
۲۰. لازمه پذیرش نُه سال، کنار گذاردن بسیاری از روایات است که در آن حیض بیان شده است.
۱. بیش از بیست روایت که سند پارهای صحیحه و پارهای گمان به درستی آنها میرود، دلالت دارند که دختران از نُه سالگی باید به عبادت بپردازند و مسؤول کارهایی که انجام میدهند خواهند بود و قانون بر آنان جاری میشود.
۲. شهرت؛ با توجه به این امر که مسأله مورد نیاز همگان بوده و مسلمانان در امر ازدواج، طلاق، داد وستد،
ارث و… پی گیر سن بلوغ دختران بودهاند، پس بیگمان از امام (علیه
السلام) زیاد پرسش میشده و امام جواب میفرموده؛ از این روی، قول مشهور، برابر نظر معصوم بوده است و نمیتوان پذیرفت معصومان (علیه
السلام) در پاسخ پرسشهای مکرر شیعیان، ۱۳ سال یا زمان پدید آمدن حیض را هنگام واجب شدن کارهای عبادی بیان کردهاند، ولی فقها همگی رأی به خلاف آن دادهاند.
۳. در صورت ناسازگاری روایات، برابر امرِ: (خذ بما اشتهر بین اصحابک) میبایست عمل کرد.
۴. شماری ۹ سالگی را سن بلوغ دختران و زمان واجب شدن کارهای عبادی). دانستهاند و بر آن، ادعای اجماع کردهاند، مانند: ابن ادریس در سرائر، صاحب
جواهر ، شیخ طوسی و ابن زهره.
۵. ما
علم اجمالی به یکی از دو حجت داریم:
الف. یا اجماع فقها، بدون استناد به روایات
تحقق یافته (اجماع بر ۹ سال و یا دست کم اجماع بر اینکه ۱۳ سالگی سن بلوغ نیست یا اجماع بر جدا نبودن تکلیفها) و خود به عنوان دلیلِ کاشف و مستقل
حجت است.
ب. یا روایات، مورد استناد فقها بوده که شهرت استنادیه، سبب قوت اسناد روایات میگردد.
۶. دلیلهای تکلیفها، فراگیرند و همه انسانها را در بر میگیرند. دلیلهای دلالت کننده بر برداشته شدن قلم از کودک، کودکان را جدا کرده است. احادیث میگویند در ۹ سالگی،
یتیم و کودکی از بین میرود.
۷. روایت یزید کناسی (حدیث ۲۱ از احادیث ۹ سال) دلالت روشن بر این مطلب دارد که ۹ سال سن بلوغ دختر (در امر ازدواج و اقامه حدود) است، اگر دختر در این سن
خون حیض ندیده باشد، روایت حمران (حدیث ۱۴ از احادیث ۹ سال) نیز دلالت بر جایز بودن آمیزش پس از نُه سال و پیش از پدید آمدن حیض میکند پس در این دو روایت، به روشنی بیان شده که سن مطرح است، اگر چه دختر خون ندیده باشد.
باورمندان به بلوغ دختر در ۹ سالگی، رأی افرادی را که دختران را از زمان پدید آمدن حیض مورد خطاب شارع میدانند و بر آنان واجب میدانند که به دستورهای او گردن نهند، قبول ندارند و دلیلهایی برای این نظر بیان میدارند:
۱. زمان واجب شدن انجام دستورهای خداوند بر افراد، یک زمان است و نمیتوان بین زمان انجام دستورها، جدایی انداخت و هر دستوری را در زمان خاصی لازم دانست. این مطلب برابر اجماع فقها بوده و هیچیک از پیشینیان باورمند به جدایی نشده است.
لسان روایات نیز مؤید این مطلب است و عنوان نوشته شدن حسنات و سیئات، یا ذهاب یتم یا وجوب فرائض در روایات، برای یک زمان، مطرح شده است؛ از این روی، تمامی دستورهای فردی و اجتماعی را در بر میگیرند. عنوانهایی چون: جایز بودن آمیزش و واجب بودن شماری از کارهای عبادی و اجرای
حد در یک زمان نیز جهت تأکید بر همان عنوانهای کلی است.
۲. در صورتی که سن را برداریم و زمان حیض را زمان واجب بودن دستورهای شارع بدانیم، مواردی که دختران هرگز حیض نمیشوند، آیا هرگز دستوری بر عهده ندارند؟
۳. در صورت واجب بودن انجام دستورها، در زمان وقوع حیض، آیا مواردی که دختران بلوغ دیررس دارند و کم هم نیست، دختر در سن بالا، مانند: ۱۶ یا ۱۷ سالگی مکلف میگردد؟
۴. به نظر میرسد حکم به اجرای حد بر دختر ۱۰ ساله ای که حیض شده و حکم به اجرا نکردن حد بر دختر ۱۶ سالهای که هنوز حیض نشده است، درست نباشد.
۵. در صورت حذف سن و واجب بودن انجام دستورها هنگام وقوع حیض، در قانونهای اجتماعی، بویژه در قانونهای جزایی، جامعه، دچار گرفتاریهای فراوان خواهد شد؛ زیرا راه آگاه شدن از حیض شخصی که قرار است بر اوحکم جاری شود، خود اوست و بیگمان هنگام حکم به اجرای حدود یا قصاص یا دیات، منکر حیض خود خواهند شد و ثابت کردن آن به وسیله دیگران بسیار مشکل است.
به دلیل گرفتاریهای موجود در حذف سن، دیده میشود در قانونهای همه کشورها، سن خاص در مباحث قانون جزا،
حقوق مدنی و داد و ستدها مطرح شده است. سن امری است که ثابت کردن آن برای دیگران، بسیار آسان است.
عقیدهمندان به نُه سال در پاسخ دلیلهای گروهی که وقوع حیض را مطرح میکنند، به ترتیب دلیلهای وارده چنین میگویند:
۱. اگر در آیات سنی برای بلوغ مطرح نشده است، دلیل بر مدعای مورد نظر نیست، چه بسا مسائلی که تمامی مسلمانان اتفاق بر وجوب آن دارند و از مسائل روشن و بی خدشه فقهی است، ولی در آیات قرآن برخلاف اینکه زمان حاجت آنان بوده، ذکری به میان نیامده است و بیان مطلب به عهده پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) واگذار شده است؛ از این روی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با
گفتار یا عمل خویش، آن موضوع را برای مسلمانان روشن میفرمود. اگر در قرآن بارها امر به
اقامه نماز شده است، آیا چگونگی گزاردن آن در اوقات پنجگانه نیز بیان شده؟ بیگمان عصر نزول
آیات قرآن ، زمان حاجت به بیانِ چگونگی ادای
نماز بوده است. مسلمانان نیز هرگز تردیدی در سه رکعتی بودن نماز مغرب یا دو رکعت بودن نماز صبح نداشته و ندارند؛ چرا که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) این امر و امور بسیار دیگری را در عمل و گفتار برای مسلمانان روشن فرموده است.
۲. استثنا به آیه (نساءکم حرث لکم) نیز در اثبات مدعا فایدهای نخواهد داشت. آیه در مقام بیان مطلبی دیگر است و زمان روایی ازدواج را بیان نمیکند. برابر مدعای این گوینده، زمانی که زنان
یائسه شده و دیگر تخمک گذاری نداشته و در نتیجه شایستگی تولید فرزند ندارند، همگی باید طلاق داده شوند یا ازدواج آنان
فسخ گردد! آیا چنین ادعایی را میتوان پذیرفت؟ افزون بر این، روایات بسیاری، نفی کننده ادعای گوینده در تفسیر آیه شریفهاند.
۳. این مطلب که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایتی در مورد سن نداریم نیز، دلیل بر ادعای یاد شده نیست. با گذری اندک بر تاریخ تدوین و نیز نقل حدیث و با توجه به بازداری از نگارش احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در سالیان مدید، روشن میگردد که در موارد بسیاری، بر خلاف آنکه مسائلی مورد نیاز مسلمانان بوده، حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دست ما نرسیده است و همگان باور دارند: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایات بسیاریاز بین رفته است. آنچه که ائمه (علیه
السلام) بیان میفرمودهاند نیز، در
حقیقت، چیزی جز احیای
سنت نبوی نبوده است. هیچ یک از امامان معصوم (علیه
السلام) بر آن نبوده که شریعتی جدید پدید آورد و تنها
شریعت محمدی را روشن میفرمودهاند.
از این روی، بیش از بیست روایت از امامان (علیه
السلام) که سن ۹ سال را مطرح میکند، در
تفسیر همان شریعت رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله) آمده است.
شیعه به دلیل دیدگاه کلامی خویش درباره
علم و
عصمت ائمه (صلیاللهعلیهوآله) و جایگاه
امامت و وظیفه
امت نسبت به امام، هرگز در قوانین، به
کتاب خدا و کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که در دسترس باقیمانده بسنده نمیکند؛ از این روی مستند بیشتر احکام فقهی روایات وارده از امام باقر و امام صادق (علیه
السلام) است که در عصری میزیستند که امکان روشن گری
اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآله) وجود داشته است. اگر بنابر آن باشد که روایات این دو امام، اگر توسط امامان پیش از ایشان به دست ما نرسیده قابل عمل نباشد، میبایست قائل به تعطیل بیشتر
احکام فقهی شد.
۴. هر چند روایاتی زمان حیض را در انجام دستورهای شرعی مطرح کرده، ولی باید توجه داشت که:
الف. در مجموعه این روایات، تنها زمان واجب بودن روزه، حجاب و پوشش و حج بستگی به حیض دارد و درحدیثی نیز حدّ بر دختری که دست به دزدی زده و هنوز حیض نمیشده اجرا نگردیده، ولی دیگر کارهای شرعی و انجام دیگر دستورها، بستگی به حیض شدن دخترندارند و در بین فقهای پیشین نیز، اجماع بر جدا نبودن زمان
واجب شدن دستورهای شرعی بوده است. از طرفی در روایات نُه سال نیز، بارها زمان وجوب همه تکلیفها (با عنوان زمان نوشته شدن خوبیها و بدیها و زمان پایان پذیرفتن کودکی، حد بلوغ دختر، زمان واجب شدن دستورهای شرعی) نُه سالگی دختر مطرح شده است.
