[۲]شارل لوئی دو سکوندا مونتسکیو، روح القوانین، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۹۱، ترجمه و نگارش علی اکبر مهتدی، تهران ۱۳۶۲ ش.
امروزه هم برخی از کشورها برای تحصیل منافع خویش یا توسعه آن و از میان برداشتن رقیب، سیاستجنگ را بر میگزینند؛ ازاین رو، موضوع جنگ علاوه بر جنبه حقوقی و فقهی، از ابعاد گوناگون تاریخی، جامعه شناختی، اخلاقی، فلسفی، اقتصادی و جز اینها اهمیت دارد.
افلاطون
[۳]افلاطون، جمهوری، ج۱، ص۹۶، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۵۳ ش.
حقوق دانان در مورد ماهیتجنگآرای مختلفی ابراز کرده اند.
برخی آن را پدیده ای فراتر از حقوق و شماری دیگر بیگانه از حقوق دانسته اند، اما به نظر بیشتر آنان میتوان جنگ را، به عنوان یک واقعیت، دارای مفهوم حقوقی دانست.
[۲۲]شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۲۶، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
[۲۳]محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۴۴، تهران ۱۳۷۳ ش.
[۲۹]محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۲۰ـ۲۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
[۳۰]علی باقری، کلیات و مبانی استراتژی و جنگ، ج۱، ص۲۹، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
[۳۱]علی باقری، کلیات و مبانی استراتژی و جنگ، ج۱، ص۳۱، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
[۳۲]خوان ریکاردو کول، فضای مقدس و جنگ مقدس: سیاست، ص ۱۶۱، فرهنگ و تاریخ شیعه، لندن ۲۰۰۲.
.
در قرن دوازدهم و سیزدهم/ هجدهم و نوزدهم این اندیشهخطرناک شکل گرفت که همه نوع جنگ با هدف دفاع از منافع خاص، جنگیمشروع است.
ظاهراً این تلقی از جنگِ مشروع امروزه احیا شده است.
[۳۳]محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۱۶، تهران ۱۳۷۳ ش.
[۳۴]ایگناس گولدتسیهر، العقیده و الشریعه فی الاسلام، ج۱، ص۱۰۶، نقله الی اللغه العربیه و علق علیه محمد یوسف موسی، عبدالعزیز عبدالحق، و علی حسن عبدالقادر، بیروت ۱۹۴۶.
با این همه، تجربه دو جنگ جهانی اول و دوم نشان میدهد که این قبیل مقررات چندان موفقیت آمیز نبوده و حتی به گونه ای ضرورت فعالیت نظامی را موجه نشان داده است.
با تحول و پیشرفت سلاح های جنگی، مهم ترین اصول و حقوق جنگ، مانند تفکیک نظامیان از غیر نظامیان، نا دیده انگاشته شده و حمله به غیر نظامیان ضرورت نظامی خوانده شده است.
بر این اساس، مفهوم «جنگمطلق» پدید آمده است که در آن بدون هیچ گونه محدودیتی، به دشمنجنگیصدمه وارد میشود تا به پیروی از اراده طرفِ پیروز تن دهد.
[۵۷]کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۳۸، ۱۳۷۵ ش.
[۵۸]کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۴۴ـ۴۶، ۱۳۷۵ ش.
[۶۶]حسین حاج حسن، حضاره العرب فی عصر الجاهلیه، ج۱، ص۱۰۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
برای جنگ از بردگان نیز استفاده میشد و حتی جنگاوران معمولاً از طبقات پایین جامعهاستخدام میشدند و چون تنها انگیزه آنان درآمد بود، در موارد بسیاری از کارزار میگریختند.
[۶۷]جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۴۰۴ـ۴۰۵، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۱۰۲]کارل بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج۱، ص۸۰، نقله الی العربیه نبیه امین فارس و منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹.
[۱۰۳]شارل لوئی دو سکوندا مونتسکیو، روح القوانین، ج۱، ص۶۷۱، ترجمه و نگارش علی اکبر مهتدی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۰۴]مجید خدوری، جنگ و صلح در قانون اسلام، ج۱، ص۵۳، نیویورک ۱۹۷۹.
همچنین شماری از آنان، با توجه به حملات مسلمانان مهاجر به کاروان هایتجاری مشرکان مکه که به انگیزه جبران بخشی از اموال مصادره شده خود در ابتدای هجرت صورت میگرفت، نسبت های ناروایی به آن حضرت داده اند
[۱۰۵]کارل بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ج۱، ص۵۶، نقله الی العربیه نبیه امین فارس و منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹.
[۱۰۶]دائرةالمعارف جهان اسلام، ذیل ماده "Ghazw" Harb, war.