ب. قرینه (ذلک انها تحیض لتسع سنین)، در حدیث ۲ از احادیث نُه سال، بیان میدارد که دستورهای شرعی برای دختر از نُه سالگی واجب میشود و نُه سالگی زمان امکان حیض است احادیث دیگری نیز بیان میداشت: نُه سالگی سنّ امکان حیض است و پیش از آن (
سن من تحیض) (سن امکان حیض) نیست و این همان مطلبی است که امروزه نیز متخصصان
علم پزشکی بیان میدارند: زمان حیض دختر در
جهان (و نه در منطقه خاص جغرافیایی) از نُه سالگی تا ۱۶ سالگی است و اگر پیش از نُه سالگی چنین پدیدهای رُخ داد، به معنای بلوغ زودرس است و از نظر
علم پزشکی به منزله نوعی بیماری است.
ج. روایاتی نیز به روشنی دلالت بر این امر داشت که در برخی تکلیفها، سن ۹
سال ملاک است، حتی اگر دختر حیض نشده باشد.
۵. مراد از روایاتی که بلوغ را در پارهای از تکلیفها مطرح میکنند، به نشانه روایات دیگر مشخص میگردد. در روایت، به روشنی حد بلوغ دختر ۹ سال مطرح شده است.
۶. همان گونه که بیان شد به نظر میرسد به دلیل احتلام در دختران و نیز به دلیل رویارویی که بین حیض و احتلام در متن پارهای از روایات
بحث احتلام آمده، مراد از حُلم در روایات، احتلام در پسران باشد. افزون بر آن، بحثی وجود دارد که آیا احتلام در دختران پیش از ازدواج واقع میشود یا خیر و اگر واقع میشود، چگونه است؟
۷. شماری گوناگون بیان شدن سن (۹، ۱۰، ۱۳) در روایات را دلیل بر مدعای خود گرفتهاند:
الف. اگر ملاک حیض بود، چرا
سن مطرح شده است؟
ب. مگر امامان (علیه
السلام)
عالم به تغییر زمان حیض در مکانها و زمانهای گوناگون و… نبودند؟ چرا در پاسخ در همه موارد، نمیفرمودند: (اذا حاضت) و با توجه به اینکه میدانستند، کلام ایشان برای همه شیعیان در همه عصرها حجت به شمار میآید، چرا سن خاص را مطرح کردهاند؟ این مسأله امری روشن است که حتی در بین دختران یک شهر و یک فامیل، زمان پدیداری حیض، گوناگون است. و مردان عادی با
علم معمولی خویش، این نکته را میدانند، چه رسد به امام
معصوم .
۸. شماری قید (ذلک انها تحیض لتسع سنین) را
قرینه بر این مسأله گرفتهاند که حیض، ملاک است، نه سن. به نظر میرسد: این استدلال منطقی نباشد؛ زیرا مراد از این روایت این است که نُه سالگی زمانی است که امکان پدید آمدن حیض وجود دارد؛ از این روی از همان زمان که امکان حیض شدن دختر وجود دارد، میبایست دختران به دستورهای شرعی، جامه عمل پوشند. روایت امام صادق (علیه
السلام) : (اذا کمل لها تسع سنین امکن حیضها).
و نیز حدیث ۱۰ از احادیث نُه سال: (ما لم تبلغ تسع سنین فانها لاتحیض و مثلها لاتحیض) این مطلب را تأیید میکنند.
۹. قید (اذا تزوجت و دخل لها تسع سنین) نیز قرینه بر مدعا نیست؛ زیرا ده روایت از احادیث نُه سال، زمان روا بودن آمیزش را نُه سال بیان کرده است. پس در خود روایات مراد از (اذا تزوجت و دخل بها) روشن شده که نُه سالگی است.
۱۰. تردید در روشن ساختن سن نیز تأیید سخن نیست. صاحب جواهر مینویسد:
تردید از راوی است
و صاحب وسائل نیز زیادی را به شیخ طوسی نسبت داده است.
۱۱. این که در پارهای از روایات جایز بودن دست یازی بر مال، بر سن خاص مترتب شده، حال آنکه بیگمان رشد نیز لازم است، ثابت نمیکند که سن در شرایطی فرض شده که کودک رشید گردیده است؛ زیرا در این احادیث یکی از شرایط تصرف مالی که بلوغ سنی باشد، ذکر شده و در دیگر روایتها شرطهای دیگر بیان شده است.
۱۲. شماری میگویند: برای موضوع خارجی طبیعی، مانند: بلوغ، باید نشانه طبیعی وجود داشته باشد.
در جواب گفتهاند: با توجه به اینکه در روایات بسیاری، سن خاص مطرح شده، روشن میگردد که واجب بودن تکلیف بستگی به بلوغ جنسی ندارد (تا نشانه آن هم تکوینی باشد) و باید توجه داشت که واژه بلوغ در کلام فقها، به معنای ابتدای زمان واجب شدن انجام دستورهای شرعی است، حال آنکه واژه بلوغ در
کلام پزشکان و… به معنای زمان ظهور علائم ثانویه جنسی است. در
حقیقت، این لفظ با دو معنای گوناگون به کار میرود. اگر در روایات بیان شده بود که
نماز بر دختر بالغ واجب میشود، میتوان گفت: بلوغ دختر را باید از راه حیض یا… بازشناخت، ولی در روایات از ابتدا، واجب شدن انجام دستورهای شرعی بر دختر در سن خاص مطرح شده است. افزون بر این، به طور معمول، واژه بلوغ در روایات به معنای بلوغ جنسی به کار نمیرفته، بلکه به معنای رسیدن به مرز واجب شدن انجام دستورهای شرعی مطرح میشده، از جمله در روایت اول که آمده: (حد بلوغ المرأة تسع سنین) در روایاتی که آمده: (پایان کودکی دختر ۹ سال است) نیز، به همین مطلب اشاره شده است.
این نکته درخور توجه است: بلوغ در روایات، به معنای رسیدن است و نشانهای که پدیدار میشده، میرسانده که مراد از بلوغ، بلوغ چه امری است. در مثل، بلوغ نکاح رسیدن به حد ازدواج یا بلوغ حلم به معنای رسیدن به حد احتلام یا… است.
۱۳. در طرح این امر که نشانه بلوغ باید همیشگی یا غالبی باشد، باید گفت: با توجه به مطالب یاد شده در بالا نمیتوان ادعا کرد روایات ۹ سال، چون با واقعیت خارجی برابری ندارند، درخور پذیرش نیستند، بویژه اگر بلوغ جنسی نیز، مدنظر باشد، نُه
سال بهطور کامل درخور پذیرش هستند، نه از جهت همیشگی، یا غالبی بودن نشانه بلوغ، بلکه از جهت ابتدای زمان امکان بلوغ جنسی.
۱۴. در جواب دلیل پانزدهم اشاره به روایاتی میشود که تزویج به معنای آمیزش مطرح شده و نه عقد نکاح و روشن است که هر چند عقد نکاح پیش از نُه سال نیز جایز است، ولی آمیزش از نُه سال به بعد رواست.
۱۵. به نظر میرسد اصلیترین موضوع درخور بحث نحوه برخورد با روایات است. باورمندان به نُه سال بین روایات جمع کردهاند بدین گونه: سن واجب شدن دستورها و آیینهای شرعی، نُه سال است که در همین زمان، حیض نیز امکان دارد پدید آید. روایات ده سال نیز، به معنای پایان نُه سال و شروع ده سالگی است.
آنان تنها روایات ۱۳ سال را نپذیرفتهاند به این دلیل که:
الف. ضعف در سند وجود دارد، به دلیل وجود عمار ساباطی در
سلسله روات این حدیث که روایات نادر در
فقه دارد
و نیز احمدبن که فطحی مذهب بوده است.
ب. در این روایات سن واجب شدن انجام دستورهای شرعی برای پسران ۱۳ سال یاد شده که مخالف اجماع همه فقیهان شیعه و نیز همه مسلمانان است.
ج. در این احادیث سن واجب شدن انجام دستورها و آیینهای شرعی برای دختران و پسران یکسان یاد شده که مخالف اجماع فقیهان است.
د. در تعارض بین روایات ۹ و ۱۳، روایت ۱۳ سال نادر است و امام صادق (علیه
السلام) به عمربن حنظله فرمودند:
(ویترک الشاذ الذی لیس بمشهور عند اصحابک).
این گروه شهرت را نیز، برتری دهند و تأیید کننده نظر خویش دانستهاند. (دلیلهای ۳ و ۵ یاد شده در نُه سال).
باورمندان به واجب بودن انجام دستورهای شرعی از زمان وقوع حیض، بین روایات بدین گونه جمع کردهاند: در روایاتی که سن مطرح شده سن موضوعیت ندارد، بلکه طریقیت دارد؛ بنابراین، یک گروه، احادیث را ناسازگار نیافته و گروه دیگر در هنگام ناسازگاری روایات، برتری دهندهای یافتهاند؛ از این روی، هیچ یک به ساقط شدن این دو گروه از روایات نظر ندادهاند.
۱۶ و ۱۷. آنان که بیان سن نُه را در کلام معصوم به دلیل بلوغ دختران در آن زمان و در
عربستان میدانند، لازم است به نکاتی چند توجه کنند:
الف. ائمه (علیه
السلام)
علم به تغییر زمان حیض دختران درهمان عصر به نسبت مکانها و شرایط مختلف داشتهاند. بسیاری از پرسش کنندگان از امام صادق یا امام باقر (علیهما
السلام) در همان
عصر نیز اهل
خراسان ، ری،
قم و… بوده اندکه منطقه آنها از منطقههای گرمسیر به شمار نمیآمدهاند.
ب. با توجه با اینکه عوامل چندی چون نوع تغذیه، بهداشت، ارث و… در زمان پدیدآمدن حیض تأثیر دارند. بیگمان امام (علیه
السلام) به دلیل اینکه فرد اهل عربستان است، سن ۹ سال را مطرح نمیکند؛ چرا که یقین دارد دختران عربستان نیز در سنهای گوناگونی حیض میشوند. روایاتِ (فی سن من تحیض) نیز بیانگر
علم امام (علیه
السلام) است که شماری از دختران در سنی که باید حائض شوند قرار گرفتهاند، ولی هنوز خون حیض ندیدهاند.
ج. آماری که از زمان حیض سه نسل پشت سر هم (مادربزرگها، مادرها، دخترها) در ایران گرفته شده نشان داده است که با گذشت زمان، زمان حیض دختران پایینتر میآید، نه اینکه بالاتر رود. در کشورهای اروپایی نیز، بعضی پژوهشگران ابراز داشتهاند: در چند دهه اخیر هر ده سال دخترها حدود ۳ تا ۴ ماه زودتر از سنهایی که پیش از این بالغ میشد ند، به بلوغ میرسند؛ زیرا همیشه چگونگی تغذیه افراد و بهداشت آنان رو به بهبود بوده است و نیز عوامل محرک جنسی از قبیل
عکس ، کتاب، فیلم و… بیشتر شده است. حال باید گفت: به چه دلیل میتوان ثابت کرد که در عصر ائمه (علیه
السلام) همه، یا بیشتر دختران در نُه سالگی حیض میشدهاند و اکنون در سنهای بالاتر؟
۱. شماری از نویسندگان در شمارش سن مباحثی را مطرح کرده و در اینکه آیا سن براساس ماههای قمری بوده یا شمسی و چگونه به شمارش میآمده، تردیدهای بسیار روا داشتهاند و در پایان نتیجه گرفتهاند: چه بسا نُه سال آن موقع ۱۳ سال بوده است و آنچه امروز با عنوان نُه سال تمام قمری مطرح میگردد ساخته دست فقیهان است!
صاحب جواهر، برای شمارش سن براساس ماههای قمری نوشته است: این امر معهود در
شرع و معروف نزد عرب بوده است. معصوم (علیه
السلام) نیز برابر عرف رایج آن
عصر سال و
ماه را مطرح میکرده و بنای وضع شمارش نجومی جدیدی را نداشته است. در آیات قرآن نیز اشاراتی به شمارش سال براساس ماههای قمری شده است، از جمله:
(هو الذی جعل الشمس ضیاءً والقمر نوراً وقدره منازل لتعلموا عدد السنین والحساب) و یا (یسئلونک عن الاهلة قل هی مواقیت للناس والحج).
۲. شماری گویند:
روزه گرفتن در نُه سالگی برای دختر زیانآور است.
در جواب به این گروه باید گفت: سالیان سال دختران این مرز و بوم از نُه سالگی روزه گرفتهاند و زیانی هم بر آنان وارد نیامده است.
حال اگر موردی پیش آید که دختری بیماری یا ضعف جسمانی داشته باشد و روزه به وی زیان برساند، شارع مقدس خودبه چنین دختری اجازه روزه گرفتن نداده است. روایاتی که توان جسمانی را شرط واجب بودن روزه بیان میکند، به همین مطلب اشاره دارند. افزون بر آن
قاعده کلی لاضرر در این گونه موارد بر دلیل واجب بودن روزه حاکم میگردد و چنین دختری، بنا به دستور شارع مقدس، نباید روزه بگیرد.
چون روایات، سن ۹، ۱۰و ۱۳ سال را مطرح کردهاند و شک در واجب بودن انجام دستورهای شرعی داریم، از این روی، بنابر اصل
برائت یا
استصحاب ، میگوییم: تا پیش از ۱۳ سال، دختر مکلف نگردیده است.
در جواب به این دلیل به ضعف در سند روایت، یکسانی زمان تکلیف دختر و پسر که مخالف اجماع فقیهان است و حکم به واجب بودن انجام دستورهای شرعی در ۱۳ سالگی، که مخالف
اجماع پیشینیان است، اشاره کردهاند.
چند سالی است که قانون سن ازدواج دختران از ۹ سالگی به بعد، در مقالهها و سخنرانیها مورد
انتقاد قرار میگیرد. گاه در این مطلب که دختر در نُه سالگی مکلف میشود خدشه وارد میشود و گاهی به مسأله سن قانونی ازدواج دختران در نُه سالگی. در این میان، نمیتوان فشارهای بینالمللی بر قانونهای داخلی پارهای کشورها، از جمله ایران را نادیده گرفت. تلاش گستردهای برای همسان کردن قانونهای داخلی کشورها، با مصوبات سازمان ملل، که بیشتر توسط کشورهای غربی تدوین گردیده و سپس تصویب گردیده، وجود دارد. اینان اصرار بر تغییر قانون سن ازدواج سازوار با قانونهای
سازمان ملل متحد دارند.
در مصوبات سازمان ملل، تأکید بر ممنوع بودن ازدواج کودکان است و کودک نیز به هر فردی که کم تر از هجده سال دارد، اطلاق میشود.
در کنفراس جهانی زن در پکن، در سال ۱۳۷۴؛ یکی از دستورالعملهایی که در (سند عمل) برای همه مردم جهان صادر شد عبارت بود از:
ـ تأکید بر تدوین قانونها و آیینهایی که بهطور دقیق، دست کم سن ازدواج و هماهنگی برای ازدواج را تعیین کند.
در
سند کنفرانس بیان شده است: به حکم ماده ۲۹۷ هر چه زودتر و تا پایان سال ۱۹۹۵ دولتها باید با رایزنی با سازمانهای مربوط و سازمانهای غیر دولتی اجرای هدفهای سند کنفرانس را شروع کنند.
در بند ۳۰۵ آمده است: سند باید با اقدام کلیه سازمانها و ارگانهای نظم سازمان ملل در دوره بین ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰ اجرا شود.
در پایان کنفرانس، دبیر کل سازمان ملل در پیام پایانی خود گفت: سازمان ملل مسؤول اجرای مصوبات پکن و سند نهایی آن است و باید اجرا شود.
یکی از اموری که سند کنفرانس پکن تأکید فراوان بر آن دارد؛ پیوستن بیقید و شرط دولتها به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان است که دولتها وقتی آن را به تصویب رساندند، برایشان حکم قانون دارد و باید آن را اجرا کنند.
در بخش چهارم ماده پانزدهم کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان آمده است:
(نامزدى و ازدواج كودك هيچ اثر قانونى ندارد و كليه اقدامات ضرورى، از جمله وضع قانون براى تعيين حداقل سن ازدواج و اجبارى كردن ثبت ازدواج در دفاتر رسمى مىبايست، به عمل آيد).
مقصود از کودک در قوانین بینالمللی افراد زیر ۱۸ سال است. کنوانسیون
حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ میلادی در ۵۴ ماده تدوین شد و در سال ۱۹۹۰ به مرحله اجرا در آمد و ایران نیز در سال ۱۳۷۳شمسی آن را پذیرفته و مجلس شورای
اسلامی آن را به صورت مشروط تصویب کرده، یکی از این مجموعه قوانین چنین است. در
ماده یک این کنوانسیون آمده:
ماده ۱. تعریف کودک: کسی که کمتر از هجده سال داشته باشد.
هر کشور که پیمان
حقوق کودک را بپذیرد باید به اجرای آن گردن نهند و پس از دو سال از پذیرش آن، باید گزارشی از وضعیت کودکان آن کشور و چگونگی اجرای پیمان
حقوق کودک را به کمیته بینالمللی پیمان
حقوق کودک ارائه دهد. از جمله خلاصه عملکرد کشورها از سال ۱۹۹۰ تا پایان سال ۱۹۹۶ که به سازمان ملل ارائه شده است، تدوین قانونهای جدید یا اصلاح قانونهای قبلی در پیوند با پیمان
حقوق کودک، در سی و پنج کشور است که در زمره این قوانین قانون، سن بلوغ است.
در چند سال اخیر در ایران، سمینارهای گوناگونی که برگزار شده است، به مواد قانون مدنی در ارتباط با سن ازدواج خرده گیریهایی شده و در این سمینارها، خواستار بالا رفتن سن ازدواج دختران تا ۱۵ یا ۱۸ سالگی شدهاند، به نمونههایی از این سمینارها اشاره میشود:
۱. در تیر ماه ۱۳۷۵ کارگاه مشورتی بررسی
سلامت دختران نوجوان و جوان به همت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برگزار شد.
در این کارگاه، یکی از گزارههایی که با عنوان مشکلات دختران نوجوان مطرح شد، عبارت است از قانونی بودن ازدواج دختران در سن بلوغ (۹ سال تمام قمرى = ۸ سال و ۸ ماه و ۲۷ روز شمسى) و عنوان دیگر:
ـ ازدواج در سنهای پایین و پیش از رسیدن به بلوغ اجتماعی.
در نهایت، در این سمینار، در بخشی از استراتژیها جلب حمایت مراجع سیاستگذاری و قانونگذاری مطرح گردید، تا در زمینه بازنگری قانون مدنی، تعیین سن مناسب ازدواج و باروری، قضاوت کارشناسی در مورد مباحث سن تکلیف و ازدواج، بر داشتن بازدارندههای موجود در بهداشت باروری نوجوانان (مواد قانونى ۱۰۴۱ و ۱۱۶۹) تلاش ورزند.
۲. سمینار (
حقوق کودک) در آبان ۱۳۷۶ توسط انجمن ملی حمایت از
حقوق کودکان در ایران با همکاری یونیسف برگزار شد، در پایان این سمینار موادی تصویب شد و خواهان اجرای آن شدند. نخستین ماده آن عبارت است از:
افزایش سن بلوغ بر مبنای ماده اول کنوانسیون
حقوق کودک
خالی از لطف نیست که به چند ماده دیگر از مصوبات این سمینار اشاره شود:
۹. تدریس
حقوق کودک بر مبنای اصول مندرج در کنوانسیون
حقوق کودک در دانشکدههای
حقوق و دورههای کارآموزی
قضاوت و
وکالت .
۱۰. آموزش
حقوق کودک بر مبنای اصول پذیرفته شده در کنوانسیون
حقوق کودک به عموم مردم، بویژه اولیا و مربیان،
معلمان و کودکان.