شواهد نشان میدهد که آن حضرت، در پی گسترشقلمرو جغرافیایی اسلام با جنگ، آن گونه که در زمان خلفای نخستین عصر فتوحات روی داد، نبود و بر پا داشتن چنین جنگهایی از جمله اهداف اصلی آن حضرت نبود،
[۱۰۷]محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار، ج۲، ص۲۱۵، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۲، مصر۱۳۶۷.
[۱۰۸]وهبه مصطفی زحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ج۱، ص۱۰۳ـ ۱۰۵، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
زیرا پیامبر سیزده سال در مکه با مسالمت مردم را به اسلام دعوت کرد و همین شیوه را در مدینه نیز ادامه داد و اگر سرکشیها و منازعات مشرکان و طاغیان نبود، این روند ادامه مییافت.
[۱۰۹]وهبه مصطفی زحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ج۱، ص۱۳۴، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
آنچه، به دلالت وحی، برای آن حضرت اهمیت داشت، تحول در نظاماخلاقی و اعتقادی مردم بود و همیشه نگران بود که آنان به خلق و خوی جاهلی بازگردند.
[۱۱۰]عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۷، ص۴۶۴، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
در زمان حکومتحضرت علی علیهالسلام، جنگ های داخلی مسلمانان ناشی از بازگشت شماری از مسلمانان به برخی ارزش های ناپسند دوران جاهلی بود که در زمان خلفای پیشین، به ویژه عثمان، زمینه آن فراهم شده بود.
انگیزهاصلیجنگ افروزان از معارضه با آن حضرت، فزون خواهی های بی جا و عصیان در برابر سیرهعدالت خواهانه ایشان بود، همچنان که حضرت علی خود تعبیرقرآنی «اهل بغی» را در مورد آنان به کار برده است.
با این همه، آن حضرت از ابتدا با معارضان خود وارد جنگ نشد، بلکه نخست کوشید به روش گفتگو با آنها، به ویژه با خوارج، از جنگپیش گیری کند، ولی چون از این روش نتیجه نگرفت، مجبور شد به این جنگها تن دهد.
[۱۴۸]علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، ج۱، ص۶۶ـ ۶۸، نهج البلاغه، شرح محمد عبده، چاپ عبدالعزیز سیدالاهل، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳.
[۱۴۹]علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، ج۲، ص۲۳۰ـ۲۳۱، نهج البلاغه، شرح محمد عبده، چاپ عبدالعزیز سیدالاهل، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳.
بنابر برخی منابع فقهی، جنگ با غیر مسلمانان بر دو قسم است: جنگ با کفار و جنگ با اهل کتاب.
تفاوت این دو قسم آن است که انعقادقرارداد ذمه با کافران، برخلاف اهل کتاب، ممکن نیست.
هنگام وقوعجنگ میان دو گروه مسلمان، وظیفه دیگر مسلمانان آن است که میان متخاصمان، بر پایه عدالت، صلح برقرار نمایند و اگر یک طرف از جنگیدن دست برندارد، باید تا زمانی که دست از ظلم و سرکشی برنداشته، با او بجنگند و چون پایان دادن به جنگ را پذیرفت، صلح را برقرار کنند.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۳) ابن فراء، الاحکام السلطانیه، چاپ محمد حامد فقی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) افلاطون، جمهوری، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۵) علی باقری، کلیات و مبانی استراتژی و جنگ، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
(۶) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری،( چاپ محمد ذهنی افندی )، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷) کارل بروکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیه، نقله الی العربیه نبیه امین فارس و منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹.
(۸) احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۹) جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۰) حسین حاج حسن، حضاره العرب فی صدر الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۱) حسین حاج حسن، حضاره العرب فی عصر الجاهلیه، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۱۲) حرّعاملی، وسائل الشیعة.
(۱۳) محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر.
(۱۴) محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۲، مصر۱۳۶۷.
(۱۵) شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
(۱۶) وهبه مصطفی زحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، دمشق ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۷) عبدالحسین زرین کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۸) نعمت الله صفری فروشانی، «درآمدی بر صلح نامه های مسلمانان با ایرانیان در آغاز فتح ایران»، تاریخ اسلام، سال ۱، ش ۲ (تابستان ۱۳۷۹).
(۱۹) عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۰) محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۲۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۲) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۳) طبری، تاریخ الطبری (لیدن).
(۲۴) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۲۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، قم ۱۴۱۴.
(۲۶) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، شرح محمد عبده، چاپ عبدالعزیز سیدالاهل، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳.
(۲۷) ظافر قاسمی، الجهاد و الحقوق الدولیه العامه فی الاسلام، بیروت ۱۹۸۲.