۱۱. اشاعه کنوانسیون
حقوق کودک از طریق رسانههای گروهی.
۳. انجمن همبستگی زنان طی سه دوره سمینار، زیر عنوان: مروری بر
حقوق زنان در قانون مدنی ایران در اواخر سال ۷۶ و ابتدای سال ۷۷ برخی مواد قانون مدنی را مورد انتقاد قرار داد و سپس با انتشار بیانیهای خواستار تغییر برخی از قانونهای مربوط به زنان در قانون مدنی شد. در این بیانیه با اشاره به پارهای از مواد مانند ماده ۱۰۴۱ و ۱۲۱۰ قانون مدنی که مربوط به سن ازدواج دختران است، به روشنی بیان شده است: هرکس دارای ۱۸ سال تمام نباشد در حکم غیررشد است.
انجمن همبستگی زنان پیشنهادهای اصلاحی خود را در قانون مدنی در اردیبهشت ۱۳۷۶ به دفتر ریاست جمهوری، جهت بررسی در هیأت دولت ارائه داد. افزون بر این موارد، در سمینارهای دیگری نیز سن ازدواج در قانون مدنی مورد انتقاد قرار گرفته و خواستار تغییر در این ماده قانونی شدهاند، مانند: کارگاه آموزشی، مشورتی
سلامت بلوغ دختران در دی ماه ۱۳۷۵ و…
در مجلّهها و روزنامهها نیز، بارهای بار، به این ماده قانونی اشکال واردشده و خواستار تغییر این ماده قانونی شدهاند.
البته نکته بسیار جالب توجه اینکه در پیشنهاد برای تغییر این قانون، به آیات و روایات اشاره میگردد و نیز فتوای فقهی آیة الله صانعی، سن ۱۳ سال، بسیار مطرح میگردد. ولی نتیجه نهایی از این مباحث پیشنهاد تغییر قانون از ۹ به ۱۵ یا ۱۸ سالگی است، که هیچ آیه و روایتی به آن اشاره ندارد.
در مجامع بینالمللی، ایرانیان شرکت کننده، درباره سن ازدواج، مورد انتقاد قرار میگیرند. یکی از خواهران مسؤول ایرانی که دراجلاس کمیسیون
مقام زن در سال ۷۷، شرکت میکند و در پاسخ خبرنگار زن روز که میپرسد:
میگوید:
(آنها سن بلوغ نمیگویند؛ زیرا تکلیف و
عبادت برای ما مهم است. آنها به سن ازدواج اشاره میکنند که قطعنامهای هم بود و بنده مجبور شدم توضیح دهم که ما انواع بلوغ داریم: بلوغ سیاسی، بلوغ عبادت، بلوغ ازدواج، بلوغ اجتماعی و تفاوت هر یک را بیان کردم. در عین حال آنها بر سن ۱۸ سال تصریح کردند. در آنجا گفته شد: هر کس زیر ۱۸ سال سن دارد کودک نامیده میشود. این موضوع هم با تلاش کارشناسان به این شکل تغییر کرد که با استناد به سند پکن که سن روشنی قید نکرده عمل شود. اما درباره بلوغ و سن ازدواج، با استناد به سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری که فرمودند: تأکید میکنم بر مسئله ازدواج، در برخی شهرها که دختران را در سن پایین و خلاف میلشان وادار به ازدواج میکنند و دستور فرموده بودند که قوانین مانع این کارها بشود، سخن گفتم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. آنها میدیدند که جمهوری
اسلامی ایران، با ازدواج تحمیلی در سن پایین و ازدواج زودرس مخالف است و در آنجا آماری ارائه کردیم که این حداقل
سن در قانون مدنی است در حالی که میانگین سن ازدواج برای زنان ۲۲ و برای مردان ۲۴ سال است).
در این اواخر، پس از سخنرانی مقام معظم رهبری (واداشتن دختران کم سن و سال به ازدواج، حرکتی در جهت تضعیف زن و نادیده گرفتن
حقوق اوست و قانون، باید با آن مقابله کند و زنان نیز، با آگاهی، هوشیاری و رشد و
معرفت خود در مقابل این گونه تعدیات بایستند).
در استان هرمزگان و نصیحت و ارشاد مردم آن استان که: دختران خود را در سن پایین، به زور شوهر ندهند، بسیاری، سخنان ایشان را حمل بر مخالفت با ازدواج در سن پایین و در نتیجه اعتراض به قانون جایز بودن ازدواج از ۹ سالگی کردند.
از این روی، شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی از دفتر ایشان درخواست توضیح بیشتر کرد و ایشان فرمود:
(نظر این جانب به اجبار بر ازدواج است که قاعدتاً در مورد سنین پایین محتملتر است و گرنه اگر اجباری درکار نباشد،
ازدواج در سن تکلیف شرعی مانع ندارد).
به هنگام
تولد ، کلیه اعضای جنسی و مراکز فعالیت این اعضا وجود دارند. هیپوتالاموس، هیپوفیز، تخمدان،
رحم ، لولهها و فرج همه
سالم و بالقوه آمادگی هیجان، انگیزش و تلاش دارند، ولی تا سالها در خواب و آرامش هستند، تا اینکه مرکزهایی در
مغز ، تکامل یافته و فرمانهای لازم را به هیپوتالاموس صادر کند. با صدور این فرمان، هیپوتالاموس سبب جنب و جوش غده هیپوفیز، و ترشح هورمونهای گونادوتروپ FSH و LH میگردد و این هورمون، به نوبه خود سبب جنب وجوش تخمدان،
رشد و تکامل تخم و بستر رحم و قاعدگی ماهانه میگردد.
اندازه تخمدانها تا پنج سالگی ثابت است، تا اینکه رشد تخمدانها برابر افزایش سن آغاز میشود. بین سالهای ۶تا ۸ سالگی، حجم کلی رحم افزایش چشمگیری پیدا میکند. با ترشح هورمونهای استروئیدی جنسی، رشد پستانها، دستگاه ژنیتال، موهای جنسی و ساختمان جسمانی، انگیخته میشود.
سن بروز دگرگونیهای بدنی دوره بلوغ، بسیار است، نخستین دگرگونی بدنی در دختران، شروع رشد پستانها (تلارک) و یا آغاز رشد موهای زهار (پوبارک) است. سن شروع تلارک و پوبارک دگرگون شونده است. ۱ ۲/۳ سال به درازا میکشد تا از شروع رشد پستانها، (منارک) (نخستین حیض یا عادت ماهیانه) ظاهر شود. منارک در پی یک سیکل بدون تخمک گذاری رخ میدهد. اما چنانچه نخستین سیکل تخمک گذاری انجام شود، امکان
حامله شدن فرد بدون بروز نخستین قاعدگی وجود خواهد داشت. به طور معمول، مراحل بلوغ در دخترها حدود ۴/۵ سال به طول میانجامد و مدتها پس از نخستین قاعدگی تخمک گذاری آغاز میگردد. از این روی، خونریزی آغازین دختران، به طور معمول به سامان نیست و بیش از ۸۰% قاعدگیهای سال اول بدون تخمک گذاری هستند، ولی ظرف ۱۸ ماه پس از منارک (نخستین قاعدگی) بیشتر سیکلهای قاعدگی با تخمک گذاری همراه میشوند. هر چند ممکن است تخمک گذاری در ۲۵% تا ۵۰% نوجوانان تا چهار سال پس از نخستین قاعدگی اتفاق بیفتد. عوامل بسیاری بر شتاب یا پس افتادن بلوغ تأثیر میگذارند. این عوامل عبارتند از: نوع تغذیه،
وراثت ، دوری یا نزدیکی به خط استوا.
در ضمن هیجانها و جنب وجوشهای شدید بدنی، کاهش محتوای چربی بدن، بیماریهای مزمن و سوء تغذیه و نیز ساکن بودن در مناطق بالا، بلوغ را واپس میاندازد. عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز در شتاب بلوغ کارگر خواهد بود.
درجهان، بلوغ در بین دختران معمولاً بین سالهای ۹ تا ۱۶ سالگی اتفاق میافتد و اگر قاعدگی پیش از نُه سال پدید آید یا پس از شانزده سال هنوز واقع نشده باشد، غیرطبیعی خواهد بود.
در
قرن گذشته در آمریکا و تمام کشورهای صنعتی، میانگین سن آشکار شدن بلوغ و
سن نخستین قاعدگی (منارک) پیوسته در حال کاهش بوده است. علت این امر را در بهبود وضعیت تغذیه و بالا رفتن سطح بهداشت عمومی و نیز دگرگونی شیوه زندگی مردم دانستهاند. به عنوان نمونه بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۶۰ در اروپای غربی، در برابر هر ده سال، ۴ ماه سن بلوغ دختران کاهش یافته است.
بلوغ، به طور معمول از شتاب رشد بدن شروع میشود و حدود یک سال پیش از قاعدگی به حداکثر میرسد. پیدایش نخستین قاعدگی آخرین مرحله بلوغ است که سرعت رشد قد، پس از آن کندتر شده و تا ۱۸ سالگی بیش از ۶ سانتی متر نخواهد بود. از این روی شایستگی رشد دختران در مراحل بعد از منارش (عادت ماهیانه) محدود میشود. رشد ناگهانی بدن به واقع بازتابی است از فرآیند فراگیرتری که دربرگیرنده افزایش توده عضلانی و رشد کم وبیش تمام اندامهای داخلی میشود. این سیرها هم به هورمون رشد و هم به استروئیدهای جنسی وابستهاند. نخستین دگرگونی در رحم، افزایش طول جسم آن است، سپس عرض و ضخامت جسم و گردن
رحم هر دو افزایش مییابد. این سیر، بین ۷ تا ۹ سالگی آغاز میشود. به طور معمول، در ۱۲ سالگی سطح مقطع رحم به cm ۲ھ۴ میرسد. با سونوگرافی میتوان دید که بدون فاصله، پیش از بروز منارک (قاعدگی) به سرعت بر ضخامت آندومتر افزوده میشود. واژن (فرج) نیز مانند رحم، بافتی است که نسبت به استروژن واکنش نشان میدهد. طی دوره بلوغ، استروژن که به تازگی بر غلظت آن افزوده شده، رشد کلی واژن و رشد بافت پوششی آن را بر میانگیزد. لبهای کوچک و بزرگ هر دو با افزایش اندازه و ضخامت به استروژن پاسخ میدهند. در همین زمان ضخامت پرده
بکارت و سوراخ آن نیز تا قطر حدود یک سانتی متر زیاد میشود.
جدول سن شروع قاعدگی در ملیتهای گوناگون
و سن شروع قاعدگی دختران دبیرستانهای
تهران در این بخش ذکر میگردد:
دبیرستانهای تهران
سن قاعدگی
۹/۹۹۹ ـ ۹
۱۰/۹۹ ـ ۱۰
۱۱/۹۹ ـ ۱۱
۱۲/۹۹ ـ ۱۲
۱۳/۹۹ ـ ۱۳
۱۴/۹۹ ـ ۱۴
۱۵/۹۹ ـ ۱۵
۱۶/۹۹ ـ ۱۶
قاعده نشد
با شروع دوره بلوغ، ترشخ غدد و هورمونها، افزون بر اثرظاهری در اندامها و بدن، اثرهایی بر روی احساس و انگیزه نوجوان میگذارد؛ از این روی روان پزشکان بر این باورند انگیزه جنسی را آندروژن خاص مانند تستسترون شعلهور میسازد که در دوره نوجوانی سطح آن بالاتر از تمام دوران زندگی است. در میانههای دوره نوجوانی، جریانهایی مربوط به سکس، تصویر
زن ، حاملگی، نقشهای کلیشهای مرد و زن، ذهن پسران و دختران نوجوان را به خود مشغول میسازد.
اواخر دوره نوجوانی نیز، دوره احساسها و هیجانهای قوی با جنس مخالف است.
افزون بر پیدایش احساسها و هیجانهای جنسی و گرایش شدید نسبت به جنس مخالف، در دوران نوجوانی، دگرگونیهای روانی دیگری نیز در نوجوان ایجاد میگرد.
روان شناسان دگرگونیهای دوران نوجوانی را چنین برشمردهاند:
• تفکر در این دوره بیشتر انتزاعی، مفهومی، منطقی و آیندهگراست. احساسها جنسی (عشق) و گرایش جنسی در این دوران شکوفا میگردد.
• دوره نوجوانی با دو مفهوم استقلال طلبی و کسب
هویت همراه است و فرد میکوشد از شخصی وابسته به فردی مستقل تبدیل گردد. بسیاری از نوجوانها آفرینندگی در خور توجهی از خود نشان میدهند.
• یکی دیگر از ویژگیهای دوران نوجوانی آشفتگی است.
با توجه به آنچه تجربههای بشری دریافته است، امکان پدید آمدن حیض (منارک) آخرین نشانه بلوغ در دختران از نُه سالگی است و این امر اختصاص به مکان خاصی ندارد. هر چند میانگین زمان پدید آمدن این پدیده در دختران فرق میکند. در بسیاری از کشورها از جمله ایران، ۱۳ سال و در برخی دیگر ۱۲ یا ۱۴ و گاه ۱۵ سال است. با پیدایش بلوغ در دختران، میل جنسی در آنان پدید میآید و شدت مییابد و این دوران پرهیجان نوجوانی دختران، برای کشورهایی که سن ازدواج را از نظر قانونی بالا بردهاند، بسیار مشکل آفرین شده است.
در این شرایط، قانونهای اجتماعی، کارآیی خود را از دست میدهند و دختران بر خلاف قانون موجود در کشور خویش (محدود بودن سن ازدواج) تن به پیوندهای خارج از حریم قانون میدهند. آمار موجود در کشورهای اروپایی و آمریکایی که نشان دهنده پیوند جنسی دختران و پسران در زیر سن ازدواج است این مطلب را تأیید میکنند.
به نمونههایی از این
آمار که
محققان آمریکایی ارائه کردهاند، اشاره میشود:
• در آمریکا در سال ۱۹۸۴، ۹۹۶۵
زایمان مربوط به دختران زیر ۱۵ سال بود (پايين تر از سن قانونى ازدواج) و این غیر از
سقط جنینهایی است که توسط دختران زیر ۱۵ سال واقع میگردد. هر ساله در آمریکا حدود ۴۰۰۰۰۰ سقط جنین در زنان کم تر از ۲۰ سال صورت میگیرد که بیشتر درنوجوانان
مجرد است.
ممنوع بودن ازدواج در بخشی از سالهای پرهیجان جنسی در آمریکا سبب عادی شدن پیوندهای جنسی خارج از کانون
خانواده در سالهای دیگر نیز شده است؛ از این روی، پژوهشگران آمریکایی میگویند:
(تخمین زده میشود در آمریکا ۷۰% زنان مجرد ۱۹ ساله و ۸۰ تا ۹۰% مردان جوان مجرد
مقاربت جنسی داشتهاند).
(آمارها نشان میدهد ده سال قبل، سن میانگین برای نخستین رابطه جنسی در آمریکا ۱۸ سال بود و تنها ۵۵% دخترها تا آن سن رابطه جنسی را تجربه کرده بودند و اکنون میانگین سن برای نخستین رابطه جنسی در دختران آمریکایی ۱۶ سالگی است (این بدین معناست که حدود نیمی از دختران آمریکایی پیش از سن قانونی ازدواج، نخستین رابطه جنسی را تجربه کردهاند) و در حال حاضر ۸۰% پسرها و ۷۰% دخترها تا ۱۹ سالگی رابطه جنسی کامل را پشت سرگذاشتهاند).
فراوانی روابط جنسی دختران و پسران در زیر سن قانونی ازدواج، کارشناسان آمریکایی را بر آن داشته است تا در برخی از قانونهای خود استثنائاتی را قائل گردند، از جمله در قانون گرفتن
رضایت نامه والدین برای
درمان :
(در اکثر ایالتهای آمریکا زیر سن ۱۸ سال را
صغر سن مینامند (فرد کم تر از ۱۸ سال کودک به شمار میآید) و قاعدتاً برای انجام جراحیها، درمان بیماریهای غیرآمیزشی دراین رده سنی، اخذ رضایت نامه از والدین ضروری است.
در پنجاه ایالت آمریکا، پزشکان میتوانند بیماریهای آمیزشی افراد صغیر را بدون اخذ رضایت نامه از والدین درمان کنند).
در ماده ۱۶ کنوانسیون
حقوق کودک، (زیر ۱۸ سال) چنین آمده است: (محافظت از خلوت کودکان: خودداری از دخالت در امور خصوصی و خانوادگی کودکان).
به نظر میرسد به دلیل امکان پدید آمدن آخرین نشانه بلوغ و وجود نیاز جنسی در دختران از نُه سالگی، بهتر است که امکان برآوردن نیاز جنسی در قالب ازدواج برای دختر از این سن فراهم آید و بدین وسیله جامعه گرفتار زیانهای فراوان رابطه جنسی خارج از محدوده خانواد نگردد و با
ثبت ازدواج قانونی دختر نیز حقی از او از بین نرود.
درباره ازدواج در سالهای پایین دشواریها و گرفتاریهایی چند مطرح گردیده که به طرح و بررسی آن میپردازیم:
الف. ازدواج در سن پایین، سبب حاملگی میشود و این حاملگی، زیانهایی بر کودک و
مادر وارد میآورد، از جمله:
کودک: احتمال افزایش مردهزایی، سقط جنین، کمبود رشد کودک داده میشود؛ زیرا بدن مادر هنوز در حال رشد است و جهت رشد خودنیاز به تغذیه مناسب دارد، در نتیجه جنین دچار کمبود مواد غذایی شده رشد کافی پیدا نمیکند و احتمال افزایش بیماریهایی چون عقب ماندگی ذهنی نیز در جنین زیاد است.
مادر:افزایش زایمان غیرطبیعی و
سزارین ، به دلیل کافی نبودن رشد لگن، که موجب ضرر به جسم مادر میشود. مادر در حال رشد است و به دلیل حاملگی و مصرف مواد غذاییِ بدن او توسط
جنین ، بدن وی دچار کمبود مواد غذایی میشود.
۱. حاملگی، پیش از تخمک گذری هرگز به وقوع نمیپیوندد و دختر در هر سنی که ازدواج کند، از زمان تخمک گذاری، امکان حمل او وجود دارد. به طور معمول، دختران چند ماه پس از پدید آمدن حیض (۶ ماه تا ۱۸ ماه) دارای تخمک میگرد ند؛ از این روی، حتی اگر دختر نُه ساله ازدواج کند، مدتی پس از پدید آمدن حیض امکان حاملگی او وجود دارد و با توجه به اینکه میانگین سن
حیض در دختران ایرانی حدود ۱۳ سالگی است، پس جوان ترین مادر، بیش از ۱۴ سال خواهد داشت، البته به جز موارد کمیابی که در ۱۰ و ۱۱ سالگی تخمک گذاری دارند.
۲. مدتها پیش از پدید آمدن حیض، اندامهای جنسی دختر شروع به رشد میکند و در زمان بروز پدیده حیض، این اندامها رشد خود را کردهاند، از این روی زمانی که امکان حاملگی و زایمان وجود دارد، به طور معمول، لگن مادر آمادگی جهت زایمان را دارد، مگر مواردی که لگن دختر رشد بیشتر ی نخواهد کرد.
آمار بالای زایمانهای غیرطبیعی در سالهای پایین توسط سازمان جهانی بهداشت روشن میسازد که سزارینهای فراوان در مادران نوجوان، در
حقیقت، مربوط به نبود بهداشت، کمبود امکانات درمانی و بیمارستانی و ناآگاهی مادران نوجوان نسبت به مسائل درمانی و بهداشتی است؛ از این روی، آمارها، همواره، نشان میدهد در کشورهای توسعه یافته، مانند: ژاپن میزان زایمان غیرطبیعی در مادران نوجوان اندک بوده، ولی در کشورهای
فقیر ، چون اتیوپی یا بنگلادش بسیار بالاست. این امر ارتباطی به سن مادر هنگام زایمان ندارد. با آموزش مناسب زنان
باردار در هر سنی و گسترش امکانات بهداشت و درمان، میزان زایمان غیرطبیعی در هر سنی کاهش خواهد یافت.