(۲۸) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۹) کلینی، الکافی.
(۳۰) وب گالی، فیلسوفان جنگ و صلح: کانت، کلاؤزِویتس، مارکس، انگلس، تولستوی، ترجمه محسن حکیمی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۳۱) ایگناس گولدتسیهر، العقیده و الشریعه فی الاسلام، نقله الی اللغه العربیه و علق علیه محمد یوسف موسی، عبدالعزیز عبدالحق، و علی حسن عبدالقادر، بیروت ۱۹۴۶.
(۳۲) گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه هاشم حسینی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۳) علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، بغداد ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۳۴) محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۳۵) شارل لوئی دو سکوندا مونتسکیو، روح القوانین، ترجمه و نگارش علی اکبر مهتدی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳۶) آندره میکل، الاسلام و حضارته، ترجمه زینب عبدالعزیز، صیدا (۱۹۸۱).
(۳۷) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۲۱، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۳۸) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
(۳۹) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۰) کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، در مجموعه مقالات حقوق جنگ، گردآوری و ترجمه حسین شریفی طرازکوهی، تهران: دانشگاه امام حسین (ع)، ۱۳۷۵ ش.
(۴۱) توماس واکر آرنولد، موعظه از اسلام: تاریخ انتشار دین اسلام، لندن ۱۹۸۶.
(۴۲) مارسل ابوازار، اومانیسم از اسلام، پاریس ۱۹۷۹.
(۴۳) کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
(۴۴) خوان ریکاردو کول، فضای مقدس و جنگ مقدس: سیاست، فرهنگ و تاریخ شیعه، لندن ۲۰۰۲.
(۴۵) فرهنگ تاریخ اندیشه ها، فیلیپ پ. وینر، نیویورک: پسران چارلز اسکریبنر سال ۱۹۷۳.
(۴۶) دائرةالمعارف جهان اسلام، "Ghazw" توسط ت م جانستون، "Harb, war I: Legal aspect" توسط مجید خدوری.
(۴۷) توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، مونترال ۱۹۶۶.
(۴۸) امانوئل کانت، صلح پایدار و مقالات دیگر در سیاست، تاریخ و اخلاق، تد همفری، ایندیاناپولیس ۱۹۸۳.
(۴۹) مجید خدوری، جنگ و صلح در قانون اسلام، نیویورک ۱۹۷۹.
(۵۰) آن کاترین لمبتون، مالک و دهقانی در ایران: مطالعه از تصرف اراضی و مدیریت درآمد حاصل از زمین، لندن ۱۹۵۳.
(۵۱) ویلفرد مادلونگ، جانشینی محمد (ص) : مطالعه ای از اوایل خلافت، کمبریج ۱۹۹۷.
(۵۲) صلح پایدار: جستارهایی در باب آرمان جهان وطنی کانت، مقدمه بومن و لوتس ـ باخمان، کمبریج، ماساچوست: انتشارات MIT، ۱۹۹۷؛
↑ فرهنگ تاریخ اندیشه ها، فیلیپ پ. وینر، ج۳، ص۴۴۲، نیویورک: پسران چارلز اسکریبنر سال ۱۹۷۳.
۷.
↑ فرهنگ تاریخ اندیشه ها، فیلیپ پ. وینر، ج۴، ص۵۰۰ ـ۵۰۳، نیویورک: پسران چارلز اسکریبنر سال ۱۹۷۳.
۸.
↑ وب گالی، فیلسوفان جنگ و صلح: کانت، ج۱، ص۲۹، کلاؤزِویتس، مارکس، انگلس، تولستوی، ترجمه محسن حکیمی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۹.
↑ صلح پایدار: جستارهایی در باب آرمان جهان وطنی کانت، مقدمه بومن و لوتس ـ باخمان، ج۱، ص۴، کمبریج، ماساچوست: انتشارات MIT، ۱۹۹۷.
۱۰.
↑ امانوئل کانت، صلح پایدار و مقالات دیگر در سیاست، ص ۱۱۰، تاریخ و اخلاق، تد همفری، ایندیاناپولیس ۱۹۸۳.
۱۱.
↑ وب گالی، فیلسوفان جنگ و صلح: کانت، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، کلاؤزِویتس، مارکس، انگلس، تولستوی، ترجمه محسن حکیمی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۱۲.
↑ امانوئل کانت، صلح پایدار و مقالات دیگر در سیاست، ص ۱۱۵ـ ۱۱۷، تاریخ و اخلاق، تد همفری، ایندیاناپولیس ۱۹۸۳.
۱۳.