مردهزایی و سقط جنین نیز، ارتباطی با سن مادر ندارد، بلکه به شرایط زندگی و امکانات بهداشتی، درمانی و دانش مادر در هر سنی که باشد مربوط میشود. در کشورهای توسعه یافته، آمار مردهزایی یا تولد نوزادان ناقص یا نارس در بارداریهای در
سن پایین، اندک است، ولی در کشورهای در حال توسعه آمار بالاست.
۳. مراحل رشد کودک نشانگر این امر است که رشد ناگهانی بدن در دختران، دو سه سال قبل از حیض شروع میشود و بدن دختر تا زمان و پدید آمدن حیض، رشد خود را کرده است. پس از آن تا حدود زمان ۱۸ سالگی، بین ۲ تا حد اکثر ۶ سانت قد رشد میکند و رشد بدن اندک است. از این روی بارداری (که پس از تخمک گذاری است) زیان مهمی به بدن مادر یا کودک وارد نخواهد ساخت. برابر
تحقیقی که در
سال قحطی در یک کشورآفریقایی از نوزادان متولد شده در آن سال انجام شد، روشن گردید که بدی تغذیه مادر بر روی جنین اثر چندانی نمیگذارد، بلکه اثر منفی آن متوجه مادر میگردد حال با توجه به اینکه مادر نوجوان رشد چندانی نخواهد کرد اگر در زمان بارداری تغذیه مناسب داشته باشد، نیاز مادر و جنین، هر دو، برآورده خواهد شد. پس در
حقیقت عوارض منفی جسمانی در بارداری نوجوانان مربوط به فقر اقتصادی مادران نوجوان و یا ناآگاهی آنان نسبت به چگونگی تغذیه مناسب در زمان بارداری میشود، بویژه
ازدواج در سالهای پایین، در جامعههای عقب مانده اقتصادی واقع شده است و آمارها نیز عوارض سوء را در همین جامعهها نشان میدهد.
• در کشورهای در حال توسعه مرگ و میر مادران جوان ۴۵۰ در ۱۰۰۰۰۰ تولد است، حال آنکه در کشورهای توسعه یافته ۳۰ در هر ۱۰۰۰۰۰ تولد است The health of young people who/۱۹۹۳
• در هر ۱۰۰۰ تولد در نیجریه ۲۳۹ مردهزایی و در بنگلادش بیش از ۲۰۰ نوزاد مرده از مادران ۱۵ تا ۱۹ ساله
گزارش شده است، در صورتی که در ژاپن در هر ۱۰۰۰ تولد ۴ مردهزایی بوده است. The health of young people
• از نظر
علمی نیز،
محققان بر این عقیدهاند: در صورت وجود مراقبتهای مناسب زمان بارداری، تغذیه خوب و حمایت اجتماعی، نبود بیماریهای مقاربتی، نوجوان حامله باید شیرخوار
سالمی را سر موعد وضع حمل کند. (گزیده اساسی
طب کودکان ـ نلسون)
کم خونی رایج در زنان حامله نوجوان، ارتباط چندانی با سن آنان ندارد، بلکه در بسیاری از زنان وجود دارد و این امر در
حقیقت بستگی به تغذیه نامناسب دوران حاملگی دارد.
۴. امکان بیماریهایی چون منگولیسم در کودک، در بارداری در سالهای بالا زیاد است و در بارداری در سالهای نوجوانی احتمال این بیماریها زیادتر نمیشود. در این سالها، به طور معمول تخمکها
سالم و شاداب هستند و احتمال بیماری به میزانی است که دختر جوانی حامله گردد. در اساس، خطرهای بارداری در
سن ۳۵ سال به بالا، بسیار بیشتر از خطرهای آن در سن نوجوانی است.
ب. ازدواج در سن پایین، همراه با آمیزش است و با توجه به اینکه در دختر نُه ساله، هنوز اندامهای جنسی رشد کامل نیافته، این کار بر دختر زیان وارد میکند.
با توجه به این مسأله که پیش از بروز منارک (اولین قاعدگی) اندامهای جنسی دختر رشد مییابد، بیگمان دخترانی که در آن منارک به وقوع پیوسته در آمیزش جنسی با همسر خود دچار مشکلی نخواهند شد، مگر آنکه
نقص جسمانی، یا بیماری داشته باشند و این مطلب ارتباطی با سن آنان ندارد همان گونه که دختران ۳۰ ساله نیز، گاه به دلیل نقص جسمانی مادرزادی یا در اثر سانحه دچار مشکلی هستند که در زناشویی دچار مشکل میگردند. حال با توجه به اینکه امکان وقوع قاعدگی از ۹ سالگی وجود دارد، پس دخترانی وجود دارند که در صورتی که در این سن ازدواج کنند ضرری متوجه آنان نخواهد شد.
باید توجه داشت: کسی
حق ندارد دختر نُه ساله را وادار به ازدواج کند و راضی بودن دختر شرط نفوذ
عقد است (ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی) پس در تمامی موارد، سخن از دختر نُه سالهای است که خود، خواهانِ ازدواج باشد. افزون بر آن، یکی از شرطهای درستی ازدواج
دختر باکره راضی بودن پدر به آن ازدواج است؛ یعنی مردی با تجربه که سنی از او گذشته و علاقهمند به سرنوشت دختر خود است، درباره این ازدواج تصمیم میگیرد. حال اگر دختر مایل به ازدواج با پسری بود و
پدر دختر نیز این ازدواج را برابر مصلحت دختر یافت و با آن موافق بود و دختر نیز در این ازدواج، زیانی نمیدید، آیا باید منع قانونی برای این ازدواج قرارداد؟ درواقع، مهمترین مسأله در موفق نبودن برخی ازدواجهای زود هنگام، وادار کردن دختر به ازدواج است که این تحمیل ازدواج، مخالف شرع مقدس
اسلام و مخالف قانون مدنی ایران است.
حال اگر دختری نُه ساله برخلاف رضای خود و پدرش، هنوز از نظر اندامهای جنسی، رشد لازم را نکرده باشد و احتمال زیان در آمیزش با او وجود داشته باشد، میتوان بنابر تقاضای هر یک از نزدیکان، یا
مدعی العموم ، یا مدیر و
معلم مدرسه، یا محضر دارد و… پیشنهاد معاینه پزشکی دختر را داد احتمال ضرر میتواند مجوز این معاینه باشد و در صورتی که پزشک جسم دختر را آماده ازدواج نیافت، به حکم دادگاه ازدواج صورت نگیرد و هیچ دفترخانهای ثبت نکند و اگر بدون مراجعه به محضر، عقد انجام شد و برخلاف نظر پزشک آمیزش انجام شد و
دختر آسیب دید، مرد باید به پرداخت جریمه واداشته شود.
بسیاری ازدواج در سن پایین را با توجه به دگرگونیهای روانی در سن نوجوانی، سبب ضرر بر
عروس نوجوان میدانند.
به نظر میرسد با توجه به دگرگونیهای خاص دوران نوجوانی، این ایراد چندان منطقی نباشد. از نظر روانی نوجوان دارای احساسات جنسی و میل جنسی شدید میگردد از طرفی گروه همسالان برای او نقش مهمیدارد. او میکوشد تا هویت مستقل برای خویش کسب کند و نیز دارای آشفتگی و هیجانهای روحی است.
ازدواج برای چنین فردی میتواند بسیار مفید نیز باشد. نیاز جنسی او را بر میآورد، هویت مستقل به عنوان خانم
خانه برای او فراهم میکند و آشفتگی روحی او را تسکین میدهد. بیشترین فایدهای که بر ازدواج بار است، آرامش
زن و شوهر است. خداوند در قرآن نیز با عنوان (لتسکنوا الیها) به آن اشاره فرموده است.
در پژوهشهای به عمل آمده در ایران روشن شده است که: سن ازدواج، اختلاف سنی با شوهر و سن شوهر، اثر چندانی در نبود تفاهم بین زن و
شوهر ندارد و آزار و اذیت زنان در کانون خانواده، بیشتر تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار دارد.
البته روشن است: دختران در دوران ما، نه در خانواده و نه در مدرسه
آموزش خانهداری، همسرداری، پرورش کودک و… نمیبینند و آمادگی تشکیل خانواده را ندارند و بدون این آمادگی نیز، تشکیل خانواده، دشواریهایی را در پی خواهد داشت.
در گذشته که دختران را از سنهای پایین آموزش میدادند: چگونه از کودک نگهداری کنند، خانهداری کنند و… در موارد بسیاری با وجود ازدواج در سن پایین، دختر ازدواج موفقی داشت و برخی دختران کنونی که در سن بالا نیز ازدواج میکنند، و هیچ گونه آموزشی برای ورود به کانون خانواده نمیبینند، مشکل زیاد دارند. متأسفانه، به دلیل بیتوجهی به اهمیت خانواده و حساسیت آن هنوز در دروس مقطع متوسطه یا دروس دانشگاهی، جای خالی درسی که به طو جدی به موضوع خانواده بپردازد، خالی است. درسی که دختران و پسران را با
حقوق زن و شوهر، وظیفه هر یک نسبت به یکدیگر وظیفه پدر و مادر نسبت به کودک چگونگی نگهداری و تربیت
کودک و… آشنا سازد.
متأسفانه برخلاف اهتمام شدید
اسلام به خانواده و مسائل آن پس از گذشت بیست سال از پیروزی انقلاب
اسلامی، هنوز واحد درسی با نام خانواده، وظایف و
حقوق خانوادگی در دانشگاههای کشورنداریم.