↑ امانوئل کانت، صلح پایدار و مقالات دیگر در سیاست، ص ۱۰۸ـ ۱۰۹، تاریخ و اخلاق، تد همفری، ایندیاناپولیس ۱۹۸۳.
۱۴.
↑ امانوئل کانت، صلح پایدار و مقالات دیگر در سیاست، ص ۱۱۳، تاریخ و اخلاق، تد همفری، ایندیاناپولیس ۱۹۸۳.
۱۵.
↑ کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، ج۱، ص۵، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
۱۶.
↑ کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، ج۱، ص۲۲، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
۱۷.
↑ کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، ج۱، ص۱۴، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
۱۸.
↑ کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، ج۱، ص۱۹، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
۱۹.
↑ کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، ج۱، ص۸۴، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
۲۰.
↑ کارل فون کلازویتس، در باره جنگ، ج۱، ص۱۶۰ـ ۱۶۸، جی.جی. گراهام، ۱۹۹۷.
۲۱.
↑ وب گالی، فیلسوفان جنگ و صلح: کانت، ج۱، ص۷۹، کلاؤزِویتس، مارکس، انگلس، تولستوی، ترجمه محسن حکیمی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۲۲.
↑ شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۲۶، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
۲۳.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۴۴، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۴.
↑ شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۹ـ۱۵، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
۲۵.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۴۵ـ۴۸، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۶.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۳ـ۵، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۷.
↑ شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۱۶ـ۲۵، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
۲۸.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۴۸ـ۷۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۹.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۲۰ـ۲۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۰.
↑ علی باقری، کلیات و مبانی استراتژی و جنگ، ج۱، ص۲۹، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
۳۱.
↑ علی باقری، کلیات و مبانی استراتژی و جنگ، ج۱، ص۳۱، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
۳۲.
↑ خوان ریکاردو کول، فضای مقدس و جنگ مقدس: سیاست، ص ۱۶۱، فرهنگ و تاریخ شیعه، لندن ۲۰۰۲.
۳۳.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۱۶، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۴.
↑ ایگناس گولدتسیهر، العقیده و الشریعه فی الاسلام، ج۱، ص۱۰۶، نقله الی اللغه العربیه و علق علیه محمد یوسف موسی، عبدالعزیز عبدالحق، و علی حسن عبدالقادر، بیروت ۱۹۴۶.
۳۵.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۴ـ ۵، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۶.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۵ ـ ۸، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۷.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۲۵ـ ۲۸، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۸.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۸ـ۱۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۹.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۲۸ـ۳۰، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۰.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۱۳ـ ۱۸، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۱.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۳۰ـ۳۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۲.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۴۷ـ۶۴، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۳.
↑ کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۳۱، ۱۳۷۵ ش.
۴۴.
↑ فرهنگ تاریخ اندیشه ها، فیلیپ پ. وینر، ج۳، ص۴۵۱ـ۴۵۶، نیویورک: پسران چارلز اسکریبنر سال ۱۹۷۳.
۴۵.
↑ کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۳۲، ۱۳۷۵ ش.
۴۶.
↑ کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۳۶ـ ۳۸، ۱۳۷۵ ش.
۴۷.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۸۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴۸.
↑ کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۲۴، ۱۳۷۵ ش.
۴۹.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۹۵ـ ۱۰۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۵۰.
↑ شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۷۹ـ۱۴۴، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
۵۱.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۱۱۱ـ ۲۳۸، تهران ۱۳۷۳ ش.
۵۲.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۱۱۵ـ۱۳۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۵۳.
↑ محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، ج۱، ص۱۴۷ـ۱۶۲، تهران ۱۳۷۳ ش.
۵۴.
↑ شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۱۱، ج ۱، ترجمه علی هنجنی و شیرین نیرنوری، (تهران) ۱۳۶۹ ش.
۵۵.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۵۱، تهران ۱۳۷۳ ش.
۵۶.
↑ محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق جنگ، ج۱، ص۲۵۹ـ۲۶۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
۵۷.
↑ کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۳۸، ۱۳۷۵ ش.
۵۸.
↑ کریس آو یوکنیک و روژه نورمان، مشروعیت خشونت: تاریخچه انتقادی حقوق جنگ، ج۱، ص۴۴ـ۴۶، ۱۳۷۵ ش.
۵۹.
↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱: مقدمه، ص۱۵۰ـ۱۵۱.
۶۰.
↑ جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۳۹۹ـ۴۰۴، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۶۱.
↑ جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۴۱۷ـ ۴۱۸، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۶۲.
↑ جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۴۲۲ـ۴۲۳، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۶۳.
↑ حسین حاج حسن، حضاره العرب فی عصر الجاهلیه، ج۱، ص۱۰۶ـ ۱۱۸، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.