براساس تصمیمی که از سوی شورای عالی برنامهریزی وزارت
فرهنگ و آموزش عالی گرفته شده است گذراندن واحد درسی تنظیم خانواده و جمعیت برای تمامی دانشجویانی که از ابتدای سال تحصیلی ۷۸ ـ ۷۷ وارد دانشگاه میشوند، الزامی است. این درس برای رشتههای گوناگون پزشکی و دامپزشکی به صورت دو واحدی و برای سایر رشتهها یک واحدی است و جزء دروس عمومی تمامی رشتههای تحصیلی مقطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد پیوسته است.
در صورتی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی، ما را بر آن داشته که چنین درسی را در دانشگاه الزامی کنیم، آیا ناآگاهی دختر و پسر ما نسبت به وظایف و
حقوق خود و همسر و فرزند، گرفتاریهای فرهنگی و اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی کمتری ایجاد کرده است؟
بیگمان، آموزش دختران حتی در اوان نوجوانی، میتواند توانایی همسرداری مناسب و نگهداری و تربیت کودک را در او پدید آرد.
با آموزش مهم و حساس بودن مسأله ازدواج، میتوان در عمل، به دختران فهماند که تا به دست آوردن توانایی لازم جهت تشکیل خانواده، احساسها و هیجانهای خویش را کنترل کنند، همان گونه که وقتی دختر یا پسری دریافت: برای انجام معاملات بانکی یا رانندگی یا… باید بعضی مسائل را آموزش دید و دانست و در غیر این صورت، امکان ضرر مالی یا جانی وجود دارد، از داد وستدهای بانکی، یا رانندگی بدون
گواهینامه ، تا حد زیادی میپرهیزد.
یادآوری: کسی اصرار بر ازدواج دختر در سن پایین یا در سن نوجوانی ندارد، بلکه سخن در این است: امکان ازدواج دختر نوجوانی که خود خواهان آن است و
پدر هم راضی و زیانی هم به دختر وارد نمیآید، وجود داشته باشد.
۱. در روایات زمان
واجب شدن انجام دستورهای شرعی و نیز زمان روایی آمیزش، چند امر مطرح شده: ۹، ۱۰ و ۱۳ سال و زمان پدید آمدن
حیض۲. به نظر میرسد: طرح انجام باید و نبایدهای اجتماعی، از زمان پدید آمدن حیض، در
قانون مناسب نباشد؛ زیرا:
• بین افراد تفاوت قابل توجه در این مسئله وجود دارد؛ • در موارد اندکی اصلاً حیض بوقوع نمیپیوندد؛ • اثبات وقوع حیض در مواردی دشوار است؛ • در صورتی که میانگین سن حیض در ایران (۱۳ سال) به عنوان سن بلوغ در نظرگرفته شود، این مشکل پیش میآید که هر چند سال یک بار به دلیل تغییر شرایط، این سن تغییر میکند و درنتیجه قانون باید تغییر کند.
۳. براساس متون دینی میتوان با
اجتهاد در ادلّه، قائل به ۹ یا ۱۰ یا ۱۳ سال شد که در نتیجه حکم به ۱۵ یا ۱۸ سال با نصوص فراوان دینی، ناسازگاری دارد.
۴. اکنون مشکل جامعه ما، بالارفتن سن ازدواج دختران و پسران است. حدود شش میلیون پسر و دختر در سن ازدواج هستند که هنوز ازدواج نکردهاند. براساس آخرین سرشماری عمومی کشور، میانگین سن در نخستین ازدواج دختران درکل کشور ۲۲/۵ سال در شهرها و ۲۱/۲ سال در روستاها بوده است (میانگین سن در اولین ازدواج مردان نیز در شهرها ۲۶/۲ سال و در روستاها ۲۴/۵ سال است) براساس این امار، فقط ۰/۲ درصد ازدواجها در ایران در سن زیر ۱۶ سال انجام میشود.
بنابراین جای تأمل دارد که طرح بالا بردن سن ازدواج در قانون، آیا در واقع برای از میان برداشتن مشکلی از مشکلات جامعه است، یا فقط برای ساکت کردن مخالفان؟
از یاد نبریم این
کلام الهی را که:
(ولن ترضی عنک الیهود ولا النصاری حتی تتبع ملتهم).
ای رسول، هرگز یهود و نصاری از تو راضی نمیشوند، تا اینکه پیرو آنان شوی.
مخالفان جمهوری
اسلامی ایران، تنها زمانی سکوت اختیار میکنند تا ما از بند بند قانونهای تصویب شده پس از انقلاب
اسلامی، دست برداریم و هماهنگ با جریان توسعه بینالمللی که طراحان آن ابرقدرتها هستند، حرکت کنیم.
۵. طرح بالابردن ازدواج در شرایطی بیان میشود که روابط
ناسالم بین دختران و پسران در سن نوجوانی زیاد شده و دوستیهای نامشروع دختران در
سن مدارس راهنمایی رشد زیادی یافته است. بررسی اجمالی مسأله در بین دختران مدارس راهنمایی، این امر را آشکار میسازد. دراین اواخر، شمار دختران مراجعه کننده به پزشکی قانونی برای اینکه ثابت کنند، توسط دوست
پسر خویش مورد تجاوز جنسی قرارگرفتهاند، در خور درنگ است.
دختران نوجوانی که به ماما یا پزشک زنان مراجعه میکنند تا پرده بکارت آنان، که توسط دوست پسر خود برداشته شده ترمیم گردد، یا بتوانند از
قرص ضد بارداری، با اینکه مجرد هستند، استفاده کنند، یا معاینه شوند: آیا هنوز باکرهاند، یا خیر، نگران کننده است.
اطلاعات صدای مشاور سازمان بهزیستی از شهر تهران بخش گستردهای از پرسشها را درباره روابط نامشروع بارداریهای نامشروع، چگونگی
سقط جنین بیان میکند. حال آیا بالا رفتن سن ازدواج، این زمینه مناسب را که دختران هوسباز نوجوان بتوانند از راه ازدواج رابطه مشروع داشته باشند، از بین نمیبرد؟
این مسأله نیز قابل توجه است که با رواج کتابها، عکسها، فیلمها و نوارهای موسیقی مبتذل که همگی گرایشهای جنسی نوجوانان را برانگیزاند، در عمل، سن بلوغ در دخترن و پسران پایینتر آمده است.
۶. قانون مدنی، ازدواج دختر نُه ساله را جایز میداند، نه اینکه دختران نُه ساله را تشویق به ازدواج در نُه سالگی کند.
۷. در ازدواج دختر، موافقت دختر با ازدواج لازم و ضروری است.
۸. در ازدواج
دختر باکره، باید پدر راضی باشد.
۹. بالا رفتن سن ازدواج در قانون، سبب میشود ازدواجهای غیر رسمی زیاد شود؛ زیرا مردم به دلیل مسائل اعتقادی و فرهنگی خود در سالهای پایین ازدواج میکنند. حال اگر این ازدواج را نشود بهطور رسمی ثبت کرد، سبب میشود زنان نتوانند در پرداخت
مهریه ،
نفقه ،
ارث و امور مربوط به فرزند خود ادعای خویش را درباره ازدواج خود، ثابت کنند.
۱۰. برخی گویند: رشد شرط در داد و ستدها،
قصاص و ازدواج است و همان گونه که در انجام داد و ستدها افزون بر بلوغ، فرد باید دارای رشد در
معامله نیز باشد، در ازدواج نیز باید دختر و پسر، افزون بر بلوغ، دارای رشد نیز باشند، تا بتوانند ازدواج کنند. در
حقیقت، دختر و پسر باید شایستگی اداره خانواده را داشته باشند، تا بتوانند ازدواج کنند.
الف. در داد و ستدها، به دلیل آیه قرآن و روایات، میبایست اثبات رشد گردد، ولی در ازدواج، دلیلی بر اثبات رشد وجود ندارد.
ب. مراد از رشد در امر ازدواج، روشن نیست. هم اکنون مردان چهل سالهای یافت میشوند خودخواه و مسؤولیت ناشناس که سرمایه عظیم خانواده خویش را از بین میبرند و به همسر و فرزندان خویش
اجحاف روا میدارند، آیا میتوان حکم کرد: آنان اجازه ازدواج ندارند؟
ج. بیگمان، سفیه یا فردی که دارای عقب ماندگی ذهنی است، ولی نیاز جنسی دارد. میتواند ازدواج کند و در صورتی که میل به ازدواج داشته باشد، کسی نمیتواند او را از این کار بازدارد.
د. به نظر میرسد:
اسلام به امر ازدواج، به عنوان وسیلهای برای برآوردن نیاز جنسی زن و مرد مینگرد و سفارش بسیار به سرعت بخشیدن به امر ازدواج میکند و بر آسانگیری ازدواج و به کنار نهادن قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی تأکید میورزد. البته همچون تمامی مسؤولیتهای دیگری که بر دوش افراد مینهد، افراد را به
حقوق خانواده آشنا میسازد. چاره فردی را که تحت فشار غریزه جنسی، کنترل برخی رفتارهای خود را از دست داده و در مرز فرو افتادن در باتلاق روابط نامشروع قرار گرفته در منع قانونی ازدواج تا زمان به دست آوردن رشد فکری، لازم نمیبیند، بلکه سفارش میکنند: خانواده و جامعه بکوشند، همزمان با بلوغ جنسی دختران و پسران، آنان را با مسائل خانواده و با وظیفهای که در برابر خانواده دارند، آشنا سازند همان گونه که در عبادات نیز به دختر ۱۵ ساله نازپرورده که شب و روز خود را به سرگرمی و غفلت به سر میبرد و مفهوم مناجات عبد با خدا را در نمییابد، نمیگوید: هر وقت
درک عبادت کردی، عبادت بر تو واجب میشود، بلکه به او امر میکن به انجام عبادت بپردازد و در ضمن، با روشنگری توسط آیات و روایات، او را با مفهوم عبادت و ارزش آن آشنا میسازد. خداوند بر پدر و مادر، لازم میشمارد که فرزند خویش را با معارف
اسلامی آشنا سازند. بر جامعه با عنوان امر به معروف، لازم میشمارد که مکلّفان را باعبادت آشنا سازند و بر فرد مکلف نیز آموختن مسائل و
احکام مورد نیاز را
واجب میسازد.
تجربهای که
غرب آموخت برای ما اندک نیست. بالا بردن سن ازدواج برای آنکه دختر و پسر آمادگی جسمانی و فکری لازم جهت ازدواج را داشته باشند. دختران و پسران آزمند بر مسائل جنسی را وادار به ایجاد ارتباط جنسی خارج از کانون خانواده کرد و روشن است که این روابط چه آسیبها و زیانهای جبران ناپذیری بر دختر، پسر و قربانیان این روابط، کودکان نامشروع و ناخواسته، خواهد زد. جالب این است که در بیشتر کشورهایی که سن قانونی ازدواج ۱۶ یا ۱۸ سال است، استفاده از لوازم پیشگیری از حاملگی برای دختران دوازده یا سیزده ساله، از نظر قانون آسان است.
آیا بهتر نیست از زمانی که امکان دارد فرد دارای گرایشهای جنسی گردد، امکان ازدواج نیز فراهم آید، ولی با برنامهریزی فرهنگی به دختر و پسر فهمانده شود که با نیاز خویش، عاقلانه برخورد کنند. او را با بزرگی مسؤولیت تشکیل خانواده آشنا سازیم تا خود، گرایشهای خویش را کنترل کند و توانایی ورود در کانون خانواده را نیز در خویش به وجود آورد و از طرفی اگر توانا به کنترل غرایز خویش نبود، بتواند از راه مشروع و قانونی، نیاز خود را در قالب ازدواج برطرف سازد؟
بیگمان، با ازدواج، زوایای دیگر این پیوند نیز رشد خواهد یافت و دختر و پسر دارای رشد فکری و اجتماعی نیز خواهند شد.
در
بحث ولایت پدر یا جد پدری در ازدواج دختر شماری از فقها، پایان مهلت این ولایت را بلوغ و رشد دختر مطرح کرده و بیان داشتهاند: از زمانی که دختر بالغ و نیز دارای رشد فکری شد، میتواند برای ازدواج خویش تصمیم بگیرد. بدین گونه، این
شبهه پیش نمیآید: دختر نه ساله اگر پدر نداشته باشد، امکان دارد فریب بخورد و تن به ازدواجی نادرست بدهد؛ چرا که دختر فقط اگر رشد لازم را داشت، میتواند برای ازدواج خویش تصمیم بگیرد و درغیر آن، پدر یا جد پدری او، تنها به شرط آنکه ازدواج برابر مصلحت دختر باشد، میتوان ند دختر را به
عقد ازدواج پسری درآورند.
امام خمینی، در
تحریر الوسیله مینویسد:
(از زمانی که دختربالغه رشیده شد،
احتیاط آن است که اذن پدر یاجدّ و نیز اذن دختر، هر دو در امر ازدواج دختر، در نظرگرفته شود).
صاحب جواهر نیز مینویسد:
(پدر و جد بر بکر رشیده در دائم و منقطع، ولایت ندارند).
همو مینویسد:
(عبارة المرأة معتبرة فی العقد مع البلوغ والرشد (ای العقل) فیجوز لها ان تزوّج نفسها).
شماری از فقیهان دیگر نیز از جمله ابن ادریس در سرائر
، به این مسأله اشاره کردهاند.
در صورتی که ازدواج به مصلحت دختر باشد، حال آنکه دختر هنوز به رشد لازم جهت تصمیمگیری برای ازدواج خویش نرسیده و در ضمن پدر و پدربزرگ نداشته باشد، برابر نظر برخی فقها میتوان با اجازه حاکم شرع، برابر مصلحت دختر، عقد کرد.
۱۱. شماری، از زیانهای ازدواج زودرس را از دست دادن موقعیت تحصیلی و کسب مهارتهای شغلی و موقعیت اقتصادی دختران یاد کردهاند.
بیگمان این امور به دلیل باورهای غلط افراد است. سفارش مکرر در
قرآن که مبنای زندگی مشترک باید معاشرت به معروف باشد
و سفارش و تأکید بسیار شرع مقدس
اسلام بر
علم آموزی روشن میسازد که در فرهنگ
اسلامی، ازدواج مانع ادامه تحصیل نخواهد بود. اگر ازدواج را از پیرایههایی که خود بر آن بستهایم رها سازیم، آشکار میگردد که ازدواج میتواند سبب آرامش خاطر شود. آرامشی که موجب میشود فرد تمرکز بهتری جهت فراگیری
علم داشته باشد. مردی که سفارشهای مکرر خداوند را در امساک به معروف و معاشرت به معروف با
همسر خویش نادیده نمیگیرد، رشد معنوی را
حق زن میداند و نه تنها مانع تحصیل او نخواهد شد، بلکه مشوق او نیز در این رشد عقلی و ادراکی خواهد بود.
کسب مهارتهای شغلی نیز ارتباط چندانی با تجرد یا تأهل ندارد. برخی میپندارند که شغل تنها به کار خارج از خانه و به مفهوم غربی آن اطلاق میشود، غافل از آنکه مبانی فکری مسلمانان، با آنچه توسط سازمانهای بین الملل ارائه میگردد، گاه فاصله بسیار دارد.
در تفکر
اسلامی ما، خانهداری شغلی شریف است و زن علاوه بر پذیرش مسؤولیت خانهداری، نگهداری و تربیت فرزند، میتواند شغل دیگری نیز برگزیند و البته زن
مسلمان ما، همسر و فرزند را قربانی موقعیت شغلی خویش نمیکند.
موقعیت اقتصادی دختران نیز با ازدواج، نه تنها به خطر نمیافتد، بلکه تا حدی برآورده نیز میگردد. دختر با ازدواج، حق دریافت
مهریه و
نفقه دارد و به ازای زحماتی که در منزل میکشد، میتواند از همسر خود اجرت المثل دریافت کند و در صورتی که همسرش از دنیا برود از دارایی او ارث میبرد و نیز میتواند از اوقات خویش بهره بیشتری برده، شغلی نیز برگزیند.
۱۲. در صورت احتمال ضرر در ازدواج، میتوان به تقاضای فردی یا مدعی
العلوم، حکم به معاینه پزشکی دختر داد و در صورت اثبات ضرر، منع قانونی جهت ازدواج قرارداد.
۱۳. از همه مهمتر آن که: اکنون نیز در ثبت ازدواج دختران کم تر از ۱۳ سال منع قانونی وجوددارد، از این روی، هر چند در قانون مدنی کمترین
سن ازدواج ۹ سال است، ولی در عمل، سن ازدواج را ۱۳سال قرار دادهایم.
۱۴. از این امر مهم، نباید غفلت کرد که
حذف هر ماده یا تبصره مصوب پس از انقلاب
اسلامی، بسیاری را گستاخ خواهد کرد تا با فشار تبلیغاتی و فرهنگی روزافزون، ما را وادار به حذف سایر مصوبات پس از
انقلاب کنند و قانونها را تا جایی که امکان دارد برابر با قانونهای بینالمللی (و بیگانه با احکام دینی) قرار دهند.
برای رفع دشواریهای اجرای قانونهای مربوط به سن ازدواج دختران بر مبنای فقه غنی
شیعه پیشنهاد میشود:
الف. مراد از مصلحت در نکاح دختر زیر سن نُه سال مشخص گردد، بویژه در جامعه های دگرگونی یافته امروز که عوامل بسیار در انتخاب همسر مناسب دخالت دارد.
ب. روشن شود که چه مرجع قانونیی، مسؤول بررسی وجود مصلحت یا نبود آن در ازدواج دختر یا پسر صغیر است، تا در صورت نبود
مصلحت ، حکم به
باطل بودن یا نفوذ نداشتن عقد بدهد.
ج. بیان شود: در صورت راضی نبودن دختر و پسر پس از بلوغ (یا پس از رشد) نسبت به این ازدواج، حکم به فسخ عقد ازدواج داده شود. این حکم برابر پارهای از روایات بوده و نیز به دلیل وجود ضرر در زندگی مشترک بدون میل و رغبت و حکم به پرداخت
نفقه و
مهریه توسط زوج با اینکه راضی به این زندگی با زن نیست، و حکم به تمکین و پذیرش سیطره شوهر توسط زن بر خلاف هرگونه میل و رغبتی به این ازدواج.
در اساس، وجود این ضرر، دلالت میکند بر نبود مصلحت در درستی این نوع ازدواج.
د. زمان تصمیمگیری دختر برای ازدواج خود، از زمان بلوغ و رشد عقلی دختر جهت تصمیمگیری، طرح گردد و پیش از رشد،
اذن پدر یا جد (یا در صورت نبود آنان، حاکم) به شرط رعایت مصلحت دختر، در ازدواج او مطرح گردد. درنتیجه، امکان ازدواج دختر پیش از رشد، به دلیل وجود مصلحت برای دختر، وجود داشته باشد.
هـ. تا پیش از نُه سالگی، ازدواج ممنوع است و پس از آن نیز، اگر ثابت شد که آمیزش زیان دارد مانع قانونی جهت این امر، تا برطرف شدن
زیان ، قرار داده شود.
(۱) شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، دار
تحقیق مؤسسه آل البیت.
(۲) شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، دارالتعارف، بیروت.
(۳) ثقة
الاسلام کلینی، فروع کافی، دارالتعارف، بیروت.
(۴) شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، دارالتعارف، بیروت.
(۵) محمدحسن نجفی، جواهر الکلام.
(۶) حاج میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم.
(۷) امام خمینی، تحریرالوسیله.
(۸) آیت الله بروجردی، جامع احادیث الشیعه.
(۹) ابن ادریس، سرائر.
(۱۰) آیت اللّه خوئی، مستند العروة.
(۱۱) مجله زن روز.
(۱۲) مجله پیام زن.
(۱۳) مجله تربیت.
(۱۴) مجلّه قضایی و
حقوقی دادگستری جمهوری
اسلامی ایران.
(۱۵) ژینکولوژی اطفال و نوجوانان.
(۱۶) مجلّه پزشکی قانونی.
(۱۷) شیخ طوسی، خلاف.
(۱۸) قرآن کریم.
برگرفته از مقاله سن ازدواج دختران - مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره۱۷